نسخه آزمایشی
شنبه, 01 ارديبهشت 1403 - Sat, 20 Apr 2024

شب قدر در حرم مطهر حضرت معصومه(س) / تبیین مقام عصمت و طهارت ائمه و راه رسیدن طهارت و حیات ما

متن زیر گزارشی تفصیلی از سخنرانی آیت الله میرباقری است که در شب 19 ماه مبارک رمضان که اولین شب قدر می باشد در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به تاریخ 14 تیرماه سال 94 برگزار شده است. ایشان در این بحث با اشاره به مقام عبادت و عصمت حضرت امیرالمومنین(ع) بیان می دارند که راه رسیدن به عصمت اعتصام به حبل الله است و این است که انسان را به عزت می رساند و دست شیطان را کوتاه می کند. و بیان می دارند که این طهارت آنها هم متعدی است و ما را هم به طهارت می رساند و راه آن هم همراهی و تمسک به حبل آنهاست. و در ادامه برای بهره مندی از شب قدر نکاتی را بیان می کنند. در ضمن صوت مراسم احیاء و توسل و قرآن به سرگرفتن در حرم مطهر نیز از لینک بالا قابل دسترسی است.

صفات بی نظیر حضرت و مقام عبادت ایشان

بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله ربِّ العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین. این شب بسیار بزرگ قدر است و باید از خدا بخواهیم که آن تغییر و تحول حالی که باید در ماه رمضان نصیب ما شود از امشب برای ما رقم بخورد. به مناسبت شب نوزدهم ماه مبارک و در این محفل نورانی، در محضر حضرت معصومه(س) برخی از خصوصیات امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بیان می کنم. حقیقتا بیان خصوصیات حضرت از توان ما خارج است چرا که سراسر قرآن اوصاف حضرت علی(ع) است. حتی برخی از متعصبین اهل سنت گفته اند حدود 300 آیه در مورد حضرت امیرالمؤمنین(ع) می باشد ولی تعداد آن بیشتر از این عدد است.

مرحوم بحرانی آیاتی که در باب حضرت علی و اهل بیت(علیهم السلام) می باشد و به شئون مختلف حضرت تفسیر شده است را در کتاب «اللوامع النورانیه فی أسماء علی و اهل بیته القرآنیه» ذکر کرده است. ایشان اصل کتاب را از روایت امیرالمؤمنین(ع) که در معانی الأخبار شیخ صدوق نقل شده گرفته است. در این روایت حضرت علی(ع) اوصاف و اسامی خود در قرآن را حدود ده خصوصیت ذکر کرده اند. مرحوم بحرانی از این روایت استفاده کرده و حدود هزار آیه که در وصف امیرالمؤمنین و اهل بیت(ع) می باشد را ذکر نموده است.

در کتاب شریف کافی آمده نقل شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: «وَ لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصَارَى فِي عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ قَوْلًا لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ مِنَ النَّاسِ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْكَ يَلْتَمِسُونَ بِذَلِكَ الْبَرَكَة»(1) یعنی اگر این نبود که گروهی از امت من آن سخنی را که در رابطه حضرت عیسی گفتند، درباره تو می گفتند، سخنی را در رابطه تو بیان می کردم که از کنار مردم نگذری مگر اینکه از خاک پای تو به عنوان برکت بردارند. با توجه به این روایت، برخی از کمالات حضرت گفته نشده تا اینکه مبادا ما به اشتباه بیفتیم و مانند نصاری حضرت عیسی را خداوند بدانیم. آنچه هم از صفات حضرت برای ما گفته شده فوق فهم ماست. در این فرصت چند خصوصیت ایشان را بیان می کنم. حضرت علی در تمام خصوصیات ممتازند. در شجاعت ایشان «لَا فَتَى إِلَّا عَلِيّ» در جنگ احد و در حق ایشان گفته شد. امیرالمؤمنین در زهد هم بی نظیر هستند که فرمود: تمام امکانات برای من فراهم بود. مغز گندم و عسل مصفی در اختیارم بود اما یک شب نان جوی سیر نخوردم مبادا در سرزمین های دور گرسنه ای سر به بالین بگذارد.

اما یکی از صفات بارز امیرالمؤمنین(ع) که می خواهیم به آن اشاره کنیم، عبادت حضرت است. در این مورد همین روایت کافی است که مرحوم شیخ مفید در کتاب ارشاد خود نقل کرده اند که امام صادق(ع) فرمودند: «لَقَدْ دَخَلَ أَبُو جَعْفَرٍ ابْنُهُ ع عَلَيْهِ فَإِذَا هُوَ قَدْ بَلَغَ مِنَ الْعِبَادَةِ مَا لَمْ يَبْلُغْهُ أَحَدٌ فَرَآهُ قَدِ اصْفَرَّ لَوْنُهُ مِنَ السَّهَرِ وَ رَمِصَتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْبُكَاءِ وَ دَبِرَتْ جَبْهَتُهُ وَ انْخَرَمَ أَنْفُهُ مِنَ السُّجُودِ وَ وَرِمَتْ سَاقَاهُ وَ قَدَمَاهُ مِنَ الْقِيَامِ فِي الصَّلَاةِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَلَمْ أَمْلِكْ حِينَ رَأَيْتُهُ بِتِلْكَ الْحَالِ الْبُكَاءَ فَبَكَيْتُ رَحْمَةً لَهُ وَ إِذَا هُوَ يُفَكِّرُ فَالْتَفَتَ إِلَيَّ بَعْدَ هُنَيْهَةٍ مِنْ دُخُولِي فَقَالَ يَا بُنَيَّ أَعْطِنِي بَعْضَ تِلْكَ الصُّحُفِ الَّتِي فِيهَا عِبَادَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَأَعْطَيْتُهُ فَقَرَأَ فِيهَا شَيْئاً يَسِيراً ثُمَّ تَرَكَهَا مِنْ يَدِهِ تَضَجُّراً وَ قَالَ مَنْ يَقْوَى عَلَى عِبَادَةِ عَلِيٍّ ع»(2) یعنی روزی حضرت امام باقر(ع) بر حضرت زین العابدین(ع) وارد شدند و حالتی را در ایشان دیدن که احدی در عبادت به این حالت نمی رسد. رنگ ایشان در اثر بیداری زرد شده بود. چشم های ایشان در اثر اشک سرخ شده بود و پیشانی ایشان از سجود پینه بسته بود. بینی حضرت در اثر کثرت سجود ساییده شده بود و آثار سجود در چهره حضرت پیدا بود. در اثر بسیار برپا ایستادن در نماز، پاهای ایشان ورم کرده بود. امام باقر فرمودند: وقتی این حالت را دیدم حالت رقت قلب به من دست داد و اشکم جاری شد. پدر بزرگوارم مشغول تفکر بودند. پس از گذشتن مدت کوتاهی از آمدنم به من توجه کردند و فرمودند: آن نامه هایی که عبادات حضرت علی را در آن ثبت شده را به من بده. پس از اینکه اندکی از آن را مطالعه کردند، با حالت بی تابی نامه را زمین گذاشتند و فرمودند: چه کسی می تواند مانند جد ما حضرت علی(ع) عبادت کند.

دقت کنید که هم بیان اول بیان امام معصوم است که امام باقر بر امام سجاد وارد شدند و فرمودند امام سجاد حالتی در عبادت داشتند که احدی به آن حالت نمی رسد، و هم بیان دوم که بیان امام سجاد، که مشهور به زین العابدین و سید الساجدین است می باشد. ایشان نیز فرمودند: «مَنْ يَقْوَى عَلَى عِبَادَةِ عَلِيٍّ». چه کسی قادر بر عبادت حضرت علی(ع) است. غیر از اینکه تمام زندگی امیرالمؤمنین عبادت است که فرمود: «لَضَرْبَةُ عَلِيٍ يَوْمَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَيْنِ»(3) این روایت را فرقین نقل کرده اند. ابن ابی الحدید می گوید از استادم سؤال شد که آیا امیرالمؤمنین افضل است یا برخی از صحابه؟ ایشان گفت که چگونه می شود علی را با کسی مقایسه کرد در حالی که یک ضربه علی افضل از عبادت جن و انس است. تمام حالات حضرت حالت بندگی خداست اما همین حالت و مناسک حضرت به حدی است که امام سجاد فرمودند: «مَنْ يَقْوَى عَلَى عِبَادَةِ عَلِيٍّ».

اعتصام بالله منشأ عصمت معصومین(ع)

صفتی دیگر از حضرت علی(ع) که شاید از مهم ترین صفات معصومین باشد، عصمت ایشان است. عصمت یعنی آنان جز آنچه که خداوند اراده کرده است را اراده نمی کنند. ریشه این عصمت در کجاست که هیچ عاملی در امام معصوم تاثیر نمی گذارد؟ در روایت به این سؤال پاسخ داده شده است که گاهی فرموده اند: «الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِيعِ‏ مَحَارِمِ‏ اللَّه‏»(4) امام معصوم با اتکاء و اعتصام به حضرت حق باعث شده است که هیچ عاملی در او تاثیر نگذارد. امام با تمام وجود متکی و معتصم به حضرت حق است و خود او سرچشمه طهارت شده است. در زیارت غدیریه حضرت علی که از امام هادی(ع) نقل شده و زیارتی فوق العاده و یک دروه معارف شیعی می باشد، آمده است که: «وَ أَنْتَ الْقَائِلُ لَا تَزِيدُنِي كَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلِي عِزَّةً وَ لَا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّي وَحْشَةً وَ لَوْ أَسْلَمَنِي النَّاسُ جَمِيعاً لَمْ أَكُنْ مُتَضَرِّعاً اعْتَصَمْتَ بِاللَّهِ فَعَزَزْتَ وَ آثَرْتَ الْآخِرَةَ عَلَى الْأُولَى فَزَهِدْت»(5) این تعبیر در نهج البلاغه هم نقل شده است که حضرت این جمله را به برادرش فرمودند. در زیارت امام هادی این جمله را از حضرت علی نقل می کند که اگر تمام مردم عالم دور من جمع شوند، بر عزت و نفوذ نا پذیری من اضافه نمی شود. پراکندی مردم از دور من نیز باعث وحشت من نمی شود و اگر آنان مردم را با دشمن تنها بگذارند، حالت تضرع و زمین گیری به من دست نمی دهد. امام هادی(ع) علت این کلام حضرت را اینگونه بیان می کند که: «اعْتَصَمْتَ بِاللَّهِ فَعَزَزْتَ». شما معتصم بالله شدی و عزیز و نفوذ ناپذیر شدی. کسی که معتصم و متصل به خدای متعال شد، هیچ چیزی در او تاثیر نمی گذارد و ریشه عصمت اعتصام بالله است. اگر کسی به خدای متعال معتصم شد، عزیز می شود چرا که عزت از صفات خداوند متعال می باشد و عزیز به معنای نفوذ ناپذیر است. پس خداوند عزیز است چرا که هیچ عاملی در او اثر نمی کند.

راه رسیدن غیر معصومین به عصمت نسبی

ما عبد ذلیل و تحت نفوذ هستیم و تنها راهی که برای عزت ما وجود دارد، اعتصام به خداوند است. اگر کسی این فقر و عزت ها را به غنا و قدرت او ارجاع داد، عزیز می شود. به همین خاطر خداوند می فرماید: «و لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنين»(منافقون/8). اگر کسی به خدا تکیه کرد عزیز می شود و عوامل در او اثر نمی گذارد. در باب مؤمن این تعبیر از حضرت علی است که: «المؤمن کالجبل الراسخ لا تحرکه العواصف» یعنی مؤمن مانند کوه استوار است که طوفان ها او را تکان نمی دهند. یعنی نه فقط یک وسوسه شیطان او را از راه خدا دور نمی کند، بلکه طوفان ها نیز او را تکان نمی دهند. چرا که شیطان بر سر راه مستقیم ایستاده که به نحوی ما را بلغزاند. گاهی ماه ها نقشه می کند که ما را بلغزاند. نقل شده که همسر مرحوم شیخ انصاری وضع حمل داشتند. قابله سفارش کردند که برای تقویت همسر ایشان، روغن مخصوصی را تهیه کنند. مرحوم شیخ انصاری مقدار مختصری از بیت المال را برداشتند اما به ذهنشان رسید که آیا تمام طلبه هایی که در نجف هستند می توانند هنگام وضع حمل همسرشان به این اندازه از بیت المال استفاده کنند؟ بیت المال را سر جایش گذاشت و به طریق دیگری چاره اندیشیدند.

در دعای روزهای ماه رمضان به خدا از شرّ بیست خصوصیت شیطان به خدا پناه می بریم که در آن انواع دام ها و فتنه های شیطان بیان شده است که فرمود: «اللَّهُمَّ أَعِذْنِي فِيهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ هَمْزِهِ وَ لَمْزِهِ وَ نَفْثِهِ وَ نَفْخِهِ‏ وَ وَسْوَاسِهِ وَ كَيْدِهِ وَ مَكْرِهِ وَ خَتْلِهِ وَ أَمَانِيِّهِ وَ خَدْعِهِ وَ غُرُورِهِ وَ فِتْنَتِهِ وَ خَيْلِهِ وَ رَجْلِهِ‏ «5» وَ شُرَكَائِهِ وَ أَحْزَابِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ أَخْدَانِهِ‏ وَ أَشْيَاعِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ وَ جَمِيعِ كَيْدِهِم‏»(6) شخصی در خواب دید که شیطان زنجیرهایی به دست دارد که یکی از آن ها زنجیر قطور و پاره شده ای بود. از او پرسید که اینها چیست؟ گفت اینها برای به دام انداختن بنده های خداست. گفت این زنجیر پاره شده چیست؟ گفت: من 9 ماه برای شیخ نقشه کشیدم اما او دیشب با یک حرکت آن را پاره کرد و رها شد. گاهی شیطان یک عمر برای ما نقشه می کشد. آنچه ما را از او در برابر وسوسه ها، نقشه ها و هجوم های سنگین او حفظ می کند تنها یک چیز می باشد و آن اعتصام بالله است که با آن عزیز و نفوذ ناپذیر می شویم.

در قرآن آمده است که شیطان برای فریب دادن یک مؤمن یک لشگر گسیل می کند و گرد او به طواف در می آورد تا در او نفوذ کنند که قرآن می فرماید: «إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ»(اعراف/201) آنان که از قبل تقوا پیش کرده اند، که متقین یعنی کسانی که در حصن خداوند حرکت می کنند، هنگامی که گردباد شیطان دور آنان می چرخد، متذکر می شوند چرا که می فهمند هر خبری هست همین جاست و باید در اینجا مراقبه کنند همچون کسی که جنس عتیقه ای داشته باشد و افراد خواهان فراوانی داشته باشد، آن را در جایی امن نگهداری می کند. مؤمن اینگونه است که هنگام هجوم شیطان، مراقب است. گاهی نگاه نکردن راحت است. اما گاهی هم نگاه نکردن خیلی سخت است که خیر اینجاست و با تذکر متقی در چنین مواردی که شیطان گرد او آمده است، متذکر و بصیر می شود. گاهی اوقات نماز اول وقت خواندن راحت است و گاهی هم بسیار سخت. هنر این است که در جاهایی که شیطان لشگر خود را گرد ما آورده و کار سخت است، متذکر و بصیر گردیم. مؤمن چنین است که هرجا هجوم شیطان بیشتر شود، می فهمد و متذکر می شود که هر خبری است، همین جاست و فریب نمی خورد. متقی کسی است که در حصن خدای متعال راه می رود و فقر خود را به غنا و رحمت خدا ارجاع می دهد و بر او تکیه می کند و در نتیجه عزیز می گردد و تمام عالم نمی توانند در او تاثیر کنند. آن کسی که در حد عصمت کلی این صفت را دارد، وجود مقدس حضرت پیامبر و اهل بیت ایشان(ع) هستند که در این بیان امام هادی(ع) خطاب به حضرت علی(ع) آمده است: «اعْتَصَمْتَ بِاللَّهِ فَعَزَزْتَ وَ آثَرْتَ الْآخِرَةَ عَلَى الْأُولَى فَزَهِدْت» شما به خدا معتصم شدید، پس عزیز و نفوذ ناپذیر شدید و دیگر رفت و آمد مردم در شما تاثیری ندارد. شما آخرت را بر دنیا ترجیح دادید، و وقتی خدا را انتخاب کردید، نسبت به ما سوی الله زاهد شدید. زاهد آن کسی است که سفره وجودش را جمع کرده که فرمود: «فَأَمَّا الزَّاهِدُ فَقَدْ خَرَجَتِ الْأَحْزَانُ وَ الْأَفْرَاحُ مِنْ قَلْبِهِ فَلَا يَفْرَحُ بِشَيْ ءٍ مِنَ الدُّنْيَا وَ لَا يَأْسَى عَلَى شَيْ ءٍ مِنْهَا فَاتَهُ فَهُوَ مُسْتَرِيح»(7)

بنابراین ریشه عصمت امام در تکیه بر خداوند کردن است. از آنجا که امام دائما با همه وجود معتصم بالله است، معصوم حقیقی و سرچشمه طهارت است. به همین خاطر امام ع مبدأ طهارت برای تمام عالم است. در ادامه زیارت غدیریه این تعبیر آمده است که: «اعْتَصَمْتَ بِاللَّهِ فَعَزَزْتَ ... فَمَا تَنَاقَضَتْ أَفْعَالُكَ وَ لَا اخْتَلَفَتْ أَقْوَالُكَ وَ لَا تَقَلَّبَتْ أَحْوَالُك» تمام افعال شما هماهنگ است و اقوال شما مختلف نیست. احوال شما متقلب و دگرگون نیست و در همه احوال یکی است و آن احسن الحال یعنی حال با خدا بودن و بندگی است. کسی که بر خدا تکیه کرد و عزیز شد، احوال دلش متقلب نیست و حالات او را متقلب نمی کنند. این حال معصوم است چرا که معصوم معتصم بالله است.

اعتصام به معصومین راه رسیدن به اعتصام بالله و رسیدن به طهارت و حیات

اگر ما بخواهیم در ظرف خود به مقامی برسیم که مؤمن و متقی شویم و تمام دعوات و وسوسه های غیر خدایی و دنیایی ما را به خودش مشغول نکند، باید ما نیز معتصم شویم. معصومین به خداوند متعال و ما باید به معصومین معتصم شویم چرا که در صلوات شعبانیه می خوانیم: «وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِين» معصوم به محبت خدا معصوم است، و ما باید به محبت معصوم معتصم شود. اگر محبت امام در دل انسان آمد هیچ چیزی ما را نمی لغزاند و از خدا دور نمی کند. اگر دست نجس به آب قلیل بخورد، به راحتی نجس می شود. اما اگر این آب اندک به دریا وصل شد، نه تنها متنجس نمی شود بلکه متنجس را هم پاک می کند. اگر مؤمن به امام که مبدأ طهارت و قدس است وصل شد، خودش مبدأ طهارت می شود چون به امام وصل می شود. ما باید در تمام عمر سعی کنیم که به سرچشمه طهارت یعنی امام وصل و معتصم شویم تا به سرچشمه طهارت برسیم.

اگر امشب شب بیداری از خواب غفلت و ورود به عالم یقظه است و در این شب زنده می شویم، راهش این است به امام متصل شویم که در زیارت امام زمان می خوانیم: «السَّلَامُ عَلَى مُحْيِ الْمُؤْمِنِين» امام سرچشمه حیات است. در قرآن کریم از امام به ماء معین یعنی آب گوارا شده است که می فرماید: «قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتيكُمْ بِماءٍ مَعينٍ»(ملک/30) و قوام تمام موجودات از آب است که فرمود: «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ ءٍ حَي»(انبیاء/30). ما اگر بخواهیم در ظرف خودمان و به اندازه خود معصوم گردیم و از وسوسه ها و نقشه های شیطان که گاهی از دور دست ها هم کسی را تحریک می کند تا ما را بلغزاند در امان بمانیم، تنها راهی که داریم اعتصام به امام در تمام عمر است که: «وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي» تنها تکیه گاه ما امام(ع) می باشد و ماه رمضان ظرف این کار است. مؤمن باید تمام خیرات و خوبی ها را داشته باشد و و از تمام شرها و بدی ها پرهیز کند.

نباید به خیر و خوبی اندک و به دور شدن برخی از صفات بد قانع باشد. رسیدن به این مقام با ریاضت و زحمت و عشق و عقل خودمان ممکن نیست. خداوند برای اینکه ما را به تمام خوبی ها برساند و از تمام بدی ها دور کند، دو حقیقت کتب آسمانی و انبیاء و اوصیاءشان را برای ما فرستاده است. کامل ترین این دو حقیقت قرآن و خاتم الأنبیاء و اهل بیتشان است. اهل بیت و قرآن کارش این است که ما را ببرد نه اینکه بفرستدند. انبیاء و اولیاء تمام این راه را رفته اند. قرآن کریم می فرماید: «وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَه»(اعراف/157). این عالم جای قرآن و انبیاء و اوصیاء آنان نیست و آنان آمده اند که ما را با خود ببرند. این قرآن و این ولایت اهل بیت که تنها راه نجات ما و رسیدن ما به خیرات و جدا شدن از تمام بدی هاست، در ماه رمضان نازل شده اند. اگر ماه رمضان ماه ضیافت خداست که در خطبه شعبانیه آمده است: «هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّه» دعوت کننده ما خداوند و نبی اکرم هستند. در ماه رجب ملکی به نام داعی ما را از آسمان هفتم صدا می زنند، در این ماه خود نبی اکرم از فوق سماوات ما را دعوت می کند و این یعنی شما هم به آسمان هفتم بیایید. در این ماه داعی الله ما را به ضیافت مخصوص رحیمیه که رحمت خاص می باشد، دعوت کرده است چرا که در تمام سال در ضیافت الهی هستیم که آن ضیافت عام و رحمانیه خداوند می باشد. اما در این ماه ضیافت خاص خداوند بر پاشده است که آن ضیافت قرآن و ولایت می باشد که می فرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآن»(اعراف/157) در این ماه درهای ولایت و قرآن بر ما نازل شده است و قلب آن شب قدر و آغاز آن شب 19، و ادامه آن شب 21 و اوج آن شب 23 است که روایات بر شب 23 بسیار تاکید کرده است. این سه شب ظرف رسیدن به همه خوبی هاست.

راهی که به ما یاد داده اند این است که این سه شب بیایید و در دعای جوشن و ذیل هزار نام خدا از خداوند بخواهید که شما را از آتش و شیاطین و اولیاء طاغوت جدا کند و سپس کتاب الهی، نبی اکرم و اهل بیت را واسطه بین خود و خدای خود قرار دهید و از این طریق به خدای متعال نزدیک شوید. در این شب کتاب الهی و اهل بیت را واسطه قرار دهیم که در این شب عزیز که منسوب به امیرالمؤمنین است شفاعت آنان شامل حال ما گردد.

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 8، ص: 57

(2) مكارم الأخلاق، ص: 318

(3) إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج 1، ص: 467

(4) معاني الأخبار، النص، ص: 132

(5) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 97، ص: 362

(6) من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص: 105

(7) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 456