نسخه آزمایشی
جمعه, 31 فروردين 1403 - Fri, 19 Apr 2024

بررسی حقیقت لیله القدر در حسینیه حق شناس/ تبیین حقیقت معانی و مفاهیم شب قدر و معنای تقدیر

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 12 خردادماه 97 است، که به مناسبت ماه مبارک رمضان در حسینیه آیت الله حق شناس رحمۀ الله علیه ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ شب قدر در حقیقت ظرفی است که در آن قرآن نازل شده و هرسال یک تجلی از قرآن در شب بیست و سوم مشخص می شود و بر امام نازل می شود که این همان شب قدری است که ما آن را می شناسیم. اندازه و وزن هرکسی متناسب با تعلق او به امام معصوم است و هرچه انسان تعلق بیشتری نسبت به امام داشته باشد اندازه اش بیشتر است. در شب قدر مشخص می شود که اندازه ما چقدر است و حضرت در این شب به تک تک ما التفات ویژه ای دارند اما تصمیمشان به صورت جزیره ای برای ما نیست بلکه ایشان صف حق و باطل را در این شب مشخص می کنند و معلوم می شود که ما در کدام یک از این جبهه ها حضور داریم.

معانی شب قدر

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في  لَيْلَةِ الْقَدْرِ * وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ * لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ * تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ * سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»(قدر/۱-5) برای شب قدر در روایات ما معانی متعددی ذکر شده که این معانی به هم مرتبط هستند. خدای متعال در یک کلمه می فرماید «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» از یک طرف شب قدر و تقدیر است و از یک طرف شب نزول قرآن است و از یک طرف شب امام علیه السلام است. چه نسبتی بین این ها وجود دارد؟

در روایات گاهی دارد که خدای متعال شب قدر را برای امت حضرت در قبال فرصت های طولانی و زیادی که به امت های پیشین داده شده، قرار داده است. در یک روایتی ذیل سوره قدر نقل شده که حضرت به خدای متعال عرضه داشتند که خدایا در اقوام گذشته گاهی کسانی  بودند که صد و بیست سال در راه خدا فقط می جنگیدند و شمشیر می زدند، در قبال این سرمایه به امت من چه دادی؟ چون فرصت دنیا خودش هیچ موضوعیتی ندارد، حسنش فقط به این است که محل تجارت است و مثل مزرعه و محل کشاورزی است «الدُّنْيَا مَزْرَعَةُ الْآخِرَة»، «إِنَّمَا الدُّنْيَا سُوقٌ  مِنَ الْأَسْوَاقِ مِنْهَا خَرَجَ قَوْمٌ بِمَا يَنْفَعُهُمْ وَ مِنْهَا خَرَجُوا بِمَا يَضُرُّهُم »(1) دنیا بازاری است که مردم وقتی از این بازار خارج می شوند یک عده ضرر کردند و یک عده هم سود کردند و خود وقوف در دنیا موضوعیت ندارد.

اولیاء خدا به هیچ وجه دل به دنیا نبستند و مشتاق عالم آخرت هستند و اگر خدای متعال به تعبیر نورانی امیرالمؤمنین ارواحنا فداه جان های آنها را نگه ندارد، یک لحظه در این دنیا درنگ نمی کنند «وَ لَوْ لَا الْآجَالُ  الَّتِي كُتِبَتْ عَلَيْهِمْ لَمْ يَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ  الْعِقَاب »(2) اشتیاقی که به ثواب دارند و نگرانی ای که از عقوبت دارند اجازه نمی دهد که اینها در دنیا بمانند. چون آدم در همین دنیا ممکن است زمین بخورد اما وقتی از این دنیا بیرون رفتی و ایمانت را بردی دیگر دست شیطان به انسان نمی رسد. لذا اولیاء خدا دلشان می خواهد هرچه زودتر پرونده بسته بشود و از آن طرف هم چون مزرعه است و چون بازار است دوست می دارند بمانند و بیشتر تجارت کنند و بیشتر کشت کنند. همین فرصت است و دیگر معلوم نیست که انسان برگردد. یک عده ای رجعت دارند اما این عمومی نیست و همین یک فرصت است.

اما در عین حال خدای متعال عمر امت حضرت را کوتاه قرار داد که حضرت فرمودند بین شصت تا هفتاد سال است. بعد خدای متعال سوره قدر را نازل فرمودند یعنی من در مقابل آن عمر طولانی به برکت شما یک شب قدر به امت شما دادم که اگر امت شما بتوانند این شب قدر را درک بکنند جبران آن عمر طولانی می شود. این برای ماست. پس شب قدر شبی است که خدا به امت حضرت داده که بتوانند در این فرصت کوتاه عمر تدارک کنند. لذا یکی از معانی که در روایت آمده این است که اگر کسی شب قدر را درک بکند و به عبادت در شب قدر موفق بشود، این بهتر از هزار ماه عبادتی است که در آن شب قدر نباشد. این یک معنای شب قدر است.

یک معنای دیگری برای شب قدر شده که با این متفاوت است و آن این است که وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در رویای صادقه ای دیدند که بنی تیم و بنی عدی و بنی امیه و دیگران بر منبر حضرت بالا می روند و مردم را به قهقرا برمیگردانند. یعنی حضرت آمدند قلوب را متوجه خدای متعال کردند اما اینها می آیند و قلوب را به سمت دنیا برمیگردانند و حضرت از این بابت نگران بودند. جبرئیل تشریف آوردند که آقا چرا نگران هستید؟ حضرت فرمودند یک همچین رویایی دیدم. بعد جبرئیل رفت و برگشت و سوره ها و آیاتی آورد که از جمله آن ها سوره قدر بود که ای پیامبر ما «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في  لَيْلَةِ الْقَدْرِ * وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ» ما به شما شب قدر دادیم و شب قدر بهتر از هزار ماه است. لذا این معنای دوم است که شب قدری که خدا به حضرت داده از هزار ماه دولت بنی امیه برای حضرت بهتر است و جبران همه آن خسارت ها می شود.

یک معنای سومی که مرتبط با هردوی اینهاست، در تفسیری است که امام صادق علیه السلام فرمودند «اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّه »(3) شب قدر یعنی وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها. بعد فرمودند «فَمَنْ عَرَفَ  فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْر» اگر کسی حضرت زهرا را آنچنان که شایسته مقام ایشان است شناخت، این آدم به درک شب قدر نائل شده است. بعد فرمودند «وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَة» خدای متعال نام ایشان را فاطمه گذاشته و فاطمه یعنی جدا شده. «فُطِم» یعنی جدا کردن و فاطمه اینجا به معنی جدا شده است «لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا» چون همه مخلوقات از معرفت حضرت جدا هستند و راهی به معرفت حضرت ندارند.

در روایات آمده که ما یک شب قدر کلی برای کل عوالم داریم که مقدرات کل آن عالم در آن شب قدر محقق و تقدیر می شود. یک شب بیشتر نیست که حتی در روایات دارد همه امور حتی موضوع ولایت ائمه معصومین هم در آن تقدیر و مقدر شده است. گاهی دارد که امت ها یک شب قدر دارند، یعنی مثلا هر امتی یک شب قدری دارد که تقدیر این امت در آن شب معین می شود و بسته می شود و مقدرات یک امت از وقتی که می آیند تا وقتی که به پایان می پذیرند در همان شب قدر امت تقدیر می شود. یک شب قدری هم ما داریم که تقدیر ما و حدود ما و اندازه های ما و برنامه های ما در آن شب معین می شود. پس شب قدر گاهی شب قدر ماست و گاهی شب قدر یک امت است و گاهی شب قدر کل عالم است.

نسبت این شب قدرها و شب بیست و سوم ماه رمضان چیست؟ «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في  لَيْلَةِ الْقَدْرِ» ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم «وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ» بعد وارد داستان شب قدر می شود «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ * تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ» این شب قدر هم اینطور نیست که یک بار باشد، هر سال تکرار می شود «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» در شب قدر ملائکه الهی همراه با روح بر امام علیه السلام نازل می شوند «سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ».

این شب قدر شب تکراری است، یعنی یک بار نبوده است. لذا در روایات ما یکی از نکات خیلی مهمی که روی آن تأکید شده این است که فرمودند برای امامت ما به سوره قدر استدلال کنید، چون از این سوره استفاده می شود که ملائکه و روح مکرر و مستمرا باذن پروردگارشان نازل می شوند. لذا به ما گفتند احتجاج کنید که این ملائکه و روح که نازل می شوند بر چه کسی نازل می شوند؟ حتما باید بر یک امام حی و زنده ای نازل بشوند.

پس شب قدر یک شبی است که هر سال تکرار می شود و از یک طرف دیگر هم اگر دقت بفرمایید شب قدر یک شب بیشتر نبوده است «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في  لَيْلَةِ الْقَدْرِ» در آن شبی که قرآن نازل شده. قرآن یک بار به حضرت نازل شده است. این شب قدری که یک بار بوده و قرآن در آن نازل شده چه نسبتی با آن شب قدری دارد که هر سال تکرار می شود. این شبی که هر سال تکرار می شود شب قدری است که ظاهرا براساس روایات ما شب بیست و سوم ماه رمضان است. گرچه در بعضی روایات دارد که هر سه شب شب قدر هستند. گویا تقدیر سه مرحله دارد و در شب بیست و سوم دیگر قطعی می شود. ولی روایات بیشتر تأکید می کنند که آن شب قدر شب بیست و سوم است و شب بیست و سوم شب قدری است که هرسال تکرار می شود.

رابطه نزول قرآن و شب بیست و سوم

این شب قدری که در هر سال تکرار می شود چه ربطی دارد به آن شب قدری که قرآن در آن نازل شده دارد؟ شاید بشود اینطوری گفت که ما یک شب قدری داریم که تکرار پذیر هم نیست که ظرف نزول قرآن است و از او به لیله قرآن تعبیر شده است و این کتاب عظیم و با عظمت الهی که درجات بهشت به اندازه آیات اوست و یک سر رشته اش در اختیار ماست و یک سر رشته اش در محضر خداست، این کتاب در یک فضایی به نام لیلة القدر نازل شده است. پس یک شب معمولی که خورشید در آن غروب می کند و بعد دوباره طلوع می کند نیست. نه اینکه اصلا ربطی به آن ندارد ولی آن فضایی که قرآن در آن نازل شده تفسیر به حضرت زهرا سلام الله علیها می شود. آن افق و عالمی که قرآن در آن نازل شده از آن تعبیر به لیله شده است چون لیله در اصطلاح قرآن غیر از این معنای ظاهری که دارد گاهی به دوران خلافت ائمه جور تطبیق شده است.

در قرآن لیل به آن شرایط تاریکی که بعد از رحلت حضرت پیدا شد تطبیق شده است، از جمله «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى»  این آیه به دولت ائمه جور تفسیر شده که بر نور نبی اکرم و ولایت امام پرده انداخته است. قرآن می فرماید «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى  * وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى »(2-1) شب وقتی که پرده می اندازد و روز وقتی که تجلی می کند و آشکار می شود. حضرت فرمودند که لیل اینجا دولت فلانی است که در دولت خودش «فُلَانٌ غَشِيَ  أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فِي دَوْلَتِهِ  الَّتِي جَرَتْ لَهُ عَلَيْه »(4) «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى » یعنی که این دوران یک پرده تاریکی بر ولایت حضرت است. این یک اصطلاح لیل است و در قرآن می بینید که این دیگر غیر از این شب معمولی است که در کره زمین است و خورشید طلوع و غروب می کند. از دولت ائمه جور به لیل تعبیر شده است.

گاهی در بعضی جاهای دیگر لیل بیانی است برای دوران اختفای ائمه. مثلا شب قدر و لیال عشر به ده امام تفسیر شده است و غیر از این معنای ظاهری که یک شبی است و خورشید غروب می کند و دوباره خورشید طلوع می کند، یک معنای دیگری دارد و یک ظرفی است که در آن ظرف قرآن تنزل پیدا کرده است. یک بار هم که در عالم بیشتر قرآن نازل نشده. این شب قدری که یک ظرف حقیقی در عالم است است و قرآن در آن نازل شده، چه نسبتی با این شب قدری دارد که هر سال تکرار می شود و ملائکه در او نازل می شود؟ شب قدری که هر سال تکرار می شود، غیر از این ظاهری که دارد و مؤمن و کافر آن را می فهمند، یک باطنی هم دارد که خود قرآن گویای اوست. لیلة القدر فضای تنزل ملائکه و روح است و همه ملائکه و روح، که اعظم از ملائکه است، در این ظرف تنزل پیدا می کنند.

باید بیش از ظاهر قرآن تأمل کرد، درست است یک شب بیست و سومی هر سال وجود دارد و تکرار هم می شود و باید بیدار بود و آن شب را تا سحر عبادت و استغفار کرد ولی این شب یک باطنی دارد. حقیقت شب قدر و باطن شب قدر آن فضایی است که «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ».  هر شب قدر تکرار می شود ملائکه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان فرود می آیند، پس غیر از این فضای طبیعی است که همه ما آن را احساسش می کنیم و درک می کنیم. لذا وقتی به حضرت عرض کرد آقاجان این تنزل شب قدر چه شبی است؟ حضرت فرمود شما هر شب صد مرتبه سوره دخان را بخوان و وقتی شب بیست و سوم شد خودت متوجه می شوی که شب قدر چه شبی است.

بنابراین یک شب قدر داریم که قرآن در آن نازل شده و در عالم تکرار هم نمی شود که آن یک ظرف حقیقی است و از آن تعبیر به لیلة شده اما باید دقت کرد که چرا به آن لیلة گفتند. تعبیر قرآن از لیله آن ظرف با عظمتی است که ظرف نزول قرآن است و همه اسرار و مقامات و درجات قرآن در آن شب نازل می شود. آنهایی که در درجات قرآن سیر می کنند باید با این لیلة سیر کنند. یک لیلة هم داریم که شب بیست و سوم ماه رمضان است و هر سال هم تکرار می شود که این هم یک ظاهری دارد که همه آن را می فهمند و یک باطنی دارد که خواص به آن راه پیدا می کنند و آن فضایی است که ظرف نزول همه ملائکه و روح است و محضر امام علیه السلام می آیند.

نسبت بین این دو لیله چیست؟ شاید نسبت این دو تا این باشد که آن لیله هر سال یک تجلی و یک ظهوری در عالم ما دارد که آن ظهورش شب قدر می شود. مثلا خورشید هر سال یک دانه بیشتر نیست ولی هر روز طلوعی دار و طلوع امروزش غیر از طلوع دیروزش است. یک خورشید بیشتر نیست ولی طلوع های مکرری دارد. پس یک شب بیست و سومی هم داریم که هر سال تکرار می شود و باطنی دارد و باطنش هم ظرف نزول ملائکه و روح و مقدرات آن سال است. این شبی است که هر سال تکرار می شود و جلوه ای از آن شب است که گویا هر سال تکرار می شود و یک تجلی دارد و تقدیر کل عالم در آن شب است. تقدیر سال عالم در این شبی است که هر سال تکرار می شود و شعاعی از همان شبها است که هر سال یک تعینی پیدا می کند. شب بیست و سوم یک ظهور و یک تجلی از همان شب قدر است. لذا شب قدر یکی است «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في  لَيْلَةِ الْقَدْرِ» فرمود همه مقدرات عالم و حتی ولایت در آن شب تقدیر شده و هر سال هم تکرار می شود و تجلی آن شب است.

اگر بپذیریم که همه تقدیر عالم در این کتاب است و این کتاب مبینی است که «وَ كُلَّ شَيْ ءٍ أَحْصَيْناهُ في  إِمامٍ مُبين »(یس/۱۲) همه آنچه در عالم واقع می شود در این کتاب است و هر شب قدر یک تجلی از شب قدر است، یک منزلتی از این کتاب می خواهد در طول این سال در عالم محقق شود و آن منزلت از کتاب در شب قدر امسال برای امام تفصیل پیدا می کند که این کتابی که بناست جاری بشود، امسال کدام صفحه اش می خواهد در این عالم محقق بشود و کدام ورق از این کتاب و کدام نور این کتاب می خواهد امسال در عالم واقع بشود؟ امام وقتی برنامه امسال را معین می کنند، براساس کتاب معین می کنند و این کتاب در محضر امام است و امام «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب »(رعد/43) است. امام براساس کتاب برنامه امسال را معین می کند. امام صادق فرمود هر حرفی را که ما زدیم، شما بگویید خدا کجا فرموده تا من آیه اش را بگویم. امیرالمؤمنین «يُقَاتِلُ عَلَى  التَّأْوِيل » است و هرکاری که می کند براساس آیات قرآن است. این تقدیری که امام برای امسال عالم رقم می زنند براساس کتاب است.

پس هم شب قدری که هر سال تکرار می شود به آن شب قدر یک ارتباطی دارد و هم نزول قرآنی که در شب قدر نازل شده با آن مرتبط است. در بعضی روایات دارد آن بخشی از قرآن که می خواهد امسال اجرا بشود به امام نازل می شود؛ یعنی آن بخشی که امام می خواهند امسال اجرا کنند دوباره در شب قدر بر امام تفصیل پیدا می کند. لذا امام اگر برنامه امسال را امضاء می کنند، این امضاء براساس قرآن است و همان قرآنی است که «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في  لَيْلَةِ الْقَدْرِ» گویا در هر شب قدر قرآن یک تنزل خاصی بر امام پیدا می کند و براساس این تنزل برنامه سال معین و مشخص می شود. پس این هم نسبت بین تنزل قرآن در شب قدر با شب قدری است که تکرار می شود.

مفهوم تقدیر در شب قدر

این تقدیر چیست؟ تقدیر یک امر ساده ای نیست و در روایات فرمود خدای متعال هیچ فعلی ندارد و هیچ مخلوقی نیست الا این که از هفت مرتبه اعم از مشیت و قضا و قدر و اجل عبور می کند تا بالأخره در این عالم یک چیزی واقع می شود. مثلا شما تصمیم می گیرید که یک کتاب بنویسید، ممکن است یک کسی تصمیم بگیرد یک رمان عاشقانه بنویسد یا یک کسی تصمیم می گیرد یک خطبه امیرالمؤمنین را شرح کند. این فرد تصمیم می گیرد و بعد از تصمیم به تدریج طرح کتاب را در صفحه نفس و ذهن خودش معین می کند و براساس آن طرح شروع به مطالعه کردن و تحقیق کردن می کند و قلم به دست می گیرد و روی کاغذی شروع به نوشتن می کند و یک کتابی تدوین می شود.

این کتاب تا وقتی نوشته بشود یک مراتب تقدیری داشته است و آن مرتبه ای است که این تعلق خاطر را پیدا کرده است که من یک کتاب رمان عاشقانه بنویسم یا یک کتاب شرح حدیث بنویسم؟ یک کتاب ضلال بنویسم یا یک کتاب هدایت بنویسم؟ این تعلقی که این آدم پیدا می کند به این بستگی دارد که آدم بهشتی باشد یا جهنمی باشد. این تقدیر در ظرف وجود این آدم دارد واقع می شود و این کتابی که نوشته شد مراتب تقدیرش در عوالم وجودی این آدم شکل گرفته است. نه اینکه همه اش به او بستگی دارد بلکه یک قسمتی از آن در عوالم وجودی این آدم شکل گرفته است و از آن موقعی که تعلق خاطر پیدا کرده که من یک کتابی می نویسم و آن تعلقش تبدیل به یک طرح ذهنی شد، این یک مرتبه دیگر از تقدیر است و این کتاب را وقتی نگاه بکنید دارد به تدریج محقق می شود تا آنجایی که این طرح را کم کم روی کاغذ می آورد و مطالعه می کند و یک کتاب می شود. تقدیر این کتاب در عوالم وجودی این آدم واقع شده است.

در یک مثال دیگر فرض کنید که یک کسی بنا می گذارد بر این که یک مسجد بسازد، از آن موقعی که در خاطرش این تعلق پیدا می شود که من اموالم را وقف کنم و بدهم و یک مسجد بسازم به تدریج طرح یک مسجد ریخته می شود. تا آنجایی که یک مهندسی را می آورد و در صفحه ذهن خودش پیش بینی می کند که این مسجد کدام منطقه باشد و می گوید یک نقشه برای این مسجد می کشند و این نقشه یک مرحله دیگری از تقدیر این مسجد است. تا آنجایی که براساس این نقشه می روند مصالح تهیه می کنند و شروع به ساختن مسجد می کنند و یک مسجد ساخته می شود. تقدیر این مسجد در حوزه اراده این انسان یا این انسان ها شکل می گیرد.

وقتی می خواهد تقدیر کل عالم واقع بشود، خدای متعال می خواهد نقشه عالم را پیاده کند. این عوالمی که نقشه عالم در آن پیاده می شود کجاست؟ نقشه کل عالم است. این عوالم وجودی نبی اکرم است. هیچ مخلوقی نیست جز به مشیت و فرمود نقطه مشیت برای ماست. طرح کلی عالم در عوالم وجودی مقدس معصوم ریخته می شود. این نقشه ای که ریخته می شود و اجرا می شود مانند منظومه شمسی و این کیهان و مرگ و میرها و کره زمین و طلوع خورشید و جزر و مدها، همه یک جایی تقدیر می شود و آن برنامه ای که به تدریج تنزل پیدا می کند و بعد در صفحه عمل می شود همینی است که می بینید. این که ملائکه و قوای طبیعی کار می کنند و یک عالمی درست می شود، در ظرف وجودی خاصی تقدیر پیدا می کند که آن ظرف وجودی یک احاطه ای به این تقدیر و برنامه دارد، بلکه نسبت به این برنامه فاعلیت و ایجاد و اختیار و تقاضا و تصرف دارد.

امام در برنامه عالم متصرف است و تقاضا می کند و خدای متعال برنامه را عوض می کند. پس ظرف تقدیر عالم یک لیلة القدری است که همه چیز در آن تقدر پیدا می کند و این ظرف خودش محترم تر از آن تقدیر است. همه آن تقدیر و برنامه ها در این وجود دارد تنزل پیدا می کند تا در کف عالم اجرا شود. آن شب خیلی مهم است. اما نسبت بین این لیلة و تقدیر قرآن چیست؟ آن ظرفی که ظرف تقدیر کل برنامه عالم است و کل برنامه عالم در آن تقدیر می شود چه ربطی به شب بیست و سوم دارد؟ اول اینکه شب قدری که هر سال تکرار می شود یک نازله ای است از آن شب قدر و منزلتی از قرآن در او تفصیل پیدا می کند و امام برنامه آن سال را براساس این منزلت از قرآن تدوین می کند. دوم اینکه برنامه عالم ملائکه و روح تعیین می شود یعنی آن برنامه بسیار مهم است.

پس شب بیست و سوم هر ماه یک تجلی و یک طلوعی از آن شب قدر اصلی است و یک تجلی خاصی از قرآن بر امام علیه السلام دارد و براساس این تجلی خاص قرآن برنامه امسال تدوین می شود و به امضای حضرت می رسد و ملائکه مقرب باید بروند به آن عمل کنند و موکل هستند. برنامه امسال ملائکه براساس طرح قرآن تنظیم می شود. اما این چه ربطی به ما و قدر ما دارد؟ نکته این است که اصلا قدر ما یعنی چه؟ قدر ما و ارزش ما و اندازه ما چیست؟ قدر واقعی هر کس و ارزش واقعیش چیست؟ آن روزی که «وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ»(اعراف/۸) ترازوی حق را می گذارند و خود آدم را با عملش در کفه ترازو می گذارند من چقدر وزن و قدر دارم؟ معیار قدر و وزن آن روز چیست؟

تعیین اندازه و قدر هر فرد

مثلا شما یک ترازویی درست می کنید و یک جسمی را می گذارید وزن کنید و می گویید معیار وزنش چیست و می گویید جاذبه زمین چقدر در این وجود دارد و تعلق به زمین و جاذبه زمین چقدر این را می کشد. این طرف سنگ می گذارید و می گویید پنجاه کیلو وزنش است یعنی تعلق به زمین و جاذبه به زمین در آن به این مقدار است. آن روزی که ترازو می گذارند و همه کائنات را وزن می کنند، وزن به چه چیزی بستگی دارد و میزان آنجا چیست؟ «عَلِىٌّ  مِيزَانُ  الْأَعْمَال » وزن هر چیزی در عالم به اندازه تعلقش به امام است. به اندازه ای که در وجود آن انسان تعلق به امام وجود دارد، وزن دارد. حتی به عکس کسی که با امام دشمنی دارد وزن منفی پیدا می کند. شب قدر شبی است که معلوم می شود ما چقدر به امیرالمؤمنین تعلق داریم یا خدایی نکرده از حضرت تبری داریم.

نکته مهم دیگر این است که این شبی که امام نشستند و تقدیر می کنند در عین این که امام به تک تک ما احاطه دارد و تمام ذرات در محضر امام حاضر هستند توجه امام به شما به گونه ای است که گویا اصلا مأمومی غیر از شما و رعیتی غیر از شما ندارد و اینطوری امام به شما التفات دارد کما این که خدای متعال به بنده هایش همینطور التفات دارد «لَا يَشْغَلُهُ  شَيْ ءٌ عَنْ شَيْ ء» اما در عین حال اینطور نیست که برای ما به صورت جزایر مستقل تقدیر بکنند. حضرت جبهه حق و باطل را تقدیر می کنند. یعنی امسال معلوم می شود که دستگاه شیطان کجا باید قرار بگیرد. حضرت برنامه ای که امسال برای مهار و کنترل دستگاه شیطان دارند معلوم می کنند که برای شیاطین انس با این همه کر و فر و به اصطلاح حشم و خدمی که در عالم دارند، چه چیزی باید بر سر اینها بیاید. از این طرف هم معلوم می شود که جبهه حق کجا قرار می گیرد.

اینکه ما در این جبهه باشیم یا در آن جبهه باشیم در شب قدر معین می شود و آن وقت جنس آدم اصلا عوض می شود. مثلا مس نمی تواند خودش را عوض کند و طلا کند ولی یک کیمیاگر یک کیمیا می زند و مس را تبدیل به طلا می کند. ما خودمان نمی توانیم جنس وجود خودمان را عوض کنیم ولی امام عوض می کند. امام یک کیمیا می زند و طلا می شوی. شب قدر شبی است که معلوم می شود من باید مس باشم یا طلا باشم. وقتی مس باشی خیلی هم که خوب بشوی به عنوان یک سیم هادی از تو استفاده می کنند و الا دیگ و دیگ بر و کف گیر می شوی اما وقتی طلا باشی جایت عوض می شود و روی گردن می آیی و زینت می شوی. با طلا که نعل اسب درست نمی کنند. این که ما کجای عالم قرار بگیریم بستگی به این دارد که جنسمان را چگونه معین کنیم. چه جنسی هستی تا بگویم کجا باشی. یا در دستگاه حضرت هستی و یا برای دستگاه دشمنان حضرت هستی و این آن وقت مقدر می شود. یا تعلق به حضرت داری و یا العیاذ بالله دشمنی با او داری.

شب قدر یعنی این جنسیت معین می شود و معین هم می شود که چه کاره هستی. شما یک طراحی می کنید و جای پیچ و مهره های یک دستگاه مکانیکی پیچیده را معین می کنید که این پیچ جایش این جاست و این مهره جایش این جاست و این شمع جایش اینجاست. جای ما در تقدیری که حضرت برای عالم می کنند معین می شود. شما یک اتومبیل درست می کنید و این سیلندر دائما باید درونش آتش بسوزد تا یک ماشینی راه برود و یک آقایی پشتش بنشیند. شما نقشه می کشید و یک ماشین درست می کنید تا این چرخ، چرخ می شود. خدای متعال انقدر به حضرت اجازه می دهد تا امشب معین کنند شما جایتان در این دستگاه باشد یا در آن دستگاه باشد.

مشخص شدن تکلیف بهشت و جهنم در شب قدر

حضرت دو دستگاه را تقدیر می کنند و مسئله اصلی این است که دستگاه شیطان و دستگاه حضرت تقدیر می شود و مشخص می شود که ما در این دستگاه و یا در آن دستگاه هستیم. اصلی ترین دعای شب قدر که خیلی تکرار شده و از اول هم ما می خواهیم «عِتق  مِنَ  النَّار» است. جوشن کبیر فقط برای شب های قدر نیست و در ماه رمضان سه مرتبه گفته شده خوانده بشود؛ شب اول و شبهای دیگر هم هست. لذا اگر کسی در شب هم نخواند در روز می تواند بخواند. در جوشن کبیر ده تا اسم خدا را نام می برید و خدا را با ده اسمش می خوانید و می گویید «سُبْحانَكَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ يا رَبِّ» خدایا به تو پناه می برم و من را از آتش نجات بده. شب قدر شب نجات از آتش است.

نجات از آتش یعنی چه؟ شب قدر شبی است که معلوم می شود آدم بهشتی است یا جهنمی. جهنم دستگاه دشمنان اهل بیت است و بهشت هم دستگاه اهل بیت است. در این شب است که معلوم می شود ما از آتش نجات پیدا می کنیم یا نه. ممکن است یکی از آتش خودش نجات پیدا کرده باشد اما دست و پایش گرفتار باشد. در روایات دارد اینهایی که از صراط عبور می کنند بعضی مانند برق عبور می کنند و بعضی سواره عبور می کنند و بعضی ها پیاده عبور می کنند و بعضی ها در آتش می افتند و بخشی از دامنه وجودیشان را می سوزاند و بعد دوباره روی صراط راه می روند. آنهایی که تعلقشان به معصوم است و فقط در دستگاه حضرت هستند همه بهشتی هستند. اما آنهایی که آن طرف هستند جهنمی هستند. یک عده هم می افتند در جهنم می روند و یک عده شان هم آخر کار روی صراط به آن طرف می روند ولی با آتش درگیر هستند. این همین جریان راه رفتن ما در عالم است. «عِتق  مِنَ  النَّار» یعنی همین.

ما خیال نکنیم برای ما یک شب قدر مستقلی در عالم رقم می زنند؛ در عین این که امام به تک تک ما التفات دارند اما کل صف حق و باطل را رقم می زنند. شب قدر شب نجات از دستگاه شیطان و اولیاء طاغوت است که کمند انداختند تا ما را بگیرند و همچنین شب قدر شب رسیدن به امام است. در شب قدر مقدر می شود که امسال شما کجا هستید و در آن جبهه هستید یا در این جبهه هستید و مشخص می شود که در این جبهه فرمانده هستید، سرباز هستید و وزنتان چقدر است.

پی نوشت ها:

(۱) الخصال، ج 1، ص: 104

(2) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 571

(3) تفسير فرات الكوفي، ص: 581

(4) تفسير القمي، ج 2، ص: 425