نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

دستاوردهای اجتماعی اربعین و راه حفظ آنها در برنامه مخاطب خاص/ تلاش دشمن برای از بین بردن اجتماع حول الامام

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 10 آبان ماه 97 است، که در ایام اربعین سیدالشهداء در برنامه مخاطب خاص از کربلای معلی ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ اربعین دارای دستاوردهای اجتماعی است که اولین دستاورد آن تجمع حول امام است، نماد کنار رفتن سوء ظن ها، غیبت و عیب جویی ها است، رنگ پوست کنار می رود، در واقع آن چیزهایی که شیطان و اندیشه های ناسیونالیستی بزرگش می کنند رنگ می بازد. همانی که امام حسین علیه السلام برایش قیام کردند. دشمن می خواست فسادی به پا کند و مردم را از دور امام پراکنده کند، بعد هم به جای رابطه با امام یک روابط دیگری بگذارد. اما عاشورا جمع و جامعه حول امام می سازد و آن چیزهایی که شیطان رویش دست می گذارد را محو می کند. دشمن نمی تواند ببیند و تلاش می کند این را بهم بزند. فاسق هایی تلاش می کنند که با خبرهای دروغ این تجمع را متلاشی کنند. اما ما مومنین باید جلویش را بگیریم و مراقب باشیم. ما باید این را بسط و گسترش بدهیم، یعنی سعی کنیم زندگی مان را حول این نوع رابطه شکل بدهیم. البته اربعین یک دستاوردهای باطنی هم دارد که آنها هم فردی نیست. مردمی که اینجا می آیند حالاتی پیدا می کنند که این حالات مثل ظروف متصله است. یعنی ثوابشان به هم منتقل می شود چون همدیگر را دوست دارند. پس برکات معنوی هم که در اربعین می آید برکات مشاع است و همه در ثواب هم شریکند. راه حفظ دستاوردهای اربعین برنامه ریزی اجتماعی است، راه حفظ فردی آن هم مراقبه دائمی است که مبادا خطوات شیطان در زندگی ما بیاید که اگر آمد از امام غافل می شویم.

دستاورد اجتماعی اربعین

سوال: حاج آقای میرباقری اربعین تمام شد، امیدوارم که عمری باشد و خدا به شما عمر با عزت و طولانی بدهد. به من حقیر و همه رفقا و همکاران و دوستانم و همه بینندگان هم توفیق دهد که اربعین سال دیگر را هم ببینیم. سرمایه اربعین، سرمایه ای است که در ظاهر اگر هم نگاه بکنیم با همه شیرینیش سخت بوده و این مردم آمده اند با پای پیاده خودشان را رساندند کنار امام حسین تا زیارت اربعین که از نشانه های مومن است به جا آورند و برگردند. دوست دارم این حال خوش و این سرمایه ته این کیسه بماند. به تعبیر آن پیر غلام امام حسین که می گفت باباجان بپا این کیسه را راه زنها و قطاع الطریق نبرند! چه کنیم این سرمایه از دست نرود و چه کنیم مشمول این فراز وداع زیارت ائمه بشویم که «اجْعَلُونِي مِنْ هَمِّكُم»  و «صَيِّرُونِي مِنْ حِزْبِكُم » ما را در حزبتان به حساب بیاورید و ما را در این سیر قرار بدهید.

جواب: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . اول یک مروری کنیم و ببینیم دستاوردهای اربعین چه بوده است. اربعین یک دستاورد اجتماعی دارد. این جمع مومنینی که آمده اند و آنهایی که زحمت کشیده اند که این جمع شکل بگیرد از مردم بزرگوار عراق گرفته تا مردم ایران و سایر جوامع. من حتی به نظرم می آید این دستاورد تاریخی است، یعنی یک آدم هایی در این عبادت شریکند که شاید قرنها قبل زندگی می کردند. آنها یک سنگ دانه هایی را گذاشتند که این اتفاقات دارد می افتد. به نظرم می آید این یک کار جمعی و تاریخی جامعه مومنین است که همه در آن شریکند.

اولین دستاورد جمعیش به نظر من تجمع حول الامام است. یعنی قلوب به هم نزدیک می شود. شیطان روی یک اموری دست می گذارد برای این که انسان را از امام جدا کند. پس او می آید غیر از امام یک عواملی را طرح می کند. خدای متعال در قرآن می فرماید که ما شما را با رنگ ها و زبان های مختلف آفریدیم، اما این برای شرافت نیست. نه زبان شرافت می آورد، نه رنگ شرافت می آورد و نه خصوصیات فیزیولوژیک، اینها شرافت نمی آورند، بلکه «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ »(حجرات/13). تقوا یعنی با امام راه رفتن، «اتقی» یعنی آنی که بیشتر با امامش همراه است. پس یک معیار برای شرافت هست آن هم همراهی با امام است. شیطان در قبال او می آید این معیارهای رنگ، زبان، نژاد و جغرافیا را بزرگ می کند. اتفاقا وقتی بزرگ می کند حولش اتفاقات بدی می افتد.

تلاش کفار برای از بین بردن اجتماع حول امام

اول سوره حجرات این است که «لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»(حجرات/1)، مومنین از رسول خدا جلو نیوفتید بلکه شما باید دنبال سر او حرکت کنید. بعد می فرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ»(حجرات/7)، پیامبر خدا در بین شماست، او رسول است و از طرف خدا حرف می زند. کدامتان هستید که از طرف او رسالتی دارید؟! شما حرف دلتان را می زنید! او که نباید دنبال شما برود. «لَوْ يُطيعُكُمْ في  كَثيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ» اگر بنا باشد که او دنباله روی شما بکند شما به رنج می افتید.

پس همه باید دنبال رسول حرکت کنید و صدایتان را از صدای رسول بالا نیاورید. در جامعه همه حرفها باید ذیل رسول باشد و هیچ آواز و ایده و فلسفه ای بالا دست کلام امام نباشد. همه صوت ها و حرفها باید زیر دست امام باشد. بعد در اواخر سوره می فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُم »(حجرات/10) سعی کنید کاری کنید که روابطتان بر مدار صلاح برود و فسادانگیزی نکنید. چیزی که شما را اخوت کرده همین ایمان است و ایمان حب الامام است. دیده اید پدر خانواده محور تجمع خانواده است و تا هست دور هم جمع اند، او که می رود تفرق پیدا می شود؛ می گوید شما مومن ها باید حول امامتان جمع بشوید و مواظب باشید چون شما برادر هستید. پس سعی کنید روابط برادرانه را اصلاح کنید.

بعد یک هشدارهای عجیبی می دهد و می فرماید: «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا»(حجرات/6)، مومنین اگر یک فاسقی خبر آورد تبین کنید و زود به جان هم نیوفتید. فاسق آنی است که از مدار امام جداست. او طراحی می کند و توطئه می ریزد تا جامعه مومنین را به هم بریزد. یعنی تجمع حول امام را به هم بزند و عرب و عجم درست کند، ترک و فارس درست بکند. اصلا آن چیزهایی که می تواند در عرض امام خود نمایی بکند و شیطان رویش دست می گذارد همینهاست. عصبیت ها را شیطان تحریک می کند تا دعوایی در جامعه مومنین بیاندازد.

خداوند می فرماید: شما برادرید، مواظب باشید یک فاسقی خبر آورد بروید ببینید راست می گوید یا نه؟ بد است آخر، جامعه مومنین دارند حول امام حسین علیه السلام جمع می شوند بعد یک روزنامه دروغگویی در عربستان یا ایران یک حرفهای دروغی می زنند که فلان جا در شمال چه اتفاقی افتاد! او می گوید در عراق ایرانی ها رفتند و به حدود نوامیس عراق تعدی کردند، آنها می نویسند در ایران برادران عراقی آمدند و چه کارهایی کردند! دروغ است آقا، شما بروید مسافرت های توریستی را ببینید چه اتفاقاتی در آن می افتد، بعد این اتفاق عظیم و مطهر را متهم می کنید! یک دادگاه هم اینها را محاکمه نمی کند! چرا یک مشت روزنامه روزمزد از این حرفها می زنند؟!

«إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا»، اینها فاسق اند. اینها نه اینکه عملشان فسق باشد بلکه خودشان فاسق اند و می خواهند وحدت مومنین را به هم بزنند. آنها می خواهند این جبهه مقاومت شیعی را به هم بزنند. ما را می خواهند به هر قیمت ذیل آمریکا قرار بدهند. آنها می خواهند وقتی این جبهه مقاومت متلاشی شده و وحدتمان به هم خورد، آدم های متفرق بیاوریم و ذیل دشمن حرکت بکنیم.

پس اول سوره این است که بر محور رسول جمع بشوید و جلوتر از او نیوفتید. دنبال این نباشید که او دنبال سر شما بیاید بلکه شما همه تان دنبال او حرکت کنید. بعد می فرماید شما مومنین حول امامتان برادرید، پس سعی کنید این رابطه برادری را اصلاح کنید. بعد می فرماید یک عده ای هستند که فاسق اند و می خواهند بین شما را به هم بزنند، پس خبری آوردند اما شما با شنیدن این خبر زود به هم نیوفتید، بلکه بروید تبین کنید ببینید راست می گویند یا نه! مبادا یک موقع آنها شما را به جان هم بیاندازند بعد ببینید خبری نبوده است!

بعد می فرماید: «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا»(حجرات/9)، اگر دو تا طایفه مومنین نزاعشان به قتال کشید، بینشان صلح کنید. یعنی این فاسقین تا قتال جامعه مومنین را می برند و نمی گذارند با هم متحد باشند. آنها نمی گذارند حول امامتان جمع بشوید پس شما حواستان را جمع کنید. این دستورهای اخلاقی هم که سوره می دهد همه در این فضا و ذیل این هاست. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة»(حجرات/10)، «لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْم »(حجرات/11)، مبادا همدیگر را مسخره کنید. عرب به عجم، عجم به عرب، مزاح و جوک درست کنند، این حرفها چیست؟! همین ها جامعه مومنین را به هم می زند. مبادا اقوام همدیگر را مسخره کنند. خانم ها به جان هم نیوفتند تا به هم دیگر عیب و ایراد بگیرند!

بعد می فرماید: «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإيمان »، عیب جویی نکنید و با لقب های بد همدیگر را صدا نزنید. ببینید همین چیزهای کوچک می تواند وحدت مومنین را به هم بزند. این سوره ای است که دعوت به حول الامام می کند، از توطئه های دشمن خبر می دهد، از اخوت ما صحبت می کند اما می گوید مواظب باشید چون می خواهند شما را از حول امامتان متفرق کنند و اگر متفرق کردند هر کدام خدایی درست می کنند. بعد می گوید مواظب باشید برای این که تفرق پیدا نکنید همدیگر را استهزاء نکنید، مبادا عیب جویی کنید، مبادا با القاب زشت همدیگر را صدا بزنید.

بعد می فرماید: غیبت همدیگر را نکنید و سوء ظن به همدیگر نداشته باشید، «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ»(حجرات/12). چرا ایرانی به عراقی و عراقی به ایرانی سوء ظن دارد. این سوء ظن برای همان فاسقی است که می خواهد دعوا درست کند. آن که محور فسق است در عالم می خواهد تجمع مومنین را به هم بزند و همه را فاسق کند. چون اگر حول امامشان تجمع داشته باشند که فاسق نمی شوند. فاسق می آید و سوء ظن درست می کند. پس این حول این جریان است و فاسق می خواهد وحدت حول امام و اخوت تان را به هم بزند. شیطان این کار ها را می کند که ما را از امام مان جدا کند تا با هم دعوا پیدا می کنیم و عرب و فارس درست شود.

اربعین، نماد اجتماع حول امام و تلاش دشمن برای از بین بردن آن

اربعین نماد این است که سوء ظن ها کنار می رود، غیبت و عیب جویی ها کنار می رود، رنگ پوست کنار می رود، در واقع آن چیزهایی که شیطان بزرگش می کند، آن چیز هایی که اندیشه های ناسیونالیستی بزرگش می کنند رنگ می بازد. عراقیها واقعا به ما احترام می کنند من نمی توانم بعضی قصه هایش را بگویم که ببینید چقدر واقعا در حق ما لطف می کنند و ما چقدر به اینها عشق می ورزیم. این اربعینی که گذشت همه اینها را ثابت کرد. شیاطین و ایادی شان حتی در جامعه عراق و ایران و غربگراها اصلا نمی توانند ببینند تجمعی غیر از جریان توسعه غربی پیدا بشود. به توریسم خدمت می کنند اما به زائر امام حسین خدمت نمی کنند.

سوال: امام حسینی ها اینگونه نیستند. امام حسینی ها مصدر هر کار خیری اند.

جواب: خدای متعال در سوره حدید می فرماید: «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا»(حدید/7)، به خدا و رسول ایمان بیاورید و انفاق کنید، یعنی انفاق باید حول امام باشد. چه دلیل دارد که بگویید گرسنه ها باید سیر بشوند پس پول هیئت را به آنها بدهید در حالی که اگر همین مجالس روضه نبود قرن ها یک عده از مومنین پول های جیبشان را نمی دادند و این مجالس بر پا نمی شد. در این صورت ما هم یک مشت آدم سیر بی دین بودیم! این حرفها چیست که می زنید؟! هم باید به فقرا رسید و هم باید دلشان را احیا کرد. احیای دل مردم با این محافل است. اتفاقا اکثر اینهایی که می روند از طبقه کم درآمدند.

سوال: دقیقا همینطور است. شب اربعین که حضرت عالی هم مهمان ما بودید آقای مهندس فتاح رئیس کمیته امداد اینجا بودند. ایشان می گفتند من خودم می روم خانه های بسیاری از مددجوها و تحت پوشش هایمان سر می زنم، علی رغم مشکلات مالی ای که دارند وقتی می گوییم الان چه می خواهید تا برایتان فراهم کنیم می گویند یک زیارت امام رضا، یک زیارت امام حسین! یعنی او هزار تا مشکل دیگری دارد که لیست و احصاء بکند ولی می گوید زیارت امام حسین.

جواب: پس بحث این بود که ما چطوری دستاوردها را حفظ کنیم. عرض کردم ما اول ببینیم دستاورد چه هست چون گاهی اوقات ما از دستاوردها کوچک آن را می بینیم اما بزرگ هایش را نمی بینیم. دستاورد بزرگ تجمع حول الامام است، همانی که امام حسین علیه السلام برایش قیام کردند. دشمن می خواست فسادی به پا کند و مردم را از دور امام پراکنده بکند، بعد هم به جای رابطه با امام یک روابط دیگری بگذارد. او می خواست در خانواده، در جامعه، در صنوف و همه جا غیر امام را حاکم کند. اما عاشورا دارد جمع و جامعه حول امام می سازد و آن چیزهایی که شیطان رویش دست می گذارد از کثرت ها، رنگ، نژاد، قوم و ملیت همه را محو می کند. همه اینجا حول امام حسین اند، همه شیعه اند، همه مومن اند و در محبت امام حسین محبت می کنند، این بزرگترین دستاورد است.

دشمن نمی تواند ببیند و تلاش می کند این را بزند. فاسق هایی تلاش می کنند که با خبرهای دروغ این تجمع را متلاشی کنند. ما مومنین باید جلویش را بگیریم و مراقب باشیم. ما مومنین نباید بگذاریم در این تجمع دوباره تفرق پیدا بشود. ما باید این را بسط و گسترش بدهیم، یعنی سعی کنیم زندگی مان را حول این نوع رابطه شکل بدهیم. به نظرمن می آید مردم بزرگوار ایران خیلی مردم فهیمی هستند و واقعا از آنها انتظار هست که با این زائرین امام رضا که می آیند همین نوع برخورد محبت آمیز را بکنند. یعنی واقعا همین رابطه محبت آمیز را ادامه بدهیم و بگذاریم حفظ بشود.

سوال: مثلا من در فرودگاه دیدم بعضی از این آقاها وقتی این عراقی ها را می بینند می گویند این عراقی ها تهران را برداشتند! این نگاه، نگاه غلطی است. آنها مهمان ما هستند، مگر نمی بینید آنها چطوری اربعین از ما پذیرایی می کنند؟!

جواب: همین عراقی ها در این ایام چقدر به ما احترام می کنند و اصلا نمی گویند ایرانی ها کربلا را برداشتند! واقعا دو هفته مدارسشان و اداراتشان را در کربلا تعطیل می کنند. خیلی از شهرهای در راه یک هفته تعطیل می کنند چون می خواهند پذیرایی از ما کنند. آنها چرا نمی گویند این همه ایرانی اینجاست؟! ما که در نگاهشان همچین چیزی نه ندیدیم و نه شنیدیم. من می گویم این الگو باید در همه سال باشد. مردم بزرگوار عراق هم باید این را تعمیم بدهند و فقط به اربعین اختصاص نداشته باشد. ما هم باید سعی کنیم الگو برداری کنیم. الحمدلله مردم بزرگوار ایران انقدر با سلیقه اند و انقدر از این کارهای خوب الگوبرداری کرده اند، من موکب هایی که می بینم احساس می کنم همه اش الگوبرداری از موکب اربعین است. ببینید این سلیقه خوب باید گسترش پیدا کند و ما هم محبت کنیم.

آدم گاهی اوقات نمی تواند به کسی کمک کند ولی یک نگاه محبت آمیز می کند، یک لبخند می زند، یک دست می دهد، یک روبوسی می کند که کار همان کمک کردن را می کند. من می گویم از این دریغ نداشته باشیم، خانه هایمان را نمی توانیم باز کنیم اما با اخلاق خوب که می توانیم برخورد کنیم. سعی کنیم یک جوری با آنها برخورد کنیم که احساس ناامنی نکنند، احساس نکنند که العیاذ بالله ما می خواهیم به این برادرهای ایمانی خودمان که مهمان امام رضا هستند خلاف ادب بکنیم. خلاصه ما باید یک دستورالعملی برای گسترش روابط اربعینی درست کنیم، هم در جامعه خودمان، هم بین ملل و اقوام مختلفی که حول امام حسین علیه السلام جمع اند. پس این اولین دستاورد عاشوراست و این دستاورد اجتماعی باید حفظ بشود.

دستاورد باطنی اربعین

یک دستاوردهای باطنی هم داریم که آنها هم به نظر من فردی نیست. مردمی که اینجا می آیند حالاتی پیدا می کنند که این حالات شان مثل ظروف متصله است. یعنی ثوابشان به هم منتقل می شود چون همدیگر را دوست دارند. همین که همدیگر را دوست دارند و از عمل همدیگر خوششان می آید ثوابشان ثواب مشاع می شود. من اگر از نماز شب خواندن شما لذت ببرم و حسادت و شیطنت نکنم در ثواب نماز شما شریک می شوم. این به این معنی نیست که از ثواب شما کم کنند بلکه وقتی خدا می خواهد ثواب بدهد به من هم می دهد چون عمل شما را دوست دارم. به نظرم می آید که برکات معنوی که در اربعین می آید برکات مشاع است و همه در ثواب هم شریکند. یعنی می دانید چقدر ثواب اضافه می شود؟ مثل نماز جماعت است، که اگر ده نفر شوند انقدر ثوابش زیاد می شود که ملائکه نمی توانند بنویسند. بنابراین این دستاوردهای معنوی عظیمی که پیدا می شود ما باید حفظش کنیم.

تفاوت احوال آدم در نزد امام و در نزد دیگران

 سلام بن مستنیر از اصحاب امام صادق علیه السلام است و نقل می کند که ما در محضر امام بودیم که حمران بن اعین آمد و شروع کرد از حضرت سوالاتی کردن. سوالات متعددی کرد و مجلس با صفا و پرنوری شد. بعد به حضرت عرض کرد: آقا ما وقتی می آییم محضر شما «وَ أَمْتَعَنَا بِكَ أَنَّا نَأْتِيكَ فَمَا نَخْرُجُ مِنْ عِنْدِك »(؟)، از پیش شما بیرون نمی رویم «حَتَّى تَرِقَّ قُلُوبُنَا» الا این که قلب ما رقیق می شود و «وَ تَسْلُوَ أَنْفُسُنَا عَنِ  الدُّنْيَا» محبت دنیا از دل ما می رود. محضر امام اینطوری است و آدم را از دنیا بزرگتر می کند طوری که دنیا فراموش می شود و قلب رقت پیدا می کند. «وَ يَهُونَ عَلَيْنَا مَا فِي أَيْدِي النَّاسِ مِنْ هَذِهِ الْأَمْوَالِ»، پس همه اموالی که در دست دیگران است در نظر ما کوچک می شود که عظمت روحی بزرگی است. این حالت در ما پیدا می شود و این کمترین چیزی است که در محضر امام پیدا می شود. بعد ایشان گفتند: «ثُمَّ نَخْرُجُ مِنْ عِنْدِك » اما از پیش شما که می رویم وقتی با مردم رفت و آمد می کنیم و وارد تجارت می شویم دوباره حب الدنیا در دلمان می آید.

حضرت اول یک جوابی دادند که می خواستند با آن یک خرده آرامش کنند، پس گفتند: این ها همه ریشه اش در قلب است و حالات قلبتان است. «إِنَّمَا هِيَ الْقُلُوب »، این به قلبتان برمی گردد پس قلبتان گاهی سخت می شود و گاهی سهل، گاهی قلب رقیق است و گاهی سخت است. این سهولت و سختی قلب است که موجب تحول حال می شود.

بعد حضرت فرمودند: این سوالی که شما می کنید اصحاب وجود مقدس رسول الله هم مشابهش را از ایشان کردند. پس آمدند محضر نبی اکرم و به حضرت عرض کردند: آقا ما یک صفتی در مان هست که می ترسیم منافق باشیم. حضرت فرمودند: از چه می ترسید؟ گفتند: ما وقتی محضر شما می آییم شما ما را متذکر به آخرت می شوید، پس ما حالت رغبت به آخرت پیدا می کنیم، حالت خوف الهی درمان می آید و دنیا را فراموش می کنیم. پس زاهد در دنیا می شویم، گویا داریم بهشت و جهنم را می بینیم. اما وقتی می رویم در خانه هایمان همه چیز کم کم برمیگردد گویا هیچ خبری نبوده است! آیا ما منافق و دو رو نیستیم که پیش شما و پشت سر شما حالمان فرق می کند؟ حضرت فرمود: این نفاق نیست ولی «إِنَّ هَذِهِ خُطُوَاتُ الشَّيْطَانِ»، این همانی است که عرض کردم، یعنی شیطان یک زندگی ای درست می کند که همه اش خطوه است. یک رد پاهایی می گذارد از این راه می روی وقتی رفتی کم کم آنچه محضر امام بود از دستت می رود.

خطوه قدم پنهانی است. به قدم پنهانی که دزد بی سر و صدا می آید خطوه می گویند. شیطان یک ردپاهای پنهانی می گذارد که وقتی ما در آن رد پاها می رویم آرام آرام می بینیم از امام فاصله گرفتیم. در واقع شیطان یک دنیایی برای ما درست می کند که همه اش غفلت است. آنهایی که وارد بیت النور می شوند به امام می رسند، پس وقتی می روند بازار، بازارشان هم می شود مسجد، «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّه»(نور/37) . این بازاری که من را از خدا غافل می کند پیداست یک جوری چیده شده که دیگر رنگ امام ندارد. این همان خطوات شیطان است. حیات را شیطان یک جوری می چیند که رنگ امام ندارد. او دنیاگرایی را گسترش می دهد، میخوری از خدا غافل می شوی، میخوابی در بازار می روی، در حالی که اگر حول امام یک جامعه ای شکل بگیرد بازارش هم مسجد است.

خطوات الشیطان یعنی این، یعنی در زندگی تان ردپای شیطان است، بگردید رد پای شیطان را در زندگی تان پیدا کنید. این نفاق نیست ولی اگر ردپای شیطان در زندگی تان نبود چرا وقتی می روید بازار باید غافل بشوید؟ اگر رد پای شیطان در خانه ات نباشد چرا خانه باید غفلت بیاورد؟ خانه ای که رنگ امام دارد مسجد است. بازاری که رنگ امام دارد مسجد است.

حضرت این را هشدار می دهند و بعد به آنها اینطوری فرمودند که ولی بخدا قسم اگر ادامه می دادید آن حالتی را که برای خودتان ذکر کردید و توصیف کردید، ملائکه با شما مصافحه می کردند. یعنی اگر انسان همه جایش در محضر امام باشد که باید اینطوری باشد به عالم ملائکه می رسد. شما وقتی می روید بیرون از من جدا می شوید، از عالم ملائکه جدا می شوید، چون شیطان برایتان یک دنیایی درست کرده که خطوات الشیطان در آن است. پس بازارتان رنگ شیطان دارد. بگردید اگر دیدید وقتی از محضر امام می روید در زندگی تان یاد امام کمرنگ می شود بدانید خانه تان رنگ امام ندارد. پس بروید این را درست کنید.

راه حفظ دستاورد های اربعین

راه اینکه انسان آنچه در محضر امام به دست می آورد برایش باقی باشد این است که انسان خانه و بازارش را مسجد کند. اگر بازارت هم مسجد شد همه جا محضر امام است. «عَلى  صَلاتِهِمْ دائِمُون »(معارج/23) اند چرا آدم آنی که در نماز به دست می آورد تا می رود در بازار از دست می دهد؟ چون بازار بر محور نماز نیست و ما اقامه صلاة نکردیم. «يُقِيمُونَ الصَّلاة»(مائده/55) یعنی یک خیمه ای درست می کنند که عمودش نماز است و بازارش هم ذیل این خیمه است. چون اقامه صلاة نکردی وقتی می روی بازار بازارت دیگر مسجد نیست. چاره این است که ما این خطوات الشیطان را از زندگی مان دور کنیم. حالا هم که نتوانستیم دور کنیم همین که یک خطوه آمد و یک ذره دلم سنگین شد برگردم و توبه کنم. یعنی هر قدمی که از امام جدا شدم یک رجوع به امام داشته باشم.

سوال: رجوع به امام چگونه است؟

جواب: با زیارت و با دعا و با اشک. من گاهی می گویم در هر غفلت یک ترک اولی از آدم سر زد که با یک اشک برای امام حسین درست می شود. مگر حضرت نفرمود اگر اشکت بر گونه ات جاری بشود خدا گناه کبیره ات را هم می آمرزد، چرا می گذارید روی هم جمع شود؟! چرا می گذاری حسابی آلوده بشوی بعد روضه بخوانی؟! چرا می گذاری یک سال بگذرد محرم بیاید و بعد آلودگی هایت را ببری؟! مگر هر روز نمی روی حمام، هر روز بنشین برای امام حسین اشک بریز. هر روز برو زیارت امام، هر روز پیوندت را با امام محکم کن، هر روز روایت بخوان، کلام امام را بخوان و ببین امامت از تو چه می خواهد.

بنابراین عرض من این است، راه حفظ دستاوردهای ما در اربعین این است که یک برنامه ریزی اجتماعی بشود، راه حفظ فردیش هم مراقبه دائمی است که مبادا خطوات شیطان در زندگی ما بیاید که اگر آمد از امام غافل می شویم.

پی نوشت:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 423