نسخه آزمایشی
سه شنبه, 04 ارديبهشت 1403 - Tue, 23 Apr 2024

جلسه 114 / تصویرگری (6) (کشیدن تصاویر جن و ملک)

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه 114 درس خارج فقه مبحث مکاسب محرمه؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ دوشنبه 3 آذر 93 برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است

بحث در حکم تصویر گری بود. گفتیم که در اصل حکم، مختار مرحوم شیخ از بقیه اقوال بهتر است.

کشیدن تصاویر جن و ملک

ادله حرمت

1. روایت تحف: در ضمن شمارش صنوف حلال از مکاسب میفرماید: «صَنْعَةِ صُنُوفِ التَّصَاوِيرِ مَا لَمْ يَكُنْ مُثُلَ الرُّوحَانِي‏»

2. صحیحه محمد بن مسلم 6624- 17- وَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ‏ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ تَمَاثِيلِ الشَّجَرِ وَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ فَقَالَ لَا بَأْسَ مَا لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مِنَ الْحَيَوَانِ.

3. موثقه ابی العباس: 6613- 6- وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَيْنِ عَنِ الْفَضْلِ أَبِي الْعَبَّاسِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ قَالَ مَا هِيَ تَمَاثِيلَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ لَكِنَّهَا تَمَاثِيلُ الشَّجَرِ وَ شِبْهِهِ.

به این تقریر که در دو روایت اخیر از قرینه مقابله استفاده میشود که شامل ملک و جن هم میشود. در روایت ابی العباس هم رجال و نساء از باب مثال ذکر شده است نه اینکه خصوصیتی داشته باشد.

مرحوم خویی میفرماید: در اصطلاح عرفی ملائکه از حیوانات نیستند، ولی در این مصطلح، انسان هم از حیوان خارج است. لذا اگر انسان را داخل در مدلول این روایت میدانیم (از انسان منصرف نمیدانیم کما هو الظاهر) باید به مصطلح خاص یعنی اصطلاح مناطقه رجوع کنیم که حیوان شامل هر موجود جسم حساس متحرک بالارادة بشود. بعد میفرمایند قطعا ملائکه هم جسم دارند و لذا علامه مجلسی رحمه الله فرموده اند انکار جسمانیت ملائکه موجب کفر است.

دیگران هم به جای حمل به اصطلاح مناطقه حیوان را به معنی «حی» گرفته اند تا شامل جن و ملک هم بشود ولو منکر جسمانیت ملائکه شویم.

اما گفته شده است که اگر حیوان در این روایات فقط ناظر به حیوانات باشد هم میتوان حکم حرمت تصویر جن و ملک را از آن استفاده کرد چون تصویرگر، جن و ملک را هم در صورت و قالب انسان یا حیوان میکشند و لو قصد تصویر انسان از آنچه کشیده اند را نداشته باشند. حرمت متوقف بر قصد نیست و فقط متوقف بر علم به این است که  آنچه کشیده تصویر ذی الروح است. لذا ملک و جنی که در قالب انسان کشیده شده اند هم محکوم به حرمتند.

اما مرحوم خویی در استدلال به این روایات برای اثبات حرمت اشکال میکنند به اینکه استفاده حرمت منوط به این است که روایت در باب صنع تصویر صادر شده باشد ولی ما این روایات را ناظر به حکم اقتناء و بیانگر کراهت میدانیم. لذا استفاده حرمت صنع از آن تمام نیست.

این اشکال از مرحوم خویی تمام نیست. چون ظاهر روایت اعم است از اقتناء و صنع. استدلال به روایت تحف هم تمام است الا اینکه نزد برخی مبانی مشکل سندی دارد ولی روایت ابی العباس این اشکال سندی را هم ندارد.

دلیل مرحوم سید صاحب عروه بر حلیت

ایشان دلالت روایت تحف بر حرمت را قبول میکنند ولی حرمت بیان شده در موثقه ابی العباس و صحیحه محمد بن مسلم را از ملائکه منصرف میدانند. سپس به صدر روایت محمد استناد کرده و می گویند در غیر حیوان (مثل ملائکه) لا بأس. لذا این حکم به عدم بأس در روایت محمد با حکم حرمت در روایت تحف تعارض کرده به اقوی سندا رجوع میشود که روایت محمد است.

مرحوم خویی به سید اشکال میکنند که اگر سند تحف را قبول کرده اید دیگر در این تعارض نیمتوان به اقوی سندا استدلال کرد. چون این کار به معنی الغاء سند است و موجب میشود که از کل این روایت رفع ید کنید. معنی ندارد که فقط در محل تعارض سند این روایت که دارای یک سند است را الغاء کنید. به علاوه اینکه در عامین من وجه اصلا اخذ به اقوی سندا معنی ندارد، چون در حصه های اختصاصی به هر دو سند اخذ کرده ایم.

لذا درست این است که اگر حکم به تساقط کردیم، حکم این فرع را با رجوع به عام فوق (حرمت تصویر ذی الروح) یا اصل عملی (برائت) درست کنیم نه قوت سند صحیحه.