نسخه آزمایشی
جمعه, 31 فروردين 1403 - Fri, 19 Apr 2024

میلاد امیرالمومنین در برنامه مخاطب خاص/ شئون والای امیرالمؤمنین و بهره ما از ایشان در ماه رجب

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 8 اسفند ماه 99 است، که در برنامه تلویزیونی مخاطب خاص ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ ماه رجب به امیرالمؤمنین تعلق دارد و بزرگترین ثمره ماه رجب این است که عبادات و اعمال ما در این ماه به ولایت و حب امیرالمؤمنین بیانجامد. حضرت با ولایتشان ما را به سمت خدا می برند و در ماه رجب باب این ولایت به روی همه باز است. حتی گناهکاران هم از لطف حضرت بی بهره نیستند و اگر نزد حضرت بیایند و استغفار کنند، حضرت برایشان تدارک می کنند. کار شیطان این است که در دنیا ما را از امام جدا کند اما اگر انسان تمام قوایش ذیل امام بود دیگر طعمه شیطان نمی شود، چرا که در محیط امن قرار دارد.

فرصت بزرگ ماه رجب

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. این روشن است که فرصت ها و ایام با هم متفاوت هستند کما این که مکان ها متفاوت هستند. بعضی مکان ها شرافت دارند؛ هر مکانی که حرم سیدالشهداء و مسجد کوفه و حرم امیرالمؤمنین نمی شود. زمان ها هم متفاوت هستند؛ پیداست سحر جمعه یک فرصتی است که در طول هفته تکرار نمی شود و کسی که آن را از دست بدهد باید تا هفته بعد منتظر بماند تا دوباره نصیبش بشود. شب قدر در طول سال یک شب است و اگر کسی آن را از دست داد یک سال باید منتظر بماند تا شب قدر پیدا بشود.

در بین فرصت هایی که خدای متعال به ما داده، ماه رجب و شعبان و رمضان سه ماه ممتاز هستند و به یک تعبیری شهر امیرالمؤمنین شهر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و شهر الله هستند. به نظر می آید در این ماه آنچه خدای متعال در سفره ای که پهن کرده در دسترس قرار داده، ولایت وجود مقدس امیرالمؤمنین سلام الله علیه است. همانطور که در ماه رمضان خداوند قرآن را نازل فرموده و سفره ماه رمضان به رزق قرآن رنگین شده است و یک آیه قرآن ثواب یک ختم قرآن را دارد؛ چون میوه های این شجره طیبه در دسترس است و می شود آن را بچینیم. ماه رجب ماه امیرالمؤمنین سلام الله علیه است و به برکت حضرت درهای سماوات و ولایت حضرت به روی ما باز می شود. خروجی ماه رجب برای رجبیون هم باید محبت حضرت امیر باشد. میوه ماه رجب همین است. اگر کسی واقعا آخر رجب می خواهد بداند که جزء رجبیون است، ثمره این اعمال و عباداتی که به ما گفتند باید محبت امیرالمؤمنین باشد.

سوال: یعنی قرار است ما را به امیرالمؤمنین نزدیک بکند؟

جواب: بله، این ماه ولایت حضرت امیر است. دسترسی به این رزق در ماه رجب گسترش پیدا می کند و لذا شب مبعث هم که شب بعثت نبی اکرم است، شب زیارت مخصوص امیرالمؤمنین است و همه می گویند شب بیست و هفتم به نجف برویم و میوه مبعث را در آنجا بچینیم. در این ماه خدای متعال ما را به این سفره دعوت کرده است. مرحوم سید بن طاووس نقل کردند که در ماه رجب ملکی از آسمان هفتم هر شب بندگان خدا را صدا می زند؛ یعنی در ماه رجب هر شب درها تا آسمان هفتم باز است «الشَّهْرُ شَهْرِي  وَ الْعَبْدُ عَبْدِي »(1) اگر دعا کنید اجابت می کنم. این حدیث به ملک داعی معروف است و از آسمان هفتم صدا می زند؛ یعنی درها تا آسمان هفتم گشاده است و الا صدا زدن بی معناست.

در حدیث معراج حضرت می فرمایند وقتی به معراج رفتند، با تشریفاتی حضرت را جلو فرستادند و در آسمان چهارم اذان و اقامه گفتند و انبیاء اقتدا کردند و حضرت نماز خواندند. آسمان چهارم آسمان وقوف انبیاست. درک آسمان هفتم کار دشواری است. این ماه ولایت امیرالمؤمنین است و خدای متعال و ملائکه به برکت حضرت ما را دعوت می کنند.

از طرفی وجود مقدس سیدالشهداء هم داعی الله است. روز اول و نیمه رجب زیارت مخصوصه سیدالشهداست. محدث قمی هم در مفاتیح این زیارت را نقل کردند و آنجا دارد که همان روز اول رجب بروید حرم سیدالشهداء و دعوت حضرت را اجابت کنید. گویا حضرت دارند ما را آغاز ماه رجب به سمت خدا دعوت می کنند و این به نظر من خیلی از ملک داعی مهمتر است. حضرت روز اول رجب ما را دعوت می کنند و این دعوت دوباره نیمه رجب تکرار می شود و به ما می گویند بروید محضر حضرت و دعوت را اجابت کنید، لذا یکی از افضل اعمال این ماه هم زیارت سیدالشهداست.

سوال: حتی از راه دور؟

جواب: اگر کسی نتوانست برود، از راه دور هم می تواند. البته بهتر است که آدم از نزدیک بیاید تا بتواند استفاده کند. منتها متأسفانه الان موانعی پیش آمده که نمی دانیم چقدرش هم طبیعی است و چقدرش هم جعلی و شیطنت است. همیشه و مکرر هم گفتیم که به هیچ وجه به سازمان بهداشت جهانی کمترین اعتمادی نداریم. اینها دشمن هستند و در خیانت به ملت ها پرونده سیاهی دارند.

لذا من همیشه خواهشم از دانشمندان خودمان و پزشکان ارجمند خودمان و جامعه پزشکی خودمان این بوده که با آنها فاصله گذاری کنند و با طناب آن ها در چاه نروند. آن ها پرونده عملشان پر از خیانت های بزرگ است و به حدی علم پزشکی را آمیخته به سیاست کردند که آدم نگران است آبرویی برای این علم باقی نگذارند. من احساس می کنم پاشنه آشیل این علم پزشکی می تواند فضای کرونا باشد و به تدریج هم فضایش دارد ظاهر می شود و بعضی از جنبه های اعتماد عمومی دارد از بین می رود. لذا دانشمندان و عزیزان ما خودشان باید یک فکری برای حفظ کار خودشان کنند.

پارسال می گفتند که کرونا از ایران به عراق آمده و عراق می بست و امسال می گویند کرونا از عراق دارد به ایران می آید و ایران مرزها را می بندد. این را که ما نمی فهمیم؛ یعنی هیچ حرف روشن علمی و واضحی بیان نمی شود. حرف علمی قواعد دارد و باید قواعد و قواره علمی داشته باشد اما این حرف ها هیچ قواعد و قواره علمی ندارند و بیشتر به خواب نما شدن و امثال اینها شبیه است.

علی ای حال اگر بشود که إن شاء الله راه ها باز بشوند و مردم بیایند و از نزدیک زیارت کنند و از این فضیلت ها محروم نشوند. سال گذشته این شب ها کربلا غوغا بوده اما به اسم کرونا ببینید که اطراف امام حسین خلوت است و فضای مجازی چقدر شلوغ است. همه اینها رفتند در خانه هایشان و در یک فضای دیگری قرار گرفتند. اینکه چهارده میلیون نوجوان و جوان را بی مهابا در قتلگاه فضای مجازی بفرستیم اینها اصلا مخاطره آمیز نیست؟! البته به این نکته هم باید توجه داشت که واقعا جامعه پزشکی خودمان را مورد احترام قرار می دهیم و به شدت هم زحمت می کشند و بزرگوار هستند و ما به آنها اعتماد داریم. آدم که نمی تواند به این بزرگوارها اعتماد نداشته باشد ولی مسئله این است که باید با دستگاه های جهانی که آلوده به سیاست هستند فاصله گذاری کنند. یعنی نباید بگذاریم علم پزشکی با قدرت و سیاست آمیخته بشود، آن هم قدرت های غلط غربی ها.

علی ای حال از راه دور هم می شود که حضرت را زیارت کنیم اما ان شاء الله خدا روزی کند که بتوانیم از نزدیک به زیارت حضرت برویم و اگر هم نتوانستیم از همان دور قبول می کنند؛  چون بحث فضل خدای متعال است و خدای متعال فضلش گسترده تر از این حرفهاست. در روایت دارد کسی که نماز شب می خوانده و دوست داشته تا آخر عمرش بخواند و به خاطر کهنسالی نمی تواند بلند شود، ثواب نماز شب برایش می نویسند. حتی از این بالاتر، آدمی که از دنیا رفته و چون نیتش این بوده که اگر صد سال و هزار سال عمر کند نماز شب بخواند، مرتب برایش نماز شب می نویسند. این دیگر فضل خداست.

به حضرت عرض کرد که آقا چطور است آدم در عالم پنجاه سال عبادت کرده و تا ابد به او بهشت می دهند؟ حضرت پاسخ دادند چون این مؤمن نیتش این بوده که اگر الی الأبد در دنیا باشد، الی الأبد خدا را عبادت کند و خدای متعال هم به همین علت مزد ابدی به او داده است. دستگاه خدا اینطوری است. ما امیدواریم عزیزانی که دوست داشتند به زیارت مشرف بشوند اما دستشان نمی رسد و موانع دارند از راه دور سلام بدهند.

به امام صادق علیه السلام عرض کرد چطور سلام عرض کنیم؟ حضرت فرمودند سه بار بگویید «صَلَی الله عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِ الله»(2) از دور یا نزدیک این به سیدالشهداء می رسد و حتی احتیاج به فطرس ملک هم نیست. حضرت همه جا حاضر هستند. یعنی ملائکه قوای حضرت هستند و جایی نیست که ملائک باشند و حضرت حاضر نباشند. در روایت آمده حضرت در همان مقام عالی و بلند مرتبه ای که هستند ناظر به زائرین خودشان هستند و حتی می دانند که در حمیانشان چه چیزی برای مسافرت برداشتند. بعد فرمود برای تک تک زائرینشان دعا و استغفار  می کنند و از وجود مقدس امیرالمؤمنین هم درخواست می کنند تا شما برای زائرین من طلب استغفار کنید. از این عجیب تر این است که حضرت فرمود این لطف به کسانی که در مجلس حضرت هم شرکت می کنند هست. بنابراین حضرت همه جا حاضر هستند.

ثمره محبت قلبی امیرالمؤمنین

سوال: این که پناه ما در مخاطرات و مهالک آخرالزمانی امیرالمؤمنین است یعنی چه؟ یعنی منی که وقتی به عملم نگاه کنم هیچ نسبتی با امیرالمؤمنین ندارم و وقتی به شیعگی ام نگاه کنم می بینم هیچ نسبتی با امیرالمؤمنین ندارم ولی به دلم که نگاه می کنم می بینم که وجودم سراسر محبت امیرالمؤمنین است. این که امیرالمؤمنین در همین اوضاع و احوال پناه آدمی مثل من هم هست یعنی چه؟

جواب: آدم واقعا متحیر می ماند که راجع به حضرت امیر چه بگوید. اما در امالی صدوق از وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که حضرت فرمود خدای متعال به برادرم علی بن ابی طالب آنقدر فضیلت داده که «لَا يُحْصِي  عَدَدَهَا غَيْرُه »(2) غیر از خدای متعال کسی نمی تواند عددش را احصاء کند که چقدر به حضرت فضیلت داده شده است. حتی آیه «ینفد» «كَلِماتُ رَبِّي »(کهف/109) به حضرت تأویل شده است. فرمودند اگر دریاها مرکب باشند و درخت ها قلم باشند، قبل از این که کلمات الهی تمام بشوند اینها تمام می شوند. فرمودند این فضائل اهل بیت است. بعد حضرت فرمودند که اگر یکی از اینها را کسی با اقرار قلبی بیان کند، خدای متعال همه گناهنش را می آمرزد و پاکش می کند. اگر یکی از فضائل حضرت را بنویسد تا زمانی که این کتابت است ملائکه بر آن استغفار می کنند. اگر یکی از این فضائل را با گوشش بشنود، گناهان سمعش پاک می شود. اگر با چشمش بخواند گناهان چشمش پاک می شود.

من به همین نیت یک کتابی از فضائل حضرت کنار گذاشتم و هرازگاهی باز می کنم و یک حدیث می خوانم که آلودگی هایی که در طول روز کسب کردم و چشممان به آن خورده به فضیلت حضرت پاک بشود. در یک مجلسی بنشینیم تا حدیث در فضیلت حضرت بخوانم و بشنوم تا گوشم تطهیر بشود. وقتی این همه حرف از دنیا می شنویم گوش آلوده می شود. روح انسان هم به همین اندازه آلوده می شود؛ چون روح به این قوا متعلق است. وقتی یک فضیلت حضرت امیر را می شنوی همه آنها فراموش می شود. ما وقتی انقدر راجع به دنیا شنیدیم و دلمان به سمت دنیا رفته و سمع ما را با خودش برده وقتی یک فضیلت از حضرت می شنویم همه آنها پاک می شود و دلمان سمت حضرت امیر می رود و انسان مطهر می شود. انسان این همه در باب دنیا خوانده ولی وقتی یک حدیث از حضرت می خواند چشم انسان نورانی می شود و همه آن غفلت ها کنار می رود و آدم را متوجه خدا می کند.

خدای متعال در قرآن یک بشارت خیلی بزرگ داده که نمی شود بگویی چقدر بزرگ است. بعد از آن اتفاق حضرت آدم مجبور شد هبوط کند «اهْبِطا مِنْها جَميعاً»(طه/۱۲۳) توبه حضرت آدم قبول شد اما باید هبوط می کرد تا با نسلش در همین زمین با شیطان زندگی کنند. اینکه حکمت خدای متعال چه بود سر جای خودش ولی چون موضوع هم این است که ترک اولای نسبت به مقامات اهل بیت و ولایت حضرت امیر بوده هبوط کرد. ترک اولای نسبت به مقام امیرالمؤمنین هبوط سختی می آورد. نتیجه اش همین بساطی است که پیش آمده است.

برنامه شیطان و نعمت انسان

وقتی بنا شد حضرت آدم روی زمین با شیطان و قوای شیطان بیایند، نگران شدند. شیطان قوایش خیلی سنگین است و به اندازه هر فرزند آدم دو تا نسل دارد و عمر بچه هایش هم طولانی تر از فرزندان آدم است. روایت دارد گاهی برای یک مؤمن به اندازه قبیله ربیعه و معزر که دو تا قبیله بزرگ جزیرة العرب بودند، لشکر گسیل می کند و با این امکاناتی که به او دادند در قلب وسوسه می کند و تزیین و اغوا می کند. در قرآن آمده که گویا حضرت آدم نگران این بودند که چه اتفاقی می خواهد بیافتد. خدای متعال یک بشارت به حضرت آدم داد «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدى » یک چراغ هدایتی را از طرف خودم برایتان نازل می کنم که جایش پیش من است «مِنِّي» و هیچ کس هم در آن دخیل نیست. این «مِنِّي» معنای زیادی دارد «فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى » اگر شما در سایه او راه بروید و تابع او باشید نه گم می شوید و نه عاقبت به شر می شوید.

شیطان تمام همّ و غمّش این است که با او باشیم تا ما را در عالم گمراه کند و بعد هم عاقبت به شرمان کند. خدای متعال می فرماید اگر این کار را بکنید «فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى » قدم اولش گم شدگی است «ضَلَ  مَنْ  فَارَقَكُم » روایات زیادی در این زمینه داریم که اگر کسی از امامش جدا شد در عالم گم شده است و طعمه شیطان می شود.

سوال: از امام جدا شدن به معنای گناه کردن صرف که نیست؟ یک جمله ای در فضای مجازی هم پخش شده بود که گناه یعنی خداحافظ حسین! آخر امام حسین مگر برای گنه کارها نیست؟

جواب: اصل از امام جدا شدن در قلب اتفاق می افتد؛ یعنی وجود و قلب انسان از امام فاصله می گیرد. این تعابیر تعابیر دقیقی نیست. برای این که می خواهند ما گناه نکنیم یک تعابیری می گویند که آن تعابیر گاهی اوقات اثر خودش بدتر از نگفتنش است.

سوال: چون بالأخره آن کسی که حس گناه دارد می گوید امام حسین که با من کار ندارد و من جدا شدم.

جواب: البته ببینید گناه خودش به اندازه خودش انسان را از امام جدا می کند. در روایت است که روح الایمان با گناه از انسان جدا می شود. روح الایمان یعنی ولایت، یعنی محبت. منتها این را بزرگان معنا کردند که آدم چشمش که الان دارد گناه می کند، این گناه دیگر وادی ولایت امام نیست. ولی حتما توبه و امکان بازگشت هست.

وادی ولایت امام وادی ایمن ماست و آن چراغ هدایتی است که خدا نازل کرده است. گفته خیالتان راحت که من شما را در عالم تنها نگذاشتم. این طرف به شیطان و همه قوایش این امکانات را دادم و به شما هم یک امکان فوق او دادم که آن امکان وجود مقدس امیرالمؤمنین است. این هدایتی است که قرآن فرموده است. روایات می گوید امیرالمؤمنین علیه السلام در باطن با همه انبیاء بوده و در ظاهر با وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نازل شدند؛ آن هم با آن آداب و تشریفاتی که کعبه گشوده شده که خود آن اسراری دارد.

به هر حال آن اتفاقی که افتاده این است که چراغ هدایت در عالم روشن شده است. غدیر هم که همه موانع بنا بود کنار برود و عالم را روشن کند، دوباره غفلت کردند و آن اتفاقات افتاد و دوباره در حجاب رفت تا ظهور دوباره تجلی کند. ما باید با همه وجود تابع این چراغ هدایتی که خدا قرار داده باشیم. اگر همه قوای ما تابع حضرت باشد هیچ خسارت و ضرری در عالم نیست و هر اندازه ای که از تبعیت حضرت بیرون برویم طعمه شیطان می شویم. آن نگاهی که از حضرت فاصله می گیرد لقمه شیطان است. آن کلمه ای که برای حضرت گفته نمی شود مسیر شیطان است. آن قدمی که در راه حضرت برداشته نمی شود، قدمی است که شیطان در آن طمع می کند و می برد. یعنی بیرون ولایت حضرت امیر تیررس شیطان است و داخل ولایت حضرت تیررس شیطان نیست و وادی ایمن است «وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي » اما یک موقع می بینی کسی قلبش در وادی ولایت است و عملش بیرون است؛ این فرد باز اهل ولایت است.

بخشیده شدن انسان به لطف حضرت

سوال: پس جدا شدن به معنای جدا شدن قلب است؟

جواب: اصل جدا شدن جدا شدن سرشت و قلب انسان است. اگر سرشت و قلب با حضرت باشد انسان عاقبت بخیر است. ممکن است که آدم قلبش با حضرت است و عملش دچار یک فسقی باشد که در روایت فرمودند به او فاسق نگویید، طیب الروح است ولی فاسق العمل است. امام صادق فرمود وقتی گناه می کنید از ما رویتان را برنگردانید. حضرت اینطور نیست که گناهکارها را طرد کنند. گناه ما را از امام دور می کند ولی حضرت دعوت می کنند. می گویند اگر هزار بار هم که شما فاصله گرفتید، رویتان را برنگردانید و بیایید ما برایتان درست می کنیم و درست هم می کنند.

اگر آدم در حق حضرت امیر کوتاهی کرد، یک کوتاهی های خیلی زشت و بد است، آنهایی که درگیر شدند و مسیرشان را سوا کردند یک آیه از قرآن به آنها هم بشارت می دهد و می فرماید «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيما»(نساء/۶۴) ظاهر خطاب به پیامبر گرامی اسلام است که پیامبر ما اینها وقتی به خودشان ظلم می کنند اگر محضر شما بیایند و استغفار کنند، شما هم برایشان استغفار کنید. وقتی ما گناه می کنیم دیگر با استغفار ما کار تمام نمی شود. ما پایمان را از وادی ولایت نبی اکرم بیرون گذاشتیم و طرح حضرت را به هم ریختیم و یک باری روی دوش حضرت می گذاریم و خودمان یک کاری باید کنیم و حضرت هم باید برایمان کاری انجام بدهند. کما این که استغفار ما صرفا زبانی نیست.

در روایتی حضرت امیر فرمود کلمه استغفار شش معنا دارد؛ پشیمانی بر گذشته، عزم بر آینده، تدارک حقوق مردم، تدارک حقوق الهی و آنقدری که لذت حرام بردی باید سختی عبادت به خودت بچشانی تا برابر بشود. ششمین مورد از همه سخت تر است؛ می فرمایند آن گوشت هایی که از لذت حرام روییده باید با غصه آب کنی و پوست را به استخوان بچسبانی تا از نو بروید؛ این توبه و استغفار است. نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هم برای ما استغفار کنند و یک اقداماتی انجام می دهند. غیر از دعای سحر، عاشورا به پا می کنند تا ما پاک بشویم؛ یعنی وقتی گناه می کنیم بارمان را روی دوش حضرت می اندازیم ولی اگر بیاییم حضرت این کار را می کنند «لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيما» اگر کسی محضر حضرت بیاید و استغفار کند و حضرت هم استغفار کنند، توبه الهی را درک می کند «لَوَجَدُوا اللَّهَ» را می یابد. یک بار آدم از دور یک چیز را می شنود و یک بار هم مقام توبه را در می یابد؛ یعنی رجوع مقام حضرت حق را احساس می کند.

ظاهر این آیه خطاب به حضرت است ولی در چند روایت داریم که می گوید این آیه و آیه بعد خطاب به حضرت امیر است «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ» یا علی، اگر اینهایی که به خودشان ظلم کنند محضر تو بیایند و خودشان استغفار کنند و نبی اکرم هم برایشان استغفار کنند درست می شود. فرمود این راجع به کسانی است که به حضرت امیر ظلم کردند.

در آیه بعد می فرماید که «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في  أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليما»(نساء/۶۵) باز خطاب ظاهرش به وجود مقدس نبی اکرم است که پیامبر ما ابتدائا اینها ایمانشان کامل نمی شود و مؤمن نمی شوند الا اینکه در منازعات تو را حکم قرار بدهند و هرچه هم تو گفتی در دلشان تسلیم باشند و در دلشان هم احساس نگرانی نکنند. حضرت فرمود این آیه هم ادامه همان آیه است و اگر آنهایی که در حق حضرت ظلم کردند محضر حضرت امیر بیایند و بعد حضرت را حکم قرار بدهند و هر حکمی کرد دیگر اعتراض نکنند کارشان درست می شود و وارد وادی ایمان می شوند.

حتی برای آن کسانی که در آن سطح غفلت کردند راه باز است تا محضر حضرت امیر بیایند و بعد خودشان استغفار کنند و وجود مقدس نبی اکرم دست به سر و رویشان بکشند. چون آنها که این ظلم را کردند طرح نبی اکرم را به هم ریختند و رفتند یک کار دیگری کردند. اما اگر اینها محضر حضرت امیر بیایند و خودشان استغفار کنند و نبی اکرم دستی به سر و صورتشان بکشد دوباره کارشان درست می شود. مقصود از این حرف این نیست که گناه را کوچک بشمارد، اتفاقا گناه باید بزرگ شمارده شود. فرمود بدترین گناه گناهی است که صاحبش آن را کوچک می شمارد. یکی از مخاطرات گناه این است که اگر کار به بی مبالاتی بکشد آدم را از امام جدا می کند. اصلا خطر گناه این است «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى  أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ»(روم/۱۰) بد می کند و در بدی هم بد بدی می کند، یعنی به گناه خودش بی اعتنایی می کند.

یک موقع آدم دارد بد می کند و سرش زیر است و با شرمندگی پیش خدا می آید اما یک موقع سرش را بالا می گیرد و بد می کند و این عاقبتش می شود که ائمه را هم تکذیب می کنند. خطر گناه این است که آدم را به یک جایی می رساند که بد بدی می کند؛ یعنی گناه می کنیم و بی مبالات می شویم.

اصل خطر گناه جدا کردن آدم از حضرت امیر است ولی اینطور نیست که اگر کسی گناه کرد و سرش زیر بود حضرت امیر او را نبخشند. یعنی اگر بی تردید همینقدر که گناه می کند پشیمان است، حضرت برایش تدارک می کنند. در زیارت جامعه می خوانیم «وَ جَعَلَ  صَلَاتَنَا عَلَيْكُمْ  وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَايَتِكُم » چهار تا خصوصیت دارد؛ خلق ما را پاک می کند، نفس ما را طاهر میکند، موجب تزکیه و رشد ماست «وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا» کسی که محبت حضرت امیر در عمق وجودش است نمی تواند از عمق وجود گناه کند و گناهش از لایه های رویین وجودش سر می زند، مثل چرک روی پوست است که با صابون شسته می شود. اما عفونت اگر در خون آدم رفت به این راحتی ها پاک نمی شود. ولایت حضرت امیر اینطوری است و اصلا با گناه جمع نمی شوند.

بنابراین اگر کسی یک گناهی کرد و از لایه های رویین وجودش بود، همین که برگردد حضرت برایش تدارک می کنند. اتفاقا «وَلَايَةَ عَلِيٍّ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا شَيْ ء»(3) امام حسن عسگری سلام الله علیه این را در تفسیر اینطور معنا کردند و فرمودند اگر کسی مؤمن بود گناه از اعمال وجودش صادر نمی شود و در یک لایه ای از وجودش گناه است که پاک می شود و قابل تطهیر است. اما اگر رفت و طغیان به آخرش رسید دیگر اصلا قابل تطهیر نیست. این است که مؤمن اصل وجودش مؤمن است. هر قسمتی از وجود ما که با حضرت امیر همراه شد خدا وعده داده که «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدى » من حضرت امیر را می فرستم. شیطان یک طرف نقشه می کشد و من حضرت امیر را فرستادم تا شما در سایه او راه بروید. اگر همه قوایتان ذیل او بود سلمان می شوید.

لذا در روایت دارد آنها که از صراط عبور می کنند مختلف هستند. یک کسی ممکن است بیافتد و آتش هم صدمه ای به او بزند ولی ردشان می کنند حتی دارد حضرت روی اعراف می ایستند تا ضعفا را هم رد کنند. وقتی بچه با پدر و مادرش دعوا می کند، اگر پدر و مادر هم بخواهند مثل بچه زود رها کنند که بچه از دست می رود. او قهر می کند ولی بابا که قهر نمی کند. حضرت هم اینطوری هستند و اصلا ایشان تمام محبت است «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ  نَبِيَّهُ  عَلَى  مَحَبَّتِهِ  فَقَالَ  وَ إِنَّكَ لَعَلى  خُلُقٍ  عَظِيم »(4) بعد فرمود سیاست بندگان را به او سپرد که برو بندگان ما را تربیت کن، اول با محبت تربیتش کرد و بعد گفت حالا برو و دست بندگان من را بگیر. ما یقین داریم و مطمئن هستیم که حضرت امیر دست احدی از محبین خودش را رها نمی کند. حتی اگر مخالفان حضرت سراغ حضرت بیایند کارشان درست می شود.

پی نوشت ها:

(۱) إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج 2، ص: 628

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 4، ص: 575

(3) التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص: 305

(4) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 265