نسخه آزمایشی
جمعه, 31 فروردين 1403 - Fri, 19 Apr 2024

جلسه سوم فاطمیه هیات البرز/ تبدیل نعمت ولایت به کفر، دعوای تاریخی حق و باطل

متن زیر چکیده ای از جلسه سوم از سخنرانی آیت الله میرباقری در استان البرز است که در ایام فاطمیه به تاریخ 3 بهمن ماه سال 94 برگزار شده است. ایشان در این بحث اشاره می کنند نعمت حقیقی خدای متعال بر بندگان ولایت امام است. امام چشمه جوشان حیات است و هر که خود را به ولایت و محبت امام برساند زندگی جاوید خواهد یافت. آنها که نعمت ولایت امیرالمومنین را به کفر تبدیل کردند قوم خود را از همین دنیا وارد جهنم کردند که وادی ظلمت ولایت طاغوت است. دعوای تاریخی حق و باطل بر سر ولایت امیرالمومنین است و حلقه اتصال همه عالم با امیرالمومنین حضرت زهرا سلام الله علیها می باشند...

ولایت امام؛ نعمت حقیقی خدا بر بندگان

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله رب العالمين و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین. و اللعنة علي اعدائهم اجمعين. قرآن کریم می فرماید: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّـهِ كُفْرًا وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ * جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَ بِئْسَ الْقَرَارُ»(ابراهیم/28-29). قرآن در افق خود ماجرای درگیری در سقیفه را بیان کرده از جمله همین آیه که خدای متعال خطاب به پیامبر گرامی اسلام می فرماید که آیا ندیدی چگونه نعمت خدا را تبدیل به کفر کردند و قوم خودشان را به دار بوار حلول دادند. دو سرزمین دائر و بایر هست که در دیار بائر هیچ چیز سبز نمی شود. دار بوار همان جهنم است و اینها گویی قوم خود را از هم اکنون داخل جهنم حلول دادند و جهنم بد قرارگاهی است. از این آیه استفاده می شود که آنهایی که این کار را انجام دادند، سران و نخبگان یک جامعه بودند.

حدیثی را مرحوم کلینی در کافی ذیل این آیه شریفه از وجود مقدس امیرالمومنین علیه السلام نقل کردند: «مَا بَالُ أَقْوَامٍ غَيَّرُوا سُنَّةَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَدَلُوا عَنْ وَصِيِّه لَا يَتَخَوَّفُونَ أَنْ يَنْزِلَ بِهِمُ الْعَذَابُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ- أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ جَهَنَّم نحْنُ النِّعْمَةُ الَّتِي أَنْعَمَ اللَّهُ بِهَا عَلَى عِبَادِهِ وَ بِنَا يَفُوزُ مَنْ فَازَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»(1) یعنی این اقوام دنبال چه چیز بودند که سنت رسول خدا را تغییر دادند و از وصی حضرت رویگردان شدند؛ آیا نمی ترسند که خدا عذابش را بر اینها نازل کند؟! و بعد همان آیه ای که تلاوت شد را خواندند. بعد حضرت نعمتی که به کفر تبدیل شد را اینطور معرفی کردند که آن نعمتی که خدا به وسیله آن بر بندگان منت گذاشت، ما هستیم و هر کسی در روز قیامت به وسیله ما فائز می شود. قرآن فائزین روز قیامت را اینگونه معرفی می کند «مَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ»(آل عمران/185)؛ یعنی هرکه از عذاب جهنم رها شده باشد فائز است.

در روایات متعددی از ائمه علیهم السلام نقل شده که نعمت حقیقی ولایت ما است. ذیل این آیه «لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ»(تکاثر/8) روایتی از امام رضا نقل شده است که در مجلسی که عامه هم بودند، فرمودند: خدای متعال در دنیا نعمت حقیقی خلق نکرده است. یکی از عامه ای که در مجلس بود گفت: این حرف شما خلاف قرآن است و همین آیه را خواند؛ حضرت فرمودند که علمای شما نعیم را آب گوارا و غذا معرفی می کنند. همین حرف را شخصی در محضر جدم امام صادق گفت و جدم ناراحت شده و فرمودند: شما کاری را که برای خود بد می دانید به خدا نسبت ندهید. آیا شما از خوراک و خواب مهمان خودتان حساب می کشید که به خدا نسبت می دهید؟! منظور از آیه ولایت ما است.(2)

نکته ای اینجا مطرح است که در قیامت از همه اعمال و احوال ما در پنجاه موقف که هر کدام هزار سال است، حساب می کشند و حتی از حیواناتی که در اختیار ما است سوال می کنند؛ پس چطور امام رضا فرمودند که خدا از اینها سوال نمی کند و نعیم ولایت ما است. جواب آن را اینگونه می دهیم که در روایتی آمده که زنی خدمت امام صادق رسید و گفت که پزشک برای من شراب تجویز کرده است، از طرفی من دینم را به عهده شما گذاشتم و از چرایی آن از شما نمی پرسم اما در روز قیامت هر چه از من بپرسند می گویم که امام صادق گفته است، حضرت فرمودند که دینتان را از این زن یاد بگیرید. ما هم اگر دنبال امام حرکت کردیم و چشم و گوش و زبانمان دنباله رو امام بود، در مواقف قیامت هم جواب ما همین است و از امام هم که سوال نمی کنند. از ما سوال از خورد و خواب نمی شود، بلکه مهم این است که این خواب و خوراک در وادی ولایت امام باشد. اگر کسی نعمت امام و ولایت را کفران کرد نه تنها از خواب و خوراک بلکه از همه چیز از او سوال می کنند و او هم جواب هیچ سوالی را نمی تواند بدهد.

در روایت است که نبی اکرم پولی را به دو نفر از اصحاب دادند که یکی از آنها سلمان بود. فردای آن روز سنگی را داغ کردند و از آنها حساب کشیدند. سلمان که آن را انفاق کرده بود، سریع جواب داد اما نفر دوم تا خواست که توضیح بدهد پایش سوخت، حضرت فرمود که محشر اینگونه است.

ابوخالد کابلی از اصحاب و نزدیکان امام باقر و امام صادق علیهما السلام بود. روزی حضرت از او با خرمای لذیذی از او پذیرایی کردند و بعد فرمودند که چطور بود؟ گفت: لذیذ بود اما نگران هستم و بعد همان آیه «لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ» را خواند و گفت از سوال روز قیامت می ترسم. حضرت خندیدند و فرمودند: منظور از نعیم، خوردن بر سر سفره امام باقر نیست بلکه ولایت ما منظور است.(3)

تحلیل نعمت به ولایت

حال چرا نعمت فقط ولایت امام است؟ در روایت توضیح دادند که «نحْنُ الَّذِينَ أَنْقَذَ اللَّهُ النَّاسَ بِنَا مِنَ الضَّلَالَةِ وَ بَصَّرَهُمْ بِنَا مِنَ الْعَمَى وَ عَلَّمَهُمْ بِنَا مِنَ الْجَهْل»(4) یعنی به وسیله ما خدا شما را از کوری و جهالت وضلالت نجات می دهد. اگر همه امکانات در دنیا بود اما پیامبر و امام نبود، ما جهنمی بودیم؛ زیرا امام صراط و سبیل و وجه خدا و باب الله است و با امام می توان به خدا رسید. امیرالمومنین در حدیثی نورانی فرمودند «وَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِي لَايُعْرَفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِسَبِيلِ مَعْرِفَتِنَا؛ وَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ يُعَرِّفُنَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى الصِّرَاط... إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالى لَوْ شَاء، لَعَرَّفَ الْعِبَادَ نَفْسَهُ، وَ لكِنْ جَعَلَنَا أَبْوَابَهُ وَ صِرَاطَهُ وَ سَبِيلَهُ وَ الْوَجْهَ الَّذِي يُؤْتى مِنْه»(5) یعنی خدا جز از طریق ما شناخته نمی شود. اگر خدای متعال می خواست بدون واسطه ما خود را معرفی کند ولی خدای متعال ما را واسطه و سبیل و صراط قرار داد. باب توحید از وادی ولایت می گذرد و اگر کسی به امام نرسید به خدا نمی رسد چنانچه در باب زیارات هم آمده است «مَنْ عَرَفَهُمْ فَقَدْ عَرَفَ اللَّه»

حدیث معروفی از امام رضا علیه السلام در باب امامت نقل شده که برخی گفتند عدل جامعه کبیره است و در منابع مهمی هم آمده است. حضرت می فرماید: «الْإِمَامُ كَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ الْمُجَلِّلَةِ بِنُورِهَا لِلْعَالَم... الْإِمَام السَّحَابُ الْمَاطِرُ وَ الْغَيْثُ الْهَاطِلُ وَ الشَّمْسُ الْمُضِيئَةُ وَ الْأَرْضُ الْبَسِيطَة»(6) امام، ارض بسیط و آسمانی است که شما را در سایه خودش قرار می دهد. امام ابر بارنده و باران پربرکت و خورشید تابنده است که باعث شکوفایی شما است و به فرموده قرآن محیی است. اگر کسی به امام برسد زنده می شود چون به حیات طیبه می رسد و مرگ به سراغ او نمی آید زیرا «مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيدا» و قرآن هم می فرماید «وَ لَا تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَ لَكِن لَّا تَشْعُرُونَ»(بقره/154)

در قرآن از ولایت امام به مبدأ حیات تعبیر شده است. در زیارات هم آمده که «السَّلَامُ عَلَى مُحْيِي الْمُؤْمِنِين» اگر نفس امام به انسان بخورد انسان را زنده می کند؛ چنانچه قرآن در باب حضرت عیسی می فرماید «وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي»(مائده/110). امام چشمه حیات است و به فرموده قرآن «اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ»(انفال/24) همه دعوت حضرت حیات بخش است اما در حدیثی فرمودند که اینجا منظور ولایت امیرالمومنین است.(7)

در جایی دیگر قرآن سرزمینها را تعریف می کند «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ»(اعراف/58) سرزمین طیب گیاهش به اذن خدا شکوفا می شود اما سرزمین خبیث حاصلی ندارد، امام همان سرزمین طیب است که حیات و نور می بخشد. ولایت امام طریق جنت خدا است و حتی روایاتی است که بیان می کند باطن بهشت چیزی جز ولایت امام نیست. در قرآن خدای متعال احوال اصحاب میمنه را می فرماید «فِيهَا سُرُرٌ مَّرْفُوعَةٌ * وَ أَكْوَابٌ مَّوْضُوعَةٌ * وَ نَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ * وَ زَرَابِيُّ مَبْثُوثَةٌ»(غاشیه/13-16) و یا «وَ فَاكِهَةٍ مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ * وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ»(واقعه/20-21) حدیثی ذیل این آیات است که می فرماید: «إِنَّهُ لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ النَّاسُ إِنَّمَا هُوَ الْعَالِمُ وَ مَا يَخْرُجُ مِنْهُ»(8) این نعمتها آنچه مردم فکر می کنند نیست؛ بلکه مراد از این نعمتها امام و آن چیزی است که از آستانه امام ناشی می شود. علامه مجلسی وقتی این حدیث را نقل می کند می گوید: منظور این است که ما دو بهشت داریم: یکی همان حور و قصور و فاکهه و نعمتهاست؛ یکی هم بهشت ولایت امام است که در آنجا هم فاکهه و باقی چیزها هست، اما همه آنها منظور امام است و شاید اصلاً باطن همه نعمتهای بهشتی امام است.

بهشت متقین در تعریف قرآن این است که «مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهَارٌ مِّن لَّبَنٍ لَّمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ وَ أَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى وَ لَهُمْ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ»(محمد/15) در این بهشت نهر شیر و نهر آب گوارا جاری است. اینکه در آنجا نیازهای انسان چگونه است را الان متوجه نمی شویم اما روایتی در بحار خمر را در این آیه معنا کرده است «فَإِنَّهُ عِلْمُهُمْ يَتَلَذَّذُ مِنْهُ شِيعَتُهُم»(9) باطن نهر خمر در بهشت علم امام است که وقتی شیعیان از آن می خورند، غرق لذت می شوند.

جایگاه امیرالمومنین در محضر خدا بود نه در دنیا اما خدا این نعمت را در اختیار ما قرار داد. این آیه «وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ»(زخرف/4) در زیارت ششم حضرت تفسیر به امیرالمومنین شده است. تلقی من این است که نزول ائمه در این عالم و عبادتهایشان برای شفاعت از ما است اما طبق آیه قرآن این نعمت را به کفر تبدیل کردند «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا»(ابراهیم/28) یعنی خود نعمت را کفر کردند و نه اینکه کفران نعمت کرده باشند. در این آیه سوره حجرات می فرماید «وَ لَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيَانَ»(حجرات/7) خدای متعال به شما نعمت داده و شما ایمان را دوست دارید و در نظر شما سه چیز را مکروه کرد. روایتی نورانی است که باطن آیه را مشخص می کند و می فرماید که ایمان امیرالمومنین است و کفر و فسوق و عصیان سه خلیفه اول و ثانی و ثالث هستند.(10) در واقع قرآن می فرماید که خدا امیرالمومنین را در اختیار شما قرار داد اما شما کفر را انتخاب کردید پس در دار البوار که همان جهنم است، زندگی خواهید کرد. در روایات جهنم اینگونه تعریف شده است «وَلَايَةُ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ هِيَ النَّار» اولیای طاغوت کسانی را که تحت ولایتشان است، مستمراً در ظلمات که همان ولایت خودشان است، می برند. آنها از همین دنیا به جهنم رفتند و البته در قیامت هم با جهنم روبرو خواهند شد.

درگیری بر سر ولایت حق و باطل دعوای همیشه تاریخ

آنچه حضرت زهرا سلام الله علیها با آن روبرو شد داستان تبدیل شدن نعمت به کفر یعنی تبدیل ولایت امیرالمومنین به ولایت طاغوت است. اگر خوب دقت کنید سوای شأن آیه، دعوا در همه تاریخ بر سر ولایت امیرالمومنین و ولایت کفر بوده است؛ البته دعوای فراعنه هم با هم بر سر دنیا بوده؛ چنانچه فراعنه زمان ما هم مثل جنگ اول و دوم جهانی بر سر دنیا با هم می جنگند؛ اما جنگ حقیقی در تاریخ بر سر امیرالمومنین است. شاهد آن هم حدیثی است که از امیرالمومنین نقل شده «نزل أثلاثاً: ثلث فينا و في أحبائنا و ثلث في أعدائنا و عدو من كان قبلنا و ثلث سنة»(11) ثلث قرآن در مورد ما و محبین ما، ثلث آن در مورد دشمنان ما و قبل ما و ثلث آن هم احکام است. هر کجا قرآن بحث از فراعنه می کند جبهه مقابل امیرالمومنین هستند. درگیری فراعنه با انبیاء بر سر ولایت امیرالمومنین و توحید است. در سقیفه هم درگیری حضرت همین بود و در دنیای امروز هم درگیری همین است و اگر ولایت را رها کنیم به دار بوار وارد می شویم. قرآن می فرماید که این دنیا هم می تواند بهشت باشد «إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ»(انفطار/13) و هم می تواند جهنم باشد «وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ»(انفطار/14) ابرار شیعیان امیرالمومنین هستند که داستان آنها و شفاعت حضرت و ملک کبیری که به ایشان عطا شده در سوره «هل اتی» آمده است. دعوای حق و باطل هنوز هم بر سر همین یک کلمه نعمت ولایت است. همه تلاش دشمن این است که ما زیر چتر شیطان و اولیای طاغوت زندگی کنیم.

امپراطوری مدرن غرب ادامه حکومت بنی امیه است؛ یعنی جریان سقیفه به امپراطوری بنی امیه و بعد از آن به اروپا و غرب فعلی منتقل شده است. محققین تاریخی هم این مطلب را تأیید می کنند. البته باید بدانیم که آن ماجرای اصلی الی الابد بر جای خودش باقی است و هیچ چیز جای آن را نخواهد گرفت و شمر را الی الابد باید لعن کنیم؛ اما اینطور هم نیست که ماجرا تمام شده باشد بلکه هنوز هم در جریان است.

در روایتی است که از امام رضا علیه السلام سوال شد چرا به پیامبر ابوالقاسم می گفتند؟ فرمود: چون فرزندی به نام قاسم داشتند، عرض کرد: بیشتر بفرمایید؛ فرمود: قبول دارید که امیرالمومنین قسیم النار و الجنه است و نبی اکرم هم پدر همه امت از جمله امیرالمومنین هستند لذا به ایشان ابالقاسم گفته می شود.(12) لذ در روایت هست که «عَلِيٌّ قَاسِمُ الْجَنَّةِ وَ النَّار»

از امام صادق علیه السلام سوال شد اینکه فرمودند «عَلِيٌّ قَاسِمُ الْجَنَّةِ وَ النَّار» پس تکلیف امم سابق چیست؟ فرمود: انبیاء آنها را به محبت امیرالمومنین دعوت می کردند. چنانچه در روایتی است «وَلَايَتُنَا وَلَايَةُ اللَّهِ الَّتِي لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً قَطُّ إِلَّا بِهَا»(13) همه انبیاء به ولایت امیرالمومنین دعوت می کردند کمااینکه نبی اکرم ما را به ولایت امام زمان دعوت فرمودند. در ادامه حدیث، امام صادق علیه السلام فرمودند که آیا نخواندید که «حُبُّهُ إِيمَانٌ وَ بُغْضُهُ كُفْر» همه بهشتیان شیعیان امیرالمومنین هستند.(14)

همه دعوای تاریخی حق و باطل بر سر ولایت است و الا آیا می ارزید که شهدای عزیز ما برای پول و ثروت و خاک و نژاد شهید شوند؟! مستکبرین عالم به دنبال این هستند که نام اسلام نباشد. بعد از تسخیر لانه جاسوسی فرستاده ریگان به عربستان پیام داد که ما به شما امکانات می دهیم و شما هم اسلام سلفی را گسترش دهید. اسلام سلفی و غربیها با هم دعوا ندارند چون کفر و نفاق با هم دعوا ندارند بلکه هر دو با ایمان می جنگند. اگر از اسلام ناب دست بردارید با کفر و نفاق هم پیاله می شوید و آنها دیگر با شما کاری نخواهند داشت چنانچه قرآن می فرماید «وَ لَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَ لَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ»(بقره/120).

غرب به دنبال آن است که جریان هم فکر با خودش در دنیای اسلام بر سر کار باشد و البته معنای آن جاسوس بودن این جریان نیست بلکه می خواهد که ولایت امیرالمومنین را نفهمند و فکر کنند می توان در سوئیس و تحت ولایت کفر بود اما شیعه امیرالمومنین هم بود؛ این شدنی نیست چون اگر از عسل معاویه خوشت بیاید از ولایت امیرالمومنین فاصله می گیری. غرب می خواهد ما تحت ولایت امیرالمومنین نباشیم تا بتواند بر ما و نوامیس ما تسلط پیدا کند و همه چیز از جمله دین و حجاب را از ما بگیرند؛ لذا به دنبال روی کار آمدن یک جریان محافظه کار و سازشکار با آنها بر سر کار بیاید و ظاهر اسلامی هم داشته باشد.

یکی از ابعاد مهم حادثه عاشورا بعد سیاسی آن است اما آن افق، حاکم بر تاریخ است و نباید با روزمرگی آلوده شود. اسلام امام حسین در عین اینکه یک اسلام معنوی است اما یک اسلام سیاسی هم هست. آنها دنبال این هستند که ما از حاکمیت دینی فاصله بگیریم و نائبی از نواب امام زمان بر ما حاکم نباشد بلکه حکومت به دست آنها باشد. این هدف ارزش استقامت را دارد و اول کسی هم که استقامت کرد، حضرت زهرا سلام الله علیها بود. ایشان همه عالم را به امیرالمومنین متصل کرد. ایشان آتش را خاموش کرد که ما به بهشت امیرالمومنین وارد شویم و هیچ کس هم مانند حضرت زهرا نمی توانست این کار را انجام دهد. وقتی ایشان پشت درب آمد دومی پرسید که چرا شما آمدی؟ حضرت جواب داد که «طُغْيَانُكَ يَا شَقِي» یعنی تو سر برداشتی و جز من کسی نمی تواند تو را خاموش کند. السلام علیک یا فاطمه الزهرا...

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 217

(2) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص: 129

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏6، ص: 280

(4) تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص: 817

(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 184

(6) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص: 219

(7) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 248

(8) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص: 505

(9) تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص: 573

(10) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 426

(11) تفسير العياشي، ج‏1، ص: 10

(12) علل الشرائع، ج‏1، ص: 127

(13) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 437

(14) علل الشرائع، ج‏1، ص: 162