نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

ماه شعبان و سلوک با شفاعت نبی اکرم/ مسیر بهره مندی از برکات ماه شعبان ذیل نبی اکرم و اهل بیت

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 27 اسفند ماه 99 است، که در حسینیه حضرت زهرا در قم ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ ما باید بدانیم که درجات عالیه و کمالات تنها از راه معصومین بدست می آیند و کسی که بدون اطاعت امام برای خودش ریاضت تعیین میکند و اعمالی را انجام میدهد نه اینکه به جایی نمیرسد بلکه گاهی مورد خشم خدا قرار می گیرد پس باید بدانیم که تنها از مسیر امام است که ما به اهداف عالیه میرسیم و معصوم هم به ما نیازی ندارد کما و حتی اگر ما صلوات بر ایشان میفرستیم برای خودمان است و کسی که خدا و ملائکه و کائنات بر او صلوات می فرستند با صلوات ما تعالی ندارد بلکه ما با این کار به امام نزدیک می شویم و بهره می بریم در ماه شعبان خداوند رحمت و رضوانش را نصیب بندگان می کند و حضرت عباداتش برای این است که این رحمت را به ما برساند و فقط ما باید به نحوی رفتار کنیم که این شفاعت و رحمت شامل ما هم بشود.

برکات و آثار ماه شعبان

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة». این صلوات نورانی که در ماه شعبان از امام سجاد علیه السلام نقل شده و ظهرها خوانده می شود و در شب نیمه شعبان هم دستور داده شده که تکرار بشود شاید اصلی ترین مناسک سیر و سلوک معنوی با ماه شعبان و بهره مندی از این ماه در آن ذکر شده است. در بعد از نوافل ظهر هم هر روز این صلوات وارد شده که خوانده بشود تا قبل از «هَذَا شَهْرُ نَبِیِّکَ». هر روز بعد از نوافل ظهر وارد شده که این صلوات خوانده بشود منتها با این کیفیت که «هَذَا شَهْرُ نَبِیِّکَ» با مختصات ماه شعبان حالا با صلوات شروع میشود و صلوات هایی که نسبت به وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت هست که باطن این صلوات اقرار به مقامات و تجدید عهد با اهل بیت علیهم السلام است که اصل سلوک ما همین است.

سلوک با صلوات و شفاعت معصوم

اصل سلوک ما با صلوات و با شفاعت معصوم واقع می شود. خیلی ها ریاضت می کشند و خیلی ها به جایی هم نمی رسند؛ این روایت معروف که مرحوم کلینی در کتاب الحجه کافی در باب معرفت امام از محمد بن مسلم از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود «كُلُّ مَنْ  دَانَ  اللَّهَ  بِعِبَادَةٍ يُجْهِدُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ»(1) اگر کسی دینداریش اینطوری است عبادت می کند و خودش را به زحمت می اندازد تلاش می کند در عبادت ولی با یک امامی که خدا قرار داده راه نمی رود برای خودش ریاضت تعریف کرده، مناسک تعریف کرده است فرمود  «كُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِعِبَادَةٍ يُجْهِدُ فِيهَا نَفْسَهُ بِلَا إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ فَإِنَّ سَعْيَهُ  غَيْرُ مَقْبُولٍ»  تلاشی که می کند مقبول خدا نیست و تلاش هدری است.

 بعد فرمود این عبادت او را به جایی هم نمی رساند «وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَيِّرٌ وَ مَثَلُهُ كَمَثَلِ شَاةٍ ضَلَّتْ عَنْ رَاعِيهَا وَ قَطِيعِهَا فَتَاهَتْ ذَاهِبَةً وَ جَائِيَةً يَوْمَهَا فَلَمَّا أَنْ جَنَّهَا اللَّيْلُ بَصُرَتْ بِقَطِيعِ غَنَمٍ مَعَ رَاعِيهَا فَجَاءَتْ إِلَيْهَا فَبَاتَتْ مَعَهَا فِي رَبَضِهَا» یک آدمی که اهل ریاضات است و خودش را به زحمت می اندازد ولی با امام در عالم راه نمی رود سرش را انداخته زیر می خواهد با ریاضت و عبادت به خدا برسد فرمود که «سَعْيَهُ  غَيْرُ مَقْبُولٍ» اولا تلاشش مقبول خدا نیست و خدای متعال اگر قبول نکرد رویشی در او نیست.

«فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا»(آل عمران/37) خدای متعال وقتی بپذیرد یک نذر کرده مادر حضرت مریم سلام الله علیهما که این اگر پسر بشود خادم خانه خدا بشود خدای متعال قبول کرده و خدای متعال حضرت عیسی مسیح پیامبر اولوالعزم را به حضرت مریم می دهد و اگر خدای متعال قبول نکند تلاش بی فایده است، «مَنْ دَانَ اللَّهَ بِعِبَادَةٍ يُجْهِدُ فِيهَا نَفْسَهُ». تلاش می کند «بِلَا إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ» دنبال امام حرکت نمی کند حضرت فرمودند که یک «فَإِنَّ سَعْيَهُ  غَيْرُ مَقْبُولٍ»و دو «وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَيِّرٌ وَ مَثَلُهُ كَمَثَلِ شَاةٍ» از وادی حیرت و ضلال این آدم بیرون نمی آید و اعمالش هم مورد غضب خداست. بازی در آوردن است.

بنابراین با ریاضات ما خیلی به جایی نمی رسیم چیزی که دست ما را می گیرد همراه با ولی خدا حرکت کردن است. محور این همراهی صلوات ها است؛ صلوات اساس حرکت کردن با معصوم است، اقرار به مقامات معصوم است، اعتراف است و پذیرش این مقامات برای معصومین صلوات الله علیهم اجمعین است. ذیل این اقرارها و صلوات هایی که در این صلوات شعبانیه آمده بحث شفاعت حضرت مطرح می شود که می دانید آن کسانی که صلواتشان تام است به شفاعت تام می رسند آنهایی که صلواتشان ناقص است شفاعت در حقشان هم شفاعت ناقص است.

صلوات ما خیلی بعید است که درجه برای وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت بیاورد آن کسانی که «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ»(احزاب/56) خدای متعال و ملکوت عالم به تبع حضرت حق صلوات بر او می فرستند و خیلی از ما هم خواستند «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ» ولی صلوات ما اینطور نیست که کاری برای حضرت بکند. کسی که با صلوات خدا در عالم راه می رود قاعدتا صلوات ما همین است که ما را به همراهی معصوم می رساند و به شفاعت می رساند. برخورداری از شفاعت آنهایی که صلواتشان تام است، برخورداری تام است. لذا شاید درجه آدم به اندازه درجه صلواتش است که چقدر و در چه مقامی صلوات بفرستد. این که نقل شده حضرت ابراهیم خلیل به مقام خلت رسید چون زیاد بر وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت صلوات می فرستاد این معلوم نیست زیاد کمّی باشد که از نظر کمیت زیاد بوده باشد. بیش از این است یعنی مقام صلواتش مقام صلواتی بود که نتیجه اش مقام خلت شد و خلیل الله شد.

ذیل صلوات ها در این صلوات شعبانیه، شفاعت حضرت مطرح می شود که خیلی چیز عجیبی است «وَ هَذَا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ» این شهر شهر نبی ای است که سید رسل است، همه انبیاء ذیل او قرار دارند، این شهر اوست. پیداست این ماه یک ظاهری دارد که همین سی روزی است که بر همه می گذرد، مومن و کافر و درجات ایمان، و یک باطنی دارد «وَ هَذَا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ  مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ» ماهی که خدای متعال این ماه را با رحمت و رضوان خودش پیچیده و در پوشش رحمت و رضوان است. اگر کسی وارد این ماه بشود در پوشش رحمت الهی قرار میگیرد به شرط این که وارد این ماه بشود، وارد شعبان بشود در پوشش رضوان الهی قرار می گیرد «حَفَفْتَهُ  مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ».

بعد یک دستوری دارد «الَّذِی کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ و سَلَّمَ یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ فِی لَیَالِیهِ وَ أَیَّامِهِ بُخُوعا لَکَ فِی إِکْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَی مَحَلِّ اِمامِه» وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دعبشان این بود نه این که یک سال و دو سال «یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ فِی لَیَالِیهِ وَ أَیَّامِهِ» شب ها را قیام داشتند قیام باللیل و روزها روزه دار بودند تا آن موقعی که از این عالم رحلت فرمودند.

در تکریم و تعظیم خدای متعال این کار را می کردند «یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ فِی لَیَالِیهِ وَ أَیَّامِهِ بُخُوعا لَکَ فِی إِکْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَی مَحَلِّ اِمامِه» این ماه را تکریم می کردند به خاطر احترام خدای متعال تا وقت رحلت هم این سنت حضرت بوده، بنابراین تلقی من این است که این ماه با عبادت نبی اکرم آباد شده و قیام و صیام حضرت است که این ماه را منشأ برکات کرده و این ماه را در پوشش رضوان و رحمت خدا قرار داده. آنچه مبدأ نزول رحمت و رضوان و در پوشش این رحمت و رضوان قرار گرفته است آن عبادت وجود مقدس رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم است که شاید اینطوری باشد من قطعی نسبت نمی دهم، عبادت هایی که وجود مقدس ایشان در عالم می کنند این عبادت ها عبادت های شفاعتی است برای رشد عالم، برای رشد ماست و الّا عبادت حضرت مقامات دیگری دارد.

این صیام و قیامی که حضرت در ماه شعبان دارند برای این است که ماه شعبان ما آباد بشود. این روایتی که ملاحظه فرمودید از وجود مقدس امیرالمومنین علیه افضل صلوات المصلین نقل شده که حضرت فرمودند وقتی این ماه داخل می شد منادی وجود مقدس نبی اکرم در مدینه ندا داد که ماه ماه من است من را کمک کنید به روزه این ماه. حضرت امیر سلام الله علیه فرمودند من از وقتی این ندا را شنیدم روزه این ماه از من ترک نشده است.

نصرت امیرالمومنین در امر نبوت

آن کسی که کمک می کند به بار نبوت حضرت، آن وزیری است که خدای متعال در جواب حضرت که فرمود «وَ اجْعَلْ لِي وَزِيرًا» حضرت این دعا را کردند، این آیه نازل شد «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ» آن کسی که وزیر حضرت است امیرالمومنین اند. ما که نمی توانیم حضرت را در نبوتش کمک کنیم. به نظر می آید در مقام شفاعت است، حضرت وقتی می خواهند از ما دستگیری کنند یک عبادتی می کنند برای این که فضا نورانی بشود که ما بتوانیم رشد کنیم و رحمت و رضوان الهی برای ما نازل بشود.

یک کاری ما باید بکنیم که متصل بشویم به این فضایی که حضرت برای دستگیری و شفاعت ما ایجاد کردند، عبادت های ما که «اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَی الاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِیهِ وَ نَیْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَیْهِ» اگر ما به سنت حضرت اقتدا کردیم، شب زنده داری های ماه شعبان و روزه داری های ماه شعبان را دنبال کردیم به همین نیت که این ماه ماه حضرت است، اگر ما در این ماه تأسی به حضرت کنیم، حضرت یک عبادتی می کردند برای رساندن ما، ما در همان عبادت به حضرت تأسی کنیم برای این که ان شاء الله در سایه حضرت به مقصد برسیم. اگر این کار را کردیم ان شاء الله نتیجه اش این است «فَأَعِنَّا عَلَی الاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِیهِ وَ نَیْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَیْهِ» اینطوری است که ما به شفاعت نائل می شویم.

«اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِي شَفِيعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِيقاً إِلَيْكَ مَهْيَعاً» خدایا او را یک شفیعی قرار بده که شفاعتش مقبول است. حضرت که شفیع مشفع هستند؛ این شفاعت حضرت آنگونه است که وقتی حضرت شفاعت می کنند پذیرفته می شود. آن شفاعت را شامل حال ما کن. وجود مقدس ایشان یک طریق واسعی برای ما باشد که در این طریق به سمت خدا حرکت کنیم «و اجعله لی». حضرت سبیل الله اند، صراط الله اند همه اینها به حضرت برمیگردد، همه انبیاء ذیل حضرت معنا می شوند ولی ممکن است حضرت برای یک کسی طریق نباشند «اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِي شَفِيعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِيقاً إِلَيْكَ مَهْيَعاً» او شفیع باشد طریق باشد «اجْعَلْنِي لَهُ مُتَّبِعا» من هم با همه قوا در عالم تابع حضرت حرکت کنم.

«وَ اجْعَلْهُ لِي شَفِيعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِيقاً إِلَيْكَ مَهْيَعاً وَ اجْعَلْنِي لَهُ مُتَّبِعاً حَتَّى أَلْقَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَنِّي رَاضِياً وَ عَنْ ذُنُوبِي غَاضِيا» اگر این سلوک را در ماه شعبان داشت نتیجه اش این است که «حَتَّى أَلْقَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَنِّي رَاضِياً» وقتی در قیامت من به لقاء تو می رسم اگر این اتفاق افتاده باشد تو از من راضی خواهی بود. این می شود مقام رضوان، اگر کسی بخواهد به مقام رضوان برسد این راهش است. در پوشش رضوان قرار گرفته این به برکت حضرت است «وَ هَذَا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ» از محضر خدای متعال رحمت و رضوانی نازل شده و این ماه در پوشش این رحمت و رضوان الهی است این برکت حضرت است.

راه برخورداری از رحمت و برکات نبی اکرم صلی الله علیه و آله

ما اگر بخواهیم از برکات حضرت برخوردار بشویم «اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِي  شَفِيعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِيقاً إِلَيْكَ مَهْيَعاً» این آقایی که برای شفاعت عبادت می کند و به عبادت او رحمت و رضوان نازل می شود، اگر برای ما هم شفیع شد و برای ما هم خدای متعال او را طریقی قرار داد که از طریق او سلوک بکنیم؛ وادی نبوت و ولایت و رسالت حضرت وادی سیر ما شد «وَ طَرِيقاً إِلَيْكَ مَهْيَعاً» آن وقت این طریق هم طریق واسعی است بر خلاف یک راه هایی که راه های ضیق است، این طریق طریقی است که از هر طرفش انسان سلوک بکند می رسد و ما هم تبعیت از حضرت کردیم نتیجه اش این است به آن شفاعت می رسیم.

«حَتَّى أَلْقَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَة» اگر این اتفاق افتاد وقتی به لقاء الله رسیدیم «عَنِّي رَاضِياً وَ عَنْ ذُنُوبِي غَاضِيا» مقام رضوان الهی برای ما مهیا می شود که آن بالاترین مقام است که خوب ها و اولیاء و مختصین بهشتی ها را خدای متعال به مقام رضوان سیر می دهد. بعد از سیر در درجات جنت «قَدْ أَوْجَبْتَ لِي مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِي دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْيَارِ» از ناحیه خدای متعال آن رحمت و رضوانی که در ماه شعبان بود «وَ هَذَا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ» آن رحمت و رضوان برای من لازم بشود.

 اگر کسی در این طریق راه برود خدای متعال آن رحمت و رضوانی را که در ماه شعبان نازل کرده بر او واجب و لازم می کند «قَدْ أَوْجَبْتَ لِی مِنْکَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ» عین همان تعبیر اول است شاید این «الرحمه» و «الرضوان» عهد ذکری است اشاره به همان رحمت و رضوان قبل است «وَ هَذَا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ» آن رحمت و رضوانی که به برکت حضرت در این ماه نازل می شود اگر کسی سلوک کرد در ماه شعبان و به آن برکت رسید وقتی در قیامت ملاقات با حضرت حق می کند «عَنِّي رَاضِياً وَ عَنْ ذُنُوبِي غَاضِيا» از همه گناهان انسان چشم پوشی شده است.

«قَدْ أَوْجَبْتَ لِي مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِي دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْيَارِ» دار القرار همان محل اخیار است جای دیگر محل قرار نیست «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي التَّجَافِيَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُود» این همان دار است. دار قرار خودش یک مقامی است، «قَدْ أَوْجَبْتَ لِي مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِي دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْيَار» منزلگاه ما دارالقرار است و محل الاخیار محل اخیار است.

جایگاه ایثار و مساوات

یک طایفه ای اند که انسان هم نشین با آنها  می شود که در محل اخیار اند. اگر حلول و منزلگاه انسان در محل اخیار باشد، این برکت ماه شعبان و سلوک در ماه شعبان است که حالا یکی از نکاتی هم که در این صلوات ذکر شده که پیداست نکته ای درش هست برای بهره مندی از ماه شعبان این است «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ اعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِکَ وَ لا تُخْزِنِی بِمَعْصِیَتِکَ وَ ارْزُقْنِی مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ» مواسات در این ماه با آن امکاناتی که خدا به انسان داده حالا در ارزاق مختلف رزق فقط رزق خوردنی و پوشیدنی ها و اینها نیست انسان می تواند شادی هایش را تقسیم کند خیلی چیزها تقسیم کردنی است.

خدای متعال اگر به ما توفیق بدهد، از مناسک این ماه از مقامات این ماه از عبادات ویژه این ماه پیداست که ذیل صلوات بر حضرت تعریف می شود، از شئون صلوات مواسات است، انسان با آنهایی که خدای متعال به یک دلیلی رزقشان را تنگ کرده مواسات داشته باشد که مواسات می دانید بیش از انفاق است. مواسات یعنی برادری کردن، یعنی آدم اگر دو تا نان دارد واقعا اگر برادر انسان حقیقتا برادر انسان باشد که هست لااقل باید برابری کند یک نان را به او بدهد.

اگر او گرسنه تر است همین یک دانه نان را به او بدهد یک دانه نان دارد او گرسنه تر از من است این می شود مواسات، ایثار یک مقام بالاتری است که مال ما نیست. در سوره هل اتی آمده خودت گرسنه تری او به اندازه تو گرسنه نیست ولی لقمه خودت را می دهی به او، این کار امیرالمومنین است، این کار ما نیست «وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ»(حشر/9) شأن نزول این آیه حضرت امیر است. سوره هل اتی کار حضرت امیر است که خودشان بیش از همه گرسنه بودند ولی «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا»(انسان/8) آن وقت ایثار یعنی این «لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَ لَا شُكُورًا»(انسان/9) این می شود ایثار «إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا»(انسان/10).

این به راحتی از ما ساخته نیست گرچه شیعیان اگر اقتدا کنند به اینجا می رسند ولی حداقلش مواسات است. شهر شعبان شهری است که اگر خدای متعال به انسان توفیق بدهد باید به رزق مواسات برسد این یک مقامی است. ممکن است کسی صد بار هم این کار را انجام بدهد ولی به او مواسات را ندهند ولی ممکن است یک کسی یک بار این کار را انجام بدهد به مقامات مواسات می رسد.

مقام مواسات یک مقام است یک اتفاقی است که باید در انسان بیافتد. در دعای «عالیه المضامین» ملاحظه کردید بعد از زیارت معصوم حضرت را واسطه قرار می دهیم از خدای متعال می خواهیم از خدا حاجاتی می خواهیم به من شرح صدر بده در زکات دادن، شاید مقصود فقط زکات واجب هم نیست آن زکاتی که حضرت امیر می دهند «يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ»(مائده/55) دائما در حال رکوع اند و دائما در حال زکات اند آن زکات که فقط زکات گندم و جو نیست. «مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند» آن حقیقتی که سحر برای حافظ پیش آمده می گوید این زکات حضرت امیر است. از خدا گرفته سهم ما هم لطف کرده به ما رسانده است. فرمود ایتاء زکات شرح صدر می خواهد ممکن است به کسی شرح صدر بدهند. اگر دادند می شود اهل مواسات و اهل ایتاء زکات، با این حق مقام اخوت ادا می شود و الا ادا نخواهد شد.

وسعت شفاعت نبی اکرم در قیامت

برکات ماه شعبان؛ رضوان و این صلوات هاست که آدم را مهیا می کند برای ورود به ماه شعبان و دستگیری وجود مقدس نبی اکرم که عرض کردم اصل سلوک هم این است و الا آنهایی که احساس استغناء می کنند به جایی نمی رسند. امام سجاد علیه السلام یک غلامی داشتند. خب زیر دست حضرت بزرگ شده بود اهل عبادت و ریاضت بود یک خرده هم معارف سرش می شد. به امام باقر علیه السلام عرض کرد «يُغْرُونَ النَّاس  »(2) دائم مردم را مغرورشان می کنید «وَ تَقُولُونَ شَفَاعَةُ مُحَمَّدٍ شَفَاعَةُ مُحَمَّدٍ» و مدام به آنها وعده شفاعت می دهید. می گویید حضرت سفره شفاعتش که پهن بشود احدی باقی نمی ماند، همه را جمع می کند. مگر کسی که هیچ امید خیری در او نباشد. این مردم را چرا گول می زنید بگذارید زحمتشان را بکشند عبادت کنند با بال عبادت آدم باید پرواز کنند.

حضرت فرمود که مغرور شدی «أَ غَرَّكَ أَنْ عَفَّ بَطْنُكَ وَ فَرْجُك» عر ض کردم پیداست این آدم راه رفته ای بوده  عفت بطن و فرج رسیده بوده این یک مقامی است. خیال می کنی که حالا که دامنت و خودت را پاک کردی تعبیر امام باقر هست ها این شهادتی که می دهند می گویم زیر دست امام سجاد بزرگ شده بود چیزی داشته پیداست «أَنْ عَفَّ بَطْنُكَ وَ فَرْجُك » دامن خودت را پاک کردی شکم خودت را دهانت خودت را پاک کردی حلال خور شدی معاشرتت حلال شد آلودگی ازت دور شد خیال می کنی رسیدی به مقصد اما «لَوْ قَدْ رَأَيْتَ أَفْزَاعَ الْقِيَامَةِ لَقَدِ احْتَجْتَ إِلَى شَفَاعَةِ مُحَمَّد» ببینید احدی نیست الا احتیاج به وجود مقدس نبی اکرم دارد.

در روایات دیدید «أَلْجَمَ  النَّاسَ  الْعَرَقُ »(3) حالا بعضی گفتند عرق می کنند می آید تا دم دهان! معلوم نیست معنایش این باشد؛ دهان ها و زبان ها بند می آید، لجام زده می شود بر اثر سختی صحنه. همه می آیند محضر حضرت آدم، حضرت آدم می گویند که بروید سراغ حضرت نوح، حضرت نوح ارجاع می دهند به حضرت ابراهیم خلیل، موسای کلیم، عیسای مسیح صلوات الله علیهم اجمعین ارجاع می دهند به وجود مقدس رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم. در آن صحنه که همه گرفتارند درهای بهشت هم بسته است، حضرت می آیند مقابل باب الرحمن سجده می کنند. ابواب متعددی دارد باب الرحمن باب رحمت واسه خداست حضرت که سجده می کنند در باز می شود. می گویند حالا بروید بهشت و الا باب بهشت که باب مخلصین است باب اهل اخلاص است باب توحید است در بهشت که گناه نیست غفلت نیست شرک نیست اگر بنا باشد در بهشت هم شرک باشد که دیگر بی معناست که هرکسی که راه نمی دهند حضرت باید برود سجده این باب گشوده بشود آماده بشود.

همه زحمت هایی که کشیدند سرجای خودش باب الرحمن با سجده حضرت باز می شود یعنی خیال کنیم حالا ما نماز خواندیم نماز شب خواندیم اصلا اینطوری نیست نماز شب حضرت است که به حضرت مقام محمود می دهد حضرت دست ما را می گیرد می برد در بهشت. نماز شب حضرت نباشد هیچ کس بهشتی نمی شود. «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا»(اسرا/79) آن نافله شبی که حضرت با آن کیفیت خاص می خواندند «قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا * أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا»(مزمل/2-4) نیمی از شب بیشتر یا کمتر حضرت متناسب با طول شب و روز متناسب با خستگی روز نیم شب بیشتر و گاهی کمتر عبادت می کردند. می گفتند تلاوت قرآن است بعید نیست تلاوت قرآن در نافله شب باشد.

حضرت نافله شب را اینگونه می خواندند؛ حضرت یک چرتی می زدند سر شب پا می شدند وضو می گرفتند چهار رکعت می خواندند با آن آداب دوباره چشمشان گرم می شد پا می شدند چهار رکعت دیگر می خواندند دوباره می رفتند در بستر دوباره چشمشان گرم می شد می رفتند این سه رکعت نافله شفع و وتر را می خواندند وصل می کردند به نافله صبح و نماز صبح. این برای این بوده که ما بتوانیم برسیم «َبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا» و الا اگر آن نماز شب حضرت نباشد چه کسی به جایی می رسد؟ حالا ما مرتب نماز شب بخوانیم آن نماز شب است که کار را حل می کند این روزه حضرت شب زنده داری حضرت ماه شعبان را آباد می کند.

حالا اگر می خواهید به این ماه آباد برسید «فَأَعِنَّا عَلَى الاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ» باید خدا کمک مان کند به حضرت اقتدا کنیم بعد هم «اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِی شَفِیعا مُشَفَّعا وَ طَرِیقا إِلَیْکَ مَهْیَعا وَ اجْعَلْنِی لَهُ مُتَّبِعا» این امور اگر محقق شد آدم از شعبان بهره می برد والا اگر این امور نباشد با ریاضات و عبادات خیلی مشکل است. از این ریاضات انقدر انجام داده اند که خدا این عمل را منکر می دارد. سرش را بیاندازد زیر برود! مگر راه خدا راهی است که سرت را بیاندازی زیر بروی! باید با امیرالمومنین بروی. روز قیامت یک مواقف عجیبی هست. یک عده ای می روند، می گویند سرت را انداختی کجا می روی؟ بهشت مگر -به تعبیر ما- حمام است که سرت را انداختی زیر می روی؟ حساب و کتاب دارد.

وادی سلوک یک وادی ای است که با امام باید اتفاق بیافتد و امام کل ائمه عالم، وجود مقدس نبی اکرم اند. همه ائمه امامتشان برمیگردد به امامت حضرت، با این امام باید در عالم راه رفت. 124 هزار پیامبر مقدمه بودند، آمدند کار کردند تا عالم را آماده کنند که حضرت برای ما یک سفره ای پهن کنند. واقعا به تک تک عالم، بی نهایت توجه دارند و می توانند داشته باشند. شأن ایشان است می توانند پرده بردارند. اینها مقام حضرت است؛ اینطوری کسی راه برود ممکن است برسد و آن وقت آن چیزی که ما را مهیا می کند برای ورود به ماه شعبان این صلوات هاست.

«الْفُلْکِ الْجَارِیَةِ فِی اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ» این وجود های نورانی آن کشتی هستند که در آن دریای مواج عمیق در حال حرکت است «الْفُلْکِ الْجَارِیَةِ» در ساحل نایستاده بلکه زده به دریا می خواهد ما را از دل دریا عبور بدهد آن دریایی که برای حضرت انگشت دانه هم به حساب نمی آید. خود حضرت کشتی بیاندازند که خودشان عبور کنند! اصلا آن دریا برای حضرت چیزی نیست به حساب نمی آید. برای ما «اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ» است آبهای فراوان و گسترده و عمیق و بر هم افراشته و با موجهای گرداب وار. شاید لجج غامره معنایش همین است، برای ما اینطوری است نه برای حضرت. دیدید یک جوی کوچک آب که خانه مورچه ها را می برد، ما پایمان را می گذاریم رد می شویم، اصلا به حساب نمی آید. این لجج غامره ای که برای ما یک دریای مواج طوفانی دارای گرداب های بزرگ است حضرت کشتی را انداختند کشتی هم در حال حرکت است می خواهد ما را عبور بدهد.

یک بخش قرآن فرائض است و یک بخش امثال است و بخشی هم راجع به مقامات اولیاء الهی است. در بخش امثال خیلی ها تمثیل ها صورت مثل ندارد بلکه بعضی صورت مثل دارد «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ  مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ»(نور/35) «مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا»(بقره/17) اینها مثل هایی است که تصریح شده یک مثل هایی در قرآن داریم که این مثل ها تصریح نشده ولی غیر از آن جنبه حقیقی ای که دارند واقعا جنبه مثل دارند.

یکی از آن مواردی که در قرآن ذکر شده که هم معنای حقیقی دارد هم مثل است داستان کشتی حضرت نوح است. واقعا این مثل است، واقعا کشتی حضرت نوح یک امر عظیم و عجیب بود. خدای متعال تصمیم گرفته بعد از 950 سال دعوت حضرت بساط اینها را جمع کند. حالا با آن دستوری که به حضرت دادند کشتی بسازد و کشتی هم در منطقه دور از آب. حضرت یک کشتی با عظمت ساختند. خدای متعال دستور داده که زمین بجوشد آسمان ببارد؛ واقعا هیچ پناهگاهی نبود؛ البته یا کل ارض را گرفته یا مقصود منطقه خاصی است.

حتی در قرآن است، وقتی کشتی داشت حرکت می کرد حضرت به فرزندش فرمود «يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا»(هود/42) سوار شو و با ما باش، رکوب داشته باش. چون می دانید نجات با حضرت نوح است، هر کسی نجات داشته باشد با نوح حرکت می کند هر کس نباشد «فَأَنْجَيْنَاهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ«(شعرا/119) ایشان را نجات دادیم و هر کسی با ایشان بود، اصل ایشان است هرکسی هم با او بود نجات پیدا می کند هر کسی نبود نجات پیدا نمی کند معیت با او کارساز است.

فرمود «يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا» با ما سوار شو، با ما باش. «سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ» گفت میروم روی قله کوه، سیل از قله به دره می آید از دره که به قله نمی رود! فرمود» «لا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ» پناهگاهی نیست، خدای متعال بگونه ای مقدر کرده که در این طوفان و سیل هیچ پناهی نیست الا همین کشتی. لذا هر کسی سوار شد نجات می یابد و هر کسی هم سوار نشد غرق شد؛ می خواهد قله کوه باشد، پایین کوه باشد، شناگر باشد یا نه، دیگر هیچ چیزی به درد نمی خورد «لا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ».

این کشتی نوح که در قرآن یک واقعیتی است، یک مثلی هم هست. مثلش چیست؟ واقعا یک دریاهای طوفانی مواج که از طوافان نوح بسیار خطرناک تر است که در قرآن از آن یاد می شود. در آیه «أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ»(نور/40) است. واقعا یک ظلماتی است یک دریای مواج است. این دریایی که ما می بینیم، این خورشیدی که ما می بینیم یک مثل است. اگر خدای متعال به کسی قدرت بدهد که بتواند از این مثل ها عبور کند اهل فهم بواطن قرآن و هدایت های قرآن می شود.

کشتی نجات ائمه اطهار علیهم السلام

«نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ»(نور/35) مثل ها برای مردم است ولی باطن آن برای کسانی است که می خواهند خدا هدایتشان کند. پرده برداری می شود؛ همینطوری که خورشید یک مثل است قمر یک مثل است که آدم بفهمد یک فضاهای ظلمانی است که یک چراغی آنجا لازم است، دریا هم همینطور است؛ یک طوفان های مواجی که در اقیانوس های بیکران به وجود می آید که اگر کسی هوس کند در آن شنا کند راه به جایی نمی برد. حرکت در این اقیانوس مواج تاریک که همراه با گرداب است با شنا امکان پذیر نیست. آنجا یک پناهگاه دیگری می خواهد؛ این هم حقیقت است هم یک مثل است.

مثل چیست؟ «إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَ فِيهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِق »(4) کشتی اش مَثَل اهل بیت است، دریای مثل چیست؟ این که در تفسیر امام حسن عسگری علیه السلام مکرر این روایت نقل شده «اعْلَمُوا أَنَّ الدُّنْيَا بَحْرٌ عَمِيقٌ وَ قَدْ غَرِقَ فِيهَا خَلْقٌ كَثِيرٌ وَ أَنَّ سَفِينَةَ نَجَاتِهَا آلُ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ هَذَا وَ وَلَدَاهُ اللَّذَانِ رَأَيْتُمُوهُمَا سَيَكُونَانِ وَ سَائِرُ أَفَاضِلِ أَهْلِي فَمَنْ رَكِبَ هَذِهِ السَّفِينَةَ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ»(5) بعد هم ائمه بعدی، اینها کشتی نجات اند. بعد فرمود «فَمَنْ رَكِبَ هَذِهِ السَّفِينَةَ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ» هیچ پناهگاه دیگری نیست.

فرمود حیات دنیا وادی تیه و وادی ائمه نار است. وادی دنیا همانی است که در قرآن وقتی از آن نام می برد «أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ» فرمود  «أَوْ كَظُلُماتٍ  قَالَ الْأَوَّلُ وَ صَاحِبُه  »(6) تا می رسد ظلمات بعضها فوق بعض معاویه و بنی امیه «ظُلُماتٌ  بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ  قَالَ مُعَاوِيَةُ وَ فِتَنُ بَنِي أُمَيَّةَ» این وادی ظلمات که وادی تیه و سرگردانی است دریای عمیق مواج است که هیچ چیز آنجا کارگر نیست «وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً أَيْ إِمَاماً مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ فَما لَهُ مِنْ نُورٍ إِمَامٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَسْعَى بَيْنَ يَدَيْهِ» اگر خدای متعال نوری قرار ندهد چراغی نیست که آدم را از آن تاریکی ای که اینها درست کردند در عالم عبور بدهد.

از این ظلمت کده فقط نور امام است که آدم را عبور می دهد. ظلمات اینها تا قیامت هم می آید. آن کشتی ای که در این دریا به حرکت افتاده برای عبور دادن ما است برای خود حضرت که کشتی لازم نیست آن کشتی اهل بیت علیهم السلام و محیط ولایتشان است که سفینه نجات ماست. کسی خودش را رساند به امام نجات می یابد کسی نرساند غرق می شود. این را فریقین مکرر نقل کردند «مَثَلَ  أَهْلِ  بَيْتِي  كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَلَكَ».

در اینجا یکی از شئونی که ما بر اهل بیت صلوات می فرستیم؛ چون می دانید در صلوات عناوینی که ذکر می شود موضوعیت دارد، خدای متعال بر هر شأنی صلواتی می فرستد. آنها شفاعت می کنند و به آن شأنی که دارند شفاعت می کنند. خدای متعال صلوات و رحمتی نازل می کند و به آن رحمت است که آن شفاعت واقع می شود.

یکی از شئون شفاعت شان این است «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَدالْفُلْکِ الْجَارِیَةِ فِی اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَهَا وَ یَغْرَقُ مَنْ ترکه الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ» در همه وادی ها کسی جلو بیافتد، از وادی سعادت بیرون می رود، از این کشتی خارج می شود. متأخر باشد هم هلاک می شود. کشتی دارد می رود صبر کند و دیرتر برود کشتی به موقع حرکت می کند و جا می ماند. این عجله دارد زودتر برود، خب برو ببینم چطور می روی. می رود یک قدم جلوتر در طوفان غرق می شود. باید با این کشتی راه بروی، صبوری باید کنی عجله و شتاب بیخودی است.

باید با طرح امام با نقشه امام با برنامه امام در عالم راه رفت. خودت جلو می افتی می خواهی زودتر میانبر بزنی برسی اصلا میانبری نیست در عالم میانبر همین است، صراط مستقیم همین است. یا نه می گویی صبر می کنیم چرتی می زنیم خودمان می رویم این هم نمی شود نه وقت چرت زدن است نه مجال جلو افتادن است باید بروی. امام کجا می رود با امام راه بروی امام بروند به سمت کربلا راه بیافتی بروی.

مگر حضرت نفرمود «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة» وقتی راه افتاد باید با او راه بیافتی، تا بروی چرت بزنی تمام می شود، کشتی همراهان خودش را به ساحل رسانده شماها جا می مانید. جلو هم بیافتی می روی وسط طوفان غرق می شوی تنها راه این است با این کشتی راه بروی در عالم «الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ». اگر امام اینطوری است «وَ بَذَلْتُمْ أَنْفُسَکمْ فِی مَرْضاتِهِ وَ صَبَرْتُمْ عَلَی مَا أَصابَکمْ فِی جَنْبِهِ وَ أَقَمْتُمُ الصَّلاهَ وَ آتَیتُمُ الزَّکاةَ وَ أَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیتُمْ عَنِ الْمُنْکرِ وَ جاهَدْتُمْ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ» آن وقت می فرماید «فَالرَّاغِبُ عَنْکمْ مارِقٌ» اینطوری است که شما همه را در مسیر رضوان خدا خرج کردید و شده اید مسیر رضوان، پی هرکس جلو بیافتد هلاک است.

«وَ اللَّازِمُ لَکمْ لاحِقٌ وَ الْمُقَصِّرُ فِی حَقِّکمْ زاهِقٌ وَ الْحَقُّ مَعَکمْ وَ فِیکمْ وَ مِنْکمْ وَ إِلَیکمْ» اینجا می فرماید که امام فلک است وقتی فلک شد جلوتر به دریا بزنی غرق می شوی بایستی کشتی رفت بگویی خودم می روم باز هم غرق می شوی، فقط همین یک کشتی است کشتی دومی هم راه نمی افتد؛ امام حسین بروند ما هم راه می افتیم، نه اینها نیست وقتی امام حسین رفتند اصلا همه خونت را هم بدهی به درد نمی خورد. امام رفته یک عده ای هم با خودش برده حر را رسانده حبیب را رسانده بالاخره با کندی و تندی ها و درجات همه را رسانده. همه را هم دعوت کرده در زمان خروج از مکه، از مدینه خارج می شده دعوت فرموده روز عاشورا دعوت کرده آدم خیال کند جدای از امام حسین می شود بروی و برسی! اصلا توهم است.

حضرت راه کربلا را گرفتند می فرمایند «مَنْ كَانَ فِينَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ  مُوَطِّناً عَلَى  لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا»(7) کوچ کند آن هم با ما، خودش سرش را نیاندازد زیر. ممکن است کسی واقعا به یک معنا راحل است، فرض کنید راحل از دنیاست. کوچ کرده از دنیا ولی با امام نمی خواهد برود این به جایی نمی رسد. «فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا» باید کوچ کنی با امام هم کوچ کنی، آن کسی که ملازم امام است؛ ملازم یعنی امام یک طرحی دارند، شما نمی توانید بیرون طرح امام برای خودت نقشه بکشی، همه کارهای ما باید ذیل امام باشد «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا»(حدید/7) امکانات تان را بیاورید ولی بعد الایمان، پیامبر را قبول کنید با حضرت راه بروید، امکانات تان را خرج حضرت کنید، این می شود انفاق. این را انفاق می کنی که چه بشود؟! خب مارکسیست ها هم جانشان را می دادند که به قول خودشان عدالت به پا کنند، آیا عدالتی به پا می شود؟ نمی شود، کلمه عدل یک جای دیگری است.

چگونگی رفتار با کلام مخالفین در فضیلت ائمه هدی

ابراهیم بن ابی محمود به امام رضا علیه السلام عرض کرده «يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَ  عِنْدَنَا أَخْبَاراً فِي  فَضَائِلِ  أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ فَضْلِكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ»(8) یک اخباری به ما می رسد در فضیلت وجود مقدس امیرالمومنین و شما اهل بیت ولی «وَ هِيَ مِنْ رِوَايَةِ مُخَالِفِيكُمْ». فضیلت است ولی مخالفین نقل کردند «وَ لَا نَعْرِفُ مِثْلَهَا عِنْدَكُمْ أَ فَنَدِينُ بِهَا» آن چیزی که آنها نقل کردند در مقام امیرالمومنین در روایت شما هم نیست فقط در روایت عامه است، آیا به آن اعتقاد پیدا کنیم و جزو دین خودمان قرار بدهیم؟

حضرت اول یک هشدار خیلی بزرگ دادند، فرمودند: «فَقَالَ يَا ابْنَ أَبِي مَحْمُودٍ لَقَدْ أَخْبَرَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ» سند حدیث من از پدرم از جدم از وجود مقدس نبی اکرم، سند سلسله الذهب است. جدم فرمود «مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ» کسی گوش دل بدهد به ناطقی دارد او را عبادت می کند. یعنی چه؟ حضرت معنا کردند «فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ» حرف خدا را می زند گوش دل بدهی بپذیری معتقد بشوی جزو دینت قرار بدهی این بندگی خداست اما «وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ عَنْ إِبْلِيسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِيسَ». سوم هم ندارد، حضرت سوم برایش نگذاشتند اگر سخنگوی شیطان است این پرستش شیطان است.

بعد حضرت فرمود «يَا ابْنَ أَبِي مَحْمُودٍ إِنَّ مُخَالِفِينَا وَضَعُوا أَخْبَاراً فِي فَضَائِلِنَا وَ جَعَلُوهَا عَلَى ثَلَاثَةِ أَقْسَامٍ» سه دسته روایت در فضائل ما نقل کردند که همه اش جعلی است؛ «أَحَدُهَا الْغُلُوُّ» در یک دسته غلو کردند و ما را در حد خدا بالا بردند. «وَ ثَانِيهَا التَّقْصِيرُ فِي أَمْرِنَا» یک روایاتی در مقام فضیلت ما جعل کردند که ما را از امام زاده هم پایین تر آوردند! حالا ببینید از اینها در روایات فراوان است. سوم «و ثَالِثُهَا التَّصْرِيحُ بِمَثَالِبِ أَعْدَائِنَا» آن نقاط ضعفی که در مخالفان ما بوده اینها را تصریح کردند با اسم درست و نتیجه اش چیست؟ «فَإِذَا سَمِعَ النَّاسُ الْغُلُوَّ فِينَا كَفَّرُوا شِيعَتَنَا» وقتی آن روایات غلو را می شنوند شیعیان ما را تکفیر می کنند و می گویند اینها کافرند اینها می گویند امیرالمومنین خداست.

 ما می گوییم امیرالمومنین عبدالله است ولی عبدالله بودن مگر مقامی است که هرکسی به آن دست پیدا بکند، این مقام وجود مقدس نبی اکرم است، مگر عبد شدن شوخی است «بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ * لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ»(انبیا/26-27) خیلی مقام است. خب شما را متهم به کفر می کنند. اما از آن طرف «وَ إِذَا سَمِعُوا التَّقْصِيرَ اعْتَقَدُوهُ فِينَا» وقتی روایاتی که مقامات ما را پایین می آورد، می گویند بله امام همین است. امام هم مثل یک امام زاده و یک عالم است. آدم خوبی بوده گناه نمی کرده همین، این است امام؟! ما علمای خودمان را از اینها بالاتر می دانیم، امام زاده های خودمان را از اینها بالاتر می دانیم. چه توصیفی است از امام؟! ما اگر بخواهیم شرح حال برای مرحوم آیت الله العظمی بروجردی بنویسیم بیشتر از این می نویسیم.

بعد حضرت فرمودند اما آن قسمت سوم؛ اگر مخالفین ما آن مطالبی و مذمت هایی که در باب مخالفین است با تصریح به نام و لعن و از این چیزها بشنوند طبیعی است «إِذَا سَمِعُوا مَثَالِبَ أَعْدَائِنَا بِأَسْمَائِهِمْ ثَلَبُونَا بِأَسْمَائِنَا» آنها هم ما را با اسماء مان مورد هتک قرار می دهند و این کار خطایی است. بعد حضرت این آیه را خواندند «وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ  وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ » شما اگر سب به بت های آنها کردید آنها هم سب می کنند پس شما نکنید این کار را که این کار نیافتد.

بعد حضرت فرمودند این کار خودشان هم هست، شما دوستان ما که این کار را نمی کنید، شما مسلک ما را می دانید. مخالفین این کار را می کنند شما را گرفتار کنند. بعد حضرت فرمودند بنابراین نگیرید. معنایش چیست؟ معنایش این است که مدایح آنها را هم نگیرید، چون مدح های شان یا تقصیر است یا غلو است مگر در معارف خود ما باشد. آنهایی که ما نگفتیم و آنها می گویند؛ یا غلو است یا تقصیر.

بعد حضرت می فرمایند «يَا ابْنَ أَبِي مَحْمُودٍ إِذَا أَخَذَ النَّاسُ يَمِيناً وَ شِمَالًا فَالْزَمْ طَرِيقَتَنَا» وقتی مردم این طرف و آن طرف می روند شما با راهنما همراه باش «فَإِنَّهُ مَنْ لَزِمَنَا لَزِمْنَاهُ وَ مَنْ فَارَقَنَا فَارَقْنَاهُ» این مضمون در روایات مکرر آمده، کسی بخواهد با ما راه برود ما با او راه می رویم ما رهایش نمی کنیم. مگر خودش جدا بشود. شما هم با ما راه برو ما که دستت را رها نمی کنیم. چرا دستت را در دست دیگران می گذاری مگر ما رهایت کردیم که با دیگران راه می روی، ولی اگر او جدا بشود ما هم جدا می شویم.

بعد فرمود «إِنَّ أَدْنَى مَا يَخْرُجُ بِهِ الرَّجُلُ مِنَ الْإِيمَانِ» کمترین چیزی که می تواند آدم را از دایره ایمان بیرون ببرد «أَنْ يَقُولَ لِلْحَصَاةِ هَذِهِ نَوَاةٌ» آدم یک ریگی را دست بگیرد بگوید این هسته خرماست بعد هم این را جزء دینش قرار بدهد و معتقد بشود و با آن صف بندی کند و تبری بجوید. اگر شما به یک ریگ اضافه کردی گفتی هسته خرماست و به آن معتقد شدی و از دیگرانی که معتقد نیستند تبری جستی، از ایمان خارج می شوی. آن وقت چطور آدم یک مدحی را از آنها بگیرد و به آن معتقد بشود! خیلی تعبیر تندی است. «أَنْ يَقُولَ لِلْحَصَاةِ هَذِهِ نَوَاةٌ ثُمَّ يَدِينَ بِذَلِكَ وَ يَبْرَأَ مِمَّنْ خَالَفَهُ» این قدر به دین خدا کم و زیاد کنی از دایره ایمان بیرون می روی. این سنگ و ریگ است بگویید گندم، یا گندم است بگویید ریگ است. حضرت آن طرفش را نفرمودند شاید آن طرفش هم باشد.

بعد فرمود «يَا ابْنَ أَبِي مَحْمُودٍ احْفَظْ مَا حَدَّثْتُكَ بِهِ فَقَدْ جَمَعْتُ لَكَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» همه خیر دنیا و آخرت در یک کلمه برایت گفتم. آن کلمه چیست «مَنْ لَزِمَنَا لَزِمْنَاهُ وَ مَنْ فَارَقَنَا فَارَقْنَاهُ» مردم این طرف آن طرف می روند شما نروید. مدح ما را هم از خودمان بگیرید از دیگران نگیرید. مسالب اعداء ما هم از ما بگیرید از دیگران نگیرید آن طوری که ما راه می رویم در عالم راه بروید. جلو بروید غرق می شوید عقب بیافتید هلاک می شوید. یک کشتی هم در این دنیای طوفانی مواج نیست اگر کسی غرق شد تا قیامت این غرق بودن ادامه دارد.

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 375

(2) تفسير القمي، ج 2، ص: 202

(3) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 207

(4) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج 1، ص: 297

(5) التفسير الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص: 432

(6) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 195

(7) اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، النص، ص: 61

(8) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص: 304