نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 06 ارديبهشت 1403 - Thu, 25 Apr 2024

جلسه 115 / تنبيهات تعارض الادله (14)- تعدي از مرجحات منصوصه (4)

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه 115 درس خارج اصول مبحث تعادل و تراجیح؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ سه شنبه 29 اردیبهشت 94 برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است

ادامه پاسخ به ادله مرحوم شيخ در تعدي از مرجحات منصوصه

4. چهارمين دليل مرحوم شيخ استدلال به اخباري به اين مضمون است:‌ «دع ما يريبك الي ما لا يريبك». معلوم است كه مرحوم شيخ «ما يريبك» را نسبي ميدانند به اين معني كه اگر در يكي از خبرين متعارض ريبي بود كه در ديگري نيست خبري كه ريب ندارد را اخذ كن.

مرحوم آخوند در بين پاسخ هايشان به مرحوم شيخ متعرض اين دليل نشده اند. شايد به اين دليل كه اين اخبار اصلا در باب شبهات وارد شده اند نه باب تعارض و در شبهات امر به احتياط ميكند. لذا حد اكثر استفاده از اين اخبار در بحث تعدي ميتواند به اين تقرير باشد كه اين اخبار اطلاقي دارند كه شامل خبرين متعارضي كه در يكي از آنها مزيتي است دون الاخر هم ميشود.

اما پاسخ مرحوم آخوند به اين تقرير هم اين است كه اگر از ظهور اخبار ترجيح تعدي استفاده نشد و در نتيجه بعد از فقد مرجحات اطلاق ادله تخيير محكم شد، بعد از جريات تخيير ديگر داشتن ريب نسبي موجب نميشود كه خبري كه مزيت را فاقد است «ما يريبك» به شمار آيد زيرا به دليل شرعي اخذش جائز شده است.

بيان مرحوم آخوند در عدم امكان تعدي از مرجحات منصوصه

مرحوم آخوند ميفرمايند:  از خود روايات مرجحات استفاده ميشود كه نبايد از مرجحات منصوصه تعدي كرد. در كفايه براي اثبات اين امر به دو نكته اشاره شده است:

اول اينكه اگر مرجحات قابل تعدي باشند و مطلق مزيت موجب تقديم ميشود اين سئوال مطرح ميشود كه چرا ائمه علیهم السلام جواز يا لزوم اخذ هر مزيتي را به صورت يك قاعده كلي بيان نفرموده اند؟ اين عدم بيان نشان ميدهد كه چنين قاعده كلي اي نداريم.

نكته دوم اين كه خود روايات بعد از فقد مرجحات منصوصه حكم كرده اند به تخيير. حال آنكه بنابر تعدي بايد بعد از فقد هر مزيتي رجوع به تخيير كرد.

هر دوي اين نكات قابل پاسخ است زيرا كساني مثل مرحوم شيخ كه قائل به تعدي از مرجحات منصوصه اند معتقدند عباراتي مثل «المجمع عليه لا ريب فيه» يا «الرشد في خلافهم» بيان همين قاعده كلي است يعني ظهور اين عبارات در تعدي از مرجحات منصوصه است. لذا لسان مقبوله هم اين گونه ظهور دارد كه بعد از فقدان هر مرجحي رجوع به تخيير كن.

تقرير ديگري از مرحوم آخوند در حاشيه رسائل نقل شده است كه قابل دفاع است. ايشان ميفرمايند:  اگر از اين عبارات يك قاعده كلي مستفاده ميشد جا داشت بعد از بيان اولين اين قاعده ها راوي بپرسد:‌ اگر دو خبر از هر نظر با هم مساوي بودند حكم چيست؟ لذا از روايت پيداست كه راوي از اين عبارت قاعده كلي نفهميده بلكه سئوالات متوالي او در نگاه عرفي نشان از منصوصه بودن مرجحات دارد هم نزد سائل و هم نزد مجيب. و اگر سائل متوجه اين قاعده كلي نميشد جا داشت كه خود حضرت بعد از سئوال او از مرجح بعدي به جاي ذكر مرجحي ديگر به تبيين همان قاعده كلي بپردازند.

لذا پيداست راوي از «المجمع عليه لا ريب فيه» مرجحيت هر عدم ريب نسبي را نفهميده است. لذا حد اكثر اين است كه ميتوان تعدي كرد به اخذ هر مزيتي كه موجب نفي ريب مطلق شود (و لو فقط سندا) يا مزيتي كه موجب رشد غالبي باشد به حدي كه موجب اطمينان به وهن خبر ديگر شود.