نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

میلاد حضرت زهرا در حسینیه آیت الله حق شناس/ جایگاه حضرت زهرا در نزول آن اخبار غیبی بر انبیاء و ائمه

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 15 بهمن ماه سال 99 است، که در حسینیه مرحوم آیت الله حق شناس ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ اخبار غیبی ای که در عالم نازل شده، بسیار اخبار گران قیمتی است و خداوند آن را در اختیار خواص قرار داده. بالاترین علم غیب الهی، در اختیار وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت علیهم السلام قرار دارد و همین علم سبب برتری انبیاء و ائمه از بشر و سبب وجوب اطاعت از آنهاست. وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها هم در جنبه بشری و غیبی شان امتیازاتی فوق العاده دارند که در قرآن با بیان های مختلفی در سوره هایی مثل قدر، دخان و نور از آن صحبت شده است. فاطمه زهرا ظرف نزول قرآن و ائمه به نبی اکرم هستند و ایشان همان چراغدانی هستند که در سوره نور بیان شده است. سیر نزول حضرت در عالم دنیا هم بسیار خاص است که در روایات مختلف از آن صحبت شده است. 

اهمیت اخبار غیبی

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. اخبار غیبی ای که در عالم نازل شده، بسیار اخبار گران قیمتی است. خدای متعال عالم به غیب است و علم غیب را به جز خواص، در اختیار کسی قرار نمی دهد «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ»(جن/26-27) اگر خدای متعال کسی را برای رسالتی بپسندد، پرده های غیب را از جلوی چشم او کنار می زند تا با غیب عالم آشنا گردد. «إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا»، وقتی قرار است در عالم قضا اخبار غیب بر رسول نازل شوند، به تعبیر ناقص قرنطینه می شوند؛ یعنی ملائکه ای از پیش رو و پشت سر مراقبت می کنند، که این اخبار غیبی در دسترس شیاطین قرار نگیرند. خیلی این اخبار غیبی برای هدایت و دستگیری انسان مهم و ارزشمند هستند. لذا انبیاء الهی که حامل این غیب می باشند و ارتباط بین ما و غیب عالم را برقرار می کنند، به اندازه ظرف وجودی خود آن علوم الهی در اختیار آنها قرار می گیرد.

بالاترین علم غیب الهی، در اختیار وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت علیهم السلام است و در روایت داریم که نبی اکرم از قرآن  می فرمایند: «وَ ما هُوَ عَلَی الغَیبِ بِظَنینِ»(تکویر/24) یعنی خدای متعال، نسبت به آن غیبی که در اختیار این پیامبر قرار داده است، بخیل نمی باشد؛ لکن این طرف نیز باید قابلیتی وجود داشته باشد. به اندازه ای که قابلیت وجود داشت، این غیب را در اختیارمان قرار می دهند، تا ان شاء الله به تدریج، در دوره ظهور عالم آماده گردد و جلوه ای واقع شود و به تعبیر روایات، آن کلمه تامه مغیب در زمین ظاهر گردد.

پس اخبار غیبی بسیار گران قیمت هستند، به اندازه ای که هرچه انسان توجه و ظرفیت داشته باشد این حقایق به انسان عطا می شود. ائمه اطهار نیز فرمودند مطالب ما را، یک جا نگویید؛ اینها اسرار است، چنانچه کلمه یا جمله ای استقبال شد، آن وقت این کلمات را بگویید. نکته دوم اینکه اولیاء، معصومین، انبیاء الهی و حجج الهی دارای دو جنبه هستند، جنبه بشری که لباس بشر پوشیدند و با ما هم نشین شدند و این اتفاق باید می افتاد، چرا که اگر بنا باشد ارتباط ما با حضرت حق برقرار گردد و با غیب عالم مرتبط شویم حتما می بایست آن حقیقت در عالم ما نازل بشود و اگر نازل نشود در دسترس ما نیست.

حقیقت برتر انبیاء و ائمه نسبت به بشر

وجود مقدس نبی اکرم و ائمه معصومین قبل از خلقت عوالم خلق شدند، در جامعه کبیره اینطور آمده است «أَنَّ أَرْوَاحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طِينَتَكُمْ وَاحِدَةٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ  خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُه » خدای متعال آن حقایق را در خانه هایی نازل کرد، تا ما بتوانیم به آن خانه ها ورود پیدا کنیم و از آن حقایق برخوردار شویم. لکن در لباس بشر آمدند تا حجت بر ما تمام شود. جنبه دیگر جنبه فوق بشری است که ارتباطشان با حضرت حق و ارتباط با غیب الهی می باشد که اگر اینچنین نباشند بشری عادی می شوند و دیگر دلیلی ندارد که از آنها تبعیت شود.

خدای متعال در قرآن کریم اشکالی را از زبان بعضی مستکبرین نقل می کند که آنها به انبیاء می گفتند، چرا از یک بشر همانند خودتان تبعیت می کنید «بَشَراً مِثلُکُم»(مومنون/34) چه نکته ای در بر دارد که از بشری مثل خودتان که روی زمین راه می رود پیروی کنید. به یک معنا این حرف مستکبرین درست است، چه معنایی دارد تسلیم بشری مثل خودمان باشیم، او را تصدیق کنیم و هرچه گفت بپذیریم و در سایه او حرکت کنیم؟

اما توجه به این نکته لازم است که کسی لباس بشر پوشیده که حلقه ارتباط ما با عالم غیب و عالم الهی است. لذا جنبه دومی هست، که موجب می شود ما از او تبعیت کنیم و اگر قصدمان این است که به سمت خدا حرکت کنیم می بایست از مسیر او و با تبعیت از او حرکت داشته باشیم. لذا به همان اندازه که ما جنبه غیبی انبیاء و حجج الهی را می شناسیم میتوانیم با خدای متعال ارتباط برقرار کنیم و امکان بندگی برای ما فراهم می شود و به اندازه ای که از جنبه غیبی محروم باشیم از معرفت الهی و عبادت خدا محروم می شویم. چنانچه کسی بخواهد در مسیر بندگی حرکت کند، پرده ها را کنار بزند، مقامات توحید را به دست بیاورد، فتوحات معنوی برایش حاصل بشود، راهی به سوی عالم غیب برایش گشوده بشود، مقام معرفت و محبت برایش حاصل بشود، باید جنبه غیبی ائمه را بشناسد و درک بکند و اگر درک نکرد، در حجاب همین عالم باقی می ماند و نمی تواند به سمت خدای متعال حرکت کند.

یکی از کلید های درک معارف و فهم قرآن انس با این کتاب است. انسان چنانچه اهل انس شد، به تدریج پرده ها کنار می رود و سخت ترین معارف برای انسان آسان می شود. در آیت الکرسی خیلی معارف بلندی است، ولی به دلیل اینکه اکثرا با این آیات مأنوس هستند، بسیار راحت انسان می تواند این معارف را تلقی کند؛ «اللّهُ وِلیُّ الَّذِینَ آمَنُوُا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا اُولِیائُهُمُ الطّاغُوتِ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّورِ ِالیَ الظُّلُماتِ»(بقره/257) در آیه گفته شده است که انسانها ذیل یکی از این دو ولایت حرکت می کنند یا ولایت الله و یا ولایت اولیاء طاغوت و سیرشان یا در وادی نور یا در وادی ظلمات یا در وادی جنت یا در وادی جهنم است. معارف بسیار رفیعی است لکن به دلیل انس انسان با این آیات به راحتی متوجه مضمون آیات می شود.

این آیه شریفه هم همینطور است «قُل اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثلُکُم یُوحَی ِالَیَّ»(کهف/110) پیامبر میفرمایند در بشر بودن مثل شما هستم -شاید امکان داشته باشد اینطور معنایش کرد- اما «یُوحَی ِالَیَ» یعنی حقیقتی به من عطا شده که به شما عطا نشده است، به من حقیقت توحید وحی شده است «یُوحَی اِلَیَّ أنَّما ِالهُکُم اِلهٌ وَاحِد» اگر کسی به حقیقت ارتباط حضرت با غیب الهی راه پیدا کند میتواند به حقیقت توحید و لقاء الله دست پیدا کند. «فَمَن کَانَ یَرجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ» در عین حال، اگر دنبال ملاقات پروردگار در این عالم هستید «فَالیَعمَلِ عَمَلاً صَالِحًا وَ لاَ یُشرِک بِعِبَادَةِ رَبِّهِ اَحَداً» به اندازه ای که انسان به آن غیب الهی مرتبط شود به توحید و معارف الهی دست پیدا می کند و به اندازه ای که ما مقامات غیبی ائمه را می شناسیم به همان اندازه امکان استفاده از آنها و همراهی با آنها برایمان فراهم می شود.

انبیاء و معصومین آمدند پرده را کنار بزنند و ما را با غیب عالم آشنا کنند. وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها در جنبه های بشری و غیبی امتیازاتی دارند. بزرگواری از قول یکی از علما که اهل شاهرود و بسطام بودند، نقل می کردند بین شاهرود و بسطام -فاصله اش کم است- داشتم می رفتم که دیدم یک کشاورزی بیلش را رها کرد و بدو آمد سمت من که آقا یک مدت است سوالی دارم، از هرکسی هم پرسیدم جواب من را نداده، قاعدتا تو هم بلد نیستی. خیلی هم جثه ریزی داشت، مجتهد و عالم بود. می گفت تو هم بلد نیستی ولی حالا می گویم، گفتم بگو شاید من بلد بودم. گفت بگو زور حضرت ابالفضل بیشتر بوده یا حضرت مسلم بن عقیل، به او گفتم آخه مرد حسابی کجای دنیایی تو، به درد آخرتت می خورد یا به درد دنیایت می خورد.

گفت بلد نیستی بگو بلد نیستم. گفتم که زور حضرت عقیل بیشتر بوده یا حضرت امیر، گفت حضرت امیر گفتم خب این پسر حضرت علی است اون پسر حضرت عقیل پس زور حضرت اباالفضل بیشتر است. گفت ها! سر دلم سبک شد، سالهاست این مشکل مانده بود روی دلم. عنایت کنید خیلی وقتها سوالها خیلی برای ما مفید نیست، نمی توانیم بفهمیم که مقامات معصومین کدام بالاتر است به کار ما نمی آید. هر کدامشان فوق کلاس ما هستند فوق ظرفیت ما هستند.

تجلی مقام حضرت زهرا سلام الله علیها در سوره قدر

وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها هم در جنبه بشری و غیبی شان امتیازاتی فوق العاده دارند. لذا شناختن جنبه های غیبی حضرت هم بسیار فوق العاده می باشد. این حدیث نورانی ای که تفسیر فرات نقل کرده از امام صادق علیه السلام بسیار فوق العاده است. خدای متعال در این سوره می فرماید «اِنّا اَنزَلنَاهُ فِی لَیلَةِ القَدر * وَ مَا اَدرَاکَ ما لَیلَةُ القَدر»(قدر/1-2) ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم. قرآن که امر عظیمی است با این حال «وَ مَا اَدراکَ مَا لَیلَةُ الَقدِرِ» چه متوجه می شویم که شب قدر چیست؟ یک کتاب رها می شود، گویا لیله القدر یک امر فوق العاده و با عظمتی است، که قرآن هم در ظرف لیله القدر نازل شده است. «تَنزَّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبهِّم مِّن كُلِّ أَمْر * سَلَامٌ هِىَ حَتىَ  مَطْلَعِ الْفَجْر»(قدر/4-5) عالم را به مطلع الفجر می رساند.

این لیله القدر یعنی، «الیله فاطمه» است و «القدر الله» خود این اضافه هم یک نکته ای است «فاطمۀُ اللهِ» یعنی یک نسبت خاصی با خدای متعال، راجع به مقامات ائمه می باشد که خدایا اینها را مختص به خودتان قرار دادی. خدای متعال حضرت زهرا سلام الله علیها را برای خودشان قرار داده، «اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّه »(1) در ادامه بیان می کنند «فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْر» اگر حضرت زهرا را بشناسید به درک شب قدر رسیده اید. آن شب قدری که «خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر»(قدر/3).

هرکسی به اندازه خودش اگر به شب قدر برسد به اسرار قرآن می رسد به حقایق این کتاب الهی می رسد که هرچه خدای متعال در کتب آسمانی به 124 هزار پیامبر داده جامع تر از آن در این کتاب است. به حقایق این کتاب راه پیدا می کند اگر کسی به شب قدر راه پیدا کند. ایشان ظرف نزول است، ایشان در آن جنبه غیبی شان هم یک امتیازاتی دارند. در کتاب شریف کافی حدیثی نقل کرده اند که یکی از علمای مسیحیت، محضر حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام در عُرَیض که نزدیکی مدینه است، مشرف شد، به حضرت عرض کرد آقا من خیلی زحمت کشیدم تا شما را پیدا کردم، سی سال است دارم به خدا التماس می کنم، التجاء می کنم، که من را به عالم زمان خودم و دین حق زمان خودم برساند. بالاخره بعد از سی سال به شما راه پیدا کردم. سی سال است دارم شب و روز می گردم و در طلب هستم.

به حضرت عرض کرد کتب آسمانی هم خواندم، تورات و انجیل خواندم، قرآن خواندم، ظواهر کتب آسمانی را هم می دانم. سوالی از حضرت نمود که سوال شیرینی است. به حضرت عرض کرد باطن این آیات چه چیزی در بر دارد، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ حم * وَ الْكِتَابِ الْمُبِينِ * إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ * فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ»(دخان/1-4) ظاهرش همین ترجمه ای است که شده. باطن این آیات چیست؟ لیله مبارکه، حم، کتاب مبین، امر حکیم و تفریق امر، چیست؟

حضرت فرمودند حم، اشاره به نام مقدس وجود رسول الله میباشد، محمد صلی الله علیه و آله و سلم که گویا نام حضرت در بعضی از کتب آسمانی قبل هم می باشد. کتاب مبین وجود مقدس امیرالمومنین می باشند؛ لذا آن کتاب مبین الهی وجود مقدس امیرالمومنین هستند، که تمام حقایق در ایشان مذکور است. لیله مبارکه وجود مقدس فاطمه الزهرا سلام الله علیها می باشند «اِنّا اَنزَلنَاهُ فِی لَیلَةٍ مُبارَکَةٍ». این عنوان عجیبی است که در اینجا چرا از حضرت به عنوان لیله مبارکه نام برده شده است. همینطور در جایی دیگر هم از حضرت به عنوان لیله القدر نام می برند. نظر به اینکه تمام تقدیرات عالم در ظرف وجود مقدس حضرت شکل می گیرد. «اِنّا اَنزَلنَاهُ فِی لَیلَة القَدرِ»، ظرف نزول قرآن، در اینجا حقیقت ولایت است. کتاب مبین که وجود مقدس امیرالمومنین باشد، در این صورت، حقیقت ولایت امیرالمومنین نیز در این ظرف تنزل پیدا کرده است.

گویا اگر لیله القدر نبود، این لیله مبارکه هم طبیعتا نمی بود و نه کتاب نازل می شد نه ولایت امام. یکی از شئون مقام غیب حضرت زهرا سلام الله علیها، این است که حقیقت کتاب و حقیقت ولایت امام علیه السلام در این ظرف تنزل پیدا کرده است، یکی از خصوصیات لیله مبارکه این است که کتاب مبین در این ظرف نازل شده است. دومین خصوصیت لیله مبارکه این است که هر امر حکیمی در این شب، تفصیل و تفریق پیدا می کند؛ این امر حکیم چیست؟ حضرت فرمودند: «يَخْرُجُ مِنْهَا خَيْرٌ كَثِيرٌ »(2) حکمت خیر کثیر است «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيرا»(بقره/269) آن حقیقت حکمت که تمام حکمت ها در عالم از او ناشی می شود، آن حقیقت حکمت در ظرف وجود مقدس حضرت زهرا تنزل پیدا می کند و بعد تفصیل پیدا می کند.

آن امر حکیمی که در این ظرف نازل می شود بعد تفصیل پیدا می کند چیست؟ «فيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكيم » وقتی تفصیل پیدا کرد حالا در عالم ما تنزل پیدا می کند. در این ظرف آن حقیقت حکمت تفصیل پیدا می کند بعد در عالم ما نازل می شود. این حکمت چیست؟ اولا خیر کثیر است؛ خیر کثیر در وجود حضرت تنزل پیدا می کند و در وجود حضرت تفصیل پیدا می کند و سپس منتشر می شود. قسمت عجیب آن این است حضرت فرمودند امر حکیم یعنی «فَرَجُلٌ حَكِيمٌ وَ رَجُلٌ حَكِيمٌ وَ رَجُلٌ حَكِيم » این امر حکیم ائمه علیهم السلام هستند که یکی بعد از دیگری در ظرف وجود حضرت زهرا نازل می شوند.

حقیقت حکمت الهی در امام تجلی می کند و امام صاحب آن امر حکیم است بلکه خود کلمه حکمت است و این امر حکیم در وجود مقدس حضرت زهرا تنزل پیدا می کند و تفصیل و تفریق پیدا می کند. لذا حضرت زهرا سلام اللع علیها ظرف نزول همه حقایق غیبی و ظرف نزول کتاب و ظرف نزول ائمه علیهم السلام است. ظرف نزول ولایت امیرالمومنین است. «إِنَّا أَنْزَلْناهُ» هم کتاب مبین در این ظرف نازل شده هم حقیقت امر حکیم در ظرف وجود مقدس حضرت زهرا تفریق پیدا می کند و بعد وارد عالم ما می شود. ائمه علیهم السلام که هر کدام رجل حکیم اند در این ظرف تفریق پیدا می کنند.

تجلی مقام حضرت زهرا سلام الله علیها در سوره نور

یکی از آیات دیگری که به معنایی غیب حضرت زهرا و نسبت این غیب را با ائمه علیهم السلام و با تمام حقایقی که به انبیاء و همچنین نبی اکرم عطا شده بیان می کند و با همان بیان نورانی قرآن، پرده برمی دارد آیات سوره مبارکه نور است؛ «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَوةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ  الْمِصْبَاحُ فىِ زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنهَّا كَوْكَبٌ دُرِّىٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَ لَا غَرْبِيَّةٍ يَكاَدُ زَيْتهُا يُضىِ ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلىَ  نُورٍ يهَدِى اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكل شىَ ءٍ عَلِيم»(نور/35).

امام رضا علیه السلام در بیان آیه فرمودند: «هُدَى مَنْ فِي السَّمَاءِ وَ هُدَى مَنْ فِي الْأَرْض »(3) یعنی تمام عوالم با نور الهی به سمت مقصد هدایت می شوند، لذا به سمت خدای متعال سیری دارند «یُسَّبِحُ لِلّهِ مَا فِی السَمَاوَاتِ وَ مَا فِی الَارضِ»(تغابن/1)، تمام عالم در هدایتشان با نور الهی هدایت می شوند و وقتی خدای متعال نور الهی را بیان می کند که چطور در عوالم تحقق و تنزل پیدا کرده است، عوالمی را ذکر می کند که مشتمل بر سه مرحله تنزل می باشد؛ نخست «مَثَلُ نُورِهِ» نور یک مثل دارد، لکن در توحید صدوق فرمود: مثل نور، وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است، ایشان مثل نور خداست.

در این مقام امیرالمومنین و رسول گرامی اسلام دارای حقیقتی می باشند. چنانچه رسول گرامی اسلام فرمودند، من و علی یک نور بودیم در صلب عبدالمطلب از هم جدا شدیم، بعد فرمودند این مَثَل نور، مثل چراغدانی است که چراغ هایی در او برافروخته شده است، چراغها از یک روغن زیتون صافی، شعله می گیرند که خود آن، درخت زیتون و روغن این درخت را هم توصیفات عجیبی کرده اند که مجال بیان نیست. می رسد به جایی که این انوار نازل می شوند «نُورٌ عَلىَ  نُورٍ» فرمود مَثَل نور الهی نبی اکرم اند مشکات آن در یک روایت قلب نبی اکرم است، در روایت دیگری فرمودند وجود مقدس فاطمه زهراست که همان قلب نبی اکرم است. مشکات، چراغدانی است که وقتی نور نبی اکرم می خواهد در عوالم تنزل پیدا کند در این چراغدان تنزل پیدا می کند. اگر این چراغدان نباشد این نور در عالم ما نازل نمی شود و این نور الهی در نبی اکرم متمثل می شود و در این مشکات تجلی پیدا می کند، که به تعبیری شاید این مثل هم نبی اکرم و هم امیرالمومنین باشند.

در کجا تنزل پیدا می کنند؟ در همه عوالم، از قبیل عالم ملائکه، عوالم بالاتر و عوالم مادون آن. نور الهی در نبی اکرم نه در عالم ارض تمثل پیدا می کند؛ حضرت قبل از این که در عالم ارض بیایند «مَثَل نُورِه» می باشند. چراغدان هم وجود مقدس حضرت زهراست که هم نور نبوت نبی اکرم، هم تمام انوار در ایشان تنزل پیدا می کنند. «مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَوةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فىِ زُجَاجَةٍ» این دو مصباح در روایات به وجود مقدس امام مجتبی و سیدالشهداء علیهما السلام تأویل شده اند. دو چراغی که عالم با این دو باید روشن بشود، در این چراغدان تجلی پیدا می کنند. دیده اید چراغدانی بوده که در بین آن شعله ای می باشد، فرض کنید فتیله ای روشن می کردند و حبابی روی آن می گذاشتند که این حباب هم محافظ این شعله بوده و هم این نور را تجلی می داده است. فرمودند: «زجاجه» وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند. این نسبت حضرت زهرا با نبی اکرم و امیرالمومنین و با جمیع اهل بیت است. در روایتی هم زجاجه به امیرالمومنین تفسیر شده است که آن هم نکته ای در بر دارد.

در ادامه، این نور تنزل پیدا می کند، تا اینکه فرمودند: «إِمَامٌ مِنْهَا بَعْدَ إِمَام ». لذا چراغ هایی که در عالم روشن می شوند، ائمه ای هستند که از مسیر حضرت زهرا در این چراغدان در عالم تجلی می کنند و اگر این چراغدان نبود ظرفی برای تجلی انوار ائمه نبود. چراغهایی که در عالم برافروخته می شوند «فِی بُیُوتٍ» در خانه هایی قرار می گیرند، که این خانه ها بیت های انبیاء هستند. یعنی تمام انوار هدایتی که در خانه های انبیاء نازل می شده، که مقصود از خانه های انبیاء فقط خانه جسمانی ایشان نبوده است و یک مصداق خانه های انبیاء، جسم خودشان بوده که انبیاء در این عالم ظهور پیدا می کنند که نور انبیاء در این خانه ها تجلی می کند.

بیوت انبیاء خانه های نبوتشان است. بیوتی است در عالم که اگر کسی وارد آن بیوت شد در سلامت است « رَّبّ  اغْفِرْلىِ وَ لِوَالِدَىَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَيْتىِ  مُؤْمِنًا وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ لَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبَارَا»(نوح/28) آیه از بیان حضرت نوح می باشد و مقصود خانه گلی نیست. تمام امت مومن حضرت وارد بیت النبوه حضرت می شوند. بیوتی که نور الهی در او تنزل پیدا می کند و یکی هم خانه های ائمه علیهم السلام در این عالم است؛ جسمشان، حرمشان، بیت امامتشان است که کسی وارد آن بیت امامت بشود به حقیقت ولایتشان راه پیدا می کند.

رابطه انبیاء با حضرت زهرا سلام الله علیها

رابطه انبیاء با حضرت زهرا چیست؟ نور الهی در نبی اکرم متمثل می شود و در مشکات حضرت زهرا تجلی پیدا می کند و در بیوت انبیاء به ظهور میرسد. یعنی تمام خانه های انبیاء ذیل حضرت زهرا تعریف می شوند. تمام انوار هدایتی که در خانه های انبیاء نازل می شده و اولیاء الهی در طول تاریخ مومنین و موحدین با این چراغ در عالم حرکت می کردند و به سمت خدا می رفتند. هر گشایشی برای مومنی حاصل می شده است، اگر در عالم فتوحات معنوی و باطنی ای ظاهر می گشته و درهایی به سوی مقام معرفت و محبت به سوی عالم غیب الهی به رویشان باز می شده و مشاهداتی پیدا می کردند از جمله نورانیت عقل، تمام در ذیل خانه های انبیاء بوده و آنچه از حقیقت کتاب و ایمان در خانه های انبیاء نازل می شده از مسیر مشکات نبی اکرم نازل می شده و هیچ پیامبری زیر نظر معلمی قرار نگرفته است الا از مسیر نبی اکرم.

این آیه فوق العاده نورانی، مسیر جریان هدایت در عالم را به خوبی توضیح می دهد. خیلی این مثل عظمت دارد، خیلی تعاریف عجیبی است. هر کسی نمی تواند به این نوری که از مسیر حضرت زهرا در این عالم تنزل پیدا می کند راه پیدا کند «يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاء». وقتی خدای متعال وحی نبی اکرم را می خواهد توضیح بدهد آن وحی فوق العاده ای که من گمان می کنم آن وحی ای است که واسطه و رسولی هم در میان نیست، مستقیم خدای متعال با حضرت تکلم کرده و به او وحی کرده؛ می فرماید: «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْري مَا الْكِتابُ وَ لاَ الْإيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّكَ لَتَهْدي إِلى  صِراطٍ مُسْتَقيم »(شوری/52)، ما با شما وَحیَاً تکلم کردیم و در این تکلم کلمه روح را به شما عطا کردیم. اگر این کلمه به شما عطا نمی شد، حقیقت ایمان و کتاب به شما عطا نشده بود. تمام آن حقایق به شما عطا شده، ما کتاب را نوری قرار دادیم، حقیقت کلمه روح را نوری قرار دادیم که هرکدام از بندگان خودمان را که بخواهیم با آن هدایت می کنیم.

«نُورٌ عَلیَ نُورٍ یَهدِی اللهُ مِن نُورِهِ» نور کتاب در قلب نبی اکرم نازل شده و خدای متعال هر کسی را بخواهد در عالم هدایت کند هدایت می کند، لکن اگر کسی خدا بخواهد، به نور امام زمان راه پیدا می کند. روایت است حضرت امیر با آن بنده خدا گفتگو می کردند به جایی رسیدند حضرت فرمودند «إطفِ السِّرَاجَ فقَد طَلَعَ الصُّبْح »، حقیقت آشکار شد شمع را خاموش کن، وقتی رسیدی دیگر رسیدی. کسی به امام رسید «قد طلع الصبح» آن لیله القدری که اگر کسی با او سیر کند می رسد به مطلع الفجر و صبح برایش طلوع می کند. نمی خواهم قرآن را تأویل کنم چون بی خودی تأویل کردن جرم است؛ ولی آن حقیقت لیله القدری که اگر کسی با او سیر کند به طلوع صبح یعنی به امام می رسد؛ انوار آن ائمه در این چراغدان تنزل پیدا می کند. اگر کسی بخواهد برسد، باید از آنجا امداد بشود «يهَدِى اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكل شىَ ءٍ عَلِيم».

نتیجه اینکه وجود مقدس فاطمه زهرا آن گوهری است که خدا او را تنزل داده است. لذا بحث پردامنه ای هم در تشریفات تنزل حضرت در این عالم است که روایتش در امالی مرحوم صدوق آمده که با چه تشریفاتی حضرت نازل شده است که آن هم باید بحث بشود. همه ائمه با یک تشریفات خاص نازل شدند، مومن هم با یک تشریفات خاص نازل می شود. ولی تشریفات تنزل حضرت زهرا تشریفات خاص تری است.

تشریفات خاص نزول حضرت زهرا سلام علیها در دنیا

یک روایتی در معانی الاخبار مرحوم صدوق دارد من از آن روایت این جمله را بگویم؛ اینطوری استظهار می کنند که وقتی ائمه می آمدند از طریق اصلاب پاک به ارحام پاک؛ در زیارت نبی اکرم آمده «وَكَّلْتَ لِصَوْنِهِ وَ حَرَاسَتِهِ وَ حِفْظِهِ وَ حِيَاطَتِهِ مِنْ قُدْرَتِكَ عَيْناً عَاصِمَة» برای نگهبانی او از این که کسی دست به آن پیدا نکند چهار چیز اتفاق افتاده است؛ دیدبانی از قدرت خودت برای او قرار دادی که در این سیر او را محافظت و نگهبانی می کند تا به عصمت او دستی نخورد. «عَيْناً عَاصِمَةً حَجَبْتَ بِهَا عَنْهُ مَدَانِسَ الْعَهْرِ وَ مَعَايِبَ السِّفَاح » هیچ آلودگی ای در این سیر پیامبر تا از اصلاب و ارحام بیاید در این عالم متولد شود او را لمس نکرده چون می خواهد پاک ترین حقایق عالم باشد.

خدای متعال یک دیدبانی می گذارد، شیاطین به هیچ وجه در نقل و انتقالی که پیدا می کنند اهل بیت، انبیاء، حتی در باب اوصیاء انبیاء در روایت آمده، هیچ دست ناپاکی نمی خورد و پاک در این عالم می آیند. نبی اکرم وقتی متولد شدند در همین زیارت است «بِأَنْ كَشَفْتَ عَنْ نُورِ وِلَادَتِهِ ظُلَمَ الْأَسْتَارِ وَ أَلْبَسْتَ حَرَمَكَ بِهِ حُلَلَ الْأَنْوَار» وقتی متولد شد پرده های تاریکی از عالم برداشته شد. حُلّه های نور بر کعبه پوشانیده شد. ائمه اینطوری اند ولی در باب حضرت زهرا تنزل ایشان یک تشریفات خاصی دارد. من از روایات معانی الاخبار مرحوم صدوق اینطور می فهمم که حضرت فرمودند نورش قبل از خلقت حضرت آدم بود و من وقتی از صلب آدم آمدم در دنیا خدا اراده کرد که نور او از طریق من وارد دنیا شود، گویا از اصلاب هم اصلا منتقل نشده و مستقیم آمده در صلب نبی اکرم، خیلی عجیب است!

این نور چطوری به این عالم منتقل شد؟ نبی اکرم آمدند به دنیا بعد که آمدند به دنیا خدای متعال مستقیم نور حضرت زهرا را در صلب نبی اکرم قرار داد آن هم چطور؟ در چند مرحله، یک مرحله حضرت رفتند معراج در معراج مقامات انبیاء را پشت سر گذاشتند، امام جماعت انبیاء شدند در آسمان چهارم. رفتند تا آن مقامی که دیگر خلوت خانه ای بوده، جبرئیل هم نبوده است. آنجا خدای متعال یک هدیه ای به نبی اکرم عطا کردند که میوه شجره طوباست. این شجره خودش چیست؟ روایات عجیبی دارد. نور حضرت زهرا از طریق آن میوه شجره طوبی به نبی اکرم منتقل شده این یک مرحله است.

بعد آمدند در عالم و برای تتمیم این نور در روایات است که چهل شب حضرت از حضرت خدیجه دوری کردند. هر شب حضرت دیگران را سر سفره دعوت می کردند شب چهلم جبرئیل مائده بهشتی آورد و فرمود کسی نباید با شما شریک شود مابقی مائده هم برگشت به عالم بالا. در یک روایت عجیبی در همین معانی الاخبار است جبرئیل آمد سلام الهی را رساند، سیبی آورد و عرضه داشت این هدیه خدای متعال به شماست. حضرت این هدیه را خیلی گرامی داشتند به قلب و سینه خودشان چسباندند. جبرئیل گفت خدای متعال فرموده است این میوه را تناول کنید. این اخبار غیبی است که به ما گفتند. وقتی نبی اکرم این میوه را شکافتند یک نوری از آن ساطع شد «فَفَزِعْتُ مِنْه »(4) به حضرت یک حالتی دست داد؛ شگفتی و تعجب. جبرئیل گفت که خدای متعال می فرماید تناول کنید و نگران نباشید. حضرت این میوه را تناول کردند و نور حضرت زهرا تتمیم شد در وجودشان.

البته اینها روایات است و باید معنا هم بشود، برای غیرش هم نباید خواند. به غیرش بگویید اسرار را مفت حراج کردن است. دیده اید آدم اگر در بیابان دُرّ ریخته باشد رویش پا می گذارد و قدر آن را نمی داند؛ این معارف دُرّ است. اگر به غیر از اهلش بگویید پا رویش می گذارد.

و بعد منتقل شد به حضرت خدیجه سلام الله علیها. حضرت می آمد در خانه می دید با فرزند در رحم حرف می زد، می فرمود با من مأنوس است. وقتی می خواست متولد بشود زنان مکه نیامدند نباید هم بیایند. زنان بهشتی آمدند و با آن آداب و تشریفات و حله های بهشتی و کوثر و فرمود نوری از حضرت همه بیوتات مکه را روشن کرد و هیچ نقطه ای در شرق و غرب عالم نمانده بود که نور حضرت آنجا را روشن کرده بود. یک نوری از حضرت ساطع شد به عالم ملائکه که ملائکه تا به حال این نور را ندیده بودند. اینها باید معنا بشود. تشریفات تنزل حضرت در این عالم هم تشریفات خاص است لذا حضرت در آن حدیث گفتند که حوراء انسیه است. لباس بشر هم که می پوشد با بقیه بشرها فرق دارد.

إن شاء الله خدای متعال ابواب معرفت حضرت را به روی ما باز کند و عیدی ما را در این روز راه یافتن به مقامات حضرت، راه یافتن به نور امام زمان سلام الله علیه که نور حضرت زهرا از طریق ایشان در عصر ظهور تجلی می کند و عالم را روشن می کند، قرار دهد. در این روز عزیز که آن واقعه تکرار می شود -من همیشه عرض کردم خورشید یکی بیشتر نیست ولی هر روز یک طلوع جدید دارد، طلوع امروز غیر از طلوع فرداست- واقعه تولد حضرت زهرا یک بار بیشتر در عالم نبوده ولی هرسال یک تجلی از آن تکرار می شود که راه باز می شود برای این که انسان به آن حقیقت برسد. ان شاء الله خدای متعال در این فرصت ها به ما توفیق بدهد و به برکت دعای امام زمان یک فتوحاتی برای ما شود تا یک راهی برای رسیدن به این حقایق باز بشود و در حجاب نمانیم و از این دنیا بیرون برویم «مَنْ كانَ في  هذِهِ أَعْمى  فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى »(إسراء/72) این فرصت عالم دنیاست که فرصت رسیدن به این انوار است البته وقتی رسیدی در عالم بعد تکمیل می شود و به کمال این حقیقت راه پیدا می کنی.

پی نوشت ها:

(1) تفسير فرات الكوفي، ص: 581

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 479

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 115

(4) معاني الأخبار، النص، ص: 396