نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

نشستی با طلاب حوزه علمیه / امر به معروف و نهی از منکر؛ شناخت، برنامه ریزی در سطوح مختلف

متن زیر بیانات حجت الاسلام و المسلمین میرباقری در دیدار با بعض طلاب علوم حوزوی مدارس علمیه تهران است که در تاریخ 20 فروردین ماه 93 برگزار شده است. ایشان در این جلسه به بحث از امر به معروف و نهی از منکر و لایه ها و ابعاد و سطوح و نحوه عمل کردن به این فریضه پرداخته اند. در ابتدا بیان می کنند که فرآیند امر به معروف و نهی از منکر به سه مرحله اقامه، اشاعه و ارتکاب تقسیم می شود. و ادامه می دهند که برای هرکدام از این مراحل باید متناسب با همان مرحله برنامه ریزی کرده و عمل کنیم. به این مساله باید نگاهی جامع و همه جانبه داشته و با تشکیل اتاقهای تفکر و کار فکری و عملی و نرم افزاری و بررسی نحوه عملکرد اقامه کنندگان و اشاعه دهندگان و سپس مرتکبین منکر در سطح جهانی، از موضع قدرت و با تدبیر برنامه ریزی کنیم. تذکر زبانی وظیفه ای است که وانهاده نمی شود اما مساله مهم، بررسی همه جوانب امر می باشد و در این راه نیز باید مراقب دامهای شیطانی در این مسیر بود...

سه مرحله در فرآیند امر به معروف و نهی از منکر / گام نخست ارتکاب

در خصوص بحث امر به معروف و نهی از منکر، منکر و طبیعتاً نهی از منکر سطوحی پیدا می کند و همچنین معروف و امر به معروف، هم اینگونه است. در حوزه معروف و منکر ما ارتکاب، اشاعه و اقامه داریم. در سه قسم منکر احیا می شود؛ گاهی ارتکاب آن هست گاهی اشاعه است و گاهی اقامه؛ معروف هم همینطور است.

اما مسئله اول ارتکاب است. معنی ارتکاب، یعنی بستری فراهم می شود و کسی معروفی را انجام می دهد یا منکری را ترک می کند؛ ممکن است ارتکاب فردی باشد یا اجتماعی، یعنی گاهی ممکن است فرد جرمی را مرتکب شود و گاهی جامعه ای مرتکب جرم شود؛ همچنین در ناحیه معروف ممکن است یک نفر نماز بخواند و یا یک جامعه ای نماز خوان باشند؛ ولی نماز خواندن چه به صورت فردی چه به صورت جمعی اتیان تکلیف است. گناه کردن و جرم کردن چه به صورت فردی و جمعی ارتکاب جرم است؛ این مرحله ارتکاب است.

مرحله اشاعه / لایه های پنهان و آشکار ساختارهای اجتماعی

اما مرحله بعد اشاعه است. این مرحله، مرحله ایجاد ساختارهای اجتماعیست که آن ساختارها انجام معروف یا انجام منکر را به صورت فردی یا به صورت اجتماعی تسهیل می کنند. فرض بکنید کسی که مسجد می سازد نماز خواندن را تسهیل می کند، به عکس کسی که میکده می سازد مسیر معصیت را تسهیل می کند. ساختارهای اجتماعی هم همینطورند؛ یعنی بسترهایی برای تسهیل عبادت و یا تسهیل معصیت هستند.

خیلی وقتها ممکن است ساختارها، ساختارهای محسوسی نباشند؛ گاهی هم ساختارها، ساختارهای فیزیکی اند؛ مثلاً، جاده های اصلی به طرف حرم حضرت معصومه باشد و امکانات رفت و آمد و حمل و نقل و امثال اینها پارکینگ و سایر خدمات شهری که باید داده بشود به سمت حرم حضرت معصومه و بر این محور باشد؛ طبیعتاً زیارت حضرت معصومه تسهیل می شود؛ ولی اگر به عکس خدمات شهری و امکانات را بگذارند برای پارک ها و دور و بر حرم حضرت معصومه هیچ امکاناتی نباشد، کسی را مجبور نمی کنند حرم نرود؛ ولی عملاً رفت و آمد به حرم مشکل می شود.

گاهی ساختارهای اجتماعی ـ که تسهیل می کنند یا تضییع می کنند ـ ساختارهای فیزیکی و سخت و گاهی ساختارهای نرم هستند، مانند ساختار قوانین اجتماعی که عبادت و یا معصیت را تسهیل می کند. قوانین اقتصاد سرمایه داری بستر کسب حلال را ضیق می کند و بعکس بستر کسب حرام را توسعه می دهد و تسهیل می کند.

خیلی وقتها نیز ساختارهای اجتماعی پنهان هستند و شما نمی توانید از آنها تخلف کنید. مثال برای ساختار سخت این است که فرضاً شما الان می خواهید بروید حرم، ممکن است دلتان بخواهد راه مستقیم را انتخاب کنید و نزدیک ترین راه را بروید؛ خب اول به در برخورد می کنید، بعد به دیوار بعدی برخورد می کنید، باید از راهی که تنظیم شده بروید تا به حرم برسید.

اما ساختارهای نرمی دارید که از اینها سخت ترند ولی دیده نمی شوند و به هیچ وجه شما بدون آن ساختار اجتماعی نمی توانید حرکت کنید. قوانین اجتماعی، ارزش های اجتماعی اینطوری اند؛ اینها ساختارهایی هستند که شما در آن ساختارها حرکت می کنید. مثلاً یک فردی بخواهد اسم فرزند خودش را اسم غربی بگذارد؛ در یک بستر ارزشی بسیار کار آسان و پسندیده و روایی است، اما در بستر دیگر خیلی به او سخت می گذرد تا همین کار را بکند. ارزش های اجتماعی یک ساختارند؛ تصمیم شما از این ساختارها عبور می کند. قوانین حقوقی جامعه و قوانین جزایی جامعه هم همینطور است. فرض کنید اگر شما به عنوان مثال در اروپا بخواهید مرتکب فحشا بشوید؛ ساختارهایش بسیار روان است و اصلاً اسمش را هم فحشا نمی گذارند؛ اگر بخواهید با آن مقابله کنید، شما دارید با یک امر  پذیرفته شده اجتماعی مقابله می کنید. بنابراین ساختارها گاهی بستر تسهیل ارتکاب حرام و یا نه، تسهیل ارتکاب تکالیف و وظایف و واجبات و بندگی هستند.

مرحله پایانی اقامه حق یا باطل

اما مرحله پایانی اقامه است. در این مرحله تکامل اخلاق اجتماعی و تکامل گرایش های اجتماعی را به سمتی مدیریت می کنند که یا معروف اقامه می شود یا منکر و به تعبیر دیگر یا معروف به عنوان معروف شناخته می شود یا منکر به عنوان منکر، زیبایی شناسی اجتماعی و نظام ارزش های اجتماعی را تغییر می دهند؛ اخلاق الهی یا مادی را اقامه می کنند.

بسترهای اقامه، بستر تکامل اخلاق الهی یا مادی در جامعه است. اگر در فرد باشد، اقامه فردیست؛ یعنی مربی ای که یک فرد را تربیت می کند به طوری که اخلاق الهی در او پیدا بشود، ارزش های الهی در روح او تثبیت بشوند در واقع معروف را در وجود او اقامه می کند و منکر را محو می کند.

ممکن است اقامه و اشاعه در یک بستر محدود باشد، ممکن هم هست بستر اشاعه جامعه جهانی باشد. مثل این که الان نظام سلطه ای که بر جهان حاکم است، در مقیاس جامعه جهانی اقامه کلمه کفر و اقامه اخلاق مادی می کند. همانی که در اخبار آخر الزمان هست تا جایی که بصورت یک جریان مدیریت شده و هدایت شده جهانی، معروف، منکر و منکر معروف می شود. یعنی تقلی بنده این است که روایات آخر الزمانی که از یک واژگونگی اخلاقی حکایت می کند همین جریان را بیان می کند.

معروف و منکر که گاهی ارتکاب می شوند، گاهی اشاعه داده می شوند و گاهی اقامه می شوند، سطوحی پیدا می کنند، اصلی ترین سطحش مقابله با اقامه تاریخی کلمه کفر است که فراتر از اقامه اجتماعیست؛ یعنی یک جریانی بستر اقامه کفر، استکبار و طغیان در تاریخ اجتماعی بشر و در حیات اجتماعی و تاریخی بشر است. «وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات»(بقره/257) اولیاء طاغوت محورهای تاریخی شان محور اقامه منکر، کفر، کلمه کفر، کلمه فسق و کلمه عصیان در تاریخ اجتماعی بشر است. بعکس، انبیاء هم محور اقامه توحید، کلمه حق، بندگی خدای متعال، طاعت و خشوع در مقابل حضرت حق است و تکامل اخلاق الهی را در تاریخ اجتماعی بشر عهده دارند.

امر به معروف و نهی از منکر سطوحی پیدا می کند. یک سطح از امر به معروف دعوت به تحقق کلمه حق در تاریخ و به تعبیر دیگر اقدام برای اقامه کلمه حق و ولایت حقه در تاریخ و امحاء ولایت باطل در تاریخ است. در عاشورا این اتفاق افتاده و همین است که حضرت می فرمایند من اراده امر به معروف و نهی از منکر دارم. این معروف مورد دعوت حضرت و امر حضرت قرار گرفته و قلوب را متوجه ولایت حقه در تاریخ کردند و ولایت را اقامه کردند، از آن طرف هم ولایت باطل را امحاء کردند؛ منتها این فعل، یک فعل تاریخیست و به تدریج واقع می شود تا عصر ظهور محقق بشود؛ ایشان یک فعل و اقدام تاریخی را آغاز کردند.

تعریف معروف و منکر حقیقی به امام و دشمن امام / امام محور اقامه معروف در تاریخ

در روایتی ابوحنیفه از امام صادق سوال کرد که «قَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ‏ فَقَالَ ع الْمَعْرُوفُ يَا أَبَا حَنِيفَةَ الْمَعْرُوفُ فِي أَهْلِ السَّمَاءِ الْمَعْرُوفُ فِي أَهْلِ الْأَرْضِ وَ ذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا الْمُنْكَرُ قَالَ اللَّذَانِ ظَلَمَاهُ‏ حَقَّهُ وَ ابْتَزَّاهُ أَمْرَه‏»(1) یعنی معروف و منکر چیست؛ حضرت فرمودند: معروف حقیقی؛ خود امام تاریخیِ حق است؛ امام حق و محور کلمه حق در عالم است؛ وجود مقدس امیرالمومنین اند که همه معروف ها قائم به ایشان است و اصل منکر هم امامِ تاریخیِ منکر است. همین معناست که باز در حدیث آمده است که «نَحْنُ‏ أَصْلُ‏ كُلِ‏ خَيْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا كُلُّ بِر» و نیز «وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ كُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ كُلُّ قَبِيحٍ وَ فَاحِشَة»(2)

بنابراین دعوت و امر به معروف سطوحی پیدا می کند مبارزه با منکر سطوحی پیدا می کند و در حد توان، همه سطوحش هم وظیفه همه هست؛ منتها در حد توان، یک سطوحی از آن که اقامه تاریخیست، در آنجا ما نقشمان تبعی است؛ اقامه تاریخی نقش امام است؛ ولی ما هم آنجا باید حضور داشته باشیم و حضورمان تولی به امام است؛ زیارت امام رفتن و لعن کردن به دشمنان و تبری از دشمنان جستن است؛ پای رکاب امام شهید شدن است. وقتی کسی پای رکاب حضرت شهید می شود ـ مثلاً شهدای کربلا ـ به اندازه خودشان حضور در اقامه تاریخی پیدا می کنند، یک نوع مشارکت است؛ اقامه تاریخ بر محور امام است.

ما هم که مثلاً آن حادثه تاریخی را می بینیم، تبری میجوییم، لعن می گوییم، گریه می کنیم بر مصیبت حضرات معصومین، این هم منزلتی از مشارکت ماست. آنها می ایستند و اقامه می کنند؛ محور تحمل مصیبت ها و سختی ها هستند؛ حضورما سطحی در این اقامه است، این هم که آنقدر ثواب دارد بکاء بر سیدالشهداء شاید نکته اش همین است که حضور و مشارکت در اقامه تاریخی است؛ ولو به همین اندازه ای که آدم از آن جبهه تاریخی تبری می جوید، لعن می کند، به فعل تاریخ سیدالشهداء تولی پیدا می کند، اینها در واقع مشارکت در اقامه تاریخی می شود.  

زیارت معصومین هم همینطور است. اینکه این زیارات اینقدر ثواب دارد می تواند ثواب هفتاد هزار حج مقبول را داشته باشد؛ چون مشارکت در اقامه تاریخی کلمه حق است. امام محور اقامه تاریخی است. امام رضا تاریخ حق را اقامه کردند یعنی ما که زیارت می رویم و با امام تجدید عهد می کنیم، این حضور و مشارکت در اقامه تاریخی حضرت است به اندازه خودمان.

حضرت ابراهیم خلیل(ع) که با نمرود می جنگید و ایشان خودش محور این درگیری است، وقتی حضرت را در آتش انداختند آن آتش هم با امر الهی خاموش می شود؛ لکن نقل شده که زنبور عسل بال خودش را تر کرده بود و به آب می پاشید؛ بالاخره این مشارکت در مبارزه با فعل نمرود است و مشارکت در دفاع از ولی حق است. بعکس در روایت آمده که چلپاسه(ظاهرا به معنی وزغ است) به آن آتش فوت می کرد؛ آن هم مشارکت در اقامه باطل و در گیری با محور حق در عالم است؛ وگرنه که نه این فوت کردن و نه آن آب ریختن کاری را حل نمی کند. پس در آن مقیاس ما سهم مان مشارکت در حد تولی و تبری است؛ تا جایی که در رکاب امام به شهادت برسیم که سهم ما در مشارکت تاریخی می شود.

انتظار و اقداماتی که در بستر انتظار اتفاق می افتد مشارکت در اقامه تاریخی است. انتظار به مفهوم جامعش که هم در آن اعتراض است هم سازندگی و هم پرهیز و پروا و تبری و احتراز، با مجموع آنچه که اتفاق می افتد مشارکت در اقامه تاریخی می شود.

امام خمینی(ره) محور اقامه اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر

مثل اقامه اجتماعی، فعل حضرت امام رضوان الله تعالی علیه است که نهی از منکر کردند، یعنی این منکر محقق و مجسم دوران ما، که تمدن مادی و بت پرستی مدرن است و سایه بر جهان افکنده که ادامه امپراطوری بنی امیه و ادامه سقیفه است. و طرف دیگر با اسلام امریکایی هم درگیر شدند که ادامه دیگری از جریان سقیفه در دنیای اسلام است. امام با هر دوی اینها می جنگیدند.

در دنیای اسلام با اسلام قرائت امریکایی می جنگیدند که همان اسلام سلفی وهابی و بقیه اسلامی که سازش کار با یهود و کفر و کما این که از اساس هم همه آنها سازش با یهود و کفار بودند و اقامه بیرونیش هم که می شود جریان تجدد که ادامه امپراطوری بنی امیه است.

این یک جور نهی از منکر و امر به معروف است که با شیطان بزرگ دوران خودشان درگیر می شوند و در صدد این هستند که فضا را برای آنها به لحاظ فیزیکی و روانی ناامن کنند. اینجا هم نهی از منکر این است که ما در این اقامه مشارکت کنیم. مشارکت اجتماعی، در این قیامی که امام کردند، مشارکت در اقامه اجتماعی حق و نهی از منکر اجتماعی و امحاء اجتماعی باطل است.

ابعاد مختلف بزرگترین منکر زمان

بنابراین بزرگترین منکر زمانه ما تجسد کلمه کفر تاریخیست که یکی در جبهه نفاق داخلی دنیای اسلام است، یکی هم جبهه استکبار بیرونی؛ این منکر اصلی ماست، یعنی منکر اصلی ما جریان نظام سکولار غربی و نظام اباحی گری غربیست که در ضلع فرهنگیش تجسد در لیبرالیسم فرهنگی و اباحی گری پیدا می کند؛ در ضلع سیاسیش می شود دموکراسی انسان مدار، در بعد اقتصادیش می شود اقتصاد سرمایه داری و اقتصاد مبتنی بر ربا و اقتصاد مبتنی بر اصالت سرمایه در مقابل انسان که کرامت انسانی خرج توسعه سرمایه می شود؛ حتی هویت انسان و ارزشهای انسانی، مثل انرژی های مادی خرج توسعه سرمایه می شوند و جهان غنی و فقیر پیدا می شود و امثال اینها، این هم بعد اقتصادیش است.

این منکر بزرگ زمانه ماست که هرکجا رفت، آنجا را فاسد می کند. متأسفانه ویروسش هم جهان را آلوده کرده یعنی از مرزهای دنیای غرب گذشته و دنیای اسلام حتی کشور ما را که نقطه کانونی مکتب اهل بیت هست، بیمار کرده ویروس دار شدیم. مقابله با این ویروس مقابله با منکر اصلیست. مقابله با نفاق دنیای اسلام که الان می بینید هر کجا ما هستیم آنها هستند، مقابل ما ایستادند؛ از روز اولی هم که امام آمدند هم غرب و شرق، یعنی تمدن مدرن واروپا و امریکا و شوروی آن موقع، مقابل امام بودند؛ هم جریان نفاق، که جریان مثلاً اعراب منطقه و کشورهای خلیج است.

جریان غرب ادامه دیگری هم دارند. ادامه شان سکولاریسم در دنیای اسلام است. من از آنها تعبیر می کنم به سکولاریست های مسلمان؛ یعنی در عین اینکه مسلمانند یک نوع نگاه سکولاریستی و تقدس زدایی از حیات اجتماعی بشر هم در تفکرشان هست؛ از آنهایی که سکولاریسم را رسماً می پذیرند مثل بعضی مدعیان روشنفکری که می شناسیم، تا جریان هایی و طیف هایی که ممکن است متوجه هم نباشند ولی عملاً زیر چتر سکولاریسم اسلامی می اندیشند.

این، ادامه همان منکر در دنیای اسلام است. منکری که گاهی لباس معروف هم می پوشد؛ توسعه و پیشرفت و تعالی و شعار تعادل و عدالت و از این اسامی به خودشان می گیرد؛ اینها منکرهای زمانه ما هستند.

ما باید در نهی از منکر همه سطوح منکر را ببینیم و با آن مقابله کنیم؛ هم منکر تاریخی که ولایت اولیاء طاغوت و ائمه نار است در تاریخ که اگر او را رها کردید نهی از منکرتان ناقص می ماند. مثلا اگر با بی حجابی و مانند اینها مقابله کنید ولی مقابله اولیاء طاغوت را رها کنید ناقص می ماند. «عدونا اصل کل شر و من فروعهم کل قبیح و فاحشه». هر کجا سوء اخلاقیست سوء اعتقادیست سوء رفتاریست تجلی اراده نجس آنها و جوشش وجود خبیث آنهاست؛ ظهور خباثت آنهاست. این طرف هم هر کجا معروفی است ظهور ولایت امیرالمومنین (علیه السلام) و جوشش چشمه حیات ایشان هست چشمه نور ایشان هست که دارد تجلی می کند.

رویت عمق امر به معروف و نهی از منکر در سطح اجتماع و تاریخ

پس ما اول باید نسبت به مقیاس تاریخی حتماً مقید باشیم. این است که ما لعن و سلام تاریخی مان هم همیشه محفوظ است؛ تولی و تبری تاریخی هیچ وقت حذف نمی شود و هیچ چیز هم جای او را نمی گیرد؛ یعنی شما هیچ وقت نمی توانید شمرِ امام حسین را رها کنید او الی الابد باید لعن بشود. تمام قاتلان و جانی های امروز بشر یک طرف ولی شمر در کربلا سر جای خودش است؛ اینها فروع آن شمر هستند؛ شعبی از آن قوه شیطانی و ابلیسی هستند.

دوم اینکه نسبت به ولایت اجتماعی باید حساس باشیم؛ یعنی منکر به نظر من جریان تجدد است که آمیخته شده با دانش مدرن، تکنولوژی مدرن، سبک زندگی مدرن، یعنی الگوی پیشرفت و توسعه، با نظام سیاسی جهانی. ساختارهای جهانی ساختار ناامن کردن ایمان هستند؛ بستر امنیت به کفرند و اینها بزرگترین منکرهای جهانی هستند. بنابراین ما باید با آن مقابله و مشارکت در مقابله کنیم و برنامه ریزی در مشارکت بکنیم. سعی بکنیم صف و ستاد درست بکنیم؛ سعی بکنیم صف بندی درست بکنیم و این صف بندی ممکن است به قتال ختم بشود.

مصالحه با منکر جهانی بی معناست؛ برای چه مصالحه کنیم؟ اینها بزرگترین منکرند. منتها همانطور که سهم ما در اقامه تاریخی ممکن است سهم محدودی باشد اما آن سهم را باید ایفا بکنیم. در امر به معروف اجتماعی هم ما باید آن سهم را ایفا بکنیم. بنابراین برنامه ریزی برای درگیری با تمدن کفر و مقابله با این تمدن با ابعاد مختلفش این جزو نهی از منکرهای بزرگ هست.

هنر مدرن؛ بستر اشاعه منکر جهانی

ذیل این اقامه اجتماعی، اشاعه می شود، حالا وقتی الگوی سرمایه داری آمد، بسترهای اشاعه درست می شود؛ هنر مادی می آید در کشورتان و هنر مادی بستر اشاعه است و آن فرهنگی را که آنها اقامه می کنند، اشاعه می کند. وقتی هنر مدرن وارد کشور شد، آن فرهنگی را که آنها تحققش را مدیریت می کنند، این اشاعه می دهد، هنر مدرن، بستر اشاعه آن اخلاقی است که در جهان اقامه می شود. سینماهای شما همینطور، رمان ها همینطور و بشمارید. اینها منکراتند، بانکهای ربوی همینطورند، لااقل بستر اشاعه اخلاق مادی و فحشا هستند؛ اینها منکرات هستند.

نمی شود این منکرات را نادیده بگیرید با آن مقابله نکنید؛ ولو این که بگویید سطح مقابله ما یک سطح مقابله ای است که سهم ما در آن سهم محدودی است، شما اگر سنگرهای خودتان را در درون قلب دشمن طراحی نکنید خاکریزهایتان را در جبهه دشمن جلو نبرید بعید است که موفق بشوید در درون خیلی کاری بکنید. یعنی باید در برنامه ریزی هماهنگ باشید.

بستر های اشاعه و اقامه منکر

در سطح اشاعه فرض کنید مثلاً یک جایی می خواهند استفاده از مواد مخدر را اقامه می کنند؛ اخلاق اباحی گری و لاابالی گری و نهیلیستی و پوچی گری را در جهان درست می کنند؛ این اخلاق بستر روی آوردن بشر به غفلت است؛ آن وقت فضای غفلت را از نظر روانی و فیزیکی برای آن درست می کنند و بعد هم دائماً آن را به روز می کنند؛ با به کار گیری علوم تکنولوژی آزمایشگاه های بزرگ یک موادی را درست می کنند مثل داروهای روان گردان. این در واقع ادامه همان جریان نهیلیسم غربی است. او اقامه است و این امور اشاعه است که شبکه توزیع مواد مخدر درست می کنند؛ حالا یک جوانی هم مرتکب می شود؛ نمی گویم با ارتکاب نباید مقابله کرد و فقط تذکر لسانی هم نیست بلکه باید تذکر عملی هم گاهی باشد. ولی باید در یک برنامه جامع عمل کرد.

پس شما باید اقامه اشاعه و ارتکاب را با هم ببینید. آنها اخلاق مادی و اباحی گری را اقامه می کنند. بعد ذیلش یک هنری شکل می گیرد البته این هنر گاهی اوقات خودش هم در آن اقامه سهیم می شود؛ یعنی هنر گاهی ابزار تغییر اخلاق می شود. آنهایی که در تکامل هنر کار می کنند که آن طرف هستند؛ یک آدم هایی هم این طرف پیدا می شوند که هنر دویست سال قبل را اینجا می گیرند و این اباحی گری را اشاعه می دهند. می بینید دیگر در آثار هنری ما، سینما، تئاتر، حتی سریال های تلویزیون، اینها بستر اشاعه اند.

یک عده هم خب ارتکاب می کنند طبیعتاً یک عده چادرشان می رود بالا آنها ماهواره درست می کنند؛ اینترنت را درست می کنند با صدها هزار و بلکه بیشتر سایت پورنو و فاسد؛ و در کنار همین سایتهای به اصطلاح مفید و علمی هم باز از همین اشاعه اباحی گری و عریان گرایی و امثال اینها استفاده می کنند؛ اشاعه فحشاء جنسی می کنند؛ حتی در سایت های علمی شان، انحاء مختلف ارضاء شهوات مادی و غرایز مادی را طراحی و تولید می کنند و تنوع در آن ایجاد می کنند.

برای تفریح و تفرج شهر بازی درست می کنند که انواعی از ابتهاجات و بلکه ترکیبی از هراس و دلهره و شور باطنی است. اینها در واقع لذت نیست؛ کارهای روان شناسانه پیچیده ای می کنند و ترکیبی از اهواء و شهوات و احوال شیطانی درست می کنند که این ترکیب جدید باشد. برای ذائقه نیز همینطور ترکیب جدید درست می کنند؛ دویست رقم ماست درست می کنند؛ با اسانس های مختلف قالب بندی های مختلف و امثال اینها. واقعا نیاز انسان این است. بقیه کالا هم همینطور است. اینها بسترهای اشاعه اند یعنی اخلاق مادی را اشاعه می دهند؛ شبکه های توزیع اخلاق مادی اند و تحریک به دنیا را توزیع می کنند؛ بسط و گسترش می دهند. آنهایی که اقامه می کنند، اصلاً اخلاقش را درست می کنند و ارتقاء اخلاق مادی را دنبال می کنند؛ یا ارتقاء وجدان الهی و اخلاق الهی را دنبال می کنند؛ عاشورا بستر ارتقاء وجدان الهی و اخلاق الهیست.

مومنین؛ پشتوانه یکدیگر در جریان امر به معروف و نهی از منکر

پس امر به معروف و نهی از منکر سطوحی پیدا می کند که با همه باید مقابله کرد. مقابله، هم طرح و فکر و نرم افزار می خواهد؛ هم برنامه ریزی و ایجاد ساختارهای مناسب اجتماعی و اقدامات اجتماعی مناسب می خواهد. شاید از این آیه بدست آید که «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر»(توبه/71) یعنی مومنین اگر ولایتشان را در هم گره نزنند قدرت امر به معروف و نهی از منکر ندارند. هر کدام رشته ای از ولایت حضرت حق و ولایت معصوم در آنها هست. این رشته ها وقتی پشتوانه هم شد، می شود کار نهی از منکر و امر به معروف کرد؛ والا خیلی دشوار است و شاید شدنی هم نیست؛ الا این که یک نبی اکرمی پیدا بشود یک تنه مقابل بت پرستی جهانی بایستد و امحائش بکند. یک ابراهیم خلیلی پیدا بشود که خودش به تنهایی یک امت باشد «إِنَّ إِبْراهيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكينَ»(نحل/120) به تنهایی یک امت باشد؛ والا نمی شود بایستی، وقتی هجوم آن طرف سنگین شد، شما اگر این طرف شبکه درست نکنید، انسان تنها بعض جاها در میدان عمل کاری ازش برنمی آید. حتی جسارت و شدت روانی اش هم نیست. این بدین دلیل است که آن شبکه درست نمی شود.

بنابراین شبکه های اجتماعی به هم پیوسته ای که در تدبیر جامعه با اقامه جهانی و با اشاعه در مقیاس جامعه جهانی درگیرند و ارتکاب را هم می بینند، برنامه ریزی می کنند و با ارتکاب هم مبارزه می کنند و درگیر می شوند. از مراتب و اقسام درگیری با ارتکاب، تذکر زبانی و لسانی و موعظه و تعلیم است، اینها مراتب مقابله با ارتکاب و دعوت به ارتکاب به حق و اقدام بر حق است؛ این هم سطوحی دارد که یک سطح آن سطح لسانی است، تذکر است. این هم حتماً باید برنامه ریزی بشود. ما نباید به اسم کارهای بزرگ این را تعطیل کنیم. فرد و جامعه باید به همه سطوح بپردازد و این سطح هم سطحِ حکم خداست؛ دین مجموعه اش دین خداست؛ نمی شود این سطح را رها کنیم؛ دیدید بعضی ها می گویند فقه اکبر و فقه اصغر، با این طبقه بندی ها فقه را بی ارزش می کنند و این اشتباه است.

خدا رحمت کند استاد ما را می گفت این که اسم سوره بقره را سوره بقره نامیدند و یا این که این داستان را خدای متعال اینقدر در این سوره بزرگ کرده ولو اسم سوره هم بقره نباشد، روحش یک کلمه بیشتر نیست؛ می خواهد بگوید فرمان خدا، فرمان خداست؛ وقتی می گویند یک گاو را قربانی کن، فرقی نمی کند با این که بگوید برو جهاد في سبیل الله کن؛ حرف خداست. بنابراین ما دسته بندی نکنیم که بگوییم این ارزش دارد، آن ندارد؛ همه اینها باید باشد و برنامه ریزی جامعی باید باشد و برای هر کدام سرمایه گذاری بشود.

وظیفه عموم افراد در اقامه و اشاعه امر به معروف و نهی از منکر در همه سطوح

نکته سوم این که سطحی از امر به معروف عمومیست و همه باید اقدام کنند، اصل امر به معروف همه باید اقدام بکنند در همه سطوحش هم باید مشارکت کنند. عرض کردم شما در اقامه تاریخی حق هم مثل همان زنبور عسل باید مشارکت کنید؛ نمی شود مشارکت نکنید؛ حتی در اقامه تاریخی، چه برسد به اقامه اجتماعی، شما 22 بهمن که در خیابان می آیید این مشارکت در اقامه اجتماعی است؛ مشارکت در نهی از منکر و نهی از اقامه کفر است؛ ولو این که می گویید سهم از آمدن من مگر چقدر است؛ می گویم سهم همان زنبور عسل است. مشارکت در این حد است. شرکت در نماز جمعه و در نماز عید، شرکت در اقامه اجتماعی است.

ولی در عین این که همه باید در همه سطوح حضور پیدا کنند انتظاراتی که از سطوح هست متناسب با خصوصیاتشان متفاوت است. توجه کنید که بسیج کارگری هم بسیج است واقعاً هم محترم است؛ در نزد خدا هم اگر ارزش گذاری شود شاید آنها صد پله جلوتر باشند؛ ولی بحث این است که هر کدام یک وظیفه ای دارند. وظیفه بسیج دانشجویی رصد کردن بسترهای تصمیم سازی است. گاهی کارشناسان، برای تصمیم گیران و برای آنهایی که می خواهند قانون تصویب کنند تصمیم سازی می کنند؛ نظام کارشناسی، مجلس را به جایی می رساند که باید این قانون را تصویب کنیم؛ ولی پشت آن شیطنت های پیچیده کارشناسی است. شما (بسیج دانشجویی) باید بروید آنها را کشف کنید و راه مقابله با آنها را پیدا کنید. رصد کنید ببینید آنها چطور در فرآیند تصمیم گیری های کلان کشور حضور پیدا می کنند و جامعه را به یک تصمیم گیری غلط می رسانند، این کار شماست؛ کار بسیج کارگری نیست.

الان هم همینطور است حتما تذکر لسانی وظیفه همه است در یک سطحی برنامه ریزی برای مشارکت در تذکر لسانی کار همه است. برای این باید یک ستادی درست کنیم و برنامه ریزی کنیم؛ فکر و تدبیر کنیم. حتی برای همین مبارزه لسانی و تذکر لسانی برای تعمیم و تأثیر و اثرگذاریش، که چه کار کنیم اصلاً انگیزه پیدا بشود؛ چه کار کنیم که قوت روحی پیدا بشود؛ چه کار کنیم که آنها احساس شکست روحی کنند نه این که وقتی به آنها می گویید بدتر تثبیت بشوند. چه اتفاقی باید بیافتد؛ این فکر می خواهد؛ این اتاق فکر را چه کسی باید راه بیاندازد؟!

در یک سطح دقیق تری باید اثرگذاری اقدامات بزرگتر در امر به معروف زبانی را بررسی کرد؛ فرض کنید اگر شما الان یک ضربه به آمریکا بزنید، آن وقت اقدام شما در داخل اثر می کند. بعکس وقتی آمریکا یک ضربه به ما بزند، و عده ای احساس کنند قدرت آن طرف است و ما ضعیفیم، حتما آنهایی که شاخکشان به طرف آمریکاست تحریک می شوند و دیگر حرف شما را گوش نمی کنند.

در یک قدم جلوتر، می خواهید با امپراطوری رسانه ای غرب مبارزه کنید؛ چطور باید با آنها مبارزه کرد؟ برنامه ریزی و فکر می خواهد. مبارزه با این امپراطوری رسانه ای که در جامعه توزیع شهوت می کند، تحریک به دنیا می کند، تحریک اباحه گری می کند، تحریک و گاهی اقامه کفر می کند؛ چطور باید با آن مقابله کرد؟ طرح های کلانی که بشود با آن درگیر شد، ایجاد ساختارهای اجتماعی برای مقابله با آن ساختارهای جهانی، ساختارهای منطقه ای درست کردن، ساختارهای مذهبی و بین المذاهب و بین فرهنگی درست کردن، اینها کار متفکرین است.

رسالت حوزه در عالی ترین سطح فکر و برنامه ریزی برای اقامه معروف و حیطه های آن

باید سطوح تعریف کنید برای نهی از منکر و در همه سطوح آدم باید مشارکت داشته باشد؛ در یک سطوحی از یک عده ای توقع است بیشتر آنجا حضور پیدا کنند. تئوریزه کردن امر به معروف و نهی از منکر در سطوح مختلف خودش و برنامه ریزی برای تحققش در سطوح مختلف، کار حوزه است. حتماً حوزه باید در این زمینه کار کند. بله بعض اینها پروژه های طولانی مدت است ولی بهر حال  کار حوزه است، تئوریزه کردن این امر مبتنی بر دین، مبتنی بر تعبد به وحی، کار بزرگی است.

مثلا در کتاب «حکمت و حکومت» نوشته آقای دکتر مهدی حائری، بحث بر سر این است که حکومت، ولایت است یا خیر و بعد آیا مال فقیه است؟ می گوید نه ولایت است و نه مال فقیه است؛ حکومت وکالت است آن هم مال حکیم و فیلسوف عمل است؛ این را اثبات کرده با تکیه به معرفت شناسی ارسطویی و یک مقداری هم معرفت شناسی مدرن - که هیچ ربطی به دین ندارد و در واقع بنیان های این معرفت سکولار است – و مبانی جامعه شناسی غربی و فلسفه حقوق غرب. بله با تکیه به این سه اصل می گوید اصلاً حکومت ربطی به دین ندارد. به نظر شما مقابله با این کتاب، تئوریزه کردن ولایت فقیه و دفاع منطقی از ولایت فقیه، این دعوت به معروف هست یا نه، این کار کیست؟ کار حوزه است.

پس سطوح مختلفی دارد و البته سطوحی از آن هم کار و اقدام چهل ساله می خواهد. تا چهل سال یک مجموعه ای اگر کار جدی نکنند نمی توانند تئوریزه بکنند.

الان میدان درگیری ما با غرب و موضوع جنگمان، موضوع اقتصادی است. این که ما در مقابل الگوی سرمایه داری و الگوی سوسیالیستی الگوی جدیدی مبتنی بر اسلام بدهیم این امر به معروف است یا نه؟ این نهی از منکر است یا نه؟ این از چه کسی متوقع است؟ یا افشا گری نسبت به غرب، دانش، تکنولوژی، ساختارها، نظم جهانی و افق های آینده ای که در نظر دارد؛ آیا نهی از منکر هست یا نه؟ افشاگری از منکر وظیفه ماست. بنابراین همه سطوح را ببینید در همه سطوح به اندازه ای که موضع خودتان است دخالت کنید.

بنابراین تذکر لسانی حتما لازم است. ولی به نظرم کار شما طلاب و حوزه ها این نیست که برای خودتان یک برنامه درست کنید هر شب بروید تذکر لسانی بدهید. شما آنجا باید یک تئوری بدهید تا نیروهای میدانی به شکل دقیق فکر شده اثرگذار که اثرش منفی نباشد در یک پیوستار بتوانند کار خود را انجام دهند.

به عنوان مثال ممکن است شما وقتی یک کسی سردرد می گیرد، قرص را می خورد تا سرش خوب می شود. به سرش که تزریق نمی کنند! برای درگیری با مثلا بی حجابی هم باید یک تدبیری بکنیم که در جهاز هاضمه فرهنگی جامعه یک چیزی را وارد کنید تا بی حجابی رفع شود، این می شود نهی از منکر، خب این فکر می خواهد، این را چه کسی باید عهده دار شود؟!

تغذیه فرهنگی جدید اگر برای جامعه درست کردید خیلی منکرات و بیماری هایش اصلاح می شود. شما آن تغذیه فرهنگی را باید طراحی کنید، حالا این تغذیه طراحی شده را چطور وارد سبد مصرفی جامعه کنیم؟ در روایت ذیل آیه قرآن که می فرماید « فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِه»(عبس/24) در روایت داریم که نظر کند انسان که معارف و علم خود را از کجا می گیرد. پس باید طعام معنوی انسان و جامعه را تصحیح کنیم. چطوری طعام معنوی جامعه را اصلاح کنیم و در سبد مصرفی جامعه وارد کنیم؟ اگر این کار را کردید درست می شود.

یکی از جریانهایی که به آن تکیه کردند و ثمرات بسیار مثبت فرهنگی داشت و کمک کننده مشکلات فرهنگی دوران اصلاحات بود، هیئات مذهبی بود. این رزق معنوی را شروع کردند در جامعه برنامه ریزی کردند و تقسیم کردند. وقتی تمایل به اهل بیت رشد کرد جریان غرب گرایی شکست می خورد. شما ممکن است از طریق کار کردن روی فرهنگ توسل با آدم هایی که مضطرند و در اعماق قلب دین دار است، نسخه هایی بدهید و برنامه ریزی بکنید که در سبد مصرفی فرهنگی شان چیزی وارد بشود، که انسان را عوض می کند. جمکران را وارد بکنید؛ تلاوت قرآن را وارد کنید؛ زیارت رفتن را وارد کنید؛ فلان کار خیر را وارد کنید؛ بسیاری مشکلات حل می شود. یک برنامه ریزی جامع و فکر می خواهد.

ایجاد اتاق فکر تخصصی برای برنامه ریزی جامع و نگاه دراز مدت

اتاق های تفکر باید راه بیافتد؛ اینها به هم تنیده بشوند طرح های متنوع بیاید چکش بخورد یک اقدامی بکنید که بازخورد منفی نداشته باشد؛ بازتابش مثبت باشد. الان مجلس یک قانونی تصویب کند، اگر این قانون جامع نباشد و فکر همه جایش را نکرده باشد جز دست و پاگیری هیچی نیست. حتی شما وقتی قطر دو شاخه پریز را تغییر می دهید، باید کل شبکه برق رسانی تان را عوض بکنید در این پریز نمی رود. باید فکر این پریز را کرده باشید فکر آن سیم هایی که این برق را منتقل می کنند... قانون و تناسباتی دارد. نمی شود بگویی من این دو شاخه را عوض می کنم؛ دو شاخه را عوض کردی بقیه اش را عوض نکنی نمی شود.

امر به معروف و نهی از منکر طراحی جامع می خواهد، حتماً وارد میدان لسانی بشوید ولی بیش از آن که به تذکر لسانی عمل می کنید، فکر و برنامه ریزی کنید. این است که شما اگر یک جایی موعظه حسنه و حکمت را در جامعه به شکل صحیح را ترویج بدهید، اصلاً زمینه های منکر از بین می رود.

احدی نمی تواند امر به معروف و نهی از منکر مردم را تعطیل کند؛ زیرا دعوت به توحید و مبارزه با کفر است. مگر می شود تعطیلش کنی، دعوت به ولایت حقه است مبارزه با ولایت باطل و استکبار است. ولی سطوحش را مطالعه کنید و آنجایی که شما باید نقش اصلی تان را به لحاظ تخصص خودتان و کار اصلی خودتان را به عهده بگیرید آن را محور اصلی کارتان قرار بدهید. ممکن است ببینید باید یک حلقه فکری ای راه بیاندازید که این ممکن است ده سال طول بکشد تا به ثمر برسد؛ هیچ اشکالی ندارد. مثلا کشور بیست سال درگیر انرژی هسته ای بوده و ممکن است چندین سال دیگر هم طول بکشد ولی وقتی شما به قدرت جدی رسیدید، دیگر موازنه قدرت به هم می خورد که ابزار استراتژیک است. باید کاری کنید که موازنه قدرت به نفع شما در جامعه تغییر کند. در همان جریان فرستادن آپولو به بیرون جو تاثیرات نظامی بوجود آمد و موازنه ها را عوض کرد. معنایش این بود که قدرت خروج از جو موشک قاره پیما دیگر وجود دارد. این یعنی قدرت سلاح استراتژیک.

در حوزه امر به معروف و نهی از منکر هم همین است. تذکر لسانی در مواجهه وظیفه همه است و با همه احکامش باید رعایت شود لکن بستر درست کردن برای این که شبکه هایی درست بشوند مکمل روحی هم باشند موید هم باشند مذکر هم باشند و تواصی به حق و صبر بوجود آید و اصلاح اشکالات همدیگر را بکنند و تعلیم ببینند؛ همه اینها هم لازم است. و اینها یک مجموعه فکر می خواهد که ما الان این را در این حوزه نداریم که بتواند منکر را در سطح اقامه، اشاعه و ارتکاب ببیند آن هم در سطح بین المللی، منطقه ای و ملی، نگاه کنیم بعد آن وقت با ارتکاب درگیر بشود.

فرض کنید الان اینها همجنس گرایی را که منکر است در نزد همه ادیان، کاری با آن کردند که شما در اروپا جرأت ندارید بر علیه آن حرف بزنید. آقای احمدی نژاد در آن دانشگاه وقتی صحبت کرد در مورد همه چیز تشویقش کردند. فقط یک جا گفت ما اجازه همجنس گرایی در کشورمان نمی دهیم، بشدت برخورد کردند. این می شود اقامه، وقتی این کار را کردند شما می خواهی بروی بگویی نکن این کار را؟ این مثل این می ماند که کسی به شما بگوید نماز نخوان! چنین چیزی در مخیله شما نیست. اگر منکر فرهنگ شد در یک جامعه ای، شما به راحتی نمی توانید مقابله کنید.

اتاق فکرها را فعال کنید یک اتاق فکر را شما به عهده بگیرید فکر کنید، برنامه ریزی کنید، مدیریت کنید، کار ستادی کنید، قبل از کار ستادی کار عمیق فکری و نرم افزاری بکنید. این هم خودش البته یک شبکه می خواهد چون کار نرم افزاری سطوحی دارد. باید یک پیوستار درست بشود.

یک طلبه - نه از باب عافیت طلبی – ممکن است مجبور شود بیست سال بنشیند و عمیق کار علمی و عملی بروی خود داشته باشد، تا در حد و مقیاس شهید مطهری و علامه طباطبایی بشود. یعنی نگاه اینگونه بکار خود داشته باشید. امام از همان ابتدای شروع طلبگی متوجه امر به معروف و نهی از منکر بزرگ بوده و برای آن کار و فکر و تدبیر و خودسازی و نیرو سازی می کرده است، تا توانست این مأموریت بزرگ الهی را به سامان کند. مراقب باشید در بحث درگیری با باطل، شیطان شما را خرج سرباز صفر خود نکند؛ مانند همان بلایی که می خواست بر سر حضرت موسی دربیاورد که قرآن می فرماید « وَ دَخَلَ الْمَدينَةَ عَلى‏ حينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فيها رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شيعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذي مِنْ شيعَتِهِ عَلَى الَّذي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسى‏ فَقَضى‏ عَلَيْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبين»(قصص/15) شیطان می خواست حضرت موسی را خرج آن سرباز صفر کند امام رضا علیه السلام در مجلسی فرمودند که نه اینکه کار موسی کار شیطانی بود، بلکه این صحنه سازی، کار شیطان بود. این دعوا را اصلاً شیطان راه انداخت؛ دید موسی دارد می آید؛ چون حریف موسی نمی شد، او را کشاند در وسط یک دعوای پیش بینی نشده، نزدیک بود موسی خرج یک سرباز صفر شود. خدا نجاتش داد و رفت و شد موسی؛ با ید بیضا و عصا و نبوت آمد. خیلی اوقات باید دندان سر جگر بگذاری تا بتوانی آن کار بزرگ را انجام بدهی. والحمدلله رب العالمین.

پی نوشت ها:

(1) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏10، ص: 208

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 242