نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

بررسی آیه شریفه اجر رسالت و مسئله مودت قربی/ طرح مودت اهل بیت، ادامه طرح رسالت

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 3 دی ماه 99 است، که در حسینیه حضرت زهرا در شهر مقدس قم ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ خدای متعال در قرآن می فرماید مردم دو نوع هستند و یک عده ای به دنبال دنیا هستند و یک عده به دنبال آخرت. آن کسانی که به دنبال آخرت هستند، مشمول فضل کبیر خدای متعال می شوند. این هایی که به فضل کبیر الهی می رسند، برای اینکه اجر رسالت نبی اکرم را بدهند، باید مودت اهل بیت را داشته باشند. در جای دیگر قرآن گفته شده است که این اجر رسالت، برای خود ماست و پیامبر نیازی به این اجر ندارد، زیرا فقط خدای متعال است که می تواند اجر متناسب رسالت را به ایشان بدهد. لذا از این آیات استفاده می شود که سود مودت داشتند نسبت به اهل بیت، به خود ما می رسد. مسیر مودت اهل بیت، ادامه طرح نبی اکرم است و برای این که این طرح به نتیجه برسد، ما باید نسبت به اهل بیت مودت و ولایت داشته باشیم و هزینه بدهیم و الا به مقصد نهایی نمی رسیم.

مودت فی القربی، اصلی ترین حسنه

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . در کتاب کافی بابی وجود دارد به نام «بَابٌ  فِيهِ  نُكَتٌ وَ نُتَفٌ مِنَ التَّنْزِيلِ فِي الْوَلَايَة». در این باب، نکته هایی در مورد ولایت اهل بیت گردآوری شده است؛ البته این تنها بخش کوچکی از آیاتی است که تأویل و تفسیر به ولایت ائمه شده است. یکی از روایاتی که مرحوم کلینی در این باب از امام باقر علیه السلام نقل کرده اند در مورد آیه مودت است. در روایت آمده است «فِي قَوْلِهِ تَعَالَى قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى  قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ»(1) ذیل آیه 23 سوره مبارکه شوری، حضرت فرمودند که مقصود از قربی، وجود مقدس ائمه علیهم السلام هستند. در این زمینه روایات زیادی داریم و تقریبا بزرگان عامه هم پذیرفته اند که منظور از این قربی، وجود مقدس امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و حسنین و اهل بیت هستند و نمی شود این را به قریش و دیگران توسعه داد.

قبل از این آيه، خدای متعال در سوره مبارکه شوری از دو عالَم بحث فرموده و دو رویکرد را بیان فرموده است. فرموده در این دنیا دو باب باز شده، یکی باب به سوی عالم دنیا یکی به سوی عالم آخرت، «مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ في  حَرْثِهِ»(شوری/20) اگر کسی اراده اش متعلق به عالم آخرت باشد و محصول عالم آخرت را بخواهد، «نَزِدْ لَهُ في  حَرْثِهِ» ما هم به کشت او برکت می دهیم و اضافه می کنیم. «وَ مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا» آن هایی که غرضشان این است که در دنیا بکارند و از محصول دنیا برخوردار بشوند، «نُؤْتِهِ مِنْها» به آن ها هم از بهره دنیا می دهیم، ولی دیگر آن وعده اضافه در کار نیست. «وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصيبٍ» این کسی که به دنبال دنیاست، در آخرت هیچ بهره ای ندارد؛ در دنیا متمتع اش می کنیم ولی از برکات آخرت محروم است.

در ادامه می رسد به این قسمت که در قیامت «تَرَى الظَّالِمينَ مُشْفِقينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ»(شوری/22) آن هایی که در دار دنیا ظلم کرده اند، در آخرت نگران آن مکتسبات خودشان هستند و راه نجات هم ندارند؛ «وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ» آنچه کسب کرده اند، محیط به آن هاست و در فضای آن قرار می گیرند. اما در مقابل «وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ في  رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ » آن هایی که اهل ایمان و عمل صالح بودند، در باغستان های بهشتی به سر می برند؛ «لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ» آنچه که اراده کنند در محضر پروردگارشان برای آنها حاصل می شود. بعد می فرماید «ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبيرُ» این مقام، ناشی از فضل کبیر خدای متعال است.

بعد می فرماید «ذلِكَ الَّذي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» این بشارتی است که خدای متعال به بندگانش داده است. تأویل این ها هم روشن است؛ مقصود از ایمان، ولایت است و حقیقت عمل صالح هم تولی به امام است. بنابراین خدای متعال در قرآن می فرماید مردم دو دسته می شوند؛ یک عده ای که «مُشْفِقينَ مِمَّا كَسَبُوا» و یک عده هم «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»؛ یک عده آن هایی که در دنیا بذر می پاشند و می خواهند محصول دنیا را جمع کنند و یک عده هم بذرپاشی می کنند که به ثمرات آخرت برسند.

«ذلِكَ الَّذي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ» این فضل کبیر، چیزی است که خدای متعال به عبادی که «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» بشارت داده است. بعد می فرماید «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى » به مردم بفرما که من از شما اجری نمی خواهم به جز مودت نسبت به نزدیکان خودم. از این آیه شریفه استفاده می شود که نبی اکرم می خواهند بابی را باز کنند و ما را شفاعت کنند تا ما را به آن روضات الجنات و فضل کبیر برسانند؛ برای همین می فرماید من از شما هیچ مزدی هم نمی خواهم الا مودت نسبت به قربای خودم. گویا این مودت است که راه را به سوی این روضات جنات و فضل کبیر الهی باز می کند.

حالا در مقابل این دعوت حضرت، موضع گیری های مختلفی وجود دارد. «وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ» یک عده ای هستند که وقتی این دعوت به آن ها می رسد، اقتراف در حسنه می کنند؛ حسنه یعنی همین امر مودت و ولایت؛ این ها تلاش می کنند که این مودت را با خودشان بیاورند. آیه شریفه می فرماید آن هایی که این کار را انجام می دهند، ما به حسنه ای که آن ها آورده اند اضافه می کنیم؛ آن ها با خودشان خوبی آورده اند، ما هم مزدشان را اضافه می کنیم.

دلیل این ازدیاد حسنه هم این است که خدای متعال هم شکور است و هم غفور. این دو کلمه غفور و شکور، مبالغه در وصف هستند؛ از این استفاده می شود که این اجری که حضرت از ما خواسته اند، یک کار بسیار سنگینی است و به این راحتی قابل دسترسی نیست؛ لذا هر کسی تلاش کند که این مودت را به انجام برساند، حتما همراه با یک قصور و تقصیری همراه است؛ برای همین خدای متعال، کسری هایی که در این حسنه است را جبران می کند. پس ازدیاد در حسنه، ناشی از غفور بودن خدای متعال است. شکور بودن خدا هم یعنی این که با این که این حسنه ما دچار نقصان است، اما او از ما می پذیرد و پاداش می دهد.

رویکرد دیگری که در مقابل این تکلیف وجود دارد، رویکرد تکذیب است؛ «أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى  عَلَى اللَّهِ كَذِباً»(شوری/24) آن ها می گویند بر خدا دروغ بسته است؛ این که فرموده مزد من مودت نسبت به قربی است، دروغ است. «فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى  قَلْبِكَ» خدای متعال در جواب می فرماید اگر خدا می خواست، باب قلب تو را می بست تا باب وحی به روی این ها بسته بشود. پس این حرف حرف صوابی نیست که به حضرت گفته می شود. بعد می فرماید «وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ» خدای متعال در قبال این اتهامی که دشمن به حضرت می زند می فرماید خدای متعال آن ها که باطل هستند را محو می کند و این کلمه حقی که به شما عطا کرده را به نتیجه می رساند.

این «يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ» هم به واسطه کلمات خودش است. در روایات ما، از این کلمات، تفسیر به اهل بیت ائمه علیهم السلام شده است. در آخر آيه هم می فرماید «إِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» خدای متعال نسبت به آن چه در قلب این ها می گذرد عالم و آگاه است؛ خدای متعال می داند در قلب این هایی که با تو درگیر می شوند چه می گذرد. «وَ هُوَ الَّذي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ» یک گروه دیگری هم هستند که نسبت به این تکلیف، اهل توبه و رجوع الی الله اند؛ خدای متعال توبه این ها را قبول می کند.

ملاک نزدیکی و تقرب

حالا سؤال این است که این «قربی» چه کسانی هستند و معیار تقرب چه چیزی است؟ در این آیه، منظور از این تقرب به نبی اکرم چیست که موجب می شود پاداش رسالت نبی اکرم، مودت نسبت به این قربی باشد؟ آیا هر کسی می تواند جزو این قربی باشد یا نه؟

در محاسن آمده است «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ لِأَبِي جَعْفَرٍ الْأَحْوَلِ  مَا يَقُولُ مَنْ عِنْدَكُمْ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»(2) عامه ای که دور و بر شما هستند در مورد این آیه چه می گویند؟ عرض کرد «فَقَالَ كَانَ الْحَسَن  الْبَصْرِيُّ يَقُولُ فِي أَقْرِبَائِي مِنَ الْعَرَبِ» حسن بصری می گفت مقصود از قربی، یعنی عرب ها و قوم و خویش هایی که من در جمعیت اعراب دارم؛ مزد من این است که با این ها مودت داشته باشید. در ادامه روایت حضرت فرمودند «فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ لَكِنِّي أَقُولُ لِقُرَيْشٍ الَّذِينَ عِنْدَنَا هِيَ لَنَا خَاصَّةً» من به قریشی که دور و بر ما هستند می گویم این قربی، مخصوص به ماست، ولی آن ها می گویند «فَيَقُولُونَ هِيَ لَنَا وَ لَكُمْ عَامَّةً» این مختص شما نیست، هم ما و هم شما جزو قربی هستیم.

حضرت فرمودند من در جواب آن ها می گویم «فَأَقُولُ خَبِّرُونِي عَنِ النَّبِيِّ إِذَا نَزَلَتْ بِهِ شَدِيدَةٌ مَنْ خَصَّ بِهَا» وقتی تکلیف سنگینی نازل می شد و باری روی دوش حضرت می آمد، کسانی که این بار را از روی دوش پیامبر برمی داشتند، چه کسانی بودند؟ «أَ لَيْسَ إِيَّانَا خَصَّ بِهَا حِينَ أَرَادَ أَنْ يُلَاعِنَ أَهْلَ نَجْرَانَ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ» آیا در روز مباهله ما نبودیم که همراه پیامبر رفتیم؟ «وَ يَوْمَ بَدْرٍ قَالَ لِعَلِيٍّ وَ حَمْزَةَ وَ عُبَيْدَةَ بْنِ الْحَارِثِ» چطور در آن روز که تکلیف سنگین می آید، نزدیکان حضرت ما هستیم، ولی در این آيه شما ادعا می کنید که جزو قربی هستید؟ «أَ فَلَكُمُ الْحُلْوُ وَ لَنَا الْمُرُّ» تلخی هایش برای ماست، شیرینی هایش برای شما؟

البته معنی این روایت این نیست که ائمه علیهم السلام می خواستند زیاده خواهی کنند و بگویند چون ما زحمت کشیده ایم، ثمراتش را هم باید ما ببریم؛ این از شأن امام به دور است؛ امام می خواهند بفرمایند آن کسی که امت با مودتش به منزل می رسد، کسی است که بار آن تکالیف سخت را برمی دارد. بنابراین آن کسانی می توانند جزو قربی حضرت باشند و قرب حقیقی به حضرت داشته باشند که در مأموریت های حضرت به ایشان کمک کنند.

بنابراین این بحث، بحث تقسیم غنایم نیست که بگویند ما بیشتر زحمت کشیدیم، پس باید بیشتر غنیمت ببریم. بحث این است که نبی اکرم یک نقشه ای دارند و در عالم یک کاری را جلو می برند؛ این مودتی که حضرت فرمودند هم ادامه طرحشان است.

این شبیه داستان حضرت ابراهیم خلیل است. حضرت وقتی خانواده خودشان را به کنار کعبه بردند، محضر خدای متعال عرضه داشتند «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي  بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ»(ابراهیم/37) من یک بخشی از نسل خودم را اینجا ساکن می کنم؛ از این آیه پیداست که حضرت یک طرح بزرگی دارند. ایشان می گویند که من یک قسمت از ذریه خودم که بنی اسماعیل هستند و قریش از همین نسل به وجود می آیند را در اینجا ساکن می کنم. «رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ» طرحم این است که این ها صلات و توحید را در عالم اقامه کنند.

بعد عرضه می دارند «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ» خدایا قلوب مردم را به این ها متمایل کن و از ثمرات، به این ها بهره بده؛ البته این آیه، یک ظاهری دارد که یعنی این ها آنجا تنها نباشند و مشکلی برای خوراک نداشته باشند؛ ولی در روایتی آمده است که حضرت ابراهیم ما را مد نظر داشت و داشت برای ما دعا می کرد. دعای حضرت ابراهیم این بود که خدای متعال، قلوب شیعیان را به ما متمایل بکند و ثمرات قلوب متوجه ما بشود.

این دعا به این خاطر بود که این طرح، طرح ایجاد یک امت است؛ اگر بنا باشد که این امت ساخته بشود، باید یک سری از مردم، با قلب خالص حول حضرات معصومین جمع بشوند. لذا این مودتی که حضرت نسبت به قربی طلب می کنند، در واقع برای ادامه طرح ایشان و ایجاد امت مسلمه است. لذا می فرماید «ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ»(سبأ/47) اجری که من خواهم به نفع خود شماست.

بنابراین حضرت از کسی مزد نمی خواهد. «وَ ما تَسْئَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمينَ»(یوسف/104)؛ «قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ» در سوره مبارکه سبأ می فرماید به آن ها بگو آن پاداشی که من خواستم برای خودتان است «قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ». این آیه را چند جور می شود معنا کرد، ولی معنای دقیقش این است؛ ما با مودت به قربی، انگار که داریم به پیامبر اجر می دهیم، اما پیامبر مستغنی از این اجری است که ما به او می دهیم؛ ایشان این اجر را برای خود ما می خواهد ذخیره و مضاعف کند. «فَهُوَ لَكُمْ» یعنی واقعا ما به حضرت اجر می دهیم، اما حضرت این اجری که به ایشان می دهیم را برای خود ما ذخیره می کند و منفعتی برای خود حضرت ندارد. لذا در آن آیه می فرماید «قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى  رَبِّهِ سَبيلاً»(فرقان/57) یعنی این مودت به قربی، سبیل الی الله است. یعنی اگر کسی این مودت را پیدا کند، یک راهی به سوی خدا پیدا کرده است.

به همین دلیل است که عرض کردیم این مودت، ادامه طرح نبی اکرم است. حضرت می خواهند یک امتی بسازند و برای این که این امت ساخته بشود، باید یک مودتی نسبت به قربی شکل بگیرد. حالا سؤال این است که آن قربایی که مودتشان سبیل الی الله و ادامه طرح نبی اکرم است چه خصوصیتی دارند؟ اصولا این قربی باید یک خصوصیتی داشته باشند که مودت آن ها، موجب پیدا کردن راه خدا بشود؛ صرف ارتباط ظاهری و قوم و خویشی ظاهری که این خاصیت را ندارد. لذا قریش در این قربی دخیل نیستند و این قربی، یک چیز عمومی نیست.

در تفسیر فرات بن ابراهیم از قول عبد الله بن حکیم آمده است که «كُنْتُ  عِنْدَ جَعْفَرِ بْنِ  مُحَمَّدٍ»(3) محضر امام صادق علیه السلام بودم «فَسَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ قَوْلِهِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى  قَالَ إِنَّا نَزْعُمُ قَرَابَةَ مَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ» حضرت فرمودند این قرابت، یک قرابت خاص است و بین ما و نبی اکرم است «وَ تَزْعُمُ قُرَيْشٌ أَنَّهَا قَرَابَةُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُمْ» ولی قریشی ها گمانشان این است که آن قرابت، عمومی است و شامل آن ها هم می شود. بعد حضرت فرمودند «وَ كَيْفَ يَكُونُ هَذَا وَ قَدْ أَنْبَأَ اللَّهُ أَنَّهُ مَعْصُومٌ» وقتی این پیامبر معصوم است، مگر آدم های فاسق می توانند قربای او باشند؟ این قرابت، همراه با عصمت است. لذا کسانی می توانند جزو قربی باشند که معتصم به حضرت هستند.

بنابراین در داستان مباهله، کسی می تواند بیاید وسط که بتواند بار این امر عظیم را به دوش بکشد و با مباهله او، یک کار تاریخی انجام بشود. آن اهل بیتی که می شود با آن ها مباهله کرد که هر کسی نیستند. «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً»(احزاب/33) کسی می تواند در این وزان مباهله کند که معصوم باشد. دقت کنید که بار این مباهله، از بار جنگ های طولانی امیرالمؤمنین هم سخت تر است. همه آن کار هایی که در طول جنگ های تاریخی انجام می شود، قرار است در یک لحظه با مباهله انجام شود؛ لذا کسی که قرار است مباهله کند، یک فرد عادی نیست.

برای همین است که حضرت به قریش می گویند چطور آنجایی که سختی تکلیف می آمد، ما همراه حضرت بودیم و بار ایشان را برمی داشتیم، اما مودت که می شود شما هم می خواهید خودتان را دخیل کنید؟ یعنی مزد رسالت، مودت به شماست؟ حتی در روایت دومی که خواندم، تعبیر حضرت عجیب تر است؛ حضرت می فرمایند مگر می شود کسی که معصوم است، مقربانش یک عده آدم گناهکار فاسق باشند؟ پس منظور از قربی، ائمه علیهم السلام هستند، نه قریش. مودت ائمه معصومین است که می تواند راه را برای ادامه طرح حضرت باز بکند.

در جایی که صحبت از «وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ في  رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبيرُ * ذلِكَ الَّذي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» است و صحبت از این بشارت ها و این جنات و روضات است، حضرت می فرمایند «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى » بنابراین این مودت است که راه رسیدن به این بشارت ها و این فضل کبیر را باز می کند؛ بنابراین این مودت، مودت به هر کسی نیست.

این اجری هم که ما می پردازیم برای خودمان است. اصلا ما نمی توانیم مزد رسالت را پرداخت کنیم؛ در باب همه انبیاء همین طور است. در سوره مبارکه شعرا چند مورد از انبیاء نقل می کند که همه شان می گفتند «وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ»(شعراء/109) انبیاء به قومشان می گفتند ما از شما مزد نمی خواهیم. چرا؟ «إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى  رَبِّ الْعالَمينَ» شما که نمی توانید مزد ما را بدهید؛ امت حضرت نوح هم نمی توانند مزد حضرت نوح را بدهند.

حالا مقابل این تکلیف مودت، موضع گیری های متعددی شده است؛ بعضی از مردم قبول کرده اند و بعضی هم نه. از امام صادق سلام الله علیه نقل شده است زمانی که آیه مودت نازل شد، حضرت برخاستند و در بین مردم فرمودند «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ فَرَضَ  لِي  عَلَيْكُمْ  فَرْضاً»(4) خدای متعال یک تکلیفی نسبت به من بر شما واجب کرده است و یک باری روی دوش شما گذاشته «فَهَلْ أَنْتُمْ مُؤَدُّوهُ» اگر این تکلیف را بگویم، شما انجام می دهید و این حق را پرداخت می کنید؟ «قَالَ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ مِنْهُمْ» هیچ کسی جواب نداد. «فَانْصَرَفَ فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ قَامَ فِيهِمْ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ» حضرت فردا هم دوباره آمدند و همین مطلب را فرمودند و باز هم کسی جواب نداد.

وقتی حضرت دیدند کسی جواب ایشان را نمی دهد، توضیح دادند و فرمودند «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَا فِضَّةٍ وَ لَا مَطْعَمٍ وَ لَا مَشْرَبٍ» از شما پول و طلا و نقره و غذا نمی خواهم. «قَالُوا فَأَلْقِهِ إِذاً» مردم گفتند پس اگر این چیزها نیست بگو چه می خواهی. حضرت فرمودند خدای متعال آیه ای نازل کرده «قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ عَلَيَ  قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى  فَقَالُوا أَمَّا هَذِهِ فَنَعَمْ» گفتند اگر این است، انجام می دهیم. این ها متوجه نبودند که این تکلیف، چه تکلیفی است و نمی دانستند که خیلی سخت تر از دادن اموال است.

روایتی در تفسیر علی بن ابراهیم از محمد بن مسلم نقل شده که امام باقر علیه السلام در مورد آيه مودت می فرمود، منظور از قربی، اهل بیت هستند. حضرت می فرمایند وقتی پیامبر به مدینه آمدند، انصار آمدند محضر رسول الله و عرض کردند «إِنَّا قَدْ آوَيْنَا وَ نَصَرْنَا فَخُذْ طَائِفَةً مِنْ أَمْوَالِنَا»(5) ما قول دادیم به شما که شما را یاری کنیم و یک قسمتی از مال خود را در خدمت شما قرار بدهیم. «فَاسْتَعِنْ  بِهَا عَلَى  مَا نَابَكَ» شما بیایید از اموال ما استفاده کنید و مشکلات خودتان را حل کنید. «فَأَنْزَلَ اللَّهُ» خدای متعال این آیه را نازل کرد و فرمود که بگو من بر نبوت اجری نمی خواهم «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى » يَعْنِي فِي أَهْلِ بَيْتِهِ».

بعد حضرت یک توضیحی دادند که این امری که خدا نازل کرد در واقع نازل به قلب نبی اکرم است. حضرت فرمودند نمی بینید کسی که خانواده دارد، نسبت به آن ها نگران است و قلبش آرام نمی شود؟ «فَأَرَادَ اللَّهُ أَنْ لَا يَكُونَ فِي نَفْسِ رَسُولِ اللَّهِ شَيْ ءٌ عَلَى أُمَّتِهِ» حضرت هم نسبت به امتش نگرانی داشتند و خدا خواست که این نگرانی را بر طرف کند؛ «فَفَرَضَ عَلَيْهِمُ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى » لذا بر آن ها مودت به قربی را واجب کرد. «فَإِنْ أَخَذُوا أَخَذُوا مَفْرُوضاً» اگر این ها این کار را انجام بدهند، یک فریضه ای را انجام دادند «وَ إِنْ تَرَكُوا تَرَكُوا مَفْرُوضاً» و اگر ترک کنند، یک امر واجب را ترک کرده اند.

وقتی حضرت فرمودند مزدی جز مودت نمی خواهم، مردم از کنار حضرت پراکنده شدند «فَانْصَرَفُوا مِنْ عِنْدِهِ». وقتی برگشتند لحن ها متفاوت بود. «بَعْضُهُمْ يَقُولُ عَرَضْنَا عَلَيْهِ أَمْوَالَنَا» بعضی ها با خودشان گفتند ما گفتیم بیا به تو کمک مالی کنیم، او گفت بیایید جانتان را وسط بگذارید. «فَقَالَ قَاتِلُوا عَنْ أَهْلِ بَيْتِي مِنْ بَعْدِي » آن ها خوب فهمیدند که این تکلیف چیست؛ گفتند پیامبر می گوید جانتان را بگذارید وسط و از اهل بیت من دفاع کنید. لذا مودت داشتن یعنی هزینه کردن. «وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ» یک عده دیگری گفتند «مَا قَالَ هَذَا رَسُولُ اللَّهِ وَ جَحَدُوهُ» بعضی های دیگر، رسالت ایشان را انکار کردند و به پیامبر گفتند که شما به خدا دروغ بسته اید.

«وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ» این حرف باطلی که اینها می زنند این طرحی که اینها دارند که حضرت عرض کردیم دعوت به مودت طرح حضرت است حضرت برای این که راهشان ادامه پیدا کند امت در سبیل خدا قرار بگیرند دعوت به مودت کردند اینها هم در مقابل طرح حضرت یک طرحی دارند که می گویند دروغ می گوید العیاذ بالله لذا همین کار را هم کردند بعد از حضرت خودشان راه دیگری را رفتند. یک راه دیگری را باز کردند. خدای متعال این راه باطلی که اینها تأسیس کردند را محو و باطل می کند. «يُحِقُّ الْحَقَّ» و حق را هم محقق می کند در عالم که این دعوت نبی اکرم است. چگونه؟ «بِكَلِماتِهِ» در روایت آمده است که «بِكَلِماتِهِ» یعنی به ائمه علیهم السلام و مهدی من آل محمد.

یک عده هم گفتند نه همان که حضرت فرمودند درست است. ما وظیفه داریم که مودت با اهل بیت داشته باشیم. عنایت فرمودید خدای متعال می فرماید که اینها اهل توبه اند «وَ هُوَ الَّذي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ» اینها آن عبادی هستند که خدای متعال توبه شان را قبول می کند «وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ» و از سیئاتشان هم می گذرد، یک بیانی هم در همان صدر آیات بود «وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً» شاید اینها همان دسته هستند که مودت قربی را می پذیرند و این تکلیف را انجام می دهند.

در ادامه روایت آمده است «أَجْرُ النُّبُوَّةِ أَنْ لَا تُؤْذُوهُمْ وَ لَا تَقْطَعُوهُمْ » این مودت را دارد معنا می کند؛ ایذا نکنید قطع رشته با ولایت نکنید «وَ لَا تُغْضِبُوهُمْ وَ تَصِلُوهُمْ وَ لَا تَنْقُضُوا الْعَهْدَ فِيهِمْ» حضرت مودت را به این پنج امر معنا کردند «أَنْ لَا تُؤْذُوهُمْ وَ لَا تَقْطَعُوهُمْ وَ لَا تُغْضِبُوهُمْ وَ تَصِلُوهُمْ وَ لَا تَنْقُضُوا الْعَهْدَ فِيهِمْ» نقض عهد ولایت نکنید. پیوند به ائمه بخورید؛ این پیوند یعنی همه افعال و احوال ما در ارتباط با امام باید باشد که در رشته رحمت الهی است؛ موجب غضب آنها نشوید و رشته ولایت آن ها را قطع نکنید و موجب ایذاء آن ها نشوید.

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 413

(2) المحاسن، ج 1، ص: 144

(3) تفسير فرات الكوفي، ص: 391

(4) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 528

(5) تفسير القمي، ج 2، ص: 275