نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 06 ارديبهشت 1403 - Thu, 25 Apr 2024

جلسه 144 / حلق اللحیة (2)

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه 144 درس خارج فقه مبحث مکاسب محرمه؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ دوشنبه 27 بهمن 93 برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است

روایاتی که برای حرمت حلق لحیه مورد استناد قرار گرفته اند:

67 بَابُ عَدَمِ جَوَازِ حَلْقِ اللِّحْيَةِ وَ اسْتِحْبَابِ تَوْفِيرِهَا قَدْرَ قَبْضَةٍ أَوْ نَحْوِهَا

1658- 1- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حُفُّوا الشَّوَارِبَ وَ أَعْفُوا اللِّحَى وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ.

مرفوعه صدوق است به لفظ «قال». احفاء مبالغه در امری را گویند، لذا امر به مبالغه در کوتاه کردن شارب شده است که هم احتمال مبالغه به لحاظ اهمیت وجود دارد و هم احتمال مبالغه به لحاظ مقدار که این احتمال با ملاحظه روایت  بعدی تقویت میشود. اعفاء هم رها کردن است که به آن امر شده است اما باز فرموده اند که با این حال تشبه به یهود پیدا نکنید. نهی از تشبه به یهود یا نهی از این است که این دو کار را با هم انجام دهید که شبیه یهود نباشید نه اینکه فقط محاسن را رها کنید. و یا اینکه نهی از این است که محاسن را بیش از قبضه بلند کنید چنانچه مرحوم فیض فرموده اند.

1659- 2- قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الْمَجُوسَ جَزُّوا لِحَاهُمْ وَ وَفَّرُوا شَوَارِبَهُمْ وَ إِنَّا نَحْنُ نَجُزُّ الشَّوَارِبَ وَ نُعْفِي اللِّحَى وَ هِيَ الْفِطْرَةُ

پیداست که مجوس این دو کار را با هم میکردند

1660- 3- وَ فِي مَعَانِي الْأَخْبَارِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكَتِّبِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْأَسَدِيِّ عَنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ النَّخَعِيِّ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ غُرَابٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حُفُّوا الشَّوَارِبَ وَ أَعْفُوا اللِّحَى وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْمَجُوسِ.

گفته شده است که روایت اول هم همین را بیان میکند و تعبیر به یهود در آن روایت تصحیف لفظ «مجوس» است. اما نیازی به این قول نیست

استفاده حرمت حلق لحیه از این سه روایت دشوار است. چون امر به اعفاء به معنی حرمت امحاء لحیه نیست زیرا میدانیم که تسالم فقهی بر عدم وجوب اعفاء لحیه وجود دارد.

علاوه بر اینکه محتمل است نهی در این روایات از باب تشبه و لذا تابع شرایط و حکمی اقتضائی باشد. لذا حلق لحیه به عنوان ثانوی حرام است.

همچنین ممکن است ترکیب این دو موجب تشبه باشد لذا اگر لحیه همراه شارب تراشیده شود اشکالی نداشته باشد.

تنها دلالت این 3 روایت، استحباب توفیر لحیه است.

1661- 4- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ‏ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْقَاسِمِ الْعِجْلِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خُدَاهِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو الْخَثْعَمِيِّ عَنْ حَبَابَةَ الْوَالِبِيَّةِ قَالَتْ رَأَيْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي شُرْطَةِ الْخَمِيسِ- وَ مَعَهُ دِرَّةٌ لَهَا سَبَابَتَانِ يَضْرِبُ بِهَا بَيَّاعِي الْجِرِّيِّ وَ الْمَارْمَاهِي وَ الزِّمَّارِ وَ يَقُولُ لَهُمْ يَا بَيَّاعِي مُسُوخِ بَنِي إِسْرَائِيلَ- وَ جُنْدِ بَنِي مَرْوَانَ- فَقَامَ إِلَيْهِ فُرَاتُ بْنُ أَحْنَفَ- فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا جُنْدُ بَنِي مَرْوَانَ- قَالَ فَقَالَ لَهُ أَقْوَامٌ حَلَقُوا اللِّحَى وَ فَتَلُوا الشَّوَارِبَ فَمُسِخُوا الْحَدِيثَ.

وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ فِي كِتَابِ إِكْمَالِ الدِّينِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَحْمَدَ الدَّقَّاقِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ: وَ الزِّمِّيرِ وَ الطَّافِي

این روایت هم حداکثر حرمت بر آن اقوام را اثبات میکند و قابل تسری دادن به شریعت اسلام نیست. حتی ممکن است در شریعت خود آن اقوام هم این کار حرام به عنوان اولی نبوده است ولی به شکل خاصی این کار را انجام میداده اند که مستحق این عقوبت سنگین شده اند. همچنین استفاده حرمت هم اگر باشد، ممکن است انجام این دو کار با هم حرام باشد نه حلق لحیه به تنهایی.