نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 06 ارديبهشت 1403 - Thu, 25 Apr 2024

جمع بندی سوره همزه و نکات پایانی / روز عرفه و برکات آن در مکه و کربلا و مشارکت ما برای درک ثواب آن

متن زیر جلسه 63 گفتگوی جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری در برنامه سمت خدا می باشد که در تاریخ 12 مهرماه 93 برگزار شده است. در این جلسه ایشان در ادامه تفسیر سوره همزه اشاره می کنند این سوره ناظر به یک جمعیتی است که کارشان همز و لمز است. اساس این همز و لمز نسبت به خدای متعال و اولیای معصوم است. اولین هماز شیطان است. عده ای هستند که واقعا اصل همز و لمز به آن ها برمی گردد. دیگران گاهی وارد دستگاه همز و لمز آن ها می شوند و آن عیب جویی ها را قبول می کنند. ایشان در ادامه با توجه به تقارن جلسه با ایام عرفه و مناسک حج اشاره می کنند که عرفه از نظر زمانی یک زمان بسیار فوق العاده است. دو نقطه هم وجود دارد که فیض خاص در آن جاری است؛ یکی صحرای عرفات است. اولین جایی که وقوف واجب است، عرفات است که از ظهر عرفه تا غروب است. معرفت الله این جا حاصل می شود. موطن دومی هم هست که آن موطن در روایات بیشتر به آن اهمیت داده شده و آن کربلاست. خدای متعال قبل از اهل عرفات برای زوار قبر امام حسین تجلی می کند. و نیز در این فیوضاتی که منتشر می شود ما هم می توانیم شریک باشیم. ما هم با دلمان می توانیم در آن صحنه ها باشیم. آن بی قراری مهم است. اگر کسی دلش از محیط کنده شده باشد و دلش در عرفه و در کربلا باشد ان شاء الله در ثواب ها شریک است. در روز عرفه دعاهای عرفه را هم باید خواند به خصوص دعایی در صحیفه است که در آن قسمت عمده اش دعا برای امام زمان است. آن هایی که از اول ذی القعده چله گرفتند عید قربان روز عیدشان است و روز عید خیرات به آن ها می رسد.

سؤال: بحث امروز را به دو بخش تقسیم می کنیم بخشی شرح و تفسیر سوره مبارکه همزه و بخش بعدی مختص فضیلت روز عرفه و عید قربان است.

جواب: سوره همزه ناظر به یک جمعیتی است که کارشان همز و لمز است. اولا ملکه شان است و ثانیا هم کثیرا همز و لمز می کنند و هم ظاهرا همز و لمز های بزرگ می کنند. خدای متعال هم از یک جهنمی خبر داده با یک تصویر خاص که این ها در آن جهنم مبتلای به عذاب هستند. اساس این همز و لمز نسبت به خدای متعال و اولیای معصوم است و نقطه مقابل حمد و حسن ظن به خدای متعال و صلوات بر اولیا خدا است. اولین کسی که اهل حمد بر خدای متعال است خود نبی اکرم است. همه جبهه حامدین اطراف نبی اکرم جمع می شوند. لوای حمد در قیامت دست نبی اکرم و امیرالمومنین است. عده ای حامد خدای متعال هستند؛ خدا را خوب و زیبا می بینند، عده ای هم بر عکس سوء ظن به خدای متعال دارند. بهشتی ها این طرف اند و جهنمی ها آن طرف هستند. راه بهشت حمد است و راه جهنم سوء ظن و بدبینی و بدگمانی به خداست. انسان که بدگمان به خدا شد به دیگران تکیه می کند. اولین کسی که حسن ظن دارد نبی اکرم و امیرالمؤمنین است. دشمنان نبی اکرم، دشمنان جنی که ابلیس است، شیاطین انسی آن ها و جهنمیان در سپاه آن طرف قرار می گیرند.

این طرف نبی اکرم حسن ظن به خدا را در عالم ایجاد می کند، زیبایی ها و جلال و جمال حق را به تصویر می کشد و ما را به توحید دعوت می کند. آن طرف هم سوء ظن و اعراض از حضرت حق و شرک است. آن هایی که این کار را می کنند یک بت کده هایی برای خودشان دارند، امکاناتی را فراهم کردند با او به جنگ خدای متعال می روند. شیطان هم با تکیه به عبادات و ریاضات و توانایی هایی که از خود خدای متعال بود به جنگ رفت.

روایت می فرماید: اولین هماز شیطان است. شیطان می خواهد ما را مبتلا به همز و لمز بکند همان گونه که خودش گرفتار است. روایتی از نبی اکرم (ص) نقل شده که به خدای متعال پناه ببرید تا شما را از همزات، نفخات و نفسات شیطان پناه بدهد. همزات شیطان این است که در شما غضب نسبت به نبی اکرم و اهل بیت ایجاد و انسان در صف دشمنان می رود. بعد حضرت توضیح دادند اگر نسبت به خود من هم نتواند دشمنی ایجاد کند دشمنی به دوستان من ایجاد می کند و از آن طرف هم دوستی دشمنان من را در شما ایجاد می کند، شما را به دشمنان خوش بین می کند و به دوستان بدبین.

اما نفخات شیطان این است که برای نبی اکرم و اهل بیت بدل سازی می کند، تکیه گاه انسان را عوض می کند، در انسان نفرت ایجاد می کند و تکیه گاه انسان را از امام به دیگران منتقل می کند. بدل برای نبی اکرم و اهل بیت درست کردن یکی از کارهای دستگاه شیطان و یکی از ارکان تصرفات جنود شیطان است. مقابل امیرالمومنین انسان های زیادی درست می کند. تکیه گاه های متعدد می شود صراط های مستقیم. در حالی که علی صراط مستقیم است. «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُ مَعَ عَلِيٍ يَدُورُ حَيْثُمَا دَار»(1)، نفس شیطان این است که مقابل نسخه نبی اکرم نسخه برای شما می پیچد. نسخه شفای همه بیماری ها و درد های بشر در دست نبی اکرم است. کسی که دستورات نبی اکرم را عمل می کند باطنا صلوات می فرستد، ایشان را پیغمبر خدا می داند و راهش را راه خدا می داند.

معنای نفس این است که در دل شما این تردید را ایجاد می کند که «فَإِنَّهُ يُرِي أَحَدَكُمْ أَنَّ شَيْئاً بَعْدَ الْقُرْآنِ أَشْفَى لَهُ مِنْ ذِكْرِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَيْنَا»(2)، اگر کسی غیر از قرآن و اهل بیت و توجه و تواضع در خانه خدا و از آن ها گرفتن دنبال داروی شفا بخش دیگری نسبت به آلام و دردهای باطنی و ظاهری جامعه و فرد بود مبتلا به نفسات شیطان شده است. روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است؛ «مَا مَعْنَى قَوْلِهِ تَعَالَى وَيْلٌ لِكُلِ هُمَزَةٍ لُمَزَة»(3)، معنای این آیه شریفه چیست؟ «قَالَ الَّذِينَ هَمَزُوا آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ وَ لَمَزُوهُمْ وَ جَلَسُوا مَجْلِساً كَانَ آلُ مُحَمَّدٍ أَحَقَّ بِهِ مِنْهُم »، حضرت فرمودند: اهل بیت را نسبت به حقشان همز و لمز کردند. جایی نشستند که حق نبی اکرم و اهل بیت شان بود. همازین و لمازین این ها هستند؛ یعنی کم کم همازین و لمازین یک دستگاه مقابل دستگاه نبی اکرم درست می کنند. سرپرستی جامعه حق نبی اکرم است. خلافت الله است. «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ»(مائده/55)، مقام ولایت مال خدای متعال است. اگر در مقابل آن یک دستگاهی درست کنند این ها همازین و لمازین می شوند.

عده ای هستند که واقعا اصل همز و لمز به آن ها برمی گردد؛ یعنی کارشان همز و لمز است. بدبین اند، نفرت دارند، هر چه دین آورده حتی صنع الهی را زشت می بینند. قرآن می فرماید: آن هایی که اهل تسبیح خدای متعال هستند، همه عالم را زیبا می بینند و مقام رضا پیدا می کنند. عده ای به عکس هستند. نگاهشان به عالم نگاه وارونه است، زشت می بینند. از منظر خودشان به عالم نگاه می کنند. اگر انسان از منظر الهی به عالم نگاه کند، می فهمد همه چیز عالم سر جای خودش است. اگر انسان از منظر معلم به کلاس نگاه کند همه چیز معنی دارد اما اگر از منظر خودت نگاه کنی می بینی همه چیز مزاحم است. «إِنَّ الَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیُسَبِّحُونَهُ»(اعراف/206)، آن هایی که در محضر خدا هستند و از آن منظر به عالم نگاه می کنند، خدا را تسبیح می کنند. کسی که در محضر خدا نیست، حجاب دارد و از پایین می بیند همه عالم را عیب می بیند. عیب ها را هم گردن خدای متعال می گذارد.

عده ای کارشان این است. آن ها ولات جور اند. جامعه پردازی می کنند، تمدن سازی می کنند، در عالم بساط درست می کنند، جای نبی اکرم و خلفای نبی اکرم می نشینند، بعد برای خودشان مقابل دستگاه حضرت دستگاهی درست می کنند؛ در واقع احیای جاهلیت مدرن می کنند. حیات و ممات نبوی حیات و ممات طیبه است. این طرف جاهلیت و تمدن و جامعه جاهلی درست می کنند. و دیگران گاهی وارد دستگاه همز و لمز آن ها می شوند آن عیب جویی ها را قبول می کنند و از منظر ولات جور و ائمه جور و امامان باطل اولیاء طاغوت نگاه می کنند. این ها هم به همان دستگاه مبتلا می شوند.

سوال: یعنی به همان شدت و بغض است نگاهشان؟

جواب: البته با آن شدت نگاه نمی کنند. هیچ وقت هیچ کسی در مقیاس ابلیس و دشمنان نبی اکرم نمی تواند عداوت و دشمنی کند. همه صفات رذیله مال ابلیس و جهل است. دیگران وقتی تبری از نبی اکرم پیدا می کنند و زیر بار جهل می روند صفات اش را در آن ها القا می کند. همان طور که خوبی ها مال نبی اکرم است اصل بدی ها نیز مال ابلیس و دشمنان نبی اکرم است. اگر آن همز و لمز را قبول کردند وارد آن جبهه می شوند و همه موانع و حدود محدودیت ها آن ها را می گیرد البته به اندازه خودشان. درکات جهنم یکسان نیست کما این که بهشت درجات دارد. یک عده ای اهل طاغوت اند و در مراتب بالاتر جهنم هستند.

عده ای نیز هستند که گرفتار همز و لمز هماز و لماز نشدند ولی یک جایی با آن ها همراهی کردند. همیشه هر گناه اخلاقی، اعتقادی و عملی که اتفاق می افتد ریشه در جبهه همز و لمز دارد. آن ها هستند که دین را بد می دانند و ضد دین را در عمل و فکر و اخلاق اشاعه می دهند. منتها گاهی مومن هم مبتلا می شود. آن هایی که مبتلا شدند؛ موحد اند، خدا را قبول دارند، انبیاء و اولیاء را قبول دارند ولی گرفتار شدند، این ها نجات پیدا می کنند. آن جهنم مؤصده و دربسته مال این ها نیست. روایتی از امام باقر (ع) نقل شده است؛ «قَالَ إِنَ الْكُفَّارَ وَ الْمُشْرِكِينَ يُعَيِّرُونَ أَهْلَ التَّوْحِيدِ فِي النَّارِ وَ يَقُولُونَ مَا نَرَى تَوْحِيدَكُمْ أَغْنَى عَنْكُمْ شَيْئاً وَ مَا نَحْنُ وَ أَنْتُمْ إِلَّا سَوَاء»(4)، کفار و مشرکین اهل توحید را در جهنم مورد سرزنش قرار می دهند و می گویند: شما که همه چیز را به خدا نسبت می دادید و خوشبین به حضرت حق بودید، این خوشبینی چه فایده ای کرد؟ ما کافر و بدبین بودیم شما این جا چه کار می کنید؟ می بینید پایان کار ما یکی شد. «قَالَ فَيَأْنَفُ لَهُمُ الرَّبُّ تَعَالَى فَيَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ اشْفَعُوا فَيَشْفَعُونَ لِمَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ يَقُولُ لِلنَّبِيِّينَ اشْفَعُوا فَيَشْفَعُونَ لِمَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ يَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ اشْفَعُوا فَيَشْفَعُونَ لِمَنْ شَاءَ اللَّهُ وَ يَقُولُ اللَّهُ أَنَا أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ اخْرُجُوا بِرَحْمَتِي فَيَخْرُجُونَ كَمَا يَخْرُجُ الْفَرَاش»، فرمود: خدای متعال به نفع این ها به میدان می آید و به ملائکه اجازه می دهد از این ها دستگیری کنند. آن کسانی که خدا اجازه داده را دستگیری می کنند و تعداد کثیری را هم انبیا دستگیری می کنند وقتی ملائکه و انبیاء و مؤمنین دستگیری هایشان را کردند، خدای متعال می فرماید: من ارحم الراحمین ام همه تان بروید بیرون. همه آن ها مثل پرنده ها از جهنم بیرون می روند. «ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع ثُمَّ مُدَّتِ الْعُمُدُ وَ أُوصِدَتْ عَلَيْهِمْ وَ كَانَ وَ اللَّهِ الْخُلُود»، سپس امام باقر علیه السلام فرمود: آن وقت ستون ها بر پا می شود، خیمه جهنم درست می شود و درها برایشان بسته می شود و خالد می مانند. یعنی آن هایی که اهل دشمنی و بدبینی اند به جهنم هم که رفتند به جای این که توبه کنند مؤمنین را سرزنش می کنند. می گویند: ببینید ما و شما یکی هستیم. حتی آن جا هم به سمت خدا برنمی گردند. خدای متعال هم به میدان می آید و هر چه انبیا و ملائکه شفاعت نکنند خودش دستگیری می کند. با رحمت خودش از جهنم بیرون می برد. بعد خیمه جهنم برپا می شود، درهای جهنم بسته می شود و این می شود مقام خلود که مال معاندین است. پس این سوره بعید نیست. بر اساس این روایات آن مجازاتی که گفته مال آن دسته است.

این دستگاهی که شیطان درست می کند، دستگاه همز و لمز، که به نظر خودش خیلی دستگاه بزرگی است و ما باید از آن به خدا پناه ببریم و نجات از آن از وسع ما بیرون است؛ گاهی قرآن وسعت اش را برای ما ترسیم می کند و گاهی نیز خدای متعال با یک تعابیر دیگری به تعبیر من با یک نگاه الهی به عالم و یک نگاه از بالا توصیف می کند. می فرماید این دستگاه در مقابل دستگاه خدا هیچ چیز به حساب نمی آید. گاهی می فرماید: کسی که به غیر خدا تکیه می کند مثل عنکبوت است که برای خودش خیمه ای درست کرده، تار و پود هم دارد و خیال می کند خیلی دستگاه عظیمی است اما همه اش یک تار عنکبوت است «كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا»(عنکبوت/41)، گاهی تعبیر این است که این هایی که علیه دستگاه حق حرکت می کنند «يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»(توبه/32)، همه تلاش شان باز دم است می خواهند نور خدا را خاموش کنند اما اراده خدای متعال به این تعلق گرفت که این چراغ نه تنها خاموش نشود بلکه به تمام برسد که با ظهور حضرت به تمام می رسد.

گاهی تعبیرشان این است که این ها همه دستگاه شان در مقابل همه عالم مثل کف روی آب است مثل طلایی که آب می کنند کفی هم روی طلا می آید و زرگر آن ها را دور می ریزد تا طلا خالص شود، این ناخالصی کنار می رود. خدای متعال با یک نگاه فرانگرانه می فرماید: همه این دستگاه همز و لمز با این تکیه گاهش «لَيُنبَذَنَّ فِي الْحُطَمَة»(همزه/4)، در آتش اند.
اگر کسی مبتلا به همز و لمز آن ها شد و زیبایی شناسی اش تغییر کرد گرفتار است اما اگر نه زیبا شناسی اش تغییر نکرد دستگاه خدا و انبیا را خوب می داند و دستگاه شیاطین را بد می داند اما وسوسه شد و شیطان آلوده اش کرد، این را خدای متعال با شفاعت خودش از طریق انبیا و ملائکه و محورش وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت شان نجات می دهد، دستگیری می کند و وارد وادی طهارت و نور و توحید و رحمت می شوند.

سوال: در بخش بعدی در مورد امروز روز عرفه و فضیلت امروز و در مورد عید قربان صحبت خواهیم کرد. صفحه‌ 224 قرار امروز ماست ایات 20 تا 28‌ سوره مبارکه هود.

جواب: رحمت الهی همه عالم را فراگرفته اما طبیعتا یک ظرف هایی که هم از نظر زمانی و هم از نظر مکانی ظرف خاص رحمت الهی هستند. عرفه از نظر زمانی یک زمان بسیار فوق العاده است که در فضیلتش همین مقدار کافی است که در روایت است که اگر کسی در ماه رمضان آمرزیده نشد که ماه رمضان شهر الله است و شب قدر دارد و در هر شب میلیون ها نفر از جهنم نجات پیدا می کنند، باید منتظر عرفه بماند. بنابراین اگر خدای متعال به ما توفیق داد و ما را به عرفه رساند پیداست آمادگی در ما ایجاد کرده برای این که تطهیر شویم و از نو شروع کنیم.

البته کل این دهه ذی الحجه دهه فوق العاده ای بوده و در همین دعایی که صبح و قبل از مغرب خوانده می شود سخن همین است که خدایا ما را به این ایام رساندی از برکات این ایام به ما بده. برکاتی که در این ایام می شود به آن برسید در این دعا است. این قاعده کلی است؛ خیلی از فیوضاتی که در فرصت های خاص می شود به آن رسید از دعاهای آن ایام باید به دست بیاوریم. لحن دعای معصوم به ما می آموزد چه چیزی از خدا بخواهیم و گویای این است که چه حاجتی برآورده می شود و چه فیضی جاری می شود. این دعایی که مال دهه ذی الحجه است نه روز اول تا غروب عرفه، صبح و غروب خوانده می شود. آن دعا مقام هایی از جمله مقام رضا که می شود به آن رسید را نشان می دهد. این مقامات گویا عرفه ختم می شود لذا این دعا روز عرفه تمام می شود. مال عید هم نیست. در واقع اگر کسی این دعا را خوب انجام بدهد غروب عرفه دعا مستجاب می شود، بارش بسته می شود، بار این ایام را می برد و وارد عید می شود. گویا اوج مسئله در غروب عرفه است و بعد عید انسان است. این ایام ایام مخصوص از نظر زمانی بود.

دو نقطه هم است که فیض خاص در آن جاری است؛ یکی صحرای عرفات است که ما در ماه رمضان دعای حج را می خوانیم و شب قدر التماس می کنیم که خدایا ما را از حاجی ها قرار بده و امام زمان آن شب اسم حاجی ها را می نویسند. کسانی که حضرت قرار است به عنوان امیر الحاج بیایند و سیرشان بدهند در مناسک حج ثبت می شوند. چون حج فرار الی الله «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ»(ذاریات/50)، در قرآن است که از شرک و آلهتان به سمت خدا بروید، موحد شوید و از گناهانتان توبه کنید. حج فرار الی الله است از شرک، غفلت و تعلقات دنیایی. یک سفر است. یک سیر در حج واقع می شود انسان اگر این سیر را طی کرد به مقام توحید می رسد.گویا حضرت به عنوان مربی و امیرالحاج ما را سیر می دهند. فقط این نیست که ما را مواقف بدهند و توضیح بدهند بلکه حالات باطنی ما و سیر ما را حضرت راهبری می کنند. حضرت امیرالحاج ظاهری که نیستند امیرالحاج باطنی هم هستند. انسان را در مقامات حج سیر می دهند که همه مقامات مقامات ولایت نبی اکرم و اهل بیت باطنی است و برای خود اهل بیت هم مقامات ولایت الله است.

از آن لحظه ای که از خانه جدا می شوند که گویا از عالم دنیا بیرون می روند تا آن لحظه ای که می آیند تلبیه می گویند. لباس شان را که بیرون می آورند از تعلقات بیرون می روند. دو لباس می پوشند لباس تمیز ساده و یکسان و بعد هم تلبیه می گویند. چهار تلبیه می گویند. در واقع در بین نداهایی که در عالم است دعوت خدا و رسول را می شنوند، اجابت می کنند و تلبیه می گویند. از خانه تعلقات که هجرت می کنند دعوت الهی شنیده می شود. این دعوت در عالم وجود دارد. در ماه رجب از آسمان هفتم ما را صدا می زنند اما اجابتی نیست. حاجی وقتی این سیر را کرد و به مسجد شجره رسید آن جایی که می خواهد محرم شود، در این مقامات و مواقیت گویا دعوت الهی را می شنود و تلبیه می گوید. می گویند اگر نشنیدی هم بگو. خدا دارد صدا می زند. این دعوت خاص است. منتها هر کس نمی شنود. آن هایی که شنیدند می گویند شما جواب را بدهید و بی احترامی نکنید. تلبیه بگویید، محرم شوید و وارد حج شوید. محرماتی برای شما حرام می شود. خیلی از تعلقات را باید کنار بگذارید. بعد طواف و سعی می کنید که هر کدام مناسک و آدابی دارد. اگر تمتع باشد از احرام بیرون می آیید دوباره محرم می شوید این بار کنار خانه خدا محرم می شوید. بعد به سمت عرفات می روید.

اولین جایی که وقوف واجب است، عرفات است که از ظهر عرفه تا غروب است. این سرزمین وادی عرفات است. معرفت الله این جا حاصل می شود. انسان به مرحله عرفه و معرفت می رسد. حجاب ها و موانع در این وادی کنار می رود و تجلیات الهی و معرفت واقع می شود. بعد اگر کسی به معرفت رسید به مشعرالحرام می رود و آن جا شعور به حرمات الله پیدا می شود. بعد هم وارد وادی منا می شود و آن جا باید با آرزوها درگیر شد و قربانی کرد و شیطان را رجم کرد. شیطانی که می خواهد بین انسان و خدای متعال حائل شود. من گاهی به ذهن ام می آید که حضرت افراد را سیر می دهند و در روز عید قربانی ها و ذبیح های خودشان را انتخاب می کنند. آن هایی که ظاهرا یا باطنا یا هر دو این ها باید ذبیح راه حضرت باشند. این سیری است که شاید در حج واقع می شود.

این یک قصه است که حجاجی که مهمان های خاص اند و از شب قدر رزقشان معین شده در وادی عرفات می آیند و آن جا خدای متعال به آن ها عنایت می کند و درها به روی شان باز می شود.

یک موطن دومی است که آن موطن در روایات بیشتر به آن اهمیت داده شده و آن کربلاست. این روایت را بزرگان از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَتَجَلَّى لِزُوَّارِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَبْلَ أَهْلِ عَرَفَاتٍ وَ يَقْضِي حَوَائِجَهُمْ وَ يَغْفِرُ ذُنُوبَهُمْ وَ يُشَفِّعُهُمْ فِي مَسَائِلِهِم»(4)، خدای متعال قبل از اهل عرفات برای زوار قبر امام حسین تجلی می کند (ما یک زائر از راه دور داریم و یک زائر قبر امام حسین(ع)، این روایت ظاهرا شامل کسانی است که زائر قبر امام حسین اند) خواسته هایشان را برآورده می کند، گناهان شان را پاک می کند و در خواسته هایشان شفاعت آن ها را می کند.

سوال: چه نکته ای در این اهمیت کربلا وجود دارد؟

جواب: نکته اش این است که بابی که از امام حسین(ع) گشوده می شود در عرفه مهم تر از بابی است که در عرفات گشوده می شود. از برکت وجود مقدس سید الشهدا است. روایت می فرماید: هر شب جمعه 124 هزار پیغمبر کربلا می روند. اوصیائشان می آیند. در روایت دیگری است که خدای متعال در کربلا هبوط می کند. هبوط جسمانی نیست. یعنی همین تجلی. یک حقیقتی از رحمت الهی در کربلا واقع می شود که از آن تعبیر شده به هبوط. آن حقیقت رحمت و ضیافت الهی به برکت امام حسین است. انبیاء از سماوات سرازیر می شوند می بینند این جا خبری است. عالم را طی کرده اند رفتند به سماوات از سماوات می آیند. ملائکه از عالم ملکوت می آیند، اولیاء از عالم ملکوت می آیند، حتی نبی اکرم و اهل بیت نیز می آیند. امام صادق(ع) فرمود: نبی اکرم می آیند ما هم می آییم. چون هر خبری است در کربلاست. بعد حضرت فرمودند: «ثُمَّ يُثْنِي بِأَهْلِ عَرَفَاتٍ فَيَفْعَلُ ذَلِكَ بِهِم»، آن گاه خدای متعال توجه به عرفه می کند همان رفتاری که با زوار امام حسین علیه السلام داشت با اهل عرفه که مهمان های خود خدا هستند، در حسب ظاهر آمدند، بیت الله را درک کردند و از کنار بیت الله قصد عرفات را کردند، دارد.

پس عرفه غیر از فیض زمانی یک فیضی هم دارد که از دو مکان منتشر می شود ولی در این فیوضاتی که منتشر می شود ما هم می توانیم شریک باشیم. ما هم با دلمان می توانیم در آن صحنه ها باشیم. البته هر کس به اندازه خودش سهم و درجه دارد. گاهی این طور است که حتی ممکن است یک کسی که به دلایلی نتوانسته برود به گونه ای تعلق به آن مواقف داشته باشد که فیضی که به او می رسد بیشتر از آن ها باشد. مثل کسی که گناه کرده به حدی به ندامت و سوزش توبه مبتلا می شود و آتش توبه وجودش را دگرگون می کند که خدای متعال سیئات را تبدیل به حسنات می کند. گویا از کسی که این گناه را نکرده یک قدم جلوتر است به خاطر آن شدت توبه ای که دارند. یا مثل کسانی که به شدت آرزوی شهادت دارند. یکی از دعاهای ما این است که مستشهد باشیم؛ یعنی طالب شهادت و بی قرار شهادت در رکاب حضرت باشیم. این شاید افضل از شهادت است. حالا اگر صلاح دانستند شهادت را هم می دهند. آن بی قراری مهم است. اگر کسی دلش از محیط کنده شده باشد و دلش در عرفه و در کربلا باشد ان شاء الله در ثواب ها شریک است.

بعد از جنگ جمل کسی به امیرالمؤمنین(ع) عرض کرد: ای کاش برادرم بود پیروزی شما را می دید. حضرت فرمود: دلش با ماست؟ عرض کرد: بله. حضرت فرمودند: او در ثواب با ما شریک است. اشخاصی در ثواب شریک اند که هنوز به دنیا نیامده اند. یک تعبیری است؛ «فَنَحْنُ نُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّا قَدْ شَارَكْنَا أَوْلِيَاءَكُمْ وَ أَنْصَارَكُمُ الْمُتَقَدِّمِينَ، فِي إِرَاقَةِ دِمَاءِ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ، وَ قَتَلَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ سَيِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ يَوْمَ كَرْبَلَاءَ، بِالنِّيَّاتِ وَ الْقُلُوبِ، وَ التَّأَسُّفِ عَلَى فَوْتِ تِلْكَ الْمَوَاقِف»(5)، ما شهادت می دهیم که ما شریک هستیم با کسانی که با ناکثین و قاسطین و مارقین در کنار امیرالمؤمنین جنگیدند و با کسانی که با قتل امام حسین در کربلا جنگیدند. اولا در نیت با آن ها هستیم هم دل هستیم ثانیا تاسف می خوریم که چرا ما در آن مواطن نبودیم. ما با آن ها شریک هستیم. حضرت فرموده: این طور بگویید که ما ولو نبودیم ولی شریک آن ها هستیم.
بنابراین می شود انسان از راه دور هم که است شریک باشد با آن هایی که در مواطن خوب هستند و آن مواقف را درک می کنند. برای آن ها دعا می کند، دلش پیش آن هاست و خوشحال است که آن ها آن جا هستند. انسان حسود اول اشکالی که دارد این است که از ثواب عبادت دیگران محروم می شود. ولی اگر بسیار خوشحال است که دیگران هم هستند بعد می گوید خدایا ما محرومان چه کنیم به او پاداش می دهند. در روایت دارد که روز قیامت به خیلی ها به خاطر عمل شان مزد می دهند به یک عده ای هم عین همان مزد ها را می دهند. وقتی سؤال می شود این ها که این کارها را نکردند گفته می شود آن ها دعا کردند و از ما خواستند به خاطر همان دعا مستجاب کردیم.

پس عرفه هم زمانش زمان خاصی است هم یک مکان های خاصی است که تجلیات الهی بر اساس این روایت در آن مکان می شود. این زمان در اختیار ما هم است ولی فیضی که از آن مکان هم می آید ما می توانیم در آن شریک باشیم. گاهی می توانیم فیضی ببریم بدون این که در وادی عرفات و در وادی کربلا باشیم. فیض هایی که هست برای حاجی و بعد مهم تر برای زائر امام حسین فراوان است. روایاتش فراوان است. بنده یکی از روایات زیارت امام حسین علیه السلام در روز عرفه را می خوانم. امام صادق(ع) فرمودند: «مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ ع يَوْمَ عَرَفَةَ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ حِجَّةٍ مَعَ الْقَائِمِ وَ أَلْفَ أَلْفِ عُمْرَةٍ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص»(6)، هر کس امام حسین (ع) را در روز عرفه زیارت کند خداوند هزار هزار حج همراه با حضرت مهدی یا رسول خدا را برای او می نویسد. البته این به معنی این است که این فعل ظرف این ثواب است نه این که هر کسی این کار را بکند به او می دهند. در واقع شخص می تواند برسد.

سوال: منظور این است که می تواند به آنجا برسد؟

جواب: بله. در روایتی دیگر «وَ مَنْ أَتَاهُ يَوْمَ عَرَفَةَ عَارِفاً بِحَقِّهِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حِجَّةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مُتَقَبَّلَات وَ أَلْفَ غَزْوَةٍ مَعَ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ أَوْ إِمَامٍ عَدْل»(7)، حضرت فرمودند که کسی که عارفا بحقه امام حسین(ع) را زیارت کند هزار حج و هزار عمره مقبول به او می دهند. یعنی آدم هزار سال زنده باشد و هزار دفعه حج برود و هزار جنگ با پیامبر مرسل و امام عادل به او می دهند. البته این روایات در ثواب زیارت امام حسین این قدر زیاد است که جای انکار ندارد و از نظر سند جای مناقشه نیست. «قَالَ فَقُلْتُ لَهُ وَ كَيْفَ لِي بِمِثْلِ الْمَوْقِف»، این راوی به امام صادق عرض کرد که آقا موقف کجا؟ عرفات حیف است. حضرت دارند ثواب زیارت سیدالشهدا را می گویند او دلش در عرفات بود. «قَالَ فَنَظَرَ إِلَيَّ شِبْهَ الْمُغْضَبِ ثُمَّ قَالَ يَا بَشِيرُ إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَتَى قَبْرَ الْحُسَيْنِ ع يَوْم عَرَفَةَ وَ اغْتَسَلَ فِي الْفُرَاتِ ثُمَّ تَوَجَّهَ إِلَيْهِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حِجَّةً بِمَنَاسِكِهَا وَ لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا قَالَ وَ غَزْوَة»، راوی می گوید گویا حضرت شبیه کسی که غضب کرده به من نگاه کردند، فرمودند: اگر روز عرفه مؤمن بیاید محضر امام حسین و غسل از فرات بکند و متوجه به سید الشهدا شود خداوند در مقابل هر قدمی یک حج با همه مناسک می نویسد و می گوید شاید فرمودند و غزوه ای در مقابل هر قدم.

بنابراین زیارت سید الشهدا یک عبادت خاص است. گویا همه درهای خیرات از وادی سید الشهدا گشوده می شود و به شفاعت سید الشهدا علیه السلام است. لذا خدای متعال به شفاعت سید الشهدا و عنایت حضرت آن کسانی که می روند آن جا اول ضیافت می کند. حتی در روایات است «مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ ع يَوْمَ عَرَفَةَ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِه»(7)، کسی که عرفه به زیارت سید الشهدا برود به زیارت الله فوق عرشه رفته. به زیارت در آن مقام رفته. بعضی این گونه معنا کردند گویا همین که فرمود خدای متعال تجلی می کند بر زوار امام حسین این تجلی برای ما من وراء حجاب است. از ورای حجاب امام حسین است. مثل این که خدای متعال تکلم کرد با موسی کلیم در طور از پشت حجاب شجر. روایت دارد آن شجر هم امام حسین علیه السلام بود. خدای متعال از ورای امام حسین با موسی کلیم تکلیم کرد. صدای خدا را می شنید اما از ورای خدای سید الشهدا. یعنی حضرت در همه مقامات حضور دارند. بستگی دارد انسان از کدام مقام فیوضات را از امام حسین بگیرد. فرمود: زائر روز عرفه از مقام عرش فیوضات و تجلیات الهی را می گیرد البته از وراء امام حسین علیه السلام.

عرفه روزی است که انسان باید به معرفت برسد و با زوار امام حسین و اهل عرفات شریک شود. دلش آن جا باشد. این اصل کار است. زیارت سید الشهدا جزء اعمال اصلی است که نباید فراموش شود. حتی از راه دور هم باشد چه بسا از راه نزدیک بیشتر قبول کنند. جواب حضرت هم می رسد. همه عالم جواب آدم را می دهند. عرفات هم همین طور. می شود انسان کنار عرفاتی های امام زمان علیه السلام باشد.

دومین کار این است که در روز عرفه دعاهای عرفه را هم بخواند به خصوص دعایی در صحیفه است که در آن قسمت عمده اش دعا برای امام زمان است. اصل دعای بعد از ظهر عرفه را صلوات قرار بدهید و دعا بر امام زمان. بقیه حاجات فرع شوند. صلواتی است مرحوم محدث هم در اعمال عرفه نقل کردند که حضرت فرمود: اگر این صلوات را بخوانید نبی اکرم و اهل بیت را از خودتان راضی می کنید. در اعمال روز عرفه در مفاتیح آمده است. صلوات کوتاهی است. یک مطلبی را امشب سید بن طاووس دارد که شب قربان احیاء دارد ولی عمل خاص برایش نقل نشده. احیائش مستحب است. ایشان می گویند اصل احیاء معامله مع الله است. هر کاری می کنید برای خدا باشد و در اخلاص بکوشید. ایشان می گویند اگر یک موقعی خسته هم شدید که خوابتان گرفت بخوابید که بیدار شوید و با توان عبادت کنید. این هم جزء احیاء می شود. شب قدر خدای متعال خواب آن هایی که برای خدا می خوابند بیداری قبول می کند. خواب اهل ذکر را خدای متعال بیداری حساب کرده است. بنابراین امشب شب احیاء به عبادت است. اگر بشود انسان بیدار بماند فضیلت های فراوان دارد و آن هایی که این دهه را درک کردند و از اول ذی القعده چله گرفتند روز عیدشان است و روز عید خیرات به آن ها می رسد. اصل خیرات مال کربلا است و عرفه و از آن جا ان شاء الله به ما می رسد.

پی نوشت ها:

(1) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 10، ص: 432

(2) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 60، ص: 204

(3) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 24، ص: 310

(4) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 98، ص: 37

(5) زیارت جامعۀ الائمۀ المؤمنین

(6) كامل الزيارات، النص، ص: 169و170

(7) كامل الزيارات، النص، ص: 172