نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 09 فروردين 1403 - Thu, 28 Mar 2024

جلسه 112 / تصویرگری (4)

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه 112 درس خارج فقه مبحث مکاسب محرمه؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ سه شنبه 27 آبان 93 برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است

بحث در بررسی قول دوم در حرمت تصویرگری بود که معتقد به حرمت مطلق تصویر ذوی الارواح بود اعم از دو بعدی و سه بعدی.

یکی از ادله مطرح شده، حدیث نهی از تزویق بیوت بود که گذشت.

در این حدیث یک احتمال دیگر این است که سئوال راوی از معنای تزویق بیوت به معنای ابهام معنی تزویق نبوده است. بلکه تزویق به معنی تزیین بوده است و راوی میخواسته محدوده تزیین محرم بپرسد که آیا شامل هر تزیینی میشده یا نه؟ لذا حضرت برای رفع ابهام از حکم در بیان تزویق را به تصاویر التماثیل ترجمه کرده اند. لذا بدون اینکه نیازی به تقدیر گرفتن فعل باشد، نهی متوجه نقاشی کردن تماثیل در بیوت شده است. اما در مورد تصویر دو بعدی اجمال دارد

دلیل بعدی حدیث مناهی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است.

5667- 2- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ شُعَيْبِ بْنِ وَاقِدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ ع فِي حَدِيثِ الْمَنَاهِي قَالَ: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ يُنْقَشَ شَيْ‏ءٌ مِنَ الْحَيَوَانِ عَلَى الْخَاتَمِ.

البته یکی از احتمالات مطرح در این حدیث این است که نهی از همراه کردن انگشتری است که نقش حیوان داشته باشد نه صنعش.

ثانیا ممکن است این نهی خاص خاتم و انگشتر باشد و خصوصیت در آن محتمل است.

لذا با این روایت نمیتوان در مطلق حکم حرمت جاری کرد.

روایت بعدی:

6617- 10- وَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ: مَنْ جَدَّدَ قَبْراً أَوْ مَثَّلَ مِثَالًا فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ.

البته در تفسیر این کلام امیر المومنین علیه السلام روایتی در معانی الاخبار آمده است:

باب معنى ما روي أن من مثل مثالا أو اقتنى كلبا فقد خرج من الإسلام‏

1- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنِ النَّهِيكِيِّ بِإِسْنَادِهِ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: مَنْ مَثَّلَ مِثَالًا أَوِ اقْتَنَى كَلْباً فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ فَقِيلَ لَهُ هَلَكَ إِذاً كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ فَقَالَ لَيْسَ حَيْثُ ذَهَبْتُمْ إِنَّمَا عَنَيْتُ بِقَوْلِي مَنْ مَثَّلَ مِثَالًا مَنْ نَصَبَ دِيناً غَيْرَ دِينِ اللَّهِ وَ دَعَا النَّاسَ إِلَيْهِ وَ بِقَوْلِي مَنِ اقْتَنَى كَلْباً عَنَيْتُ مُبْغِضاً لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ اقْتَنَاهُ فَأَطْعَمَهُ وَ سَقَاهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ.

که اگر این روایت را به تفسیر حمل کنیم نه تأویل، این روایت از محل بحث خارج میشود. حتی ممکن است در سایر مواردی هم که این عقوبت سنگین برای این عمل ذکر شده است نیز به این معنا حمل شود به تناسب حکم و موضوع. لذا حتی اگر این روایت را به خاطر سند قبول نکنیم، باز میتوانیم به تناسب حکم و موضوع این معنی را به روایت نسبت دهیم.

مرحوم شیخ و تبریزی از این روایت اطلاق حرمت در تمثال را فهمیده اند. الا اینکه بگوییم بقرینه شدت مجازاتی که برای این فعل ذکر شده است میفهمیم که مراد از تجدید قبر و تمثیل تمثال، تجدید و تمثیلی است که موجب احیای آثار شرک باشد.

 

در مجموع، میتوان از مجموع روایات این قول که مختار مرحوم شیخ هم هست را استفاده کرد.