نسخه آزمایشی
شنبه, 01 ارديبهشت 1403 - Sat, 20 Apr 2024

جلسه اول فاطمیه هیات انبارداران قم/ درجات و مقامات انسان در اعمال عبادی و سیر در درجات قرآن

متن زیر جلسه اول سخنرانی آیت الله میرباقری در هیاتی در منزل آقای انبارداران در قم است که در ایام فاطمیه به تاریخ 16 بهمن ماه سال 94 برگزار شده است. ایشان در این بحث اشاره می کنند بر اساس روایات ما همه اعمال عبادی دارای درجات و مقامات مختلف هستند و لذا برای هر عمل نیز درجات مختلفی از ثواب ذکر شده است. ثواب زیارت امام معصوم هم تا آنجا ذکر شده که انسان می تواند از ورای حجاب معصوم با خدای متعال ملاقات کند. اینکه در روایات برای عبادات مختلف آثار فوق العاده را بیان کردند نشانه ظرفیت آن عبادت می باشد و نه اینکه حتما همه ما با آن مقامات راه پیدا کنیم. قرآن عهدنامه ما با خدا است و توضیح و تفصیل عهد خدا را با ما بیان می کند. قرآن تفصیل و بیان توحید است و مهجور گذاشتن این کتاب الهی محرومیت انسان است...

آثار توجه و انس با قرآن در لسان اهل بیت

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله رب العالمين و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین. و اللعنة علي اعدائهم اجمعين. یکی از دستورات مؤکدی که در روایات اهل بیت علیهم السلام مکرر آمده بحث توجه به قرآن و انس با کتاب خدا است که به اشکال مختلف هم تاکید شده که از جمله به تلاوت و فهم و عمل به قرآن دعوت شده است. از روایات استفاده می شود که نگهداری از قرآن در منزل، خواندن و تلاوت قرآن، فهمیدن و عمل به قرآن، همه برکت دارد و هیچکدام هم جای دیگری را نمی گیرد. اینطور نیست که اگر کسی مثلاً دنبال تفسیر و فهم قرآن بود جای تلاوت قرآن را پر بکند؛ بلکه نفس تلاوت قرآن هم آثار و برکات خودش را دارد.

در روایات هست اگر کسی قرآن را تلاوت بکند در مقابل هر حرف از حروف قرآن ـ نه یک کلمه و یک آیه ـ یک حسنه به انسان داده می شود و یک سیئه از انسان محو می شود. گاهی فرمودند که در مقابل هر حرف قرآن که تلاوت می کند ده حسنه به انسان عطا می شود و ده سیئه از انسان دور می شود.

در روایتی حضرت فرمودند که اگر کسی قرآن را در حال نشسته در نماز تلاوت بکند، در مقابل هر حرف قرآن پنجاه حسنه به او عطا می شود و پنجاه سیئه از او دور می شود و اگر در حال ایستاده در نماز قرآن را تلاوت بکند، در مقابل هر حرف قرآن صد حسنه به او می دهند و صد سیئه از او محو می کنند. هر حرفی از حروف قرآن مبدا برکات و خیرات فراوانی است.(1)

در کتاب کافی روایتی نقل شده که تعبیر خیلی تعبیر بلندی است و معنا کردنش دشوار است، حضرت فرمودند: اگر کسی قرآن را از اول تا آخر تلاوت بکند «أُدْرِجَتِ النُّبُوَّةُ بَيْنَ جَنْبَيْهِ، وَ لكِنَّهُ لَايُوحى إِلَيْه»(2)؛ یعنی همه حقایقی که خدای متعال در نبوت قرار داده در وجود او قرار گرفته و بین دو پهلوی او درج می شود؛ الا اینکه پیامبر نیست و به او وحی نمی شود؛ اما آن حقایقی که انسان در نبوت می یابد، در تلاوت قرآن به انسان عطا می شود.

لقای الهی تحت حجاب زیارت معصوم

در مورد زیارت معصوم هم در روایات ثواب کثیری ذکر می شود؛ مثلاً در کامل الزیارات این حدیث را نقل کرده که اگر کسی زیارت سیدالشهداء علیه السلام برود ثواب یک حج و یک عمره مقبوله دارد حتی گاهی تا هفتاد هزار حج و عمره مقبوله هست.

از موسی بن جعفر علیهما السلام در فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام نقل شده که اگر کسی فرزند من را زیارت بکند و در جوار ایشان یک شب بیتوته بکند، ثواب هفت حج مقبوله دارد. راوی تعجب کرد که یک زیارت چگونه معادل هفت حج مقبوله است! حضرت فرمودند: هفتاد حج مقبوله؛ باز تعجب کرد که چطور ممکن است که واقعاً در یک زیارت امام رضا علیه السلام هفتاد حج مقبوله باشد. مجدداً حضرت فرمودند: هفتصد حج؛ و تا هفتاد هزار حج را برشمردند. بعد فرمودند از این هم بالاتر است و اگر کسی ایشان را زیارت کند و یک شبی را در محضر ایشان بیتوته کند، مثل کسی است که «کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِه»(3) یعنی گویا خدا را در عرش زیارت می کند

بعد در ذیل روایت هم توضیح هم دادند که در روز قیامت چهار نفر از سابقین و چهار نفر از لاحقین بر عرش هستند و عرش گسترش پیدا می کند و همه زائرین اهل بیت روی عرش قرار می گیرند و مقدم بر همه زائرین، زوار امام رضا علیه السلام هستند. اجمال زیارت در عرش هم این است که انسان می تواند به زیارت خدای متعال و لقاء الهی برسد؛ منتهی لقاء خدای متعال برای بعضی مثل معصوم، بدون حجاب واقع می شود؛ یعنی معصوم خدای متعال را بدون حجاب ملاقات و زیارت می کند، ولی برای ما زیارت خدای متعال از وراء حجاب معصوم واقع می شود. انسان در زیارت معصوم می تواند انوار و تجلیات الهی را درک بکند.

زیارت مقاماتی دارد؛ زیرا امام مقاماتی دارند؛ یعنی همزمان در عالم ما و در عرش و فوق عرش هم هستند. موقعی که امام را در مقام عرشی زیارت می کند زیارت امام در آن مقام زیارت خدای متعال هست؛ اما نه به معنای اینکه خدا در بنده حلول می کند؛ بلکه زیارت خدای متعال از وراء حجاب امام واقع می شود. کما اینکه خدای متعال با موسی کلیم از حجاب شجره تکلم کرده یعنی در آغاز وحی خدای متعال وقتی با موسی در وادی طور صحبت کرد ایشان از وراء شجره می شنید؛ گرچه از بعضی بیانات قرآن استفاده می شود که در مقامات بعدی خدای متعال مستقیم با موسی صحبت کرده است «کلَّمَ اللهُ موسی تکلیماً»(نساء/١٦٤). زیارت خدای متعال از وراء معصوم برای انسان واقع می شود منتهی گاهی زیارت در مقام و منزلت مادون معصوم است و گاهی معصوم را انسان در مقام عرشی زیارت می کند که آنوقت زیارت خدای متعال برای او حاصل می شود.

در این روایت حضرت فرمودند که زیارت و وقوف در محضر امام رضا علیه السلام ثواب هفت حج دارد؛ وقتی آن شخص تردید کرد حضرت، هفتاد تا هفتصد تا هفت هزار و تا هفتاد هزار را برشمردند و فرمودند از همه بالاتر اینکه در زیارت امام زیارت خدای متعال فی عرشه حاصل می شود.

این مطلب در زیارت سیدالشهداء در عرفه هم هست که به حضرت عرض شد «عَرَّفْتُ بِالْقَبْرِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ... قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فِيهِ عَرَفَات... مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ ع يَوْمَ عَرَفَةَ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِه»(4) من عرفه را در عرفات درک نکردم ولی در کربلا درک کردم؛ حضرت فرمودند: هیچ چیز از ثواب اهل حج کم نداری. راوی تعجب کرد و گفت: وادی عرفه را من درک نکردم؛ حضرت کانه خوششان نیامد، پس فرمودند که این جمله را به غیر اهلش نگویید: کسی که امام حسین علیه السلام را در عرفه زیارت کند کمن زار الله فی عرشه است. مساله فوق این حرف ها است و وادی کربلا فوق عرفات است.

روایت دیگری در کامل الزیارات است و جزو روایات سنگین است که بزرگان سعی کردند معنی کنند. صفوان جمال به همراه امام صادق علیه السلام به حیره رفته بودند. صفوان شتردار بود و این فضیلت را هم داشت که شترها را کرایه می داد و همراه امام همسفر می شد و از امام علیه السلام روایات زیادی را نقل کرده است. می گوید در حیره در نزدیکی کوفه بودیم که حضرت فرمودند به زیارت سیدالشهداء برویم. گفتم: آقا شما امام معصوم هستید مگر امام معصوم هم به زیارت امام می رود؟! همه عالم در محضر معصوم است و همه ملائکه بر معصوم نازل می شوند. حضرت یک بیان خیلی عجیبی فرمودند که در هر شب جمعه خدای متعال هبوط می کند و به کربلا فرود می آید؛ البته این فرود آمدن جسمی و فرود آمدنی که از جنس مخلوقات باشد نیست زیرا این خلاف مسلمات اعتقادات شیعه است؛ گرچه بعضی از فرقه های مسلمان ها از این اعتقادات باطل هم دارند، چنانچه به عنوان مثال در معنای اینکه خدای متعال روز قیامت از عرش پایین می آید، از منبر پایین آمد و گفت همینطوری که من از منبر آمدم پایین خدا از عرش خود پایین می آید؛ اما در اعتقادات شیعه معنای فرود آمدن این نیست.

حضرت در آن روایت بیان عجیبی دارند که فرمودند: همه ملائکه و صد و بیست و چهار هزار پیامبر می آیند؛ یعنی در اثر این لطف و عنایت خدا کربلا موقعیتی پیدا می کند که همه انبیائی که عوالم را سیر کردند و الان در سماوات هستند برای دریافت آن فیض به کربلا تنزل پیدا می کنند. بعد صفوان به امام عرض کرد که شما در کربلا در هر شب جمعه یک ملاقاتی با خدا دارید؟ حضرت فرمود: همینطور است؛ یعنی به برکت عنایتی که خدا به سیدالشهداء می کند یک لقائی بین ائمه علیهم السلام و خدای متعال واقع می شود.

علی ای حال در فضیلت ثواب زیارت امام از یک حج و یک عمره ذکر شده تا هفتاد هزار حج و هفتاد هزار عمره و حتی در بعضی روایات است که هر یک قدمی که بر می دارید ثواب حج و عمره دارد. این روایت را مرحوم مجلسی بزرگ پدر علامه مجلسی در شرح من لا یحضر نقل می کنند که اگر کسی از فرات غسل کند و به سمت حرم سیدالشهداء حرکت کند، در مقابل هر قدم ثواب یک حج به او می دهند. بعد ایشان می گویند که این فراتی که نزدیک حله است تا حرم شصت هزار قدم است، پس در این زیارت ثواب شصت هزار حج می باشد. اینها تعارف و مبالغه نیست، بلکه بیان معصوم است که مانند خودش معصوم است و حرف ناروا و زیاده گویی العیاذ بالله از معصوم صادر نمی شود.

درجات ثواب در عبادات و زیارات

در زیارت امام به این ثواب ها می توان رسید؛ اما سوال این است که آیا همه می رسند؟ در جواب باید گفت که مثل شب قدر است که اگر به شب قدر برسیم «خَیرٌ من الف شهر»(قدر/3) یعنی بهتر از هزار ماه است. خدای متعال نفرمود که چقدر بهتر است؛ زیرا حد ندارد. اگر کسی شب قدر را درک کرد بیش از هزار ماه را درک کرده و حد یقف هم ندارد تا چگونه شب قدر را درک بکند؛ زیرا آدم هایی که شب قدر دارند متفاوت هستند.

بطور کلی عبادات با هم متفاوت هستند؛ مثلاً اگر گفته می شود که «الصلوة معراجُ المؤمن» معنایش این است که نماز می تواند معراج باشد نه اینکه هر کسی نماز خواند به معراج می رود. همچنین این ثواب هایی که در روایات برای نماز و حجّ و زیارت امام علیه السلام و تلاوت قرآن ذکر می شود، معنایش این است که می شود انسان در این عبادت به این فضیلت برسد و این ظرفیت در عبادت هست.

حجّ این ظرفیت را دارد که آدم به یک موقفی برسد که خدای متعال به او بفرماید: مثل روزی که از مادر متولد شدی گذشته ات را محو کردیم و یا بالاتر به او بگویند که آینده ات را تضمین کردیم. در زیارت سیدالشهداء می شود به این ثواب رسید که هفتاد هزارحجّ مقبوله را در یک زیارت بدست آورد. در روایتی سدیر نقل می کند که انسان در خانه خودش روی بام برود و یک سلام بدهد و انسان در یک سلام به سیدالشهداء به ثواب یک حجّ و عمره مقبوله برسد؛ اما نه اینکه هر کسی این کار را کرد به این ثواب می رسد؛ بلکه این ثواب تابع کیفیت عمل و درجات عمل است.

حجّ و زیارت امام و نماز این ظرفیت را دارند. در هر نمازی این ظرفیت هست که انسان یک معراج برود و عوالم را ببیند و برگردد. در هر صلاتی، این شدنی است؛ اما من هم می توانم؟ نه این معنایش این نیست که هر کسی نماز خواند این ثواب را پیدا می کند. این روایات نمی خواهد بگوید ما این ظرفیت را داریم بلکه می خواهد بگوید این ظرفیت در حجّ و صلاة و زیارت سیدالشهداء هست.

درجات ثواب تلاوت قرآن

در تلاوت قرآن هم گاهی در مقابل هر حرف یک حسنه به آدم می دهند و گاهی می گویند ده یا صد حسنه در مقابل هر حرف برای انسان هست. معنایش این است که در قرآن این ظرفیت هست که انسان اگر به قرآن نزدیک شد در مقابل هر حرف صد حسنه به او می رسد. اما اصلاً معنایش این نیست که در من هم این ظرفیت هست؛ بلکه انسان باید آن ظرفیت را کسب کند که بتواند از قرآن استفاده کامل را ببرد.

قرآن «حَبْلًا مُتَّصِلًا فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ عِبَادِك»(5) است یعنی یک رشته ای است بین ما و خدای متعال و هیچ گسستی ندارد. اگر کسی این رشته را بگیرد می تواند با همین قرآن تا مقام قرب خدا هم برود. در روز قیامت به آدم می گویند «اقْرَأْ وَ ارْق»(6) یعنی قرآن را بخوان و بالا برو. روایات می فرماید که درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است. اینها همه می خواهد فضیلت قرآن را ذکر بکند مقامات قرآن درجات بهشت است و درجات بهشت مقامات باطنی قرآن است و به اندازه ای که به قرآن رسیدید به درجات بهشت و مقامات باطنی بهشت راه پیدا می کنید. مقامات بهشت مقامات نامتناهی است.

بنابراین این روایات در واقع فضیلت قرآن را ذکر می کند نه موقعیت ما را. موقعیت قرآن این است که همه حقائق نبوت درون آن هست و می شود که انسان با یک دور تلاوت قرآن به همه حقائق نبوت برسد «أُدْرِجَتِ النُّبُوَّةُ بَيْنَ جَنْبَيْهِ، وَ لكِنَّهُ لَايُوحى إِلَيْه» الا اینکه پیامبر نیست؛ اما نه به این معنا که من هم به آن مقام می رسم؛ بلکه یعنی این ظرفیت در قرآن هست. ما باید تلاش کنیم تا این ظرفیت را به دست بیاوریم.

امام؛ صاحب علم اول و آخر در قرآن

همه اسرار توحید درون قرآن هست «لا رطبٍ و لا یابسٍ إلا فی کتاب مبینٍ»(انعام/٥٩) و یا در بیان دیگری قرآن می فرماید: «وَ نَزَّلْنَا عَلَیک الْکتَابَ تِبْیانًا لِکلِّ شَیءٍ»(نحل/٨٩) ما این قرآن را بر شما نازل کردیم و همه حقائق درونش به وضوح بیان شده است. امام صادق علیه السلام این روایت شریف را در جمع اصحابشان فرمودند که من آنچه در آسمان ها هست می دانم آنچه در زمین هست می دانم آنچه در بهشت و جهنّم هست می دانم آنچه بوده و خواهد بود می دانم. بعضی از اصحاب حضرت که اهل معرفت نبودند تعجب کردند، حضرت فرمود که قرآن می فرماید «َنَزَّلْنَا عَلَیک الْکتَابَ تِبْیانًا لِکلِّ شَیءٍ» یعنی قرآن تبیاناً لکل شئ هست و از طرفی مقدّمه دوم علم قرآن یعنی من عنده علم الکتاب و همه اسرار قرآن نزد امام است(7)

خدای متعال می فرماید «بَلْ هُوَ آیاتٌ بَینَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ»(عنکبوت/٤٩) قرآن تماماً آیات بینات نسبت به توحید است و اگر کسی به قرآن رسید، به وضوح توحید را درک می کند؛ ولی جایگاه قرآن در سینه آن کسانی است که خدای متعال علم الهی و علم قرآن را به آنها داده است. در کافی هست که امام باقر علیه السلام فرمودند: «مَا قَالَ بَيْنَ دَفَّتَيِ الْمُصْحَف قُلْتُ: مَنْ هُمْ جُعِلْت فِدَاكَ؟ قَالَ مَنْ عَسى أَنْ يَكُونُوا غَيْرَنَا»(8) خدا نفرمود قرآن بین دو جلد است، بلکه فی الصدور الذین اوتوا العلم است. راوی از امام سوال کرد اوتوا العلم چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: غیر از ما چه کسی می تواند محمل علم قرآن باشد. ائمه، حملة کتاب الله هستند. امام صادق علیه السلام فرمود که همه حقائق را من می دانم چون من علم به کتاب دارم و کتاب هم «نزّلنا ألیک القرآن تبیاناً لکلِّ شئ» است. همه حقائق در قرآن هست و اگر کسی به قرآن رسید به همه حقائق می رسد؛ اما معنایش این نیست که من هم به قرآن می رسم.

در تبیین این مسئله خدای متعال می فرماید «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ * فِی کتَابٍ مَکنُونٍ»(واقعه/77-78) این کتاب خودش کتاب کریمی است و اهل جود و بخشش است قرآن، کریم و اهل جود و بخشش است و به انسان می بخشد. قرآن «مأدبة الله»(9) یعنی سفره ای است که خدا گسترده و هر کسی به اندازه خودش از این سفره طعام می خورد. طعام هم فقط این طعام ظاهری نیست. آنجا که خدای متعال می فرماید «فَلْینْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلی طَعَامِهِ * أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبًّا * ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا»(عبس/24-26)؛ یعنی نگاه کنید به طعامی که می خورید و ببینید ما چگونه از آسمان باران را فرستادیم و این گیاهان را برای شما رویانیدیم که از آن استفاده کنید.

امام صادق علیه السلام فرمودند این طعام مقصود فقط طعام ظاهری نیست بلکه علم است یعنی «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ قَالَ قُلْتُ مَا طَعَامُهُ قَالَ عِلْمُهُ الَّذِي يَأْخُذُهُ عَمَّنْ يَأْخُذُه»(10) یعنی ببینید علمتان را از چه کسی می گیرید؛ باید از یک مرکز پاکی علم بگیرید. طعام، فقط علم نیست. قرآن مأدبة الله یعنی سفره خدا است و طعام هایی درون آن هست و می شود از این طعام های قرآن استفاده کرد. قرآن کریم است «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ» اگر کسی با قرآن مانوس شد قرآن از میوه های بهشتی خودش روزی اهل قرآن می کند. قرآن وقتی میوه های بهشتی را توضیح می دهد می فرماید «قُطُوفُهَا دَانِیةٌ»(حاقه/٢٣) میوه های بهشت در اختیار و نزدیک و در دسترس است. قرآن هم اینطور است و رزق خودش را در اختیار قرار می دهد. «فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ * لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» قرآن کریم دهش و بخشش دارد و در یک کتابی است که آن کتاب مکنون است و کنان و حجاب و حفاظ دارد. این قرآن را مس نمی کنند الا آنهایی که پاک شده باشند. انسان به اندازه ای که به طهارت باطن می رسد ابواب قرآن به روی او گشوده می شود و این سفره برای او باز می شود. این سفره مقاماتی دارد و می شود با قرآن تا مقام لقاء الله سیر کرد. این ظاهر قرآن است؛ قرآن یک جانبش در محضر خدا است و یک جانبش در اختیار بندگان است. می شود در مقامات قرآن سیر کنید تا به محضر خدای متعال برسید. این کتاب از این جنس است.

ثواب تلاوت هر حرف قرآن و تبیین آن

این ثواب هایی که برای تلاوت قرآن ذکر می شود که یک حرف قرآن صد حسنه دارد یعنی در هر حرفش که انسان بخواند صد حسنه به دست می آید و اگر یک دور قرآن را تلاوت بکند حقائق نبوت به انسان عطا می شود؛ اما باز تکرار می کنم انسان نگوید که من یک دور قرآن را خواندم چرا به حقائق نبوت نرسیدم؟ اینها همه بیان فضیلت قرآن است؛ اما سلمان هم قرآن می خواند من هم قرآن می خوانم سلمان هم نماز می خواند من هم نماز می خوانم؛ بستگی دارد چه کسی نماز می خواند. نماز معراج است و قرآن سفره گسترده خدا است قرآن رشته بین ما و خدای متعال است. اما اینکه چه کسی می تواند با این رشته طی مسیر بکند و شرطش چیست، این سخن دیگری است. می شود انسان قرآن بخواند و در هر حرفی که انسان تلاوت می کند صد حسنه به او بدهند و صد سیئه از او محو بکنند و در هر حرف قرآن درجاتش هم بالا برود.

بعضی بزرگان گفتند که حروف مقطعه قرآن مثل الف لام میم، کلید همه سوره است ولی کلیدی است که به معصوم می دهند. همه اسرار سوره با این فهم می شود و در همین الم است. اگر کسی الم را فهمید سوره بقره را می فهمد و اگر نفهمید، خبری نیست. سوال این است که آیا فقط الم قرآن حروف مقطعه است یا همه قرآن؟ همه قرآن حروف مقطعه است چنانچه در روایات گاهی ائمه حروف قرآن را یک به یک اینگونه معنا می کنند «عَنْ تَفْسِيرِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ فَقَالَ الْبَاءُ بَهَاءُ اللَّهِ وَ السِّينُ سَنَاءُ اللَّهِ وَ الْمِيمُ مُلْكُ اللَّهِ وَ اللَّهُ إِلَهُ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ الرَّحْمَنُ بِجَمِيعِ خَلْقِهِ وَ الرَّحِيمُ بِالْمُؤْمِنِينَ خَاصَّة»(11). هر حرف قرآن معنا دارد و همه قرآن حروف مقطعه است.

اهمیت قرآن و عهد ما با خداوند متعال

این کتاب الهی به تعبیر روایات معصومین علیهم السلام عدل امام است «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي»(12) یعنی به اندازه ای که برای امام احترام قائل هستیم در موقف خود برای قرآن باید احترام قائل باشیم؛ بلکه اصلاً قرآن با امام متحد هستند و موطن قرآن در محضر امام است. این قرآنی که رشته بین ما و خدا است، این قرآنی که همه درجات بهشت است، این قرآنی که تجلیات مختلفی دارد، این جز در وجود امام نیست «بَلْ هُوَ آیاتٌ بَینَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ»

این کتاب الهی را خدای متعال به ما منت گذاشته و آن را در عوالم نازل کرده تا به دست ما رسیده است و لذا می شود با این قرآن سیر کرد تا به سرچشمه قرآن که علم الهی و کلام الهی است؛ برسیم. به تعبیر روایات قرآن عهد مؤمن با خدا است و شایسته نیست مؤمن روزی بر او بگذرد و این عهد خدا با خودش را مرور نکرده و نخوانده باشد؛ اقلاً پنجاه آیه انسان باید در شبانه روز بخواند. این عهد را خدای متعال در قرآن اینگونه توضیح داده است «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیکمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیطَانَ إِنَّهُ لَکمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ»(یس/60-61) عهد ما با خدای متعال دو قسمت دارد یک قسمتش نفی است لا تعبدوا الشیطان یک قسمتش اثبات یعنی ان اعبدونی هذا صراط مستقیم است. همه زندگی انسان اعم از اینکه حرف می زند و نگاه می کند و می خورد و می آشامد و ازدواج می کند از دو حال خارج نیست، یا عبادت خدا است و یا عبادت شیطان است. ما رفتاری نداریم که خارج از عبادت باشد؛ یا انسان دلداده شیطان و مقاصد شیطانی است و به همان سمت حرکت می کند و یا دلداده خدای متعال است به سمت او حرکت می کند.

خدای متعال یک عهد از ما گرفته که شیطان را بندگی نکنید؛ بلکه خدا را بندگی کنید. قرآن تفصیل این عهد است و عهدنامه خدا با ما است که مقامات بندگی خودش و درکات اطاعت شیطان و اولیاء طاغوت را توضیح می دهد. قرآن عهدنامه ما با خدا است و توضیح و تفصیل عهد خدا را با ما بیان می کند. قرآن تفصیل و بیان توحید است و مهجور گذاشتن این کتاب الهی باعث محرومیت انسان است. قرآن به فرموده روایات «كَلَامُكَ النَّاطِقُ عَلَى لِسَانِ نَبِيِّك» است که خدای متعال این کلام را در اختیار ما گذاشته و ما ان شاء الله باید سیر کنیم با این کلام و مقامات قرآن را بدست بیاوریم. السلام علیک یا فاطمه الزهرا...

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 612

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 604

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏4، ص: 585

(4) كامل الزيارات، النص، ص: 172

(5) مكارم الأخلاق، ص: 343

(6) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 606

(7) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص: 128

(8) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص: 205

(9) التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص: 60

(10) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 50

(11) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 114