نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

جلسه 58 / تعارض عموم و اطلاق (2)

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه 58 درس خارج اصول مبحث تعادل و تراجیح؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ سه شنبه 27 آبان 93 برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است

بحث در تعارض عموم و اطلاق بود. چند قول در مسئله بیان شد که عمده قول اول و دوم بود و دو قول بعدی بنابر مبناهای ناصواب و خلاف مشهور بود:

1. نظر مرحوم شیخ و مرحوم نایینی این بود که در هر حال، عام مقدم میشود چون عام دلالتش تنجیزی است و مانع انعقاد ظهور مطلق که تعلیقی است میشود (شاید هم مراد ایشان این باشد که مانع حجیت میشود.)

2. مرحوم آخوند: در صورت اتصال کلام مرحوم شیخ تمام است و عام مقدم است بخاطر عدم انعقاد اطلاق لوجود ما یحتمل للقرینیه. اما در صورت انفصال ظهور و حجیت عام و مطلق هر دو منعقد میشوند و وجهی برای تقدیم عام نیست، بلکه ممکن است به همین تقریر ادعای تقدیم مطلق شود. ایشان معتقد است که بعد از بحث در حدود متصل بیان، ظهور مطلق در اطلاقش منعقد میشود و نیازی نیست که الی الابد مخصصی نیاید تا این ظهور منعقد شود.

3. بنابر مبنای مرحوم نایینی در باب عام (ادات عموم دلالت میکند بر عموم ما یراد من المدخول) ← در همه حالات (حتی اتصال) وجهی برای تقدیم عام نداریم چون دلالت عام بر عموم هم منوط به تمامیت مقدمات حکمت است.

4. بنابر مبنای اینکه عدم بیان قیودی که از مقدمات حکمت است، به معنای بیان بالفعل قیود باشد نه چیزی که فی حد نفسه بیان به حساب آید ← مثل قول سوم است یعنی در همه حالات وجهی برای تقدیم عام نداریم، چون قیدی که احراز شود که قید این مطلق است بیان نشده است و فقط یک عام بیان شده است که معلوم نیست مقیِّد این مطلق باشد.

مرحوم نایینی در دفاع از قول اول فرموده است، اینکه نیاز نیست برای انعقاد ظهور مطلق در عمومش الی الابد قرینه ای نیاید، کلام قابل قبولی است به دلیل اینکه در این صورت هیچ اطلاقی قابل تمسک نیست چون احتمال ورود قرینه در آینده وجود دارد. لذا با توجه به اینکه اخذ اطلاق از مسلمات است کشف میشود که بعد از مقام تخاطب، ظهور اطلاقی منعقد میشود. اما نکته اینجاست که این ظهور اطلاقی بعد از آمدن بیان قیود و آمدن قرینه، شکسته میشود. یعنی اینطور نیست که این ظهور اطلاقی که بعد از تخاطب منعقد شد، همیشه به این قوت انعقاد باقی باشد بلکه بعد از آمدن قرینه، حتما قرینه بر آن مقدم و مانع آن ظهور اطلاقی میشود. این امر مانند تبدل حکم ظاهری است که تا قبل از آمدن اماره (مثلا)، حکم ظاهری که بر طبق استصحاب به دست آمده حجت است، اما بعد از آمدن اماره، تبدل در حکم ظاهری پیدا میشود و حکم ظاهری قبلی که در زمان خودش حجت بوده است از این به بعد حجت نیست. در اینجا نیز، حکم مستفاد از اطلاق تا قبل از قیام قرینه و بیان قید، حجت بوده است ولی با آمدن قید، حجیتش را از دست میدهد و معلوم میشود که از اول حکم مقید بوده، گرچه تا قبل از آمدن قرینه حکم مطلق حجیت داشته است. (لذا اگر ترخیص در ترکی کرده که فعلش اعاده دارد، اعاده واجب است)

لذا با رسیدن به عام منفصل هم، اطلاق از حجیت میفتد. با این بیان در صورت انفصال هم، وجهی برای تقدیم عام بر مطلق داریم. یعنی در حالت انفصال، اگرچه قرینیت عام اثبات نشده است (و حتی ممکن است که مطلق قرینه تخصیص عام باشد) ولی چون ظهورش در عموم تنجیزی است و احتمال دارد که شارع هنگام بیان مطلق، مقید را اراده کرده باشد و برای بیانش به این ظهور تنجیزی عام که بعدا به مکلف واصل میشود تکیه کرده باشد، ظهور اطلاقی تمام نمیشود. چون ظهور اطلاقی در هر زمان متوقف بر این است که تا آن زمان ما یحتمل للقرینیه هم نیامده باشد. لذا بدون اینکه قرینه ای بر تقیید داشته باشیم که قطع ایجاد کند که مراد شارع حتما بر طبق عام بوده، عام مقدم میشود. البته در بیان ایشان معلوم نیست که در اینجا عام در زمان آمدنش جلوی انعقاد ظهور اطلاقی را میگیرد یا جلوی حجیتش را؟

با این بیان، ظهور اطلاقی مطلق مشروط و معلق است به عدم قیام قرینه الی الابد. لذا هر وقت قرینه بیاید، قرینه مقدم میشود و ظهور اطلاقی منتفی میشود. همچنین با این بیان، اشکال «عدم انعقاد هیچ ظهور اطلاقی» وارد نیست چون تا قبل از زمان آمدن قرینه و بیان، ظهور اطلاقی قابل اخذ است.

اما آیا نمیتوان به استناد اصالت عدم قرینه گفت که در زمان آمدن عام منفصل هم مطلق ظهور اطلاقی خود را دارد؟ خیر! این اصل در جایی است که ظهوری منعقد شده باشد. بعبارتی این اصل نمیتواند ظهور درست کند بلکه به ظهور حجیت میبخشد.

در واقع مرحوم نایینی یک ظهور میانی درست کرده اند. ظهور در اطلاق و شمول استغراقی، تا زمانی که قرینه نیامده باشد و اگر قرینه آمد، ظهور عوض میشود. یعنی در مقام انعقاد یک ظهور متوسط دارد (ما دام لم یصل قرینة و بیان). و قبول این ظهور متوسط معقول و مقبول نیست که چیزی که ظهوری داشته است این ظهور را از دست بدهد.

اما در مقام حجیت، حجیت متوسطی که درست کرده اند مورد قبول است ولی به شرط اینکه قرینیت قرینه رافع حجیت، اثبات شود، در حالی که قرینه قطعی بودن عام اثبات نشده است و من المحتمل که خاص قرینه بر رفع حجیت عام در عمومش باشد.