نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 30 فروردين 1403 - Thu, 18 Apr 2024

جلسه یازدهم حسینیه حضرت زهرا / بررسی اختصاص روایات فضائل اشک بر سیدالشهداء در مورد مومنین و محبین

متن زیر گزارشی تفصیلی از جلسه یازدهم سخنرانی آیت الله میرباقری در دهه اول محرم 95 می باشد که در حسینیه حضرت زهراء سلام الله علیها در منزل جناب شجاع فرد برگزار شده است. ایشان در این جلسه پس از مروری بر مطالب گذشته که پیرامون اشک بود، به ادامه توضیح آثار گریه بر سیدالشهداء پرداختند و فرمودند در اینکه آثار ذکر شده برای اشک بر سیدالشهداء مطلق است و یا مقید به ایمان و محبت، دو احتمال وجود دارد که به نظر بنده احتمال مقید بودن آن قوی تر است چرا که مؤمنین مَطمَعِ اصلی شیطان اند و شیطان قصد گمراهی آنان را دارد. اشک حقیقی اشکی است که منشأ آن حزن امام باشد. امام حسین(ع) با تباکی و بکاء از تمام مردم به جز دو گروه دستگیری می کند و تمام اهل جهنم را بجز معاندین که خالد در آتش اند از جهنم نجات می دهد. اشک بر امام حسین(ع) باب نجات عالم است.

مروری بر ثمرات گریه بر امام حسین(ع)

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله ربّ العالمین و صلی الله علی سیِّدنا و نبیّنا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم اجمعین. جلسه گذشته بیان شد در روایات معصومین برای بکاء بر سیدالشهداء آثاری ذکر شده است که به برخی از آن ها اشاره کردیم. یکی از آثار گریه بر سیدالشهداء، معیت با معصومین(ع) به گونه ای است که بین ما و معصوم حجاب و فاصله ای نباشد که فرمود: «مَعَنَا فِي دَرَجَتِنَا»(1). این ثمره توضیح داده شد که ما مکلف هستیم به اینکه در سفرمان به سمت خداوند متعال همراه اهل بیت باشیم که فرمود: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ»(توبه/119) یکی از راه هایی که ما را به این معیت با امام می رساند که این معیت به نورانی شدن به نور امام و سیر با او ختم می شود، اشک بر سیدالشهداء علیه السلام است. البته رسیدن به این معیت پس از سیر خاصی است که پس از ورود به وادی اشک سیدالشهداء و درک مصیبت ایشان، این سیر برای او حاصل می شود که در زیارت عاشورا از آن صحبت شده است و این سیر به معیت با ایشان می رسد که در زیارت عاشورا می خوانیم: «أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَنْ يُثَبِّتَ لِي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة»(2) معیت جامع تری نیز وجود دارد که در سجده زیارت عاشورا از آن صحبت شده است که در آن می خوانیم: «ثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْن»

دومین اثری که برای اشک بر سیدالشهداء بیان شده است، طهارت نفس انسان است و با گریه بر سیدالشهداء تمام گناهان او، کم و زیاد و بزرگ و کوچک پاک می شود. بیان شد که این اثر نیز به این خاطر است که طهارت نفس انسان به خضوع در برابر خداوند متعال و بازگشت به وادی ولایة الله می باشد و تمام آلودگی ها ناشی از دوری از خداوند متعال و خروج از ولایة الله و ورود به ولایة ابلیس می باشد که با گریه بر سیدالشهدآء گناهان پاک می شود و انسان به وادی ولایت بر می گردد. لذا زیر بنای اخلاق و تمام صفات حمیده، تولی و تبری است. هیچ کسی بدون تولی و تبری به هیچ صفت حمیده ای نمی رسد. اگر کسی به ولایت معصومین(ع) تولی داشت -که ولایت آنان، ولایة الله است- و از دشمنان آنان تبری داشت، با تبری از صفات رذیله پاک می شود و با تولی به صفات حمیده می رسد. بر اساس احادیثی از جمله حدیث عقل و جهل، خداوند متعال صفات حمیده را به معصومین عطاء کرده است بنابراین اگر کسی بخواهد به صفات حمیده برسد باید از شعاع صفات آنان استفاده کند. توکل، صبر، یقین و سایر صفات حمیده ی در مؤمنین کامل و حتی انبیاء که از شیعیان اند، شعاع توکل صبر و... امیر المؤمنین علیه السلام است کما اینکه صفات رذیله از صفات ابلیس است و هرکس به آن صفات متصف می شود ظلمات ابلیس وارد قلبش شده است. به همین خاطر راه نجات از آن صفات، تبری کامل از ابلیس است و تا تبری تام پیدا نشود انسان به کمال ایمان نمی رسد و تمام صفات نبی اکرم به نحو کامل ظهور در او پیدا نمی کند. حضرت ذیل حدیث جنود عقل و جهل فرمودند تمام مؤمنین به بعضی از صفات عقل یعنی بعضی از صفات نبی اکرم متصف می باشند اما تا از جهل منقا و پاک نشوند و به تبری تام نرسند و از آلودگی های ابلیس پاک نشوند تمام صفات نبی اکرم در آنان ظهور پیدا نمی کند. بنابراین راه رسیدن به تمام خوبی ها تبری کامل از ابلیس و دشمنان نبی اکرم و تولی تام به حضرت می باشد و این از طریق اشک بر سیدالشهداء حاصل می شود که سیر آن در زیارت عاشورا بیان شده است.

سومین اثری که برای اشک بر مصیبت اهل بیت ذکر شده بود، حیات قلوب است در روزی که دل ها می میرد که فرمود: «لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ» که توضیح دادیم به این خاطر است که امام از منظر قرآن و روایات، سر چشمه و منشأ حیات طیبه و کلمه ماء است. در قرآن از علم امام، ولایت امام و شخص امام به ماء تعبیر شده است. اگر کسی به امام رسید، این اتصال به امام موجب رسیدن به حیات طیبه می شود. و اگر کسی بر سیدالشهداء اشک ریخت این بکاء او را سیر می دهد تا جایی که «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِي مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» حیات و ممات او شعای از حیات و ممات نبی اکرم و اهل بیت می شود. بنابراین رسیدن به حیات طیبه هم اثری از آثار بکاء بر سیدالشهداء است. اگر کسی بر حضرت بگرید این سیر او را به جایی می رساند که به حیات طیبه می رسد و حیات او حیات نبی اکرم و اهل بیت می شود. رسیدن به این حیات با تولی و تبری است که فرمود: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَحْيَا حَيَاتِي وَ يَمُوتَ مِيتَتِي وَ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ الَّتِي وَعَدَنِيهَا رَبِّي وَ يَتَمَسَّكَ بِقَضِيبٍ غَرَسَهُ رَبِّي بِيَدِهِ فَلْيَتَوَلَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع وَ أَوْصِيَاءَهُ مِنْ بَعْدِه»(3) کسی که او را خوشحال می کند که حیات او حیات من و موت او موت من شود و به درختی که خدای رحمان غرس کرده است چنگ بزند باید موالات امیرالمؤمنین و اوصیاء پس از او را داشته باشد. این امر با موالات و تولی و تبری حاصل می شود که این تولی و تبری از اشک بر سیدالشهداء حاصل می شود و سیر آن در زیارت عاشورا آمده است که می فرماید: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِي مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»

یکی دیگر از آثاری که در روایات برای گریه بر سیدالشهداء بیان شده، امنیت در روز قیامت است که فرمود: «لَمْ تَبْكِ عَيْنُهُ يَوْمَ تَبْكِي الْعُيُونُ». روزی که تمام چشم ها گریه می کند چشم کسی که بر امام حسین گریه کرده است اشک نمی ریزد. نا امنی در قیامت، نا امنی گسترده ای است که جز خواص همه اسیر آن می باشند که فرمود: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْ ءٌ عَظيمٌ * يَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَى النَّاسَ سُكارى وَ ما هُمْ بِسُكارى وَ لكِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَديدٌ»(حج/1-2) همه درگیر سختی های قیامت اند اما در کامل الزیارات آمده است که در روز قیامت -که قیامت صحنه های سنگین دارد و در آیات و روایات بیان شده است- عزادارهای امام حسین در محفلی گرد حضرت جمع می شوند و آنقدر کرامت الهی بر این محفل نازل می گردد که وقوف آنان طولانی می شود و حوریان از بهشت به آنان پیغام می دهند اما آنان نمی روند. ظاهرا در بعضی نقل ها آمده است که خود حوریان می آیند اما آنان به خاطر کرامت در مجلس امام حسین(ع) سرشان را بالا نمی گیرند و به حور و قصور نگاه نمی کنند. خاصیت اشک بر سیدالشهداء رسیدن به امنیت است و نکته آن این می باشد که این اشک انسان را به تبری و تولی می رساند. تمام اضطراب های انسان در روز قیامت، ناشی از این است که به نوعی به دستگاه باطل تعلق داشته است. اما آنان که به دستگاه باطل تعلقی نداشته باشند، «لا يَسْمَعُونَ حَسيسَها وَ هُمْ في مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ»(انبیاء/102) صدای جهنم هم به گوش آنان نمی رسد و در امنیت مطلق اند.

آنان که روز قیامت مصداق آیه «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ»(نمل/89) می باشند، و روز قیامت با خود حسنه ای بیاورند علاوه بر اینکه بیش از عملشان پاداش می گیرند و خداوند حسنه آنان را ده برابر می کند، از فزع در قیامت در امانند. اما «وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(نمل/90) این عین عمل خودتان است که به این تبدیل شده تا به رو در آتش بیافتید. از امیرالمؤمنین نقل شده که فرمود: «الْحَسَنَةُ مَعْرِفَةُ الْوَلَايَةِ وَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ السَّيِّئَةُ إِنْكَارُ الْوَلَايَةِ وَ بُغْضُنَا أَهْلَ الْبَيْت»(4) اگر کسی محبت ما را داشته باشد و به ولایت ما عارف شود و با این سرمایه وارد قیامت شود «هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ». اما اگر امر او بالعکس بود و سیئه آورد، سیئه «انکار الولایه و بغضنا اهل البیت». فکب وجوههم. کسی که با سیئه «انکار ولایت» و «بغض اهل بیت» به قیامت بیاید، «السَّيِّئَةُ إِنْكَارُ الْوَلَايَةِ وَ بُغْضُنَا أَهْلَ الْبَيْت» آنان که تولی دشمنان اهل بیت را دارند که تولی دشمنان اهل بیت آتش است چرا که فرمود: «وَلَايَةُ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ هِيَ النَّار»(5) در آتش می افتند. آنان که به دشمنان حضرت توجه دارند و قلبشان به دشمنان ایشان متمایل است که این تمایل مبدا انکار و بعض اهل بیت است، چهره اش متوجه به آتش است زیرا آتش ولایت آنان است. بنابراین در روز قیامت هم با رو در آتش جهنم می افتد و به آن متعلق می باشد چرا که متوجه آن بوده است. بخلاف کسی که متوجه اهل بیت است که متوجه خدا و وجه الله می باشد. اثر این دو توجه روشن است و هرکس به هر چیزی توجه داشته باشد در قیامت با آن متوجه است. پس اینکه برخی اهل آتش می شوند به خاطر این است که در دنیا به ولایت دشمنان اهل بیت که آتش است توجه کرده اند و آنان که اهل توجه به ولایت اهل بیت بوده اند اهل بهشت می شوند چرا که ولایت آنان بهشت است. اگر کسی به وجه الله توجه کرد تمام وجودش پر از وجه الهی می شود و چهره اش نورانی و زیبا می گردد. اما اگر کسی متوجه متوجه اولیاء طاغوت و نار بود سیئه تمام وجودش را می گیرد و روز قیامت به رو در آتش می افتد و به او گفته می شود: «هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»

اگر امنیت انسان در قیامت مستند به این است که نسبت به ائمه به مقام معرفت و محبت برسد و از دشمنانشان تبری پیدا کند؛ و همچنین اگر نا امنی در قیامت و سختی های آن ناشی از اعراض از اهل بیت و رو کردن به دشمنان آنان باشد؛ اشک بر سیدالشهداء سرآغاز توجه به اهل بیت و اعراض از دشمنان آنان است. توجه به اهل بیت منشا تمام خیرات است. وقتی فرمود: «وَلَايَةُ عَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي»(6) اگر کسی از عذاب الهی در امان بود، هیچ رنجی برای او نخواهد بود حتی اگر او را قطعه قطعه کنند. اما اگر کسی در عذاب خدا بود حتی اگر لطیف ترین چیزها به او داده شود لذت نخواهد برد و رنج می کشد چرا که «تُعَذِّبُ مَنْ تَشَاءُ بِمَا تَشَاءُ كَيْفَ تَشَاء»(7) لازم نیست عذاب الهی به واسطه اموری باشد که ظاهرش عذاب باشد بلکه ممکن است با چیزی که ظاهر آن نعمت می باشد انسان عذاب شود لذا می فرماید: «فَلا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ»(توبه/55) تعجب نکنید که ما این همه امکانات به کفار داده ایم، چرا که خداوند می خواهد با همین امکانات آنان را عذاب کند و هنگامی که جان می دهند همین امکانات موجب می شود ایمانشان از دست برود. بنابراین اگر کسی اهل بکاء بر سیدالشهداء شد به وادی ایمن وارد می شود چرا که از عذاب الهی مصون است. اگر کسی از عذاب الهی مصون بود همه چیز برایش رحمت می شود چرا که باطن آن نعمت است هرچند که ظاهرش سختی باشد. ولی کسی که در محیط عذاب الهی گرفتار شود، هرچند که ظاهر آن نعمت باشد و دیگران گمان کنند چنین کسی غرق در نعمت است، باطنش رنج و گرفتاری است.

بنابراین معیار عذاب و رحمت الهی این است که فرمود: «مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً»(آل عمران/97) اهل بیت به این آیه مکررا احتجاج می کردند این آیه اشاره به چه جایی است که هرکس داخل آن شود در امنیت است؟ در پاسخ می گفتند منظور مکه است. اما اهل بیت پاسخ می دادند آیا کسانی که وارد مکه می شدند در امان اند و کشت و کشتاری نبوده است؟ منظور از این آیه ولایت ماست که هرکس وارد آن شود وادی ایمن است هرچند که او را قطعه قطعه کنند در امان است و از آمنین می باشد. پس معیار امنیت این است که انسان از عذاب الهی در امان باشد که اگر تمام عالم دست به دست هم دهند، نمی توانند به انسان ذره ای ضرر برسانند و اگر انسان در عذاب الهی باشد و تمام عالم بخواهند به انسان منفعتی برسانند، کاری از آنان ساخته نیست که فرمود: «وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ»(یونس/107). معیار امنیت و عذاب این است که «وَلَايَةُ عَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي» اگر اینگونه شد «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ» از فزع اکبر قیامت در امان اند و اصلا نمی فهمند این فزع چگونه واقع شده است اما کسی که سیئه بیاورد در رنج و عذاب است. خاصیت بکاء بر سیدالشهداء این است که انسان را به تبری و تولی می رساند و انسان آن حسنه را به دست می آورد و تمام تلاش شیطان و اولیاء طاغوت این است که این حسنه را از ما بگیرند. اقدام حضرت سیدالشهداء برای این بود که انسان ها از این حسنه جدا نشوند و راه ورود به وادی کربلاء و برخورداری از شفاعت سیدالشهداء و وادی ایمن بکاء است و از آن آغاز می شود.

دو احتمال در روایات فضائل اشک/ اول ثمرات بکاء تنها برای اهل ایمان و محبت

نکته: در این روایت هیچ قید و شرطی وجود ندارد که مثلا اگر کسی مؤمن باشد و گریه کند این ثمرات برایش است و این روایت به صورت عام می فرماید هرکس گریه کند این ثمرات برایش است. البته دلیلی عام وجود دارد که قبولی تمام اعمال مشروط به ایمان است و اگر کسی ولایت نداشته باشد اعمالش مقبول نیست. اما در روایات بکاء هیچ قیدی وجود ندارد که مثلا اگر مؤمن گریه کند این اجر برایش است. پس در این رابطه دو احتمال است. احتمال اول: احتیاجی به این قید نیست چرا که گریه و حتی تباکی فقط از سرِ حبّ اتفاق می افتد و ریشه این بکاء حبّ است و گریه اقسامی همچون غصه بر امور خود، گریه خوف و ... دارد و یک قسم آن گریه محبت است که فرمود: «يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا»(8).

بکاء حقیقی بکاء نشأت گرفته از حزن اهل بیت

این بکاء که همان آمدن حزن امام در وجود انسان است و این حزن انسان را محزون می کند و به اشک تبدیل می شود، بکایی حقیقی است. اگر غصه ایی که در دل امام زمان است وارد دل مؤمن شود و به خاطر حزن امام غصه دار شود و گریه کند، این گریه، گریه ای حقیقی است. مؤمن مرتبط با سایر مؤمنین است به همین خاطر می شود که با غصه امام ما نیز غصه دار شویم که در روایتی می فرماید: «الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ وَ إِنَّمَا يَنْظُرُ بِذَلِكَ النُّورِ الَّذِي خُلِقَ مِنْه»(9) شخصی گفت یابن رسول الله گاهی اوقات اندوهگین می شوم اما ریشه آن را پیدا نمی کنم. علت آن چیست؟ حضرت فرمود ریشه اش این می باشد که برادر مؤمن شما غصه دار است و غصه او به شما منتقل می شود زیرا شما با هم مرتبط هستید. شما یک ارتباط پدر و مادری با هم دارید و یک ارتباط حقیقی که غصه او به شما منتقل می شود. در برخی روایات آمده است غصه و حزن امام به مؤمنین منتقل می شود. این غصه، غصه بسیار رفیعی است چرا که حزن و غصه امام برای خدا می باشد زیرا او در مقام عصمت کلیه است و شادی و غمش نیز برای خداست. اگر انسان در ظرفی قرار بگیرد که همان خوف و حزن و شادی که برای خداست به دلش بیاید به مقام بسیار رفیعی رسیده است. البته اینکه غصه برادر مؤمن به او منتقل شود مهم است اما اصلا مانند انتقال غصه امام به ما نیست چرا که این انتقال نیازمند ارتباط عمیقی است. گریه کنندگان اصلی چنین کسانی اند که با حزن امام محزون می شوند و این حزن که از امام دریافت کرده اند به اشک تبدیل می شود و چنین اشکی در اوج است و گریه اصلی همین است.

آیا گریه بر سیدالشهداء به این حب مقید است و تا این حبّ نباشد گریه بر ایشان نخواهد بود؟ پاسخ این است که بله حتما مقاماتی از بکاء و تباکی همینگونه است. انسانی که دوست دارد بر سیدالشهداء گریه کند و به همین خاطر سعی می کند با زور از خودش گریه بگیرد این نیز ناشی از حبّ است. لذا ممکن است کسی قائل به این شود که علت ذکر نشدن شرط قید در اجر بردن از گریه سیدالشهداء این است که این گریه جز از ایمان ناشی نمی شود و غیر مؤمن نمی تواند گریه کند. به همین خاطر در برخی از روایات اینگونه تعبیر شده است که اگر شخصی به اندازه بال مگسی بر سیدالشهداء گریه کند، گناهانش آمرزیده می شود هرچند همچون کف روی دریا باشد. که شاید معنای این تشبیه این است که مؤمن باطنش متصل به امام می باشد و ممکن است ظاهرش به گناه آلوده شود و این گناه کف روی ایمانش باشد. هنگامی که مؤمن گریه می کند این کف به ساحل شیطان بر می گردد و از بین می رود. پس ممکن است کسی قائل به این شود که آثار بکاء برای اهلِ بکاء می باشد و اهل بکاء محبین هستند. اگر کسی اهل محبت نشود اهل بکاء نمی شود. پس احتمال اول این است که آثار بکاء مخصوص محبین است و به این خاطر قید نخورده است که طبیعتا گریه مقید است.

احتمال دوم آثار اشک برای همه به غیر از دو گروه

هرچند احتمال اول داده می شود اما احتمال دومی هم هست که می گوید دریافت آثار گریه بر سیدالشهداء مقید به قید خاصی نیست و برای همه است چرا که امام حسین(ع) می خواهند از همه دستگیری و همه را بهشتی کنند و از ولایت دشمنان امیرالمؤمنین و جهنم نجات دهند. این شهادت امام حسین که فرموده «أَنَا قَتِيلُ الْعَبْرَة»(10) موجب جریان اشک می شود و هرکس می تواند خودش را از وادی تباکی و اهل بکاء شدن به وادی به امام حسین(ع) برساند که اگر برسد تطهیر می شود و به تدریج کارش اصلاح می شود. این احتمال نیز داده می شود اما احتمال اول به نظر بنده قوی تر است چرا که مؤمنین مطمع شیطان اند و خودش گفته است: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ»(اعراف/16) که ذیل این آیه حضرت باقر(علیه السلام) به زراره فرمود: «إِنَّهُ إِنَّمَا صَمَدَ لَكَ وَ لِأَصْحَابِكَ فَأَمَّا الْآخَرُونَ فَقَدْ فَرَغَ مِنْهُم»(11) شیطان با شما کار دارد و از بقیه منصرف شده است و از هر جانب به مؤمن حمله می کند تا از او گناه بگیرید و او را آلوده کند. امام حسین می خواهد مؤمنین را نجات دهند. این دستگیری امام حسین از تباکی و بکاء حاصل می شود. البته داری سیر خاصی است که در این سیر انسان پس از طی مقاماتی به تولی و تبری تام و حیات طیبه و سایر مقاماتی که در زیارت عاشورا آمده است می رسد. این آثار، آثار بکایی که ریشه در محبت دارد. اما در برخی روایات نکته ای عجیب آمده است که همه بر سیدالشهداء گریه کرده اند الّا اهل بصره و شام که روشن است این دو شهر که در روایت ذکر شده، ناظر به بصره و شام جغرافیایی نیست بلکه کنایه از دو جمعیتی است که وابسته به جریان سقیفه و بنی امیه و آل زبیر است و شاید هم ناظر به حادثه و واقعه تاریخی باشد چرا که آل زبیر مدتی بر بصره و بنی امیه هم مدتی بر شام حکومت می کردند که هر دو نیز از شعب سقیفه اند.

 پس شاید این روایت اشاره به این دو جریان است. اینکه در این روایت فرمود: همه جز اهل بصره و شام بر سیدالشهداء گریستند. شاید می خواهد بفرماید: همه اهل نجات اند الّا اهل این دو شهر. در زیارت حضرت آمده است: «أَشْهَدُ أَنَّ دَمَكَ سَكَنَ فِي الْخُلْدِ وَ اقْشَعَرَّتْ لَهُ أَظِلَّةُ الْعَرْشِ وَ بَكَى لَهُ جَمِيعُ الْخَلَائِقِ وَ بَكَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَنْ يَتَقَلَّبُ فِي الْجَنَّةِ وَ النَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا وَ مَا يُرَى وَ مَا لَا يُرَى»(12) جز این دو دسته که توضیح آن ذکر شد، همه بر سیدالشهداء گریستند. امام حسین(ع)، این رحمة الله الواسعه، غرق در خون شدند و «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَة»(13) تا مردم را نجات دهند اما این میدان فداکاری هم آنان را بیدار نکرد که بفهمند نمی شود با شیطان همراه شد. لذا چنین افرادی در جهنم اند و راهی برای نجات ندارند. بنابراین این احتمال داده می شود که اگر کسی اهل این دو دسته -که بیان شد شاید منظور از آن دو جریان تاریخی است نه فقط مردم آن زمان- نباشد اهل نجات است. یعنی امام حسین(ع) صحنه ای به پا کرده اند که غیر از معاندین همه می گریند و همه نجات پیدا می کنند و وارد وادی ایمان می کند. از آنجا که گریه بر سیدالشهداء انسان را بهشتی می کند و تنها اهل ایمان وارد بهشت می شوند، گریه بر امام حسین انسان را اهل ایمان می کند.

جمع بندی مطالب، اشک بر سیدالشهداء باب نجات عالم

بنابراین احتمال اول این می باشد که اشک مختص به محبین است و احتمال دوم این است که سفره و بساط امام حسین(ع) برای همه است جز اهل بصره و شام که آنان بر امام حسین گریه نکرده اند. این بساط امام حسین بسیار اوسع است و مختص به محبین نیست. به همین خاطر هنگامی که امام حسین(ع) در قیامت سفره اش را باز می کند، شیطان حیران می شود که چیزی برای او نمانده و حضرت امام حسین همه را جز عده ای از شیطان بدتر بر سر سفره اش نشانده است. لذا ممکن است گفته شود که دائره اشک، از سایر عبادات گسترده تر است. البته اگر کسی اهل اشک شد به اندازه اشکی که می ریزد به نماز و خشوع و شب زنده داری و سایر عبادات هم می رسد. اگر کسی صبح و شب بر امام حسین گریه کند، حتما اهل نافله شب، طهارت نفس و توبه های سنگین می شود. این عبادت روحی مطهر انسان است و محی قلب اوست. گریه بر سیدالشهداء امنیت را و همراهی با امام برای انسان به ارمغان می آورد. ولی ابتداءا وادی اشک گسترده تر از محبین به معنای شیعیان است. البته محبینی که شیطان طمع کرده آنان را جهنمی کند توسط اشک و بکاء دستگیری می شوند و به سایر مقامات می رسند. اما فراتر از آن برخی از ادعیه و روایات است که فرموده تمام کسانی که در بهشت و جهنم اند بر سیدالشهداء گریه می کنند که فرمود: «وَ مَنْ يَتَقَلَّبُ فِي الْجَنَّةِ وَ النَّارِ» یعنی حضرت سفره ای پهن کرده اند که حتی جهنمی ها را هم نجات می دهند جز کسانی که معاند باشند که در دعای کمیل می فرماید: «أَنْ تُخَلِّدَ فِيهَا الْمُعَانِدِين» غیر معاندین با این شفاعت از جهنم نجات پیدا می کنند. معاندین کسانی اند که در عاشورا دست خود را از رحمة الله الواسعه جدا کردند. پس شاید بتوان گفت که اشک بر سیدالشهداء غیر از معاندین همه را نجات می دهد.

پی نوشت ها:

(1) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 73

(2) كامل الزيارات، النص، ص: 177

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 209

(4) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 185

(5) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 24، ص: 321

(6) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص: 136

(7) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص: 586

(8) الخصال، ج 2، ص: 635

(9) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج 1، ص: 80

(10) كامل الزيارات، النص، ص: 108

(11) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 8، ص: 145

(12) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 4، ص: 576

(13) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص: 788