نسخه آزمایشی
شنبه, 01 ارديبهشت 1403 - Sat, 20 Apr 2024

جلسه 192/ غنا (5)

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه 192  درس خارج فقه مبحث مکاسب محرمه؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ يكشنبه 12 مهر 94 برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است

گفتيم كه مناقشه اي در دلالت آيه شريفه سوره حج وارد نيست و از آن استفاده ميشود كه اگر كيفيت بيان قولي لهوي باشد موجب صدق قول الزور است.

اما آيه 72سوره فرقان (لا يشهدون الزور) دلالتي بر حرمت ندارد، بلكه نفي كمال عبوديت ميكند مگر اينكه كسي بخواهد بگويد كه از ماده «زور»‌استفاده ميشود كه اين نفي كمال از جهت حرمت است زيرا زور به معني باطل خاصي است كه مفسده اش لازم الترك است.

اما اشكالي كه به مرحوم نراقي نسبت داده شده است وارد نيست. آن اشكال اين است كه رواياتي كه قول زور در اين آيه را به غناء تفسير ميكند معارض است با رواياتي كه آن را به كذب يا «احسنت» گفتن به مغني و ... تفسير ميكند. وجه وارد نبودن اين اشكال هم اين است كه هيچ يك از اين روايات دال بر حصر غناء‌ در اين مصاديق نيستند.

تقريب ديگر در استفاده حرمت از اين آيه اين است كه بگوييم روايات ميفرمايند غناء جزء لهو است و بخاطر لهو يا باطل و زور بودن حرام است. وجوب اجتناب از زور و لهو الحديث هم از قرآن استفاده شده است. حال كه روايات فرموده اند غناء داخل در زور و لهو است حرمت غناء اثبات ميشود. در اينصورت ميتوان حرمت غناي خالي از قول را نيز اثبات كرد.

اشكال اين تقريب اين است كه ممكن است در تطبيق روايات، اشتمال بر قول موضوعيت داشته باشد. علاوه بر اينكه دليلي بر حرمت مطلق لهو و زور نداريم.

به همين خاطر مرحوم شيخ كه به اين قول تمسك كرده اند سعي كرده اند از ضميمه كردن روايات اثبات كنند كه اشتمال بر قول لازم نيست.

اما احاديث غناء:

22606- 13- وَ عَنْهُمْ عَنْ سَهْلٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الرَّيَّانِ عَنْ يُونُسَ قَالَ: سَأَلْتُ الْخُرَاسَانِيَّ ع عَنِ الْغِنَاءِ وَ قُلْتُ‏ إِنَ‏ الْعَبَّاسِيَ‏ ذَكَرَ عَنْكَ أَنَّكَ تُرَخِّصُ فِي الْغِنَاءِ فَقَالَ كَذَبَ الزِّنْدِيقُ مَا هَكَذَا قُلْتُ لَهُ سَأَلَنِي عَنِ الْغِنَاءِ فَقُلْتُ إِنَّ رَجُلًا أَتَى أَبَا جَعْفَرٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ فَسَأَلَهُ عَنِ الْغِنَاءِ فَقَالَ يَا فُلَانُ إِذَا مَيَّزَ اللَّهُ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ فَأَيْنَ يَكُونُ الْغِنَاءُ فَقَالَ مَعَ الْبَاطِلِ فَقَالَ قَدْ حَكَمْتَ.
 نكته اولي كه در اين روايت است اين است كه روايتي كه حضرت از امام باقر عليه السلام نقل كرده اند صريح در حرمت نيست و عباسي هم از همين عدم صراحت، ادعاي ترخيص نموده است. اما حق اين است كه اگر ما باشيم و همين يك روايت براي استفاده بطلان كافي است. اما معلوم نيست كه مطلق باطل، حرام هم باشد.

نكته ديگر اين است كه از روايت و كيفيت سئوال و جواب ميتوان فهميد كه بطلان غناي مورد سئوال معلوم است. لذا نميتوان ادعا نمود كه سئوال از مطلق غناء بوده است.

اما از اين روايت ميتوان مدعاي مرحوم شيخ را استفاده كرد كه منع از غناء از باب بطلان است.

روايت بعدي، روايت عبد الاعلي است

22608- 15- وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْغِنَاءِ وَ قُلْتُ إِنَّهُمْ يَزْعُمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص رَخَّصَ فِي أَنْ يُقَالَ جِئْنَاكُمْ جِئْنَاكُمْ حَيُّونَا حَيُّونَا نُحَيِّكُمْ فَقَالَ كَذَبُوا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ‏ وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فاعِلِينَ بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ‏  ثُمَّ قَالَ وَيْلٌ لِفُلَانٍ مِمَّا يَصِفُ رَجُلٌ لَمْ يَحْضُرِ الْمَجْلِسَ.

يعني حضرت تطبيق داده اند كه اين اقوال از مصاديق لهو است كه خداي متعال از آن نهي كرده است.

مرحوم شيخ از اين روايت استفاده ميكند كه غناء داخل در لهو است و لو مضمونش باطل نباشد.