نسخه آزمایشی
شنبه, 01 ارديبهشت 1403 - Sat, 20 Apr 2024

زمینه سازی براي ظهور امام عصر؛ هدف انقلاب اسلامی/ برکات انقلاب اسلامی و خون شهدا

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 30 فروردین ماه 97 است که در مراسم یادبود شهید لطفی نیاسر ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ یک سوال جدی وجود دارد و آن این است که این همه سختی ها و دشواری هایی که در پیش روی جبهه مومنین وجود دارد و این همه شهادت ها، اسارت ها، فداکاری ها و جانبازی ها برای چیست؟ چه امر قیمتی و مقدسی است که می ارزد خون هزاران شهید در راه او در طول تاریخ ریخته بشود؟ تنها چیزی که ارزش سالها رنج را برای یک امت بزرگ دارد، حرکت در مسیر انبیاء الهی و پیروزی اسلام و ظهور وجود مقدس حضرت بقیه الله است. امام بزرگوار ما هم از اولین روزهایی که قدم در این میدان گذاشتند، سخنشان همین بود که ما برای آماده کردن جهان برای ظهور حضرت، قیام می کنیم. این حرکت عظیمی که امام بزرگوار ما برای تحقق ظهور حضرت در عالم به راه انداختند و امیدوار هم بودند و تا آخرین روز هم با امیدواری صحبت کردند، برکات و ثمرات فراوانی داشته است. اولین برکتش این است که یک خیل عظیم از انسان های استثنایی که جزو اولیاء خدا بودند را تربیت کردند. ثمره دوم این است که امام با در دست گرفتن پرچم عدالت خواهی و مبارزه با مستکبرین و شعار نه شرقی نه غربی به همه فهماندند که می شود بدون اتکای به قدرت ها به پیروزی رسید. آن چیزی که امام ایجاد کرده بودند، بیم و امید ملت ها را تغییر دادند. ملت ها امیدوار به اسلام شدند و هرکجا انقلابی در جهان بود رو به اسلام آورد. همه ملت های ضعیف هم متوجه جمهوری اسلامی شدند و خوفی که از قدرت ها داشتند از بین رفت. اما دشمن می خواهد این خوف را برگرداند. البته این موازنه به نفع اسلام تمام می شود. ثمره خون شهدا را خدای متعال این قرار داد که یک نفوس طیبه دیگری پرچم ها را به دست گرفتند و در راه آنها حرکت کردند. و الحمدلله به برکت خون شهدا، احیای دین الهی، عزت روز افزون مسلمان ها و ظهور مجدد اسلام بیش از همیشه است. این که هر کجا بحث از قدرت است، حرف اسلام و جمهوری اسلامی است، نشانه همین است. این را دنیا و قدرت های دنیا مخفی نمی کنند، با این که تلاش می کنند با امپراتوری خبری بگونه ای جهان را هدایت کنند که انقلاب اسلامی فراموش شود ولی حادثه هایی که انقلاب اسلامی می آفریند آنها را ناچار کرده که به آن بپردازند.

تنها هدف امام خمینی رحمۀ الله علیه از انقلاب

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . یک سوال جدی وجود دارد و آن این است که این همه سختی ها و دشواری هایی که در مسیر انبیاء الهی وجود داشته و نازله آن در انقلاب اسلامی در پیش روی جبهه مومنین وجو دارد و این همه شهادت ها، اسارت ها، فداکاری ها و جانبازی ها برای چیست؟ چه امر قیمتی و مقدسی است که می ارزد خون هزاران شهید در راه او در طول تاریخ ریخته بشود؟ چه امر مقدسی است که ارزش این را داشته که ما در انقلاب اسلامی صدها هزار شهید تقدیم کنیم؟ چه امر مقدسی است که ارزش داشته است هزاران جانباز در این راه سالها رنج ببرند؟ چه امر مقدسی است که ارزش داشته است این همه خانواده داغدار بشوند و رنجها و مصیبت های بسیار سخت را بچشند؟ این همه دشواری برای چیست؟ رنج شهادت و فداکاری مادران و پدرانی که فرزندان عزیز خودشان را که عزیزترین سرمایه عمرشان بودند، برای چیست؟ آیا این همه سختی، برای دفاع از آب و خاک و نوامیس است؟

حقیقت این است که اگر فقط اینها باشد قاعدتا ارزش این همه فداکاری را ندارد. تنها چیزی که ارزش این فداکاری و شهادت و از دست دادن عزیزان و تحمل سالها رنج را برای یک امت بزرگ دارد، حرکت در مسیر انبیاء الهی و برای پیروزی اسلام و ظهور وجود مقدس حضرت بقیه الله هست. تنها چیزی که می ارزد انسان همه چیز را در راه او بدهد همین یک کلمه است.

امام بزرگوار ما از اولین روزهایی که قدم در این میدان گذاشتند، سخنشان همین بود که ما برای آماده کردن جهان برای ظهور حضرت، قیام می کنیم. خدا مرحوم آقای عسگراولادی را رحمت کند، ایشان نقل کرده بودند در همان روزهای اول مبارزه من پیامی را از تهران می آوردم محضر ایشان، وقتی قم خدمت ایشان رسیدم خیلی مضطرب بودم. امام به من فرمودند: اگر شما نمی توانید همراه ما نشوید، ما یک راه طولانی و سخت را در پیش داریم. ما می خواهیم یک حکومت اسلامی در ایران به پا بکنیم که این مقدمه تحول دنیای اسلام و بیداری معنوی در جهان و مقدمه ظهور حضرت بقیه الله است. ما اصلا برای این در این میدان قدم گذاسته ایم.

امام بزرگوار ما در آخرین روزهای حیاتشان در دوم فروردین 68 به مناسبت نیمه شعبان آخرین پیام رسمی را دادند و در آنجا بیانات خیلی عجیبی دارند. یکی از این بیانات همین هست که انقلاب ما مقدمه حرکت جهانی اسلام به رهبری حضرت بقیه الله است که آنجا دعا کردند امیدواریم خدای متعال ظهور حضرت را در دوران ما قرار بدهد. بعد هم توصیه های متعددی دارند و می گویند مسئولین موظفند به مردم رسیدگی کنند بخصوص کسانی که در این راه سختی کشیده اند، ولی مردم هم نباید مسئولین را تحت فشار قرار بدهند که از این اهداف بزرگ غافل بشوند.

در همان پیام می فرمایند که مگر بالاتر از این است که زورگویان و مستکبرین جهان تمامی بسیجی های دنیای اسلام را به دار بکشند؟! این چه چیزی است که ارزش و قیمت این را دارد که همه مومنین در راه او به شهادت برسند و نوامیس اسلام به اسارت برود؟! همین امر با عظمت هست که 124 هزار پیامبر الهی، انبیاء و رسولان الهی برای آن پا به میدان گذاشتند. ظهور اسلام و تحقق آن، ظهور کلمه توحید است.

هدف این حرکت عظیمی که امام بزرگوار ما به راه انداختند همین است. اگر از خیلی از صالحین و خوبان و آنهایی که برای ظهور سرمایه گذاری کردند، بپرسید که شما برای ظهور چه کرده اید؟ پاسخ می دهند که ما خودمان را آماده کرده و تهذیب نفس کرده ایم، سعی کردیم وقف حضرت بوده و انسان منتظر باشیم. اگر از بعضی دیگر بپرسیم می گویند: ما سعی کردیم دیگران را هم آماده بکنیم. سعی کردیم مجالس وعظ و ذکر بگیریم، که همه اینها در جای خودش خوب است ولی اگر از امام بزرگوار ما سوال کنند شما برای ظهور حضرت بقیه الله چه کردید؟ می گویند: من یک قیام بزرگ در جهان کردم و چندصد هزار شهید در راه اسلام دادم. من هزاران جانبازی که سالها بسترنشین و ویلچر نشین هستند و خانواده های عزیزی که سالها داغدار عزیزانشان بودند را تقدیم کردم. حقیقتا این مصیبت ها فراموش شدنی نیست و تنها چیزی که این مصیبت ها را هموار می کند همین است که این عزیزان راه خدا را رفته و به مقصد رسیده اند.

برکات انقلاب اسلامی

1. تربیت انسان های فرهیخته

 خب این حرکت عظیمی که امام بزرگوار ما برای تحقق ظهور حضرت در عالم به راه انداختند و امیدوار هم بودند و تا آخرین روز هم با امیدواری صحبت کردند، برکات و ثمرات فراوانی داشته است. اولین برکتش این است که یک خیل عظیم از انسان های استثنایی تربیت کردند، انسان هایی که جزو اولیاء خدا بودند. شهدا کسانی هستند که با خدای متعال عهد بستند، همه چیزشان را برای رسیدن به قرب الهی بدهند و برای ظهور این حقیقت در عالم شمعی بشوند و بسوزند تا عالم روشن بشود. آنها با خداوند بر محور وجود مقدس سیدالشهداء که عهد اصلی شهادت را با خدا بستند، پیمان بستند. در طول تاریخ، کسانی هستند که ذیل حضرت با خدا عهد بستند که برای اقامه توحید، امر به معروف و نهی از منکر و برای اصلاح مسیر امت اسلام از هستی خودشان بگذرند و به عهد خودشان هم وفا کردند.

امام بزرگوار ما خیلی از این انسان های عظیم را تربیت کرده اند. خدا رحمت کند شهدای بزرگوار را و بر درجه شان بیافزاید؛ سفری رفته بودم یکی از شهرهای استان خراسان، آنجا با یکی از فرهنگیان عزیز آشنا شدیم که خودش شخصیت بسیار فرهیخته ای بود. ایشان می فرمود: من برادری داشتم که به شهادت رسید. او به من می گفت تو نمی توانی مثل من بشوی! بعد حالاتش را توصیف می کرد و می گفت: گاهی عقرب زنده ای که نیش داشت برمی داشت و نوازش می کرد. او به من می گفت: من خودم و نفس خودم را به امیرالمومنین سپردم و حضرت قبول کردند، برای همین شما نمی توانید مثل من بشوید.

از این جور آدم ها در طول تاریخ کم بودند «فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِه »(1)، آنهایی که از باب جهاد خدا وارد می شوند خواص خدا هستند و آنهایی که در این مسیر به شهادت می رسند اخص خواص اند.

پس یکی از ثمرات بزرگ این مبارزات عظیم، درگیری هایی بود که امام رهبری می کردند و همیشه هم استقبال می کردند. هرگاه دیگران منفعل می شدند امام محکمتر می ایستادند. همه عزیزان و اساتید در خاطر دارند، وقتی ماجرای هفده شهریور پیش آمد و آن کشتار عظیم شد همه مضطرب بودند اما امام فرمودند: ای کاش من در بین شما بودم و به شهادت می رسیدم. یک بار امام رضوان الله تعالی علیه در بیاناتشان این تعبیر را ندارند؛ «این جنگ خانمان سوز و ویرانگر»، اصلا این تعبیر را ندارند.

ایشان در پیامی که به عنوان پذیرش قطعنامه صادر کردند نکات لطیفی را دارند. یکی از آنها این است که خدایا ما هنوز در آغاز راه هستیم پس این باب شهادت را به روی ما نبند. این نگاه با نگاه دیگران متفاوت است. این بزرگوارانی که همه چیز خودشان را در راه خدا می دهند و در شرایطی که همه اقبال به خدا دارند هزاران کیلومتر آن طرف تر رفته و برای دفاع از اسلام به شهادت می رسند، جزو همین اشخاصی هستند که از این باب شهادت وارد شدند.

پس یکی از آثار مهم این مبارزه ای که امام رهبری کردند و تا آخرین قدم هم استوار ایستادند و بعد هم رهبر عزیز و بزرگوار و مقتدر ما همان راه را ادامه می دهند، پرورش یک نسل فرهیخته است. پس یک ملتی راه استقامت و مقاومت در راه خدا را یاد می گیرد، بزرگ می شود و شرح صدر پیدا می کند. الان سختی هایی که امت اسلامی و به خصوص ملت بزرگوار و رشید ایران با او دست و پنجه نرم می کند را اگر ما چهار دهه قبل تصورش را می کردیم از میدان به در می رفتیم! این سرپرستی و این تربیت نفوس، سختی ها را برای ما در راه خدای متعال هموار کرده و همه هم می دانیم که این سختی ها در راه خداست. در راه هیچ چیز دیگری ارزش ندارد انسان جانش را بدهد. یکی از این شهدا قیمتشان بیش از همه امکانات مادی عالم است. ولی وقتی بحث پیروزی اسلام در مقابل کفر است این همه سختی هموار می شود و باید تحمل کرد. اولین خاصیت تحمل هم تربیت نفوس است.

امام بزرگوار ما که اهل این راه بودند و رمز و رموز این راه را می شناختند می فرمودند بعضی از این شهدای ما ره صدساله را یک شبه رفتند و این سخن کسی نیست که رمز و رموز راه سلوک را نداند و گردنه های صعب العبور این راه را نشناسد.

2. شکستن ابهت دشمن

ثمره دیگری که آن هم ثمره بسیار مهمی است این است که امام انسداد و بن بست تاریخی که دشمنان اسلام و شیاطین در پیش روی بشریت قرار داده بودند را شکستند. آنها کاروان بشریت را به سمتی برده بودند که می گفتند دین افیون ملت هاست، دوران اعتقاد به خدا گذشته است و این اعتقاد برای دوران جهالت بشر است. هم بلوک کمونیستها و هم بلوک لیبرال دموکراسی، هر دو با دو لحن همین را می گفتند. به تعبیر شهید بزرگوار علامه مطهری این دو، دو لبه یک قیچی هستند که اسلام را می خواهند قیچی کنند.

در این دورانی که اینها با صدای بلند دینداری و خداپرستی را تحقیر می کردند، امام یک راه جدیدی را به سوی عالم بشریت باز کردند و با صدای بلند گفتند که رسیدن به سعادت و رسیدن به تعالی دنیا و آخرت، نیاز به انکار خدا و اولیاء الهی و ادیان الهی ندارد. می شود سعادت مند زیست، می شود طرفدار عدالت بود و با ظلم مبارزه کرد و در همین حال موحد و مسلمان هم بود.

چهار دهه قبل با صدای بلند می گفتند که شما طرفدار عدالتید یا طرفدار سرمایه داری یا طرفدار دموکراسی؟ پرچم عدالتخواهی عالم در دست کمونیست ها بود و اکثر مبارزات عدالتخواهانه زیر چتر کمونیست ها رقم می خورد. در این عالم امام یک راه جدید را گشودند و پای به ثمر رسیدن این راه هم ایستادند و تزلزل هرگز در ایشان راه پیدا نکرد. ایشان وقتی مبارزات را وارد عرصه جهانی کردند و از مرزها عبور دادند، خیلی ها نگران شدند و عقب کشیدند، اما امام استوار ایستادند.

وقتی به دانشجویان خط امام دستور داده شد که جاسوسان آمریکا را رها کنند، آنها اعتراض کردند که اگر می خواستید اینها را رها کنید چرا یک سال نگه داشتید و ارتباط ما را با جهان به هم زدید؟! امام یک سخنرانی با دانشجویان خط امام کردند و فرمودند: همینطور که پهلوی قدرتش انقدر که نشان می داد نبود و خدای متعال به ما فهماند که باید به او حمله کنیم و صولت و ابهت او را بشکنیم، ابرقدرت ها هم همینطور بودند و هستند. آنها کشتی حرکت می دادند و دولت ساقط می کردند در حالی که این قدر قدرتمند نبودند، ما هم می خواستیم ابهت امریکا را بشکنیم که شکستیم.

امام با در دست گرفتن پرچم عدالتخواهی و مبارزه با مستکبرین و شعار نه شرقی نه غربی به همه فهماندند که می شود بدون اتکای به قدرت ها به پیروزی رسید. گمان حقیر این است که ایشان وقتی کار را به نتیجه رساندند و از مرزها عبور دادند، مفهوم قدرت را در جهان تغییر دادند و یک قدرت جدید ایجاد شد. این همان چیزی بود که عامل فروپاشی شوروی و عامل بحران برای دنیای غرب شد. این همان قدرتی بود که تبدیل شد به یک حرکت بزرگ در مقیاس تمدنی و بعد از فروپاشی شوروی متفکران جبهه لیبرال دموکراسی به فکر افتادند و نظریه برخورد تمدن ها را دادند و عملیاتی کردند.

آن چیزی که عامل حمله غرب به دنیای اسلام و این وحشی گری هایی بود که در آغاز قرن بیست و یکم شروع شد، همین بود. یعنی احساسشان این بود که یک حرکت تمدنی در مقابل آنها شروع شده است. در آن نظریه برخورد تمدن ها حرف آن نظریه پرداز آمریکایی همین است که مهمترین تمدن هایی که با هم درگیرند تمدن اسلام به رهبری ایران و تمدن غرب و لیبرال دموکراسی به لیدری آمریکاست. پس برای این که تمدن اسلام غالب نشود و نتواند تمدن غرب را در جهاز هاضمه خودش هضم کند، وارد میدان جنگ سخت و نرم شدند.

تلاش دشمن برای تبدیل کردن دوباره خود به امپراتوری قدرت

اگر ما می خواهیم ببینیم چقدر انقلاب اسلامی در عالم اثرگذار بوده است، باید از میزان سرمایه گذاری دشمن بفهمیم. دشمن بیش از نیمی از توان خودش را مستقیم در منطقه ما به میدان کشیده و همه امکانات جهانی خودش را برای مقابله با ما به میدان اورده است. الحمدلله در طول این سالها هم هرچه بیشتر تلاش کردند کمتر موفق شدند. شما سال 2001 را با الان مقایسه کنید. در حال حاضر موازنه قدرت در منطقه به نفع ماست. آنها جریان غرب گراها و آن قرائت سلفی و خشن و غیر معقول از اسلام را به میدان آوردند برای این که اسلام را بدنام کنند و بگویند یا سازش یا خشونت. پس در این زمینه کتاب نوشتند و تحقیقات کردند که ما باید دنیای اسلام را بین قرائت سازشکارانه از اسلام به اسم اعتدال و قرائت خشن و غیر معقول مخیر کنیم ولی حاصل آن بعد از سالها چیزی جز غلبه جبهه مقاومت و قرائت انقلابی از اسلام چیزی نیست.

همینطوری که در این دو دهه اخیر موازنه به نفع جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت و علیه اردوگاه غرب تغییر کرده، در منطقه هم در درون دنیای اسلام موازنه فرهنگی به نفع مکتب اهل بیت تغییر کرده است و این از واضحاتی بوده که قابل انکار نیست. اصلا یکی از اموری که موجب شده جبهه عربستان و جبهه آل سعود و سلفی ها شمشیر را از رو ببندند همین غلبه فرهنگی مکتب اهل بیت است.

الان هم تمام تلاش دشمن همین است که ما را از سپهر یک حرکت تمدنی در حد یک فرهنگ تنزل بدهند. بعد از ورود ما به مذاکرات به هر دلیلی مقام معظم رهبری فرمودند که اگر بصیرت نباشد ما ناچاریم تجربه کنیم. اینها بعد از این که ما را به میدان مذاکره وارد کردند، جنگ سرد را از نو دارند در جهان آغاز می کنند. این درگیری ای که روسیه با کریمه پیدا کرد از همان زمان کاملا پیدا بود که احیای جنگ سرد است. فضایی که الان در جهان ایجاد کردند که درگیری را به ظاهر بین آمریکا و روسیه و یا آمریکا و چین قرار می دهند و یا حتی داستان کره شمالی که یک پدیده چند منظوره است، چیزی جز این نیست و هدف اصلیش این است که مفهوم قدرت را به دوران قبل برگرداند.

آن چیزی که امام ایجاد کرده بودند، بیم و امید ملت ها را تغییر دادند. ملت ها امیدوار به اسلام شدند و هرکجا انقلابی در جهان بود رو به اسلام آورد. همه ملت های ضعیف هم متوجه جمهوری اسلامی شدند و خوفی که از قدرت ها داشتند از بین رفت. اما دشمن می خواهد این خوف و این بیم و امید را برگرداند.

در خاطر دارم وقتی جنگ اول خلیج فارس را آمریکایی ها شروع کردند، پوشش خبری که با امپراتوری خبری خودشان دادند اینگونه بود که وزیر خارجه وقتشان اعلام کرد: دنیا فراموش کرده بود ما ابرقدرتیم و ما می خواستیم به دنیا یادآوری کنیم! الان هم دنبال همین هستند! آنها به دنبال احیای جنگ سرد، برگرداندن مفهوم قدرت به قبل از انقلاب اسلامی و فروکاستن از اقتدار انقلاب اسلامی هستند. آنها می خواهند جمهوری اسلامی را از رهبری یک تمدن در جهان در حد یک فرهنگ تنزل بدهند.

این بازی ای که عرض کردم در چندین جا انجام دادند که یکی از آنها در کره است که آزمایش کلاهک های هسته ای موشک دوربرد می کند. آمریکا هم مجبور به مذاکره می شود و شما یک ماه دیگر خواهید دید که دو تا رئیس جمهور با هم خواهند نشست و امتیازاتی را به کره خواهند داد و بعد کسانی که در ایران بر طبل مذاکره می کوبیدند و تجربه شد که این مذاکره کم فایده است، طلبکارانه خواهند گفت که شما نگذاشتید ما مذاکره اساسی بکنیم چرا که مذاکره اساسی مذاکره مستقیم با آمریکاست! این کاری است که غرب می خواهد انجام بدهد. حالا خواهید دید که این مذاکره را برای یک جنگ روانی و برای فرو کاستن موقف ما از یک پرچمدار تمدن به حد یک فرهنگ، خبر اول جهان خواهند کرد.

در همین سال اخیر وقتی رئیس جمهور وقت آمریکا از اوضاع جهان گزارش می داد، گفته بود رقیب ما چین و شوروی است. دو کشور یاغی وجود دارد یکی جمهوری اسلامی و یکی کره و البته جبهه همسوی با دنیای غرب در داخل دنیای اسلام و همان غرب گراهایی که هنوز مثل ملکم خوان ها نمازشان را رو به نیویورک می خوانند، همین حرف را می زنند و می گویند اسلام در فکر یک تمدن و یک فرهنگ است! حتی بعضی هایشان تعلق فرهنگی به اسلام هم دارند، یعنی نماز می خوانند و خمس می دهند ولی برای اسلام ظرفیت ایجاد یک تمدن و مقابله با تمدن مادی غرب را قائل نیستند. این درست به عکس تفکر رهبر بزرگوار ماست و این امت و شهدای عزیزی که دنباله ایشان حرکت می کنند برای این که اسلام به جایگاه حقیقی خودش در عالم برسد.

قدرت روز افزون اسلام و به تاریخ پیوستن مکاتب غربی

البته این موازنه به نفع اسلام تمام شود و الحمدلله تا کنون که هرچه آنها تلاش کردند کمتر موفق بودند. اگر جبهه مزاحم در داخل دنیای اسلام و در داخل جمهوری اسلامی به آنها کمک نکنند این ظرفیت به فضل الهی وجود دارد که هنوز هم ما به پیشرفت برسیم. ثمرات خون شهدا را شما بشمارید! اسلام بلند آوازه شده در حالی که جبهه کمونیست ها که چهار دهه قبل نام آنها را سراسر عالم گرفته بود محو شدند. الآن نام خدای متعال در عالم بلند آوازه شده است.

یادم هست که دهه قبل یکی از وزارت خانه ها یک همایشی در تهران گرفته بود که پولش را هم یکی از نهادهای بین المللی می داد. موضوع این همایش هماهنگی دین و علم بود. من آنجا یک صحبتی عرض کردم که با فضای آنجا موافق نبود و فضا را به هم ریخت. عرض کردم آقا چطور شده، شما تا دو دهه قبل هر کجا حرف می زدید می گفتید دین افیون ملت هاست، دوران دین گذشته و دوران حاکمیت علم است، چطور شده که شما پول خرج می کنید و می گویید دین و علم با هم هماهنگ اند؟! اصلا کار ندارم که دین و علم با هم هماهنگ اند یا نیستند و این علم غربی که شما می گویید با دین سازگار است یا نه! شما چون احساس می کنید تعلق به ادیان الهی و تعلق به خدا در عالم افزایش پیدا می کند و می ترسید هژمونی علم شما بشکند، آمدید تا آشتی بین دین و علم برقرار کنید. همان کسانی که تا دیروز می گفتند به اندازه ای که جهالت بشر گسترش پیدا کرده بشر اعتقاد به خدا پیدا کرده و تعبیر می کردند به خدای رخنه پوش، خدایی که تدارک جهالت ما را می کند و هرکجا نمی فهمیم می گوییم خدا، همان ها آمدند و می گویند آقا دین و علم با هم دعوا و نزاعی ندارند!

این معنایش این است که سیطره علم غربی شکسته است. سیطره مکاتب مادی غرب در فضای ذهنی جامعه بشری شکسته و این اثر همین خون شهداست. «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ * فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون »(آل عمران/169-170)، خدای متعال با قاطعیت می فرماید: همه می میرند ولی اینها نمرده اند. اینها زنده اند و رزق خاص دارند. اینها مقام «عند الرّب» دارند و از آن روزی هایی که برای اولیاء خداست برخوردارند. «فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ»، خدای متعال حتی با عدلش با اینها رفتار نکرده بلکه با فضلش برخورد کرده و آنچه آنها را خوشحال و با نشاط می کند به آنها داده است.

پس دائم به آنها بشارت می دهد این پرچمی که شما برداشتید روی زمین نیفتاده است. ثمره خون شما را خدای متعال این قرار داد که یک نفوس طیبه دیگری پرچم ها را به دست گرفتند و در راه شما حرکت کردند. مگر ما چقدر شهید دادیم، چقدر تحمل کردیم و چقدر هزینه اقتصادی دادیم که کل بلوک شرق شکست خورده است! الان اگر از اساتید سوال بشود که شما چهل سال قبل حاضر بودید چقدر هزینه بدهید که مارکسیست ها بساطشان از عالم جمع بشود خیلی بیشتر از اینها حاضر بودند هزینه بدهند. جبهه دیگر که به تعبیر امام رضوان الله علیه، شیطان بزرگ است، اینها از آنها شیطان ترند. علامتش هم این است که پایدارترند. روی دلارشان می نویسند به خدا توکل می کنیم اما نام خدا را می خواهند از عالم ریشه کن بکنند.

الحمدلله به برکت خون شهدا احیای دین الهی، عزت روز افزون مسلمان ها و ظهور مجدد اسلام بیش از همیشه است. این که هر کجا که بحث از قدرت است، حرف اسلام و جمهوری اسلامی است، نشانه همین است. این را دنیا و قدرت های دنیا مخفی نمی کنند، با این که تلاش می کنند با امپراتوری خبری شان جوری جهان را هدایت بکنند که انقلاب اسلامی فراموش بشود ولی حادثه هایی که انقلاب اسلامی می آفرید آنها را ناچار کرده که به آن بپردازند.

شهید لطفی نیاسر؛ از اولين شهداي جبهه مبارزه با صهيونيسم

من شهادت شهید لطفی نیاسر را که شهادتی خالصانه و جزء اولین شهدای عزیزی هستند که جبهه صهیونیسم با نام و نشان آنها را به شهادت رسانده و علنا وارد میدان شده تسلیت می گویم. ببینید چقدر کار برای آنها سخت شده است! «إِنْ  يَمْسَسْكُمْ  قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُه »(آل عمران/140).

اگر ما ضربه ای خوردیم آنها ضربه های بزرگتر خوردند. آنها اصلا باورشان نمی آمد که جمهوری اسلامی تا مدیترانه پیش برود. یکی از خبرنگاران زبده و کارکشته و سیاسی معاصر ما حرفش همین بود که برای دو بار اسلام تا کرانه مدیترانه رفته و دومین بارش در دوران حاکمیت ولایت فقیه است. اما اینها باور نمی کردند که این اتفاق افتاده باشد، البته تلاش آنها هم خیلی چیزی را تغییر نخواهد داد کما این که در این دو دهه چیزی را عوض نکرده است. البته به شرط این که غرب گراهای درون دنیای اسلام و جمهوری اسلامی بگذارند.

شهادت این اسوه را به همه بازماندگان عزیز و بزرگوارشان هم تبریک عرض می کنم و هم این مصیبت را تسلیت می گویم. به پدر بزرگوار فاضل و ارجمندشان که از اساتید مبرز حوزه علمیه قم هستند و سالها تدریس خارج دارند حضرت آیت الله لطفی نیاسر، و برادران ارجمندشان و سایر بازماندگان عزیز و اهل بیت مکرمه شان، همچنین فرزندان بزرگوارشان و به سرور عزیزم حضرت حجت الاسلام خدادادی و همچنین حضرت آیت الله مومن که انتساب به ایشان دارند، هم شهادت خالصانه و کم نظیر ایشان را تبریک عرض می کنم و هم این مصیبت بزرگ را تسلیت عرض می گویم.

از خدای متعال تقاضا داریم که این سختی ها را مایه برکات برای اسلام و این خاندان بزرگوار قرار بدهد. همچنین به نوبه خود از بزرگان و اساتید و اعزه ای که در راه تکریم از این شهید بزرگوار و شهادت از روز اول تا الان قدم برداشتند تشکر می کنم و از خدای متعال درخواست می کنم قدم هایی که در راه بزرگداشت از این شهدای عزیز برداشته می شود در صراط امیرالمومنین برای همیشه استوار بدارد.

پی نوشت:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 5، ص: 4