نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

همایش فعالین اربعین/ اربعین، پایه تمدن سازی اسلامی

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 29 شهریور ماه 98 است، که در همایش فعالین اربعین ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ امام برای تشکیل دادن امت به مقدماتی نیاز دارد؛ یکی از این مقدمات تمایل قلوب مردم نسبت به ائمه است که این را حضرت ابراهیم موقع برپا کردن کعبه از خدای متعال درخواست کرد. مورد بعدی امنیت است که حضرت ابراهیم از خدا خواست که کعبه را بلد امن قرار بدهد. منظور از امنیت، امنیت ظاهری نیست، چون در راه زیارت کعبه خیلی ها مورد تهاجم و قتل قرار گرفته اند؛ منظور از امنیت این است که اگر کسی در محیط ولایت امام قرار گرفت، دیگر از جانب شیطان ضرری نمی بیند. یکی دیگر از مؤلفه های امت اسلامی این است که روابط افراد در این امت بر اساس کرامت است؛ یعنی هر کسی با تقوا تر باشد و بیشتر نزدیک امام باشد، باید کریم تر باشد. این در حالی است که در جوامع دنیایی، روابط فقط بر اساس سود شخص تنظیم می شوند و هر کس فقط به فکر خودش است. بنابراین در جوامع دنیایی امنیتی وجود ندارد ولی در امت اسلامی این امنیت حول امام وجود دارد. نکته ای که در داستان قربانی کردن حضرت اسماعیل وجود دارد این است که این قربانی کردن، هزینه ای است برای امت سازی؛ البته به خاطر این که بنا بوده امت اصلی زمان پیغمبر اکرم ساخته شود، حضرت ابراهیم بیشتر از این مکلف نبوده و این تکلیف به عهده وجود مقدس نبی اکرم گذاشته شده و ایشان سید الشهداء را برای این امت سازی هزینه کردند. بنابراین یکی از ارکان امت سازی، وجود مقدس امام حسین است و راه ارتباط با حضرت هم همین زیارت اربعین است.

امام، محور امت

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . ما باید اربعین را یکی از اثر گذارترین تجمعات برای رسیدن به تمدن اسلامی بدانیم. جامعه ای که در تمدن اسلامی شکل می گیرد، بر محور امام علیه السلام است. همان طوری که ائمه «عَنَاصِرَ الْأَبْرَارِ» هستند، «أَرْكَانَ الْبِلَادِ» هم هستند؛ یعنی همان طوری که تمام عناصر وجودی ابرار و مؤمنین، از امام است و مؤمن با نور و ولایت امام ساخته می شود، جامعه مؤمنین هم توسط امام بر پا می شود و اگر شهری ساخته می شود، محور این شهر امام است.

در قرآن آمده است که خدای متعال حضرت ابراهیم را به عنوان یک امام انتخاب کرد. «وَ إِذِ ابْتَلى  إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً»(بقره/124) در روایات ما آمده که این کلمات همان کلماتی بود که حضرت آدم خدا را به آن ها قسم داد. «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ»(بقره/37) وقتی خدای متعال می خواست به سمت حضرت آدم برگردد و او را به توبه بکشاند، به او کلماتی را القا کرد و حضرت آدم آن کلمات را دریافت کرد. در روایات آمده که خدای متعال انوار پنج تن در عرش الهی را به ایشان ارائه کرد و حضرت تلقی کردند؛ یعنی تلقی مقامات معصومین موجب شد که خدای متعال به ایشان رجوع کند و توبه مجدد الهی واقع بشود.

حضرت ابراهیم هم به همین کلمات امتحان شد و بعد به مقام امامت رسید «وَ إِذِ ابْتَلى  إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» ظاهرا این امامت، نسبت به یک امت تاریخی است؛ یعنی خدای متعال برای حضرت یک امت تاریخی درست کرد. در روایتی ذیل این آیه آمده است که یک کسی از امام پرسید «فَأَتَمَّهُنَّ» یعنی چه؟ امام فرمود یعنی «أَتَمَّهُنَّ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ الأئِمَّةَ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ»(1) یعنی از حضرت ابراهیم نسبت به چهارده معصوم میثاق گرفته شد تا ایشان امام شدند؛ انگار امامت حضرت ابراهیم در پرتو امامت نبی اکرم است.

حالا حضرت ابراهیم دنبال شکل دادن یک امت تاریخی است. یکی از اقدامات ایشان این است که بخشی از ذریه خودشان را، نه یک فرزند، به مکه آوردند؛ گویا ایشان می دید که وقتی حضرت اسماعیل را می آورد و کنار کعبه می گذارد، نسل های بعدی را هم می آورد. آن موقع هم کعبه تقریبا ویران شده بود و حضرت ابراهیم و اسماعیل دوباره کعبه را درست کردند. حضرت وقتی که فرزند خودش کنار کعبه می گذاشت به خدا عرض کرد «إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي  بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ»(ابراهیم/37) من یک بخش از نسل خودم را در این سرزمینی که محصولی ندارد و حاصل خیز نیست می آورم تا اقامه نماز کنند. امت سازی یعنی همین که ایشان یک نسل تاریخی را به کنار کعبه ببرند تا یاد خدا را در عالم اقامه کنند. یعنی کاری بکنند که عالم مانند مسجد بشود؛ یعنی هم در بازارش و هم در اداره اش و در بقیه جاهایش ذکر خدا بر قرار باشد.

در ادامه آیه آمده «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ» خدایا قلوب مردم را به این ها متمایل بکن «وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ» و از ثمرات هم روزی این ها بکن. در روایت آمده است که منظور از این ثمرات، میوه های عادی نیست؛ در کویر که گندم سبز نمی شود. منظور آیه ثمرات قلوب است که ایشان از خدای متعال این را درخواست می کنند.

حالا ایشان بعد از این که حضرت اسماعیل و هاجر را کنار کعبه مستقر کرد، وقتی می خواست از آن ها جدا بشود، حضرت هاجر گفت ما را به چه کسی می سپاری؟ حضرت فرمود شما را به خدای متعال می سپارم. بعد از این که ایشان رفت، حضرت اسماعیل که طفل بود، تشنه شد و مادر ایشان بین صفا و مروه هفت بار رفت و آمد کرد. بعد از این ماجرا جبرئیل آمد و از حضرت هاجر پرسید شما چه کسی هستید؟ گفت من همسر حضرت ابراهیم هستم و طبق یک مأموریت الهی اینجا هستیم. پرسید حضرت شما را به چه کسی سپرد؟ گفت به خدا. جبرئيل گفت شما را به خوب کسی سپرده است.

وقتی حضرت هاجر برگشتند، دیدند که زیر پای حضرت اسماعیل چشمه زمزم جوشیده است. بعد از این ماجرا دور این چشمه را سنگ چیدند و این چشمه شد آبشخور پرندگان. بعد از این که این پرندگان شروع کردند به آب خوردن از این چشمه، قبیله هایی که در آن اطراف بودند، از نشست و برخاست پرنده ها فهمیدند که در آنجا آب هست از حضرت اجازه گرفتند تا در کنار آن ها مستقر بشوند؛ بعد از مستقر شدن، آب زمزم را می گرفتند و در عوضش نان می دادند.

حالا این معنای ظاهری قضیه بود، اما در روایات آمده است که این دعای حضرت ابراهیم در حق معصومین بوده؛ یعنی حضرت می دید این امتی که قرار است ساخته شود، باید ائمه ای داشته باشد تا محور اقامه صلات در عالم بشوند و برای همین این درخواست را انجام داده «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ» این دعا در حق ائمه بود که قلوب متمایل به ایشان بشوند. «أَشْهَدُ أَنَّكَ  قَدْ أَقَمْتَ  الصَّلَاةَ» یعنی همین؛ یعنی محور امتی که حضرت می خواست بسازد اقامه صلات است، نه صرفا آباد کردن زمین. حالا این امت برای اقامه صلات نیاز به امامی دارد که قلوب امت به سمت این امام متمایل باشد. «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ» منظور از این ثمرات هم یعنی ثمرات القلوب.

امنیت بلد

یکی دیگر از حوائج امت، بیت و بلد است. «وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا»(بقره/127) بیت از ارکان امت سازی است؛ امامی که می خواهد امت بسازد باید بیتی داشته باشد و این بیت را برای عبادت خدای متعال تطهیر بکند. «رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً»(ابراهیم/35) نکته بعدی هم امنیت است؛ البته این امنیت صرفا به معنی امنیت ظاهری نیست. در روایات آمده است که منظور از این امنیت، محیط ولایت امام است که اگر کسی وارد این محیط بشود وارد وادی امن شده و الا بلد مکه به حسب ظاهر، امن نیست؛ خیلی وقت ها در مسیر حج کشتار ها شده و عده ای در راهش به شهادت رسیدند یا کشته شدند. بنابراین آن بلد امن محیط ولایت ائمه است و ایجاد این بلد امن هم یکی دیگر از اقدامات حضرت ابراهیم است.

در ادامه می فرماید «وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ»(بقره/129) خدایا در بین این امت، رسولی را برانگیز که آیاتت را بر این ها تلاوت بکند و آن ها تزکیه بکند و تعلیم بدهد. در سوره مبارکه جمعه هم آمده است «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ»(جمعه/2) پس یکی دیگر از نیاز های امت سازی این مورد است. بنابراین بدون اقامه بیت و بلد و داشتن امام، نمی شود امت ساخت. مناسک حج هم برای همین است. حضرت ابراهیم کعبه و این بلد امن را را بنا کردند و مردم را به این بلد امن دعوت کردند تا امت سازی کنند. «أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ»(حج/27) حضرت ابراهیم وقتی کعبه را بنا کرد، رفت و روی مقام ابراهیم که یک سنگ است ایستاد و ندایی داد که نسل های بعد هم شنیدند.

در روایت آمده است که دعوت حضرت ابراهیم به حج برای این نبود که مردم متمایل به کعبه بشوند، بلکه برای این بود که مردم به امام برسند «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ» اگر کسی به امام متمایل بشود وارد بلد امن می شود. البته در این بلد امن، ممکن است شیاطین به انسان هجوم بیاورند و مالش را غارت کنند یا حتی او را به شهادت برسانند، ولی با این حال هیچ ضرری به او نمی رسد. مثال کامل این امر، اصحاب سید الشهداء هستند؛ آن ها با این که شهید شدند ولی هیچ خسارتی نکردند و واقعا در وادی امن بودند؛ یعنی در مدار امام حسین بودند و حضرت ایشان را حفظ کردند. بنابراین انسان اگر در کنار امام باشد در بلد امن است.

در یکی از احتجاجات امام صادق علیه السلام با علمای عامه، آن ها می گویند منظور از بلد امن این است که هر کسی به مکه بیاید در امنیت است. حضرت می فرمایند خودتان می دانید که در راه مکه چقدر غارت رخ می دهد و چقدر انسان کشته می شود؛ این کجایش امن است؟ بعد خود حضرت توضیح می دهند که مقصود از این بلد امن این است که اگر مردم بر محور کعبه، رو به امام بیاورند در بلد امن هستند و خطری از جانب شیطان آن ها را تهدید نمی کند؛ یعنی ممکن است در اینجا به شهادت هم برسند ولی ضرری نخواهند کرد. ممکن است مالشان از دست برود ولی این ضرر نیست؛ مگر از بین رفتن مال در راه امام بد است؟ بنابراین در وادی ایمن، شیطان کم ترین ضربه ای نمی تواند به ایشان بزند. مثال بارزش در عاشورا بود که هر چه شیطان به اصحاب سید الشهداء حمله می کرد، بر درجه آن ها اضافه می شد و ضرری به آن ها نمی رسید.

البته من نمی خواهم آن جنبه های امنیت ظاهری را که در دوران ظهور اتفاق می افتد انکار کنم؛ آن هم وجود دارد ولی علتش این است که در آن زمان، بلد بر محور امام شکل می گیرد. وقتی عالم بر محور امام شکل می گیرد دستگاه شیطان حذف می شود. در روایت است که در آن زمان اگر یک بانوی محترمه، ظرفی از طلا روی سرش بگذارد و از مشرق به مغرب برود، کسی متعرضش نمی شود. بلد امن زمان حضرت این گونه است.

بنابراین بلد امن، بلدی است که بر محور امام است. حضرت ابراهیم هم وقتی می خواستند چنین شهری را بسازند، از خدا درخواست کردند که رسولی را در این شهر مبعوث کند. «وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ» لذا اگر بلد بر محور امام شکل گرفت می شود بلد امن، و الا اگر امام حذف شود، بر محور کعبه که نمی شود امنیت درست کرد؛ کعبه امنیت ساز نیست، بلکه امام است که اگر ولایتش جاری بشود امنیت می آورد. اگر امتی حول امام جمع بشوند هیچ کدامشان یک دیگر را تهدید نمی کند و هر کدامشان تکیه گاه دیگری می شوند.

تفاوت جامعه اسلامی با جوامع دنیایی

در روایات متعددی آمده است که عده ای می آمدند خدمت امام صادق و عرض می کردند که آقا شرایط برای شما آماده است و مردم کوفه، خراسان و این ها آماده یاری شما هستند؛ آن زمان قیام هایی شکل گرفته بود که در آخر هم منتهی شد به شکل گیری بنی عباس. این ها می آمدند خدمت حضرت و به ایشان می گفتند قیام کنند ولی حضرت زیر بار نمی رفتند. یکی از چیز هایی که حضرت به این متقاضی ها فرمودند این بود که آيا در محبت ما جمع المال شده اید؟ یعنی این طور شده اید که در جیب هم دست کنید و جیب هایتان مشترک شده باشد؟ یکی از آن ها به حضرت عرض کرد آقا ما هنوز این طور نشده ایم. حضرت فرمودند شما وقتی در مالتان بخل می ورزید، در جانتان بخیل ترید؛ پس ادعا نکنید.

لذا امتی که بر اساس محبت امام شکل بگیرد و محور این امت امام باشد، جمع المال می شوند. این چیزی که شما در ایام اربعین در مسیر کربلا می بینید مصداق همین است و به این رابطه می گویند رابطه کرامت. در روایات آمده که امام موسی بن جعفر علیه السلام در مدینه که بودند، تا بیرون شهر آمدند پیشواز زائرینی که از مکه می آمدند و دستور دادند که پذیرایی مفصلی از شیعیانشان بشود؛ بعد از یکی از این شیعیان سوال کردند که رابطه شما با هم چطور است؟ عرض کرد آقا خیلی خوب است. حضرت فرمود به حدی رسیده اید که اگر احتیاج داشته باشد بروید و کیسه طلای مهر شده برادرتان را بگیرید و به اندازه نیازتان بردارید و مابقی را به صاحب خانه برگردانید؟ عرض کرد نه هنوز انقدر صمیمی نشده ایم. حضرت فرمودند پس هنوز آن طوری که ما می خواهیم نشده اید.

بنابراین اگر امتی حول محبت امام شکل بگیرد، روابطش این طوری می شود. الان آن چیزی که در اربعین رخ می دهد همین رابطه کرامت است. آن چیزی که مردم را به این سفر سخت، با تمام مشقاتش جلب می کند، این است که در این سفر، جلوه ای از کرامت امام در امت ظهور پیدا کرده و ما شیفته آن کرامت هستیم. جامعه حول محور امام، سراسر اخلاقش کرامت، محبت، الفت و ایثار است. آيا در این سفر جز احساس امنیت چیز دیگری هست؟ نیست چون رابطه، رابطه کرامت است، نه رابطه حب نفس. لذا جامعه ای که حول امام شکل می گیرد جامعه کریمان است.

سوره حجرات را ببینید. «إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَاللّهِ أَتقَاکُمْ»(حجرات/13) تقوا یعنی همراهی با امام. من این آیه را این طور می فهمم که آن هایی که با امامشان همراه هستند و تقوایشان بیشتر است، کریم تر می شوند. بنابراین این که شما در سفر اربعین احساس خطر نمی کنید دلیلی ندارد جز این که این سفر، سفر کرامت است و شما مهمان کرامتید. در سراسر این مسیر شما ظهور کرامت امام را می بینید. بنابراین روابط امتی که حول امام شکل می گیرد، کریمانه است.

شما جوامع غربی را ببینید. آن ها معتقدند که انسان ذاتا سوداگر است و وقتی که آدم های سوداگر دور هم جمع می شوند، هر کسی دنبال منافع خودش است. واقعا اگر این طور باشد که شما با آدمی رو به رو باشید که فقط منافع خودش را بخواهد و تمام مهربانیش فقط برای سود خودش باشد، کنار این آدم احساس امنیت می کنید؟ در تجارت با این شخص احساس امنیت می کنید؟ قطعا احساس امنیت نمی کنید. لذا اگر مبنای خانواده سوداگری بشود، امنیت خانواده از بین می رود؛ یعنی زن دنبال منافع حد اکثری خودش است، مرد هم دنبال منافع حد اکثری خودش است؛ فقط می آیند دور هم جمع می شوند که منفعت خودشان را در این رابطه تأمین کنند، منتها یک قرار دادی هم می گذارند. حالا این قرارداد موجب احساس امنیت می شود؟ محال است؛ فقط حول محور امام است که امنیت پیدا می شود.

بنابراین در جامعه ای که اقامه صلات می شود و ذکر خدا وجود دارد و امام محور آن است، مردمش «الْمُتَحَابُّونَ  فِي اللَّهِ» می شوند؛ یعنی به هم محبت می کنند و ریشه این محبت هم منفعت طلبی نیست، بلکه حب خدای متعال است. من اربعین را یک جلوه کوچک از این می بینم. اربعین جایی است که ما حول محور محبت امام، دستمان در جیب برادران عراقی است و آن ها هم این سفر را با کرامت و شرافت اداره می کنند. پس جامعه حول امام جامعه ای است که بر محور محبت خدای متعال و محبت امام شکل می گیرد و همه چیز در آنجا صبغه محبت دارد.

جامعه دنیا محور برعکس جامعه حول امام است؛ آنجا یک مشت گرگ صفت دنبال منافع خودشان اند و می خواهند دیگران را بدرند تا به منافع خودشان برسند. نظریه پردازان غرب این طور می گویند. البته درست هم می گویند؛ اگر نفس انسان محور بشود و فطرت توحیدی انسان رشد نکند، انسان از گرگ بدتر می شود. هیچ گرگی به پای آن انسانی نمی رسد که از آن طرف دنیا بمب شیمیای درست می کند و پنج هزار نفر را با هم مسموم می کند. لذا اگر نفس انسان و منفعت طلبی انسان حاکم باشد، انسان از هر مار و عقرب و گرگی بدتر می شود.

ببینید در جامعه حول محور امام، کسی امام است که هستی خودش را برای ساختن دیگران بدهد «بَذَلَ مُهْجَتَهُ  فِيكَ » کسی امام است که خون دلش را بدهد تا امت بسازد. برای همین است، جامعه ای که شکل می گیرد، جامعه محبین است و رابطه مردمش، رابطه محبت بر محور خداست. در روایت آمده «شِيعَتُنَا الْمُتَبَاذِلُونَ  فِي وَلَايَتِنَا»(2) متباذل یعنی چی؟ یعنی به هم دیگر بذل می کنند؛ یعنی او آبرویش را می گذارد وسط و این مالش را و یک کسی دیگر توانایی جسمیش را. «الْمُتَبَاذِلُونَ   فِي وَلَايَتِنَا» ولایت امام موجب می شود که این ها جان و مالشان را در مسیر دفاع از هم بذل کنند. شما در اربعین یک همچین چیزی را در مقیاسی کوچک می بینید.

پس اگر ما دنبال تمدن اسلامی با همه این خصوصیاتی که عرض شد هستیم باید سعی کنیم تا روابط را حول محور امام بچینیم و امام را محور جامعه قرار بدهیم؛ محبت امام این ظرفیت را دارد که امت شکل بدهد. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»(آل عمران/103) امام اگر حبل الله نباشد نمی شود حولش تجمع کرد. ولی امام رشته اتصال حضرت حق به ماست و همه صفات الهی در او ظهور دارد؛ لذا امام می تواند محور شکل گیری یک امت باشد. «اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ» فرموده الله، نه الرحمن یا الرازق؛ حبل الله یعنی تمام شئون الوهیت الهی در این حبل است؛ لذا می شود به امام تمسک کرد و حول ایشان امت درست کرد.

البته این جمع اگر شکل بگیرد طبیعتا شهر هم می سازد و نیاز های مادی اش را هم مرتفع می کند، ولی فقط نیاز های مادی ندارد. ببینید هم ائمه نار برای آدم نیاز شکل می دهند و هم ائمه نور؛ منتها ابلیس نیاز های انسان را به طرف دنیا سوق می دهد و در انسان دنیا پرستی ایجاد می کند و گرایش به دنیا را توسعه می دهد. نیاز هایی ایجاد می کند که اصلا نبوده و از نوع اعتیاد است؛ مثل مواد مخدر که نیاز به آن واقعی نیست. ابلیس این نیاز ها را در خورد و خوراک و مسکن و همه چیز ایجاد می کند. جوامع غربی نمونه همین مطلب هستند؛ نیاز هایی برایشان ساخته شده که اصلا نبوده، حالا آرام آرام دارند برای ما هم این نیاز ها را می سازند. ولی برعکس این قضیه، در جامعه حول امام، تمام نیاز ها بر محور محبت امام اند و آهنگ خدایی دارند؛ در این جامعه هیچ نیازی نیست که بوی دنیا بدهد.

جایگاه سید الشهداء در امت سازی

ببینید بزرگان ما داستان ذبح حضرت اسماعیل را فقط از زاویه عرفانی نگاه کرده اند و می گویند که حضرت ابراهیم امتحان بزرگی داده که فرزندی را که خدا در سنین پیری به او داده است را به منا آورده تا سر ببرد. ولی به نظر بنده یک نکته دیگری هم در کنار این نکته وجود دارد و آن این است که این اقدام حضرت در راه امت سازی است؛ یعنی انگار هزینه امت سازی چنین کاری است. در روایت دارد که حضرت ابراهیم بعد از این که حضرت اسماعیل را به منا برد، خدای متعال دستور داد که دیگر کافی است. «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا»(صافات/105) تو بیش از این مکلف نبودی.

بعد از این ماجرا، حضرت به خدای متعال عرضه داشت که خدایا چه می شد که من این فرزند را در راه تو قربانی می کردم و به ثواب اعظم مصائب می رسیدم؟ خدای متعال ایشان را به گودی قتلگاه برد و روضه ای خواند و فرمود اعظم مصائب برای وجود مقدس رسول الله است؛ منظور قربانی شدن حضرت سید الشهداست. تلقی من از ماجرای عاشورا این است که نبی اکرم هزینه امت سازی خودشان را در عاشورا می دهند؛ یعنی عاشورا هزینه ای برای ساخته شدن و نجات امت از دست شیطان است. حضرت ابراهیم هم می خواست با قربانی کردن حضرت اسماعیل، هزینه امت سازی را بدهد که خدای متعال فرمود این امت قرار است بر محور نبی اکرم ساخته بشود و بلای نبی اکرم باید امت را بسازد نه بلای شما؛ تا همین جا کافی است.

بنابراین آن ماجرایی که به ظهور ختم می شود عاشوراست. امتی که در عصر ظهور شکل می گیرد حول محور سید الشهدا شکل می گیرد. چون عاشورا هزینه ساخت امت است و قلوب را متمایل به اهل بیت می کند «إِنَّ لِقَتْلِ  الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً» این شعله های محبت امام حسین است که محبت را می سازد. پس وقتی عاشورا محور اجتماع قلوب بشود، زیارت هم یکی از ارکان شکل گیری امت می شود. همان طوری که کعبه و حج و بیت امت سازی می کند، زیارت امام حسین هم امت سازی می کند؛ حتی در بعضی روایات است که نقش زیارت امام حسین در شکل گیری امت امام زمان، از نقش کعبه بیشتر است. پس یکی از ارکان ساختن امت، هجرت به امام و شکل گیری یک جمع مهاجر است.

تفاوت زیارت و توریسم

همان طوری که زیارت یکی از ارکان شکل گیری جامعه امام زمانی است، گسترش توریسم هم از ارکان شکل گیری جامعه نوین غربی است و در دنیا خیلی بر سر توریسم سرمایه گذاری می کنند؛ حتی در کشور ما هم بعضی ها از سر غفلت و بعضی ها از سر عمد می خواهند مدل توریسم غربی را به اسم منبع تولید ثروت گسترش بدهند. نکته توریسم این است که این رفت و آمد ها باعث انتقال فرهنگ مدرن از دنیای غرب به کشور ما می شود و جامعه ما بر محور فرهنگ غرب شکل می گیرد. حالا بعضی ها از سر غفلت و بعضی ها از سر عمد این طور برنامه ریزی می کنند و مهاجرت به کشور های اروپایی را سامان دهی می کنند تا فرهنگ کشور تابع فرهنگ غرب بشود. الان هم هزار مرکز دارند در این راه فعالیت می کنند و پول هایش هم معلوم نیست از کجا می آید.

کسانی که به این نکته توجه داشته باشند، می فهمند که این فعالیت ها در مقابل اربعین است؛ یعنی می فهمند که اربعین دارد جامعه را به سمت امام و تمدن اسلامی حرکت می دهد ولی این سبک توریسم در مقابل آن قرار دارد. تمدن اسلامی افقی است که ما می توانیم در مسیر ظهور به آن دست پیدا کنیم؛ ظهور شکل گیری امت حول امام است و افق قابل دستیابی ظهور در دوران غیبت، تمدن اسلامی است.

پی نوشت ها:

(1) تفسير العياشي، ج 1، ص: 57

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 236