نسخه آزمایشی
جمعه, 31 فروردين 1403 - Fri, 19 Apr 2024

شب قدر در مسجد مقدس جمکران / شب قدر قلب ضیافت خاص خداوند در دو نعمت قرآن و ولایت

متن زیر گزارشی تفصیلی سخنرانی جناب آیت الله میرباقری از مراسم شب 21 ماه مبارک رمضان (شب قدر) در مسجد مقدس جمکران می باشد که به تاریخ 16 تیرماه سال 94 برگزار شده است. ایشان در این بحث با اشاره به رحمت رحیمیه و خاص خدا در باب رحمت خدا صحبت کرده و اشاره می کنند که رحمت خدا اگر درک شد انسان می تواند در وادی توحید سلوک کند و سختی ها را تحمل کند. ماه رمضان و شب قدر ورود به رحمت خاص قرآن و ولایت است و به مقداری که کسی به این شب برسد وارد بهشت قرآن و ولایت می شود. و البته برای رسیدن به این شب نکاتی و کسانی که از این قافله عقب مانده اند باید با توسل به دعا و استغفار و توسل به اهل بیت این راه را برای خود هموار کنند. در ضمن صوت احیاء و مراسم به سرگرفتن قرآن کریم را هم می توانید از لینک بالا دریافت کنید.

رحمت عام و خاص خداوند متعال و راه رسیدن به آن

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم اجمعین. این ماه، ماه ضیافت و مهمانی خاص خداوند متعال می باشد و قلب آن شب قدر است. تمامی ماه رمضان بهشت است چرا که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَبْوَابَ الْجِنَانِ فِي هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَة»(1) یعنی در ماه رمضان درهای بهشت به روی شما باز است. قلب این بهشت شب قدر می باشد. ماه رمضان که در آن مهمان خداوند هستیم، ظرفی است که در آن دو حقیقت گران قیمت قرآن کریم و اهل بیت(علیهم السلام) در شب قدر نازل شده است که خداوند متعال در مورد قرآن می فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ»(قدر/1) و در مورد ولایت اهل بیت هم با توجه به روایات، ولایت در شب قدر نازل گشته است. مرحوم صدوق در کتاب گرانسگ معانی الأخبار نقل کرده اند که تمام امور از جمله حقیقت ولایت در شب قدر مقدّر و نازل گشته است. بنابراین این ظرفِ ضیافتی که در آن هستیم، ظرفِ ضیافت نعمت های خاص خداوند است چرا که خداوند دو نوع نعمت، رحمت و لطف به بندگانش دارد. در مورد آیه شریفه «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ»(حمد/1) روایت شده است که: «اعظم آیه فی القرآن» یعنی این آیه با عظمت ترین و بزرگ ترین آیه قرآن است. یا در روایتی دیگر آمده است: «إنَّ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أَقْرَبُ إِلَى اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ مِنْ سَوَادِ الْعَيْنِ إِلَى بَيَاضِهَا»(2) یعنی «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» به اسم اعظم خداوند از سیاهی چشم به سفیدی آن نزدیک تر است و این یعنی اگر کسی به حقیقت «بِسْمِ اللَّهِ» راه پیدا کرد و پرده کنار رفت، حقیقت اسم اعظم به او عطاء شده است. البته کسی که اهل سر باشد تا این حقایق به او داده شود.

این «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» که اینقدر با عظمت است و باید تمام امور خود را با آن شروع کنیم، به این معناست که «أستعینُ فی أموری کلها بالله» یعنی در تمام امورم از خداوند استعانت می جویم. خواه برای شروع طعام باشد یا برای ورود به شب های قدر باشد که چنین امر عظیمی پیش روی انسان است. در این «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» از دو رحمت استفاده می کنیم. یکی رحمت عمومی و دیگری رحمت اختصاصی خداوند است. برخی از نعمت ها مانند زندگی در دنیا یا رزق های مادی از رزق های عمومی می باشند و به شخص خاصی اختصاص ندارند که از آن به رحمت رحمانیه خداوند یاد می شود. اما دسته ای از نعمت های خداوند خاص و مخصوص بندگانش می باشد که خداوند متعال به اندازه عبادتی که دارند، به آن ها رزق و رحمت خاصه خود را مانند یقین، رضا، توکل، صبر، محبت خدا و اولیائش، عطاء می کند و از آن به رحمت رحیمیه خداوند یاد می شود. اگر کسی به این رزق ها دست یافت، قابل مقایسه با سایر نعمت ها نیست چرا که همانگونه که از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است، نعیمی جز ولایت اهل بیت نیست.

ولایت و محبت اهل بیت(ع) از مصادیق رحمت رحیمیه و خاصه خداوند

خداوند به هرکسی محبت و معرفت اولیاء خود و اولیائش را نمی دهد. در مناجات المحبین آمده است که: «إِلَهِي مَنْ ذَا الَّذِي ذَاقَ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرَامَ مِنْكَ بَدَلا»(3) یعنی چه کسی است که شیرنی محبت تو را بچشد اما بخواهد محبت غیر تو را برگزیند. این چنین رحمت های خاص خدا شامل حال هرکسی نمی شود. کسی خدمت امام معصوم رسید و گفت من فقیرم. حضرت فرمود تو فقیر نیستی. او بر گفته خود اصرار می کرد تا که حضرت فرمودند: آیا حاضری محبت ما را با دنیا عوض کنی؟ شخص پاسخ داد: نمی توان محبت شما را با دنیا عوض کرد. حضرت فرمود پس نگو که فقیرم. این از نعمت های خاص خداست. امثال میثم تمار و سلمان چه چیزی از محبت حضرت علی دیدند که حاضر می شدند دست و پا و جان خود را در راه آنان بدهند؟ سلمان چه چیزی از حضرت دیده بود که «جعل هواه هوا علیّ» اصحاب امام حسین(ع) چه دیده بودند که آنچنان جانفشانی کردند؟ زهیر چه درک و محبتی از امام حسین(ع) داشت که به حضرت عرض کرد اگر عمر دنیا جاودانه و سراسر عیش بود و هیچ غصه ای در آن نبود، ما شهادت در رکاب شما را بر آن ترجیج می دادیم؟ این محبت همان رحمت رحیمیه است و انسان را به تمام حقایق و همراهی با امام می رساند.

بزرگتر شدن از دنیا و عدم حبّ آن، مقدمه دست یافتن به همراهی با اولیاء الهی و رحمت خاصه

اگر انسان محبت و لذت بالاتر از دنیا را نچشیده باشد اینگونه نسبت به دنیا بی اعتناء نمی شود. این همان است که نسبت به حضرت علی(علیه السلام) در زیارت غدیریه ایشان عرض می کنیم که: «أَنْتَ الْقَائِلُ لَا تَزِيدُنِي كَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلِي عِزَّةً وَ لَا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّي وَحْشَةً وَ لَوْ أَسْلَمَنِي النَّاسُ جَمِيعاً لَمْ أَكُنْ مُتَضَرِّعا اعْتَصَمْتَ بِاللَّهِ فَعَزَزْتَ وَ آثَرْتَ الْآخِرَةَ عَلَى الْأُولَى فَزَهِدْت »(4) یعنی شما کسی هستی که فرمودی: اگر تمام مردم عالم دور من جمع شوند، بر عزت و نفوذ نا پذیری من اضافه نمی شود و پراکندی مردم از دور من نیز باعث وحشت من نمی شود و اگر آنان مردم را با دشمن تنها بگذارند، حالت تضرع و زمین گیری به من دست نمی دهد. شما آخرت را بر دنیا برگزیده ای، به همین خاطر زاهد در دنیا شده ای.

البته آخرت هرکسی متناسب با خودش می باشد. ممکن است آخرت ما درجات بهشت باشد اما آخرت امیرالمؤمنین(ع) قرب خداوند باشد که در مناجات مطیعین امام سجاد(ع) آمده است: «يَا نَعِيمِي وَ جَنَّتِي وَ يَا دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي »(5) یعنی ای نعیم و بهشت من و ای دنیا و آخرت من. اولیاء الهی چیزی جز خدا نمی خواهند چرا که خداوند دنیا و آخرت آنان است. کسی برای حضرت علی(ع) رشوه ای آورده بود حضرت در پاسخ به ایشان فرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا وَ اسْتُرِقَّ قُطَّانُهَا مُذْعِنَةً بِأَمْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا شَعِيرَةً فَأَلُوكَهَا مَا قَبِلْت»(6) البته این برای ما می باشد و حضرت فوق ماست چرا که به حقیقت بالاتر از دنیا رسیده اند. اگر کسی به آن حقیقت بالاتر رسید، فارغ از دنیا می شود و وقتی از دنیا بزرگتر شد آن وقت همسفر اولیاء الهی می شود که در دعای ابوحمزه آمده است: «سَيِّدِي أَخْرِجْ حُبَ الدُّنْيَا مِنْ قَلْبِي وَ اجْمَعْ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْمُصْطَفَى وَ آلِهِ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم » امام سجاد(ع) در این فراز ابتداء می فرماید قلبی که در آن محبت دنیا باشد نمی تواند با اهل بیت باشد که در روایتی آمده است: «إِذَا تَخَلَّى الْمُؤْمِنُ مِنَ الدُّنْيَا سَمَا»(7) یعنی هنگامی که قلب مؤمن از دنیا فارغ شود بالا می رود و سماواتی و همنشین اهل آسمان می گردد و الّا تا زمانی که دنیا در دل ما باشد، از خدا و اولیائش جداییم.

دنیا دوستی موجب تقابل با اولیاء الهی و جدایی از آنان

در خطبه شقشقیه آمده است: که هنگامی که آنان به خانه من هجوم آوردند من خلافت را پذیرفتم. اما: «إِذَا نَهَضْتُ بِالْأَمْرِ نَكَثَتْ طَائِفَةٌ وَ فَسَقَتْ أُخْرَى وَ مَرَقُ آخَرُونَ كَأَنَّهُمْ لَمْ يَسْمَعُوا قَوْلَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ سَمِعُوا وَ لَكِنِ احْلَوْلَتِ الدُّنْيَا فِي أَعْيُنِهِمْ وَ رَاقَهُمْ زِبْرِجُهَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ النَّاصِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى الْعُلَمَاءِ أَنْ لَا يَقِرُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَيْتُمْ دُنْيَاكُمْ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْز»(8) یعنی زمانی که من به خلافت رسیدم عده ای بیعت شکستند و عهد ای به فسق و مروق رسیدند. حضرت 25 سال صبر کرد اما همینکه کار تمام شد، ابوسفیان و برخی دیگر خدمت حضرت امیرالمؤمنین آمدند که بیایید تا با شما بیعت کنم. حضرت فرمود که زمان این امر مانند میوه ای که دیر برداشت شود گذشته است و تا زمان ظهور به تاخیر افتاده است. آیا اینها که چنین ناکث و فاسق و مارق شدند، این آیه قرآن: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ»(قصص/83) را نشنیده بودند که در مقابل من ایستادند؟ ایشان در بازار می رفتند و این آیه را می خوانند و می فرمودند این آیه مربوط به امراء و صاحبان ثروت است. البته در روایتی دیگر محدوده مساله وسیع تر بیان شده که فرموده حتی اگر بخواهی بند کفشت از دوستت بهتر باشد، این نیز برتری جویی است و از دار آخرت محروم می شوید. کسی که دنبال برتری جویی و دنیا باشد، دار آخرت که در آیه به آن اشاره شده نصیبش نمی شود که طبق روایت منظور از دار آخرت، ولایت اهل بیت(ع) است.

 وجود مقدس حضرت علی(ع) در مورد پذیرش خلافت فرمودند: من دنبال دنیا نبودم و اگر این نبود که خداوند از عالم عهد گرفته که بی تفاوت نباشد، من ریسمان خلافت را بر گردن شتر خلافت رها می کردم و می دید دنیای شما نزد من از آب بینی بز بی ارزش تر است. گاهی نیز می فرمود تمام دنیای شما نزد من از استخوان خوک جزامی بی ارزش تر است. حصرت در این خطبه شقشقیه فرمودند: آیا اینان نفهمیده بودند که دنبال برتری جویی نباشند و مقابل من نیاستند؟ بله فهمیده بود و این آیه «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ» را نیز شنیده بودند اما علت کار آنان این بود که: «لَكِنِ احْلَوْلَتِ الدُّنْيَا فِي أَعْيُنِهِمْ وَ رَاقَهُمْ زِبْرِجُهَا» یعنی دنیا در چشمانشان زینت کرده بود و جلوه های دنیا اینان را با خود برده بود. انسانی که دنیا از او بزرگتر باشد و جلوه های دنیا چشم او را پر کند، از امام جدا می شود و در برابر امام صف بندی می کند و به نکث و قسط و مروق می رسد.

توجه به بزرگی و عظمت خداوند موجب بصیرت به بی ارزش بودن غیر خدا

پس آن چیزی که موجب می شود انسان با امام بماند این است که این رحمت خاص خداوند که رحمت رحیمیه اوست را بچشد و از دنیا بزرگتر شود. این که می بینید حضرت در خطبه 32 می فرماید: «فَلْتَكُنِ الدُّنْيَا فِي أَعْيُنِكُمْ أَصْغَرَ مِنْ حُثَالَةِ الْقَرَظِ وَ قُرَاضَةِ الْجَلَم»(9) یعنی دنیا نزد شما باید از تفاله بوته گیاه غرظ که خودش هیچ قیمتی ندارد و تفاله آن بسیار بی ارزش تر است، و خورده قیچی های باقی مانده از پشم گوسفند که چوپان آن را کوتاه می کند، کوچکتر باشد؛ به این خاطر است که اگر دنیا نزد کسی بزرگ باشد نمی تواند همسفر اولیاء الهی گردد. حال چگونه است که دنیا نزد متقین اینچنین کوچک است؟ علت آن در بیان نورانی حضرت در توصیف متقین آمده است که فرمودند: «عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِم »(10) کبریایی الهی بر دل آنان نشسته در دل آنان خداوند بزرگ است به هیمن خاطر دنیا در چشم آنان کوچک شده است. در این چند روایت نکته ای دقیق وجود دارد و آن این است که حضرت در خطبه شقشقیه فرمود: علت اینکه آنان مقابل من صف بندی کردند این بود که دنیا در چشم آنان زینت کرده بود و همچنین به ما نیز امر کردند که دنیا در چشمتان از حثاله غرظ و قراضه جلم کوچک تر باشد. در اینجا نیز می فرماید: دنیا در چشم متقین کوچک است. منشأ این کوچکی دنیا بزرگی و عظمت خدا نزد ماست که هرچه کبریای او بر دل ما بنشیند، دنیا نزد ما کوچک تر می گردد و این همان رحمت رحیمیه خداوند است که انسان از دنیا بزرگتر می شود و بین ما و خدا و امام خود حائل نمی شود.

ماه رمضان ظرف اختصاصی دل کندن از دنیا و رسیدن به رحمت خاصه

ما باید در تمام اوقات اینگونه به دنیا بی توجه باشیم که ماه رمضان زمان اختصاصی آن است. خداوند در ماه رمضان ما را دعوت کرده که دست از لذت های حتی حلال برداریم تا برای آن رحمت رحیمیه و رزق خاص خداوند آماده گردیم که آن دو رزق خاص، قرآن و ولایت اهل بیت(ع) است. اصل قرآن کریم که متعلق به دنیا نیست و نور و هدایت و رحمت می باشد و بر قلب پیامبر نازل شده و میوه های آن که یقین ورضا و توکل و... می باشد، در ماه رمضان و در شب قدر نازل گشته است که فرمود: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآن»(بقره/185) و «اِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْر»(قدر/1) حقیقت ولایت امام نیز که یک امر فوق ملکوتی می باشد، بر اساس روایات در ماه رمضان و شب قدر تنزل پیدا کرده است. درهای بهشت که طبق یک روایت درجات آن به اندازه آیات قرآن و طبق روایتی دیگر به اندازه درجات ولایت ماست که فرمود: «هُمُ الْأَئِمَّةُ وَ هُمْ وَ اللَّهِ يَا عَمَّارُ دَرَجَاتٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ بِوَلَايَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ إِيَّانَا يُضَاعِفُ اللَّهُ لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ يَرْفَعُ اللَّهُ لَهُمُ الدَّرَجَاتِ الْعُلَى »(11) یعنی خدای متعال به اندازه ای که از ولایت ما برخوردارند به مؤمنین درجه می دهد. بنابراین اینکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: در ما رمضان در های بهشت باز می باشد یعنی درهای ولایت باز است. این روایت را فریقین نقل کرده اند که پیامبر اکرم فرمودند: خداوند بهشت را از نور فرزندم حسین آفرید و فرزندم حسین از بهشت بهتر است. لذا در روایات دیده اید که رزقِ تجلی امام حسین(ع) برای بهشتیان برای برخی سال ها یکبار و برای برخی هفتصد سال یکبار تجلی می کند و در این مدت در لذت آن تجلی می مانند.

آنچه خدا در ماه رمضان روزی ما می کند این دو رزق قرآن و ولایت است و شب قدر یعنی شب رزق قرآن و ولایت اهل بیت و به اندازه ای که درهای شب قدر بر ما باز گردد، و وارد شب قدر شدیم، وارد بهشت می شویم. اگر کسی شب قدر را درک کرد وارد بهشت می شود و لو اینکه جسمش بر زمین باشد. اما برخی ها از بهشت اخراج می شوند و سر سفره دنیا مهمان می شوند. کسی که شب قدر را درک کند بوی بهشت و اهل بیت می دهد. همه دوستان اهل بیت وارد شب قدر می شوند اما برخی متوجه نیستند و برخی متوجه اند. از میان آنان که متوجه اند، برخی به معارف عمیق تری می رسند. البته شب قدر همچون حرم امام اذن دخول می خواهد چرا که شب قدر ظرف زمانی امام زمان است و به اندازه ای که اجازه گرفته ایم وارد می شویم که در اذن دخول آمده است به من آن اذنی را بدهید که به اولیاء خدا می دهید.

ورود به شب های قدر نیازمند اذن از امام زمان(ع)

ما باید از امام زمان علیه السلام اذن دخول بگیریم و به اندازه ای که اجازه بدهند وارد محیط ولایت آنان شویم و می فهمیم در این شب چه اتفاقی می افتد. بوده اند اولیاء خدایی که نزول ملائکه را در این شب می دیدند. شخص عزیزی نقل می کردند که حضرت در چنین شبی نشسته بودند و ملائکه صف به صف می آمدند و نامه هایی برای ایشان می آورند و حضرت به آرامی همه را مطالعه می کردند و نظر می داند. به اندازه ای که امام زمان درها را باز کنند وارد شب قدر می شویم و ما باید اذن بگیریم تا بر این سفره که ارزاق خاص در آن است وارد شویم و از آن ارزاق خاص نصیبمان شود. امام زمان امشب از این ارزاق خاص توزیع می کنند.

شرایط درک و ورود به شب قدر: ترک کامل گناهان و توبه واقعی و عدم دل بستگی به دنیا

چه باید کرد که به شب قدر برسیم؟ روشن است که باید تمام عمر بکوشیم که یک شب قدر را درک کنیم. باید تمام گناهان را ترک و حب دنیا را از دل خود بیرون کنیم تا همراه امام زمان گردیم که امام سجاد در ابوحمزه فرمود: «سَيِّدِي أَخْرِجْ حُبَ الدُّنْيَا مِنْ قَلْبِي وَ اجْمَعْ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْمُصْطَفَى وَ آلِهِ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ». نمی شود با حب دنیا به امام زمان برسیم چرا که: « إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ كَرِيمٌ * فىِ كِتَابٍ مَّكْنُونٍ * لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»(واقعه/79-77). امام زمان کتاب کریم ماست و جز مطهرون نمی توانند آن را دریافت کنند. اگر دست کسی به امام که سرچشمه طهارت و ماء طهور می باشد برسد، پاک می شود. ذیل آیه «يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ»(انفال/11) روایت شده که باطن این آیه ولایت امیرالمؤمنین است که شما با آن پاک می شوید. با عنایت امام زمان حتی ذات ازلی ما نیز طاهر می شود و تا تطهیر نشویم وارد وادی امام نمی شویم چرا که بهشت جای نا پاک و حرام و صفات رذیله نیست. هرچند ممکن است که دوستان اهل بیت لغزش داشته باشند اما آنان از عمق وجود از گناه بیزارند.

بترسیم از گناهی که عادت شود و نسبت به آن لاأبالی و بی تفاوت باشیم چرا که خطر از دست رفتن ایمان و ولایت وجود دارد و این بسیار خطرناک است. اگر کسی می خواهد با امیرالمؤمنین باشد باید از تمام گناهان دست بکشد چرا که گاهی حتی یک ترک اولی ما را از بهشت بیرون می کند. باید یک عمر زحمت بکشیم تا به این مرتبه برسیم. آیا امام زمان ارزش این را ندارد که بخاطرش ترک حرام، شبهه، هوا و هوس داشته باشیم؟ ارزش حضرت از بهشت بالاتر است. خوشا به حال آنان که زحمت کشیده اند و قدم هایی برداشته اند که برخی ها گفته اند مدخل شب قدر از رجب است و کلید آن در روزه رجب و شعبان می باشد. امشب درها باز می شود و مردم بر ضیافت حضرت وارد، و هرکس به اندازه ظرفیتش از نعمت های بهشتی متنعم می گردد که در زیارت امین الله آمده است: «مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِينَ مُعَدَّةٌ وَ مَنَاهِلَ الظِّمَاءِ لَدَيْكَ مُتْرَعَة» هرچه گرسنه و تشنه باشد در این سفره سیر و سیرآب می شوند. در سوره هل اتی که سؤره امیرالمؤمنین است آمده: «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً»(انسان/21) یعنی خداوند به ابرار شراب طهور می نوشاند که در روایات در باب این تطهیر و شئون آن توضیح داده شده است. اصل شراب طهور متعلق به اهل بیت است اما به احترام آن به ابرار که شیعیان حضرت علی هستند نیز داده می شود و آنان را از ما سوای خدا پاک می کنند. در همین سوره هل أتی آمده که: «إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كاَنَ مِزَاجُهَا كَافُورًا * عَيْنًا يَشْرَبُ بها عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونهَا تَفْجِيرًا»(انسان/6) که عباد الله یعنی امیرالمؤمنین، این شراب طهور را برای ابرار یعنی شیعیان می جوشانند و به آنان می خورانند. امام زمان امشب آماده است که ما دلمان را از دنیا خالی کنیم تا ایشان ما را سقایت کنند.

استغفار و دعای امام زمان(ع) شرط اصلی دست یافتن به طهارت و توبه واقعی

اما آنان که زحمت نکشیدند و مطهر نشده اند باید طاهر شوند و الّا وارد بهشتِ ولایت نمی شوند. راه پاک شدن ما را هم قرآن فرموده است: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً»(نساء/64) اگر اینان هنگامی که گناه کردند به سراغت بیایند، اگر تو برایشان استغفار کنی و خود نیز توبه کنند خدا آنان را پاک می کند و خدا را تواب می یابند و از رحمت رحیمیه به آنان می چشانند. راه الآن ما همین است. در روایت آمده که کسی به یکی از معصومین عرض کرد خیلی گرفتارم. ایشان فرمود: آیا مادرت زنده است؟ عرض کرد: خیر. فرمود: آیا پدرت زنده است: پاسخ داد: خیر. حضرت فرمود: به زیارت قبر والدین برو و صورت بر قبرشان بگذار خداوند تو را می بخشد. آنان که نعمت پدر و مادر دارند امشب از پدر و مادرشان بخواهند تا برایشان دعا کنند و خود نیز توبه کنند. برادران یوسف با استغفار پدرشان بخشیده شدند.

تمام گناه هان ما ریشه در تخلف از فرمان امام زمان و خروج از ولایت ایشان دارد و تنها راه آن این است که امام ببخشد. اینکه در زیارت جامعه و سایر زیارات آمده که بین من و خدا گناهانی است که تا شما راضی نشوید خدا نمی بخشد همین است. امشب هرچه توان دارید صرف این کنید که با التماس از امام زمان از گناهان رها گردیم تا از گرفتاری هایی که بسیاری از آن معلول گناهان ماست رهایی یابیم. اگر امشب درب خانه امام زمان نرویم کی برویم؟ در این مسیر نیز توبه ما به تنهایی کافی نیست و اثر آنچنانی ندارد و باید دعا و استغفار امام زمان نیز باشد که پسران یعقوب گفتند: «قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئينَ»(یوسف/97) اگر سحر امشب دست امام زمان بالا برود و تمام عالم را دعا کند، خداوند تمام عالم را می بخشد.

شب قدر بهترین زمان برای استغاثه و طلب آمرزش از امام زمان(ع)

امشب راه طهارت ما این است که به محضر امام زمان برویم و از ایشان التجاء و التماس کنیم تا حضرت ما را پاک و تطهیر کنند چرا که ولایت آنان شراب طهور است و اگر جاری شود تمام عالم را پاک می کند. هرکجا امام باشد طهارت است. اگر محبت امیرالمؤمنین باشد هیچ سیئه ای وجود ندارد که یک معنای روایت «حُبُ عَلِيٍ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ»(12) همین است که هرجا محبت حضرت باشد هیچ سیئه و غفلت و گناهی نخواهد بود. حب امیرالمؤمنین ایمان است که فرمود: «حُبُ عَلِيٍ إِيمَان » تمام ایمان حبّ امیرالمؤمنین(ع) است. ایمان ما حب امام زمان(ع) است و به اندازه ای که امشب به محبت امام زمان برسیم به خدا نزدیک گشته و نورانی به نور خداوند می شویم و این نیازمند طهارت است و بدون آن نمی شود. طهارت نیز مراحل و مسیر طولانی دارد. در روایتی آمده که ابتدای مسیر ما تسلیم، سپس تطهیر و پس از آن ولایت می باشد. اگر کسی در این شب قدر که بهتر از هزار ماه است، صادقانه درب خانه امام زمان برود و حضرت لطف کنند، به اندازه آن هزار ماه که باید با بلاء و ریاضت طهارت می یافت، پاک می شود و طهارت می یابد که فرمود این شب قدر عوض عمر طولانی امت های گذشته است. پس باید در ابتداء با دعا و استغفار امام زمان پاک شویم و پس از تطهیر هرچه حضرت لطف کنند دریافت کنیم. امشب حقیقتا دامن حضرت را بگیریم و این لطف خدا را کم و تصادفی نگیریم که در این خانه امام زمان گرد هم در مسجد جمکران که مسجد خاص و مورد عنایت امام زمان(ع) می باشد جمع شده ایم. البته دور و نزدیک ندارد اما اینجا عنایت خاصه ای است که فرمود به شیعیان ما بگویید اینجا بیایند و نماز بخوانند که اگر کسی اینجا نماز بخواند گویا که در کعبه نماز خوانده است.

طی کردن راه چند ساله در شب قدر

به اندازه ای که امام زمان در امشب به ما لطف کنند، شب قدر درک می شود و فردایش با امروز متفاوت است. نقل شده که برخی از مردم دنبال عالمی از شاگردان میرزای شیرازی آمدند که ایشان را به شهر خود ببرند. میرزای شیرازی از کسانی که به جایی می رفتند، ابتداء امتحان می گرفتند و سپس به اندازه درجه علمی آن شخص اجازه می دادند. این شخص دید که سی سال در سامرا و نجف بوده و دستش خالی است. شب به محضر حضرت علی(ع) رفت و دست به دامن ایشان شد و گفت: آقا جان من شرمنده ام. بیست سال درب خانه شما آمده ام اما دستم خالی است. و از حضرت در جهت موفقیت در آن امتحان کمک خواست. شب حضرت را در خواب دید که فرمود: به ما هم خلاف می گویی؟ تو جز امشب کی در خانه ما آمده ای؟ شاید امیرالمؤمنین کلمه ای در گوش ایشان گفتند که صبح مجتهدی کامل بودند. راه های طولانی اینگونه کوتاه می شود. باید صادقانه دامن حضرت را بگیریم تا از لیله القدر حضرت استفاده کنیم و مانند حر شویم که یک شبه بار تمام آخرت و قیامت خود را بست. امشب از امام زمان بخواهیم ما را از گناه جدا کنند چرا که معصیت با امام زمان جمع نمی شوند و اگر از یک در گناه بیاید، از در دیگر امام زمان بیرون می روند.

پی نوشت ها

(1) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 95

(2) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص: 5

(3) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 91، ص: 148

(4) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 97، ص: 362

(5) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 91، ص: 148

(6) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 623

(7) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 130

(8) معاني الأخبار، النص، ص: 362

(9) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 76

(10) بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج 64، ص 315:

(11) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 430

(12) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 39، ص: 280