نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 06 ارديبهشت 1403 - Thu, 25 Apr 2024

ایام میلاد حضرت معصومه در گلزار شهداء/ طرح نبی اکرم و همراهی ما در این مسیر و تبیین مسئله زیارت امام در این معیت

متن زیر سخنرانی آیت الله میرباقری به تاریخ 3 مردادماه سال 96 است که به مناسبت میلاد حضرت معصومه در شهر قم در گلزار شهداء برگزار شده است. این جلسه پیرامون همراهی و معیت امام و آثار و برکات آن است. ایشان در ابتدای این جلسه با تبیین آثار و درجات معیت امام، دستیابی به مقام شفاعت را نتیجه همراهی امام دانستند. ایشان پیامبر و اهل بیت علیهم السلام را به عنوان تنها مجریان هدایت عالم معرفی کردند که از برنامه عظیم خداوند آگاهی کامل دارند. در ادامه ضمن تبیین وظایف شیعیانِ کامل، حضرت معصومه سلام الله علیها را نمونه ای از شیعیان کامل دانستند و به بیان ثواب زیارت ایشان و علت اصلی سفرشان به قم پرداختند. ایشان با تبیین عهد ما با خدا و عهد خدا با ما، خداوند و اهلبیت را باوفاترین متعهد دانستند و فرمودند: کار اهلیبت از کار ما دشوارتر است؛ چرا که ما فقط باید خودمان را به کشتی آنها برسانیم و آنها هستند که برای رساندن ما به مقام قرب الهی با امواج خطرناک مبارزه می کنند. در پایان غفلت را بزرگترین آفت در همراهی امام عنوان کردند و فرمودند شیطان از این راه ضربه می زند و زیارت را حصنی در مقابل شیطان و کامل کننده عهد بندگی برشمردند و با بیان ثواب زیارت امام رضا و امام حسین علیهما السلام به وظیفه ما در قبال نعمت زیارت نیز پرداختند.

آثار معیت امام

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و اللعن علی اعدائهم اجمعین. در زیارات مکرر خوانده اید که «معکم معکم»؛ آمد به معیت با امام اقرار کند و به او تعهد بدهد که من با شما هستم. اگر کسی این معیت با امام و این همراهی را در سفر و سیر و سلوک به سوی خدای متعال درک کرد؛ نتیجه همراهی با امام این می شود که نور او در انسان ظهور می کند و با نور امام سیر می کند و جزء آن کسانی می شود که «وَ جَعَلْنَا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ»(أنعام /122) خدای متعال برای آنها نوری قرار می دهد که با این نور زندگی می کنند و راه می روند، سلوک آنها در روشنائی و با یقین و علم است.

امام سرچشمه حیات است و اگر کسی به امام رسید و همسفر او شد؛ نتیجه آن این است که در حیات طیبه ای که امام دارد، ظاهر و زنده می شود و به حیات طیبه میرسد. اگر کسی در این عالم به امام علیه السلام رسید و با او سیر کرد؛ نتیجه اش این است که صفات نورانی امام در او ظهور پیدا می کند، چون در زیارت جامعه نیز گفته شده که صفات خوب و همه کمالات به امام عطا شده است «إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاهُ» همه خیر به امام بر می گردد و اگر کسی می خواهد به خیری برسد باید خود را به امام برساند، وقتی رسید، ایشان هم لطف می کنند از آن خیری که خدا داده است، یک شأنی به این او می دهند، مثل خورشیدی که نور خودش را در خانه های ما هم می تابد، نورِ خانه های ما از خورشید است و خودش که روشنائی ندارد. با ظهور آن صفات است که انسان اهل توکل و یقین و صبر و زهد و تقوا و ایمان و اخلاص می شود.

در حدیث عقل و جهل این توضیح داده شده که خدای متعال همه صفات خوب را به وجود مقدس نبی أکرم صلی الله و علیه وآله داده است و دیگران به اندازه ای که همراه حضرت شوند و ولایت ایشان را تحمل کنند به همان اندازه آن صفات در آنها ظهور و به آنها عطا می شود. اصل صفت در نبی اکرم صلی الله و علیه وآله و امام علیه السلام است، آن حقیقت در ما هم نازل می شود یعنی ما هم مؤمن و اهل توکل و یقین می شویم، ما هم به حیات طیبه و نور میرسیم.

درجات همراهی امام و تشیع

همراهی با امام علیه السلام درجاتی دارد که همان درجات ایمان است، یک کسی در درجه اول ایمان است که به همین اندازه همراه با امام است، یکی هم در درجه دهم ایمان است مثل سلمان که همه ظرفیت خودش را همراه با امام کرده است. ایمان یعنی حب امام و چیزی جز حب نیست «علیٌّ حبه ایمان»؛ کلمه ایمان خود امیرالمؤمنین علیه السلام هستند و ایمان ما محبت امیرالمؤمنین علیه السلام و چیزی غیر از این نیست. کسی که در درجه دهم ایمان است کمال معرفت و محبت به او عطا شده است، این شیعیان چه کسانی هستند؟ شیعیان کامل یعنی انبیاء اولوالعزم و مرسل، مثل حضرت ابراهیم خلیل «وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ»(صافات/83) مثل حضرت موسای کلیم و حضرت عیسی.

شیعیان کامل؛ همراهان و همسفران امام هستند که با امام خودشان سلوک می کنند، ملائکه مقرب هم مثل جناب جبرئیل همراه امام هستند و قوای او در آنها ظاهر شده است و در واقع دست و گوش و چشم امام هستند و برای ایشان کار می کنند و از امام جدا نیستند، همه افعال آنها به امام بر می گردد. اگر کسی مثل سلمان مؤمن کامل شد، همه قوای او در اختیار امام است و برای ایشان کار می کند، چنین کسانی از خودشان و از دل هجرت می کنند و به امام می رسند و از غیر امام تخلیه می شوند و همه وجود آنها از امام و محبت او پر می شود -از محبت امام تعبیر به ایمان می کنیم- بعد این محبت به همه وجود آنها؛ چشم و گوش و زبان و... منتشر می شود. در روایات فرمودند: ایمان از قلب انسان ظاهر می شود ولی بعد به همه قوای او منتشر می شود و همه قوای آنها محب و مؤمن و صاحب خلق کریمه می شوند «أَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ فَقَالَ وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»(1) ریشه خلق عظیم حب الله است، که حب الله در ما، محبت امام است که همان ایمان است.

دستیابی به مقام شفاعت نتیجه همراهی امام

وقتی این آدم ها به کمال ایمان می رسند خودشان محیی می شوند و نفَس آنها دیگران را هم زنده می کند، خودشان سرچشمه نور و چراغ راه دیگران می شوند. یک بیتی حافظ دارد که می گوید: «فیض روح القدس ار باز مدد فرماید * دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد» اگر از ناحیه امام یک فیضی به انسان برسد، مثل حضرت عیسی که به تعبیر قرآن بإذن الله از گل صورت پرنده خلق می کرد «وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي»(مائده/110) و بعد در آن می دمید که به إذن الله زنده و پرنده می شد و پرواز می کرد، چون روح القدس در ایشان دمیده شده بود.

اگر از ناحیه امیرالمؤمنین علیه السلام چیزی به انسان رسید و شیعه شد و شعاع وجود امام در انسان ظاهر شد، نفس انسان محیی می شود که به هر کسی بخورد او را زنده می کند، چراغ راه دیگران می شود و قلوب را زنده می کند. مرده زنده کردن به دو گونه است است؛ یکبار آدم مثلا فرض کنید یک جسدی را زنده می کند، یکبار هم آدمی که راه می رود و به حسب ظاهر می خورد و می خوابد، به تعبیر روایت ما روح المدرج دارد، نفس دارد ولی مرده است، را زنده می کند. اگر کسی به امام رسید اینطور می شود و خاصیت همراهان امام این است، آن وقت کسانی که به امام می رسند و در درجه کامل همراه با امام علیه السلام می شوند، خدای متعال به آنها اجازه می دهد که دیگران را همراه کنند و دست دیگران را بگیرند و به امام برسانند و واسطه بین امام و مردم می شوند و مقام شفاعت پیدا می کنند.

ویژگی مقام شفاعت

در زیارت عاشورا خوانده اید که «أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ...وَ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ»؛ انسان با امام است و به جائی میرسد که مقام محمود امام در انسان ظاهر می شود، کسی امیرالمؤمنین علیه السلام نمی شود ولی آن مقام شفاعت و دستگیری و هدایت در انسان هم ظاهر می شود، انسان در ظرف خودش «معدن الرحمة» می شود، اگر ببیند مؤمنی گمراه می شود، خوابش نمی برد تا او را زنده کند؛ دست او را می گیرد و به امام وصل می کند.

 قرآن می فرماید «وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً»(مائده/32) یک نفر را زنده کنی مثل این است که همه مردم را زنده کردی. به حضرت عرض کردند: «مَنْ أَحْيَاهَا» یعنی چه؟ ایشان فرمودند: یعنی وقتی یک کسی دارد غرق می شود و یا در آتش می سوزد و شما خطر می کنید و او را نجات می دهید، ثواب احیاء همه بندگان خدا را می برید. به حضرت عرض کرد: کسی گمراه و ضال است و از امام خودش جدا شده است، ما تلاش می کنیم دست او را در دست امام می گذاریم و هدایتش می کنیم، این هم مصداق این آیه می شود؟ حضرت فرمودند: «ذَاكَ تَأْوِيلُهَا الْأَعْظَمُ»(2) تأویل أعظم آیه همین است.

کسی که یک جانی را زنده و نفسی را احیاء کند یعنی، کسی که گمراه و از امام جدا شده بود را به ایشان برساند؛ اگر کسی به امام رسید و نفَس امام در او دمیده شد، خودش محیی و خودش چراغ راه دیگران می شود، «به ذره گر نظر لطف بوتراب کند، به آسمان رود و کار آفتاب کند»؛ اگر نور امام در کسی تجلی کرد، او شمس و چراغ دیگران می شود، چراغدان نور الهی و مشکات امام می شود.

شیعیان کامل کسانی هستند که به امام وصل شدند و حلقه اتصال دیگران به ائمه علیهم السلام هستند، مثل انبیاء اولواالعزم. حضرت ابراهیم خلیل در ظرف خودش مردم را به امیرالمؤمنین علیه السلام وصل می کند و امت خودش را به وجود مقدس نبی أکرم صلی الله علیه و آله و سلم ملحق می کند، کار او همین است و امت خودش را در مسیر امام زمان علیه السلام قرار می دهد. هر پیغمبری می آمد، بشارت می داد که من مقدمه هستم و یک پیغمبر دیگری می آید و شما باید به او مؤمن باشید. این که از همه انبیاء عهد ولایت امام زمان علیه السلام گرفته شده است به همین معناست؛ یعنی باید امت خودشان را در راه امام زمان قرار بدهند، شیعه کامل همین است، شیعه کامل خودش در راه امیرالمؤمنین علیه السلام است و دیگران را هم در راه می آورد. یک کسی هم مثل حضرت موسای کلیم می شود که یک امتی را از دست فرعون نجات می دهد.  

پیامبر و اهلبیت علیهم السلام مجری برنامه هدایت عالم

خدای متعال یک برنامه با عظمتی دارد، این برنامه را به پیغمبر خودش ابلاغ کرده است و ایشان و اهل بیت باید اجرا کنند؛ قرآن برنامه الهی برای هدایت عالم است که خیلی طولانی است و فراز و نشیب دارد و دشمنان بزرگ و سختی های فراوانی هم در سر راه هستند. خدای متعال این برنامه را به دست پیغمبر داده است که شما این برنامه را عمل کن و مؤمنین را به مقصد برسان و در مقابل شما هم این دشمنان هستند.

در سور قرآن با تعابیر مختلف مأموریت این پیغمبر گفته می شود؛ مثلا با این عنوان «يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنْذِرْ»(مدثر/1-2) ای پیغمبر ما بلند شو، همه را تو باید بیدار کنی، همه عالم خواب هستند شما آنها را بیدار کن. گاهی گفته می شود «يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَلِيلاً»(مزمل/1-2) شما بلند شو و شب ها را بیدار باش و کار عالم را بساز، شب زنده داری تو عالم را زنده می کند، تو باید شب ها بیدار باشی تا عالم به خدا برسد.

در همه این سوره ها داستان دشمنی دشمنان هم مطرح می شود، این دشمنی ها در مقابل شما اتفاق می افتد که خیلی هم بزرگ است، بعد هم می گویند مأموریت شما این است، شما کار خودتان را بکنید، صبر کنید، به نتیجه میرسد. شما مأموریت خودتان را انجام بدهید و به ما واگذار کنید «وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيل»(مزمل/11) شما به اینهایی که تو را تکذیب می کنند و این همه امکانات که به تو دادیم را علیه تو خرج می کنند، مهلت اندکی بده. تعبیر قرآن این است که این اندک یعنی تا عصر ظهور.

در سوره «ضحی» از همان سوره هایی که خطاب به پیامبر است، میفرماید: «وَ الضُّحَى * وَ اللَّيْلِ إِذَا سَجَى * مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ مَا قَلَى * وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى * وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى»(ضحی/1-5) قسم به «ضحی» یعنی موقعی که خورشید بالا می آید و عالم کاملا روشن می شود و شب وقتی که آرام آرام تاریک می شود تا جایی که کاملا هوا تیره می شود؛ خدای متعال تو را رها نکرده و بر تو غضب نکرده است.

خب یک سؤال، مگر توهم شده است که خدای متعال پیغمبر خودش را رها کرده و بر او غضب کرده است؟ اصلا کلید فهم سوره همین است؛ پیغمبر آمده و به مردم فرموده است: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» از بت پرستی دست بردارید رستگار می شوید؛ اینها خیال کردند الان که دنبال این پیغمبر راه بیفتند زندگی ظاهری آنها همین خوشی و خوشگذرانی می شود، اما دیدند سیزده سال که در مکه و در شعب ابی طالب که یک لقمه نان گیر نمی آمد، الان هم که به مدینه رفتند و قدرت به دست حضرت آمده است؛ اصحاب صُفه یک لباس داشتند که دو نفری با همدیگر استفاده می کردند، بعد جنگ احزاب، بدر، حنین و شهادت و کشته ها و در جنگ احزاب هم خندق می کندند و یک خرما را گاهی چند سرباز در یک روز می خوردند و دیگر سختی ها.

در سوره آل عمران می فرماید: «يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْ ءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا»(آل عمران/154) منافقین می گفتند: اگر ما به حق بودیم نباید اینقدر سختی ببینیم، پس پیداست که ما به حق نیستیم. این تردیدها پیدا شده است که خداوند می فرماید: پیغمبر ما، ما نه تو را رها کردیم و نه غضب کردیم، تو پیغمبر ما هستی و ما پشتیبان تو هستیم، هرگز هم نگاه ما نسبت به تو عوض نشده است، قطعا کار شما به نتیجه می رسد؛ ما یک آینده ای برای تو در نظر گرفته ایم. -فرمود: این آینده یعنی رجعت- دنبال چه چیزی هستید؟ رجعت هست و شما برمی گردید، این ایام می گذرد، همانطور که شب تاریک به روز می رسد، تازه در قیامت هم اینقدر به تو می دهیم که راضی باشی.

تبیین آیه صبر تا حکم الهی

این یک نقشه بزرگ است که به این پیغمبر می گویند: «فَاصْبِرُوا حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ»(اعراف/87 و یونس/109) صبر کن تا خدا حکم کند؛ شاید به این معناست(من نسبت نمی دهم) که تا خدا اجازه بدهد. در داستان حضرت موسای کلیم؛ ایشان بنی اسرائیل را تا پشت دریا بردند و فرعونی ها آمدند، بنی اسرائیل گفتند: «إِنَّا لَمُدْرَكُونَ * قَالَ كَلاَّ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ»(شعراء/61-62) تمام شد، ولی موسی گفت: پروردگار من با من است و دست من را می گیرد و رهایم نمی کند و هدایتم می کند. خدای متعال فرمود: موسی عصایت را بزن و دریا را بشکاف، آب از دو طرف مثل کوه ایستاد، کف دریا هم خشک شد. فرمود: حال لشکر خودت را عبور بده، (به تصرف فرمود) بگذار که فرعون هم بیاید، وقتی فرعون آمد حالا دریا را به هم بیاور. تلقی من این است که کار حضرت موسی بود؛ منتها قبلا مأذون نبود و حالا به او اذن دادند و کار را تمام کرد.

در روایات دیده اید که امام زمان علیه السلام در امر هدایت مردم به اضطرار می رسند، سر به سجده می گذارند «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ شِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلاً مَا تَذَكَّرُونَ»(نمل/62) این آیه در اصل ناظر به امام زمان است.(3) به یک معنی «الْمُضْطَرَّ» یعنی امام زمان، «الف» و «لام» عهد است. چه کسی مضطر را اجابت و سوء را مرتفع می کند؟ وقتی حضرت سر به سجده می گذارند خدای متعال می فرماید حالا مأذون هستید، تصرف کنید و حضرت عالم را اصلاح می کنند «يَصْلُحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ»؛ خدای متعال به وسیله ایشان عالم را اصلاح می کند.

حرف سلمان هم در احراق بیت همین بود، می گفت این آقا اراده کند کائنات عوض می شود، چرا در احراق بیت صبر می کند؟ منتها حضرت امیر منتظر هستند تا خدای متعال دستور بدهد، عالم در اختیار او است ولی بدون اذن خدا قدم از قدم برنمی دارد. صبر یعنی همین، یعنی پیغمبر ما، همه کائنات در دست تو است، این ابلیس و شیاطین در مقابل تو می ایستند، شما صبر کن خدا به تو اجازه بدهد، صبر کن که او بهترین حاکمین است و سر وقت به شما اجازه خواهد داد.

خدای متعال یک نقشه بزرگ دارد، انجام این نقشه وظیفه پیغمبر و ائمه علیهم السلام است که در قرآن بیان شده است. کسانی که شیعه و متصل به امام می شوند، شعاع امام در وجود آنها می آید و خودشان موسای کلیم و عیسای مسیح می شوند، خودشان متصل می شوند و آن وقت به اندازه ای که متصل می شوند، آنها را از این نقشه با خبر می کنند.

همه نقشه دست حضرت ابراهیم و موسی و... نیست، همه نقشه در دست وجود مقدس نبی أکرم و اهل بیت علیهم السلام است و ایشان به آنها مأموریت و نقشه می دهند و می گویند جای شما اینجاست، شما این امت را به امیرالمؤمنین علیه السلام برسانید، به حضرت موسی می گویند بنی اسرائیل را از دست فرعون بگیر و به امیرالمؤمنین برسان، به حضرت ابراهیم می گویند این امت را از دست نمرود و بت پرستی نجات بده و به امیرالمؤمنین برسان، کار آنها همین است. شیعه یعنی همین؛ کسی که به امام رسید و ملحق به امام شد، خودش می شود چراغ و نور و سفیر و دیگران از طریق او به امام می رسند، مثل انبیاء، ملائکه مقرب، مومنین کامل مثل جناب سلمان و...

وظیفه مؤمنین کامل

مؤمنین کامل چه کار می کنند؟ کار اینها و کار خود اهل بیت چیست؟ کار آنها این است که مردم را به بهشت دعوت می کنند، می گویند دنیای شما را بهشت می کنیم، آخرت شما هم بهشت می شود. مؤمنی که به امام می رسد، به بهشت رسیده است و این ورود به بهشت از همین دنیا شروع می شود «إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ»(انفطار/13) شیعیان و ابرار الان وسط بهشت هستند؛ بعدا هم به بهشت می روند، این وعده نقد است و نسیه در آن نیست. کار محبین این است که به امام برسند و با امام سیر کنند، هرکس این کار را کرد، به حقیقت و به بهشت رسیده است.

کسی که به امام نمی رسد به تعبیر نورانی قرآن در وادی تیه است؛ وادی تیه چه بود؟ همراه حضرت موسی نشدند، حضرت موسی گفت: بیایید با هم برویم این شهر را بگیریم. گفتند: نه؛ ما می نشینیم، شما برو شهر را فتح کن و بعد ما می آییم. قرآن می فرماید مبتلا به وادی تیه شدند، صبح تا شب راه می روند، هفتاد سال سیر می کنند ولی سر جای اول خودشان هستند، البته اگر عقب تر نباشد. بعد از هفتاد، هشتاد سال، نود سال از دنیا می رود، به او می گویند چه چیزی با خودت آوردی؟ مرحوم علامه جعفری می گفت: به آقا می گویند چه کردی؟ می گوید: من دو هزار تا مرغ خوردم. این وادی تیه نیست؟ حالا یک عده ای کمتر خوردند و یک عده ای بیشتر که خیلی فرقی نمی کند، او دویست کیلو موز خورده و این آقا یک کیلو خورده است، تفاوت آنها همین است. کسی که به امام نرسید سرگردان است، هرچه تلاش کرده و بدست آورده باشد، در نهایت سر جای اول خودش است.

اما کسی که با امام سیر می کند هر قدم برای او فتوحاتی می شود، در هر قدم مقاماتی برای او حاصل می شود، نه در بیرون بلکه در عالم برزخ و آخرت. به آقا می گویند چه کار کردی؟ می گوید کارخانه دارم. کارخانه که خب بیرون است، گذاشتی و به عالم برزخ آمدی! ولی کسی که با امام است عوالمی را سیر می کند، مقاماتی را به او می دهند، از مقامات و حکومت هایی که امام دارد، از آن ملک عظیم و کبیر که در قرآن آمده است به مؤمن می دهند و خودش صاحب ملک می شود و رشد می کند. خاصیت با امام بودن این است که خودش وسط بهشت است و آن وقت اگر مؤمن کامل شد دیگران را هم به بهشت می آورد مثل حضرت ابراهیم و حضرت موسای کلیم که مردم را به امیرالمؤمنین علیه السلام وصل می کنند یعنی وسط بهشت می آورند، کار مومنین واقعی همین است.

حضرت معصومه نمونه شیعه کامل

حضرت معصومه سلام الله علیها از آن شیعه های کامل است که مأموریت بزرگ دارد، مثل حضرت موسای کلیم که یک مأموریت بزرگ دارد. اگر به ما بگویند حضرت زینب سلام الله علیها چه کاری انجام داد؛ گاهی می گوییم امام می آمدند که بروند کوفه را بگیرند، این زن و بچه هم آمدند حالا اسیر شدند! این نیست؛ سید الشهداء علیه السلام یک مأموریتی برای هدایت عالم داشتند که یک بخش آن را روی دوش حضرت زینب سلام الله علیها گذاشتند؛ چون شیعه کامل بود. فرمود شما باید عالم را هدایت کنید، هدایت هم کردند.

حضرت معصومه سلام الله علیها هم اینگونه بودند. امام رضا علیه السلام یک مأموریت خیلی با عظمت داشت (حالا اینکه مأموریت امام رضا علیه السلام چه بود، بماند) که یک جلوه آن این است که ایشان هجرت کرد و امامزاده ها را آورد و شیعیان را اینجا جمع کرد؛ این یک کار کوچک امام رضا علیه السلام است. همه تلاش مأمون این بود که حضرت را به ولیعهدی دعوت کند و حضرت ولیعهد شوند، بعد قدرت را یک مدت به ایشان بدهد و بگوید ببینید اینها هم همان کارهایی را می کنند که ما می کنیم. حضرت هم می خواست بگوید نه؛ امامت غیر از سلطنت شماست. الان 1200 سال گذشته است و ما فوج فوج محضر امام می رویم، یک زیارت جامعه کبیره می خوانیم و بعد می گوییم «مَوَالِيَّ لَا أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ» ما که نفهمیدیم شما چه کسی هستید؟ در همان جا هم می گوییم لعنت خدا بر مأمون و هارون. این یعنی امام رضا علیه السلام صددرصد کار خودشان را کردند که مسئله هدایت به توحید و امام کار خیلی با عظمتی است.

امام رضا علیه السلام در کار هدایت به توحید و امامت، بخشی از مأموریت را روی دوش حضرت معصومه سلام الله علیها گذاشتند؛ این نیست که حضرت معصومه سلام الله علیها دلشان تنگ شد و برای زیارت حضرت به خراسان رفتند که در ساوه بیمار شدند و فرمودند من را به قم ببرید و آمدند در قم و رحلت فرمودند، البته این قرائت هم قرائت غلطی نیست و خیلی هم خوب است که دل آدم برای امام تنگ شود. حال آیا فقط این است یا نه؟ خدای متعال قم را آماده کرد، حضرت در معراج به شیطان فرمود: «قم» و او را دور کرد.

یک محقق تاریخ از بزرگان می فرمود (من خودم ندیدم) این قم همه جلگه و حاصلخیز بوده است که همراه با بعثت حضرت این کوه نمک اینجا آمد و کویر شور شد. این زمین را آماده کرد بعد به حضرت معصومه سلام الله علیها گفتند شما بیایید اینجا رحل اقامت بیفکنید که باید زیر سایه شما میرزای قمی ها، آیت الله العظمی بروجردی ها، حضرت امام، آیت الله العظمی گلپایگانی و... بیایند شاگردی کنند و زانو بزنند و از شما بگیرند و عالم را روشن کنند. بخشی از مأموریت امام رضا علیه السلام روی دوش حضرت معصومه سلام الله علیها است و ایشان باید یک عالم را هدایت کنند و این کار را انجام می دهند.

امام رضا علیه السلام فرمودند: به زیارت خواهر من بروید و بعد از زیارت بگویید «يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ». کار حضرت این است که ما را به بهشت ببرند، اما چه کسی را؟ من را؟ نه! آیت الله العظمی بروجردی، آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری و اینها را. بعد آن وقت امام صادق علیه السلام فرمود: فرزند من در قم از دنیا میرود و همه شیعیان من به شفاعت ایشان وارد بهشت می شوند. دستگیری و شفاعت یعنی ورود به بهشت، آدم را از همین دنیا به بهشت می برند. شما که در حرم حضرت می گویید «يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ» نه این که در قیامت من را شفاعت کن؛ قیامت که سر جای خودش است، الان من را به بهشت ببر؛ اگر کسی به حضرت معصومه سلام الله علیها متصل شد، الان وسط بهشت است، درب بهشت از حرم ایشان باز می شود. حرم امام رضا علیه السلام هم اینگونه است، خودش بهشت است و هیچ بهشتی بالاتر از محیط ولایت امام و حرم او نیست؛ باطن بهشت ولایت امام است، ظاهر آن حور و قصور و نهر و درخت و باغستان و اینهاست.

تبیین عهد ما با خدا با مسئله صراط و نعمت

شیعیان کامل؛ کسانی که به امام می رسند و عهد خودشان را با ایشان کامل می کنند، خودشان سرچشمه حیات می شوند، خودشان بهشت و جنت و خورشید می شوند و دیگران را به سمت امام می برند، آن عهدی که خدای متعال از ما خواسته همین است؛ قرار ما این بوده است که از امام جدا نشویم؛ نه چشم ، نه گوش ، نه زبان ، نه قدم ، نه قلم ، نه فکر ، نه روح ، نه سر ، نه صدر از امام جدا نشود و شما باید آماده باشید، اگر به عهدتان عمل کردید امام هم یک عهد و قراری دارد و می گوید من شما را به خدا می رسانم. چه چیزی بهتر از این می خواهیم؟

پس عهد ما چیست؟ «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لاَ تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ»(یس/60-61)؛ شیطان را نپرستید و من را عبادت کنید، سوم هم ندارد. اگر انسان خدا را عبادت نکرد، بنده شیطان می شود. من را عبادت کنید، عبودیت من صراط مستقیم است؛ یعنی در صراط مستقیم باشید، من از شما عهد گرفتم که همیشه در صراط مستقیم باشید، صراط مستقیم چیست؟ «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ»(فاتحه/6-7) دو روایت است؛ در یک روایت فرمود: صراط مستقیم طریق معرفت خداست و در روایتی دیگر آمده است که طریق محبت است. هر کسی در این صراط آمد وارد وادی معرفت و محبت می شود؛ صاحب یقین و حب و اخلاص می شود، هر قدمی که جلو می رود نورانی تر می شود، یقین او بیشتر می شود، استوارتر می شود، محبت او به خدا شدیدتر می شود، خالص تر می شود، این صراط مستقیم است.

حضرت فرمود: صراط مستقیم که طریق معرفت الله است، از دنیا شروع می شود و در آخرت هم ادامه دارد. پس از دنیا باید وارد صراط شوید؛ بلکه در روایت می گوید قبل از دنیا. آنهایی که در عوالم قبل با امام نبودند مشکل دارند حالا در دنیا می شود که آدم توبه کند، فرمود: «أَمَّا الصِّرَاطُ الَّذِي فِي الدُّنْيَا فَهُوَ الْإِمَامُ»(4) یعنی با امام باشید و از او جدا نشوید.

لذا بر اساس همین همراهی با امام و این که در صراط مستقیم هستیم یا نه؟ مردم سه دسته می شوند: «منعم علیهم» ، «مغضوبین» «ضالین». «منعم علیهم» چه کسانی هستند؟ کسانی که به امیرالمؤمنین علیه السلام رسیدند، فرمود: الذین أنعمت علیهم شیعة امیرالمؤمنین الذی أنعم الله علیهم بولایة علی بن أبی طالب. اینها «منعم علیهم» هستند و در صراط هستند. شیعه یعنی آن کسی که با امیرالمؤمنین علیه السلام است و دائم در صراط الله است، خدای متعال به شیعه چه پاداشی می دهد؟ نعمت ولایت را می دهد. نعمت ولایت یعنی، بهشت و توحید و همه نعمت های دیگر؛ در اصل نعمت همین است. امام رضا علیه السلام فرمود: نعیم ولایت ما است. هیچ نعیم دیگری نیست، همه نعمت ها شعاع ولایت امام است. فرمود: در دنیا نعیم حقیقی نیست جز ولایت ما. مأموریت شما در عالم یک چیز بیشتر نیست و آن این است که در این صراط مستقیم باشید تا به این نعمت برسید.

این نعمت را کفران نکنید، نباید دچار تکاثر در دنیا باشید، نباید جمع کردن مال و ثروت و قدرت و شئون دیگر ما را از امام غافل کند. خدای متعال میفرماید: «أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ * كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ * ثُمَّ كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ * كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ * ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ»(تکاثر/1-8) یعنی شما را غافل کرد-دیگر نمیگوید از چه چیزی غافل کرد- و از وظیفه و مأموریتتان که رسیدن به امام بود دور کرد تا اینکه وارد قبر شدین و فرصت شما تمام شد. البته بعدا می فهمید که چه خسارتی کردید. اگر به علم الیقین رسیدید، جهنم را می بینید بلکه بالاتر یعنی به صورت عین الیقین جهنم را می بینید، بعد از نعیم سؤال می کنند.

پس الهاکم التکاثر یعنی شما در دنیا آمده اید و همه مسئولیت شما این است که از این نعمت و صراط جدا نشوید تا منعم علیهم شوید؛ یعنی جزو کسانی باشید که خدای متعال نعمت ولایت امیرالمؤمنین را به آنها داده است «فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِين»(نساء/69)؛ این چهار دسته به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام رسیدند: انبیاء، صدیقین، شهداء و صالحین. ما هم باید جزو منعم علیهم باشیم تا از این نعمت محروم نشویم.

در مقابل همه امکاناتی که در دنیا به ما دادند که «لاتعد» و «لاتُحصی» است، خدای متعال هیچ چیزی از ما نمی خواهد جز یک چیز؛ از امیرالمؤمنین علیه السلام جدا نشوید. آن وقت در روایات فرمود شما عهدی با امام بسته اید و البته امام هم با شما عهد بسته است؛ عهد دو طرفه است، خدای متعال با ما یک عهدی دارد که ما او را بندگی کنیم، یک عهدی هم خدای متعال به ما داده است که اگر ما بندگی کردیم او چه کند؟ ما را به قرب خودش و به همه خیرات برساند، بعد هم می فرماید: «وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ»(توبه/111) چه کسی از خدا باوفاتر است، می شود شما وفا کنید و خدای متعال وفا نکند؟ می شود شما وفا کنید و امام وفا نکند؟ این هرگز نمی شود.

عهد ما این است که از امام جدا نشویم و زمین و زمان و این چیزها ما را حتی یک لحظه از امام غافل نکند، اگر انسان یک لحظه از امام غافل شد این همان لحظه ای است که از صراط مستقیم فاصله گرفته و همان لحظه ای است که دست شیطان به آدم می رسد. خدای متعال فرمود: شیطان شما را می بیند از آن زاویه ای که شما او را نمی بینید «إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ»(أعراف/27) حضرت فرمود: می دانید از کجا شما را می بیند؟ از موضع غفلت، هر وقت حواس شما به خدا باشد، حواس شما به شیطان هم هست، او به دنبال این است که شما از خدا غافل شوید تا هجوم کند. غفلت از امام هم موجب غفلت از دشمن می شود، آن وقت شیطان از همین موضع وارد می شود؛ به اندازه یک نگاه اگر انسان از امام غافل شد، شیطان از طریق همان یک نگاه کار خودش را می کند. در روایات فرمود: «النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ مَسْمُومٌ» نگاه حرام یکی از تیرهای مسموم شیطان است، از چشم می زند و به قلب می رود و قلب را مسموم می کند.

سر سفره امیرالمؤمنین هرچه بخورید؛ هم در دنیا و هم در آخرت سؤال و جواب ندارد. ابوخالد کابلی می گوید مهمان امام باقر علیه السلام بودیم، حضرت با غذای لذیذی از ما پذیرایی کردند و در آخر هم از بهترین خرماهای مدینه برای ما آوردند. حضرت فرمودند: ابوخالد پذیرایی چطور بود؟ گفتم: آقا خیلی غذای لذیذی بود ولی ته ذائقه من تلخ است؛ چون خدای متعال فرموده است «لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ»(تکاثر/8) ما از این نعمت استفاده کردیم، حالا در صحرای محشر باید یک لنگه پا بایستیم و جواب پس بدهیم! می گوید: حضرت به گونه ای خندیدند که دندان های ایشان پیدا شد و فرمودند: ابوخالد! مقصود آیه که این نیست، سر سفره من بنشینی و بخوری و در روز قیامت تو را نگهدارند و بگویند چرا نشستی سر سفره امام باقر علیه السلام خوردی؟! این را اگر نخوری مجازات می شوی.

فرمود به سفره ما که می رسید ما دوست داریم خیلی بخورید، چون همه علم و نور و رزق است. (پس اگر دست شما به سفره امام رسید کم نگذارید) سپس فرمود: این ولایت ما است که از آن سؤال می کنند.

همراهی امام سراسر نور با مسئله زیارت

در زیارت امین الله آمده است «مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِينَ مُعَدَّةٌ وَ مَنَاهِلَ الظِّمَاءِ لَدَيْكَ مُتْرَعَةٌ» یکی از علماء بزرگ در ماه رمضان روزه بودند، نقل شده به اینجای دعا که رسیدند دیدند سفره ای پهن شد و آن عال بزرگوار شروع کردند به خوردن غدا و میدانستند که روزه هم باطل نمی شود؛ در حرم امیرالمؤمنین علیه السلام همه مائده های آسمانی موجود است، اگر عطش (ظماء) داشته باشید همه چشمه ها جاری است، تا چه بخواهید و تشنه چه چیزی باشید، همان را به شما می دهند. پس به امام که رسیدید هر چه بخورید حلال و سراسر هم نور است.

در روایت دارد که زائر امام حسین علیه السلام در روز قیامت «علی موائد من نور» سر سفره هایی می نشیند که همه نور است؛ نه این که نور می خورد بلکه باطن همین طعامی که می خورد نور امام است، می خورد و نورانی می شود. از سر سفره شیطان هم لقمه بردارید تاریک می شوید، فرق حلال و حرام همین است؛ به ما که نگفتند نخورید، بلکه گفته اند از سفره امیرالمؤمنین علیه السلام بخورید و جای دیگر نروید که ناپاک است و عهد ما با خدا همین یک کلمه است؛ از سفره امام بخوریم، می خوابیم در ملک امام باشد، می بینیم به اذن امام باشد، حرف می زنیم آنطوری که امام می خواهد و...

عهد حضرت خیلی دشوارتر از عهد ما است، ایشان گفته است شما از من جدا نشوید من شما را به خدا می رسانم؛ این که خیلی سخت تر است، ما که کاری نمی کنیم، فقط سوار کشتی می شویم «مثل اهل بیتی کمثل السفینة نوح» کشتی چه کار می کند؟ کشتی با موج دریا جنگ می کند تا شما را به ساحل برساند، شما سوار کشتی شوید و بار خودتان را روی دوش کشتی بیاندازید آن شما را می برد. عهد ما با امام این است که از او جدا نشویم، بار خودمان را روی دوش او بگذاریم، عهد ایشان هم با خدا این است که اینها دست خودشان را از دست من درنیاورند، من آنها را می رسانم.

عهدی که با امام بسته شده را باید وفا کرد و با زیارت امام به مرحله تمامیت خودش می رسد، زیارت امام عهد بندگی ما را کامل می کند. در روایات آمده است، کسانی که به زیارت امام حسین علیه السلام نمی روند، خودشان در بهشت خانه ندارند و مهمان بهشتیان هستند. عهد ما با خدای متعال و با امام با زیارت تمام می شود، زیارت به تمام رساندن تعهدات ما با امام است. در همه عبادات همین گونه است که پایان آن رسیدن به امام است، خدای متعال به حضرت ابراهیم می فرماید: «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ»(حج/27) وقتی حضرت خانه کعبه را ساخت، خدای متعال فرمود: حالا مردم را دعوت کن که به سراغ تو بیایند. کعبه مقدمه است که آدم به امام برسد. اگر کسی در مسیر زیارت امام قرار گرفت - که از أعظم عبادات است - به عهد خود عمل کرده است.

اگر کسی به زیارت امام رضا علیه السلام بیاید و یک شب بماند و بیتوته کند، هفتاد هزار ثواب دارد. از حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام سؤال شد، ثواب زیارت فرزند شما چقدر است؟ فرمودند: هفت حج، گفت: هفت حج؟! حج که خیلی سخت است. فرمودند: هفتاد تا، گفت: هفتاد تا؟! حضرت فرمودند: هفتصد تا. گفت: هفتصد تا؟! حضرت فرمودند: هفت هزار تا. گفت: هفت هزار حج؟! حضرت فرمودند: هفتاد هزار تا و دیگر آن را ختم کردند و گفتند: خلاصه بگویم «كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِهِ» هفتاد هزار حج، می دانید یعنی چه؟ یعنی آدم هفتاد هزار سال زنده باشد و هر سال به حج برود و آن وقت حضرت می فرمایند: حج مقبول. در زیارت امام رضا اینقدر ثواب متصور است که البته همه نمی رسند، یک کسی به ثواب یک حج می رسد ولی باب باز است که آدم ثواب هفتاد هزار حج را ببرد.

در زیارت امام حسین علیه السلام مرحوم مجلسی اول، پدر علامه مجلسی یک حاشیه ای آنجا دارد، فرمود اگر کسی به زیارت بیاید (یادم نیست شاید برای ایام عرفه باشد) در فرات غسل کند و لباس های خودش را تغییر بدهد و با توجه به سمت حرم امام حسین علیه السلام برود، هر قدمی که برمی دارد ثواب یک حج را به او می دهند. هر یک قدم، اینها قراردادی نیستند؛ یعنی به اندازه یک حج به خدا نزدیک می شود، یک قدم که برمی داری به اندازه یک حج راه شما به خدا نزدیک می شود، قدم دوم، حج دوم و آن وقت ایشان می گویند این فراتی که از حله رد می شود شصت هزار قدم تا حرم امام فاصله دارد؛ یعنی تا غسل کنی و از اینجا بروی شصت هزار حج انجام داده ای، اینقدر این عمل فضیلت دارد؛ شرط آن هم این است که از امام جدا نشوید. در همین یک قدم آدم اگر از امام غفلت کرد یک حج از دست رفته است و اگر این قدم را با توجه به امام برداری یک حج است.

 ویژگی افراد همراه با امام

کسانی که به امام می رسند و کامل با امام همراه می شوند، چه کسانی می شوند؟ «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ»(نور/36) خانه هایی که خدای متعال اجازه ذکر به آن ها داده است؛ فرمود: خانه های اهلبیت است. نور الهی در این خانه ها است، نور نبی اکرم در این خانه ها است، یکی از آنها کجاست؟ حرم امام است. در مقابل درب حرم امام می ایستید و اجازه می گیرید: «اللَّهُمَّ إِنِّي وَقَفْتُ عَلَى بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ بُيُوتِ نَبِيِّكَ» قرآن می فرماید: در این خانه یک شخصیت هایی هستند که «رِجَالٌ لاَ تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لاَ بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلاَةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ»(نور/37) کسی که به امام رسید، وارد خانه و محیط ولایت امام شد، هیچ چیزی او را از خدا غافل نمی کند، نه از خدا و نه از دستگیری مردم.

اگر کسی به امام رسید بزرگترین کارها را انجام می دهد ولی با امام خودش است، وقتی امام با انسان بود و در خانه ایشان بودی، می خوابی ولی با خدا هستی؛ لذا خدای متعال خواب آنها را بیداری حساب کرده و فرمود است «قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ»(ذاریات/17) در شب یک چرتی می زنند. حضرت فرمود: می خوابند ولی خدای متعال خواب آنها را بیداری حساب کرده است. وقتی انسان در مسیر امام علیه السلام قرار می گیرد باید مواظب باشد که همه وجود او با امام باشد و امام قائمه وجود این آدم شود. اگر قائمه وجود کسی امام شد و هوای نفس، رخت بربست و با امام شد، خواب او هم با امام است و به طرف خدا می رود؛ آدمی که سوار کشتی شد اگر بخوابد هم به طرف ساحل حرکت می کند و کشتی می رود.

زیارت؛ حِصنی در برابر شیطان و وظائف ما مقابل آن

اگر به اندازه یک نگاه پای خودت را از ولایت بیرون گذاشتی خطرناک است و همان جا شیطان کار خودش را انجام می دهد. شیطان بیرون بیت امیرالمؤمنین علیه السلام کمین می کند چون دست او در بیت نمی رسد «وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي» ما باید همه عمر را در حصن امیرالمؤمنین باشیم.

زیارت یعنی همین؛ آدم در زیارت قصد امام می کند و آرام آرام دامنه وجود خودش را جمع می کند و تعلقات خودش را دور می ریزد، هر قدمی که برمی دارد به حصن امام می رود، یک حج می شود. حج یعنی قصد خدا و خانه خدا و زیارت یعنی قصد امام کردن؛ انسان وقتی به طرف امام حرکت می کند، آن وقت مدخل زیارت امام رضا علیه السلام این می شود، می گویند دم خانه تان بایستید و بگویید «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى ابْنِ رَسُولِهِ» من با استعانت از خدای متعال راه افتادم، به کجا می روی؟ همه دامنه وجود خودم را جمع کردم و به سمت خدا می روم، از کدام راه به سمت خدا می روی ؟ وقتی رو به امام رضا علیه السلام کنم به سمت خدا میروم. یعنی آدم آرام آرام دامنه وجود خودش را جمع می کند و به بیت ولایت امام می برد و هر قدمی که برمی دارد یک حج و یک لقاء الامام در آن است، پایان حج چیست؟ با هر قدم یک پرده کنار می رود، قدم بعدی پرده بالاتر کنار می رود و... حالا این وادی ولایت امام انتهاء دارد؟ ندارد.

اگر کسی اهل زیارت شد معنای حج همین است در هر قدمی لقاء امام حاصل می شود، قدم بعدی یک لقاء بالاتر به شرط این که حواس انسان جمع باشد و از امام غافل نشود که اگر غافل شود به پله اول برمی گردد. آفت این راه غفلت است و شیطان تلاش می کند که ما را از هدفی که برای آن راه افتادیم غافل کند، این ظاهر است و باطن آن مهم تر است، لقاء باطنی آن حقائق و انوار امام است که به انسان می رسد و مهم تر از ملاقات ظاهری است.

مرحوم بافقی نقل کردند که می خواستم از عتبات به زیارت امام رضا علیه السلام بیایم، نزدیک غروب بود به یک قهوه خانه ای رفتم تا استراحت کنم، دیدم اینجا جای مناسبی برای بندگی نیست و نمی شود آنجا بمانی. به بیابان آمدم تا ببینم خدا چه می خواهد، خطرناک بود ولی خطر کردم و به بیابان رفتم و قدم می زدم که تشرف به محضر امام زمان حاصل شد. بعد از گفتگوها به حضرت عرض کردم آقا باز هم سهم من میشود شما را زیارت کنم؟ فرمودند: بله در دو جا، یکی در قم، یکی هم در نیشابور. رفتم در قم ولی هرچه منتظر بودم نشد، نیشابور که حضرت را زیارت کردم گفتم آقا در قم منتظر شما بودم، فرمودند: بله، در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها من آمدم، یک کسی از شما مسئله ای پرسید و شما جواب می دادید و غافل بودید. یعنی اگر مسئله جواب دادن هم آدم را از امام غافل کند کلاه شما پس معرکه است.

در این زیارتی که خدای متعال روزی شما کرده است، اولین قدم این است که واقعا شاکر این نعمت باشید، خیلی نعمت بزرگی است؛ از خودتان هم ندانید و اصلا خیال نکنید که شما همت کردید؛ نه، بین حقیر که موفق نیستم و شما که موفق هستید هیچ فرقی نیست، خدا به شما توفیق داده است. اصلا از خودتان نبینید که اگر از خودتان دیدید همه این مزد را همان اول، زمین گذاشته اید.

دوم در این راه تماما بدهکار خدا و امام حساب می شوید، نمی خواهد در این سفر خیلی به خودتان زحمت بدهید. حرف شما این باشد که واقعا ما لایق نبودیم در راه امام رضا قدم برداریم و شاکر باشید، چطور شد که دست ما را گرفتید و به این راه آوردید، هر قدمی که برمی دارید بگویید الهی شکر، اللهم صل علی علی بن موسی الرضا. آن وقت هر قدم شما ان شاء الله یک حج می شود. شاکر باشید و اصلا خودتان را نبینید، همه از آنطرف است «مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ مَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ»(نساء/79) خوبی ها از آنطرف است و بدی ها از اینطرف، خودتان را مهمان امام رضا و مهمان سفره خدا ببینید و ان شاء الله در هر قدمی که برمی دارید از این خوان نعمت امام رضا علیه السلام متنعم باشید.

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 265

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 211

(3) الغيبة (للنعماني)، النص، ص: 182

(4) معاني الأخبار، النص، ص: 32