نسخه آزمایشی
جمعه, 31 فروردين 1403 - Fri, 19 Apr 2024

سخنرانی در جمع مدیران مکتب القرآن در باب تعلیم و تربیت نسل امروز / جوان در تراز تمدن اسلامي و مرد ميدان نبرد اسلام و كفر، الگوي مطلوب نظام آموزشي

حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري در 18 ارديبهشت ماه سال 93 در جمع مديران مدارس غير انتفاعي مكتب القرآن، شاخصه هاي الگوي تربيتي مطلوب در عصر كنوني را ترسيم كردند و الزامات دست يابي به اين هدف را تبيين نمودند. ايشان تراز «درك تمدني از اسلام» و «توان رويارويي با جبهه كفر در مقياس تمدني» را الگوي مطلوب تربيتي دانستند. ايشان «تحول در دانش و دست يابي به علم ديني، تعليم نسبت بين اعتقادات ديني و زندگي اجتماعي، بازپروري دائمي معلمان و روحيه فداكاري براي نسل جوان را، ضرورت هاي دست يابي به اين هدف برشمردند. قابل ذکر است که متن کامل این جلسه در همین پایگاه موجود است که می توانید از لینک بالا مشاهده کنید.

حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري، در ابتدا با اشاره به نقش مهم آموزش و پرورش در تربيت جوانان، دوران در نظر گرفته شده براي تعليم و تربيت فرزندان در آموزش و پرورش را مهمترين سن تربيتي دانستند و در ادامه بر ضرورت پروش نسلي تأكيد كردند كه بتواند در درگيري سنگين بين اسلام و جريان كفر و نفاق معاصر، از اسلام دفاع كند. ايشان در اين راستا افزودند: نبرد اسلام با كفر و نفاق، يك مبارزه تاريخي است كه در همه دوران ها بوده است ولي در دوران معاصر ما، تمدن مادي براي همه دوره هاي زندگي از خردسالي تا بزرگ سالي، داراي يك برنامه جامع و فراگير است و همه برنامه هاي پرورشي در ذيل الگوهاي كلان اجتماعي اي قرار مي گيرد تا توسعه انساني، متناسب با توسعه غربي اتفاق بيفتد.

ايشان سبك زندگي غربي را يك پيوستار دانستند و در اين زمينه گفتند: در غرب براي سبك زندگي الگو سازي مي كنند و اين الگو با دانش هاي پشتيبان و ساختارهاي اجتماعي حمايت مي شود. نسبت الگوها با يكديگر در نظر گرفته شده است و براي مسائل مختلف، الگوهايي طراحي شده كه همه در يك پيوستار قرار مي گيرند. ايشان در توضيح بيشتر اين موضوع، مسأله كنترل جمعيت را به عنوان يك مثال طرح كردند و در توضيح آن گفتند: كنترل جمعيت با موضوع بالا رفتن سن ازدواج، گره خورده است. يعني اگر ده سال سن ازدواج را بالا ببريد، كنترل جمعيت محقق مي شود. طبيعتا در اين نگاه، دوران آموزش جوانان و به خصوص بانوان طولاني مي شود و تأمين عاطفه و غرائز اين دوران با دوست يابي هاي نادرست حل خواهد شد. مسأله اشتغال بانوان نيز بدون توجه به وظايف زن در خانواده مد نظر قرار مي گيرد. و به مرور يك خانواده با سبك زندگي غربي سامان مي يابد. همه اين ها يك سيكل است كه اگر كسي وارد اين چرخه شد بايد تا آخر آن را بپذيرد.

حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري، ميدان درگيري امروز را عرصه تمدن مادي دانستند كه متناسب با توسعه مادي، انسان تربيت مي كند و حاضر است كرامت انسان را نيز خرج اين توسعه كند تا انساني متناسب با اين توسعه تربيت شود.

ايشان پس از بيان اين مقدمات، به تبيين شاخصه هاي تربيت مطلوب پرداختند و ابراز داشتند: بايد نسلي را تربيت كرد كه بتواند در برابر موج سنگين دنيا پرستي و موج توليد اخلاق و معيشت مادي غرب بايستد و كار اسلام را پيش برد.

ايشان با اشاره به ويژگي هاي چنين نسلي، دفاع از اسلام را اصلي ترين شاخصه دين داري و اصلي ترين شاخصه اين نسل برشمردند و در توضيح اين شاخصه گفتند: كنار حضرت امير ايستادن و با معاويه جنگيدن، اصلي ترين شاخصه دين داري است، هر چند فردي در انجام مناسك دين كوتاهي هايي داشته باشد ولي اگر كنار حضرت امير ايستاد، در جبهه دين داران قرار گرفته است. ولي اگر از اين صف بيرون رفت، اگر هفتاد بار هم قرآن را ختم كند، بيرون از صف امير مؤمنان است. البته كسي كه كنار دست امير مؤمنان قرار مي گيرد، در اين صف، تربيت مي شود و اهل فضايل اخلاقي هم خواهد شد. ايشان بر اين اساس جامعه ايران را كه توانسته است 35 سال، پرچم اسلام و اهل بيت را بالا نگه دارد از متدين ترين مردم تاريخ دانستند و افزودند: در اين سال ها علي رغم اين كه همه دنيا در مقابل ملت ما جبهه واحدي تشكيل دادند و علي رغم اين درگيري وسيع، مردم در كنار نائب عام حضرت ايستادند و اين پرچم همواره بالا بوده است. البته در اين تهاجم سنگين دشمن، ممكن است جواني گرفتار معصيت هم شود كه قابل جبران است. ايشان در ادامه افزودند: بايد انساني تربيت كرد كه بتواند علي رغم تلاش دستگاه هاي رسانه اي و تكنوژي هاي ارتباطي غرب، پرچم اسلام را  به دست گيرد و در مقابل تمدن غرب و جريان هاي سلفي و ليبرال بايستد.

حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري اولين مسأله تعليم و تربيت را، ديني بودن دانشي دانستند كه تعليم مي شود  و از اين منظر ضرورت تحول در علم را اين گونه توضيح دادند: دانش هايي كه در حال حاضر تعليم مي شود بستر پرورشِ اسلامي نيست. وقتي جواني كه تمام وقت آموزشي خود را در مدرسه و دانشگاه مي گذراند مشاهده كند همه علم غرب، تكريم مي شود و نظام آموزشي، او را در برابر دانش، تكنولوژي و دانشمندان غرب، تحقير مي كند، چگونه مي توان از اين جوان انتظار داشت تا از سبك زندگي غربي الگو برداري نكند.

ايشان آموزش يك دوره اعتقادات مرتبط با زندگي را ضرورت دوم در مسأله تعليم دانستند و در اين زمينه گفتند: يكي از اشكالات وضعيت فعلي آموزشي اين است كه اعتقاداتي كه تعليم مي شود نمي تواند رابطه بين اعتقاد و عمل اجتماعي فرد را پر كند. ما كاسب متديني داريم كه خمس خود را مي دهد ولي وقتي مي خواهد صنعتي را ايجاد كند نسبت بين اين صنعت و قدرت جامعه طرفداران اهل بيت در دنيا را در نظر نمي گيرد. يعني به گونه اي عمل نمي كند كه اين صنعت موجب تقويت جامعه اسلامي شود و اصلا نسبت به اين امر حساس نيست. چون نظام آموزشي، اين مطلب را به او تعليم نكرده است. بايد به اين نسل تعليم داد كه چگونه رابطه بين  اعتقادات و عمل اجتماعي خودش را تمام كند. بايد نظام فكري اي را تعليم كرد كه جوان، مبتني بر آن بتواند در مقابل ساختارهاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي غرب بايستد. اگر هم آموزش پروش در حال حاضر نمي تواند اين كار را انجام دهد، مراكزي نظير مكتب القرآن بايد بتوانند اين خلأ را پر كنند. بايد جوانِ در تراز تمدن اسلامي و جنگ تمدن ها تربيت كرد. كسي كه بتواند حد و مرز تمدن ها را شناسايي كند و حساسيت ها و مقاومت هاي او در اين تراز باشد.

ايشان مسأله سوم را مسأله تربيت دانستند و آن را مستلزم بازپروري دائمي معلمان و فداكاري آن ها دانستند و افزودند: تربيت، نياز به فداكاري دارد. براي تربيت يك فرد، خيلي وقت ها لازم است تا به دنبال حل مشكلات او باشيم و الا با حرف، تربيت محقق نخواهد شد. بايد براي جوان فداكاري كرد تا تربيت شود. چنان كه بخشي از عبادات معصومين هم براي دستگيري از ما بوده است. پيامبر شب ها روي پنجه پا مي ايستادند و عبادت مي كردند و بسياري از اين عبادت ها براي دستگيري از ما بوده است. گاهي اساتيدي كه شاگردان تربيتي داشته اند، مراقبه اي كه براي شاگردانشان انجام مي دادند بيشتر از كاري بوده است كه براي خودش انجام مي دادند.

حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري در سخنان پاياني به ذكر دو نكته مهم ديگر در امر تعليم و تربيت پرداختند. نكته اول اين بود كه بايد تلاش كرد تا نسل جوان در مقابل امواج فتنه دنياي امروز مسلح شود و از شعاع معلمان در وجود اين نسل چراغي روشن شود، نه آنكه اين فانوس دائم به دست نظام آموزشي باشد و شاگرد بدون استاد، راه را گم كند.

دومين و آخرين نكته تربيتي نيز اين بود كه بايد نسل امروز، درك از اسلام سياسي داشته باشد. مرد ميدان درگيري باشد و در مبارزه اسلام و كفر در جبهه اسلام قرار گيرد. ايشان در ادامه افزودند: برخي درصددند تا جوان را يك نمازخوان منزوي تبديل كنند كه دركي از درگيري و مباره به نفع اسلام ندارد. در دنياي اسلام زندگي كند ولي سكولار باشد. برخي از اين افراد يك خط بر عليه تمدن مادي نمي نويسند ولي ده ها كتاب بر عليه حكومت ديني نوشته اند.