نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 09 فروردين 1403 - Thu, 28 Mar 2024

جلسه 146 / حلق اللحیة (4)

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه 146 درس خارج فقه مبحث مکاسب محرمه؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ چهارشنبه 29 بهمن 93 برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است

بحث در روایت مرحوم بزنطی (سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ هَلْ يَصْلُحُ لَهُ أَنْ يَأْخُذَ مِنْ لِحْيَتِهِ قَالَ أَمَّا مِنْ عَارِضَيْهِ فَلَا بَأْسَ وَ أَمَّا مِنْ مُقَدَّمِهَا فَلَا) بود.

گفتیم که سئوال راوی را نمیتوان به سئوال از اصل جواز اصلاح محاسن حمل نمود چون از مثل مرحوم بزنطی بعید است که در جواز اصل اصلاح محاسن تردید داشته باشد. لذا این سئوال را یا باید به وجهی که مرحوم شیخ حر فرموده اند حمل کرد یا به وجه مرحوم خویی.

مرحوم صاحب وسائل میفرمایند: سئوال از جواز اخذ لحیه به قدری است که از قبضه کمتر باشد. حضرت هم در پاسخ میفرمایند: مِنْ عَارِضَيْهِ فَلَا بَأْسَ وَ أَمَّا مِنْ مُقَدَّمِهَا فَلَا. این «فلا» هم نهی کراهتی است. یعنی از مقدم کوتاه کردن به اندازه ای که از قبضه کوتاهتر شود مباح نیست (کراهت دارد) اما در جانبین این کراهت وجود ندارد چنانچه روایات دیگر باب (مثل: رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع وَ الْحَجَّامُ يَأْخُذُ مِنْ لِحْيَتِهِ فَقَالَ دَوِّرْهَا) بر این امر دلالت میکرد.

اما مرحوم خویی سئوال را حمل نموده اند به جواز اخذ محاسن از اساس و تراشیدن یا کندن آن. اما چنین حملی از ظاهر الفاظ این روایت به سختی قابل استفاده و غیر عرفی است.

استدلال به حرمت تشبه به کفار و نساء

یکی از روایاتی که دلالت بر حرمت تشبه به کفار دارد روایت اسماعیل بن مسلم است:

5468- 8- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ إِنَّهُ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِهِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِي وَ لَا تَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِي وَ لَا تَسْلُكُوا مَسَالِكَ أَعْدَائِي فَتَكُونُوا أَعْدَائِي كَمَا هُمْ أَعْدَائِي.

که ظاهرا مراد از اعداء کفار خارج از اسلام است اگر چه به منافقین هم «کافر» اطلاق میشود.

اما آیا اگر کفار محاسن خود را میتراشند، به صرف تراشیدن محاسن، سلوک مسلک آنها شده است و لو در سایر امور دنباله روی از کفار نکند؟ سلوک مسلک کفار صوری دارد:

1. اگر کفار لباس مختصی دارند و کسی به عنوان تشبه به آنها آن را بپوشد و آن را جزء ارزش های اجتماعی تلقی کند ← قدر متیقین و قطعی از سلوک مسالک اعداء است. حتی اگر قصد تشبه هم نداشته باشد ولی به عنوان ارزش و با الگو گرفتن از کفار این کار را انجام دهد هم مصداق سلوک مسالک اعداء است.

2. اگر لباسی مشترک باشد بین کفار و مسلمین ← قطعا از سلوک مسالک اعداء نیست.

3. اگر کفار لباسی مختص دارند و کسی بدون قصد تشبه به آنها آن را بپوشد ← اگر تبعیت از عناوین قهریه باشد، سلوک مسالک اعداء واقع میشود ولی اگر از عناوین قصدیه باشد، نه.

به هر حال سلوک مسلک الاعداء عنوانی اولی نیست، بلکه عنوانی ثانوی است و تابع صدق عرفی اش است. لذا صدق این عنوان بر تراشیدن ریش، در جایی تمام است که به سبک و مدلی خاص که مختص آنهاست صورت گرفته باشد