نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 09 فروردين 1403 - Thu, 28 Mar 2024

جلسه نهم محرم ثارالله / عاشورا، ابتلاي اعظم رسول خدا و تنها بستر موحّد براي دست يابي به عالي ترين مراتب توحيد

متن زیر چکیده اي تفصيلي از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري، در نهمين شب عزاداري حسيني در دهه اول محرم الحرام 1393 است که به تاریخ 11 آبان ماه در مدرسه فيضه قم برگزار شده است. ايشان در اين جلسه با طرح اين سؤال كه «بالاترين مقامي كه يك موحد در سير توحيدي خود مي تواند به آن برسد چيست؟» به تبيين مقام رضوان، مقدمات آن و چگونگي وصول به اين مقام پرداختند. ايشان بر اساس روايات، غايت سير توحيدي يك موحد را «مقام رضا» دانستند و غايت سير در «مقام رضا» را نيز وصول به «مقام رضوان» برشمردند. ايشان در ادامه تأكيد كردند: وصول به مقام رضوان، مستلزم تحمل بلا است. حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري، بلاي رسول خدا در عاشورا را اعظم ابتلائات خواندند و افزودند: امام حسين عليه السلام محور اين ابتلاي الهي است و در متن اين بلا، باب «مقام رضوان الهي» را به روي همه امم مي گشايد و فتح الفتوح رسول خدا را رقم مي زند و جمال بلا را در اين فتح بزرگ به نمايش مي گذارد. ايشان وصول به مقام رضوان را ممكن و مسير دست يابي به آن را  بكاء بر سيد الشهداء و درك ابتلاي ايشان دانستند.

بالاترين مقامي كه انسان در مراحل توحيدي به آن مي رسد چه مقامي است؟ بزرگان در اين باره مطالب ارزشمندي فرموده اند. در روايات نيز در اين زمينه مطالب دقيق و فراواني بيان شده است. از برخي روايات استفاده مي شود بالاترين مقامي كه انسان مي تواند به آن برسد «مقام رضا» است.

تفسير مقام زهد به مقام فراغت قلب از «آمد و شد دنيا» و ديدن «وليّ نعمت» در رفت و آمد نعمت ها

«اَعْلى‏ دَرَجَةِ الزُّهْدِ أَدْنى‏ دَرَجَةِ الْوَرَعِ، وَ أَعْلى‏ دَرَجَةِ الْوَرَعِ أَدْنى‏ دَرَجَةِ الْيَقِينِ، وَ أَعْلى‏ دَرَجَةِ الْيَقِينِ أَدْنى‏ دَرَجَةِ الرِّضَا» اگر كسي در وادي زهد قدم برداشت و بالاترين درجه زهد را طي كرد تازه به وادي ورع و سپس يقين مي رسد. حضرت علي عليه السلام در روايتي كه در روضه كافي نقل شده است مردم را به سه گروه تقسيم مي كنند، «راغب»، «صابر» و «زاهد». «راغب»، به دنبال دنيا است و به حلال و حرام آن توجهي ندارد ولي «صابر» هرچند در دنيا رغبت دارد ولي روي خواسته هاي دلش پا مي گذارد، چنان كه اگر به قلب «صابر» مراجعه كنيد بسيار عفيف است و علي رغم اين ميلي كه به دنيا دارد از آن چشم مي پوشد. اما «زاهد»، شادي ها و غصه هاي دنيا از قلبش بيرون رفته «فَأَمَّا الزَّاهِدُ فَقَدْ خَرَجَتِ الْأَحْزَانُ وَ الْأَفْرَاحُ مِنْ قَلْبِهِ فَلَا يَفْرَحُ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الدُّنْيَا وَ لَا يَأْسَى‏ عَلَى‏ شَيْ‏ءٍ مِنْهَا فَاتَهُ فَهُوَ مُسْتَرِيح» اگر دنيا را به دست آورَد خوشحال نمي شود و اگر دنيا از دست او برود ناراحت نمي شود. از آمد و شد دنيا فارغ و به كار خود مشغول است.

در آيات 22و 23 سوره حديد زهد به خوبي توضيح داده شده است. «ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في‏ أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرٌ ، لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُور» يعني نه براي آن چه از دست مي دهيد ناراحت شويد و نه براي آن چه به دست مي آوريد خوشحال باشيد. چون تدبيري است كه اين اقبال و ادبار را رقم مي زند. اگر انسان توجه داشته باشد كه آمد و شد اين دنيا از قبل در كتابي ثبت شده، هدف گيري شده و مدبّر آن نيز خداي متعال است و هيچ يك از اين حوادث اتفاقي نيست، اگر انسان به اين مطلب توجه داشت به اين نقطه مي رسد كه در هر آمدن و در هر رفتن نعمت، براي او راهي به سوي توحيد باز مي شود و در اقبال و ادبار دنيا، توحيد را مي بيند. زاهد كسي است كه در «آمد و شد» نعمت ها، در جستجوي وليّ نعمت است، به هنگام آمدن نعمت ها، شكر گذار است و به هنگام رفتن آن ها صبر پيشه مي كند.

كمال زهد نقطه آغاز وادي يقين و كمال يقين نقطه آغاز وادي رضوان

زاهديني كه رغبت به خداي متعال، آن ها را به فراغت از دنيا رسانده است، سلوكِ آن ها، به آغاز مسير يقين رسيده است. مقام يقين مقام مشاهده ملكوت است. در آخرين مرتبه يقين، انسان به آغاز مقام رضا مي رسد و سير در وادي رضا، «بي انتها» است. چنان كه در زيارت «جامعه لأئمه المؤمنين» نقل شده است «الرِّضَا بِقَضَائِكَ‏ وَ قَدَرِكَ أَقْصَى عَزْمِي وَ نِهَايَتِي وَ أَبْعَدَ هَمِّي وَ غَايَتِي‏» يعني رضايت خود را دورترين نقطه و نهايت سير من قرار بده. انسان تا به مقام اخلاص در محبت نرسيده و تعلق به غير در وجود او دارد، به «مقام رضا» دست نمي يابد. بلكه اگر مشيّت الهي با آنچه او مي خواهد هماهنگ بود لذت مي برد ولي اگر ارده الهي بر خلاف خواست او باشد (حتي اگر صبر نيز پيشه كند) از اين مشيّت خشنود نيست.

توضيح مقام رضا به مقام اخلاص در محبت

بالاترين مقام، مقام اخلاص در محبت است تا جايي كه انسان مستقر در محبت خداي متعال مي شود و چيزي جز آن چه او تدبير مي كند نمي خواهد. امام باقر عليه السلام در اواخر عمرِ جابر به عيادت او مي روند و از احوالش پرس و جو مي كنند. جابر جواب مي دهد (كه البته جواب جابر خود بسيار شگفت انگيز است)  در حالتي هستم كه فقر را بر بي نيازي و بيماري را بر سلامتي و مرگ را بر حيات ترجيح مي دهم. به حالتي رسيده بود كه گمان مي كرد  ممكن است اين امور مانع راه بندگي باشد. امام باقر عليه السلام در پاسخ مي فرمايند «ولي ما اهل بيت اين گونه نيستيم. ما آن چه را خداي متعال براي ما دوست دارد مي پسنديم.» در روايت ديگري، جناب موسي كه از پيامبران اولي العزم و كليم الله است از خداي متعال مي خواهد تا محبوب ترين بنده زمان خودش را به او نشان دهد. خداي متعال جناب موسي را مأمور مي كند تا به قريه خاصي برود و در آن جا از آن عبد محبوب جستجو كند. ايشان هرچه در آن قريه مي گردد جز يك پيرمرد جُزامي زمين گير كه در يكي از مخروبه هاي آن قريه سكني داشت كس ديگري را نمي يابد. جناب موسي كه انتظار داشت با يك بنده صوّام و قوّام روبه رو شود، از جبرئيل در باره آن عبد موعود مي پرسد. جبرئيل همان پيرمرد زمين گير را به او نشان مي دهد. اين ملك مقرب الهي تصرفي مي كند و چشمان اين پيرمرد را نيز از او مي گيرند. اين عبد محبوب خدا، به خداي متعال عرضه مي دارد «يا بارّ يا وَصُول» يعني «اي كسي كه  هميشه به من نيكي مي كني و هر چه من از تو مي بُرم، تو با من پيوند مي خوري». در ادامه اين شخص با حضرت موسي نكته اي را در ميان مي گذارد كه بسيار عجيب است. خطاب به جناب موسي مي گويد «در اين قريه فقط يك نفر موحد است و آن هم منم. خداي متعال، خودش را به من داده است» و البته كسي كه خدا خودش را به او بدهد، چيز ديگري از او نمي خواهد.

انسان مي تواند به مقام اخلاص در محبتِ خداي متعال برسد. اين كه گفته شده «حب نفس، ذاتي انسان است» سخن درستي نيست چون در اين صورت انسان هيچ وقت نمي توانست به اخلاص در محبت برسد.انسان مفطور بر حب الله است نه مفطور بر حب نفس. اگر انسان مفطور بر حب نفس بود تا آخر مي بايست اسير خود باشد. چنين كسي حد اكثر مي توانتد تاجرانه خدا را عبادت كند و از عبادت «احرار» كه خدا را فقط به خاطر خودش عبادت مي كنند محروم است.

مقام رضوان بالاترين مقام در وادي «رضا»؛ ابتلائات، راه سير در «مقام رضا» تا نيل به «رضوان»

اگر كسي در مقام رضا قدم گذاشت، خداي متعال براي او ابتلائات سنگيني را رقم مي زند. اهل رضا كساني اند كه به استقبال بلا مي روند و در متن بلا راضي اند. همانند ابراهيم  خليل الرحمان كه بعد از موفقيت در ابتلاي به ذبح اسماعيل، به خداي متعال عرضه مي دارد «اي كاش مي توانستم فرزند خود را قرباني كنم تا به قرب اين بلا نيز نائل مي شدم.» اولياي خدا به استقبال بلا مي روند تا با تحمل بلا، در مقام رضا سير كنند و به مقامات بالاتر برسند. بالاترين مقام در وادي رضا، مقام «مرضيه» بودن است كه بالاتر از مقام «راضيه» مي باشد. يعني انسان به مقامي مي رسد كه خداي متعال او را مي پسندد و از او راضي مي شود. مقام رضوان، مقام رضايت و محبت خداي متعال از بنده است كه خداي متعال محبت خود را بي حجاب به او مي چشاند.

بلاي رسول خدا در عاشورا اعظم ابتلائات عالم؛ جمال بلاي عاشورا در فتح «مقام رضوان»

امتحاناتي كه براي انسان ها در مسير نيل به اين مقام پيش مي آيد متفاوت است. سخت ترين اين امتحانات و بالاترين آن ها از نبي اكرم و در عاشورا گرفته شده است. وجود سيد الشهدا در محور اين بلاي الهي قرار دارند و در حالي كه همه چيز را از دست داده اند و با دل پر غصه، بدن مجروح، تشنه، گرسنه و در حالي كه با گوشه چشم به خيمه ها نيز نظر دارند و صداي «العطش» فرزندانشان را مي شنوند و با اين همه مصيبت (كه درعالم ابتلايي بالاتر از اين رقم نخورده است) به خداي متعال عرضه مي دارند: «يا غياث المستغيثين» يعني در اين حالت نيز خود را بدهكار خداي متعال مي بيند.

جناب «ايوب» با آن همه صبر كه خداي متعال در قرآن او را به صابر بودن توصيف نموده است وقتي مسأله ابتلاي همسرشان پيش مي آيد عرضه مي دارد: «خدايا ديگر نمي توانم صبر كنم» كه به او جواب مي دهند مگر تا به حال شما صبر مي كرديد كه ديگر ديگر نمي توانيد؟ مصيبت سيد الشهدا با اين مصيبت قابل مقايسه نيست. ابو حمزه به امام سجاد عليه السلام عرضه داشت: «چرا اين قدر گريه مي كنيد؛ شهادت كه عادت شما خاندان است.» امام سجاد عليه السلام فرمودند: «اما اسارت در خاندان ما سابقه نداشته است.»

صابرين غير از شاكرينند. در مقام رضا گاهي انسان احساس مي كند از خودش راضي است. ولي گاهي خود را بدهكار مي بيند. زيبايي حادثه عاشورا در همين «يا غياث المستغيثين» است كه سيد الشهدا خود را بدهكار مي داند. يعني خداي متعال است كه دست وليّ خود را گرفته و او را قدم به قدم در متن بلا پيش مي برد. عظمت اين مصيبت براي ما قابل فهم نيست. چه باري بر دوش سيد الشهدا است كه همه عالم با آن سالك شدند؟ مصيبتي كه بايد ابراهيم خليل هم بعد از ذبح اسماعيل به قتلگاه سيد الشهدا برود و با اين مصيبت سالك شود.

رسول خدا  صلي الله عليه و آله در مصائب ناله ها را پنهان مي كرد؛ غصه ها ر ا جرعه جرعه مي نوشيد تا آن جا كه كسي در مصائب، اشك ايشان را نديد «فَلَقَدْ أَسَرَّ الْحَسْرَةَ وَ أَخْفَى الزَّفْرَةَ وَ تَجَرَّعَ‏ الْغُصَّة» و البته اهل بيت هم مي توانستند اين گونه باشند ولي در مصيبت سيد الشهدا نه رسول خدا و نه اهل بيت عليهم السلام اين گونه رفتار نكردند.

فتح بزرگ رسول خدا در عاشورا با گشودن درب مقام رضوان در برابر همه امت

اين عبادت سيد الشهدا باب عبادت حبّي و درك مقام رضوان را براي همه باز كرد. مقامي كه در اين مقام، حجاب ها به كنار مي روند و انسان به مقامي از حضور و قربِ به خداي متعال مي رسد كه نسبت به همه اراده هاي خداي متعال راضي است و جلال و جمال الهي را به گونه اي مشاهده مي كند كه چيزي جز حضرت حق را نمي خواهد. اگر سيد الشهدا با تحمل اين مصيبت عظيم، اين فتح را براي رسول خدا به انجام نمي رساند اين راه براي هميشه بسته مي ماند. فتوحات خداي متعال براي رسول خدا فقط اسباب تقرب خود حضرت نبوده است بلكه مايه طهارت امت است. چنان كه در آيه اول و دوم سوره فتح بر اساس روايات، فتح رسول خدا مايه بخشش گناهان مؤمنين است. «إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبيناً لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقيماً» چرا كه آستان رسول از گناه بري است. حال اين چه گشايشي است كه با اين گشايش، همه مؤمنين، اهل بهشت و اِخلاص مي شوند و همه به توحيد توحيد مي رسند. شايد اين فتح در عاشورا باشد. يعني در عاشورا درهايي از رضوان باز شد تا دست ديگران هم به آن برسد.

«سيد الشهدا»، چراغ بر افروخته رسول خدا و «عاشورا» بستر درك ابتلاي رسول و وصول به مقام رضوان

چنان كه در جلسات پيش نيز گفته شد اگر بخواهيم به مقام توحيد برسيم بايد حجب ظلماني را پشت سر بگذاريم و وارد بيت النور شويم و در پرتو نور نبي اكرم حركت كنيم تا به سرچشمه نور برسيم. به قرائت ديگر، اين سير بايد تا مقام رضوان ادامه پيدا كند. سيد الشهدا همان چراغ نوراني است كه در قلب نبي اكرم بر افروخته شده و بايد با اين نور رسيد. رسيدن به مقام رضوان براي همه بندگان (غير از چهارده معصوم كه محل بحث ما نيستند)  با مصيبت سيد الشهدا حاصل مي شود. اگر بالا ترين مقام، مقام رضوان است با سيد الشهدا گشوده شده است.يعني اين مقام در دسترس كساني قرا مي گيرد كه وارد وادي كربلا  شده و در اين وادي، تابع سيد الشهدا مي شوند. اگر اصحاب سيد الشهدا به همه آن مقاماتي كه در زيارات وارده براي آن ها، ذكر شده است دست يافته اند با سير در بلاي سيد الشهدا بوده است. امام حسين پرده ها را كنار زدند و اصحاب به اندازه وسعشان بلاي حضرت را مشاهده كرده اند و عظمت و جلالت اين مصيبت را ديده اند و در متن اين بلا رفته اند. اين راه براي ديگران هم گشوده است.در زيارت «جامعه لأئمه المومنين» كه از امام هادي عليه السلام به ما رسيده است ابتدا با ذ كر مقامات معصومين عليهم السلام به آن ها سلام مي دهيم (كه هر مقامي از اين مقامات راهي به سوي توحيد است.)  بعد از ذكر سلام ها و مقامات معصومين عليهم السلام، مصائب آن ها ذكر مي شود كه در هيچ زيارت ديگري به اين نحو مصائب ايشان ذكر نشده است. بعد از مشاهده مقامات و ذكر مصائب، زائر عرضه مي دارد « إِنَّا لَا نَمْلِكُ إِلَّا أَنْ نَطُوفَ‏ حَوْلَ‏ مَشَاهِدِكُمْ‏، وَ نُعَزِّيَ فِيهَا أَرْوَاحَكُمْ، عَلَى هَذِهِ الْمَصَائِبِ الْعَظِيمَةِ الْحَالَّةِ بِفِنَائِكُم‏» يعني در اين مصيبت، كاري از ما ساخته نيست جز اين كه حول مشاهد شما بچرخيم و شما را در اين مصائب تعزيت دهيم. در ادامه زائر شهادت مي دهد كه با «نيت و قلب» و «تأسف» در درگيري با دشمنان اهل بيت عليهم السلام (از ناكثين و مارقين و قاسطين و قاتلين اباعبدالله) مشاركت دارد و با اين دو امر در آن مشاهد شريفه حضور دارد. گويا كه با اين دو امر مي توان وارد بلاي سيد الشهدا شد و او را اجابت كرد. ما هر چند دير اجابت كرده ايم (و اين تأخير در اجابت در غير اولياء، به خاطر كُندي اي بوده است كه در عوالم ديگر داشته ايم.) ولي اين كندي را مي توان با بكاء بر سيدالشهدا جبران كرد. فلذا اميد است كه با بكاء بر  مصائب اباعبد الله بتوانيم به اين بلا ملحق شويم و در پرتو مقام رضوان سيد الشهدا و با شفاعت ايشان به اين مقام برسيم. اين امر شدني است و اين باب گشوده است و با بكاء آغاز مي شود و پايان آن مقام رضوان و سجده شكر زيارت عاشورا است.