نسخه آزمایشی
سه شنبه, 04 ارديبهشت 1403 - Tue, 23 Apr 2024
ایشان این دو نکته را قرینه بر این دانسته اند که خمس ملک عنوان یتیم، مسکین و ابن سبیل نیست بلکه ملک فقیر بنی هاشم است. باید توجه داشت اینکه خمس ملک عنوان جامع است را ایشان از مجموع ادله استظهار کرده اند نه اینکه از همین دو قرینه استفاده کنند که ملک عنوان جامع است.
بنابراین نه عدالت در مستحق خمس شرط است و نه ارتکاب کبائر و حتی تجاهر به کبائر مانع پرداخت خمس به آنهاست. روشن است که عدالت متفاوت با ارتکاب کبائر است زیرا عادل کسی است که نه مرتکب کبیره باشد و نه اصرار بر صغیر داشته باشد.
اگر این قاعده پذیرفته شود، نکته ای نیست که اختصاص به اینجا داشته باشد، بلکه در تمام نیازهایی که در شریعت رفع می شود همین کلام وجود دارد؛ مثلا اگر مؤونه استثناء شده است، مؤونه ای استثناء شده است که شریعت آن را امضا کرده باشد. هکذا در رفع احتیاجات فقیر هم احتیاجاتی را ملاحظه کرده است که غیر شرعی نباش ...
علاوه بر ارتکاز متشرعی می توان به تناسب حکم و موضوع نیز تمسک کرد زیرا اگر حکمی که برای عنوان یتیم است، اکرام باشد می توان گفت که ارتباطی به فقر ندارد و همه ایتام باید اکرام شوند ولی اگر حکم که برای عنوان یتیم آمده است، امداد مالی باشد، از تناسب این حکم با این موضوع یتیمی فهمیده می شود که مراد یتیمی ...
نکته مهم دیگری که باید بدان توجه داشت این است که کلام در این نیست که امام علیه السلام حق دارند خمس را به کسی بپردازند یا خیر بلکه کلام در این است که شروطی که در قرآن و روایات برای مستحقین خمس بیان شده است، کدام است.
بعضی فرموده اند که این روایت شریفه دلالت بر اشتراط ایمان در خمس هم دارد زیرا علاوه بر زکات، صدقه را هم ذکر فرموده که مطلق است و شامل زکات هم می شود؛ لکن به قرینه همین زکات می توان فهمید که مراد از صدقه در اینجا صدقات مستحبه است نه خمس و مطلق پرداخت های مالی.
این دو روایت در اثبات مدعای ایشان کفایت می کند لکن در این دو روایت درباره ابن سبیل نکته ای بیان نشده است و ظاهرا فتوای ایشان در ابن سبیل ناظر به خود آیه شریفه است. زیرا اگر ابن سبیل در بلد خودش فقیر باشد که داخل در عنوان مسکین است و اصلا عنوان جدیدی نیست.
دو قرینه اصلی که دلالت داشت کل خمس ملک امام علیه السلام است؛ یکی از این قرائن این است که در روایاتی آمده است که حضرت لازم نیست علی السویه تقسیم کنند درحالی که اگر ملک ایشان باشد باید هر عنوانی به ملک خود برسد و دوم اینکه اگر سهم سادات اضافه بیاید به امام علیه السلام بازمی گردد.
ولی بعید است که از این جهت درصدد بیان باشد بلکه فقط درصدد بیان این نکته است که خمس غنیمت باید جدا شود و مابقی به مقاتلین می رسد ولی چیزی از انفال و فیء به مقتلین نمی رسد و کل آن ملک حضرت رسول صلی الله علیه و آله است. لذا این روایت از این ناحیه که مالک خمس کیست، اجمال دارد و باید به روایات دیگر مر ...
وجه پنجمی که در صعب مستصعب بودن می توان بیان کرد این است که نکته ای که حضرت در صدر روایت فرموده اند که تمام خمس یا نیمی از آن به امام علیه السلام می رسد صعب مستصعب است.