نسخه آزمایشی
چهارشنبه, 05 ارديبهشت 1403 - Wed, 24 Apr 2024

جلسه اول حرم مطهر/ راه های بهره مندی از فیوضات ماه مبارک رمضان/ ماه ربیع القرآن و عتق من النار

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 7 اردیبهشت ماه 99 است که در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ایراد فرمودند و از شبکه قرآن پخش شده است. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله چشم هایی هستند که خدای متعال برای دیدن همه عوالم به ما عطا کرده و صاحب خبری هستند که خداوند آن را به هیچ پیامبر اولوالعزمی نداده است. این وجود مقدس درباره ماه مبارک رمضان فرمودند: یک ماهی پیش روی شماست که می توانید در آن مسیرتان را عوض کنید و از دار دنیا و وادی شرک و کفر، به دارالآخره و وادی توحید بروید، تا اینکه در پایان ماه خودتان را از این گردنه که واقعا قله عالم است، آزاد کرده باشید. این قله و عقبه ای هم که انسان باید از آن به زحمت عبور کند و وارد آن بشود، وادی ولایت امام است. از مهمترین ضیافت هایی که خدای متعال در این ماه برای ما قرار داده تا بتوانیم به وسیله این رزق از جهنم به بهشت برویم، رزق قرآن است. چرا که قرآن آن حبل اللهی است که درجات مقامات آن، درجات بهشت است. اما شرط بهمره مندی از ظاهر و باطن قرآن همراهی با امام است و اگر این همراهی نبود، خود قرآن انسان را گمراه می کند.

خبر مهم نبی اکرم صلی الله علیه و آله در ماه مبارک رمضان

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعنۀ علی اعدائهم اجمعین. نکاتی را در باب بهره مندی از ماه رمضان خدمتتان تقدیم می کنم. وجود مقدس نبی اکرم آن شخصیت بزرگواری است که صاحب خبر است. ایشان از طرف خدا نبأ و خبری آورده که همه محتاج به او هستند. قرآن تعابیر مختلفی از این وجود مقدس دارد، یکی از تعابیری که در قرآن هست و تأویل به حضرت شده، تعبیر به عینیت است. خداوند در سوره مبارکه بلد می فرماید: «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ * وَ لِساناً وَ شَفَتَيْنِ * وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ * فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ»(بلد/8-12)، ما به انسان عین و دو تا چشم نداده بودیم و به او زبان و دو لب نداده بودیم و او را به راه هدایت نکرده بودیم؟! بعد می فرماید: این انسان با این امکاناتی که دارد باید یک مسیری را طی کرده و از یک گردنه سختی عبور می کرد تا نجات پیدا کند. ولی این کار را نکرد و به این گردنه ورود پیدا نکرد.

در این آیه شریفه عینین به وجود مقدس نبی اکرم تأویل شده است. گویا وجود مقدس نبی اکرم آن دو چشم بینایی هستند که ظاهر و باطن همه عالم را می بینند، لذا به تعبیر قرآن، حضرت «إِنَّا أَرْسَلْناكَ‏ شاهِداً»(احزاب/45)، شاهد است و اگر حرفی می زند اینطور نیست که از غیب حرف می زند و نمی بیند.

در روایات آمده این پیامبر که شاهد و به تعبیر قرآن عینین است، مکرر ما را به ماه رمضان توصیه می کردند، از جمله در آخرین جمعه ماه شعبان که یک خطبه ای خواندند و مردم را نسبت به آغاز ماه رمضان هشدار دادند. خطبه های متعددی در این رابطه است هست از جمله در کتاب شریف کافی از مرحوم کلینی چندین خطبه با کمی تفاوت نقل شده است، مرحوم صدوق هم آن خطبه مفصل و معروف را نقل کردند که در آنجا پیامبر به ما خبر داده و فرمودند: «أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّه‏»(1) ماه خدا به شما رو آورده است. تعابیر دیگری هم در بعضی روایات هست مثلا در این حدیث شریف کافی آمده است که رمضان «قَدْ أَظَلَّكُمْ شَهْرٌ فِيهِ لَيْلَةٌ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر»(2) یک شهری که لیله القدر در آن سایه های خودش را بر سر شما انداخته و شما در سایه این شهر قرار گرفتید.

بنابراین پیامبر یک خبر بسیار مهمی به ما داده اند، البته این نکته را هم عرض کنم که یکی از کارهای شیطان این است که در مقابل خبر انبیاء الهی، خبر درست کرده و مردم را به آن مشغول می کند، از اخبار کوچک گرفته تا خبرهای بزرگ. پس نباید این خبرها، ما را از آن خبری که وجود مقدس نبی اکرم برای ما آوردند غافل کند. خبر نبی اکرم خبر از غیب و توحید است، خبر از از معاد و پایان راه انسان هست و نباید این اخباری که دیگران درست می کنند ما را از آن غافل کند.

یکی از خبرهای مهمی که وجود مقدس نبی اکرم به ما دادند و خطاب به همه است این است: «أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ»، «قَدْ أَظَلَّكُمْ شَهْرٌ فِيهِ لَيْلَةٌ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر» این شهر، شهری که شب قدر آن سایه بر سر شما افکنده است. بعد حضرت خصوصیات این شهر را بیان می کنند که در روایات متعدد است. از خصوصیات این ماه این است که درهای بهشت به روی شما باز شده و درهای جهنم بسته شده است. یعنی کانه انسان نمی تواند در این ماه وارد وادی جهنم بشود. گویا از همین دنیا انسان یا در وادی جهنم زندگی می کند یا در وادی بهشت و در این ماه درهای جهنم را بسته اند. در این ماه شیاطین که از قوای شیطان هستند و ما را جهنمی می کنند، در غل و زنجیرند. از آن طرف هم درهای بهشت به روی ما باز شده و لذا در این ماه سیر به سمت رحمت خدای متعال و وادی جنت و نجات از آتش، ممکن است.

مراحل سیر در ماه رمضان

مرحوم کلینی یک بابی در کتاب صیام روضه کافی دارند که در آن روایات مربوط به فضیلت شهر رمضان را نقل کرده اند. ایشان در همین خطبه طولانی که در کافی نقل کردند، می فرمایند: یک عده ای وارد وادی صلات نمی شوند، یعنی نماز می خوانند اما مقیم در نماز نیستند و نماز که تمام شد به وادی دنیا بر می گردند. اما یک عده ای مقیم در وادی نمازند و به یک نقطه ای می رسند که بازارشان هم مسجد آنهاست «عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُون‏»(معارج/23). بعضی از کسانی که با شهر رمضان مواجه می شوند هم به گونه ای هستند که اصلا ورود به ماه رمضان پیدا نمی کنند، درها باز است ولی وارد نمی شوند، بعضی وارد می شوند ولی مقیم ماه رمضان نمی شوند، بعضی هم وارد شده و مقیم ماه رمضان می شوند.

حالا کسانی که وارد وادی رمضان می شوند متفاوت اند. فرمود: «وَ هُوَ شَهْرٌ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ وَ أَوْسَطُهُ مَغْفِرَةٌ وَ آخِرُهُ الْإِجَابَةُ وَ الْعِتْقُ مِنَ النَّار» اول وارد وادی رحمت می شوند، بعد وارد وادی مغفرت الهی می شوند و بعد وارد وادی عتق من النار می شوند. پس اگر کسی سیر در این ماه داشته باشد، پایانش گویا عتق من النار و آزاد شدن از آتش است. لذا یکی از دعاهایی که در این ماه در تعقیبات نمازها و امثال اینها مکرر شده، همین عتق من النار و آزاد شدن از آتش است. لذا یکی از بشارت هایی که در این ماه شده این است که در هر شب این ماه، خدای متعال عده ای را از جهنم آزاد می کند و در شب آخر ماه به اندازه همه کسانی که در طول ماه رها و آزاد شدند، از آتش جهنم آزاد می شوند. بعضی ها سیرشان سریع است و زود از وادی جهنم نجات پیدا کرده و وارد وادی بهشت می شوند، بقیه سیرشان هم در وادی بهشت است و قوای شان از وادی جهنم رها می شود.

من یک مقدار این عتق من الناری که در این ماه حاصل می شود را ترجمه می کنم. یکی از برکات ماه رمضان عتق من النار هست و آدم می تواند خودش را آزاد کند. یک عده ای هستند که برده آتش اند و اصلا آتش را می پرستند. «لا يَسْتَوِي‏ أَصْحابُ‏ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُون‏»(حشر/20)، عده ای اصحاب النارند و عده ای هم اصحاب الجنه، یک عده ای هم هستند که اصحاب النار نیستند ولی اسیر آتش اند. یعنی آتش را نمی پرستند و عبد آتش نیستند، خودشان را به جهنم نفروختند و برده جهنم نشدند، ولی اسیر و گرفتار جهنم اند. اینها کسانی هستند که نتوانستند قوای خودشان را از این وادی بیرون بیاورند تا از جهنم آزاد بشوند. یک عده دیگری هم هستند که نه اسیرند و نه برده.

این داستان را خدای متعال در قرآن مکرر توضیح داده است. خداوند در سوره مبارکه بقره بعد از آیه الکرسی می فرماید: «وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ‏ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ»(بقره/257)، یک عده ای کفر به ولایت الله می ورزند و این نعمت را کفران می کنند، نتیجه اش هم این است که ولایت اولیاء طاغوت در آنها جاری می شود، پس در طرح آنها قرار می گیرند، با برنامه آنها عمل می کنند و تحت قوای آنها که قوای شیطان است قرار می گیرند، بعد هم آنها را سیر می دهند و به وادی جهنم می برند، اینها اصحاب النار هستند.

یک عده دیگری هستند که اصحاب النار نیستند، یعنی برده آتش نیستند ولی گرفتارند؛ این را خدای متعال در سوره مبارکه بلد توضیح داده است. «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ * وَ لِساناً وَ شَفَتَيْنِ * وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ * فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ * فَكُّ رَقَبَةٍ»(بلد/8-13) می فرماید: ما به انسان این امکانات را دادیم، دو چشم دادیم، زبان و لبها را به انسان عطا کردیم و او را به راه خیر و شر هدایت کردیم، یک گردنه ای پیش رو بود که باید با همه این امکاناتی که به او دادیم از آن عبور می کرد و آن را فتح می کرد، ولی این کار را نکرد.

معنای ظاهری و باطنی «عَقَبۀ»

این قله ها و گردنه ها چه بودند؟ «فَكُّ رَقَبَةٍ * أَوْ إِطْعامٌ في‏ يَوْمٍ ذي مَسْغَبَةٍ»(بلد/13-14)، انسان باید امکانات خودش را خرج می کرد تا یک انسانی آزاد بشود یا یک گرسنه ای در روز قحطی سیر شود. این معنی ظاهری آیه است. در روایت دارد که امام رضا ارواحنا فداه وقتی سفره کشیده می شد، یک ظرف می آوردند و از بهترین غذاها در آن می گذاشتند و می فرمودند این را برای مساکین ببرید، بعد هم این آیه را می خواندند: «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَة»(بلد/11). اقتحام در عقبه یعنی همین، یعنی آدم به زحمت تلاش کرده، روزی ای را فراهم کرده و طعامی را آماده کرده، بعد بهترینش را بردارد و او را در راه خدای متعال انفاق بکند. امکاناتی را به سختی از راه حلال به دست آورده اما به جای این که خرج خودش کند با آن یک انسانی را آزاد کند.

ولی وقتی تأویل این آیه را توضیح دادند فرمودند: «عینین» یعنی وجود مقدس نبی اکرم، اگر نبی اکرم نبود چه کسی چاله و چاه را می دیدید؟ چه کسی بهشت و جهنم را می دیدید؟ چه کسی دستگاه شیطان و راه ما را تا ابد می دیدید؟ اگر این عینین به ما داده نشده بود ما نمی توانستیم از گرده عبور کنیم و این طبیعی هم بود، چون برای ورود به بهشت و  عبور از جهنم سرمایه نداشتیم. فرمود: «لسان» یعنی وجود مقدس امیرالمومنین و «شفتین» حسنین سلام الله علیهم هستند. نبی اکرم همه غیب عالم را دیده است، آن زبانی که پرده از این غیب برمی دارد، آن لبهایی که به این غیب گشاده می شود و ما را با این غیبی که حضرت دیده اند آشنا می کند، وجود مقدس امیرالمومنین و اهل بیت علیهم السلام اند.

بنابراین خدای متعال هم این رسول را برای ما فرستاده که دیده بانی است که همه عالم احتیاج به او دارند و هم برای این وجود مقدس یک زبانی گذاشته که آن غیبی که دیده را به ما خبر دهد. ما با وجود این پیامبر باید از یک گردنه ای با سختی عبور می کردیم و تلاش می کردیم تا خودمان را به آن قله های مرتفع برسانیم و خودمان را از این عقبه نجات می دادیم.

این عقبه چیست و این گردنه کجاست؟ این معنا در روایات متعددی آمده که من یکی از آنها را برای شما نقل می کنم. وقتی عبان ابن تغلب که از اصحاب برجسته امام صادق است از حضرت سوال کرد که این عقبه چیست که باید تلاش کنیم از آن عبور کنیم و اگر عبور نکردیم گرفتار می شویم؟ حضرت فرمودند: عقبه ولایت ماست. «مَنْ‏ أَكْرَمَهُ‏ اللَّهُ‏ بِوَلَايَتِنَا فَقَدْ جَازَ الْعَقَبَة»(3) اگر خدای متعال به کسی کرامت داد و او را به وادی ولایت ما رساند، از این عقبه عبور کرده است، بعد فرمودند: «نَحْنُ تِلْكَ الْعَقَبَةُ الَّتِي مَنِ اقْتَحَمَهَا نَجَا»، آن عقبه ای که اگر کسی تلاش کرد و با زحمت خودش را به آن قله ها و گردنه ها رسانید نجات پیدا کرده، ما هستیم.

بعد حضرت به او فرمودند: تو یک سوال کردی و جوابت را گرفتی، «فَهَلَّا أُفِيدُكَ حَرْفاً خَيْرٌ لَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا» آیا می خواهی یک افاده اضافه هم برایت بگویم که از دنیا و هرچه در اوست بهتر است؟ عرض کرد: بله، حضرت فرمودند: «فَكُّ رَقَبَة»(بلد/13) توضیح این آیه است. این که خدای متعال فرمود عبور از این گردنه آزاد کردن یک بنده است، تأویلش این است که انسان باید خودش را آزاد بکند. اگر انسان توانست از این گردنه عبور کند خودش را آزاد کرده و الا اگر از این گردنه عبور نکرد، خودش اسیر و ذلیل است و عقبه هم ولایت ماست. بعد فرمودند: «النَّاسُ كُلُّهُمْ عَبِيدُ النَّار» همه مردم آتش را می پرستند و برده آتش هستند.

انسانی که دلداده ولایت باطل است، آنها را می پرستد و با طرح آنها در عالم عمل می کند. انبیاء آمدند تا ما را از طرح فرعون ها و نمرودها و مستکبرین عالم جدا کنند اما بعضی حاضر نیستند جدا بشوند. مگر پرستش یعنی چه؟ مگر آنهایی که فرعون را می پرستند، چه کار می کردند؟ آنها قبول کرده بودند که در مقابل برنامه خدا با برنامه طاغوت راه بروند. اینها همان کسانی هستند که عبد آتش اند، یعنی آن فراعنه را می پرستند. طاغوت به کمتر از این که پرستیده بشود قانع نیست! این که بعضی می گویند مستکبرین عالم منبرهای زیر پای ما را می خواهند درست نیست، آنها خود ما را می خواهند و می خواهند ما برده آنها باشیم. الان سرکرده های عالم که مدعی رهبری جهان اند می خواهند ما برده آنها باشیم و در مقابل حرف شان حرفی نداشته باشیم، طرح آنها را عمل بکنیم و هر پروتکلی تصویب کردند به آن پایبند باشیم.

پس عبادت آتش یعنی این که عده ای دنبال اولیاء طاغوت می روند و طرح آنها را قبول می کنند و دنبال طاعت خدا نیستند، بلکه دنبال معصیت و سرکشی در مقابل خدای متعال و اطاعت طاغوت هستند. بنابراین حقیقت آتش و جهنم خود آنها هستند که روایت از آن پرده برداشته است، فرموده: «وَلَايَةُ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ هِيَ النَّار»(4). وادی ولایت بنی عباس و بنی امیه و قبلی ها و بعدی هایشان، وادی جهنم است. قرآن مکرر این را با بیان های مختلف توضیح داده است.

بعد حضرت فرمود: «النَّاسُ كُلُّهُمْ عَبِيدُ النَّار غَيْرَكَ وَ أَصْحَابِكَ فَإِنَّ اللَّهَ فَكَّ رِقَابَكُمْ مِنَ النَّارِ بِوَلَايَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»، اما خدای متعال به شما منت گذاشته و شما را به واسطه ولایت ما از این آتش آزاد کرده است. اگر نبی اکرم نبود و اگر حقایق را ندیده بود، اگر لسانی نبود که بیاید و آن حقایق را برای ما ترجمه کند و بگوید و ما را آشنا بکند، از ما نمی خواستند که ما از آن گردنه ها عبور کنیم و به قله ها برسیم. ولی با آمدن نبی اکرم که دیده ای هستند که به وسیله ایشان همه عالم می توانند راه بروند و زبانی هستند که مفسر آن غیبی است که حضرت دیده اند، حالا از ما متوقع اند که این قله ها را طی کنیم. این قله ها کجاست؟ باید از وادی دنیا و وادی ولایت اولیاء طاغوت خارج بشویم و در وادی ولایت امیرالمومنین که همان ولایت الله و بهشت است، برویم. «فَكُّ رَقَبَة» هم یعنی خودمان را از پرستش دنیا و اولیاء طاغوت در دار آخرت ببریم.

خصوصیات ضیافت خدای متعال در ماه رمضان برای بندگان

در ماه رمضان خدای متعال ما را به ضیافت دعوت کرده، درهای جهنم و ولایت اولیاء طاغوت و هجوم شیطان را به روی ما بسته و درهای ورود به وادی بندگی خودش، وادی ولایت نبی اکرم و اهل بیت شان را به روی ما باز کرده است. اگر کسی در این ماه وارد بشود و با این ماه سیر بکند، پایان راه عتق من النار است. یعنی دیگر آزاد شده است و این خیلی نکته مهمی است. قوای ما اسیر شیطان، اسیر نفس و اسیر اولیاء طاغوت است و اگر اسیر آن شدیم اسیر جهنم هستیم. پس مهمترین حاجت ما در این ماه این است که از دار دنیا به دار آخرت، از جهنم به بهشت و از وادی ولایت اولیاء طاغوت و شیطان به وادی ولایت الله و ولایت نبی اکرم برویم، باطن این ضیافت همین است.

شب قدر، قله و قلب این ماه هست و به تعبیر روایات شب رسیدن به امام است. شب قدر، شبی است که امام یک تقدیر بزرگی برای عالم می کنند و ما در این تقدیر باید به امام برسیم و جزء اصحاب امام باشیم، از اصحاب نار و اصحاب اولیاء طاغوت هم جدا شده باشیم. ماه رمضان سرمایه رسیدن به حقیقت توحید و ولایت، و همچنین سرمایه عتق من النار است. پس اگر کسی با ماه رمضان سیر کرد می تواند خودش را آزاد بکند.

آنها هزار ماه در کوره این آتش جهنم دمیده اند که این هزار ماه در بعضی روایات به هزار ماه دولت بنی امیه تعبیر شده است. قبلی ها یک جهنمی به پا کردند و امتی را در آن بردند، بعد هم هزار ماه در کوره جهنم دمیدند و شعله ورش کردند. آنها ما را اسیر آن جهنم کردند و دنیا را برای ما زینت دادند. «حُفَّتِ النَّارُ بِالشَّهَوَات»(5)‏، یک شهواتی دور این جهنم چیده اند که ما را با این شهوات در وادی جهنم ببرند. آنها در وادی ولایت خودشان جاذبه هایی قرار دادند و شکوفه هایی در دست آنها ظاهر شده است، اما خدای متعال شب قدری به حضرت داده که شب عتق من النار و شب رسیدن به حقیقت ولایت است، این رزق حقیقی ماه رمضان است.

ماه رمضان ماه عبور از وادی دنیا به دارالآخرۀ است. یا ما در حیات دنیا زندگی می کنیم که «أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْو»(حدید/20)، دار ظلمت و کوری است، به تعبیر قرآن جهنم و دار بوار است و هیچ چیز در آن سبز نمی شود، یا در دار آخرت هستیم که دارالحیوان و نعیم است، پس اگر کسی در آنجا وارد شد سراسر زندگیش نورانی است. اگر کسی وارد دار الآخره شد بازارش هم مسجد است «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّه‏»(نور/37).

در ماه رمضان حضرت ما را به این دعوت کرده که از وادی جهنم به وادی بهشت بیاییم. در ابتدا ممکن است انسان به نظرش بیاید که مگر کسی اولیاء طاغوت را می پرستد؟! بله، یک عده ای عبد طاغوت هستند، مگر قرآن نمی فرماید: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطان‏»(یس/60)، آیا من از شما عهد نگرفته بودم که دشمنتان را نپرستید و من را بپرستید؟! پیداست شیطان آرام آرام ما را می برد در وادی پرستش خودش و عبد او می شویم.

پس ماه رمضان، ماه عبور از وادی جهنم به وادی بهشت است، ماه عبور از دار دنیا به دار آخرت، ماه عبور از دار موت و کوری، ظلمت و حیرت به وادی جنت، رحمت و رویش و فلاح، ماه عبور از ولایت دشمنان امیرالمومنین به وادی امیرالمومنین. رجب و شعبان هم مقدمه این ماه هستند. این بیانی است که حضرت داشتند و این خبری است که حضرت برای ما آوردند. آیا درست است که آدم این خبر را رها بکند و برود دنبال اخباری که شیاطین در طول تاریخ در عالم منتشر کردند و در آن دعوت به دنیا کردند؟! مثل همین خبری که فراعنه عالم دارند منتشر می کنند و بزرگ نمایی می کنند که ما را غافل کنند. رجب و شعبان را که از ما گرفتند، حالا می خواهند در رمضان هم ما را غافل کنند و 24 ساعته در کوره این بیماری که آمده بدمند. البته این بیماری بلیه ای است ولی آنها می خواهند برای رفع این بلیه، ما را از خدا غافل کنند در حالی که این بلیه باید ما را ارجاع به خدا بدهد.

خدای متعال می فرماید: صابر آن کسی است که در بلا خدا را می بیند و پای خدا می ایستد. صبر در بلا یعنی با طرح خدا راه رفتن و در کنار طرح خدا ایستادن. بالاخره به هردلیلی این بیماری آمده و خدای متعال یک برنامه ای دارد. اما صابر آن کسی است که وقتی بلا می آید «الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»(بقره/156) می فهمد که اول و آخر خداست، این طرح هم طرح خداست. ایستادن پای طرح خدا صبوری است و الا ممکن است انسان خیلی وقتها خیال کند که دارد صبر می کند، ولی پای برنامه نفس خودش ایستاده، این که صبر نیست. اهل دنیا هم برای رسیدن به مقاصد خودشان پایداری ها و تلاش هایی می کنند اما این که صبر نیست. صبری که فضیلت است این است که انسان پای طرح خدا بایستد. عرض من این است که یک بلیه ای آمده اما به جای این که متوجه حضرت حق بشوند و ببیند که برنامه خدا چیست، خود این را هم عامل غفلت و کوری قرار دادند.

استفاده از رزق قرآن در ماه رمضان برای رسیدن به توحید و ولایت

پس یک نکته ای که می خواستم عرض بکنم این بود که وجود مقدس نبی اکرم که چشم هایی هستند که خدای متعال برای دیدن همه عوالم به ما عطا کرده و صاحب خبری هستند که خداوند آن را به هیچ پیامبر اولوالعزمی نداده، فرموده یک ماهی پیش روی شماست که می توانید در آن مسیرتان را عوض کنید. این پیامبر با کرامت آمده، «وَ ما هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِين‏»(تکویر/24) بخیل نیست و دست و دلباز است، پس سخاوتمندانه انفاق می کند و ما را در جریان آن اخبار غیبی که دیده می گذارد. او آمده و یک خبری آورده و فرموده ماهی پیش روی شماست که می توانید در آن مسیرتان را عوض کنید و از دار دنیا به دار آخرت بروید، از وادی شرک و کفر به وادی توحید بروید، از وادی ولایت اولیاء طاغوت به وادی ولایت الله بروید، از جهنم به بهشت بروید، تا اینکه در پایان ماه خودتان را از این گردنه که واقعا قله عالم است، آزاد کرده باشید.

اگر کسی از این گردنه عبور کرد و وارد وادی ولایت شد، خودش را آزاد کرده است و ماه رمضان و شب قدر شبی است که این امکان در آن فراهم است. آن وقت از مهمترین ضیافت هایی که خدای متعال برای ما قرار داده برای این که بتوانیم در این ماه به وسیله این رزق از جهنم به بهشت برویم رزق قرآن است. قرآن آن حبل اللهی است که درجات مقامات آن، درجات بهشت است.

در روایت عجیبی آمده که حضرت به یکی از اصحابشان فرمودند: آیا تو دوست داری در دنیا زنده بمانی؟ عرض کرد: بله، فرمودند: برای چه؟ گفت: برای این که قرآن بخوانم، دوست دارم زنده بمانم که سوره توحید را بخوانم. پیداست یک رزقی دریافت کرده و می داند با این رزق می تواند مقامات را به دست بیاورد. به اندازه ای که انسان در دنیا به مقامات قرآن راه پیدا می کند در آخرت به درجات بهشت می رسد. بعد حضرت فرمودند: اگر شیعه ما قرآن را تعلم نکرده باشد در عالم برزخ به او تعلیم می کنند، چون درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است. این تعلیم هم تعلیم ظاهری نیست چون این تعلیم های ظاهری از خاطر انسان می رود. خیلی وقتها ممکن است انسان حافظ کل باشد ولی وقتی از دنیا رفت یک آیه را با خودش نبرد. این که در عالم برزخ انسان با حقایق قرآن مأنوس بشود و درجات باطنی قرآن را به او تعلیم کنند تا درجات بهشت را طی کند، این رزق خواص است.

پس درجات قرآن، درجات بهشت و درجات وادی ولایت است. لذا «إِنَ‏ هذَا الْقُرْآنَ‏ يَهْدِي‏ لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ‏»(اسراء/9) این قرآن دعوت به توحید و ولایت می کند. مرحوم کلینی در مقدمه کافی آورده اند که «مَنْ لَمْ يَعْرِفْ أَمْرَنَا مِنَ الْقُرْآنِ لَمْ يَتَنَكَّبِ الْفِتَن‏»(6)، اگر کسی امر ولایت ما را از طریق قرآن به دست نیاورد، نمی تواند از فتنه ها نجات پیدا کند. کسی که امام و طرح امام، همچنین دشمنان امام و طرح آنها را از طریق قرآن به دست نیاورد، در فتنه ها زمین گیر می شود. حضرت در همین مورد فرمود یک ربع و یک ثلث از قرآن مربوط به ما و یک ثلث هم مربوط به دشمنان ماست. خیلی ها بودند که در فتنه ها زمین گیر شدند، چون امام را از طریق قرآن دنبال نکردند.

لذا در ماه رمضان باب های قرآن به روی ما بسته است، اما وقتی ماه رمضان تکرار می شود درهای این شهر هم به روی ما باز می شود. این روایت مکرر است. مرحوم کلینی یک بابی در کافی باز کردند که در آن می فرمایند: نگویید رمضان بلکه بگویید شهر رمضان، چون رمضان یکی از اسماء خداست. نگویید رمضان آمد یا اینکه رمضان رفت، رمضان که رفت و آمد ندارد، رمضان همیشه هست و اسم الهی است. این شهر رمضان که یک نسبتی با آن اسم الهی دارد هر سال تکرار می شود و درهایی از آن عالم به روی ما باز می شود. در این شهر قرآن نازل شده، لذا می توان حسابی از آن بهره مند شد.

در یک روایت مرحوم کلینی که در همین بابِ فضیلتِ ماه رمضان نقل شده، ایشان فرمودند: در صف اول ماه رمضان قرآن نازل شده، لذا به استقبال ماه رمضان که می روید با قرآن بروید. پس ماه رمضان، ماه انس با قرآن است و علاوه بر انس با قرآن، ماه بهره مندی از مقامات باطنی قرآن است. چون قرآن در این ماه شاخ و برگش را نازل کرده و این شجره طیبه و حبل متین و رشته الهی، در دسترس ما قرار گرفته است. در این ماه یک آیه قرآن کار یک ختم را می کند.

امام سجاد علیه السلام فرمودند: اگر خدای متعال به کسی قرآن را داد اما بعد او خیال کرد که خداوند به دیگری روزی بهتری داده است، یک خطای محاسباتی کرده است، او یا امر عظیمی را کوچک شمرده و یا امر کوچکی را بزرگ شمرده است. چنین کسی یا رزقی که به دیگران دادند که هرچه هست غیر از قرآن، را بزرگ شمرده و خیال می کند به او چیز بهتری دادند، یا قرآنی که به او دادند را کم شمرده است.

البته این قرآن یک امر عظیمی است، قرآن رزق نبی اکرم و امیرالمومنین است. فرمود: «إِنَّمَا يَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِه‏»(7)، این قرآن را کسی می شناسد که مخاطب آن است. این قرآن علمی است که در قلب ائمه است. «بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْم‏»(عنکبوت/49) این آیات و بینات خداست و در صدور و سینه های آن کسانی است که خدای متعال علم الهی را به آن ها داده است. اینطور نیست که کسی خیال کند می توانیم همه علم القرآن را دریافت کند، خیر، هر کس به اندازه خودش می تواند به باطن قرآن راه پیدا کند و با آن سیر کند.

یکی از رزق های مهم که در این ماه در اختیار هست و ما را به امام و شب قدر و عتق من النار می رساند و از وادی دنیا به وادی آخرت می برد، قرآن است. «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُم»(یونس/57)‏ قرآن ما را موعظه و دلهای ما را بیدار می کند. قدم اول در سلوک یقضه و بیداری است، پس انسان باید از غفلت بیدار شود. اگر کسی با قرآن مأنوس شد و به تعبیر قرآن القاء سمع کرد «يُلْقُونَ السَّمْع‏»(شعراء/223)، این قرآن شفایی است برای آنچه در سینه اوست «وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُور»(یونس/57).

موعظه و شفای قرآن

«إِنَّهُ‏ لَقُرْآنٌ‏ كَرِيم‏»(واقعه/77) خود قرآن، کتاب کریم است، نه این که فقط از طرف خدای کریم باشد. این کتاب کریم ما را موعظه و بیدار می کند و با ما حرف می زند. زنده تر از قرآن نداریم چون باطن قرآن با امام یکی است. «وَ إِنَّهُ في‏ أُمِ‏ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكيم‏»(زخرف/4)، تأویل این آیه هم به امیرالمومنین و هم به خود قرآن شده است. قرآن در محضر خدا در یک مقام رفیعی است که نازل شده تا دست ما را بگیرد. لذا در بعضی روایات آمده که بعضی از آیات قرآن که نازل می شدند مثل سوره حمد، آیه «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُو»(آل عمران/18)، آیه «قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْك»(آل عمران/26)‏ و آیت الکرسی، به عرش الهی چنگ زدند که خدایا آیا ما را به سمت اهل گناه می فرستی تا ما برویم و هم نشین اینها بشویم؟! خدای متعال فرمود: نه من شما را برای اینها نمی فرستم. ائمه من و شیعیان وقتی بعد از نماز ها شما را می خوانند و به شما متوسل می شوند، من با عین مکنونه خودم که همان چشم امام هست، هفتاد بار به آنها نگاه می کنم و در هر بار فضایلی به آنها می رسد.

پس قرآن پایین آمده و بر ما نازل شده اما جای قرآن که اینجا نیست! قرآن از عوالم بالا آمده و خلق شده تا دست ما را بگیرد و در همه عوالمی که نازل شده ما را بالا ببرد. لذا قرآن حبل و رشته است و آمده تا ما را در این عوالم سیر بدهد. این کتاب الهی که به تعبیر روایات سفره خداست، گسترده است و آمده تا ما را بیدار کند، اگر بیدار شدیم و مقام موعظه قرآن را تلقی کردیم «قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُور» حالا بیماری های دل ما را شفا می دهد. یعنی ما وقتی می خواهیم به سمت خدای متعال حرکت  کنیم یک موانعی داریم، حسد ما، بخل ما، کبر ما، صفات رذیله و شرک خفی ما، نمی گذارند ما به سمت خدا برویم اما قرآن بیماری های دل ما را پاک می کند.

خدا رحمت کند یک استادی داشتیم می گفت: آدم اگر بخواهد به طرف خدا حرکت کند باید همه قوایش سالم باشد، مثل ماشین برای این که راه برود باید سالم باشد، اما برای اینکه راه نرود لازم نیست همه دستگاه خراب شده باشد. یک شمعش هم سوخته باشد راه نمی رود!

پس قرآن اول ما را از طرف پروردگار موعظه می کند، اگر بیدار شدیم حالا ما را شفا می دهد. وقتی سالم شدیم «وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ‏»(یونس/57)، چراغ هدایتی است که ما را در پرتو نور خودش گام به گام به سمت خدا بالا می برد. ذکری است که نازل شده، پس ما را در مقامات ذکر بالا می برد و هر درجه ای که با قرآن بالا برویم ذکر مان عوض می شود. همه کسانی که با قرآن راه می روند اهل الذکرند، ولی ذکرشان عوض می شود. تمام کسانی که با امام سیر می کنند اهل ذکرند ولی سیر در درجات ولایت امام ذکر انسان را عوض می کند. هر درجه ای که در وادی ولایت امام و وادی نور قرآن بالا می رویم نحوه تذکر و توجهمان به خدای متعال عوض می شود. بعد اگر ما را هدایت کرد آن وقت ما را سر سفره رزقهای خدا می نشاند.

پذیرش ولایت امام، شرط بهره مندی از موعظه و شفای قرآن

مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه فرمودند: «وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ‏»، آن رحمت رحیمیه است، چون برای مومن است. رزق یقین، توکل، صبر، ایمان و خشوع با قرآن به دست می آید. البته رسیدن به قرآن هم یک شرایطی دارد. شرط رسیدن به قرآن این است: «وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً»(اسراء/45)، وقتی شما قرآن می خوانید بین شما و کسانی که ایمان به آخرت ندارند پرده می اندازیم، البته این پرده پوشیده است و آن را نمی بیند. پرنده ای که داخل خانه است و می خواهد بیرون برود خودش را به شیشه می زند، چون شیشه را نمی بیند، اگر می دید که نمی زد! بین آنها و کسانی که ایمان به آخرت ندارند یک پرده ای انداختیم و نمی تواند حقایق قرآن را ببیند. شاید معنی ظاهری «لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» انکار معاد است، ولی شاید باطنش انکار امام است.

حیات الآخره وادی ولایت امام است، لذا تمام آخرت یک پرده ای از ولایت امیرالمومنین است، چون حضرت آن نبأ عظیم هستند. بین کسانی که منکر امیرالمومنین هستند و قرآن یک حجابی است و کسانی که با امام مأنوس نمی شوند از قرآن هم بهره نمی برند. «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ * لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون»(واقعه/77-79)‏ این قران کریم در یک حجابی است و پوشش دارد، پس به اندازه ای که انسان تحصیل طهارت می کند به آن اندازه به قرآن می رسد.

من گمان می کنم آن کتاب مکنونی که قرآن در اوست وجود مقدس امام است. تمام حقایق قرآن در قلب امام است و به اندازه ای که تطهیر می شویم باب قرآن به روی ما باز می شود. «بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْم»‏ آیات قرآن در سینه آن کسانی است که خدای متعال به آنها علم داده و علم قرآن در محضر امام است. اگر کسی بخواهد به قرآن برسد باید مأنوس با امام باشد. قرآن ما را به امام دعوت می کند و امام حقایق قرآن را در اختیار ما قرار می دهد. این است که حضرت فرمودند: «لَنْ يَفْتَرِقَا» این دو از هم جدا نمی شوند.

کسی که بدون امام تلاوت قرآن کند، نه فقط قرآن او را هدایت نمی کند بلکه قرآن او را گمراه هم می کند. لذا خدای متعال در قرآن می فرماید: یک عده ای با قرآن اضلال می شوند، آنها کسانی هستند که «يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ‏ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ‏»(بقره/27) عهد ولایت را نقض می کنند و رشته رحمت الهی که امام هست را قطع می کنند. وقتی قطع کردند قرآن دشمن آنها می شود و آنها را  گمراه می کند.

قرآن موجود زنده است. قرآن یک کتاب صامتی نیست که ما هر طور بخواهیم تأویلش کنیم و از آن استفاده کنیم. اگر بخواهیم شیطنت کنیم قرآن ما را جهنمی می کند. «يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِين»(بقره/26)‏ همین کتاب الهی فاسق را گمراه می کند. فاسق هم آن کسی است که از محیط ولایت امام بیرون می رود، عهد ولایت را نقض می کند و رشته رحمت را قطع می کند. او می خواهد جای رشته اتصال با امام یک دستگاه دیگری بگذارد. قرآن می فرماید: آنهایی که می خواهند به جای ارتباط با امام مناسک دیگری را در عالم بیاورند و به جای این که انسان به امام راه برود با اولیاء طاغوت راه برود، اینها به وسیله قرآن اضلال می شوند.

بنابراین وجود مقدس نبی اکرم که نبی الهی است یک خبر مهمی آوردند و می گویند یک شهری است که شما می توانید در این ماه از جهنم وارد بهشت بشوید و به عتق رسیده و خودتان را به امام برسانید. در این شهر رزق قرآن نازل شده و شما می توانید با قرآن سیر کنید و از درجات باطنی و ظاهری قرآن بهره مند شوید. پس با سیر با قرآن در این ماه به مقامات توحید و مقامات ولایت و درجات بهشت راه پیدا بکنید، لذاست که این ماه، ماه انس با قرآن و ربیع القرآن است.

پی نوشت ها:

(1) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص: 295

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏4، ص: 66

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 430

(4) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏24، ص: 321

(5) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏67، ص: 78

(6) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 7

(7) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 312