نسخه آزمایشی
شنبه, 01 ارديبهشت 1403 - Sat, 20 Apr 2024

در آستانه ایام اعتکاف رجبیه / ضرورت توجه به جايگاه اعتکاف در مدل تربيتي اسلام

اين گفتار، چکيده اي از سخنراني حجت الاسلام و المسلمین ميرباقري در نشست هم انديشي مجريان اعتکاف به در تاريخ 27 خردادماه سال 89 می باشد. در این گفتار به اعتکاف نگاه فردی و اجتماعی شده و در نظام تربیتی اسلام جایگاه آن قدری تبیین شده است.

اعتکاف از عبادت هاي مهم اسلامي است که به ويژه پس از انقلاب اسلامي بسيار گسترش يافته و موج جديد معنويت خواهي را پديد آورده است. اعتكاف نوعي كناره گيري از فضاي متداول زندگي است برای اين که انسان خلوتي داشته باشد و زمينه  حضور و قرب الي الله براي او حاصل شود.

جايگاه مسائل اجتماعي در مدل تربيتي اسلام

در مناسك مذهبي و عرفاني  مكتب اهل بيت (عليه السلام) يك نكته  محوري وجود دارد و آن، پيوند اين مناسك و مراسم با ولايت است. در اعياد قربان و غدير و فطر كه مهمترين اعياد شيعه هستند، در همه  مناسك، توجه به مقصد وجود دارد. بنابراين در فضاي فرهنگ اسلام مناسك عرفاني و معنوي اي كه به ما آموزش داده شده، متفاوت با معنويت هاي ديگر به خصوص معنويت هاي نوظهور است. عرفان اسلامي ما را فقط به يك فضاي درون گراي فردي دعوت نمي كند، بلكه بستري براي توجه به مسائل اجتماعي اسلام است.

گاهي اخلاق اسلامي به گونه اي تعريف مي  شود كه مثلاً توجه به طبيعت انسان جزء اخلاق اسلامي به حساب نمي آيد! در حالي که همان امامي كه دستور اخلاق مي دهد، دستور تغذيه و بهداشت هم مي دهد. اگر مدل تربيتي انسان را به نحو عام در نظر بگيريم بخشی از آن، پرورش روح انسان، بخشي هم، پرورش جسم انسان و بخشي هم، مسائل اجتماعي است؛ مثلاً وقتي حضرت مولي الموحدين، محمد بن ابي بكر را توبيخ مي كنند، مي گويند: چرا آن وقت كه دشمن به تو حمله كرد، شمشيرت در دستت نبود! يعني انساني را كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) پرورش مي دهد کسي است كه پيوسته در مقابل دشمن، آماده و اهل محاسبه باشد، نقشه  دشمن را بداند و شمشير هم در دستش باشد. حضرت نمي خواهد انساني تربيت كند كه به درون گرايي صرف، توجه كند.

مدل تربيتي اسلام، يك مدل عام است؛ هم به بهداشت جسمي، هم به بهداشت رواني و هم به مسائل اجتماعي توجه مي کند. در مهم ترين اعياد، به وجود مقدّس امام زمان و امان نامه هاي حضرت توجه مي شود. اين بدان معناست كه همه  اين مناسك مي خواهد ما را به اقامه  ولايت دعوت کند. همه  پرورش ها در بستر اخلاقي مكتب اهل بيت (عليهم السلام) به توجّه به وليّ خدا منتهي مي شود؛ يعني اگر اخلاق و تربيت در مكتب اهل بيت (عليهم السلام) را تعريف كنيم باطن و سرّ آن، سجود در مقابل خداي متعال و رسيدن به مقام سجده و تولي و تبري است؛ فضيلت هاي اخلاقي و مناسك عملي، مجاري و مناسك تولّي و تبري و رسيدن به مقام توحيد هستند. در فرهنگ اسلام هيچ گاه نبايد اخلاق را جدا از تولّي و تبري بدانيم. همه آداب عملي، اعتقادي و روحي كه در دين آمده و ما را دعوت كرده اند تا مؤدب به آن آداب باشيم به «تولي و تبري» بر مي گردد و اين «تولي و تبري» هم به "حُبّ و بُغض" گره خورده است؛ «هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْض »(1) اين اصل، نقطه افتراق اخلاق اسلامي از اخلاق هاي ديگر است كه متأسفانه برخی كتب اخلاقي اسلامي کم تر به آن توجه کرده اند. (مثلاً مدل هاي اخلاقي  كه در برخي كتب اخلاق اسلامي وجود دارد چهار قوه ترسيم مي كنند و حاكميّت كامله را نقطه  اعتدال نفس در اين چهار قوه مي گيرند، اما اين بحث با معارف ديني ما فاصله دارد)

اعتکاف به عنوان نوعي عرفان فردي و اجتماعي

اعتكاف يك مناسك معنوي است که بايد در چهارچوب مدل تربيتی اسلام به آن توجه شود. البته اهل دنيا هم اعتكاف هاي دنيوي دارند و مردم را از فضاي زندگي جدا کرده و تفريح هاي مستمرّي برايشان تعريف مي كنند. شهربازي هايي در غرب وجود دارد كه وقتي كسي وارد آن مي شود چند روز طول مي كشد تا بيرون بيايد! و آنها در آن چند روز، مشغول تفريح و تفرّج هستند. آن اعتكاف، دنيايي است؛ انواع لذّت ها و بهجت هاي جديد توأم با تركيب حالات ايجاد مي کنند و تنوّع در لذّت جويي به وجود مي آورند. در اعتکافات جامعه اسلامي هم فرد از فضاي عادي زندگي جدا مي شود و به فضاي خلوتي مي رود و مناسکي را رعايت مي کند تا بتواند به تربيت اسلامي برسد.

البته تربيت اسلامي، نوعي عرفان جمعي و تهذيب و پرورش روابط اجتماعي و دعوت به حضور در بستر ولايت اجتماعي است. اين بستر ولايت بايد به بستر تهذيب، تبديل شود. تفاوت حركت امام خميني (رحمه الله) با عرفاي ديگر همين بود كه ايشان عرفان را در مقياس اجتماعي دنبال مي كردند؛ لذا امواج اجتماعيِ انسان هاي راه يافته را به وجود آوردند كه نمونه آن، شهدايي بودند كه به قول ايشان، ره صدساله را يك شبه طی کردند. بنابراين، اعتكاف را بايد در چهارچوب مدل عرفان و اخلاق اجتماعي اسلامي و معطوف به عرفان اجتماعي تعريف کرد نه اخلاق فردي درون گرايانه. در اين جهت بايد كار كرد كه چگونه فرد را از فضا و محيط عادي زندگي خودش جدا  كنيم اما او را به درون گرايي فردي و شخصيِ غيرمرتبط با نظام ولايت اجتماعی نکشانيم، بلکه وارد يك فضاي پرورش اجتماعي جديد كنيم تا در عين تهذيب شخصی، نگاه ديگري به جامعه و روابط اجتماعي و حركت هاي جمعي داشته باشد. از اين منظر، اعتكاف، يك نقطه  عزيمت فردی و اجتماعي به سمت معنويّت است. امتياز معنويّت اسلامي با معنويّت مكاتب ديگر در اين است که معنويت اسلامی، توحيدي و عدالت خواهانه  است؛ ازاين رو، اعتكاف نيز شبكه اي است كه معنويت و عدالت خواهي را توأمان دنبال مي كند.

آداب اعتكاف و محرمات آن، شبيه آداب و محرمات حج است. موطن اعتکاف، مسجد جامع است که محل اجتماع و رفت و آمد مؤمنين و موطن عبادت جمعي است؛ يعنی گرچه اعتکاف، رفتن به انزواست ولي محيط انزوا را مسجد جامع، مسجد الحرام، مسجد النبي (صلی الله عليه و آله)، مسجد كوفه و ... که مركز مناسك اجتماعي مؤمنين و محل تجمع مؤمنين و تصميم گيري هاي سياسي بزرگ است قرار داده اند؛ نگفته اند که مؤمنين ـ مثلاًـ در غارها اعتكاف كنند! البته توجه به اين نکته نبايد برنامه ريزي هاي اعتکاف را به سمتي ببرد كه حال و هواي توجهات معنوي در آن را بکاهد.

سامان دهي شبکه معنويت خواهي بر محور اعتکاف

با توجه به اين که روح مناسك اعتكاف، توجه به معنويت است و هم اين كه ناظر به يك عرفان اجتماعي است، لازم است برنامه هاي ويژه اي براي آن تنظيم شود.

يكي از اقدامات ضروري و مورد نياز، گسترش كمّي اعتكاف است. در برگزاري مراسم اعتکاف، سهم مطالبات اجتماعي، بيش  از ظرفيت پاسخ گويي ماست و بايد اين ظرفيت، افزون شود؛ بلکه ظرفيت پذيرايي، از ظرفيت مطالبه اجتماعي بالاتر رود. نسبت به برگزاري اعتکاف در ايّام خاص ديگر هم بايد اهتمام صورت گيرد. در منابع روايي ما موقف اصلي اعتكاف، دهه  آخر ماه رمضان اعلام شده است. بايد تلاش کرد كه اعتكاف در ايام سال منتشر شده و اقامه و احيا شود.

اعتكاف را بايد به محور شبكه  معنويت خواهي تبديل کرد و حلقه هاي مكمّل براي آن تعريف نمود. البته سامان دهي و شکل گيري شبكه  معنويت خواهي بر محور اعتكاف به برنامه ريزي نياز دارد که بايد در جاي خود انجام گيرد. اگر اعتكاف به محور شبكه  معنويت خواهي اجتماعي تبديل شود، مي توان جايگاه مساجد را متناسب با اين شبکه، تغيير داد. در مكاتب ديگر، احزاب و نهادهاي سياسي مطالبات مردم از نظام و مطالبات نظام را از مردم سامان دهي مي کنند اما در شبکه معنويت خواهي، مطالبات معنوي از طريق شبكه مساجد پي گيري مي شود.

از سوی ديگر، محتوا و معارفي که در اعتکاف به خصوص به نسل جوان بايد ارائه شود، اهميت زيادي دارد. اعتکاف بايد بستري براي شكل گيري نوع ديگري از مطالعات باشد.

يكي از مطالعاتي كه براي همگان به خصوص براي نسل جوان بسيار مطلوب و راهگشاست، آشنايي با احوالات بزرگان و زندگيِ معنوي، اجتماعي و سياسي آنها است که نقش مهمي در تربيت معتکفين دارد. البته توجه به اين محور، امروزه دو آفت پيدا كرده كه بايد از آنها پرهيز کرد. يكي اين كه برخي بيش از اين كه بر محور ايجاد بصيرت و تكليف حركت كنند و نشان دهند كه بزرگان چگونه زندگي مي كنند و چگونه با صحنه هاي تكليف مواجه مي شدند و تحمّل آنها را در بندگي، سياست ورزي  و بصيرت شان چگونه بوده است، بر محور كرامات بزرگان حرکت مي کنند؛ يعني تا نام بزرگي به ميان مي آيد می پرسند: آيا ايشان طي الارض داشت يا نداشت؟! اين گونه مواجهه با بزرگان، صحيح نيست و يک آفت است. طرح گسترده اين گونه مباحث، موجب مي شود که به مرور، کرامات از محور عالمان و فقهاي بزرگ شيعه به محورهاي ديگر و جريان هاي ديگر منصرف مي شود كه اين هم يك انحراف بزرگ است.

آقازاده  مرحوم آيت الله شاه آبادي مي گفتند که فردی حدود 50 ـ 60 سال قبل با يك جمعي به هندوستان رفته بود و آن جا ديد که جمعي از مرتاض ها ايستاده بودند و يكي از آنها يك ظرف نجاست گذاشته و يك ساعت آن را هم مي زند! و گاهي هم مي چشد! او از ديدن اين صحنه، حالت تنفر پيدا مي کند. مرتاض به او مي گويد: اين ناپاك تر است يا موقوفه اي را كه تو به ناحق مي خوري؟! آن فرد خيلي جا مي خورد! آقازاده  مرحوم آيه الله شاه آبادي به اينها مي گفتند: اگر از اين مكاشفات مي خواهيد: بگوئيد که ما هم مثل آن ديگ را تهيه کنيم و هم بزنيم! اما اگر بندگي مي خواهيد راه و رسم بندگي چيز ديگري است.

خلاصه اگر از اين آفت ها پرهيز شود، توجه به احوال بزرگان، بسيار جذاب است و در تهذيب و تربيت معتکفين اثر زيادي دارد. آشنايي با احوال بزرگان به ويژه فقها، بايد جزء محتواهاي اعتكاف قرار بگيرد که اين مطالعات، بستري براي مطالعات بعدي  در خصوص معصومين (عليهم السلام) و انبيای الهی است.

بحث ديگر، توجه به مباحث آخرالزمان به شكل جذاب و با توجه به دكترين مهدويت براي نظام جمهوري اسلامي ايران است. بايد مسائل آينده نگري و اصلاح مباحث آخر الزماني که از مباحث مهم فرهنگ جهاني است، در دستور کار باشد. معمولاً مناسك مهم عبادي مثل عيد فطر، عيد قربان، جمعه، غدير، با توجه به مسئله ي آخر الزمان شکل مي گيرد و در مهم ترين اعمال اين ايام، توجه به اين امور مطرح است.

پی نوشت ها:

(1) مستدرك الوسائل ج  15، ص : 129