نسخه آزمایشی
جمعه, 31 فروردين 1403 - Fri, 19 Apr 2024

جلسه نهم تفسیر سوره حجرات/ خصوصیات فاسق در قرآن/ محتوای خبر فاسق و مقصود فاسق از انتشار اخبار

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 17 اردیبهشت ماه 99 است که در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ در سوره حجرات بحث درباره این بود که وجود مقدس نبی اکرم از طرف خدای متعال صاحب یک خبری است که باید این خبر را به عالم برساند و عالم را با آن جلو ببرد. در قرآن کریم می فرماید: در مقابل خبر نبی اکرم یک فاسدی است که می آید و صدا بلند می کند. اول سوالی که پیش می آید این است که این فاسق کیست و خصوصیاتش چیست؟ با توجه به قرآن فاسق آن کسی است که آن عهد توحید و ولایتی را که با خدای متعال محکم کرده بود را نقض می کند و آن رشته هایی که خدای متعال فرموده بود که وصل کنند را قطع می کنند. همچنین فاسق منافقی است که ادعا می کند که حضرت را قبول دارد، عهد و آبرویی هم دارد، اما این عهد و آبروی گذشته اش را می آورد و ایمان خودش را سپر این نفاقش می کند، تا خبرش را پشت این سپرها جلو ببرد. دومین سؤال این است که محتوای خبر فاسق چیست؟ با توجه به آیه پیداست که این خبر می خواهد دعوت به کفر و فسوق و عصیان کند در دل مومنین نسبت به ایمان نفرت ایجاد کند. سوال سوم هم این است که مقصد این نبأ چیست؟ آنچه از آیه پیداست این است که فاسق می خواهد صفات رذیله را جای صفات حمیده بر جامعه مومنین حاکم کنند و رشته کار را از دست نبی اکرم در بیاورد و ارزشهای خودش را حاکم بکند. او می خواهد جامعه ای را که براساس رحمت، محبت، وحی و بندگی خداست، بر مدار کفر و عصیان قرار بدهد.

توضیحی درباره فراز اول سوره حجرات

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعنۀ علی اعدائهم اجمعین. عرض ما در آیات سوره حجرات بود و فراز اول سوره را تمام کردیم. در فراز اول بحث از این بود که وجود مقدس نبی اکرم، رسول خداست و از طرف خدای متعال صاحب یک خبری است که باید این خبر را به عالم برساند و عالم را با آن احیا کرده و جلو ببرد. به ما دستور داده که مقابل این خبر صدایتان را بلند نکنید و جهر به قول مقابل حضرت نداشته باشید، چون این جا جای حرف گوش دادن است نه جای حرف زدن و چیزی به رسول آموختن! شما نباید بخواهید که صدای تان در عالم بلند بشود و به حضرت چیزی تعلیم کنید یا بر طرح حضرت مقدم شوید.

گویا خدای متعال یک هشداری به مومنین می دهد چون مخاطب آیه مومنین هستند. گویا یک جریانی در دنیای اسلام است که این کارها را می خواهد انجام بدهد و خداوند به مومنین می فرماید: شما مواظب باشید که در دام آنها نیفتید. بعد می فرماید در مقابل حضرت یک عده ای هستند که به تقوای قلب و غض صوت رسیدند. این قلبی که در برابر حضرت متقی و بی سر و صدا شده، موجب شده که صدا هم کوتاه باشد و در مقابل حضرت فرو بیفتد، همین هم باعث شده که این قلب محل خبر حضرت باشد. در مقابل این افراد، عده دیگری هستند که نیامدند و هجرت نکردند و در حجرات و خانه های باطنی حضرت سکنی نگزیدند، «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا»، «أَنَا مَدِينَةُ الْحِكْمَةِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا».

بنابراین حضرت یک حجره هایی دارند که آدم باید بیاید و در آن ها بنشیند. یک عده می آیند و حجره نشین شده و اهل این دار حکمت می شوند. اینها کسانی هستند که به خبر و حکمت می رسند. یک عده دیگری هم هستند که اهل هجرت و حجره نشینی نیستند، اینها اعرابی اند و دین خدا را یک دستی گرفتند، یعنی می آیند از بیرون و سر و صدا می کنند و می خواهند با سر و صدا حرف را تحویل بگیرند و بروند. می فرماید: اینها هم اگر صبر می کردند، خدای متعال با مغفرت و رحمتش با اینها برخورد می کرد و چیزی گیرشان می آمد. ولی چون نه تنها هجرت نمی کنند و حجره نشین نمی شوند بلکه با شتاب و عجله و یک دستی گرفتن دین می خواهند بیایند و با سر و صدا بلند کردن بگیرند و بروند، مغفرت خدا هم شامل حالشان نمی شود و از رحمت الهی هم بهشان نمی دهند.

پس خدای متعال هم خبر نبی اکرم را به ما گفته و هم ادب برخورد با خبر ایشان را و هم آدرس داده که این خبر کجا بار می اندازد و در کدام قلب می نشیند. در واقع نبأ نبی اکرم فقط در قلبی که تقوا دارد می نشیند «امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‏»(حجرات/3).‏

در ادامه می فرمایند که در مقابل خبر نبی اکرم یک فاسدی است که می آید و صدا بلند می کند! در این مورد چند سوال است که باید جواب بدهیم. یکی این که این فاسق کیست و خصوصیاتش چیست؟ دوم این که خبرش چیست؟ سوم این که اصلا خود خبر چه کاره است و محتوایش چیست؟ چهارم اینکه مخاطبان خبر کیستند؟ دوسؤال بعدی هم این است که این فاسق می خواهد با این خبر در امت چه کاری بکند و ما در مقابل این فاسق چه باید بکنیم؟

خصوصیات فاسق در قرآن

در جلسه قبل به سوال اول ورود کردیم و اجمالا اشاره کردیم که این فاسق را قرآن با خصوصیاتی معرفی می کند و می فرماید: قرآن با اینکه کتاب هدایت است یک عده ای را اضلال می کند، اینها همان فاسقین هستند، یعنی کسانی که «يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ‏ بَعْدِ مِيثاقِه‏»(بقره/27) عهد توحید و ولایت را که با خدای متعال محکم کرده بودند، نقض کردند و از دایره عهد بیرون آمدند. بعد هم «وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ» آن رشته هایی که خدای متعال فرموده بود که وصل کنند را قطع می کنند. آنها تمام آن رشته هایی که خداوند با دین و شریعتش توضیح داده و حامل رحمت خدا هستند را قطع می کنند و بیرون از وادی رحمت می روند. بعد هم می خواهند یک رشته های دیگری جایش بگذارند و به جای دین خدا و قواعد و حدود او، دین و قواعد و حدود دیگری بیاورند. لذا هر کاری که می کنند فساد است.

این فاسقی که حدود را به هم می ریزد و رشته ها را قطع می کند، می فهمد حدودی که خدای متعال قرار داده همه محترم اند ولی یکسان نیستند. به تعبیر دیگر یک فرع فقهی غیر از اصل ولایت است و او هم آن حد را به هم می زند و هم این حد را. نکته دیگر این است که حتی اگر از کوچکترین حد هم شروع کند، تعبیر قرآن از آن محاده با خداست «إِنَ‏ الَّذِينَ‏ يُحَادُّونَ‏ اللَّهَ‏ وَ رَسُولَه‏»(مجادله/5) در سوره مبارکه تحریم آمده که آنها حکم ظهار که یک حکم فقهی خانوادگی است را به هم زده اند ولی تعبیر قرآن این است که اینها دارند محاده با خدا می کنند، یعنی حد خدا را برمی دارند و جایش یک حد دیگری می گذارند. اینها حدود پرستش خدا را دارند عوض می کنند و می خواهند غیر خدا پرستش بشود.

«يُحَادُّونَ‏ اللَّهَ» یعنی یک فرع را به هم می ریزد و خدا پرستی را تغییر می دهد. چون تمام حدود الهی، حدود پرستش خدا و حدود رحمت اند. لذا عالم با آنها اصلاح می شود اما اینها می خواهند این حدود را بردارند و جایش نفس پرستی و شیطان پرستی و پرستش طاغوت را بگذارند، این اولین خصوصیت فاسق بود. پس فاسق کسی است که بیرون از وادی اسلام است ولو ظاهرا مسلمان باشد، چون او از دین خروج کرده و قلبش بیرون است.

البته این را هم عرض بکنم که فاسق غیر از فاسق العمل است. در روایات آمده که شخصی محضر حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام آمد و عرض کرد: بعضی از محبین شما گناهانی می کنند، آیا بگوییم که اینها فاسق اند؟ حضرت فرمود: نه، اگر ولایت ما را قبول دارد فاسق نیستند، اینها طیب الروح هستند و روحشان پاک است اما فاسق العمل اند، یعنی عملشان فسق و خروج از بندگی است، ولی خودشان فاسق نیستند. آن شخص به حضرت عرض کرد: آقا وقتی این گناهان را می کنند ازشان تبری بجویم؟ حضرت فرمود: از عملشان تبری بجو اما از خودشان نه!

پس فاسق آن کسی است که خودش و قلبش از وادی بندگی بیرون می آید و مقابل آن کسی است که «امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلتَّقْوَى‏» قلبش قلب سلیم است. خبر فاسق هم بیرون از وادی دین است چرا که او می خواهد از بیرون وادی دین بیاید و خبری وارد دنیای اسلام بکند تا عالم اسلام را به هم بریزد.

آیه دیگری که فاسق را معرفی می کند که این هم خواندنی است، آیه مبارکه سوره منافقون است. خدای متعال داستان این منافقین را اینگونه توضیح می دهد که این ها دور و بر حضرت می آمدند و ادعای اسلام می کردند و می گفتند: «إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ»(منافقون/1) شهادت می دهیم تو رسول هستی و از خودت حرف نمی زنی بلکه هرچه می گویی مأموریت است. «وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُون‏»، نمی فرماید خدای متعال شهادت می دهد که اینها دروغ می گویند، بلکه اول تثبیت می کند و می گوید خدای متعال می داند که تو راست می گویی و می داند که اینها هم دروغ می گویند. به تعبیر دیگر خدا می داند تو رسولی ولی اینها دروغ می گویند که شاهد هستند، اینها تو را قبول ندارند و شاهد هم نیستند.

بعد می فرماید: «اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً»، اینها بین مسلمان ها آبرویی دارند که این را سپر خودشان قرار می دهند و با سپر خودشان دشمنی با نبی اکرم را جلو می برند. «اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ»، پس اگر اینها راه خدا را می بندند و مردم را از رسول و از امیرالمومنین که سبیل و صراط است دور می کنند، با آبرویی است که کسب کردند، یعنی مثلاً اینکه اهل بدر و احد هستند را سپر می کنند.

«وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّه‏»(منافقون/5)، بعد به آنها گفته می شود که شما به هم ریختید و فساد به پا کردید، حالا بیایید تا پیامبر خدا اصلاح کند و برایتان استغفار کند. استغفار رسول فقط قول نیست کما این که استغفار ما هم فقط قول نیست. حضرت فرمود: استغفار کلمه علیین است و هر کسی نمی تواند بگوید استغفرالله. حقیقت استغفار برای اهل علیین است و شش معنا دارد. اولین آن ندامت بر گذشته است، دومیش تصمیم بر آینده است، سومیش تدارک حقوق مردم است، چهارم تدارک حقوق الهی است، پنجم این است که اگر لذت از حرام بردی به همان اندازه سختی عبادت به خودت بچشان، آن شبی که خوابیدی و نماز صبحت قضا شد، یک شب هم بیدار باش و نماز شب بخوان. بعضی بزرگان اگر یک روز نماز صبحشان قضا می شد یک سال خواب شب را بر خودشان حرام می کردند. آخرین آن هم این است که آن گوشت هایی که از لذت حرام روییده را با غصه آب کن به طوری که پوست به استخوان بچسبد و دوباره گوشت بروید، چون ان گوشت بار عبادت را بر نمی دارد. پس اگر استغفار عمل است استغفار رسول هم عمل است.

علی ای حال به اینها می گویند که شما خراب کاری کردید، پس بیایید و رجوع کنید تا حضرت درست کند. «وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّه‏»، شما هم یک قدم بردارید تا حضرت برایتان درست کند. شما ته جهنم هستید، پس یک قدم بالا بیایید و دستتان را به حضرت بدهید تا ایشان آتش هایتان را خاموش می کند و لباس نو به شما بدهد. ما دامن خودمان را آتش می زنیم و آیه می فرماید هم آتش تان را خاموش می کند و هم لباس نو بهتان می دهد «لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ»(منافقون/5)، اما اینها رویشان را بر می گردانند و حتی از این که بیایند تا حضرت خطایشان را جبران کند و دستشان را بگیرد، استکبار می کنند.

قرآن درباره اینها می فرماید: «سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ»(منافقون/6) خدا آنها را نمی بخشد، چه شما برای آنها استغفار کنی و چه استغفار نکنی. البته حضرت برای آنها استغفار نمی کند، چون جایی که خدا راضی نیست که حضرت استغفار نمی کند، ولی خداوند می گوید اگر شما هم استغفار کنید من نمی بخشم، چون این فرد از وادی رحمت بیرون است. باید در وادی توحید باشی تا خدای متعال دستت را بگیرد و این فرد اصلا حاضر نیست در وادی بندگی بیاید! به او میگویی بیا تا پیامبر خطای تو را جبران کند، اما او می گوید نه! چنین فردی را که نمی شود در وادی توحید بیاوری!

بعد می فرماید: «انَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ»(منافقون/6) اینها قوم فاسق و از وادی دین بیرون اند، اینها را که نمی شود هدایت کرد! پس فاسق این منافقی است که ادعا می کند که حضرت را قبول دارد، عهد و آبرویی هم دارد، اما این عهد و آبروی گذشته اش را می آورد و ایمان خودش را سپر این نفاقش می کند، تا خبرش را پشت این سپرها جلو ببرد.

مصداق فاسق در قرآن کریم

حالا سوال این است که این فرد چه کسی است؟ «وَ مَجْرَى‏ الشَّمْسِ‏ وَ الْقَمَرِ» فرمود: قرآن مثل ماه و خورشید است، ماه و خورشید یکی است ولی هر روز طلوع می کند و طلوع امروز غیر از طلوع فرداست. اگر بنا بود قرآن یک بار طلوع کند و تمام بشود، مثل خورشیدی که یک روز طلوع کند، این که به درد نمی خورد! قرآن هر روز طلوع مجدد دارد و ناظر به یک صحنه نیست. این آیه شأن نزول های متعددی دارد که هر کدام بحث های پردامنه ای دارد. یکی از این شأن نزول ها می گوید که این فرد ولید بن عقبه است.

این ولید بن عقبه برادر ناتنی عثمان است. او را فرستادند تا برود و از قبیله بنی مصطلق زکات جمع کند. او هم رفت و برگشت و به خاطر مسائل شخصی یا اینکه اشتباه فهمیده بود، آمد و گفت: این ها زکات ندادند و می خواستند بیایند با ما بجنگدند. البته اینکه قرآن می گوید: «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ»(حجرات/6)، یعنی اشتباه نفهمیده بود و کارش از روی تعمد بود!

او آمد نزد پیامبر و گفت: آقا، اینها نه تنها زکات ندادند بلکه می خواستند ما را بکشند و با ما درگیر بشوند، پس بنا شد به به طرف آنها برای درگیری برود. درواقع او داشت با آن حرف مدینه را به هم می ریخت لذا قرآن فرمود: این فاسق است. این که می گویند اشتباه کرده را هم قرآن قبول ندارد و می گوید دروغ می گفت و فاسق بود. نبأ او از سر فسق بود و می خواست اوضاع را به هم بزند. خود او بیرون وادی اسلام است و از بیرون می خواهد وادی اسلام و جامعه را به هم بزند. قرآن به مومنین می فرماید: تبیّن کنید، چرا که رسول پیش شماست. همه کائنات کف دست پیامبر خدا است، اما وقتی ولید یک خبر می آورد لشکر راه می اندازید و می خواهید پیامبر را دنبال سر خود بکشید؟!

البته من از این آیه این را می فهمم که آن شأن نزولی هم که در بعضی از کتب عامه آمده که نبی اکرم حرکت کرد تا برود و با آنها بجنگد که این آیه نازل شد، درست نیست. اینها مردم را تحریک کردند و راه انداختند، بعد هم حضرت را مجبور کردند که دنبال سر آنها برود چرا؟ چون «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطيعُكُمْ في‏ كَثيرٍ»(حجرات/7). پیداست که فاسق آمده و اینها را جلو انداخته، بعد هم جامعه مسلمان ها را به هم ریخته است.

ولید بن عقبه در زمان عثمان والی کوفه شد و آنجا میگساری می کرد. حتی در محراب عبادت بالا آورد و نماز صبح را چهار رکعت خواند. بعد که به او گفتند چرا چهار رکعت نماز صبح خواندی؟ گفت: حالم خوب است، بیشتر هم می خوانم! بعد هم مجبور شدند که او را بر گردانند. می خواستند حد شرابخواری به او بزنند اما هیچ کس جرأت نکرد، پس حضرت امیر حد را بر او جاری کردند.

پس این فاسق می خواهد جامعه مسلمان ها را به هم بریزد، اما ما می گوییم اشتباه فهمیده و نبی اکرم راه افتادند تا دنبال او بروند! آیا نبی اکرم دنبال خبر فاسق می رود؟! حضرت دنبال خبر فاسق می رود تا قرآن بگوید دنبال خبر فاسق نرو! «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ»، قول با مسلمان ها و مومنین است. بعد هم می گوید تبین کنید چون پیامبر پیش شماست، این یعنی بروید دنبال پیامبر، ایشان هم که دنبال خبر فاسق نمی رود! پس پیداست این شأن نزولها ساختگی است و در خیلی جاها می خواستند یک چیزهایی را بپوشانند، البته این آیه شأن نزولهای دیگری هم دارد، مثل اینکه که از درون خانه نبی اکرم داشتند فتنه ای علیه حضرت می کردند، که من آن را نمی گویم.

پس طبق شأن نزول آیه ولید بن عقبه یک فاسدی است که برای یک مأموریتی رفته، اما خبر جعل کرده و امت را به هم ریخته، بعد هم همه راه افتادند و می خواهند پیامبر خدا را دنبال خودشان ببرند، اما وقتی دارند پیامبر را مجبور می کنند، آیه نازل می شود که «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا» اگر صحنه را تبین و واضح نکنید، صبح که شد می فهمید اشتباه کردید «فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمين‏»(حجرات/6). البته ای معنایش صبح که خورشید طلوع کند نیست، بلکه یعنی اگر خبر فاسق را تبین نکنید، شما را می برد در تاریکی، پس یک وقتی که هوا روشن می شود و گرد و غبار صحنه می خوابد، می بینید که دستتان به خون قبیله بنی مصطلق آلوده شده است.

محتوای خبر فاسق

حضرت فرمود: من در رویای صادقه دیدم که بنی تیم و بنی عدی و بنی امیه بر منبر من بالا رفتند و از آنجا مردم را به سمت دنیا و قهقرا بر می گردانند. پس این نبأ یک چنین نبأای است؛ حضرت در این منبر آمدند و نباء توحید را در عالم منتشر کردند، قلوب را به سمت خدای متعال متمایل کردند و بت کده ها را ویران و مسجدها را آباد کردند، اما اینها می خواهند دوباره مسجدها را ویران بکنند و میکده ها و بت کده ها را به پا کنند، ولو در شکل مدرنش که چوب و سنگ را برداشته و جایش تکنولوژی گذاشته اند، چه فرقی می کند!

پس این فاسق یک چنین فاسقی است. از بیرون دنیای اسلام آمده و می خواهد روابط دنیای اسلام را بهم بزند، محتوای خبرش هم فسق است. از آیه هم پیداست که این فاسق می خواهد مسلمان ها را از عهد نبی اکرم خارج کند تا جلو بیفتند و حضرت را دنبال خودشان بکشند. پیداست که این خبر می خواهد دعوت به کفر و فسوق و عصیان کند. همانطور که ایمان امام دارد فسوق و عصیان هم امام دارد، لذا در روایت ایمان در این آیه تعبیر به امیرالمومنین شده است. تأویل کفر و فسوق و عصیان هم دشمنان نبی اکرم و امیرالمومنین اند.

بنابراین این فاسق پیداست که می خواهد مومنین را از وادی ایمان بیرون ببرد و در وادی کفر و فسوق و عصیان قرار دهد. آنها می خواهند در جامعه کفر و فسق و عصیان به پا کنند، شاهدش هم این است که خدای متعال ذیل این آیه می فرماید که تبین کنید، چون پیامبر بین شماست، چرا با خبر یک فاسق پیامبر را پشت سر می اندازید در حالی که نباء خدا در دست ایشان است؟! شما دنبال نباء فاسق بودید و می گویید کسی که نباء خدا در دستش است دنبال سر شما بیاید؟! آیا این منصفانه است؟!

در ادامه آیه می گوید: ولی توجه داشته باشید که خدا به شما سرمایه داده و این فاسق می خواهد این سرمایه را از شما بگیرد. «حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُم»(حجرات/7)‏، خداوند به شما حب الایمان داده و کفر و فسوق و عصیان را در دل شما مکروه کرده است. پیداست که این ها آدم های راه رفته ای هستند و این فاسق می خواهد آنها را در وادی کفر و فسوق و  عصیان برگرداند. او می خواهد نفرت نسبت به ایمان ایجاد کند. مگر بنی امیه این کار را نکردند؟! مگر بر منبر معاویه وجود مقدس امیرالمومنین لعن نمی شد؟! مگر مردم را با بغض امیرالمومنین تربیت نمی کردند؟! این فاسق کارش این است.

این آیه قرآن، آیه ای نیست که ناظر به یک دوره باشد بلکه یک جریان تاریخی است و الان هم هست. یک نباء فاسقی است که می خواهد خبر رسول خدا در عالم شنیده نشود. می خواهد صدای او در عالم بلند باشد و مسجد و معبد خدا نباشد. او می خواهد عالم میکده بشود و همه عالم مست و لا یعقل باشند.

مقصود فاسق از انتشار خبر فسق

پس محتوای این نبأ تقریبا روشن شد. یک نکته دیگر این است که مقصد این نبأ چیست؟ البته یک بحث باقی می ماند که این را می گذارم در یک جلسه ای که مفصل بتوان درباره آن بحث کرد و آن این است که اصلا خود خبر چه کار می کند؟ الان امپراتوری های بزرگ عالم با خبر جهان را تسخیر می کنند و اراده های عالم را مُسخّر خودشان می کنند. آنها رسانه های جهان را در دست گرفتند و به احدی هم اجازه نمی دهند که در آن سطح ها حاضر بشوند. آنها نمی گذارند شما ماهواره یا تکنولوژی رسانه های مدرن و جدید را داشته باشید و الان هم تمام فضای مجازی و حکمرانیش را در اختیار دارند. این برای چیست؟ چون با خبر جهان را اداره می کنند. آنها با خبر حب و بغض ها، میل و نفرت ها و خوف و امیدها را تغییر می دهند. پس ان شاء الله این را در یک جلسه ای عرض می کنیم که خود خبر در عالم چه کار می کند؟ خبر فاسق چطوری آدم ها را جهنمی می کند و خبر حضرت چطوری آدم ها را بهشتی می کند؟

علی ای حال سوال این است که این فاسقی که منافق است و سپری از ظاهر مسلمانی خودش دارد و حتی از صحابی است، می خواهد با این خبر فسق چه کار کند؟ پاسخ از خود این آیات یا آیاتی که وصف منافق را می کند، پیداست. یعنی پیداست که این می خواهد با خبر خودش مردم را از عهد نبی اکرم و عهد اسلام جدا کند، او می خواهد رشته اتصال مردم با رحمت واسعه الهی که نبی اکرم است قطع کند و جایش چیز دیگری بگذارد. می خواهد جای اصلاحی که نبی اکرم می کنند، عالم را به عالم فساد برگرداند و به جای محبت بر عالم غضب حاکم کند.

این فاسق می خواهد مردم مقدم بر رسول بشوند، لذا خدای متعال در آیه بعد می فرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطيعُكُمْ في‏ كَثيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّم‏»(حجرات/7)، آنها می خواهند پیامبر مطیع مردم بشود و مردم مطیع آنها، یعنی پیامبر را دنبال سر خودشان بکشند و از طریق خبری که ایجاد می کنند ایمان را تبدیل به کفر و فسق و عصیان بکنند. آنها می خواهند از طریق خبری که ایجاد می کنند کار را بین مومنین به نزاع و قتال بکشانند، کما این که کشاندند. اینها در مقابل امیرالمومنین که پنج سال خلافت کرد، سه جنگ راه انداختند و در این سه جنگ مسلمان ها را راه انداختند. بغاتی که علیه امیرالمومنین شمشیر برداشتند از بیرون دنیای اسلام که نبودند، اعم از جنگ صفین و جمل و نهروان، و اعم از قاسطین و ناکسین و مارقین. اینها که کارشان به بغی و دشمنی با امام کشید، حق را فهمیدند ولی جلویش ایستادند چون می خواستند بغی درست کنند.

آنها می خواهند صفات رذیله، سوء ظن، بدگمانی و همز و لمز را جای صفات حمیده بر جامعه مومنین حاکم کنند. البته اصل این صفات هم نسبت به خود امام است. ذیل سوره همزه، خدای متعال مذمت می کند آنهایی که اهل همز و لمز و بدگویی و عیب جویی هستند «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»(همزه/1)؛ خب درست است که یک مصداقش همین عیب جویی های کوچکی است که مومنین با همدیگر می کنند، ولی این عقوبتی که در همین سوره مبارکه ذکر شده برای چه کسی است؟ در یک روایتی نقل شده که حضرت فرمودند: «الَّذِينَ هَمَزُوا آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ وَ لَمَزُوهُمْ»(1)، یعنی همز و لمز نسبت به نبی اکرم و دین خدا ایجاد می کنند.

بنابراین خبر فاسق کارش همین است. الان ببینید که اینها چطور تناقض بالالقاب و لقب گذاری می کنند! یعنی با یک لقب کار را تمام می کنند، مثلا فرض کنید بر روی نظام سیاسی ولایت فقیه که این همه خیرات و برکات داشته، یک عنوان استبدادی می گذارند، بعد هم اگر به آن گوش کردی، تو را با خودشان می برند.

پس این خبر فاسق می خواهد چه کار بکند؟ می خواهد رشته کار را از دست نبی اکرم در بیاورد و ارزشهای خودش را حاکم بکند. او می خواهد به جای تقوا ارزشهای دیگر را جایگزین کند و اگر ارزشگذاری بر مدار تقوا نشد بر می گردد به قبیله و قوم و نژاد و تفاخر. اگر براساس تضاد منافع جامعه درست شد همین ها معیار می شوند. او می خواهد جامعه ای را که براساس رحمت، محبت، وحی و بندگی خداست، بر مدار کفر و عصیان قرار بدهد.

انسان با تقوا انسان کریم است و اگر مدار ارزشگذاری تقوا بود، تمام روابط بر محور کرامت می شود، یعنی بالاترینشان کریم ترینشان است. ولی اگر شما ارزش دیگری گذاشتید و قوم و نژاد و قبیله و ثروت و قدرت را معیار قرار دادید، رابطه بر مدار عداوت و استکبار می شود، یعنی قوی ترینشان مستکبر ترینشان است. فقط فرعون نبود که می گفت: «هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي‏»(زخرف/51)، زندگی شما در دست من است، «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى»(نازعات/24)‏ و شما باید به من سجده کنید، همه فراعنه تاریخ همینطوری اند.

حضرت می خواهد همه بنده خدا باشند و رابطه شان با همدیگر محبت، خضوع و تواضع باشد. کریم ترینشان که متقی است در صدر جامعه بنشیند و همه تحت کرامت او باشند. کرامت مثل رابطه پدر و مادر با فرزند است، آن هم نه در جامعه مدرن. در جامعه مدرن می خواهند منفعت طلبی، سودجویی، لذت جویی و پرستش را معیار شرافت و کرامت قرار بدهند و اصلاً جنس روابط را تغییر بدهند. آنها می خواهند حسن ظن را تبدیل به سوء ظن کنند، تعریف و تمجید و مدح همدیگر را به بدگویی و غیبت و تناقض القاب تبدیل کنند.

پس فاسق می خواهد یک رشته کارهایی که در این سوره بالاجمال از آن گفتگو شده را انجام دهد، لذا اگر به ما می گویند غیبت نکنید، تهمت نزنید، سوء ظن نداشته باشید و لقب بد روی همدیگر نگذارید، این صرفا یک دستور اخلاقی نیست. جامعه مومنین اگر بخواهد بر مدار نباء رسول بچرخد باید در آن این روابط باشد. به تعبیر دیگر باید در آن روابط اخوت ایمانی باشد «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»(حجرات/10)، اینها هم می خواهند این اخوت ایمانی را به هم بزنند و به جای آن کینه، عداوت، بغی و سرکشی، طغیان و قتال، بدگویی و همز و لمز و تفاخر را قرار دهند. اینها می خواهند جای نظام بندگی و نظام رأفت و محبت، نظام استکبار و کینه و غضب را بر پا کنند. این هدفی است که فاسق ها دنبال می کنند و لذا این دستورات صرفا اخلاقی نیست، بلکه حدود متابعت از نبی اکرم و پیروی از خبر حضرت را در مقابل نباء فاسق، دارد می گوید.

ان شاء الله در جلسه بعد یک مقداری راجع به این نباء، این که با خبر چه می کنند، خود خبر چه کاره است و اینکه اصلا خبر کشف واقع می کند و پرده از چشم ما برمی دارد یا اینکه چیزی وراء اینهاست، توضیح می دهیم.

پی نوشت ها:

(1) تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص: 819