نسخه آزمایشی
چهارشنبه, 05 ارديبهشت 1403 - Wed, 24 Apr 2024

جلسه دوم محرم 94 حسینیه حضرت زهرا(س) / بررسی حقیقت حکمت و ارتباط با مقام شاکرین به هدف رسیدن به امام

آنچه پیش رو دارید دومین جلسه سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سید محمد مهدی میرباقری در دهه اول محرم الحرام سال 94 است که در حسینیه حضرت زهرا(س) -شجاع فرد- برگزار شده است. ایشان در این بحث به مسئله حکمت پرداخته و ارتباط آنرا با شکر و مراحل آن بیان می کنند و با استفاده از آیات سوره مبارکه انسان این بحث را تکمیل می کنند.

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم. قرآن کریم می فرماید: «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ * يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْباب»(بقره/268-269) این آیات ذیل بحث انفاق آمده است و بعد از بیان آداب و برکات انفاق بیان می کند که شیطان شما را تهدید به فقر می کند که اگر امکانات خود را در راه خدا بدهید محتاج می شوید و خودتان به آنها نیازمند هستید. حتی چیزی که مدت هاست که به آن نیاز نداریم را هم کید می کند که روزی شاید لازم شود! و بعد هم دستور به فحشاء می دهد که در روایات این فحشاء به بخل هم معنا شده است. از زشت ترین کارها همین بخل است. انسان باید این دارایی ها را ابرای خود نبیند و شیطانی که می گوید در راه خدا خرج نکن دستور می دهد که در راه خودش آنها را بریز و بپاش کند.

در مقابل در فضای انفاق و این دادوستد با خداوند متعال وعده مغفرت و فضل داده است که انسان در معامله به غفران و بخشش ها و بالاتر به فضل و زیادتی خداوند می رسد. فضل خدا بی نهایت است و خدا واسع علیم است و دستگاه او بسیار وسعت دارد و البته هرچه بدهد از او کم هم نمی شود و او می داند که چه می کنید و می داند کجا هوای شما را داشته باشد.

در ادامه از حکمت سخن به میان آمده است که به اینکه خدا حکمت را به هرکس بخواهد می دهد و این حقیقت خیرکثیر است. در واقع معنا این آیات این است که اگر کسی اینگونه با خدا معامله کند خداوند متعال به او حکمت که از فضل اوست عطاء می کند. و البته این تذکرها را هر کسی دریافت نمی کند و صاحبان خردها این نکته ها را درمی یابند.

حکمت در قرآن معنا شده است به اینکه: «وَ لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَميد»(لقمان/12) مفاد آیه گویی این باشد که معنای حکمت این است که شاکر خدا باشی. شاکر کسی است که نعمت ها را به انواعه ببیند و بعد این نعمات را به خود نسبت ندهد که عجب و... دارد. و بعد اگر منعمی را می بیند، آنرا به اسباب نسبت ندهد که شرک آور است و آن را فقط از خداوند ببیند. گام بعدی شکر این است که این امکانات را در راه اهداف خدایی جاری کند. اگر این نعمات در راه و جهتی آمده است، راه را سد نکند و آنها را در راه خود جاری کند. شاکر در واقع کسی است که از خدا می گیرد و به خدا برمی گرداند. و در گام بعد هم آیه می فرماید شکر برای خودتان است یعنی شاکر باید بداند که خدا در این فضا هیچ نیازی به ما ندارد و خدا غنی از این کشر ماست که این معرفت و نگاه در شکر و مواجه با خدا و اولیای الهی بسیار مهم و سنگین است.

اما بحث شکر در سوره مبارکه هل اتی وارد شده است که انسان ها از راه های دور آمده اند و خداوند او را سیر داده است تا به این استعدادها و سمع و بصر رسیده است و بعد از آن راه و سبیل به او ارائه شده است. انسان در مقابل این نعمت هدایت برسر دوراهی قرار می گیرد. او می تواند شاکر این نعمت باشد و یا کافر به آن. البته اگر کفر به این نعمت داشت گرفتار شده و وعده سلاسل و اغلال و... داده شده است. این کدام نعمت است که کفر نسبت به آن این چنین گرفتاری دارد؟! این نعمت هدایت و صراط و سبیل است. در ادامه سوره توضیح داده است کسانیکه شکر ورزیدند از جام هایی می نوشند و در نعمت هایی هستند که ساقی این شراب ها و نعمات عبادالله هستند که ائمه(ع) هستند. اینها بر سر سفره اولیاء الهی می نشینند و در واقع سوره جریان شفاعت اولیاء الهی را مطرح می کند. آن صراط و سبیل ارائه شده امام است لذا فرموده اند: «وَ لكِنْ جَعَلَنَا أَبْوَابَهُ وَ صِرَاطَهُ وَ سَبِيلَهُ وَ الْوَجْهَ‏ الَّذِي‏ يُؤْتى‏ مِنْه» آنها سبیل و صراط هستند تا ما به وجه الله برسیم. اینها همه حقیقت امام است. وجه حقیقتی ماندنی است و همه چیز بجز آن هالک است که فرمود: «كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَه‏»(قصص/88) اعمال و بلکه خود انسان با تمسک به صراط به وجه می رسد و باقی می شود.

لذا شکر یک کلمه است؛ شاکر کسی است که امام را شناخته و در راه امام حرکت می کند. همه امکانات را در مسیر امام به حرکت می اندازد و در این فضا هم امام را محتاج نمی داند. حکیم کسی است که به سبیل رسیده و نعمات را در راه قرار می دهد.

در روایت در باب حکمت فرمود: «طَاعَةُ اللَّهِ‏ وَ مَعْرِفَةُ الْإِمَام‏»(1) و یا «معرفة الإمام و اجتناب الكبائر»(2) یعنی حکمت معرفت امام و بندگی ناشی از معرفت است. و اگر می گوید معرفت امام (و نه خدا) زیرا این معرفت امام طریق معرفت خداست. تا امام شناخته نشود بندگی رخ نمی دهد. حکمت مزد کسانی است که داد و ستد با خدا می کنند که این مزد هم معرفت امام است.

در باب اصحاب سیدالشهداء هم همین بود. آنها همه چیزشان را دادند تا امام را بدست آوردند و چیزی بالاتر از این هم وجود ندارد. انسان اگر خوب با خدا معامله کرد، خدا همه چیزش را می گیرد و پاکش می کند و بعد به معرفت امام می رساند. این خیر کثیر است. همه رفت و آمد در دنیا برای همین است. همه آن معامله ها برای این است تا به امام برسیم. بساط قرب سیدالشهداء هم همین بود که راه باز شود که انسان به امام برسد. السلام علیک یا اباعبدالله...

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏1، ص: 185

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 284