نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 30 فروردين 1403 - Thu, 18 Apr 2024

جلسه دوم شبهاي ماه رمضان حرم رضوي/ فرصت دنیا برای عبور از حجاب ها/ امام وجه الهی

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 28 خرداد ماه 96 است که به مناسبت ماه مبارک رمضان در حرم مطهر امام رضا علیه السلام ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ بین ما و حضرت حق یک حجاب ها و پرده هایی است که این پرده ها و حجاب ها باید برداشته بشود. فرصت این رفع حجاب و برداشته شدن پرده ها هم در عالم دنیاست. اگر کسی در عالم دنیا محجوب بود، خیلی از این پرده ها در قیامت هم دیگر برداشته نمی شود. اما اگر کسی در مسیر توحید قرار گرفت این سیر ادامه دارد یعنی اینطور نیست که همه معارف در دنیا به انسان برسد، بلکه موحدین هم خیلی از معارف را در آخرت می آموزند. ولی انسان باید از این دنیا سرمایه اش را ببرد و یکی از عقوبت های سختی که در عالم آخرت بیان شده این است که انسان از پروردگار خودش در حجاب است. کما این که از مهمترین ثواب ها و لذت ها و بهجت های آخرت «النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ اللَّه » است. معنای نظر به وجه الله این نیست که خدای متعال یک صورتی مثل صورت مخلوقات دارد که روز قیامت پرده را کنار می زند و مردم می توانند صورت خدا را می بینند، بلکه وجه الله حجت های الهی و انبیاء هستند که مردم از طریق آنها متوجه خدا می شوند. در این عالم اگر کسی موحد شد هر کجا نگاه کند این حقیقت را می بیند و در پرتو این حقیقت معرفت به خدا پیدا می کند و خدا را می شناسد. حالا اگر کسی روزیش شد و در دنیا نظر به وجه امام کرد، وقتی به قیامت می رود به معرفت کامل تر می رسد.

عنایت و توجه خداوند به ما برای درک وجود خودش

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . از معارف اهل بیت استفاده می شود که بین ما و حقایقی که در این عالم و حضرت حق یک فاصله ها و حجاب هایی وجود دارد. البته این روشن است، چرا که خدای متعال در همه عالم حاضر است به طوری که «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ»(حدید/4)، هر کجا باشید خدای متعال با شماست. خدای متعال در همه عالم حاضر است به گونه ای که «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عَلِيم »(حدید/3). این تعبیر در دعای نورانی عرفه سیدالشهداء است که «أَ يَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَيْسَ لَكَ حَتَّى يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَك »، مگر کسی غیر از تو یک ظهوری دارد که تو نداری تا او بخواهد تو را برای ما آشکار کند؟!  همه پیدایی های عالم از اوست و هرچه هست از اوست. «حَتَّى تَحْتَاجَ إِلَى دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْك »، تو اصلا کی پنهان بوده ای که نیاز به یک راهنمایی باشد تا به تو دلالت کند؟!

در دعای ابوحمزه خوانده اید که «بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْكَ وَ لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْت »، تو من را به سمت خودت دلالت و هدایت کردی و دست من را گرفتی. اگر من یا الله می گویم و اگر تو را می شناسم، اگر آن انسان های بنده های کامل پرده ها از جلوی چشمشان کنار رفته، همه اینها به وسیله توست. «بِكَ عَرَفْتُكَ» من با تو، تو را شناختم و خودت، خودت را به من معرفی کردی «أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ». اگر من رو به تو می آورم و نیمه شب بلند می شوم و با تو مناجات می کنم، اینطوری نیست که من از خواب بیدار شدم بلکه «دَعَوْتَنِي إِلَيْكَ»، تو مرا صدا زدی، تو دل من را گرم کردی و رغبت به سوی خودت را در دل من ایجاد کردی.

در روایت است که آن بنده خدا به پیغمبر زمان خودشان عرض کرد: حالا که تو می روی برای مناجات با خدای متعال یک مطلبی هم من دارم، خواهش می کنم که به خدای خودت مطلب من را عرض کن و بگو فلان بنده می گوید من انقدر تخلف و معصیت می کنم، تو چرا کاری به کار من نداری؟! چرا لااقل من را مجازات نمی کنی و من را رها کرده ای؟! پیغمبر خدا آمد اما نقل شده که خجالت کشید پیغام این بنده را برساند چون مودبانه نبود. خدای متعال فرمود پیغام بنده ما را نرساندی! به او بگو من تو را مجازات کرده ام و لذت مناجات خودم را از تو گرفته ام! لذتی بالاتری از این نیست، یعنی اینطور نیست که اولیاء خدا اگر از بستر پهلو تهی می کنند، «تَتَجافى  جُنُوبُهُمْ  عَنِ  الْمَضاجِع »(سجده/16) لذت نمی برند! اصل لذت برای آنهاست. ما از یک جرعه آب لذت می بریم چطور می شود از حضور در محضر خدا لذت نبریم؟!  بالاترین محرومیت همین است که آدم از اینها محروم باشد.

عرض من این است که یک دسته معارف است که درست هم هست «بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْكَ وَ لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْت» ، اگر تو عنایت نمی کردی من اصلا چه می فهمیدم و کی به این درایت می رسیدم که تو هستی؟! ما سروکار مان با تو وقتی می افتد که خودت ما را به سوی خودت دعوت کنی؛ اینها یک دسته معارف است که فراوان هم هست. در قرآن آمده که خدا با ماست، او اول و آخر و ظاهر است و پنهان نیست، «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي  قَرِيب »(بقره/186) و او در قرب ماست. ولی از آن طرف هم باز در معارف ما داریم که یک عده ای در روز قیامت، «يُنادَوْنَ  مِنْ  مَكانٍ  بَعِيد»(فصلت/44) از دوردست ها صدا می شنوند و اینطور نیست که همه احساس قرب به خدای متعال کنند.

لزوم برداشته شدن حجاب های بین ما و خدای متعال در همین دنیا

خدای متعال به ما قریب است ولی آیا ما هم قریب هستیم و احساس قرب می کنیم؟ این ملازمه ندارد. خدا با ماست ولی آیا ما هم با خدا هستیم؟ لذا در روایات و معارف ما از آن طرف هم ذکر شده که بین بنده و خدای متعال حجاب هایی است که این حجاب ها باید برداشته بشود. بین ما و حقایق حجاب هایی است. در جلسه گذشته اشاره کردم که ما می توانیم عالم معاد خودمان را از همین دنیا ببینیم و لازم نیست از دنیا برویم. البته سیر ما به تدریج کامل می شود. مومنین کامل هم وقتی وارد عالم آخرت می شوند خیلی از حقایق برایشان آشکار می شود که در دنیا آشکار نشده ولی از روایات و معارف اهل بیت استفاده می شود در همین دنیا می شود پرده ها را کنار بزنی و آخرت خودت را ببینی.

در همین دنیا می شود انسان به یقین نسبت به حضرت حق و حقایق عالم برسد و نور یقین در وجودش نازل بشود. فرصت هم همین فرصت دنیاست و اتفاقا از بعضی معارف اهل بیت استفاده می شود که جای رسیدن به این حقایق هم در این دنیاست. اگر در این دنیا به این حقایق نرسیدی در آخرت هم ولو وارد عالم آخرت می شوی ولو این که پرده ها را از جلوی چشمت کنار می زنند و آدم تیزبین می شود، «فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ  الْيَوْمَ  حَدِيد»(ق/22) اما باز هم در غفلت است. آدم خیلی چیزها را که در دنیا نمی دید در عالم آخرت می بیند اما خیلی حقایق است که از این دنیا باید فهمید، از این دنیا باید پرده اش را کنار زد و اگر در این دنیا نفهمیدیم هیچ وقت دیگر هم نخواهیم فهمید.

یکی از بیاناتی که از وجود مقدس ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام نقل شده، گفتگوهایی است که با سران ادیان علمای بزرگ ادیان داشتند. شاید یک علتش هم این بود که تلقی مأمون این بود که این اهل بیت هم مثل خود ما هستند و چیزی بیشتر از ما دستشان نیست. بعضی گفتند که مأمون اهل معرفت به مقامات اهل بیت بود ولی اینطوری نیست، چرا که این شخص در روایات ما خیلی مذمت شده است. او خیال می کرد ولایت ائمه هم مثل خودشان است و دعوا سر ملک است! گفت ولایتعهدی را به حضرت می دهیم و با این کار معلوم می شود که حضرت هم مثل خود ماست و همه هم این را می فهمند! 

از جمله کارهایی که مأمون می کرد برای این که شخصیت حضرت را تخفیف و سبک کند این بود که علمای مختلف ادیان را جمع کرد تا با حضرت وارد گفتگو و مناظره بشوند. اما حضرت بر همه آنها غالب شدند و معجزات حضرت آشکار شد. علی ای حال همینقدر کافی است که مأمون می خواست تلقی مردم این باشد که امامت همان چیزی است که ما داریم و خود بنی هاشم هم چیزی بیشتر از ما ندارند. اما نتیجه برنامه امام رضا علیه السلام این شد که ما بعد از 1200 سال الحمدلله فوج فوج می آییم و اینجا طواف می کنیم و زیارت جامعه کبیره می خوانیم، آخرش هم می گوییم که «مَوَالِيَّ لَا أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ» نشد، ما نمی توانیم شما را توصیف کنیم و شما بالاتر از این حرفها هستید. حالا معلوم می شود امام رضا علیه السلام غالب بودند یا مأمون!

تمام هدف مأمون این بود که امام بشود یک آدمی مثل خودش و بگویند آقا دعوا سر قدرت بوده، اما الان بعد از 1200 سال ما می آییم و اینجا زیارت می کنیم. البته این برداشته شده اما قدیم ها مردم به پشت سر که می رسیدند لعن به هارون الرشید هم می کردند، چون هارون الرشید پدر مأمون پشت سر امام دفن است. البته مأمون تلاش می کرد که قبر پدرش را قبله قبر امام قرار بدهد اما نشد، حضرت جلو و پشت سر هارون است و قدیم ها لعن می کردند و از آنجا عبور می کردند.

بهره برداری از فرصت دنیا برای رسیدن به حقیقت قیامت

در یکی از گفتگوهایی که حضرت با آن سابئی دارند، نقل شده که حضرت فرمودند: اولوالالباب آنچه در عالم آخرت هست را فهمیده اند. اولوالالباب آنهایی هستند که صاحب لُبّ اند. لب یکی از مقامات وجودی آدم است و شاید از قلب هم پنهانی تر است که در روایات به شیعیان امیرالمومنین تفسیر شده اند. اولوالالباب این را فهمیده اند که «وَ قَدْ عَلِمَ ذَوُو الْأَلْبَابِ أَنَّ الِاسْتِدْلَالَ عَلَى مَا هُنَاكَ لَا يَكُونُ إِلَّا بِمَا هَاهُنَا»(1) آنچه در آن عوالم هست از اینجا باید فهمیده بشود. اگر کسی در این جا نفهمید دیگر در آن عالم هم برود اهل معرفت نمی شود.

بعد نقل شده که حضرت به این آیه استشهاد کردند: «وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى  فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى  وَ أَضَلُّ سَبِيلا»(اسرا/72)، اگر کسی در این دنیا نابینا باشد در آخرت هم نابیناست. البته مقصود نابینایی ظاهری نیست بلکه مقصود کسی است که چشمش باز نشده و نتوانسته حقایق عالم را ببیند. چون می دانید ما غیر از دو چشمی که در سر داریم دو چشم هم در قلب خودمان داریم و غیر از این گوشهایی که در سر داریم قلبمان هم دارای گوش هست. در روایات دیدید که فرمود در یک گوش ملک می دمد و در یک گوش شیاطین وسوسه می کنند. آنهایی که در این دنیا نتوانستند حقایق را ببینند در آخرت هم دیگر معلوم نیست که بتوانند ببینند. باید در این دنیا پرده ها برداشته بشود و حقایق مشهود بشود و الا ادم وارد عالم آخرت و جهنم هم بشود نمی فهمد چه خبر است!

ما که در این دنیا زندگی می کنیم و با پوسته دنیا و خانه سر و کار داریم باید بدانیم که این خانه یک صاحبخانه ای هم دارد. «لِلَّهِ مُلْكُ  السَّماواتِ  وَ الْأَرْض »(شوری/49)، ملک همه آسمان ها و زمین برای خداست و فرمانروایی اش متعلق به اوست. ما که در این عالم زندگی می کنیم سر و کار با ملک این عالم داریم در حالی که باید با ملکوت این عالم سروکار داشته باشیم و اهل مشاهده ملکوت بشویم. قرآن ما را دعوت کرده و می فرماید: «أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض»(اعراف/185) ، چرا نظر به ملکوت عالم نمی کنید؟ چرا تلاش نمی کنید تا پرده ها کنار برود و شما اهل عالم ملکوت بشوید؟

پس ببینید در این دنیا می شود یک پرده هایی را کنار زد انسان به مشاهده حقایق عالم برسد و قیامت و باطن عالم را ببیند. اگر کسی اهل مشاهده ملکوت شد می بیند که همه ملکوت عالم در مقابل خدا سجده می کنند، آن وقت اهل یقین شده و شک و تردید و شبهات از بین می رود. این مشاهده جایش در دنیاست و این طور نیست که اگر آدم در دنیا نرسید در آخرت برسد. البته آن کسانی که در دنیا به حقایق می رسند می دانند که همه حقایق در این دنیا قابل چشیدن نیست و نمیتوان همه را درک کرد؛ بلکه باید به عالم آخرت بروند والا خدای متعال ما را به عالم آخرت نمی برد. فرمود: اگر همه سفره آخرت را در این دنیا می شد پهن کرد دیگر سفره آخرت بی معنا بود. سلمان هم وقتی وارد عالم آخرت می شود تازه سیرش شروع می شود، یعنی اینطور نیست که همه حقایق را در این دنیا بشود فهمید. ولی از این دنیا باید انسان سرمایه اش را ببرد. اگر سرمایه اش را نبرد وارد عالم اخرت هم بشوی محجوبی.

نظر به وجه الله

یکی از عقوبت های سختی که در عالم آخرت بیان شده در قرآن این است که می فرماید: «كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُون »(مطففین/15)، اینها از پروردگار خودشان در حجاب اند و نمی توانند بی حجاب با پروردگار خودشان در ارتباط باشند، این از مجازات های سنگین آخرت است. کما این که از مهمترین ثواب ها و لذت ها و بهجت های آخرت «النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ اللَّه »(2) است. این از مهمترین لذت های عالم آخرت است. یعنی همه لذات بهشتی یک طرف این لذت هم یک طرف. «النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ اللَّه » خیلی عجیب توصیف شده، البته آن هم معنا شده است. اتفاقا روایت از وجود مقدس ثامن الحجج است که از ایشان سوال شد که یابن رسول الله، این که در روایت دارد موحدین و آن کسی که لا اله الا الله می گویند و به توحید می رسند در قیامت «النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ اللَّهِ تَعَالَى»، به وجه خدا نگاه می کنند، این یعنی چه؟ همانطور که عرض کردم شما هرچقدر هم موحد باشید و هرچقدر هم پرده ها در این دنیا کنار برود اما یک وعده هایی را به ما دادند که برای عالم آخرت است و اصلا در دنیا نمی شود به آن برسی.

موسای کلیم به خدای متعال عرضه داشت: «رَبِ  أَرِنِي  أَنْظُرْ إِلَيْك »(اعراف/143) خدایا خودت را به من ارائه کن تا من نظر به وجه تو کنم. آنچه مسلم است این است که موسای کلیم مشاهده حسی که نمی خواست چرا که خدای متعال جسم نیست تا با چشم سر او را ببینی. پس چه می خواست؟ یکی از بیاناتی که از وجود مقدس ثامن الحجج شده این است که ایشان فرمودند: موسی کلیم این را از زبان قومش فرموده است. بنی اسرائیل از این بهانه ها خیلی می گرفتند و می گفتند ما می خواهیم خدا را ببینیم برای همین هم با موسای کلیم در کوه طور آمده بودند تا خدا را ببینند! خدای متعال هم فرمود: «لَنْ تَرانِي » این هرگز شدنی نیست.

البته این بیان نورانی امام رضا هم باید دنبال بشود، چرا که این «لن ترانی» جواب آنهاست نه جواب حضرت موسی! در این بیانی که حضرت موسی از زبان آنها گفته خدا هم گفته نه، شماها نمی توانید، اما این معنایش نیست که موسای کلیم هم نمی تواند.

علی ای حال این یک معناست. خدای متعال به موسای کلیم می فرماید نگاه کن به این کوه، اگر این کوه در مکان خودش مستقر شد، تو هم می توانی من را ببینی اما وقتی رب حضرت موسی به کوه تجلی کرد کوه متلاشی شد «فَلَمَّا تَجَلَّى  رَبُّهُ  لِلْجَبَلِ  جَعَلَهُ دَكًّا». استاد ما اینطوری معنا می کردند که یعنی کوه هم که باشی در این دنیا نمی شود و متلاشی می شوی. چرا که این دنیا ظرف این تجلی ها و این دریافت ها نیست و باید بروی و وارد عالم آخرت بشوی.

البته این که حضرت موسی چه می خواست این هم سخنی است. این آیه یک آیه عجیبی است و خیلی حولش حرف زده اند. شاید حضرت موسای کلیم می خواست خدای متعال را در اسم اعظم اعظمش یعنی حقیقت نورانی نبی اکرم و امیرالمومنین ببیند، اما به او فرمودند «لَنْ تَرانِي ». لذا در روایت دارد که آنچه بر کوه تجلی کرد نور کروبیین بود که از شیعیان امیرالمومنین اند و حضرت موسی مدهوش شد.

علی ای حال اگر کسی اهل مشاهده و اهل دیدن حقایق هم شد، باید بداند که خیلی از حقایق هست که برای رسیدن به آن باید عالم آخرت برویم. آیا این که خدای متعال ما را از این دنیا به آن دنیا می برد العیاذ بالله می خواهد ما را اذیت کند؟! اینکه ما را برده در صلب پدر های مان بعد برده در ارحام مادرهایمان می خواسته ما را اذیت کند یا می خواسته ما را رشد بدهد؟ الان می فهمیم می خواسته ما را رشد بدهد. ما یک ذره ای بودیم و او ما را برده در ارحام مادران «هَلْ  أَتى  عَلَى  الْإِنْسانِ  حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُورا»(انسان/1)، به طوری که اصلا قابل ذکر نبودیم. بعد ما را در قالب نطفه خلق کرده «ثُمَّ مِنْ نُطْفَة»(حج/5)، بعد هم ما را برده در ارحام مادران. اما آیا ما ضرر کردیم؟! آیا اگر ما این سیر را نمی کردیم وضعمان بهتر بود؟! ما در دنیا آمدیم و بعد هم خداوند ما را در عوالم بعدی می برد و هرچه هم جلوتر می برد پرورشمان می دهد، چرا که رب ماست.

پس همه حقایق را در این عالم نمی شود بفهمی و این واضح است. موسای کلیم هم که باشی باید بدانی که یک معارفی برای عالم آخرت است. لذا در روایات خیلی از وعده هایی که به ما دادند در عالم آخرت است. یکی از همین وعده ها همین است که گفته اند موحدین در آخرت نظر به وجه الله می کنند. اینکه در دنیا حاصل نمی شود! لااقل برای همه حاصل نمی شود!

معنای نظر به وجه الله

نظر به وجه الله یعنی چه؟ از وجود مقدس ثامن الحجج علی بن موسی الرضا سوال کرد که آقا این نظر به وجه الله یعنی چه؟ امام رضا علیه السلام فرمودند: اول این نکته را توجه داشته باشید اگر کسی خیال کند خدای متعال یک صورتی مثل صورت مخلوقات دارد که روز قیامت پرده را کنار می زند و مردم می توانند صورت خدا را می بینند این کافر است. چون بعضی از فرقه های اسلامی از این تحریف ها زیاد کردند و اگر دستگاه امام صادق علیه السلام نبود اینها توحید را هم تحریف می کردند. از جمله تحریفات اینها این است که گفتند روز قیامت خدای متعال آشکار می شود و می شود او را با چشم سر ببینی! در روایات هست که از یکیشان نقل شده که در روز قیامت خدای متعال از عرش پایین می آید، بعد از منبرش آمد پایین و گفت همینطوری که من از منبر آمدم پایین خدا هم از عرش پایین می آید!

امام رضا فرمود این که در روایت هست در قیامت موحدین نظر به وجه الله می کنند مقصود از وجه این نیست که خدای متعال یک چهره ای دارد منتها پرده انداخته و روز قیامت پرده کنار و همه چهره خدا را می بینند! اگر کسی اینطوری راجع به خدای متعال فکر کند این مشرک و کافر است.

پس وجه الله چیست؟ البته اینکه گفته اند نظر به وجه الله می کنند دروغ نیست و واقعا نظر به وجه الله می کنند. این یعنی باید بین این دو جمع کنی نه اینکه بگویی خدای متعال یک چهره ای دارد که رویش پرده انداخته باشد و در روز قیامت این پرده برود کنار و ما نگاه کنیم! موسای کلیم اگر به خدای متعال عرضه می دارد «رَبِ  أَرِنِي  أَنْظُرْ إِلَيْك » یعنی می گوید پرده را کنار بزن تا من تو را ببینم؟!  معلوم است که منظور این نیست.

پس «رَبِ  أَرِنِي  أَنْظُرْ إِلَيْك » یعنی چه؟ حضرت فرمود: وجه الله حجت های الهی و انبیاء هستند که مردم از طریق آنها متوجه خدا می شوند. خدای متعال که چهره و صورت ندارد اما در عین حال وجه الله در قرآن مکرر آمده است. «أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه »(بقره/115)، هر کجا رو کنید وجه الله است. «كُلُّ شَيْ ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَه »(قصص/88)، این وجه خدای متعال یعنی چه که روز قیامت مومنین نظر به وجه الله می کنند؟ امام رضا فرمودند وجه الله یعنی حجت خدا، وجه الله یعنی انبیاء الهی که محورشان می شود نبی اکرم و اهل بیت، آنها وجه الله اند. لذا در روایات «كُلُّ شَيْ ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَه » به امام تفسیر شده است. فرمود امام باقی است، او وجه الله است و فانی نیست.

حالا چطوری است که امام وجه الله است؟ این هم داستانی است دیگر، یعنی چه امام وجه الله است؟ خدای متعال مگر وجه دارد؟ خدای متعال هم وجه ندارد به معنی چهره ای که ما می گوییم و هم حقیقتا وجه دارد. می شود نظر به وجه الله کرد و عجیب هم این است که اگر موحد شدی «أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه»، هر کجا رو کنی وجه الله است. کسانی که پرده از جلوی چشمشان کنار می رود عالم برایشان روشن می شود و  نور امام برایشان ظهور پیدا می کند.

این بیان نورانی از امام رضا علیه السلام است که «الْإِمَامُ كَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ الْمُجَلِّلَةِ بِنُورِهَا لِلْعَالَم »(3)، امام آن خورشیدی است که طلوع کرده و عالم روشن با نور امام است. البته حضرت فرمودند این خورشید در افق عالم است و چشم و دست شما نمی تواند شکارش کند پس زود هوس نکنید. نور این خورشید باید در خانه های شما بیاید و دل و عالم شما را روشن کند، نه این که شما بتوانید امام را صید کنید.

البته اگر کسی به امام رسید عالم برایش روشن می شود و وقتی روشن شد، هرچه نگاه می کنید وجه الله را می بینید. آدمی که تا دیروز محجوب بود و هیچ نمی دید، الآن و در این عالم هر کجا را می بیند جز وجه الهی نمی بیند. پس برای او همه مخلوقات محو می شوند، ماه و خورشید و زمین و کهکشان ها و این نظام کیهانی همه شان محو می شوند و حتی عالم ملائکه محو می شود، بنابراین هرچه می بیند «أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه »؛ موحد اینگونه است.

امام رضا فرمودند: اینهایی که در این دنیا اهل توحید بودند و نظر به وجه الله می کردند، در قیامت هم که می روند مزدشان این است که نظر به وجه الله کنند. یعنی یک پرده هایی از این وجه الله که حجت خدا و امام است، برایشان برداشته می شود. وجه الله یعنی اگر کسی بخواهد خدا را ببیند باید در آینه امام ببیند. آن وقت اگر کسی حقیقت امام رضا را دید، هر کجا رفت در برزخ یا دنیا و ملکوت یا ملک «أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه ».

البته اینهایی که اهل وجه الله اند هنوز امام رضا را نشناخته اند، در قیامت که می روند مزد موحدین این است که پرده ها کنار می رود و مقامات باطنی امام و انبیاء برایشان آشکار می شود و آن وقت نظر به آن مقامات می کنند. در روایات آمده که بهشت و همه مقاماتش را خدای متعال از نور سید الشهداء خلق کرده است و اینها همه مخلوق از نور سیدالشهدا هستند، «خَلَقَ  النُّورَ مِنَ  النُّور»، از نور سیدالشهداء نور بهشت را آفریده است. لذا یکی از بزرگترین لذت های بهشتی ها در قیامت این است که نظر به سیدالشهداء می کنند.

در روایت نقل شده که برای بهشتی ها متناسب با مقاماتشان هر از چندگاهی نور سیدالشهداء تجلی می کند. حتی در نقل اینطوری خاطرم هست که بعضی ها چند صد سال یک بار به این توفیق می رسند. نکته جالب اینجاست که در روایت هست این نعمت بهشتی آنقدر برایشان لذت بخش است که همه نعمت های دیگر از یادشان می رود و منتظرند دوباره با امام حسین یک ملاقات و زیارتی داشته باشند. این لذت نظر به وجه الله در قیامت است و فرمود مزد موحدین نظر به وجه الله است.

شناخت امام، راه شناخت خدای متعال

امام رضا علیه السلام فرمودند وجه الله یعنی امام و حجت خدا. در این عالم هم اگر کسی موحد شد هرکجا نگاه کند این حقیقت را می بیند و در پرتو این حقیقت معرفت به خدا پیدا می کند و خدا را می شناسد؛ راه معرفت خدا همین است «مَنْ عَرَفَهُمْ فَقَدْ عَرَفَ اللَّه ». پس خدای عزوجل را اینطوری می شود بشناسیم.

حالا اگر کسی روزیش شد و در دنیا نظر به وجه امام رضا کرد، پرده ها برایش کنار رفت و سیر با امام رضا داشت، وقتی به قیامت می رود به معرفت کامل تر می رسد. خواص اصحاب اینطوری بودند و عوالم را با امام رضا دیدند. روایات آمده که جابر بن یزید جعفی می گوید با دیگران به محضر امام صادق رفتیم و حضرت عوالم و ملکوت عالم را به ما نشان دادند.

پس کسی که با امام سیر کرد، وقتی می رود در قیامت نظر به مقامات اهل بیت می کند و پرده ها برایش کنار می رود. پس آن مقاماتی از اهل بیت که هنوز آشکار نشده بود را این شیعیان و موحدین و مومنین می توانند بینند. آن وقت در پرتو این مقامات معرفت کامل تر به خدای متعال پیدا می کنند.

شما هر چه امام را بیشتر بشناسید خدا را بیشتر می شناسید. البته بعضی ها می گویند این غلو است! قرآن گاهی اوقات خودش را می خواهد به ما معرفی کند می فرماید: «أَ فَلا يَنْظُرُونَ  إِلَى  الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَت »(غاشیه/17)، آنها نگاه نمی کنند که خدا شتر را چطوری آفرید!  بعضی ها فقط از طریق شتر خدا را می شناسند، چه اشکالی دارد؟! ولی عارفین حقیقی جز از طریق امیرالمومنین خدا را نمی شناسند. در دعای ماه رجب است «آيَاتِكَ وَ مَقَامَاتِكَ الَّتِي لَا تَعْطِيلَ لَهَا فِي كُلِّ مَكَان » خدایا، تو را به ان آیات و مقاماتت که در همه اماکن عالم هست «يَعْرِفُكَ بِهَا مَنْ عَرَفَك » هر کس بخواهد تو را بشناسد با این آیات می شناسد، قسم می دهیم!

پس اجمال بحث این شد که یک حجاب هایی بین ما هست که این حجاب ها باید برداشته بشود و فرصتش هم دنیاست. اگر این حجاب ها برداشته شد سیر ما ادامه دارد. اگر کسی به امام رسید در آخرت هم با امام سیر می کند. اگر کسی موحد شد معرفتش لحظه به لحظه اضافه می شود ولی بذرش در این دنیاست. اگر این بذر را نکارید در قیامت خبری نیست «وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى  فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى  وَ أَضَلُّ سَبِيلا». البته این که این موانع چه چیزهایی است و این پرده هایی که باید برود کنار که در بعضی روایات از هفتاد هزار پرده هم نام برده است، چیست را ان شاء الله در جلسات بعد عرض خواهیم کرد.

پی نوشت ها:

(1) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص: 175

(2) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص: 115

(3) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص: 218