نسخه آزمایشی
شنبه, 08 ارديبهشت 1403 - Sat, 27 Apr 2024

شب لیله الرغائب در حرم امام زاده صالح/ اهمیت فرصت ماه رجب و شنیدن صدای دعوت کننده ها در ایام

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 14 بهمن ماه 1400 است، که به مناسبت لیله الرغائب در آستان مقدس امام زاده صالح علیه السلام ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ فرصت دنیا فرصت بسیار کوتاهی است، بخاطر همین ما باید آن را قدر بدانیم و از هر لحظه آن استفاده کنیم. شیطان سعی می کند، مومنین را با حربه تسویف گمراه کند. اگر کسی به این موضوع دچار شد، فرصت عمر را از دست می دهد. در فرصت دنیا دعوت های زیادی وجود دارد، که یکی از آنها دعوت خداست. ما باید سعی کنیم که این دعوت را بشنویم و آن را اجابت کنیم تا رستگار شویم. یکی از دعوت های خاص و ویژه خداوند در ماه رجب است. در این ماه ملکی هر شب تا صبح مردم را دعوت می کند. هرکس این دعوت را اجابت کند، با خدا هم نشین می شود، خداوند او را می آمرزد و به رحمت خدا دست پیدا می کند. علاوه بر دعوت این ملک، امام حسین علیه السلام هم در ماه رجب ما را دعوت می کنند. برای اجابت این دعوت باید از دنیا و تعلقات آن کوچ کنیم و به حضرت بپیوندیم. آن زمان است که از رجبیون می شویم. برای ماه رجب اعمال زیادی ذکر شده است؛ سعی کنیم این اعمال را انجام دهیم تا به خوبی از این فرصت استثنایی استفاده کرده باشیم. اگر انسان رجب خوبی داشته باشد، می تواند شعبان خوبی هم داشته باشد. اگر شعبان خوبی داشت، رمضان خوبی هم دارد و اگر رمضان خوبی داشت، شب قدر را هم به خوبی درک خواهد کرد.

خصوصیات متقین در فرصت کوتاه دنیا

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . فرصت دنیا فرصت بسیار کوتاهی است؛ یعنی هرچه هم در ظاهر طولانی باشد، فرصت کوتاهی است. حضرت نوح به نص قرآن نهصد و پنجاه سال پیامبری کردند و عمر ایشان تا دو هزار و پانصد سال هم نقل شده است. وقتی لحظه رحلت ایشان فرا رسید و جناب عزرائیل تشریف آوردند، ایشان فرمودند که فرصت هست برویم و در سایه بنشینیم؟ گفتند: بله. بعد از ایشان سوال شد که عمر دنیا را چطور دیدید؟ فرمودند: اندازه همین از آفتاب به سایه آمدن. واقعا هم همینطور است؛ یعنی فرصت دنیا فرصت بسیار کوتاهی است در عین حال فرصت بسیار مغتنمی هم هست، چون در این فرصت خیلی کارها می شود انجام داد.

حدیثی از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده که حضرت فرمودند: باقی مانده عمر آدم ممکن است یک ساعت باشد، ممکن است یک شب باشد، ممکن است ده سال باشد، نمی دانیم. باقیمانده عمر آدم قیمتی ندارد؛ چون در همین یک ساعت، در همین یک روز، آدم می تواند کار بزرگی انجام بدهد؛ کما این که جناب حر سلام الله علیه در یک ساعت آن اتفاق بزرگ برایش افتاد. بنابراین فرصت دنیا فرصت بسیار کوتاه و گذرایی است و خیلی هم قیمت دارد. به هیچ وجه نباید بگذاریم که این فرصت بگذرد. یکی از کارهای شیطان همین است که ما را به تسویف و تأخیر می اندازد. می گوید حالا نماز شب را از فردا شب می خوانیم، دستگیری از ضعفا را از فردا شروع می کنیم، این اشتباه است. از همین الان باید شروع کنی. از فردا شب چرا؟ نماز قضایمان را از فردا شروع می کنیم! از امشب شروع کن.

خدای متعال راجع به متقین اوصافی ذکر می کند و می فرماید: «وَ سارِعُوا إِلى  مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقينَ»(آل عمران/133) خدای متعال یک بهشتی را برای متقین آماده کرده است. فرصت کم است و شما باید به سرعت خودتان را به این بهشت برسانید. در فرصت دنیا سرعت داشته باشید و فرصت ها را پشت سر بگذارید، مراقب باشید که فرصت ها بر شما سبقت نگیرند. متقین چه کسانی اند؟ می فرماید: «الَّذينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ»(آل عمران/134) متقین کسانی هستند که وقتی می خواهند انفاق کنند، شرط نمی کنند که وقتی پول داشتم انفاق می کنم، وقتی خیلی آبرو داشتم انفاق می کنم، همینقدری که آبرو دارد برای خدا خرج می کند، همینقدری که پول دارد خرج می کند. هم در سختی انفاق می کند، هم در موقعی که دستش باز است انفاق می کند.

«وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظ» متقین کسانی اند که خشم خودشان را فرو می خورند. اینطور نیست که در موقع خشم اقدام کنند و حرف بزنند، خشم خود را می خورند. برای این کار ثواب های زیادی هم نقل شده است. فرمود: خدای متعال نوشیدن هیچ جرعه ای را بیشتر از جرعه غیظ دوست ندارد. متقینی که خدای متعال برایشان بهشت آماده کرده، صفت اولشان این است «يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ»، دومی این است که کظم غیظ می کنند، سوم این که «وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ». آدم وقتی با دیگری نزاعی دارد، اگر در حال غضب تصمیم گرفت، بی عدالتی می کند، اما اگر غضبش را کنترل کرد، حالا می تواند آرام محاسبه کند و ببیند حق با من است یا حق با دیگری است. اگر تشخیص داد حق با خودش است، حالا هم می تواند به اندازه آن اعمال حق کند، هم می تواند عفو کند.

خدای متعال می فرماید متقینی که بهشت را برایشان آماده کردیم، اولا کظم غیظ می کنند و در حالت غضب هیچ اقدامی نمی کنند، بعد هم که محاسبه کردند و حق با آنها بود، عفو می کنند «وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ». بعد از این که دید حق با خودش است، می بخشد. صفت بعدی شان این است که «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ». بعضی ها این را اینطوری معنا کردند و گفتند، متقین آنهایی اند که هم کظم غیظ می کنند، هم اگر حق هم با آنها بود عفو می کنند، بعد از عفو احسان هم می کنند. همان کاری که از امام مجتبی ارواحنا فداه انجام دادند. داستانش را همه می دانید که آن کسی که از شام آمده بود، چطوری با حضرت برخورد کردند و حضرت در جواب با او چه رفتاری داشتند. این طوری آدم تربیت می شود، تربیت نفوس اینطوری است که آدم کظم غیظ کند، اگر حق با او بود که باید استغفار کنید و حق او را هم بدهی و از او عذرخواهی کنی، اگر هم حق با تو بود، یا عادلانه مجازات کنی یا ببخشی. اگر عفو کنی، بعد از عفو از ما احسان می خواهند. عفو که کردی حالا یک چیزی هم رویش بگذار و احسان کن. فرض کنید کسی پشت سر من غیبت کرده؛ حالا اگر من عفو کردم، بعد یک احسان هم به او کردم، آن بیماری روحی اش که موجب شده پشت سر من غیبت کند، از بین می رود و اصلاح می شود.

بعد خدای متعال می فرماید این متقینی که بهشت را برایشان آماده کردند، کسانی هستند که «إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ»(آل عمران/135). ممکن است یک جایی شیطان دست به گریبان بشود، این مومن را هم زمین بزند و به یک گناهی وادارش کند، ظلمی بکند یا فحشایی ازش سر بزند، ولی همین که این گناه ازش سر زد، بلافاصله به خدای متعال توجه می کند «ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ» یعنی بلافاصله استغفار می کند. انسان متقی مراقبت می کند تا زمین نخورد، اما یک جایی ممکن است شیطان آدم را زمین بزند، در این هنگام فرد می تواند با ذکر و استغفار به دامن خدوند برگردد.

«وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى  ما فَعَلُوا» تعبیر بعد این است اینها بر کار خودشان اصرار ندارند. مومن متقی ممکن است یک جایی لغزش کند، اما بر لغزش اصرار ندارد، خطایی کرده و بلافاصله استغفار می کند. روایت دارد که اگر استغفار نکردید، یعنی اصرار دارید. به ما می گویند هر شب محاسبه کنید و اگر خطایی کردید، استغفار کنید و گناه روزتان را پاک کنید، بعد بخوابید. نکند با گناه بخوابی. این گناه ها با هم جمع شد، دیگر نمی توانی آن را درست کنی، روایت دارد کار به یک جایی می رسد که باب توبه به رویش بسته می شود.

«إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ» متقین اینطوری اند که بلافاصله استغفار می کنند. بعد هم خدای متعال می فرماید اینها اهل اصرار نیستند. روایت می گوید، اصرار یعنی آدم خطا کرده اما برنگردد استغفار کند، برنگردد عذرخواهی کند. اینطور نیست که از فرد متقی گناه سر نزند، روایت دارد که مومن اهل گناه نیست، ولی یک جایی پایش می لغزد. یک عده ای اهل گناه اند، گناه را دوست دارند، اما متقین اهل گناه نیستند. فرد متقی هم می لغزد، ولی وقتی لغزید، بلافاصله استغفار می کند و اهل اصرار نیست.

من آیه را برای اینجایش خواندم؛ خدای متعال می فرماید: «وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ» چه کسی جز خدا گناهان اینها را می آمرزد؟ آدم متقی کسی است که امکانات، آبرو و مالش را در راه خدا خرج می کند، با خدا هم شرط نمی کند و از هرچه دارد، می دهد. از امکانات خودش در راه خدا خرج می کند، چه در حال سختی باشد و چه در حالی باشد که دستش باز است. این فرد کظم غیظ می کند، خشمش را فرو می خورد، اگر حق با او بود، عفو می کند و بعدش احسان هم می کند. این شخص اگر یک جایی هم زمین خورد، فوری استغفار می کند. می فرماید: چه کسی جز خود من گناه این متقین را پاک کند؟ این آدمی که متقی است، دلش نمی خواهد گناه کند اما شیطان دست به گریبان شده. یک جایی ضربه بهش زده، این هم بلافاصله از من عذرخواهی می کند، خود من گناهش را تدارک می کنم.

اینجا شیطان لشکر خودش را جمع کرد و گفت، یک آیه ای نازل شده که دلالت می کند بر آنکه خدا همه پنبه های ما را رشته کرده؛ چون شیطان با متقین کار دارد. آنهایی که متقی نیستند، همراه شیطان اند. خدا در باب متقین گفته که من خودم به وسط میدان می آیم و اگر شیطان اینها را به گناه آلوده کرد، پاکشان می کنم. شیطان به لشکرش گفت، کار ما تمام است. بروید و یک فکری بکنید! گفتند ما این متقین را به فلان گناه دعوت می کنیم، گفت اینها که همان چیزی است که خدا فرموده، اگر متقی زمین خورد فوری استغفار می کند و بعد هم من پاکش می کنم. این که راه چاره درگیری خدا با ما نیست. خدا گفته من خودم در میدان می آیم و اینها را پاک می کنم.

یکی شان گفت، من راهش را بلدم، راهش تسویف است؛ می گویم، حالا فردا صبح استغفار می کنی. امشب هم راحت باش، امروز هم مثل دیروز، از فردا توبه کن. شیطان این را پسندید و گفت، این راه خوبی است چون خدای متعال می گوید متقین آنهایی هستند که تا گناه می کنند، فوری استغفار می کنند. اگر اینطوری شد، من تدارک می کنم. این چاره اش همین است که آدم را به تسویف بیاندازیم؛ بگوید فردا! پس فردا! به زودی! این همانی است که باعث می شود خدا دیگر گناهش را تدارک نکند.

همه آیه را برای این خواندم که شیطان سعی می کند آدم را به تسویف بیاندازد، خطا کرده و می گوید، حالا اول جوانیت است، اول عمرت است، امشب هم دیر نمی شود اگر نمازت قضا شده، فردا بخوان. نماز نباید قضا بشود، اگر قضا شد باید فوری بخوانی! روزه قضا شد، باید فوری بگیری! فرصت دنیا فرصت بسیار کمی است و یک ثانیه اش را هم نباید از دست داد. شیطان سعی می کند آدم را به تسویف بیاندازد؛ از فردا شب نماز شب می خوانیم، از فردا شب نافله می خوانیم! بعد می بینی عمر تمام می شود، پیر شد و هنوز نماز قضاهایش مانده! اگر فرد خواندن نماز قضاها را تأخیر بیاندازد و از یک حدی بگذرد، حرام است؛ چون بی اعتنایی به تکلیف حرام است. فوری نیست که آدم الان بخواند، ولی بی اعتنایی به آن هم حرام است.

فرصت ماه رجب در بندگی خدای متعال

در این فرصت کوتاه دنیا دعوت هایی به سمت ما می آید. این دعوت ها متفاوت است؛ هم نفس ما را دعوت می کند، هم شیطان ما را دعوت می کند، هم دنیا ما را دعوت می کند، هم فراعنه و اینها ما را دعوت می کنند و یک دعوتی هم هست که از طرف خداست. ما باید تلاش کنیم که دعوت خدا را بشنویم. سحرها وقتی انسان بیدار می شود، مستحب است به ستاره ها و آسمان نگاه کند. تکرار اینکار باعث می شود که ایمان انسان افزایش پیدا کند، تکرارش خیلی موثر است. بعد مستحب است این آیات را بخواند: «إِنَّ في  خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ * الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى  جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في  خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ»(آل عمران/190-191) در خلقت آسمان ها و زمین و همین شب و روزی که پشت سر هم می آید و می رود، برای اولوالالباب یعنی آنهایی که باطن آدمی دارند، لب انسانیت دارند، یک آیاتی وجود دارد.

اولوالالباب چه کسانی هستند؟ آنها کسانی هستند که دائما ایستاده، نشسته و خوابیده در حال ذکرند. بعد از ذکر در آفرینش آسمان ها و زمین تفکر می کنند. برای اینها آیات قرآن و آیات الهی آشکار می شود. اولوالالباب اینهایی هستند که می گویند: «رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادي لِلْإيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا»(آل عمران/193) یک منادی ندا داد «آمِنُوا بِرَبِّكُمْ». ما این را شنیدیم. ببینید یک گوش خاصی می خواهد تا آدم این صدا را بشنود. بعد از شنیدن هم «فَآمَنَّا» قبول کردیم.

یکی از اوصاف نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم در قرآن داعی الله است «إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ»(احزاب/45-46). خدای متعال وقتی می خواهد ما را دعوت کند، به وسیله انبیائش اینکار را می کند، به وسیله انبیاء ما را صدا می زند. آنهایی که با پیامبر بیعت می کنند، با خدا بیعت کرده اند «إِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ»(فتح/10). این خیلی مقام عظیمی است. این پیامبر، پیامبری است که امرش امر خداست، «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ»(نساء/80). خدا این پیامبر را فرستاده و دعوتش دعوت خداست. خدا به او می گوید، برو و اینها را صدا بزن. ما باید این دعوت را بشنویم و اجابت کنیم.

اجابت دعوتش یک مقدماتی می خواهد؛ آدم اگر گوشش مشغول به دنیا باشد، دیگر این دعوت را نمی شنود. باید یک خرده برای خودمان فراغت ایجاد بکنیم تا این دعوت را بشنویم بعد هم آن را اجابت کنیم. در اجابتش هم باید سرعت داشته باشیم و کوتاهی نکنیم. اگر کوتاهی کنید، فرصت می گذرد. اجابت دعوت خدا هم سرعت می خواهد، هم هجرت می خواهد. آدم باید از این تعلقاتش عبور کند و به سمت نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم برود.

در این ماه هایی که پیش رو داریم، دعوت های خاصی وجود دارد. خدا همیشه ما را صدا می زند، ولی در این سه ماه یک دعوت ویژه ای وجود دارد. بزرگان خیلی روی این روایت حساب کردند، آن را توضیح دادند و در موردش بحث کردند. مرحوم میرزا جوادآقا ملکی در کتابشان به این روایت خیلی اهمیت دادند، مرحوم سید بن طاوس هم آن را در اقبال نقل کردند که یک ملکی است که اسم آن داعی است و خدای متعال او را در آسمان هفتم قرار داده است. در ماه رجب هر شب از سر شب تا صبح از آسمان هفتم صدا می زند و دعوت می کند، «طُوبَى لِلذَّاكِرِينَ طُوبَى لِلطَّائِعِين»(1)  خوشا به حال آنهایی که در این فرصت خودشان را به ذکر می رسانند، خوشا به حال آنهایی که به مقام طوع و بندگی می رسند.

بعد خدای متعال می فرماید: «أَنَا جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي»  اگر کسی با من هم نشینی کرد، من هم با او هم نشین می شوم و کم کم من را در قرب خودش احساس می کند. اگر بیاید با من خلوت کند و با من بنشیند، آن وقت می بیند که من هم با او هستم، ولی اگر خلوت نکند، این همراهی خدا را درک نمی کند. «وَ مُطِيعُ مَنْ أَطَاعَنِي»  تو به حرف من گوش بده، من هم خواسته تو را اجابت می کنم. البته خدای متعال فوق این است که امر ما در او اثر کند، هیچ چیزی در او موثر نیست. «تَقَدَّسَ رِضَاكَ أَنْ تَكُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْكَ فَكَيْفَ يَكُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّي»  در دعای عرفه سیدالشهدا علیه السلام آمده که رضای تو اعم از این است که از ناحیه خودت هم علتی داشته باشد، تا چه رسد من علت رضای تو بشوم. ما که در خدا اثر نمی گذاریم، ولی بالاخره این یک مضمونی است که اگر بنده ای به حرف من گوش داد، من هم صدای او را می شنوم.

یک بنده خدایی که در تبریز باربر و حمال بود. بچه از پشت بام افتاده بود، در بین راه گفت: خدایا او را بگیر. خدا وسط آسمان نگهش داشت و این شخص بچه را بغل کرد و پایین آورد. دورش را گرفتند که تو چه کاره ای؟ گفت: من حمالم، باربرم و همه تان من را می شناسید. پرسیدند: چطور اینطوری شدی؟ گفت: من هرچه خدا گفته گفتم چشم، حالا خدای متعال عرض من را اجابت کرده است.

«وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِي»  اگر کسی از من بخواهد او را پاک کنم، پاکش می کنم. اگر آدم آلوده است، بی عرضگی خودش است. اگر کسی به من بگوید من را ببخش، من پاکش می کنم. در روایت هست که خدای متعال می فرماید: بنده من، من از تو دو چیز می خواهم؛ گناه که می کنی استغفار کن، من پاکت می کنم. اگر توفیق عبادت بهت دادم، شکر کن تا زیادش کنم. نه عبادتت را از خودت ببین، نه گناه را به خدا نسبت بده. گناه را از خودت بدان و استغفار کن. توفیق عبادت را هم از خدا ببین و شکر کن تا زیاد بشود. اگر کسی بگوید من استغفار کردم ولی هنوز آلوده باشد، دروغ گفته است.

شخصی گفت: استغفرالله! حضرت امیر علیه السلام فرمود: «ثَكِلَتْكَ أُمُّك»(2)  خیال کردی استغفار بازی با الفاظ است؟ استغفار شش معنا دارد. این حرف سخن علیین است، علیین کسانی هستند که اهل استغفارند و در آن مقام اند. اول پشیمانی از گذشته است. آدمی که پشیمان نیست چه توبه ای کرده؟! دوم عزم بر ترک است، سوم تدارک حقوق مردم است، چهارم تدارک حقوق الهی است، پنجم این است که اگر لذت گناه را بردی، به همان اندازه به خودت سختی عبادت را بچشانی؛ اگر شبی با خوشگذرانی گذشته، یک شب هم بیدار باش و تا صبح عبادت کن. معنای ششم از همه عجیب تر است؛ حضرت فرمودند: «تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ الَّذِي نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِيبَهُ بِالْأَحْزَانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَ يَنْشَأَ بَيْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِيد» آن گوشتی که از مال حرام و لذت حرام روییده را با غصه آب کنید تا پوستت به استخوان بچسبد و گوشت نو بروید؛ چون گوشتی که از گناه است، بار عبادت برنمی دارد. آدم سحر بیدار می شود ولی نمی تواند از جایش بلند شود.

می فرماید: «وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِي الشَّهْرُ شَهْرِي وَ الْعَبْدُ عَبْدِي وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتِي» این که بنده من است، ماه که ماه من است، من از رحمت خودم می خواهم به او بدهم، از کسی نمی خواهم بگیرم و به او بدهم. «وَ جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَيْنِي وَ بَيْنَ عِبَادِي»  این ماه رجب یک رشته ای بین من و بندگانم است، «فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَي»  کسی که ماه رجب را قدر بداند، از فرصت های رجب بهره مند بشود و دامن رجب را رها نکند، به من می رسد؛ پرده ها کنار می رود، فاصله ها کم می شود، آخر رجب مهمان خدا می شود و قربش را با خدا می فهمد.

یک ماه از ما خواستند حواسمان را جمع کنیم؛ شب هایش یک جور دیگر باشد، روزهایش جور دیگر باشد. روزه ماه رجب خیلی ثواب دارد. جوان باید روزه بگیرد، پیر که شد دیگر نمی تواند روزه واجبش را هم بگیرد. الان که جوانید روزه بگیرید. من آدم می شناسم از خوبان روزگار که با مرحوم آیت الله العظمی بهجت یک نسبتی داشتند، به ایشان گفته بودند حدود شاید سه دهه است که رجب، شعبان و رمضان یعنی هر سه ماه را پشت سر هم روزه می گیرد. هیچ اتفاقی هم نیافتاده و از ما هم سالم تر است.

این فرصت رجب را قدر بدانید. دعوت خدا همیشه هست ولی این دعوت، دعوت ویژه است. به روایت دقت کنید؛ از آسمان هفتم این ملک ما را دعوت می کند و تا آنجا راه باز است. ظاهر ماه رجب با بقیه ماه ها یکی است، ولی باطنش یکی نیست، ملکوتش فرق می کند، شب جمعه اش با شب های دیگر فرق می کند. دعای کمیل را اگر شب جمعه نخواندی، شب شنبه بخوان ولی بدان شب شنبه اثر شب جمعه را ندارد. یک وقت ما خیال می کنیم که سحر با صبح فرق نمی کند! خیلی فرق می کند. اگر سحر را از دست دادی، حتما صبح استغفار کن. اگر تمام روز هم مشغول باشی به اندازه سحر نتیجه نمی دهد. خدا رحمت کند مرحوم آیت الله حائری شیرازی خیلی اهل مَثَل بودند. می گفتند: سحر مثل کره مشک است، کره یک مشک دوغ به اندازه یک سیر می شود، اگر آن یک سیر را بخوری، به اندازه همه آن دوغ خاصیت دارد. اوقات باطن دارد، ملکوت دارد؛ ملکوتش با ظاهرش فرق می کند. امشب درهای آسمان گشوده است، امشب ملائکه نازل می شوند، امشب دعوت است، فردا شب این دعوت نیست.

ماه رمضان ماهی است که «أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ»(بقره/185)، اگر اجازه دادند وارد ماه رمضان بشویم، میوه های قرآن در دسترس است. در این ماه خواندن یک آیه قرآن ثواب یک ختم دارد، اما بعد از ماه رمضان باید یک ختم قرآن کنی تا ثواب یک آیه ببری. ماه رجب ماه ویژه ای است؛ ماه امیرالمومنین علیه السلام است، خروجی ماه رجب باید افزایش محبت نسبت به امیرالمومنین علیه السلام باشد. اگر کسی دید که در پایان ماه محبتش به امیرالمومنین علیه السلام افزایش پیدا کرده، بداند که از رجبیون است و الا بهره ای از رجب نبرده است.

این ماه با ماه های دیگر فرق می کند، هر شب تا صبح از آسمان هفتم ما را صدا می زنند. سعی کنیم یک گوشی پیدا کنیم و بشنویم، بعد هم فرصت را از دست ندهیم. در این ماه فرصت برای ریاضت، دعا، روزه، نماز شب، سحرخیزی و نوافل پنجاه رکعتی به ما داده شده است. فرمود: علامت مومن چند چیز است؛ یکی از آنها خواندن پنجاه رکعت نماز است. هفده رکعتش واجب است و سی و چهار رکعتش مستحب است. ما صوم سال داریم؛ صوم سال یعنی چه؟ حضرت فرمود: اگر کسی پنج شنبه اول و آخر همه ماه های قمری و چهار شنبه اول دهه دوم را روزه بگیرد، ماه شعبان هم روزه بگیرد و وصل کند به ماه رمضان، ثواب روزه کل سال را دارد.

ماه رجب فوق العاده است، همه ثانیه ها و لحظه هایش با ارزش است، ما در این ماه یک دعوت خاص دریافت کرده ایم. آنهایی که خوبان روزگار بودند از فردای ماه رمضان و از روز عید فطر، دوباره شروع می کردند تا برای ماه رمضان بعدی و شب قدر بعدی آماده شوند. مرحوم سید بن طاووس در اقبال می گوید از امروز شروع کن و برای ماه رمضان و سفره ضیافت بعدی خودت را آماده کن.

رجب مقدمه شعبان، شعبان مقدمه رمضان و رمضان مقدمه قدر است. اگر کسی رجب خوبی نداشت، معلوم نیست شعبان خوبی داشته باشد. این را نمی گویم که مأیوس بشوید. اگر آدم رجب را از دست داد، باید به شعبان بچسبد. اگر یک روز از ماه رجب هم مانده، باید روزه بگیرد، ولی از این طرف بدانید اگر کسی رجب خوبی نداشت، به دست آوردن شعبان سخت می شود، اگر کسی شعبان خوبی نداشت، به دست آوردن رمضان سخت می شود، اگر کسی بیست و دو روز اول رمضان را خوب نگذرانده باشد، شب بیست و سوم و شب قدر را هم نمی تواند درک بکند. باطن همه اینها شب قدر است. شب قدر چیست؟ لیله القدر فاطمه سلام الله علیها است. فرمود روز حشر روی صراط می گویند، رشته های چادر حضرت زهرا سلام الله علیها را بگیرید و از صراط عبور کنید. اگر کسی بخواهد رشته های چادر را بگیرد، باید به شب قدر برسد.

ماه رجب را روزه بگیرید، تمرین کنید و ببینید جواب می دهد یا نمی دهد. یک خرده مراقبه کنیم و در ماه رجب کمتر حرف بزنیم. از بزرگترین موانع زیاد حرف زدن است. آدم وقتی زیاد حرف زد، حرف بی ربط هم زیاد می زند، حرف هایش گناه نباشد، لغو است. هر یک کلمه اش آدم را سنگین می کند. تمرین کنیم کم حرف بزنیم، حرف حرام نزنیم، حرف مکروه نزنیم، حرف مباح هم نزنیم، حرف مستحب بزنیم. مگر فرصت دنیا، فرصت حرف زدن است؟ کم بشنویم، کم ببینیم، یک خرده ارتباط مان را در این دو ماه محدودتر کنیم. این فرصت، فرصت استثنایی است. خدا دعوت می کند و ما باید اجابت کنیم. اجابتش کوچ می خواهد، باید از نفسمان کوچ کنیم. اگر از دنیا کوچ نکنیم، دعوت را اجابت نکرده ایم. اگر یک ذره هم کندی کنیم، جا می مانیم.

دعوت امام حسین علیه السلام در ماه رجب

وارد شده که در شب اول ماه رجب زیارت مخصوصه امام حسین علیه السلام خوانده شود. این زیارت شش موقف خاص دارد: شب و روز اول ماه رجب، شب و روز نیمه رجب و شب و روز نیمه شعبان. یک فراز این زیارت این است «صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ عَدَدَ مَا فِي عِلْمِ اللَّهِ لَبَّيْكَ دَاعِيَ اللَّه»  در اول رجب حضرت دارد صدایتان می زند، می خواهد همانطوری که اصحابش را صدا زد، شما را هم صدا بزند. یک عده ای مثل حبیب و زهیر از قبل آماده بودند و همین که صدای امام حسین علیه السلام بلند شد، خودشان را به کربلا رساندند، یک کسی هم مثل حُرّ ساعت آخر هجرت کرد، حر خیلی کار بزرگی کرده. این دعوت امام حسین علیه السلام خیلی عجیب است.

حدیث ملک داعی یک بشارتی است و بزرگان هم خیلی رویش تأکید کردند، مرحوم میرزا جواد آقای ملکی شاگرد ملاحسین قلی همدانی استاد اخلاق که امام بزرگوار جوانی هایشان ایشان را یک مختصر درک کردند، در کتاب المراقبات شان این روایت را آوردند و خیلی تأکید می کنند، ولی من به نظرم دعوت امام حسین علیه السلام خیلی مهمتر است.

در زیارت رجبیه است که می گویند اول رجب به محضر امام حسین علیه السلام بروید و بگویید: «لَبَّيْكَ دَاعِيَ اللَّه» بعد یک جمله ای دارد که خیلی مهم است، «إِنْ كَانَ لَمْ يُجِبْكَ بَدَنِي عِنْدَ اسْتِغَاثَتِكَ وَ لِسَانِي عِنْدَ اسْتِنْصَارِكَ» یا سیدالشهداء، آنجایی که شما استغاثه می کردید، استنصار می کردید و کمک می خواستید، «إِنْ كَانَ لَمْ يُجِبْكَ بَدَنِي عِنْدَ اسْتِغَاثَتِكَ وَ لِسَانِي عِنْدَ اسْتِنْصَارِكَ» بدنم اجابت نکرد، زبانم هم اجابت نکرد. «فَقَدْ أَجَابَكَ قَلْبِي وَ سَمْعِي وَ بَصَرِي»  گوشم، قلبم و چشمم اجابت کرد. اگر قلبم اجابت نکرده بود، الان امام حسینی نبودم، اگر گوشم آن دعوت را نشنیده بود و چشمم ندیده بود، الان امام حسینی نبودم. آن دعوت را ما الان یادمان رفته و فراموش کرده ایم، ولی یک جایی هم دیدیم، هم شنیدیم، هم با قلب اجابت کردیم که الان دور و بر امام حسین علیه السلام هستیم. یک خرده تنبلی کردیم و جسم مان اجابت نکرد، در نتیجه در کربلا نبودیم. من اینطوری می فهمم که ما از کربلا جا ماندیم، چون جسم مان اجابت نکرده است. اگر جسم مان اجابت می کرد، ما در کربلا بودیم.

این دعوت، دعوت خیلی مهمی است، لذا به ما می گویند روز اول رجب کوتاهی نکنید و بروید به امام حسین علیه السلام لبیک بگویید. البته این لبیک لوازمی دارد. وقتی لبیک می گویید، باید از دنیا هجرت کنید. «مَنْ كَانَ بَاذِلًا فِينَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا فَإِنَّنِي رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى  »(3) اگر کسی جانش را کف دستش گرفته و می خواهد به سمت خدا حرکت کند، مشتاق لقاء الله است و می خواهد از دنیا عبور کند، «فَلْيَرْحَلْ» کوچ کند، راحل بشود، همه چیز را بگذارد و کوچ نشین بشود. وقتی هم کوچ کرد، خودش را به من برساند. اگر خودش برود، به جایی نمی رسد. این چهار چیز باید با هم باشد؛ بذل جان، آمادگی برای ملاقات با خدا، کوچ کردن و با امام همراه شدن.

رجب چنین ماهی است، ماه اجابت سیدالشهدا علیه السلام است. به آنهایی که از غافله عاشورا جا ماندند و غصه می خورند، می گویند اول رجب بروید به امام حسین علیه السلام بگویید، لبیک یا داعی الله. دعاهای هر سی روز ماه رجب را بخوانید. اگر کسی سی شب ماه رمضان دعای ابوحمزه را از اول تا آخر خواند، شب سی ام زبان دلش به دعا باز می شود، زبان فهمش به دعا باز می شود و آن وقت دعاخوان می شود. آدم اولش خیلی نمی فهمد، یک خرده که خواند، کم کم حال دعا پیدا می کند. مضامین دعا نیازهای بزرگی را در آدم شکل می دهد، همه اش که نیاز آدم نباید آب و نان و کفش و کلاه و خانه و اینها باشد.

این ماه رجب ماه اجابت دعوت سیدالشهدا علیه السلام است. ملک داعی سر جای خودش هر شب تا صبح از آسمان هفتم صدا می زند، ولی امام حسین علیه السلام از فوق آسمان هفتم و از عرش دارند صدا می زنند، لذا اگر کسی در روز عاشورا به زیارت امام حسین علیه السلام برود، «فَكَأَنَّمَا زَارَ اللَّهَ فَوْقَ عَرْشِه » به زیارت خدا در فوق عرش می رسد؛ یعنی از آنجا دارند آدم را صدا می زنند. پرده ها کنار می رود، مقام عرشی سیدالشهدا علیه السلام را می بیند و خدا را در آن مقام زیارت می کند.

ماه رجب ماهی است که خدای متعال دعوت خاص کرده، دعوت همیشگی است، اما این ماه دعوت ویژه دارد «أَنَا جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي وَ مُطِيعُ مَنْ أَطَاعَنِي وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِي الشَّهْرُ شَهْرِي وَ الْعَبْدُ عَبْدِي وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتِي» . استغفار و توبه در این ماه فوق العاده است. ده هزار تا قل هو الله کاری ندارد، در این ماه سه سوره توحید ثواب یک ختم قرآن دارد. چه اشکالی دارد، یک ماه آزمایش کنید. اولش برای آدم سخت است، اما بعد کار آسان می شود. نوافلی که برای این ماه در مفاتیح نقل شده را ببینید. آدم دو رکعت نماز می خواند، در قیامت به راحتی از فلان گردنه عبور می کند. بزرگان ما به این چیزها توجه داشتند. در وصیت نامه مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی آمده که تابوت من را در حسینیه ببرید، یک سر عمامه ام را به تابوت ببندید، یک سر را به منبر سیدالشهدا علیه السلام ببندید. اینها آدم های خیالبافی نبودند، اینها سختی راه را می فهمیدند. می فرماید آن دستمالی که من سالها با آن اشک هایی که بر امام حسین علیه السلام ریختم را خشک کردم در کفن من بگذارید، آن پیراهنی که هفتاد سال با آن نماز شب خواندم را با من دفن کنید. اینها می دانستند که این مواقف سخت است، خیالباف نبودند. چشمشان باز بوده و مواقف سخت را می دیدند.

در این ماه رجب از محضر این امام زاده بخواهیم که دستش را بالا ببرد و دعا کند تا خدا ما را جزو رجبیون قرار بدهد، طعم رجب را بچشیم و باب درهای باطنی ماه رجب و ملکوت رجب به رویمان باز بشود. فرمود: رجب نهری در بهشت است. این یکی از جنبه های ملکوتی است؛ کسی اهل رجب شد، از این نهر به او می خورانند. بعضی ها در خواب دیدند و به بعضی ها هم در بیداری از این نهر خوراندند و طعم رجب را چشیدند. این مال ماست، مال بیگانه ها نیست. ما خیلی خودمان را دست کم گرفتیم. خدای متعال این در را باز کرده و ما را صدا زده. این از فضل خداست «الشَّهْرُ شَهْرِي وَ الْعَبْدُ عَبْدِي وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتِي» .

دعوت عام و خاص

 یک نکته هم بگویم؛ دعوت ها دو نوع است؛ یک موقع دعوت برای همه زمان است و همیشگی است، یک زمان هایی دعوت ویژه ای دارد. یک دسته بندی دیگر هم وجود دارد، یک دعوت عام است، یک جایی هم دعوت خاص است. امام حسین علیه السلام برای اهل بصره نامه نوشتند، برای اهل کوفه نامه نوشتند، ولی بعضی ها را دانه دانه سراغشان رفتند، مثل زهیر. زهیر به ظاهر عثمانی بوده؛ حضرت زودتر از مکه آمدند، روز هشتم بیرون آمدند، ولی زهیر اعمال حجش را انجام داد، رئیس کاروان بود و برای خودش کسی بود. حضرت یک جایی سر یک چاه آبی معطل ماندند، چون می دانستند زهیر مجبور است که اینجا توقف کند و آب بردارد. همین که آمد آب بردارد، حضرت فرستادند و گفتند بگویید بیاید. می خواست نرود اما همسرش گفت: پسر پیامبر خدا تو را صدا می زند و نمی روی؟!

وقتی از ملاقات با امام حسین علیه السلام برگشت، خیمه اش را جمع کرد و گفت من دیگر حسینی ام. هرکسی می خواهد با من بیاید، هرکسی هم نمی خواهد برود. به همسرش هم گفت: من تو را طلاق می دهم و با یک آدم امین به پیش اقوامت می فرستم تا تو را به خاطر من اذیت نکنند. همه پل های پشت سرش را خراب کرد و آمد و روز عاشورا فرمانده لشکر امام حسین علیه السلام بود. زمانی با امام حسین علیه السلام بود، ده بیست روز بیشتر نشد. این فرصت، فرصت استثنایی است. بعضی ها را امام حسین علیه السلام خصوصی صدا می زند. این که شما در لیله الرغائب اولین شب جمعه ماه رجب در حرم امامزاده صالح نشستید، یک توفیق است. اگر از آن طرف یک جاذبه ای نباشد، ما نمی آییم. این را کم نگیرید. شکر کنید، التماس کنید که خدایا زیاد کن. این را نعمت خدا بدانید. می شد ما هم بخوابیم، همینطور که خیلی ها خوابیدند.

این را هم بگویم که خیال نکنید شما که بیدارید از آنهایی که خوابیدند، بهترید. این خیلی خطرناک است. من دیدم بعضی چهار شب نماز شب می خوانند و حالا فردا وقتی می خواهد خانمش را بیدار کند، با خشونت می گوید: بیدار شو! این چطور صدا زدنی است؟! مگر ملائکه تو را اینطوری صدا می زنند؟ ده بار تا صبح صدایت می زنند. تو خیال کردی خیلی از او بهتر هستی. شاید خواب او از بیداری تو بهتر باشد. نباید عُجب داشته باشیم. می خواهد بچه اش را صدا کند، به بچه اش یک لگد می زند، این چه جور صدا کردن است؟ آنطوری که ملائکه تو را صدا می کنند، صدا کن. هر وقت شما بلند می شوید تا نماز بخوانید، بدانید خدا صدایتان می زند. این که اول ظهر می گویند موذن اذان بگوید، یعنی این؛ یعنی خدا دارد صدا می زند. اگر خدا صدا نزند، کسی نمی تواند نماز بخواند. او اجازه داده و ما آمدیم این را شکر کنیم تا خدا اضافه کند. اگر این دعوت را آدم اجابت کرد، کم کم دعوت خاص می شود، خصوصی صدایش می زنند.

امام حسین علیه السلام همه مان را صدا زده؛ علامتش هم این است که امام صادق علیه السلام فرموده روز اول رجب بروید و بگویید «لَبَّيْكَ دَاعِيَ اللَّه» ولی لبیک گفتن شرط دارد؛ باید همه وجودمان را به سمت خدا هجرت بدهیم. «وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»(نساء/100)  بعضی این آیه را اینطور معنا کردند که از خانه خودش خارج می شود و به سوی خدا هجرت کند. هجرت به سوی خدا یعنی همین؛ هجرت کند به سمت امام حسین علیه السلام برود، به سمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برود.

برای خودتان در ماه رجب و شعبان برنامه بگذارید. سه جلد کتاب اقبال، اعمال سال است. ترجمه هم شده. مرحوم آیت الله العظمی بهجت گفتند اگر کسی با اقبال رفیق نباشد، با ما رفیق نیست. حالا معمولا اقبال را نمی خواند. مرحوم محدث قمی در مفاتیح الجنان خیلی کتابها را جمع کرده، اعمال ماه رجبش را بخوانیم و هرچه اش را می توانیم، انجام بدهیم. گنج های ارزشمندی است و ان شاء الله خدا به ما توفیق بدهد تا از آنها بهره مند شویم.

پی نوشت ها:

(1) إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج 2، ص: 62

(2) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 549

(3) اللهوف على قتلى الطفوف، النص، ص: 61