نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

سخنرانی در حرم رضوی در سحر ماه رمضان / استقامت و شئون آن برای حفظ هدایای خداوند در وادی بندگی و سلوک

متن زیر سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در یکی از شب های ماه مبارک رمضان سال 92 در حرم رضوی ایراد شده است. ایشان در این جلسه که به تاریخ 23 مردادماه 92 برگزار شده است اشاره می کنند که خداوند در قرآن می فرماید آنهایی که وارد وادی توحید شدند، باید در بندگی و توحید خودشان استقامت کنند، این استقامت در روایات به استقامت در امر ولایت تفسیر شده است. اگر انسان در این دنیا مقاوم و اهل مراقبه دائمی باشد؛ یعنی هم سرمایه اش را بشناسد، هم خدا و رسول را محافظ آن قرار داده و هم آن را از شیطان دور نگه دارد، در دنیا و در عالم برزخ همنشین ملائکه خواهد بود.

بررسی اجمالی استقامت در قرآن

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد الله الرب العالمین و صل الله علی محمد و آله و اللعنة علی اعدائهم اجمعین. در سوره مبارکه فصلت خداوند می فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ * نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ»(فصلت/30,31)، در این آیه نورانی خدای متعال می فرماید آن کسانی که اولا «قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ»، این حرف را زدند و پذیرفتند و این مبنا را قبول کردند که پروردگار ما خداست «ثُمَّ اسْتَقَامُوا»، سپس پای این حرفی که زدند ایستادگی و استقامت کردند و استوار ماندند «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ»، ملائکه بر آنها نازل می شوند و دو بشارت می دهند، اولین بشارت این است که «أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا»، نه خوف و نه غصه ای داشته باشید و دوم این که «وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ»، بر شما بشارت باد به آن بهشت هایی که به شما بشارت داده شده است «نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا، ما در دنیا دوست و ولی شما بودیم «وَفِي الْآخِرَةِ»، در آخرت هم ما با شما هستیم.

این آیه نکات فراوانی دارد که بزرگان تفسیر کرده اند و من روی آنها نمی خواهم گفتگو کنم اما عمدتا بحث در مورد این است که خدای متعال می فرماید آنهایی که وارد وادی توحید شدند و اقرار به ربوبیت خدای متعال کردند، بعد از این باید در بندگی و توحید خودشان استقامت و ایستادگی کنند. این استقامت در روایات به استقامت در امر ولایت تفسیر شده است؛ یعنی وقتی به وادی ولایت معصوم پا گذاشتند دیگر از این وادی بیرون نروند و دشواری های راه را تحمل کنند تا قدم به قدم نتایج برایشان حاصل شود، پرده ها کنار رود، چشمشان باز شود، حقایق را ببینند و  قلبشان روشن شود. بنابراین در این مسیر غیر از این که انسان باید پا به این وادی بگذارد و واقعا با همت و مردانه بگوید «رَبُّنَا اللَّهُ» و قبول کند که او بنده و خدا رب است، باید اهل استقامت در وادی توحید و ولایت باشد، اگر این چنین شد «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ»، ملائکه بر آنها نازل می شوند و «أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا» خوف و حزن از اینها برداشته می شود و ملائکه به آنها بشارت می دهند که دیگر خوف و حزنی برای شما نیست، نه نسبت به گذشته هایتان و نه نسبت به آنچه از کف می دهید و نه نسبت به آینده، هم آینده شما تضمین شده است و هم آنچه از دست می دهید برایتان جبران می شود، بعد هم به ایشان می گویند: بشارت بر شما به بهشتی که به شما وعده داده شده است ما در دنیا با شما بودیم و در آخرت هم با شما هستیم. در مورد آیه «نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» در روایات آمده است که می فرماید: «كُنَّا نَحْرُسُكُمْ مِنَ الشَّيَاطِينِ»(1)‏، ما در دنیا با شما بودیم، شیاطین را از شما دور می کردیم و نمی گذاشتیم به شما نزدیک شوند و محافظ شما بودیم، در آخرت هم با شما هستیم.شیطان کاری می کند که ما را از استقامت در وادی توحید باز دارد، مثل اینکه دل مشغولی ها و ابتلائاتی ایجاد می کند تا ما را از مقام توجه و وادی توحید خارج کند یا نگذارد وارد شویم یا اگر وارد شدیم حواسمان را پرت کند یا اگر استقامت کردیم یک جوری ما را از رسیدن به نتیجه باز دارد. خدا رحمت کند استاد عزیزی می فرمود: «شیطان اگر بتواند نمی گذارد بذرت را بکاری، اگر کاشتی سعی می کند تا هنوز جوانه نزده است آن را از خاک بیرون بکشد، اگر جوانه زد سعی می کند جوانه اش را بکند، اگر به یک نهال تبدیل شد نهالش را می شکند، اگر درخت شد نمی گذارد میوه بدهد و شکوفه را می ریزد، اگر مواظبت کردی و میوه داد کال می چیند، اگر نتوانست بچیند یک کرمی در آن می گذارد و بالاخره نمی گذارد کار را انسان سالم به نتیجه برساند».

شیطان مومن را دنبال می کند و نمی گذارد وارد وادی ولایت شود «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ»(اعراف/16)، او سر راه نشسته و از چهار جانب ما را محاصره می کند «ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ»(اعراف/17)، تا به گونه ای نگذارد انسان مسیر خدا را طی کند.

تنزل ملائکه در عوالم مختلف

در ظاهر تنزل ملائکه راجع به ورود به عالم برزخ است؛ در واقع آنهایی که توحید را پذیرفتند و وارد وادی ولایت شدند و بعد هم بر لوازم راه توحید و ولایت استقامت کردند و توانستند از دست شیطان نجات پیدا کنند، نتیجه اش این است که وقتی خواستند از این عالم منتقل شودند ملائکه به آن ها بشارت می دهند که هیچ غصه و خوفی شما را تهدید نمی کند، ما در دنیا با شما بودیم در آخرت هم با شما خواهیم بود. او ملائکه را در سیمایی می بیند که انسش با دنیا برداشته می شود و با عالم آخرت انس می گیرد. ولی از برخی روایات استفاده می شود که تنزل ملائکه اختصاص به عالم آخرت و ورود به عالم برزخ ندارد بلکه در این دنیا هم «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ» اتفاق می افتد. شاهد بر این مدعا هم این است که ائمه (علیهم السلام) گاهی به این آیه استشهاد می کردند و در جواب کسانی که می پرسیدند آیا ملائکه بر شما نازل می شوند و با شما رفت و آمد دارند، این آیه را می خواندند.حتی گاهی می فرمودند اگر زودتر می آمدید آثار جبرئیل و ملائکه را به شما نشان می دادیم. البته این اشخاص ضعیف بودند و مقامات ائمه را نمی شناختند که از این سوالات می کردند والا این خیلی واضح است، در روایات ما آمده است که هیچ مَلکی برای هیچ امری به دنیا نمی آید الا اینکه به ولی خدا ورود می کند و اجازه می گیرد بعد از آنجا برای ماموریت خودش می رود و فقط شب قدر نیست که ملائکه با روح تنزل پیدا می کنند و برنامه سالشان را به امضا می رسانند. این را من در روایات ندیدم اما یک استادی نقل می کردند که ملائکه همان طور که بر آدم سجده کردند وقتی بر ائمه هم وارد می شوند اول سجده می کنند و بعد اجازه می گیرند و می آیند. بنابراین از تمسک حضرت به آیه «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ»، شاید بشود این استفاده را کرد که این تنزل ملائکه بر آن کسانی است که به وادی توحید و ولایت راه پیدا کردند و مستقیم در این وادی ایستادند و سعی کردند دیگر بیرون نروند.

قبلا عرض کردم که آیه «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا»، به استقامت در امر ولایت تفسیر شده است؛ یعنی هم قدم در وادی ولایت معصوم گذاشتند و هم در این وادی ایستادگی کردند، چون ولایت معصوم امر دشواری است و هر قدم از آن سختی ها و امتحانات سنگینی دارد. هر وادی که از ولایت به روی انسان باز می شود باز برای ورود به وادی بعدی بابی دیگر باید باز شود و آن باب هم باز دوباره بابی است که «وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً»(بقره/58)، انسان باید با حالت تواضع و خشوع در مقابل ولایت معصوم وارد آن شود والا در به روی او باز نمی شود. اگر کسی اهل وادی ولایت شد و با تواضع وارد این وادی شد و از خدا تقاضای مغفرت کرد، مغفرت حاصلش می شود و همه گناهانش پاک می شود. البته باز یک قدم که می رود یک دربند دیگری است که آن دربند هم باز «وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً»، دارد تا باب بعدی به روی انسان باز شود؛ در واقع محیط ولایت معصوم یک محیط بی منتهاست.

نتیجه مراقبه دائمی

شواهد متعددی بر اینکه تنزل ملائکه در این دنیا هم برای آنهایی که «قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا»، در این وادی وارد می شوند، استقامت می کنند و امتحانات سخت و سنگین و وسوسه های شیطان آنها را به تردید نمی اندازد و پایش می ایستند، وجود دارد از جمله این روایت که اصحاب رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت عرض کردند: «ما وقتی وارد بر شما می شویم و در محضر شما هستیم و کلمات نورانی شما را می شنویم، محبت دنیا از دلمان می رود و گویا آخرت را مشاهده و مشتاق عالم آخرت می شویم.»، دور شدن تعلقات دنیایی برای کسی است که وقتی محضر معصوم می آید جلوه ای از ولایت او بر قلبش  بنشیند، اگر این گونه شد انسان دنیا را فراموش می کند و توجه به عالم آخرت در او پیدا می شود و دیگر در دنیا بیقرار است؛ این علامت آن است که انسان راه پیدا کرده است. اگر اذن دخول خواندید و وارد حرم امام رضا شدید، اگر ورودی به حرم پیدا شد و پرده از ولایت کنار رفت و نوری از آن وادی به قلب انسان تابید، خاصیتش این است که انسان تجافی پیدا می کند و بیقرار می شود. این نکته در آیه ای از قرآن هم آمده است که: «ما به کسانی که می خواهیم آن ها را هدایت کنیم شرح صدر می دهیم»، وجود مقدس رسول الله در ذیل این آیه فرمود: «این شرح صدر یک نورانیتی است که از عالم الهی وارد قلب انسان می شود، شخصی سؤال کرد: علامت نورانی شدن قلب چیست؟ حضرت فرمودند: التَّجَافِي‏ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةُ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نُزُولِ الْمَوْت‏»(2)، دل کندگی از دنیا، تمایل به دارالخلود وآماده شدن برای رفتن قبل از اینکه فرصت ها تمام شود سه علامت نورانی شدن قلب است. اگر کسی محضر معصوم را درک کرد و یک جلوه ای از معصوم بر قلبش واقع شد، خاصتیش این است که  تجافی به او دست می دهد، یعنی بیقرار در دنیا و متمایل به عالم آخرت می شود.

در ادامه روایت بالا نقل شده است که آن شخص به حضرت عرض کرد: «درست است که ما در نزد شما حال بسیار خوشی داریم اما متاسفانه وقتی به زندگی بر می گردیدم و بوی همسر و فرزند و دنیا بهمان می خورد «لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً»(انسان/1)، انگار هیچ چیزی نبوده است! آیا ما دچار نفاق هستیم؟ حضرت فرمودند: نه این نفاق نیست بلکه خطوات شیطان است؛ یعنی قدم های پنهانی شیطان است که می آید و آنچه کسب کردید بدون اینکه بفهمید از شما می گیرد و شما را به پله اول بر می گرداند، شما باید مراقبه کنید تا شیطان آنچه که در محضر ما به آن دست یافتید را از شما  نگیرد، اگر سر پله اول برگشتید بدانید شیطان آمده و آنچه به شما داده بودیم را ربوده است.»، شیطان می داند کجا کمین کند، او در حرم امام رضا می ایستد چون می داند هر کسی برود دست خالی برنمی گردد، درست مثل این دزدهای ماهر که جلوی بانک می ایستند، چون می دانند هر کسی می آید آنجا جیبش پر است، شیطان هم در حرم امام می ایستد و حال خوب و توجه خوب را از شما می گیرد.

در ادامه حضرت فرمودند: « اگر آن حالتی که برای ما وصف کردید را حفظ می کردید وَ اللَّهِ لَوْ تَدُومُونَ عَلَى الْحَالَةِ الَّتِي وَصَفْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِهَا لَصَافَحَتْكُمُ‏ الْمَلَائِكَةُ وَ مَشَيْتُمْ عَلَى الْمَاءِ»(3)، ملائکه با شما مصافحه می کردند؛ یعنی درهای عالم ملائکه به رویتان باز می شد و هم نشین ملائکه می شدید. روی آب راه می رفتید؛ یعنی قوانین شما عوض می شد و یک قاعده دیگری پیدا می کردید. این ها آثار آن حالات است و شاید قرینه ای باشد برای اینکه این آیه هم ابلاغ دارد و آنهایی که «قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ»، در همین دنیا و نه فقط در وقت مرگ ملائکه به خانه هایشان رفت و آمد می کنند و اهل انس با ملائکه هستند.

بهره برداری حتمی مومن از ماه رمضان

این نکته را برای این گفتم که شب های پایانی ماه رمضان است و من فکر نمی کنم مومنی وارد ماه رمضان شود الا اینکه خداوند چیزی به او دهد، در این ضیافت کسی دست خالی نیست و حتما هنگامی که درهای بهشت باز است پس بهشت به انسان می رسد، وقتی باب ولایت به روی انسان باز است پس شجره ولایت میوه هایش را به قلب انسان نازل می کند.

«مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء * تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا»(ابراهیم/24,25)، کلمه طیبه که حقیقت توحید و ولایت است مثل درختی است که ریشه اش در زمین و شاخه هایش در آسمان است و دائما هم میوه می دهد، میوه اش هم یقین، ایمان، توکل، محبت به خدا، بیقراری در دنیا و امثال این ها است، منتهی فقط سماواتی ها از میوه های این درخت می توانند بخوردند؛ در ماه رمضان درهای بهشت باز می شود و همه مومنین وارد بهشت و سماوات می شوند، لذا میوه های بهشتی و میوه های توحید و ولایت به همه می رسد. من بعید می دانم قلبی در رمضان بیاید و چیزی به او داده نشود و از آن مائده های آسمانی و میوه های شجره طیبه توحید و ولایت نچشد، خاصیت ماه رمضان این است و اگر کسی ورود به ماه رمضان کرد در واقع ورود به بهشت کرده است و وقتی ورود به بهشت کرد میوه های بهشتی در اختیارش هستند و حتما از طعام های بهشتی می خورد. اگر کسی ورود به ماه رمضان کرد «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ»(بقره/185)، می تواند از درخت قرآن که میوه هایش را پایین آورده بخورد.

بنابراین اگر کسی در این ماه سحر داشت، تلاوت قرآن و روزه داشت بخصوص کسانی که انشالله جوار امام رضا بودند و اهل انس با حضرت بودند مطمئن باشد دست خالی از این حرم بیرون نمی رود.

مراقبت مومن از دست آورد هایش

از اگر کسی به ماه ضیافت خدا ورود کرد چون مهمانی خاص خدا است حتما او هم متنعم به نعمت می شود، فقط یک چیزی را باید مراقبه کند و آن این است که ماه رمضان که تمام می شود شیطان بیرون بهشت ایستاده تا ثمرات را بگیرد، فرمود: «شیاطین در ماه رمضان در غل و زنجیر هستن، دعا کنید درهای بهشت به روی شما بسته نشود، دعا کنید درهای جهنم که بسته شده باز نشود و شیاطینی که در غل و زنجیر شدند دوباره باز نشوند تا اینکه بتوانند به جان انسان بیافتند و چشم و گوش  و زبانش را بگیرند و او را وسوسه کنند».

 پس ببینید همه انشالله در ماه رمضان به یک جایی رسیده اند و چیزی گیرشان آمده است، نمی شود ماه رمضان بگذرد و مومنی دست خالی باشد مگر اینکه مومن نباشد، نمی شود کسی محضر امام رضا بیاید و چیزی دستش نیاید؛ فقط باید مراقبه کنیم که وقتی از حرم بیرون می رویم ما را از حقیقت حرم بیرون نکنند، حضرت فرمود: «اگر حالی که در محضر من داشتید حفظ می کردید وارد عالم ملائکه می شدید و ملائکه با شما مصافحه می کردند»، اگر کسی حالی که در ماه رمضان و یا در محضر امام رضا دارد را حفظ کند چشمهایش باز و اهل عالم ملائکه و ملکوت می شود و آن وقت است که به یقین می رسد «وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ»(انعام/75).

پس بنابراین مواظب باشیم که انشالله وقتی ماه رمضان تمام شد ما را از این ماه بیرون نکنند بلکه ماه که تمام شد دلمان در این ماه بماند، این گونه نشود که به ما بگویند بروید بیرون! شما مهمان خوبی نبودید بلکه بگونه ای باشد که ماه رمضان هم که تمام شد در این ماه بمانیم؛ مثل آدمی که از مسجد بیرون می رود ولی دلش در مسجد است، از حرم بیرون می رود ولی دلش پیش امام است، به شهر خودش می رود ولی دلش پیش امام مانده و دائم با امام رضا است، حتی بالاتر، کسی که انوار امام رضا در قلبش ظهور پیدا می کند و همیشه امام رضا را در قلب خودش زیارت می کند.

پس ببینید همه عرض من دو کار است، کار اول به دست آوردن حقایق و قدم گذاشتن در وادی ولایت است و کار دوم هم استقامت است؛ انشالله استقامت کنیم تا چیز هایی را که به ما داده اند را بتوانیم نگه داریم، این حالت نماز شب، مناجات، سحر، تلاوت قرآن و بالاتر از اینها حالات خوش و باطن قرآن را که هر کسی از آن بهره ای برده است را بتوانیم نگه داریم و یک جوری نشود که ماه رمضان که تمام می شود دوباره روز از نو و روزی از نو. پس ما باید مراقبه کنیم که از بهشت ماه رمضان بیرون و از بهشت جوار امام رضا بیرون نرویم، یعنی هنگامی که به خانه مان برمی گردیم دلمان در حرم باشد و این جور نباشد که وقتی برمی گردیم خسته شده باشیم.

راه حفظ کردن نعمت ها از دست شیطان

راه نگه داشتنش این نعمت ها چند چیز است؛ اول اینکه در سرمایه ای که بدست آوردیم دقت کنیم، آدمی که از بانک پول می گیرد ولی نمی داند این چیست، کاغذ است یا پول خب راحت هم از دستش می دهد، اول باید دید این چیست و چقدر می ارزد و بعد به اندازه قیمتش برایش محافظ گذاشت، انسان یک موقع سرمایه اش را می گذارد در جیب بغلش، یک موقع می گذارد در کیفش و درش را قفل می کند، یک موقع می گذارد در گنجه، یک موقع می گذارد در صندوق نسوز و یک موقع هم می گذارد در بانک چون می بینید نمی تواند نگهش دارد، پس سعی کنید سرمایه را اول بشناسید و دوم اینکه محافظ برایش بگذارید بهترین محافظ هم این است که سرمایه را به خدا و امام بسپارید، اگر به آن ها سپردید از شما نمی گیرند و پیش خودتان است، مثل بانک نیست که پول پیش شما نباشد بلکه به صورت نقد همیشه در جیب بغل خودتان است ولی در حفاظ امام هم است. شما باید این ایمان و این توکل، این رزق ماه رمضان و این بهشتی که بهتان دادند و هر کس متناسب با درجاتش آن را احساس می کند، را به امام معصوم بسپارید. نکته سوم این است که مراقب باشید شیطان نزدیک آنچه به دست آورده اید نیاید، او می برد اما خبرتان نمی کند و شما یک دفعه می بینید که آن حال خوش می رود. نکته دیگر اینکه خیلی مواظب باشید که گناه نکنید، این که ما در ایمانمان رشد نداریم یک علتش گناه است؛ مثل اینکه نماز می خوانیم ولی وقتی از نماز بیرون می آییم دوباره یک حرف بی حساب می زنیم و همه خاصیت های نماز را می پرانیم.

انشالله خدای متعال به همه ما کمک کند که سرمایه ماه رمضانمان را برای ماه رمضان های دیگر و برای بعد از ماه رمضانمان حفظ کنیم و جوری نشود که با اتمام ماه رمضان نماز صبحمان هم قضا شود! این درست نیست که هنگامی که ماه رمضان تمام شد انسان دیگر یک دعای ابوحمزه هم نمی خواند، یک کمیل هم نمی خواهد، یک قرآن هم نمی خواند؛ اگر در ماه رمضان سه ختم قرآن کردید ماه های دیگر یک ختم قرآن داشته باشید قرآن را و نبندید. در این وادی استقامت، ایستادگی و پای مردی شرط است، فرمود: « اگر عمل خیر را یکسال ادامه دهید اثرش را می بینید»، یعنی این طور نباشد که انسان یک هفته نماز جماعت بخواند و رها کند. بنابراین مداومت بر آنچه در ماه رمضان برایتان حاصل شده جزء الزامات است.

پی نوشت ها:

(1) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏6، ص: 166

(2) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏70، ص: 122

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 424