نسخه آزمایشی
جمعه, 31 فروردين 1403 - Fri, 19 Apr 2024

شب قدر در حسینیه آیت الله حق شناس/ فرصت کوتاه دنیا برای سبقت گرفتن به سوی خدای متعال

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 11 اردیبهشت ماه 1400 است، که به مناسبت ماه مبارک رمضان و شب قدر در حسینیه مرحوم آیت الله حق شناس ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ فرصت دنیا، فرصت بسیار کوتاهی است برای اینکه ما از یکدیگر به سوی خدای متعال سبقت بگیریم و به لقاء خدا برسیم. در این فرصت عده ای هستند که متأخر و جامانده هستند و عده ای هستند که مشغول سبقت گرفتن از یکدیگر برای رفتن به سوی خداوند هستند و عده ای مانند امیرالمؤمنین هستند که پیشرو همه و اسبق السابقین هستند. ما برای اینکه بتوانیم به خدا برسیم باید در رسیدن به امام هم از یکدیگر سبقت بگیریم و در اطاعت امر باید سعی کنیم تا اولین نفر باشیم و نگذاریم بار روی زمین بماند.

دسته بندی های افراد

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِكَ الْمُقَرَّبُون »(واقعه/۱۰-11) خدای متعال در قرآن گاهی انسان ها را دسته بندی کرده و فرموده اینها دو دسته هستند؛ اصحاب الشمال و اصحاب الیمین. گاهی در دسته بندی ها مثل سوره مبارکه واقعه می فرماید مردم سه دسته هستند؛ یک دسته «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» و آنهایی هستند که اهل سبقت هستند و بر همه سبقت گرفتند که اینها جزو مقربان هستند. یک دسته اصحاب المیمنه هستند و یک دسته هم اصحاب المشئمه هستند.

در بعضی آیات این سه دسته با یک کیفیت دیگری توضیح داده می شوند و می فرماید «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا»(فاطر/32) ما آن جمعیتی را که برگزیدیم، بنا بود اینها امت برگزیده باشند و کتابمان را برای اینها به میراث گذاشتیم و خود اینها سه دسته شدند «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّه » یک عده ای به خودشان ظلم کردند و ما همه چیز را فراهم نمودیم برای این که اینها رشد کنند و به مقصد برسند ولی به خودشان ظلم کردند. یک عده هم میانه رو هستند و مقتصدند ولی یک عده ای سابق بالخیرات هستند و به خیرات سبقت می گیرند.

گاهی خدای متعال یک عده را سابق السابقون می داند. در سوره مبارکه توبه می فرماید «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ«(توبه/100) آنهایی که سابق اول هستند در بین کسانی که هجرت ظاهری کردند و با حضرت از مکه به مدینه آمدند هستند یا نه در سبقت به سوی خدای متعال «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ» هستند؟ «وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسان » یک دسته دومی هستند که در سایه آنها راه می روند و در خیرخواهی و کار خیر دنبال آنها حرکت می کنند. می فرماید این دسته «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه » خدای متعال از اینها راضی شده و بهشت ها و نعمت ها را برای اینها فراهم کرده است. این سابقون چه کسانی هستند و این سبقت، سبقت به سوی چیست و این سبقت اصلا از کجا شروع شده؟

سبقت به سوی خدا از عالم دنیا

از روایات استفاده می شود که این سبقت و مسابقه قبل از عالم دنیا شروع شده است. در غیبت نعمانی آمده که از امام صادق علیه السلام سوال کردن که یابن رسول الله این آیه معنایش چیست؟ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِكَ الْمُقَرَّبُون » حضرت فرمودند این مربوط به قبل از عالم دنیا و مربوط به عالم میثاق است. خدای متعال آنجا یک امتحانی از همه گرفته و آتشی روشن شده و دستور دادند وارد این آتش بشوید. این ابتلاء الهی است و ظهورش در همین عالم، بلاهای سنگینی است که می بینید. فرمود اول کسی که وارد این آتش شده وجود مقدس نبی اکرم و ائمه هدات معصومین هستند و بعد هم شیعیانشان وارد شدند. اینها «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» هستند و در آن عالم بر همه سبقت گرفتند. این آتشی که خدا برافروخت باطنش وادی رضوان و وادی رحمت و وادی ولایت الله است.

اینها در وادی محبت و رضای الهی سبقت گرفتند، گرچه ظاهرش آتش است ولی مثل آتشی است که حضرت ابراهیم واردش شدند که برای حضرت به گلستان تبدیل شد. اگر در این ابتلاء رفتی باطنش گلستان و وادی رضوان می شود. بنابراین از آنجا این سبقت شروع شده و در این دنیا هم ادامه پیدا کرده است. لذا در روایات این «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» گاهی به سه نفر تطبیق شده؛ یکی وصی حضرت موساست که به حضرت موسی سبقت گرفت و قبل از همه مؤمن شده، یکی صاحب یس است که به حضرت عیسای مسیح سبقت گرفته و قبل از همه نبوت او را درک کرده و آن موقعی که همه هنوز در تردید و شک بودند این پیامبر را شناخته و ایمان آورده و همراهش شد و سومی هم وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام هستند که به سوی نبی اکرم سبقت گرفتند و قبل از این که کسی به طرف ایشان بیاید و ایمان به ایشان بیاورد، امیرالمؤمنین با حضرت همراه شد.

بعد در روایت است که امام صادق علیه السلام فرمودند افضل اینها هم امیرالمؤمنین هستند همانطور که در بین انبیاء هم افضلشان وجود مقدس رسول الله هستند. آن کسی که به حضرت سبقت گرفته و نبوت حضرت را تصدیق و تأیید کرده و با حضرت راه رفته امیرالمؤمنین بودند در حالیکه بقیه هنوز کافر بودند و همه حضرت را انکار می کردند و با ایشان مقابله می کردند.

مرحوم بحرانی در تفسیر برهان ذیل آیه تطهیر، این روایت را آوردند و ذیل این آیه «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» هم بخشی از آن را نقل کردند که وقتی امام مجتبی علیه السلام با معاویه صلح کردند و بنا شد به ظاهر بیعت کنند و معاویه بر منبر رفت و به حضرت گفت حالا شما هم بر منبر بروید و خطبه بخوانید و بیعتتان را اعلام کنید، آنجا معاویه این سخن را گفت که حضرت من را بهتر و مقدم از خودش دانسته و تشخیص داده که من صلاحیت دارم و می خواهد با من بیعت کند. حضرت آنجا یک سخنرانی مفصلی دارند که محور این سخنرانی اول معرفی امیرالمؤمنین است و با آیات متعددی امیرالمؤمنین را معرفی می کنند؛ چون پیداست معاویه با امیرالمؤمنین درگیر بوده است.

در یک قسمت خطبه اینطوری فرمودند «فَصَدَّقَ أَبِي رَسُولَ اللَّهِ سَابِقاً»(1) پدر من در تصدیق وجود مقدس نبی اکرم بر همه سبقت گرفت «وَ وَقَاهُ بِنَفْسِه » و جان خودش را سپر او قرار داد. این را همه نقل کردند و از مسلمات است که اول کسی که ایمان آورده امیرالمؤمنین هستند که در غار حراء وقتی وحی نازل شد، حضرت فرمود من می شنیدم و همه صحنه ها را می دیدم و همانجا حضرت ایمان آوردند.

بعد می فرماید «ثُمَّ لَمْ يَزَلْ رَسُولُ اللَّهِ فِي كُلِّ مَوْطِنٍ يُقَدِّمَه  » در هر جایی که بلا و خطر و سختی بود و صحنه دفاع از اسلام بود، نبی اکرم امیرالمؤمنین را مقدم می داشتند «وَ لِكُلِّ شَدِيدَةٍ يُرْسِلُه  » و برای هر کار سختی ایشان را انتخاب می کردند و به سمت آن کار هدایت می کردند؛ چرا که «ثِقَةً مِنْهُ وَ طُمَأْنِينَةً إِلَيْه  » به خاطر این که به ایشان اعتماد داشتند و وقتی ایشان را می فرستادند آرام بودند که ایشان کار را خوب و درست انجام می دهد. بعد فرمودند به خاطر این که ایشان تردید نداشتند که برای خدا و رسول خیرخواهی می کند. بعد فرمودند «وَ إِنَّهُ أَقْرَبُ الْمُقَرَّبِينَ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِه  » از همه مقربان به سوی خدا، پدر من مقرب تر بود و از همه نزدیکان به رسول خدا، نزدیکتر بود.

پس این «أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» یعنی تقرب به خدا و رسول، سبقت هم یعنی همین؛ یعنی در تصدیق رسول و در دل بلاها رفتن و بار برداشتن و آنجایی که همه خودشان را کنار می کشند و  شک دارند، امیرالمؤمنین بر همه سبقت گرفتند و این سبقت سبقت الی الله و سبقت الی الرسول است و این تقرب هم تقرب به خدا و رسول است. بعد حضرت این آیه شریفه را خواندند «وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ » بعد فرمودند «وَ كَانَ أَبِي سَابِقَ السَّابِقِينَ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ  » پدر من امیرالمؤمنین بر همه سابقون سبقت گرفته بود و این سبقت البته کار آسانی نیست.

خدای متعال می فرماید که به خدا و رسول ایمان بیاورید و همه امکاناتتان را در این راه بیاورید و انفاق کنید «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفينَ فيه »(حدید/7) هرچه به شما داده اعم از جان و مالتان را بیاورید و بیایید کنار حضرت خرج کنید. بعد می فرماید ولی بدانید «لا يَسْتَوي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ»(حدید/10) آنهایی که قبل از فتح مکه و پیروزی آمدند و امکاناتشان را آوردند مساوی با آنها نیستند که بعد از فتح مکه می آیند. البته «كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى » هرکسی بیاید و ملحق بشود و امکانات خودش را بیاورد خدای متعال به او وعده داده ولی آنهایی که اهل سبقت هستند، مقدم هستند. هیچ وقت آنهایی که بعد از عاشورا تواب شدند و رفتند خونشان را هم دادند به کسانی که در عاشورا خونشان را پیش روی سیدالشهداء دادند نمی رسند.

فرمود پدر من اسبق السابقون بود «وَ كَانَ أَبِي سَابِقَ السَّابِقِينَ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ أَقْرَبَ الْأَقْرَبِين  » و از همه نزدیک ها نزدیکتر بودند و مقام قرب ایشان با همه متفاوت بود. بعد حضرت در همان خطبه در یک فرازی فرمودند خدای متعال فرموده «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرين » آنهایی که سابق بودند و در بین سابقین هم اول بودند «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرين » آنهایی که بارشان را برداشتند و به سوی رسول خدا هجرت کردن یا با حضرت در مسیر مأموریتشان هجرت کردند و بر همه سبقت گرفتند وَ «السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسان » خدا از اینها راضی شده است. یک دسته آنهایی هستند که سابق بودند و یک دسته آنهایی هستند که دنبال آنها در این طریق خیر آمدند و تبعیت کردند و بارشان را برداشتند و به سابقون ملحق شدند.

بعد حضرت فرمودند «فَهُوَ سَابِقٌ جَمِيعَ السَّابِقِين  » خیلی تعبیر عجیبی است، فرمودند پدر من سابق بر همه سابقین است و آن کسی که در عالم به سمت خدا سبقت گرفته و بر همه مقدم است، امیرالمؤمنین است «فَكَمَا أَنَّ اللَّهَ فَضَّلَ السَّابِقِينَ عَلَى الْمُتَخَلِّفِينَ وَ الْمُتَأَخِّرِين  » اینجا حضرت می گویند در اجابت خدا و رسول مردم سه دسته می شوند؛ یک عده متخلف هستند و جا می مانند، یک عده ای متخلف نیستند ولی متأخرند و دیرتر می آیند و آخر غافله می آیند ملحق می شوند اما یک عده ای سابق هستند کما این که خدای متعال سابقین را بر متخلفین و متأخرین مقدم داشته «فَكَذَلِكَ فَضَّلَ سَابِقَ السَّابِقِينَ عَلَى السَّابِقِين  » آنهایی که بر سابقین سبقت گرفتند، بر خود سابقین مقدم هستند. پس در خود این «السَّابِقُونَ السَّابِقُون » یک طائفه ای هستند که اهل سبقت هستند یعنی فرصت ها بر آنها مقدم نمی شود.

سبقت در پیروی از امام

فرصت دنیا فرصت کوتاهی است. عده ای هستند که فرصت ها بر آنها سبقت نمی گیرند و از قبل از این که ماه رمضان بیاید کاملا مهیای ماه رمضان هستند و از قبل اینکه شب قدر بیاید، بارشان را بستند و منتظرند شب قدر بیاید و وارد فضای شب قدر بشوند. اینها سابقین می شوند. سابقین آنهایی هستند که هیچ فرصتی بر آنها سبقت نمی گیرد و تمام فرصت ها را درک می کنند. فرصت دنیا فرصت مسابقه در راه خداست. اینها تمام فرصت را درک می کنند اسبق السابقین آنهایی هستند که در بین سابقین نفر اول هستند و اسبق السابقین هم وجود مقدس امیرالمؤمنین و ائمه هدات معصومین هستند و آنهایی که به دنبالشان می آیند، شیعیان کامل می شوند.

لذا «السَّابِقُونَ السَّابِقُون » دو دسته هستند؛ یکی اهل بیت و یکی شیعیان کاملشان که می شوند انبیاء، خاصة الله که در آن روایت نورانی حضرت فرمودند که «فَالسَّابِقُونَ هُمْ رُسُلُ اللَّهِ وَ خَاصَّةُ اللَّه »(2) هستند. در اینها پنج روح است؛ یکی روح القدس است که تمام حقایق از طریق روح القدس به آنها منتقل می شود و حیاتشان با بقیه فرق می کند، یکی روح الایمان است که خوفی درشان است و مؤمن به خدا هستند، یکی روح القوه است که اگر توانای در بندگی هستند این روح در وجودشان است، یکی روح الشهوه است که اگر از نماز شب و انفاق و جهاد لذت می برند به خاطر این است که این روح در وجودشان دمیده شده و اگر هم واقعا معصیت خدا را بد می دانند و متنفرند به خاطر این است که این حیات طیبه در آن ها دمیده شده. فرمود یک روح هم وجود دارد که نفس است و با آن می خورند و می آشامند.

فرمود در اصحاب یمین چهار روح است و روح القدس نیست ولی در اصحاب المشئمه فقط یک روح است و آن هم روح المدرج یا همان نفس است که با آن می خورند و می خوابند. پس اسبق السابقین وجود مقدس امیرالمؤمنین هستند که به سمت خدا و رسول خدا سبقت گرفتند، بعد هم شیعیان کامل حضرت هستند. لذا بعضی از شیعیان هم جزو «السَّابِقُونَ السَّابِقُون » هستند. امام صادق علیه السلام به زراره فرمود که آنها جزو سابقون السابقون هستند. می شود انسان جزو سابقون السابقون هم بشود و در میدان مسابقه بر همه جلو بیافتد.

در یک روایتی ذیل آیه شریفه «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْرات » فرمود «ظالِمٌ لِنَفْسِهِ» آن است که در عالم دنیا امامش را نشاخته و مقتصد آنی است که امام را شناخته و دنبال امام می رود. سابق بالخیرات خود امام است. آنها سابق به خیرات هستند و ما باید دنبال آنها حرکت کنیم. یک عده ای ظالم به نفسه هستند و آنهایی هستند که به معرفت امام نمی رسند.

در یک روایتی حضرت این سه دسته را معرفی می کنند و می فرمایند «الظَّالِمُ يَحُومُ حَوْمَ نَفْسِه  »(3) ظالم دور هوای نفس خودش می چرخد و در تمام زندگی دور خودش می چرخد و فقط دنبال این است که به هوای نفسش برسد «وَ الْمُقْتَصِدُ يَحُومُ حَوْمَ قَلْبِه  » مقتصد دور قلبش می چرخد؛ یعنی دور امامش می چرخد اما «وَ السَّابِقُ يَحُومُ حَوْمَ رَبِّه  » امام فقط گرد خدا می چرخد و تمام خواسته هایش خداست. مؤمن گرد امامش می چرخد و یک عده هم دور هوای نفس خودشان می چرخند.

فرصت دنیا، فرصت سبقت گرفتن به سوی خدا و سبقت گرفتن به سوی رسول خدا و ولی خداست. امام و ما در عالم ارض آمدیم تا یک تلاقی کنیم و از همه سبقت بگیریم و زودتر به امام برسیم. اصلا فرصت دنیا برای همین است. هبوط از آن عالم می ارزد که ما در اینجا با امیرالمؤمنین بیاییم و یک تلاقی کنیم و بعد به سوی امیرالمؤمنین سبقت بگیریم و با امیرالمؤمنین راه خدا را برویم. اصلا ما در دنیا آمدیم که همین کار را کنیم و با امیرالمؤمنین راه برویم. دنیا فرصت مسابقه دادن است «سابِقُوا إِلى  مَغْفِرَة»(حدید/21) این دستور به سرعت و سبقت به سوی خدای متعال است که این معنایش یعنی سرعت گرفتن به سوی امام.

این سرعت گرفتن به سوی امام هم همانی است که در روایت امام مجتبی علیه السلام فرمود پدر من قبل از همه تصدیق کرد و قبل از همه بار را برداشت و در هر سختی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ایشان را وسط میدان می فرستاد؛ چون به او اعتماد داشت و آرام بود. وقتی امیرالمؤمنین می رود دنبال کاری این کار به صحت به انجام می رسد. سبقت یعنی تمام قوا را جمع کنی و آن باری که مربوط به امام زمان علیه السلام است را قبل از همه برداری و این طور نباشد که بار روی زمین بماند. این سبقت نیست که اگر هیچکس برنداشت شما بردارید، اینگونه آدم متأخر می شود می آید؛ سابق یعنی این که باری را که مربوط ولیّ است، اول از همه برمیدارد و فرمان ولیّ را اول از همه اطاعت می کند. فرصت دنیا، فرصت رسیدن است.

آن وقت بعضی فرصت ها مثل ماه رمضان و شب قدر برای جامانده ها فرصت های استثنایی هستند. این فرصت استثنایی و فرصت سبقت است. این سبقت هم کلی آداب دارد ولی شروعش از سبقت قلب و سبقت نیت است. انسان باید در نیتش امشب تصمیم بگیرد که با نفس خودش تصفیه حساب کند و تعلقات را زمین بگذارد و بعد از این با امامش راه برود و دور شیطان و نفس خودش نچرخد. شب قدر شبی است که فرصت در باطن عالم کاملا مهیاست برای این که انسان یک قدم بردارد و به مقصد برسد. شبی است که برابر با هزار شب و هزار ماه و بیش از هزار ماه است. لذا این شب ها، شب های سبقت گرفتن به سوی خدا و امام زمان است.

این شب ها، شب تصفیه حساب است و همیشه نمی شود تصفیه حساب کرد. آدم گاهی از سر یک لقمه نمی تواند راحت برخیزد ولی در ماه رمضان چون شیاطین در بند هستند و درهای بهشت باز است، آدم راحت روزه می گیرد و راحت شب زنده داری می کند. فرصت شب قدر در این زمینه استثنایی است و همه چیز آماده است برای این که انسان یک قدم در راه خدا بردارد و از نفس خودش فاصله بگیرد. اگر انسان ظالم لنفسه است مقتصد بشود و اگر جزو اصحاب المیمنه است، جزو «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» بشود و یک قدم به امام خودش نزدیکتر بشود و سبقت بگیرد.

این راه، راهی است که همه می توانند در آن شاگرد اول باشند. وادی معنویات وادی ای نیست که اگر با هم مسابقه دادیم فقط یک نفر نمره اول باشد؛ همه می توانند در این وادی نمره اول بگیرند و جزو سابقین به سمت امام بشوند. البته اسبق السابقین که امام است حسابش سواست. لذا در روایات امام را جدا می کنند چرا که امام سابق بالخیرات است و شما همه نسبت به امام مقتصد هستید ولی در بین خود آن شیعیان می توانند اهل سبقت و سرعت باشند. این فرصت ها، فرصت سرعت و سبقت گرفتن به سمت امام و فرصت توبه است. انسان باید یک محاسبه ای داشته باشد و شب قدر را شب سال خودش قرار بدهد و سعی کند کل سال خودش را اصلاح کند و برگردد. ما یک عزیزی داشتیم که می فرمود  من همه تصمیم های بزرگم را سر سفره امام حسین در دهه محرم گرفتم. تصمیم های بزرگ فرصت مناسب می خواهد.

این شب ها شب هجرت الی الله است و لذا فرمود اگر ماه رمضان تمام شد دیگر تا عرفه خبری نیست. لذا ان شاء الله خدا توفیق بدهد تا بار خودمان را جمع کنیم و مهیا بشویم برای این که در این ایام به سمت امیرالمؤمنین سبقت بگیریم. حضرت فرمود ناکثین و قاسطین و مارقین؛ این سه گروهی که علیه حضرت خروج کردند و حضرت با آنها جنگیدند و اینها را در تاریخ زمین گیر کردند و حضرت فرمودند این آیه قرآن را نشنیده بودند که خدای متعال می فرماید «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقين »(قصص/83) نشنیده بودند که خدای متعال می فرماید همه در دار ارض آمدید ولی باید وارد دارالآخره بشوید و به سمت دارالآخره سبقت بگیرید. در روایات دارد که این دارالآخره محیط ولایت امام است.

دار آخرت برای کسانی است که «لا يُريدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً» در زمین دنبال برتری جویی و اثبات نفس و فساد نیستند. آدم در زمین اگر دنبال اثبات خودش بود، هر کاری بکند فساد است. فقط یک اله وجود دارد و ما باید عبد باشیم و سرمان زیر باشد و در مسیر بندگی او حرکت کنیم. اگر خواستیم خودمان مطرح بشویم «لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا»(انبیاء/22) ادعای خدایی کردیم و فساد می کنیم. باید سرمان به زیر باشد و دنبال برتری جویی و اثبات خود نباشیم. روایات ذیل این آیه گاهی این آیه را به ثروتمندان و قدرتمندان تطبیق می کند و می گوید اینها خیلی حواسشان جمع باشد علو و برتری نجویند و آنها در معرض این امتحان هستند. گاهی هم می گوید همه شما در معرض امتحان هستید. اگر یک کسی بین دو تا بند کفش، بهتر را برای خودش ببندد این آیه شامل حالش نمی شود و دیگر با امیرالمؤمنین نمی تواند راه برود. کسی که می خواهد با امیرالمؤمنین راه برود باید در دنیا اهل برتری جویی نباشد.

«وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقين » اگر به این مرز از تقوا رسیدیم آن وقت فرمود عاقبت ما ائمه و ولایت ما بر آنهاست. دار دنیا دار سبقت به سمت امام است و از عالم ارض می شود وارد دارالآخره شد به شرط این که «لا يُريدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً» حضرت فرمود این ناکثین مارقین قاسطین این آیه را نشنیده بودند؟ فرمود خوب شنیده بودند و خوب هم آیه را حفظ بودند ولی زینت های دنیا در نگاهشان جلوه کرد و اینها به سمت دنیا و برتری جویی کشیده شدند و از امیرالمؤمنین جدا شدند و کارشان به درگیری با حضرت کشید.

در این شب ها ما باید جزو اهل سبقت و سرعت باشیم و با تعلقات دنیایی تصفیه حساب کنیم. اگر انسان در فرصت هایی که در اختیارش است، این فرصت های طولانی را تصفیه حساب نکند، بداند که در لحظه مرگ تصفیه حساب کردن خیلی سخت است و آنجایی که شیطان با همه قوا هجوم می آورد، اینجا اگر آدم نمی تواند در ماه رمضان و شب قدر با هوس خودش تصفیه حساب کند و تصمیم بگیرد از سر سفره دنیا پا شود چطور می تواند امیدوار باشد که لحظه مرگ که از همه آرزوهای فرو خفته و به فردا انداخته شده دل بکند.

اگر اهل بیت و قرآن بین ما و خدای متعال واسطه بشوند تردید نکنید که شافع مشفع هستند. اگر ما به اهل بیت قول بدهیم آنها شفاعت می کنند. هر وقت زمین خوردی به خدا قول بده که آن خطایی که موجب زمین خوردن من شد، پیدایش می کنم و دیگر تکرار نمی کنم و بقیه اش با خدای متعال است. امشب ما باید به خدا قول بدهیم و به فضل خدا امیدوار باشیم.

پی نوشت ها:

(1) البرهان في تفسير القرآن، ج 5، ص: 255 / الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 563

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 271

(3) معاني الأخبار، النص، ص: 104