نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

ایام میلاد حضرت زهرا و ظرف جریان هدایت و نور الهی و تنزیل وحی و حجج الله

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 15 بهمن ماه سال 99 است، که در حسینیه حضرت زهرا در قم ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ حقایق غیبی ای که انبیاء الهی در اختیار ما گذاشتند حقایق بسیار قیمتی ای است و جزو علوم و اسرار الهی است. کسانی که بیش از همه واجد این حقایق و حامل این اخبار غیبی بودند وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیتشان هستند. یک جنبه ای که انبیاء و اولیاء و حجج الهی و معصومین دارند این است که در همین عالم ما تنزل پیدا کردند و جنبه دوم همان جنبه غیبی آنهاست که به تعبیری جنبه ای است که در ارتباط با حضرت حق دارند و از خدای متعال دریافت می کنند و حقایق و فیوضات را به ما می رسانند. در وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها هم در جنبه بشری شان و هم در آن جنبه فوق بشری شان یک اتفاق و امتیاز خاصی وجود دارد و برای ورود ایشان به عالم مادی آداب خاصی بوده است. ملکوت و باطن حضرت زهرا سلام الله علیها آن حقیقت غیبی حضرت و جنبه اتصال حضرت به عالم الهی لیله القدر و لیله مبارکه ای است که در این لیله مبارکه و لیله قدر هم تمامی قرآن تنزل پیدا می کند هم کتاب مبین و حقیقت ولایت امیرالمومنین علیه السلام تنزل پیدا می کند و هم معصومین علیهم السلام تنزل پیدا می کنند. نور الهی در نبی اکرم متمثل می شود و در مشکات وجود مقدس حضرت زهرا تجلی پیدا می کند و چراغهایی که در این چراغدان روشن می شوند انوار ائمه علیهم السلام است.

اسرار کلمه غیب الهی و هدایت به وسیله ائمه معصومین علیهم السلام

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . دو نکته کوتاه را عرض بکنم: حقایق غیبی ای که انبیاء الهی در اختیار ما گذاشتند حقایق بسیار قیمتی ای است و جزو علوم و اسرار الهی است و به فرموده قرآن «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى  غَيْبِهِ أَحَدا إِلاَّ مَنِ ارْتَضى  مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدا»(جن/26-27) یعنی خدای متعال این غیب را بر کسی اظهار نمی کند مگر رسولی را برای رسالتی بپسندد و بعد آن علوم الهی را در اختیار او قرار بدهد و پرده های غیب را برای او کنار بزند و او را با این غیب آشنا کند. وقتی این اخبار غیبی بر انبیاء نازل می شود همراه با یک محافظت و نگهبانی است در واقع فضا قرنطینه می شود که شیاطین به این حقایق دست پیدا نکنند. بنابراین اخبار غیبی بسیار مهم هستند و ما برای هدایت و سیر خودمان به این اخبار احتیاج داریم.

کسانی که بیش از همه واجد این حقایق و حامل این اخبار غیبی بودند وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیتشان هستند که گاهی تعبیر شده هفتاد و دو حرف از علوم الهی را می دانستند و نسبت به این امر هم هیچ بخلی نداشتند و در واقع «وَ ما هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنين »(تکویر/24) هستند و اگر جامعه انسانی و یا کسی آمادگی و تهیئی داشته باشد آنها این اخبار را در اختیار قرار می دهند و درها و پنجره های این حقایق غیبی را به روی انسان باز می کنند تا ان شاء الله به عصر ظهور که عصر تحقق این کلمه غیبی است برسیم و کلمه تامه غیب و مغیب الهی ظاهر می شود و در ضمیر و حقایق به اندازه ممکن ظهور پیدا می کنند. پس این حقایق غیبی که از ناحیه انبیاء الهی به ما می رسد بی نهایت قیمت دارند.

نکته دوم این که حجج الهی و معصومین علیهم السلام دو بعد و دو جنبه دارند؛ یکی جنبه بشری شان است که لباس بشر می پوشند و در این هیئت ظاهر می شوند که این هم یک امر لازم و ضروری است چون برای ارتباط ما با آن مقامات اهل بیت علیهم السلام باید این مقام در قالب بشر ظهور پیدا کند تا ما بتوانیم با او سیر داشته باشیم و الا اتصالی برقرار نمی شود. معصومین علیهم السلام قبل از خلقت عوالم و قبل از خلقت ما در این عوالم بودند ولی ما بخصوص وقتی در این عالم آمدیم به آنها نمی توانیم دسترسی داشته باشیم؛ حالا یک ارتباطی با اولیاء الهی در عوالم قبل بوده ولی وقتی در این عالم آمدیم باید آنها در این عالم تنزل پیدا کنند تا امکان دسترسی به آن وجود های مقدس پیدا بشود.

«وَ أَنَّ أَرْوَاحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طِينَتَكُمْ وَاحِدَةٌ طَابَتْ وَ طَهُرَت  بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ» این یک مقامی است که ائمه دارند الان که ما در این عالم هستیم به آن عالم دسترسی نداریم و نیز فرمودند که «خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ» باز هم ما دسترسی به آن عوالم نداریم تا این که خدای متعال این نعمت را به ما داد و اولیاء معصوم را در یک خانه هایی نازل کرد که دست ما به آن خانه ها می رسد و از آنجا هدایت آغاز می شود و ما می توانیم استفاده کنیم.

بنابراین یک جنبه ای که انبیاء و اولیاء و حجج الهی و معصومین دارند این است که در همین عالم ما تنزل پیدا کردند و جنبه دوم همان جنبه غیبی آنهاست که به تعبیری جنبه ای است که در ارتباط با حضرت حق دارند و از خدای متعال دریافت می کنند و حقایق و فیوضات را به ما می رسانند. این همان جنبه غیبی است و ما به اندازه ای که به آن جنبه غیبی معصومین آشنا می شویم راهمان به سوی خدا باز می شود؛ البته نمی گویم که جنبه بشری شان یک جنبه ناسوتی دست یافتنی است که به راحتی می شود به آن رسید ولی بالاخره آن جنبه غیبی اولیاء الهی و معصومین است که در سیر ما به طرف خدای متعال و هدایت ما به سوی خدای متعال موضوعیت دارد و به هر اندازه ای که آن غیب اولیاء الهی را بشناسیم راه ما به سوی معرفت الهی و محبت الهی و سیر به سمت خدای متعال باز می شود.

شاید این آیه شریفه معنایش همین است «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا»(کهف/110) یعنی این وجود مقدسی که لباس بشر پوشیده حقیقت توحید در قالب وحی به ایشان عطا شده و صاحب حقیقت توحید هستند و هر کسی بخواهد به توحید و معرفت و محبت و قرب الهی و لقاء الهی راه پیدا کند از همین مسیر باید حرکت کند؛ و هر کسی می خواهد به آن مقام برسد یک سیری را باید با حضرت داشته باشد.

بنابراین آن کسی که لباس بشر پوشیده و صاحب حقیقت توحید است ما باید برای رسیدن به حقیقت توحید یک سیری با او داشته باشیم. باید آن جنبه غیبی و آن وحی و آن حقیقت باشد و الا «مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَ لَا الْإِيمَانُ»(شوری/52) زیرا تمام هدایت ها از همین طریق به انسان می رسد. این که اینقدر تأکید شده روی این معارف نکته اش همین است که اگر کسی آن جنبه های غیبی ائمه علیهم السلام برایش آشکار نشود و آن حقایق غیبی را نفهمد، راهش به سوی حضرت حق گشوده نمی شود.

تمایز شخصیت وجود حضرت فاطمه سلام علیها و سیر تنزل ایشان در عالم وجود

معصومین علیهم السلام واجد این حقایق هستند. در وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها هم در جنبه بشری شان و هم در آن جنبه فوق بشری شان یک اتفاق و امتیاز خاصی وجود دارد؛ البته ما در صدد مقایسه مقام معصومین با همدیگر نیستیم زیرا یک بحثی دور از دسترس ماست و معلوم نیست برای ما چقدر هم مفید باشد که آن بحث ها را دنبال کنیم؛ اما معصومین اینگونه هستند که «وَ أَنَّ أَرْوَاحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طِينَتَكُمْ وَاحِدَةٌ طَابَتْ وَ طَهُرَت  بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ» و این هم در جای خودش باید معنا بشود؛ لذا بحث ما این نیست که حضرت زهرا سلام الله علیها را بخواهیم با وجود مقدس نبی اکرم یا امیرالمومنین مقایسه کنیم چون گاهی اتفاق می افتد و کار خیلی دشواری است و معلوم هم نیست که چقدر برای ما مفید و مثمر ثمر است؛ ولی حضرت زهرا سلام الله علیها آنچه از روایات استفاده می شود که هم در جنبه بشری شان هم در آن جنبه های فوق بشری یک امتیاز خاصی دارند.

در جنبه بشری همه معصومین وقتی از عالم بالا به این عالم تنزل می کنند یک اتفاق بسیار مهمی می افتد چون یک حقیقتی از عالم الهی در عالم ارض نازل می شده و یک بابی گشوده می شده و واقعاً اتفاقات مهمی می افتاده است؛ و تنزل شان هم در این عالم غیر از مقاماتشان یک آداب و تشریفات خاصی داشته است.

چهار خصوصیت در زیارت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده که سوای تشریفات قبل از آن وقتی می خواستند در این عالم تنزل پیدا کنند اینطور بوده که «إِذْ وَكَّلْتَ لِصَوْنِهِ وَ حَرَاسَتِهِ وَ حِفْظِهِ وَ حِيَاطَتِهِ مِنْ قُدْرَتِكَ عَيْناً عَاصِمَةً حَجَبْتَ بِهَا عَنْهُ مَدَانِسَ الْعَهْرِ وَ مَعَايِبَ السِّفَاحِ»(1) یعنی برای این که حضرت حفظ و مصون بماند از قدرت خودت یک نگهبان و دیده بانی را که عاصم و نگهبان اوست و عصمت او را حفظ می کند در این انتقال از اصلاب به ارحام و در این سیری که دارند تا در عالم ما نازل بشوند قراردادی که هیچ آلودگی ای در این پیامبر راه پیدا نکند؛ چون می خواهد حامل بهترین حقایق عالم بشود؛ لذا هیچ آلودگی ای نباید راه پیدا بکند. تمام آلودگی هایی که ممکن است دیگران حتی مومنین در سیرشان در این عالم به آن مبتلا شده باشند، در باب معصوم اینطوری نیست و مطهر محض هستند. وقتی هم به دنیا می آیند با تشریفات و آداب خاصی است.

«بِأَنْ كَشَفْتَ عَنْ نُورِ وِلَادَتِهِ ظُلَمَ الْأَسْتَارِ وَ أَلْبَسْتَ حَرَمَكَ بِهِ حُلَلَ الْأَنْوَارِ» با تولد حضرت پرده های غیب کنار می رود و حجاب های ظلمانی برداشته می شود و حله های نور بر بیت الهی پوشیده می شود. بنابراین یک آداب خاصی دارد و وقتی هم هنوز در دوران طفولیت هستند به تعبیر امیرالمومنین علیه السلام در خطبه قاصعه «أَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلَائِكَتِه » را خدای متعال موکل می کند و باید مراقب او باشند بنابراین تنزل معصومین در عالم با یک تشریفاتی است که چطور نازل می شوند؛ گاهی راجع به مومن هم در روایات است که تنزل مومن در عالم دنیا با یک تشریفاتی اتفاق می افتد.

در باب وجود مقدس فاطمه زهرا یک امتیاز خاصی است که در روایات به آن اشاره شده است. روایتی در معانی الاخبار مرحوم صدوق است که حضرت زهرا سلام الله علیها انتقال از ارحام به اصلاب نداشتند و مستقیماً نور وجود مقدسشان به حضرت نبی اکرم منتقل شده و بعد در عالم ما منتقل شده است؛ من نسبت نمی دهم ولی شاید از روایت فهم بشود که خدای متعال این وجود مقدس را وقتی آفرید برای انتقالش به این عالم وجود مقدس نبی اکرم واسطه است «أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِي أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاء»(2).

آن نور مقدس را وقتی می خواهد انتقال بدهد به صلب نبی اکرم در مراحلی آن حقیقت منتقل به حضرت می شود؛ یک بخش آن است که حضرت وقتی معراج رفتند بعد از این که از مقامات انبیاء و مقامات دیگر عبور کردند و حجب را پشت سر گذاشته شد، در آسمان چهارم اذان و اقامه گفته شد و حضرت ایستادند و همه انبیاء اقتدا کردند و حضرت نماز خواندند؛ در آن مقامی که دیگر جبرائیل هم راه نداشت حضرت با خدای متعال خلوت داشتند و در آن خلوتی که با خدای متعال داشتند خدای متعال هدیه ای به حضرت عطا کردند که در روایت میوه شجره طوبی است.

روایات فراوانی در باب شجره طوبی است؛ از جمله اینکه این درخت در خانه امیرالمومنین و خانه نبی اکرم است و شاخ و برگش همه خانه های مومنین را دربر می گیرد و نهرهایی پای این درخت جاری است. میوه این درخت را خدای متعال به حضرت هدیه کردند و نور وجود مقدس حضرت فاطمه زهرا به نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم منتقل شده و تتمیم این نور هم آداب و تشریفاتی داشته که آن آداب و تشریفات هم در روایات آمده است.

در همین روایت معانی الاخبار مرحوم صدوق است که جبرئیل نازل شدند و هدیه ای برای حضرت آوردند و سلام الهی را رساندند و میوه بهشتی ای آورد که تعبیر این است که یک سیب بود. حضرت این هدیه الهی را تحویل گرفتند و تجلیل کردند روی سینه خودشان گذاشتند. جبرئیل به حضرت عرض کردند خدای متعال می فرماید این را تناول بفرمایید. وقتی این میوه را گشودند نوری از آن ساطع شد. اینها را بزرگان باید معنا کنند چون این دست روایات خواندن و تعمیمش معلوم نیست همه جا صلاح باشد چون بعضی وقتها منتهی به انکار می شود.

در آن نقل هست که خدای متعال به حضرت فرمود تناول کنید و ایشان هم تناول کردند و نور مقدس حضرت زهرا منتقل شد؛ این تتمیم نور حضرت است یک مرحله در معراج است و مرحله آخر هم آن چهل شبی است که حضرت خلوت گزیدند و از خانه حضرت خدیجه سلام الله علیها فاصله گرفتند و مشغول به عبادت بودند هر شب حضرت سفره ای می انداختند و مهمانی سر سفره حاضر می شد؛ شب چهلم جبرئیل آمد و طعام بهشتی آورد و فرمود امشب شخص دیگری نباید در این طعام شریک بشود. حضرت تناول فرمودند و مابقی طعام هم برگشت. این تنزل نور حضرت در عالم است که با یک آداب و تشریفات خاصی است و احساس من این است که یک مقداری متفاوت است.

حضرت خدیجه سلام الله علیها می فرمودند که این مونس من است و با من تکلم و صحبت می کند. در تولدشان هم آن چهار زن بزرگوار بهشتی و با آب کوثر و آن آداب و تشریفاتی که در روایات نقل شده آمدند. یک تعبیری در همان روایات امالی صدوق هست که «أَشْرَقَ مِنْهَا النُّور»(3) یعنی وقتی حضرت متولد شدند نوری از ایشان که همه بیوتات و خانه های مکه را روشن کرد و نقطه ای روی زمین باقی نماند الا این که به این نور روشن شد؛ البته معنای این حرفها این نیست که این نور را همه می بینند اینها یک انواری است که اهلش می بینند.

در روایت دارد وقتی حضرت در محراب عبادت می ایستاد از وجود مقدس حضرت صبح و ظهر و شام با یک خصوصیاتی که در روایت آمده نوری می تابید که امیرالمومنین علیه السلام ـ به تعبیر نارسای من ـ مبهوت این نور می شدند و حضرت را جذب می کرد. این معنایش این نیست که همه می دیدند بلکه این تجلی برای حضرت امیر است؛ حتی دارد یک نوری ساطع شد برای عالم ملائکه که عالم ملائکه هم تا به حال چنین نوری را مشاهده نکرده بودند.

در نقلی حضرت فرمودند «ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ كَمَا يَظْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْض »(4) وجود مقدس فاطمه زهرا هنگامی که در محراب عبادتش می ایستاد و در مقام عبادت خدای متعال قرار می گرفت آن تجلی ای که نور آسمان بر اهل ارض دارد حضرت برای ملائکه السماء داشت. ملائکه السماء را امیرالمومنین در خطبه هایشان تعریف کردند و فرمود که ملائکه سماوات ملائکه ای هستند که بالاتر از آنها دیگر کسی عالم به مقامات الهی نیست؛ ملائکه خودشان امتیاز دارند. در خطبه اول حضرت در بخشی که خلقت ملائکه را توضیح می دهند می فرمایند که بعضی هایشان همیشه در حال سجده هستند و سر از سجده برنمی دارند؛ بعضی در حال رکوع هستند. این ملائکه ای که این خصوصیات را دارند آن وقت به فرموده حضرت وقتی حضرت فاطمه سلام الله علیها در محراب عبادت است طوری نورانی می شود که نورش برای ملائکه آسمان می درخشد.

بنابراین حضرت با یک آداب خاصی در این عالم تنزل پیدا کردند که تنزل جنبه بشری شان و سیرشان در این عالم و مأموریت هایشان در این عالم است که همراه با یک آداب و تشریفاتی است. لذا در خصوص حضرت فرمودند که حوراء انسیه است.

جنبه غیبی حضرت فاطمه سلام علیها

جنبه غیبی ایشان هم فوق العاده است. آن جنبه غیبی ای که در قرآن از آن صحبت شده را خدای متعال وقتی می خواهد معرفی کند می فرماید «بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ‎* وَ مَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ‎*  لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ‎*   تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ * سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»(قدر/1-5) یعنی به عنوان لیله القدر از آن حقیقت پرده بر می­دارد که وجود مقدس فاطمه زهرا لیله القدر است و لیله القدر در سوره قدر محور است. می فرماید که ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم؛ ولی چه می دانی شب قدر چیست؟! سپس خدای متعال شب قدر را توصیف می کند که این لیله القدر ظرف نزول آن حقیقت کتابی است که خدای متعال به وجود مقدس نبی اکرم عطا کرده و اگر کسی به شب قدر راه پیدا کند آن حقایق کتاب بر او مشهود و مکشوف می شود و اگر کسی بخواهد به حقایق قرآن و کتاب الهی راه پیدا کند راهش همین است که به همین لیله القدر راه پیدا کند.

لیله القدر را در تفسیر فرات ابن ابراهیم آمده که حضرت فرمودند «اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّه » خود این اضافه هم یک معنای فوق العاده ای دارد؛ بنابراین در جنبه غیبی حضرت هم وقتی قرآن صحبت می کند و می خواهد آن پرده پنهانی را کنار بزند از یک لیله القدری خدای متعال صحبت می کند که این لیله القدر ظرف نزول قرآن است و لذا حضرت فرمود «فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ»(5) لذا اگر کسی این شب را درک بکند «سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»؛ یعنی عبور می کند تا به آن فجر عالم برسد و آن حقیقت بر او آشکار بشود و به طلوع صبح عالم می رسد.

بنابراین اگر کسی بتواند با حضرت زهرا سیر کند، او را به مطلع الفجر عالم می رسانند که به حقیقت راه پیدا می کند و پرده ها کنار می رود و حقیقت نور الهی و نور امام برای او در عالم ظاهر می شود. در یک روایت مفصلی حضرت صحبت می کردند که فرمودند «اطفِ السِّرَاجَ فقَد طَلَعَ الصُّبْح » یعنی وقتی صبح دمید و به مطلب رسیدی چراغ را خاموش کن. این یکی از آیاتی است که آن جنبه غیبی حضرت را بیان می کند. آن جنبه غیبی حضرت این است که حضرت ظرف نزول آن کتابی هستند که خدای متعال بر نبی اکرم نازل کرده و ظرف نزول ملائکه بر وجود مقدس حجت الهی در هر دورانی هستند. سوره «انا انزلناه فی لیله القدر» سوره ای است که آن جنبه غیبی حضرت را برای ما یک مقداری بیان می کند.

یکی دیگر از آیاتی که آن جنبه غیبی حضرت را توضیح می دهد و با عنوان لیله مبارکه از او یاد می کند این آیات است «حم * وَ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ‎* إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ ‎* فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ»(دخان/1-4)، که این لیله مبارکه چند خصوصیت دارد. «حم» به ظاهر حروف مقطعه است. «و الکتاب المبین»؛ یعنی سوگند به آن کتاب روشن کننده و آَشکار کننده ای که تمام حقایق در آن است و اگر کسی به این کتاب راه پیدا کند به اندازه ای که راه پیدا می کند پرده ها برای او کنار می رود و حقایق بر او آشکار می شود. ما این کتاب را در یک لیله مبارکه نازل کردیم که ظرف نزول این کتاب در عوالم است تا به دست ما برسد. در این لیله مبارکه هر امر حکیمی نشر و بسط پیدا می کند و تفریق می شود. گویا این امر حکیم یک امر جامع است که در این لیله القدر نشر و بسط و تفریق پیدا می کند.

در باب مولد حضرت موسی بن جعفر در کافی نقل کرده که عالم مسیحی در عُرَیض مدینه آمد محضر حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه و به حضرت عرض کرد که من سی سال است در طلب و جستجو هستم و راحت شما را پیدا نکردم سی سال است که شب و روز به خدا التماس می کنم دست من را به عالم زمان خودم برساند و بعد از سی سال جستجو شما را پیدا کردم. به حضرت هم عرض کرد که من ظواهر قرآن و تورات و انجیل را خواندم و می دانم؛ بعد همین آیات را به حضرت عرض کرد و گفت: آقا باطن این آیات چیست؟ «حم * وَ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ‎* إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ ‎* فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ».

حضرت فرمودند: حم اسم وجود مقدس نبی اکرم همان محمد است که در بعضی کتب آسمانی مقصور است و باطن کتاب مبین وجود مقدس امیرالمومنین علیه السلام است. لیله مبارکه هم ظرف نزول این کتاب مبین است یعنی حقیقت ولایت امیرالمومنین در این ظرف تنزل پیدا می کند و اگر این لیله مبارکه نباشد این کتاب مبین تنزل پیدا نمی کند و هم اینکه این کتاب مبین بر آنها نازل می شود یعنی آن امر حکیم الهی آن کلمه حکمت الهی و آن کلمه جامعه در این وجود بسط و تفریق پیدا می کند.

حضرت این را هم توضیح دادند که «أَمْرٍ حَكِيم  ٍيَقُول  يَخْرُجُ مِنْهَا خَيْرٌ كَثِيرٌ فَرَجُلٌ حَكِيمٌ وَ رَجُلٌ حَكِيمٌ وَ رَجُلٌ حَكِيم »(6)؛ یعنی در این لیله مبارکه خیر کثیری تنزل پیدا می کند که حکمت است؛ یعنی حکمت آن خیر کثیر است؛ چنانچه به فرموده قرآن «و َمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا»(بقره/269) سپس حضرت فرمودند که این خیر کثیر را که حکمت است در لیله مبارکه تنزل پیدا می کند و بعد هم تفریق و نشر پیدا می کند؛ یا به تعبیر غیر دقیق کثرت پیدا می کند؛ که حضرت فرمودند که این امر حکیم وجود مقدس معصومین هستند؛ لذا تعبیر این است «يَخْرُجُ مِنْهَا خَيْرٌ كَثِيرٌ فَرَجُلٌ حَكِيمٌ وَ رَجُلٌ حَكِيمٌ وَ رَجُلٌ حَكِيم» تفریق پیدا می کند که حضرات معصومین هستند که یکی پس از دیگری در این لیله مبارکه تنزل پیدا می کنند.

ملکوت و باطن حضرت زهرا سلام الله علیها آن حقیقت غیبی حضرت و جنبه اتصال حضرت به عالم الهی لیله القدر و لیله مبارکه ای است که در این لیله مبارکه و لیله قدر هم تمامی قرآن تنزل پیدا می کند هم کتاب مبین و حقیقت ولایت امیرالمومنین علیه السلام تنزل پیدا می کند و هم معصومین علیهم السلام تنزل پیدا می کنند.

یک تعبیر دیگری که باز در قرآن است و ارتباط وجود مقدس فاطمه زهرا را هم با حضرت حق و هم با وجود مقدس نبی اکرم و هم با همه انبیاء و حجج و اولیاء الهی توضیح می دهد در آیه مبارکه نور است که جایگاه حضرت در تنزل امر هدایت در عالم که به وسیله انبیاء منتشر می شود توضیح داده می شود. خدای متعال می فرماید «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض »(نور/35) که در روایات امام رضا علیه السلام فرمودند «هُدَى مَنْ فِي السَّمَاءِ وَ هُدَى مَنْ فِي الْأَرْض »(7)، تمام عوالم و هر مخلوقی در هر عالم به سمت خدای متعال هدایت می شود.

«يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض »(جمعه/1) اگر همه عوالم در مقام بندگی و مقام معرفت الهی هستند به واسطه نور الهی است ولی این جریان هدایت الهی وقتی می خواهد در عوالم نازل بشود و از مخلوقات دستگیری کند خدای متعال می فرماید این در یک مثلی متمثل می شود و این نور الهی یک مثلی دارد؛ وجود مقدس رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم مثل نور الهی است و البته روایاتی در اتحاد نبی اکرم و امیرالمومنین نازل شده که در آنجا حضرت فرمودند: من و علی یک نور بودیم که در صلب عبدالمطلب از هم جدا شدیم معنایش این است که این مثل نور نبی اکرم و مثل نور مقام نورانیت امیرالمومنین است.

جریان هدایت و نور الهی از طریق حضرت زهرا سلام علیها

پس جریان هدایت و نور الهی وقتی در عالم نازل می شود تا مخلوقات با او هدایت بشوند و به مقام معرفت و محبت و بندگی خدای متعال راه پیدا کنند، در نبی اکرم و امیرالمومنین متمثل می شود و وقتی این نور می خواهد از مقام نبی اکرم در عوالم تنزل پیدا کند در یک چراغدانی این نور تجلی می کند. این مشکاتی که این چراغ هدایت الهی در آن تجلی می کند در روایات به قلب نبی اکرم و به وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها تفسیر شده که این چراغ هدایت الهی در وجود مقدس حضرت زهرا که قلب نبی اکرم هستند قرار دارد؛ چنانچه فرمودند «رُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْه »(8) این چراغهای هدایت در وجود مقدس حضرت زهرا تجلی و تنزل پیدا می کند و کائنات روشن می شود.

در این چراغدان چراغی است و این چراغ در یک زجاجه و حباب بلورینی است که محافظ اوست. تصویری که می کنند این است که چراغهایی که یک فتیله داشته و یک ظرف و یک روغنی و بعد حبابی روی او بوده است، حضرت زهرا آن مشکات و چراغدان است و مصباح هم در روایات به وجود مقدس امام مجتبی و سیدالشهداء تفسیر شده و آن حباب و زجاجه هم در روایات به حضرت زهرا سلام الله علیها تفسیر شده که هم مشکات انوار الهی است و هم آن زجاجه ای است که محافظ است.

در بعضی روایات هم این مصباح به آن وحی ای که بر نبی اکرم نازل می شود و آن حقیقت کتابی که بر حضرت نازل می شود تفسیر شده است و البته همه اینها با هم تناسب دارد یعنی حضرت هم ظرف نزول آن کتاب الهی هستند هم ظرف نزول معصومین سلام الله علیهم اجمعین هستند که در آیات قبل عرض کردم که از هر کدام از این وجوه روایات پرده برداشته است؛ چنانچه فرمودند مثل نور الهی حضرت زهرا هستند، چراغی که در او برافروخته می شود وجود مقدس امام مجتبی و سید الشهداء هستند و آن زجاجه باز خود حضرت هستند. از یک زاویه و یک پرده دیگری باز از حضرت گفتگو شده و فرمودند که این چراغ از شجره مبارکه زیتونه ای استفاده می کند تا می رسد به «نُورٌ عَلى  نُور» انواری که از این چراغدان و بر این چراغدان تجلی می کنند نوری بر فراز نور است که حضرت فرمود «إِمَامٌ مِنْهَا بَعْدَ إِمَام »(9).

بنابراین نور الهی در نبی اکرم متمثل می شود و در مشکات وجود مقدس حضرت زهرا تجلی پیدا می کند. چراغهایی که در این چراغدان روشن می شوند انوار ائمه علیهم السلام است تا جایی که می رسد به «نُورٌ عَلى  نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاء» این نوری که خدای متعال هر که را می خواهد با آن هدایت می کند در این چراغدان تجلی پیدا می کند چون جریان هدایت همین است.

«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض » جریان هدایت عوالم با نور الهی است و این نور الهی از یک مجرایی در عالم ظهور و تجلی پیدا می کند. آیه این مجرا را توضیح داده تا می رسد به جایی که «يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثال لِلنَّاس  » این «لنوره» در بعضی روایات به امام زمان علیه السلام تفسیر شده که عصاره همه آن انوار و عصاره آن حقیقتی است که در این مشکات تجلی پیدا می کند.

این مثل ها برای عموم است ولی هدایت به آن حقیقت برای آن اشخاصی است که خدای متعال قصد هدایت آنها را دارد. این نور که در نبی اکرم متمثل می شود در مشکات حضرت زهرا تجلی می کند و در انوار ائمه علیهم السلام تنزل می کند و می آید «في  بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال »(نور/36) که در روایت این بیوت خانه های انبیاء هستند. خانه های انبیاء ظرف نزول این چراغ هدایت است. در خانه های انبیاء الهی است که این نور هدایت الهی نوری که تنزل پیدا کرده، ظهور و تجلی پیدا می کند. تمام انبیاء سفره دار وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها هستند و آن چراغ هدایتی که در خانه های انبیاء روشن می شود از آنجا ناشی می شود.

خانه های انبیاء از بیوت ظاهری شان یعنی همین خانه هایی که در آن زندگی می کنند تا جسم خودشان در واقع بیتی است که آن نور انبیاء در این بیت ظهور پیدا کرده است. ارواح انبیاء و انواری که در انبیاء است در همین ظرف جسمشان در عالم ما ظهور پیدا می کند لذا بیت انبیاء می شود و مهمتر از آن بیت النبوه است؛ یعنی هر پیامبری بیت النبوه ای دارد که یک عده ای وارد بیت نبوه او می شوند و از نبوت او برخوردار می شوند. این آیه در باب حضرت نوح است «رَبِّ اغْفِرْ لي  وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِنات »(نوح/28) یعنی بیت النبوه حضرت نوح که دعایشان این است که هر کس وارد خانه من شده خدایا او را ببخش. این مغفرت برای کسانی است که وارد بیت النبوه می شوند. کسانی که وارد بیت النبوه می شوند غیر از این خانه گلین است. یک بیت النبوه ای انبیاء دارند و آنهایی که وارد این بیت می شوند مورد مغفرت قرار می گیرند.

از آن جنبه ملکوتی و غیبی وجود مقدس حضرت زهرا در قرآن گاهی به عنوان «لیله القدر» تعبیر می شود که ظرف نزول قرآن و ظرف نزول ملائکه بر ولی خدا و حجت الهی و ظرف تنزل سلام الهی تا مطلع الفجر است؛ گاهی هم از آن به «لیله مبارکه» تعبیر می شود که هم ظرف تنزل و ظرف نزول کتاب مبین است و هم ظرف تفصیل و تفریق آن امر حکیم الهی است که شاید تفسیر و تأویل به ائمه علیهم السلام بتوان کرد و هم در تعبیر دیگر قرآن که نسبت به حضرت زهرا است.

حضرت مشکات نور الهی هستند که انوار هدایتی که متمثل در نبی اکرم و امیرالمومنین است در این چراغدان در عالم تجلی پیدا می کند و ظرف نزول انوار ائمه علیهم السلام است. این نور می آید در خانه های انبیاء و در دسترس امت ها قرار می گیرد و وقتی می خواهد به امت آخرالزمان برسد خود ائمه علیهم السلام تنزل پیدا می کنند و در مقام جسمانی ظهور پیدا می کنند که این دیگر انتهای مسئله است و آن حقایق غیبی در عالم ما در قالب بشر و جریان هدایت ظاهر می شوند و به وسیله آنها تنزل پیدا می کند.

ما اگر بخواهیم هدایت بشویم باید از این مسیر حرکت بکنیم. بنابراین دستیابی به تمام اسرار هدایت الهی از کتاب تا امام و انوار هدایت الهی، به واسطه فاطمه زهرا سلام الله علیها است و این است که حضرت حلقه اتصال ما به حقیقت توحید و نبوت و همه هدایت الهی حلقه اتصال ما به خدای متعال و لیله القدر ما هستند؛ هم لیله قدر هستند و هم لیله مبارکه و هم مشکات نور هستند.

پی نوشت ها:

(1) إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج 2، ص: 606

(2) علل الشرائع، ج 1، ص: 180

(3) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 594

(4) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 113

(5) تفسير فرات الكوفي، ص: 581

(6) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 479

(7) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 115

(8) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص: 712

(9) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 195