نسخه آزمایشی
شنبه, 01 ارديبهشت 1403 - Sat, 20 Apr 2024

دیدار با فعالان فضای مجازی در قم/ حکمرانی مجازی، مسئله مستحدثه ما

متن زیر چکیده سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 9 بهمن ماه 99 است، که در جمع فعالان فضای مجازی حوزه در حرم مطهر ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ یکی از آسیب هایی که فعالیت های ما در حوزه مسائل مستحدثه دارد این است که مسائل، به خوبی شناخته و تبیین نمی شوند و لذا نمی توان پاسخ مناسبی به آن ها داد. ما برای حل مسئله حکمرانی مجازی، در قدم اول باید قرارگاهی را فعال کنیم تا در آن جا گروهی از نخبگان به این کار بپردازند و مسئله اصلی را استخراج کنند. یکی از نکات حائز اهمیت در این میان این است که ما باید رویکرد خودمان را از بین سه رویکرد موجود مشخص کنیم. ما یا به دنبال پذیرش تمدن مدرن هستیم، یا به دنبال اسلامی کردن آن، یا به دنبال ایجاد یک بنای جدید؛ رویکرد ما باید رویکرد سوم باشد و آن را هم در سطح جهانی ببینیم نه در سطح خرد. یکی از نکات دیگر این است که جوابی که ما به مسئله حکمرانی مجازی می دهیم، باید جوابی فعالانه باشد نه منفعلانه؛ منظور بنده از جواب فعالانه این است که ما باید با چیزی از جنس حادثه جهانی پاسخ آن ها را بدهیم.

سخنان نماینده مجموعه با استاد میرباقری

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. مجموعه ما بعد از آن که حضرت آقا بحث حکمرانی مجازی را مطرح کردند، به دنبال ایده حکمرانی اسلامی فضای مجازی رفت؛ منظور ما از حکمرانی اسلامی فضای مجازی این است که بتوانیم فضای مجازی را با محوریت مسلمانان جهان عرضه بکنیم. ما به خاطر این به این سمت حرکت کردیم که دیدیم این بازار، هنوز اشباع نشده است و خلأ های زیادی وجود دارد که ما می توانیم آن ها را پر کنیم. اگر ما بتوانیم در این مسیر قدم برداریم، خیلی از غیر مسلمان ها هم به سبک زندگی اسلامی علاقه مند می شوند. مثلا یکی از ایده هایی که وجود دارد، شبکه اجتماعی خویشاوندی است؛ این ایده، ارتباطات خانوادگی را تقویت می کند و اگر بسترش آماده بشود، خیلی از کفار هم به این مطلب روی خوش نشان خواهند داد.

البته نکته ای که وجود دارد این است که ما برای دستیابی به این هدف، خلأ های بسیار زیادی داریم. یکی از مهم ترین خلأ ها، مسئله مبانی نظری است که اصلا حکمرانی اسلامی چیست؛ همان طور که می دانید، در این زمینه بین خود علما و انقلابیون اختلاف است. به همین دلایل ما به وضعیت شناسی روی آوردیم. به عنوان مثال یکی از کارهایی که کردیم این بود که برای پژوهشکده هایی که می خواستند برای حوزه کار کنند، ما صد و پنجاه اثر اسلامی داخلی و خارجی در حوزه رمز ارزها پیدا و خلاصه کردیم و آن را تبدیل به کتاب کردیم؛ در حوزه شبکه های اجتماعی و بازی های رایانه ای و موارد دیگر هم این کار ها را انجام دادیم. یک کار دیگری که دفتر ما دارد انجام می دهد، بحث مسئله شناسی است. ما جشنواره ای را ترتیب دادیم و در آن جا سوالات فقهی در موضوعات مختلف را استخراج کردیم؛ برای مثال در حوزه رمز ارز حدود سیصد سوال گردآوری شد.

معضل درک مسائل مستحدثه

جواب: این فعالت شما واقعا مایه خوشحالی است؛ حسی که این مدل کار ها به آدم القا می کند این است که الحمدلله این مسائل دارد در حوزه پیگیری می شود و مقیاس کار حوزه دارد به تراز مسائل حکومت نزدیک می شود. واقعا این امر، مایه خوشحالی است.

یکی از آسیب هایی که این مدل از فضا های حل مسئله دارد، این است که گاهی اوقات انتظارات و مسائل آقایان، چیز های مبهمی است و به همین خاطر، جوابی که حوزویان می دهند هم مناسب نیست؛ نتیجه این کار این است که حوزویان مأیوس می شوند و بعد از آن، دیگر کارهای حوزوی زینت المجالس می شود. در نهاد های حکومتی معمولا همین اتفاق می افتد و علتش هم همین است که عرض کردم.

این که ما به مسئله های مشترک نزدیک نمی شویم و طبیعتا جوابی هم به دست نمی آوریم، یک مشکل دو طرفه است. مشکل این است که مسئله مشترک، به طور دقیق شناسایی نمی شود و وقتی هم برای راه حل مسئله، به سراغ حوزه می آیند، خرد حوزه یا جواب بالفعلی ندارد، یا اگر داشته باشد، انگیزه ای برای جواب به این مسئله مبهم پیدا نمی کند؛ به همین خاطر است که هر دو طرف مأیوس می شوند. متأسفانه کم کم دارد این اتفاق می افتد و نهاد های ما احساس می کنند که حوزه نمی تواند پاسخ مسائلشان را بدهد؛ از این بدتر، زمانی است که نهاد های ما علاوه بر حوزه، کلا از حوزه فقاهت و دین مأیوس بشوند. اما خدا را شکر با توجه به چیز هایی که شما فرمودید، به نظر می رسد که شما جدی هستید و به مسئله نزدیک شده اید و ابهام مسائل را تا حدودی رفع کرده اید و این مایه امیدواری است.

حالا اگر شما می خواهید که در این کار به نتیجه ای برسید و یک قرارگاهی شکل بدهید، باید به یک سری نکاتی که عرض خواهم کرد دقت کنید. نکته اول این است که ما در فضای حکمرانی مجازی، تقریبا با سه سطح مسئله مواجه هستیم که به یکی از سطوح آن بیشتر توجه می شود و دو سطح دیگر، سطوح پنهان این مسئله هستند؛ در مسائل قبل از حکمرانی مجازی هم دقیقا همین طور بود و ما با سه سطح مسئله مواجه بودیم.

رویکرد های مختلف نسبت به مسائل مستحدثه

مسئله مستحدثه زمان ما که مسئله تمدن جدید است و ما باید آن را حل کنیم، در سه سطح مورد توجه قرار می گیرد. یک سطح این است که ما موضوعات جاری زندگی این تمدن را که موضوعات خردی هستند، بررسی کنیم؛ این موضوعات، ذیل این تمدن شکل گرفته اند و خروجی آن هستند. مثلا گاهی اوقات ما با محصولات جدید مثل برق، شبکه آب بهداشتی، ماشین، قطار برقی، بانک، بورس و این طور مسائل مواجه می شویم و به دنبال این می رویم که به این مسائل، پاسخ فقهی بدهیم. نکته ای که وجود دارد این است که این مسائل، صورت مسئله های خردی هستند که ذیل تمدن برای مسائل جاری زندگی شکل گرفته اند و مسئله اصلی ما نیستند.

حالا اگر یک قدم جلوتر برویم، متوجه می شویم که ما با سیستم های پیچیده ای مواجه هستیم که نمی شود اجزائش را مستقل از کل، مورد ارزیابی قرار داد و همه این ها به هم پیوسته هستند؛ بنابراین ما باید این کل را بشناسیم و با این کل مواجه بشویم. به نظر می رسد که رویکرد مرحوم شهید صدر هم همین بوده است. به عبارت دیگر ما با نظاماتی مواجه هستیم که اگر این نظامات حاکم بشود، هر چقدر هم که شما به مسائل اسلامی عمل کنید، جامعه شما اسلامی نخواهد شد. یعنی این نظامات شما را درون خودش استحاله می کند؛ چه نظامات اقتصادی، چه فرهنگی و چه سیاسی. مرحوم شهید صدر هم این مسئله را در حوزه اقتصادی مطرح کردند و آن را حل و فصل کردند.

حالا اگر یک قدم دیگر جلوتر بیایید، متوجه می شوید که یک سطح دیگری از مسائل وجود دارد که فراتر از همه این هاست و آن، بحث راهبری جوامع بشری است؛ به خصوص در مقیاس یک جامعه جهانی. اصلا مسئله مستحدثه جدی ما این است که ما یک دستگاه حکمرانی نیاز داریم که به وسیله آن، کل جهان را راهبری کنیم. این دستگاه حکمرانی باید لایه های مختلف حیات اجتماعی را پیمایش کند و ریشه ارتباطات و ایده های بشر را باید منطبق با خودش تغییر بدهد و فرهنگ عامه و اندیشه های علمی و کاربردی بشر را هم باید با خودش همراه کند؛ بعد از این باید همه این ها را تبدیل به یک سبک زندگی کند و این سبک زندگی را در جوامع مختلف جاری کند.

به عبارت دیگر این دستگاه حکمرانی، باید لایه های مختلف حیات اجتماعی را در نظر بگیرد و همه آن ها را منسجم با هم پیش ببرد و ولایت خودش را بر آن اعمال کند. در واقع همه آن چیزی که از نظامات تا موضوعات و محصولات شکل می گیرد دستپخت ولایتی است که این دستگاه جاری می کند. اگر بخواهم با ادبیات دیگری بگویم، مسئله مستحدثه ما این است که ولایت کفر، وارد یک سطح جدید و مقیاس جدیدی شده است و ما باید در مقابل ولایت کفر، موضع گیری کنیم و این موضع گیری، باید یک موضع گیری همه جانبه باشد.

احساس بنده این است درک حضرت امام هم از مسئله مستحدثه همین است که بنده عرض کردم و به همین خاطر است که مسئله ولایت فقیه را مطرح می کنند. ایشان ولایت فقیه را، ولایت مطلقه می دانند، چون در مقابل دستگاه کفاری است که قائل به ولایت مطلقه کفر هستند و هیچ حد و مرزی برای این ولایت نمی شناسد. این ها اگر بنا باشد که جنگ راه بیندازند، این کار را می کنند و کشتار عمومی می کنند و اصلا برایشان اهمیتی ندارد و تا بتوانند، جهان را به سمتی می برند که خودشان بخواهند و در همه چیز، از جمله اعراض و نفوس و اموال تصرف می کنند تا ولایت کفر خودشان را گسترش بدهند.

حضرت امام در منشور روحانیت فرموده اند که استراتژی حاکم بر جهان را مستکبرین تعیین می کنند و وظیفه ما این است که در مقابل آن ها بایستیم و این استراتژی را ما تعیین کنیم. همان طور که مشخص است، مسئله استراتژی جهانی، غیر از مسئله نظامات است؛ این غیر از این است که ما نظام اقتصادی یا فرهنگی جدایی داشته باشیم. لذا مشخص می شود که حضرت امام توجه دارند که مسائل مستحدثه زمان ما، فراتر از نظامات مختلف اقتصادی و فرهنگی و سیاسی است؛ مسئله ما، مسئله حاکمیت بر کل جهان است و این حاکمیت هم اقتضائات خاص خودش را دارد.

دیدگاه ما نسبت به حکمرانی مجازی

ما معمولا سطح مسائل مستحدثه را در حد مسائل خرد می بینیم؛ مثلا به این می پردازیم که آيا این بازی هایی که درست می شوند، حلال است یا حرام؛ یا به عنوان یک مثال دیگر، می آيیم و بحث می کنیم که استفاده از رسانه های جدید، مانند رادیو و تلوزیون، جایز است یا نه. ما به این جور مسائل، به طریقی پاسخ داده ایم و گفته ایم که این ها ابزار مشترک است و اگر استفاده کذا بشود حرام است و اگر نشود حلال. اما اگر رویکرد ما، رویکرد حکومتی بود، جور دیگری به مسئله نگاه می کردیم و مثلا می گفتیم اگر موسیقی را در رادیو عربستان پخش کنند حرام است؛ معنی این کار این است رویکرد و نگاه ما به این مسئله متفاوت شده است.

در حکمرانی مجازی هم دقیقا مسئله همین است. آن ها به دنبال حکومت اراده های خودشان بر کل اراده های انسانی هستند و می خواهند انسان ها را در سطح دیگری ساماندهی بکنند؛ یعنی می خواهند در یک جهان دیگر، برای انسان ها، نیاز های دیگری را ساماندهی کنند. الان هم کم کم دارند ایده های خودشان را می گویند و آن مقداری که اطلاعات سوخته است را برای ملت ها بازگو می کنند. بنابراین اگر ما سطح مسئله حکمرانی مجازی را کوچک ببینیم، این مسئله حل و فصل نمی شود و پاسخی به آن داده نمی شود. لذا ما باید دید وسیع تری نسبت به این مسئله داشته باشیم و به طور عمیق تر به آن بپردازیم.

نکته دوم این است که ما باید رویکردمان را در مقابل این مسئله روشن کنیم؛ یعنی باید مشخص کنیم که با چه رویکردی می خواهیم در مورد اسلامی بودن حکمرانی بحث کنیم. در حال حاضر سه رویکرد در مواجهه با تمدن مادی وجود دارد. یک رویکرد این است که ما باید این تمدن را بپذیریم و مناسبات دینی خودمان را با آن سازگار کنیم. جریان های سکولار، اعم از کسانی که واقعا اعتقادی به خدا ندارند و کسانی که اعتقاد دارند، ولی اعتقاد به خدا را در عرصه حیات اجتماعی فعال نمی دانند، قائل به این رویکرد هستند. این ها یک طیف گسترده ای بودند و در حال حاضر هم هستند و هم قبل حکمرانی مجازی نظرشان این بوده و هم الان.

رویکرد دومی که وجود دارد، رویکرد اسلامی کردن همین تمدن است. این ها می خواهند همین حکمرانی مدرن را اسلامی کنند؛ در واقع این ها می خواهند در سطح موضوعات خردش، این حکمرانی را اسلامی کنند. مثال این حرکت، قانون اساسی مشروطه است؛ در اینجا اصلا بحث نمی شود که ریشه این قانون کجاست و از کجا می آيد، بلکه قوانین به صورت عرفی تولید و تدوین می شوند و بعد هم خروجی این قوانین را با اسلام مقایسه می کنیم تا ببینیم مخالفت قطعیه با اسلام دارد یا خیر. خیلی واضح است که این سطح از اسلامی بودن، مدنظر ما نیست و کار باید عمیق تر و جدی تر باشد.

یک پله بالاتر این است که شما در ساختار کلان قدرت، جایگاهی برای دین قائل باشید؛ مثلا در قانون اساسی جمهوری اسلامی، ولایت فقیه این جایگاه را دارد. ببینید الان قانون اساسی ما اگر بحث ولایت فقیه و برخی از نهاد های انقلابی مانند سپاه را نداشته باشد، فرق خاصی با قانون اساسی بلژیک نخواهد داشت؛ تمام تلاش غرب و غرب گراها هم این بوده که اصل ولایت فقیه و سپاه پاسداران در قانون اساسی کشور نیاید و قانون اساسی ما چیزی مانند قانون اساسی مشروطه بشود؛ به عبارت دیگر آن ها به دنبال این بودند که ما نظام جدیدی را به عالم ارائه نکنیم. الان ببینید که همین نظامی که ما ایجاد کرده ایم چه تأثیری در جهان گذاشته است و چقدر کشور های مختلف از قانون اساسی ما دارند الگو می گیرند؛ به عنوان مثال، کشور های متعددی دارند ریاست جمهوریشان را مادام العمر می کنند که رهبری کشور، یک رهبری ثابت باشد تا جهت گیری کشور تغییر نکند.

بنابراین یکی از نکات این است که شما رویکردتان به اسلامی بودن حکمرانی چیست؟ آیا رویکرد شما این است که یک جوری بین قرائت اسلامی و تمدن مدرن آشتی بدهید؟ مثل حرف هایی که در دوره اصلاحات زده می شد که مدرنیزاسیون را در ساحت فرهنگ و سیاست ادامه بدهید و قرائت اسلامی را با آن هماهنگ کنید؛ یا می خواهید یک مدرنیته اسلامی، یا به عبارت دیگر یک ژاپن اسلامی بسازید؟ یا این که نه؛ واقعا یک نگاه تمدنی دارید و به دنبال اقتضائات این تمدن و لایه های مختلفش در عرصه فضای حکمرانی مجازی هستید؟

مسئله دیگر هم که باید به آن توجه کرد، این است که ما نباید در هیچ سطحی از سطوح حکمرانی مجازی، مبتلا به پاسخگویی به مسائل مستحدثه بشویم؛ ببینید بالاخره به خاطر تعاملی که ما با جهان داریم، مسائل مستحدثه ای برای ما پیش می آید و ما باید با آن ها مواجهه کنیم؛ ولی باید به این نکته دقت داشته باشیم که مقابله ما با این مسائل، نباید به نحو پاسخگویی باشد، بلکه باید به طریق ایجاد حادثه باشد. برای مثال، انقلاب ما در پاسخ به مسئله مستحدثه آن زمان بود و به طریق ایجاد حادثه این پاسخ داده شد. بنابراین، غیر از این که رویکرد ما باید رویکرد دخالت اسلام در همه سطوح حکمرانی، از خرد تا کلان باشد، باید رویکردمان، رویکرد حادثه سازی در جهان باشد.

بنابراین ما باید به این سه نکته ای که عرض شد توجه کنیم و الا در مواجهه با تمدن رقیب، منفعل می شویم. اگر رویکرد ما این باشد که حکمرانی مجازی را اسلامی کنیم، در همان دام اسلامی کردن مدرنیته می افتیم؛ ما همین الان می خواهیم بانک و پول را اسلامی کنیم، ولی باید دقت کنیم که اگر بانک را قبول کردیم، باید اقتضائات آن را هم بپذیریم و این مسئله با اسلامی کردن بانک، جور در نمی آید.

موقعیت و کار ویژه فعلی

نکته بعدی این است که ما در حکمرانی مجازی، خیلی هم از آن ها عقب نیستیم؛ البته نه این که کلا عقب نباشیم، ولی فاصله ما در حد نگران کننده ای نیست. در واقع حکمرانی مجازی، کاری است که در دو دهه اخیر در جهان فعال شده است و ما هم خیلی با آن ها فاصله ای نداریم و می شود این فاصله را به طریقی جبران کرد تا حکمرانی مجازی در دست آن ها نیافتد. لذا اگر ما سطح مواجهه و رویکردمان را تصحیح و ساماندهی کنیم، می توانیم با آن ها یک مواجهه جدی تری داشته باشیم.

تلقی حقیر این است که در این زمینه در اول کار، ما باید یک جبهه فکری درست کنیم که میان رشته ای باشد؛ یعنی از رشته های علوم اسلامی که مهم ترینشان علوم حکمی است تا بقیه رشته ها در این جبهه فعال باشند و به این طریق، باید تفقه را در لایه های مختلف، اعم از لایه های حکمت و عرفان، فعال کنیم. بعد از این کار، باید نیروهای نخبه اجتماعی خودمان که در عرصه علوم مختلف کار کرده اند را بیاوریم و یک جبهه واحد بسازیم. هدف ما از ساختن این جبهه واحد این است که این نیروها را به یک درک و تلقی مشترک از مبانی و مسائل برسانیم.

به عبارت دیگر بنده معتقدم که ما هنوز صورت مسئله ها را درست متوجه نشده ایم؛ یعنی آن چه که به عنوان مسئله های حکمرانی مجازی دارد در حوزه ما مطالعه می شود، مسئله اصلی نیست. البته این مختص حکمرانی مجازی نیست، بلکه خیلی از مسائل دیگری که در حوزه مطالعه می شود همین طور است و مسائل اصلی ما نیستند. به عنوان مثال در بعضی از جا ها تازه به این رسیده ایم که بیمه و بورس را چه کار کنیم؟ اگر بنا باشد که ما به این نحو پیش برویم، از دل کار ما همان مدرنیته اسلامی بیرون می آید. تلقی حقیر این است که در مسئله حکمرانی مجازی هم ما به همین اشکال مبتلا خواهیم شد.

بنابراین برای این که تفقه، به شکل درستی اتفاق بیافتد، ما احتیاج داریم که این جبهه میان رشته ای شکل بگیرد تا به سرفصل های اصلی مسائل برسیم. این کار هم، کار شماست و شما باید این اتفاق را رقم بزنید تا مسائل اصلی ما، در موضوع حکمرانی مجازی، مشخص بشود تا بتوانیم به پاسخ به آن مسائل بپردازیم. مسئله ما همین است که هنوز عمق کار دشمن را نمی شناسیم و هنوز برای نخبگان روشن نیست که چه اتفاقی دارد می افتد. ما واقعا به این نیاز داریم که سطح خطر مسئله را بفهمیم و متوجه بشویم که دشمن در چه مقیاسی دارد در جهان حکمرانی می کند. لذا به نظر من ما هنوز اصلا به سرفصل مسئله ها هم نرسیده ایم، چه برسد به این که بخواهیم آن ها را حل کنیم.

حداکثر کار ما این بوده است که یک برخورد سطحی با مسائل جدید انجام بدهیم؛ مثلا وقتی مدرنیته می آید و به عنوان مثال، اتومبیل را به جای اسب ارائه می دهد، همه می فهمند که مسئله جدیدی رخ داده است، ولی آن را فقط در این سطح می بینند که آيا استفاده از این وسیله جایز است یا خیر. بعد هم جواب ها مانند همین صورت مسئله سطحی خواهد بود؛ مثلا می گویند اگر از این فلز استفاده بشود یا با این سرعت برود یا سوختش فلان باشد اشکالی ندارد.

همه با این برخورد سطحی، به سرعت مواجه می شوند، ولی به دنبال این نیستند که بفهمند که پشت صحنه این وسیله، انقلاب صنعتی است و ما با آن مواجه هستیم، نه با این وسیله. ما با مسئله بزرگی مواجهیم و آن این است که انقلاب صنعتی، چطور فرهنگ جامعه و نیاز ها و روابط اجتماعی را به هم می زند و آن ها را عوض می کند. بنابراین مسئله ما این است و متأسفانه خیلی ها، حتی از ما حوزویان، به این مسئله دقت نمی کنند. بنابراین مسئله ما، مسئله محصولات صنعتی نیست، بلکه مسئله انقلاب صنعتی است.

متأسفانه هنوز هم وقتی در بعضی جا ها صحبت از این مسئله می شوند، می گویند یعنی نظر شما این است که هواپیما حرام است یا از برق استفاده نکنیم؟ این حرف ها به این دلیل است که به این که ما از این ها عبور کرده ایم توجه نمی کنند و متوجه نمی شوند که مسئله ما، مسئله انقلاب صنعتی است، نه محصولاتش. البته ما باز هم باید از این جلوتر برویم؛ مسئله ما حتی انقلاب صنعتی هم نیست، بلکه مسئله حکمرانی مادی بر جهان است که دارد از طریق انقلاب صنعتی اتفاق می افتد.

با این تفاسیر، این قرارگاه باید جبهه ای درست کند که این جبهه، به یک نگاه مشترک به انقلاب اسلامی و مسائل پیش رو برسد. همان طور که فرمودید برای این کار می توانیم شبکه های آزادی ایجاد بکنیم که از مجموع ظرفیت های نخبگان استفاده کنیم؛ چه کسانی که گمانه زنی می کنند و چه کسانی که در سطوح مختلف به حل مسئله می پردازند. بنابراین ما باید یک مدیریت جبهه ای ایجاد کنیم و به خلاقیت و نوآوری ها میدان بدهیم تا به درک خوبی از مسائل برسیم و بتوانیم در مسیر حل این مسائل قدم برداریم.

در حکمرانی مجازی اگر به صورت اصلی مسئله برسیم می توانیم مسائل را حل کنیم. حل این قبیل مسائل هم با رویکرد ایجاد حادثه امکان پذیر است. حال برای این که آن ها در مقابل ما منفعل بشوند، ما باید جبهه ای را فعال کنیم که یک درک مشترک از مسائل داشته باشند و رویکردشان رویکرد ایجاد تمدن اسلامی باشد و مسئله ما را در سطح جهانی ببینند. اگر قرارگاه شما بتواند این اتفاق را رقم بزند، مسیر خودش را طی کرده است.