نسخه آزمایشی
شنبه, 01 ارديبهشت 1403 - Sat, 20 Apr 2024

برنامه مخاطب خاص و فتوحات عاشورا/ سیر با بلای حضرت و عبور از بلاهای اجتماعی

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 13 خرداد ماه 1400 است، که در برنامه مخاطب خاص ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ امام حسین علیه السلام با عاشورایی که به پا کردند، اوج بندگی خداوند را به جا آوردند و همین عاشورا هم سبب دستگیری از ما شد. سیدالشهداء در متن عظیم ترین بلا به عهد خودشان وفا کردند و باز هم خود را بدهکار به خداوند می دیدند اما کسی از خداوند در عهد با وفاتر نیست و به همین دلیل خداوند برای حضرت سفره و ضیافت بسیار بزرگی پهن کردند که نعمات و برکات فراوانی در آن موجود است. عاشورای حضرت مقدمه فتوحات حضرت بود و این فتوحات تا قیامت هم ادامه دارد. حتی ظهور امام زمان هم ثمره عاشوراست و این برکات انقلاب اسلامی هم به واسطه عاشوراست. ما هم اگر بخواهیم از برکات عاشورا بهره مند گردیم باید از متن بلا بگذریم و حضرت ما را از این بلا عبور می دهند و مراقب ما هستند تا پاک و موفق از این امتحان بیرون بیاییم.

نصرت مطلق عاشورا

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. نصرت الهی شامل سیدالشهداء و جبهه حضرت است و به همین دلیل مطلقا شکست در جبهه سیدالشهداء نبوده و نیست. در روایت دارد که در غروب عاشورا وقتی کار به قله خودش رسید و سیدالشهداء تنها شده بودند، نصر به کربلا مشرف شد؛ یعنی نصرت الهی بر قوای نصر الهی و ظاهرا و باطنا به سیدالشهداء پیغام داده شد که اگر می خواهید شما را پیروز می کنیم و همه چیز را هم به شما برمیگردانیم. مثل داستان حضرت ایوب، شما را در یک قله بالاتری می بریم و هیچ چیزی هم از مقامات شما کم نمی کنیم. در یک نقلی آمد که آن عهدنامه حضرت با خدای متعال هم برای حضرت آوردند که شما یک قراری با خدا دارید که قرار شهادت و شفاعت است. حضرت عرضه داشتند ما بر سر قرارمان هستیم و در گودی قتلگاه رفتند.

آن قله های عاشورا از این جا شروع شد و بعد هم ماجرای لگدمال شدن بدن مطهر حضرت که اصلا نمی شود بگویی و اصلا قابل توضیح نیست که چه اتفاقی در عالم می افتد. همه انگشت به دهان هستند. همه ارباب معرفت مقابل حضرت ابراهیم انگشت به دهان هستند که در وادی منا چه کرده و حضرت ابراهیم هم واقعا مقابل سیدالشهداء انگشت به دهان هستند.

واقعا همه اینها فتوحات است و شما جز جلوه فتح در کربلا چیزی نمی بینید. فتح چیست؟ اگر یک کسی به مقاصد خودش برسد و جبهه دشمن نتواند او را از مقاصد خودش باز بدارد فاتح است. حضرت در کربلا چه کار می خواستند بکنند؟ اگر کسی خیال کند حضرت دنبال حکومت زودرس بودند و می خواستند کوفه را فتح کنند و بعد هم از آنجا به شام بروند که حضرت ناکام بودند. اما اگر کسی توجه داشت که حضرت یک مقاصدی داشتند و به تمام مقاصدشان رسیدند و به تعبیر قرآن «إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبينا»(فتح/1) ما این کار را برای شما تمام کردیم. در آیه بعد هم می فرماید «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ»(فتح/2) اینها غنایم این فتح است.

خدای متعال چهار مورد از غنایم فتح را می گوید. بعد به جنودی که حضرت را امداد می کنند اشاره می کند «لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض »(فتح7) این فتح تا قیامت ادامه دارد ولی در همین دنیا خدای متعال می فرماید «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى  وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه »(فتح/28) که ما کار تو را تمام می کنیم و دین تو حاکم می شود. تو آمدی تا دینت حاکم بشود و این اتفاق هم می افتد. تو آمدی تا همراهانی بسازی «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّار»(فتح/29) تا می رسد به اینجا «مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجيلِ» یک یارانی کنار تو تربیت می کنیم که در تاریخ ضرب المثل کتب آسمانی هستند. می فرماید حتی در این مسیر فتح برای تو اگر یک مؤمنی در اصلاب کفار هم باشد ما این را بیرون می کشیم «لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُم »(فتح/25) که این آیه راجع به امیرالمؤمنین و راجع به ظهور هم تأویل شده است.

بعد هم اینها را در قله های بهشت می بریم. آغاز فتح از اینجاست «هُوَ الَّذي أَنْزَلَ السَّكينَةَ في  قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ لِيَزْدادُوا إيماناً»(فتح/4) در وسط صحنه های سخت ما ایمانشان را اضافه می کنیم و آرامشان می کنیم. سیدالشهداء در باطن کربلا می خواست خدا را بندگی کند شما قله ای در بندگی بالاتر از عاشورای سیدالشهداء نمی بینید. شیطان با این همه آدمی که در مقابل حضرت تجهیز کرده و با تمامی هجمه هایش حتی نتوانسته یک ترک اولی از سیدالشهداء بگیرد.

اوج بندگی سیدالشهداء

پس این یک وادی است که حضرت می خواستند بندگی را به قله برسانند و با خدا یک قراری داشتند که همه چیز را بدهند و بعد یک تعبیر عاشقانه هم از سر محبت و عشق بدهند و بعد هم خودشان را بدهکار بدانند و واله باشند. واله آن کسی است که همه چیزش را می دهد و بدهکار است. شیطان حتی نتوانست یک ترک اولی از حضرت بگیرد چنانکه گاهی انبیاء الهی هم یک ترک اولایی می کردند.

حضرت در قدم دوم می خواستند یک مقربانی درست کنند و یک سابقونی تربیت کنند «سارِعُوا إِلى  مَغْفِرَةٍ»(آل عمران/133) حضرت رفتند و راه را برای اهل مسابقه باز کردند. ایشان می خواستند یک عده «السَّابِقُونَ السَّابِقُون »(واقعه/10) در وادی خدا بیایند که اینها اهل بیت و قمر بنی هاشم و حضرت علی اکبر و حضرت علی اصغر هستند و می خواستند اصحابی مثل زهیر و حبیب تربیت کنند. آیا حضرت موفق نشدند؟!

یک استادی داشتیم که ایشان می فرمود حضرت شب عاشورا مهلت گرفت تا اینها را برای پرواز آماده کند و می آمد بالای سرشان که مبادا در آن صحنه سخت شیطان یک ترک اولا در لحظه آخر از آن ها بگیرد. می خواست یک اهل بیت تربیت کند که بار مصیبت عاشورا را به دوش بکشند و این پیام را به آن عالم ببرند. دشمن هم می خواست نقطه ضعف بگیرد ولی آیا واقعا توانست از اسرای کربلا یک نقطه ضعف بگیرد؟ حتی از دختر سه ساله هم نتوانسته بگیرد.

بعضی ها خیال می کنند که حضرت اینها را تربیت نکرده و در بلا فرستاده است! این محال است. امام می داند و به کسی بیشتر از ظرفیتش بار نمی کند. حضرت اینها را برای آن صحنه عظیم تربیت کرد و آن ها را برد و پیروزشان کرد. آیا اهل بیت سیدالشهداء پیروز نبودند؟ ممکن است یک کسی آن روز نگاه می کرد و می گفت که اینها اسیر هستند. یزید آن روزی که حضرت زینب سلام الله علیها را بردند، شروع به رجز خواندن کرد و حضرت گفت «كِدْ كَيْدَك »(1) هرکاری می خواهی بکن، تو موفق نیستی. ما موفق و پیروز هستیم. منتها پیروزی آن روز را حضرت زینب می دید. واقعا آنها پیروز بودند و آنها دارند کارشان را جلو می برند و شیطان مجبور است عقب نشینی بکند.

پس حضرت دارد با سر خودش یک کاروان را پیش می برد و از یک وادی عبورشان می دهد. از قله اش یک آدم هایی بیرون می آیند که در رفتارشان سراسر توحید دیده می شود. آیا حضرت در تربیت آنها موفق نبود؟ حضرت می خواست خودش بندگی کند و می خواست اصحاب و اهل بیتی تربیت کند و سفره ای پهن کرد که همه انبیاء بر سر آن مهمان هستند و خودش به آن نقطه ای رسید که «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة * ارْجِعي  إِلى  رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة * فَادْخُلي  في  عِبادي *  وَ ادْخُلي  جَنَّتي »(فجر/27-30).

همه دستگاه شیطان هم مقابل حضرت بودند و شیطان هرچه داشت با خود به عاشورا آورد چون می دانست اینجا اگر شکست بخورد کار تمام است. حضرت می خواست «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ» در غروب عاشورا حضرت گفت ما یک قرار شفاعتی بستیم و پای عهدمان هستیم. سید بن طاووس نقل می کند که سران جن محضر حضرت آمدند که شما بروید و کار را به ما بسپارید تا ما برویم کار اینها را تمام کنیم. حضرت فرمودند من خودم تواناتر هستم ولی من پناهگاه شیعه هستم و من باید بروم تا به شهادت برسم تا اینها بارشان بسته بشود.

آیا این صحنه هایی که شما در کربلا می بینید صحنه فتوحات حضرت نیست؟ دشمن این همه دارد کار می کند ولی حضرت مغناطیسی است که این جوان ها را از متن تمام هجوم شیطان بیرون می کشد. مگر مجالس حضرت مجالس طهارت نفس نیست؟ مگر بکاء مطهر نیست؟ مگر بکاء محیی و حیات بخش نیست؟ روزی که همه قلب ها می میرند، کسی که بر امام حسین گریه کند قلبش زنده است. حضرت از نزدیکترین راه که توجه عاطفی به عاشوراست، همه را از دست شیطان بیرون کشیدند و تا قله ها بردند و امثال شهید سلیمانی را تربیت کردند.

حتی فتوحات ظاهریه؛ ما سه روز داریم که ایام الله است «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّه »(ابراهیم/5) روز ظهور و رجعت و قیامت است و همه هم یوم الحسین علیه السلام است. امام حسین که دنبال پیروزی زودرس نبودند. مگر امام زمان مزد سیدالشهداء نیست؟ مگر امام زمان نمی آیند که کار حضرت را به نتیجه برسانند؟ مگر این کار تمام نمی شود؟ «مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْل »(إسراء/33) همه کسانی است که مظلومانه کشته می شوند، خدای متعال به ولی دمشان اجازه داده که قصاص کنند و باطن این آیه راجع به امام زمان است. فرمود حضرت می آیند و تمام بساط شیطان را جمع می کنند. حتی تعبیر انتقام هم تعبیر دقیقی نیست. حضرت بساط شیطان و بساط کل دشمن را جمع می کنند بنی امیه بنی عباس قبلش بعدش مستکبرین حضرت یک جا همه را جمع می  کنند عاشورا ظهور پیدا می کند. تازه بعد که حضرت فتح می کنند نوبت امام حسین و رجعت است.

عبور از بلا برای رسیدن به فتوحات

سوال: اگر این نصرت از آن سیدالشهداست و تا الان هم ادامه دارد، که ما باور داریم حقا همین است و اگر ما در جبهه سیدالشهدائیم پس چرا در یک همچین وضعیتی چه به لحاظ شخصی و چه به لحاظ خانوادگی و چه به لحاظ اجتماعی قرار داریم؟ پس گشایشش چیست؟

جواب: یک سری از مشکلات ما برای غفلت هایمان است ولی آنهایش که برای گره خوردن به جبهه سیدالشهدائست، اصلا باطنش فتوحات است. عاشورا هم که صحنه فتح است، ظاهرش بلاست. این فتح از بستر بلا می گذرد. کسی که وارد این بلا نشود که به فتوحات نمی رسد «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا»(شرح/6).

سوال: پس بلا را باید ملازم این فتوحات بدانیم؟

جواب: اصلا فتوحات باطنیه بدون بلا نمی شود. لذا به حضرت می گویند «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَب »(شرح/7) متناسب با شأن خودت در این عالم بیکار ننشین. در عالم دنیا رشد با بلاست. اصلا پیروزی در سختی است و کسی که خیال کند فتوحات بدون بلا در عالم حاصل می شود اشتباه می کند. و این ابتلاءهای شخصی و اجتماعی است. عالم، عالم ابتلاست. اینکه امیرالمؤمنین می فرمایند «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَة»(2) اگر کسی خیال کند در عالم دنیا فتوحات برای انسان و عبور از وادی ها و رسیدن به مقصد بدون گذشتن از وادی امتحان و ابتلاء است، اشتباه می کد.

به ما می گویند که باید صابر باشی و این امتحان به تکالیف است. واقعا یک جایی تکلیف سخت می شود و اگر بار تکلیف را بخواهی برداری نفس آدم بند می آید. گاهی امتحان در مقابل محرمات است و می خواهی از یک لذت دنیا و از یک مال و از یک صحنه و از یک قدرت چشم بپوشی بیچاره می شوی ولی باید بگذری. آیا می شود آدم چشم به حرام نپوشد و رشد کند؟ آیا احدی این را گفته که خدایا چه امتحانی است که تو از یوسف گرفتی؟ اصلا فتحش در این امتحان است. البته خداوند توانش را هم به او می دهد. اگر خدا این امتحان را از او نمی گرفت که یوسف نمی شد. یوسف اگر در چاه نرود که یوسف نمی شود، یوسف اگر در خانه عزیز مصر نرود و آن صحنه امتحان سخت را پشت سر نگذارد که عزیز مصر نمی شود و امتی را نمی تواند نجات بدهد.

فرمودید صبر در مقابل حرام و صبر در مقابل تکلیف است. یک جایی برداشتن تکلیف از در دست گرفتن آتش سخت تر است، حضرت به هارون مکی می گویند برو وسط آتش بنشین. تکلیف یک جایی اینطوری است. اگر با ما می خواهی راه بیایی باید وسط آتش بروی. بنابراین از هر طرف که به کربلا نگاه می کنید فتح است. ظهور فتح سیدالشهداست و حضرت بساط را جمع می کنند. در قیامت وقتی سیدالشهداء بساط را پهن و جمع می کنند، شیطان دست تحسر به دندان می گیرد و می گوید هیچ چیزی برای من نگذاشت؛ یعنی امام حسین در کسی که ذره ای خیر باشد رهایش نمی کند.

حضرت هر روز دارد یک عده ای را آزاد می کند. چه کسی می گوید امام حسین پیروز نیست؟ چه کار می خواسته بکند که نکرده؟ شیطان کجا توانسته یک لقمه از دست امام حسین در بیاورد؟ روز قیامت معلوم می شود که در نیاورده است. وقتی حضرت سفره شان را پهن می کنند، نه شیعیان کامل و نه شیعیان ضعیف حتی بالاتر دست مستضعفین را هم می گیرد.

سوال: من یک سوال دارم راجع به این؛ اینکه مستضعفین دستشان گرفته می شود و این که فرمودید قبلش اگر ذره ای خیر در او بوده امام حسین دستش را گرفته. اما یک نکته ای که حاج آقای میرباقری فرمودند بشارت عجیبی در آن هست که اگر خیری در هرکسی باشد امام حسین می خرد و بعد هم ایشان یک جمله ای فرمودند که امام حسین چه چیزی می خواهد به شما بدهد.

جواب: بلا که می آید باطنش ضیافت است. اگر غفلت کنیم این باطن از دستت می رود ولی اگر حواست به آن ضیافت باشد، خداوند در سختی جوری سرشارت می کند که آدم مست می شود و اصلا همیشه آرزو می کند ای کاش خدا با ما اینطوری سلوک کند.

سوال: البته خدا کند امتحان هایی که ما بلد نیستیم امام حسین از ما نگیرد.

جواب: آدم باید دعا کند که موفق از امتحان بیرون بیاید. نمی شود که در عالم دنیا از آدم امتحان نگیرند. به اندازه کلاس آدم از او امتحان می گیرند. مدرسه را برای بازی که درست نمی کنند، مدرسه امتحان دارد. باید بگوییم خدایا توفیق بده ما از امتحان تو سربلند بیرون بیاییم و بتوانیم امتحان های بالاتر هم ان شاء الله کنار امام حسین بدهیم و پله به پله با امام حسین بالا برویم. روز قیامت حبیب هم به مقام حضرت اباالفضل غبطه می خورد چون نگاه می کند از امام حسین بیشتر از این باید بهره می بردیم. اگر پای امام حسین بایستید خواهید دید حضرت چه به شما می دهد. رویتان را از حضرت برنگردانید.

شخصی شراب خورده بود و دهانش هم بو می داد و با امام صادق علیه السلام مواجه شد و رویش را برگرداند و خجالت کشید. حضرت گفتند هرکاری هم که میکنی رویت را از ما برنگردان، کارت خراب می شود. این غفلت است. مؤمن که دلش نمی خواهد گناه و غفلت کند. اما می گوید وقتی غفلت کردی رویت را از امامت برنگردان و به سمت امامت برو تا کارت درست شود. غفلت های ما با امام برداشته می شود.

ظهور ثمره عاشورا

سیدالشهداء عالم را دارد به سمت ظهور می برد. ما اصلا ظهور را نمی فهمیم کما این که قیامت را هم نمی فهمیم. ما تصویری از قیامت نداریم و هرچه خدا از ظهور فرموده همینطور است. ظهور عالمی است. بسیاری از آیات قیامت تأویل به ظهور شده است. سیدالشهداء دارد عالم را به سمت ظهور می برد و بعد هم کار را به دست فرزندان خودش داده است. ائمه یکی یکی امامت و امت سازی می کنند. امام زمان هم ثمره همه را می چیند. حضرت در باطن عالم دارند کار می کنند و عالم را جلو می برند. در حال حاضر همه چیز بوی ظهور می دهد. ما حق نداریم وقت تعیین کنیم ولی نباید ظهور را دور ببینیم «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيدا»(معارج/6) اگر به طول العمل مبتلا شدیم، قساوت قلب پیدا می کنیم.

سه دسته علامت بزرگ است که یکی واژگونگی اخلاقی است و از روایات استفاده می شود در آخرالزمان یک دستگاه بزرگی در جهان، عالم را دارد زیر و رو می کند؛ یعنی معروف را منکر می کند و منکر را معروف. همه ابزار در خدمت یک واژگونگی اخلاقی هستند. اینها فرهنگ را زیر و رو می کنند و زیبا را زشت می کنند و زشت را هم زیبا می کنند. ما هیچ دوره این نوع واژگونگی در مقیاس جامعه جهانی که منکر معروف شود و معروف منکر شود را نداریم.

یکی دیگر از علائم حوادث طبیعی است که ناشی از به هم خوردن نظم طبیعی عالم است. جوری به آن مبتلا شدند که اگر خودشان را هم بکشند از آن نجات پیدا نمی کنند. این واژگونگی به خاطر رویگرداندن از مسیر بندگی خداست و در عالم باید برگردند. حضرت می آیند و عالم را برمیگردانند.

سومین علامت هم حوادث عظیم منطقه ای در همین غرب آسیا یا خاورمیانه است که سه ضلع هم دارد؛ یک طرفش روم است که غرب است و یک طرفش سفیانی است که از جنس ابوسفیان است و یک طرفش هم دستگاه امام زمان است. هیچ دوره ای این سه ضلع اینقدر فعال نبودند. لذا سیدالشهداء دارد عالم را به سمت ظهور می برد و هیچکس هم جلویش را نمی تواند بگیرد.

من به نظرم می آید اقدام امام راحل یک جلوه ای از کار امام حسین است و یک باری را امام حسین دارد روی دوش جامعه شیعه امروز می گذارد. سخت است ولی خیلی باطنش خوب است. شیعیان و ملت بزرگ ایران یک ظرفیتی دارند که خدا در تحقق ظهور می توانند بهشان سهم بدهند. سهم ما مثل زنبوری است که بالش را تر کرده بود و روی آتش نمرود می پاشید. آتش نمرود را فرمان خدا خاموش می کند و امام زمان کار را جلو می برند ولی من احساس می کنم خدا به این مردم یک نقشی داده و خیلی باید قدر این را بدانیم.

امام حسین دارند عالم را می رسانند و فرزند بزرگوارشان دارند آماده می شوند که عالم را به دست بگیرند. یکی از مزدهایی که خدا به سیدالشهداء داده و حضرت زهرا هم از خدا این مزد را برای سیدالشهداء گرفتند این است که خدای متعال ائمه را در نسل ایشان قرار داده است؛ یعنی مزد سیدالشهداء جریان امامت و هدایت تاریخی و جریان امام زمان است. شاید حضرت ابراهیم همین را می خواست که ای کاش می شد فرزندم را قربانی کنم و به ثواب اعظم برسم. این شهادت سیرش ظهور است. ظهور مزد سیدالشهداست. حضرت دارد عالم را به سمت ظهور می برد.

از آن طرف مستکبرین عالم هم قوای شیطان هستند. یک طرف ابلیس با همه قوایش ایستاده و یک طرف هم سیدالشهداء با قوای ملکوتیش هستند. آن قوایی که در روز عاشورا مشرف شد الان هم وجود دارد و همیشه در اختیار حضرت است. حضرت با این قوا دارد عالم را به سمت غلبه مطلق می برد. جوشش این حرکت از گودی قتلگاه و از مجلس ابن زیاد و یزید و از کاروان اسارت و از اصحابی است که کنار حضرت به شهادت رسیدند که هر یکیشان برای هدایت یک عالم کافی هستند. اگر کسی به باطن عاشورا یک مقدار توجه کند، حتی نمی خواهد اهل شهود باشد، برود یک کامل الزیارات را خوب بخواند، می بیند که خدا چه سفره ای برای امام حسین پهن کرده است. وقتی زیارت امام حسین می آیی و برمی گردی همه چیزت عوض می شود.

حضرت فرمود اگر کسی بالای بلندی برود و یک نگاه به سمت آسمان و جانب راست و چپ بکند و بگوید «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه »(3) به او ثواب یک حج عمره مقبول می دهند. حج عمره مقبول یعنی مغفرت تمام. فرمود کسی که حج می رود تا برگردد همه چیزش را خدا حفظ می کند یا گناه گذشته اش را می آمرزد و اگر خوب حج انجام بدهد گناه گذشته و آینده اش را می آمرزد؛ یعنی در یک حرز می رود.

فرمود یک سلام به سیدالشهداء از راه دور کار حج مقبول می کند. یعنی دیگر در حرز سیدالشهداء می روی و دست شیطان به او نمی رسد. خدا برای امام حسین چه کاری می خواسته بکند؟ «وَ مَنْ أَوْفى  بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّه »(توبه/111) امام حسین در قله وفاست ولی خدا اوفاست؛ یعنی امام حسین پیش خدا شرمنده است که خدایا درست است من همه چیزم را دادم ولی تو داری برای من چه کار می کنی؟! یعنی امام حسین وقتی مزد خدا را می بیند پیش خدا شرمنده می شود. خدا بهتر مزد می دهد یا بنده بهتر بندگی می کند؟ حتما خدا بهتر مزد می دهد. مزد سیدالشهداء را خدا ظهور قرار داده است.

ما اصلا ظهور را نمی فهمیم. آیات قیامت تأویل به ظهور می شود «فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُور»(مدثر/8) ظاهرا این راجع به صور قیامت است. حضرت فرمود مقصود نور قلب امام زمان است که خدای متعال «نَكَتَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَة»(4) یک القایی می کند و حضرت ظهور می کنند. این مزد عاشوراست. یعنی وقتی عاشورا به یک نقطه ای می رسد که میوه اش دارد به قلب امام زمان می رسد، می گویند حالا بیایید که همه چیز آماده است.

سفره پر نعمت عاشورا

سوال: آقا از سفره سیدالشهداء در قیامت هم بگویید. نصرت امام حسین در قیامت برای ما خیلی بشارت بخش است.

جواب: وقتی صحنه محشر پخش می شود. آنجا دیگر همه چیز ظاهر می شود و دیگر جای پنهان کاری نیست یعنی «يَوْمَ هُمْ بارِزُون »(غافر/16) یک طرف شیطان است و اگر غلبه فعل سیدالشهداء نباشد همه آنجا باید سرهایشان را زیر بیاندازند و جهنم بروند و خودشان منصف هستند. در روز قیامت وقتی به کسی پرونده اش را می دهند، خودش منصف است و وقتی به پرونده اش نگاه می کند به طرف جهنم راه می افتد. نقل است که تا لب جهنم می رود و برمی گردد و یک نگاه پشت سرش می کند. می گویند چرا نگاه کردی؟ می گوید من گفتم خدایی که من دارم نمی گذارد من جهنم بروم. می گویند برش گردانید. این القایی که به دل می شود به نظرم القائاتی است که از ناحیه سیدالشهداء بر قلوب می شود و صحنه عاشورا همه را برمیگرداند و صحنه پرده پوشی و صحنه محو سیئات است «حَسَنَاتِ الْإِمَامِ الْعَادِلِ تَغْمِرُ سَيِّئَاتِ أَوْلِيَائه»(5) فرمود حسنات امام عادل یعنی امام معصوم گناهان پیروانش را پاک می کند.

می گویند میرزای شیرازی موقع رحلتشان یک مقدار طول کشید و گفتند چرا ایشان اینگونه شد؟ گفتند ایشان منتظر بودند که خدا تکلیف مقلدین ایشان را روشن کند و آنهایی که با فتوای ایشان عبادت کردند خدا بارشان را ببندد. آن وقت سیدالشهداء چطور است؟ نقل است که سیدالشهداء روی قله اعراف می ایستند و تا زمانی که حتی یک آدم به درد بخور مانده باشد و او را از وادی اعراف رد نکنند و در بهشت نبرند، خودشان به بهشت نمی روند. به یک معنا اول کسی که وارد بهشت می شود سیدالشهداست و به یک معنا آخر کسی که وارد بهشت می شود سیدالشهداست. ایشان بار همه را می بندد و در بهشت می رود.

اصل جلوه عاشورا و اصل ثوابی که خدا به سیدالشهداء می دهد در عاشورا معلوم می شود. آنجایی که دیگر حق و باطل از هم جدا می شود و پرده ها کنار رفته و همه قوای عالم علیهش شهادت می دهند، آنجا می بینی همین آدمی که دارد خودش می رود وقتی عمل سیدالشهداء ظهور پیدا می کند همه سیئات را پاک می کند. این معنایش این نیست ما معجب باشیم و گناه کنیم؛ هیچ شیعه ای وقتی این را بشنود معجب نمی شود و همه خجالت زده امام حسین می شوند. کدام گناهکار شیعه ای است که وقتی می شنود امام حسین خون دلش را داده که من پاک باشم نتیجه میگیرد پس من بروم گناه کنم!

سوال: یعنی این حرفها تجری بر گناه ایجاد نمی کند؟

جواب: نه، این امید به مغفرت ایجاد می کند. ما ضعیف هستیم. در دعا آمده که به خدا عرضه می دارد خدایا اگر من را زنده بداری، باز هم کار تو رحمت است و کار من بدی کردن است. من کی می توانم بندگی کنم؟ «خَيْرُكَ إِلَيْنَا نَازِلٌ وَ شَرُّنَا إِلَيْكَ صَاعِدٌ وَ لَمْ يَزَلْ وَ لَا يَزَالُ مَلَكٌ كَرِيم » آن ملک وقتی می آید با بار گناه به عمل قبیح برمیگردد ولی تو از لطفت دست برنداشتی. ما که نمی توانیم آدم بشویم، باید تلاش کنیم ولی ما را باید آدم کنند. یک کسی می گفت آدم شدن محال است گفتم مگر حضرت اباالفضل لطف کنند. حضرت باید به برادرشان یک اشاره ای کنند که بار این را ببند. مگر نبودند بزرگانی که می گویند من سال ها اینجا زحمت کشیدیم تا از حرم حضرت اباالفضل راه باز شد. قمر بنی هاشم فرمانده جبهه خوبان هستند. روز قیامت وقتی ثواب حضرت می آید اصلا سیئات ما دیگر دیده نمی شود. البته باید التماس کنیم این از ما گرفته نشود. یک موقعی می بینی ایمان عاریه ای است.

سوال: مگر دوستی امام حسین هم عاریه ای می شود؟

جواب: ایمان یک موقعی عاریه ای است؛ یعنی برای خودت نیست و باید التماس کنی تا برای خودت بشود. یعنی خودت مؤمن بشوی و خودت بوی حیات را از امام حسین بگیری. یک موقع می بینید که آدم لباسش خیلی شیک نیست و خودش هم خیلی شیک نیست ولی یک موقع می بینید خودش واقعا شیک است و هر طوری نگاه می کنی همه جوره خوب است.

لذا باید التماس کنیم تا در عمق وجودمان برود و همه مقامات وجودمان نورانی بشود و ذره ای جای خالی در وجود ما نماند و همه ناپاکی های وجودمان با محبت امام حسین پاک بشود. «حَسَنَاتِ الْإِمَامِ الْعَادِلِ تَغْمِرُ سَيِّئَاتِ أَوْلِيَائه» یعنی می رود زوایای پنهان وجودت هم که خودت نمی دانی پاک می کند. سیئات ما بر خودمان هم پنهان است. روز قیامت که صحنه باز می شود همه این ها دیده می شود. بزرگان می گویند حوض گاهی لجن دارد و وقتی یک تکانش می دهند آن لجن ها بالا می آید. سیئات انسان هم همینطور است و باید اینها پاک بشود. عبادتی که سیدالشهداء در عاشورا کرده تمام سیئات محبینش را از اعماق وجودشان می شورد و بعد هم به حسنات تبدیل می کند. لذا ما امیدوار هستیم.

این صدها هزار شهیدی که ما در همین دوران خودمان داشتیم و این باب شهادتی که باز شده بود که امام می فرمود خدایا این باب را به روی ما نبند، این ها همه بوی عاشوراست. اصلا امام بنیان کارش را بر عاشورا گذاشته بود. ما کارمان مقدمه ظهور امام زمان است. لذا امام می گوید از این که ما داریم به آن سمت می رویم غفلت نکنید و دنیا مشغولتان نکند. زندگیتان هم باید تأمین باشد ولی غافل از امام زمان نشوید. امام خمینی در آخر عمر حیات شریفشان می فرمایند که مردم ایران این راه را انتخاب کردند و هزینه اش را هم می دهند و افتخار هم می کنند که پرچمدار راه امام زمان باشند.

این همه سختی اگر جز برای ظهور امام زمان باشد، یک ذره اش هم نمی ارزد. اشک یک مادر شهید و یک همسر شهید و یک فرزند شهید جز برای ظهور نمی ارزد. همه اش پیشکش امام زمان است. چه کسی است که از امام زمان سخی تر باشد؟ مگر می شود که ما چیزی به او پیشکش کنیم و او کم پس بدهد؟ «فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِه ».

تمام بدی های انقلاب اسلامی برای من است و آن را پای من بنویسید ولی برکات و خوبی هایش همه برای عاشوراست و از جلوه های حضرت است. امیدواریم خدای متعال همه ما را به سیدالشهداء برساند و عاشورایی کند و طعم فتوحات حضرت را به ما بچشاند. باطن عاشورا ضیافت است و خدای متعال یک سفره برای امام حسین پهن کرده که آنجا غوغایی است و همه انبیاء باید بیایند و تماشا کنند و انگشت به دهان هم هستند که امام حسین چه کرده و خدا چه کرده. یعنی وقتی کار خدا را می بینند بیشتر حیرت زده می شوند ولی این ضیافت از دل بلا می گذرد و هر کسی بخواهد عاشورایی بشود باید بار بلایش را هم بکشد. این که از بیرون بایستی و بگویی عجب، چیزی به تو نمی دهند و باید وسط بلا بروی و از وسط بلا عبورت می دهند و البته در متن بلا هم مراقبت هستند که زمین نخوری.

وقتی می خواهند به نوآموزان شنا یاد بدهند، او را در استخر عمیق می اندازند ولی از دور مواظبش هستند که حادثه ها غرقش نکنند و از او یک شناگر تربیت می کنند. حضرت هم دارند شناگر تربیت می کنند. سوره فتح یک جلوه از فتح ظهور و عاشوراست که می فرماید «وَ الَّذِینَ مَعَهُ اَشِدَّاءُ عَلَی الکُفَارِ رُحَمَاءُ بَینَهُم» کم کم «فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى  عَلى  سُوقِه » این دانه جوانه می زند و روی پای خودش می ایستد و وقتی کشاورز نگاهش می کند لذت می برد. امام حسین هم وقتی به این آدم هایی که در دل عاشورا تربیت شدند نگاه می کند لذت می برند. این ثمرات کار حضرت است و اینها فتوحات حضرت هستند.

البته آن چیزی که خدا برای سیدالشهداء در نظر گرفته خیلی بالاتر از اینهاست. من یکی از جلوه های سیدالشهداء را مثلا در حضرت امام و کارهای خیری که برکات ایشان است و شهدا و خانواده های شهدا می بینم. عزیزان عیب های ما را بگذارید کنار، عیب های ما را پای امام حسین نمی شود نوشت ولی هر خیری شما هر کجا می بینید همه از عاشوراست.

پی نوشت ها:

(1)الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج 2، ص: 309

(2) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 348

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 4، ص: 589

(4) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 343

(5) الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 634