نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 09 فروردين 1403 - Thu, 28 Mar 2024

جلسه 191/ غنا (4)

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه 191 درس خارج فقه مبحث مکاسب محرمه؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ چهارشنبه 8 مهر 94 برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است

بحث در اشكالي بود كه در جلسه قبل وارد شد بر استفاده حرمت از رواياتي كه ذيل آيات وارد شده بود

خلاصه اشكال اين بود كه ميدانيم كه اجتناب از هر قول زوري لازم و واجب نيست. حال اگر دلالت صيغه امر بر وجوب به حكم عقل باشد، بخاطر همين قرينه بايد بگوييم كه معلوم ميشود كه در اينجا «اجتنبوا» دلالت بر لزوم ندارد و امري است استحبابي. لذا تطبيق حضرت دليل بر حرمت غناء نميشود. البته اگر دلالت امر بر وجوب به حكم وضع يا اطلاق باشد نياز به استحبابي شمردن امر نداريم.

به اين اشكال جواب داده شده است كه در اينجا قرينيتي كه بخواهد امر را از لزومش بياندازد نداريم زيرا مراد از قول زور در اينجا قوال زور خاص است و آن فرد حرام آن است كه وجوب اجتناب دارد. در روايت غناء به چنين دسته از «قول زور» تطبيق شده است.

اما مرحوم شيخ در دلالت آيه «و من الناس ...» بر حرمت، نيز اشكال كرده اند به اينكه در اين آيه غناء از مصاديق لهو ض شمرده شده است و از آنجا كه اضافه لهو به حديث اضافه صفت به موصوف است به معني «الحديث اللهوي» است. پس لازمه حرمت اين است كه غير از كيفيت غنايي در ضمن كلام لهوي ادا شود. لذا اين آيه تغني به كلام حق و قرآن و ... را شامل نميشود.

جواب اول به مرحوم شيخ:‌

ممكن است اضافه را ظرفيه بدانيم به اين معني كه اشتراء لهو و كيفيت لهوي در ضمن حديث حرام است ولي لازم نيست صرف نظر از غناء كلام لهو هم باشد. بلكه كيفيت لهوي در ضمن كلام حق هم مصداق لهو الحديث است.

البته اين جواب با شأن نزولي كه براي آيه گفته اند سازگاري ندارد.

جواب دوم (بيان ديگر):

اين تطبيق به اين معناست كه اگر حديثي مشتمل بر غناء شد ميشود لهو الحديث و تطبيق حضرت به اين معناست كه صرف اشتمال بر كيفيت غنايي براي صدق لهو الحديث كافي است. البته بطلان مفاد هم براي اين صدق كافي است.

اللهم الا ان يقال كه با توجه به وعده عذاب در ذيل آيه و علم به اينكه هر لهو الحديثي موجب عذاب نيست نتيجه ميگيريم كه آيه شريفه لهو الحديث خاص را حرام دانسته و آن حديث لهوي همراه كيفيت غنايي است.

اما به هر حال اين حرمت مقيد است به قيد قصد اضلال و استهزاء. البته ممكن است همين كه ميگوييم اشتراء لهو الحديث قهرا به اضلال و استهزاء دين منتهي ميشود كافي است كه بگوييم هر غناء از مصاديق لهو الحديث است و چون قهرا همراه اضلال و استهزاء است حرام هم هست.