نسخه آزمایشی
چهارشنبه, 05 ارديبهشت 1403 - Wed, 24 Apr 2024

تحليل انقلاب اسلامي و چالش هاي پيش رو / تحقق الگوي اقتصاد مقاومتی، الگوهاي اقتصادي غرب را در هم خواهد شكست

حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري در بيست و يكم اسفند ماه گذشته با حضور در اردوي «جامعه اسلامي دانشجويان» كه در قم برگزار شد به تحليل اهداف انقلاب اسلامي، چالش هاي پيش روي انقلاب در مقابله با تمدن مادي و موفقيت هاي به دست آمده در اين مسير پرداختند. ايشان انقلاب اسلامي را يك انقلاب ايدئولوژيك و تحقق نظريه حضرت امام در مسير ظهور ارزيابي نمودند كه منجر به فروپاشي دنياي شرق شده و با محدود نمودن تمدن مادي غرب، آن را به شدت تضعيف نموده است. حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري،  انقلاب اسلامي را مهمترين چالش غرب بعد از رنسانس دانستند و مهمترين چالش پيش روي انقلاب اسلامي را نيز در شرايط كنوني، لايه هاي رويين تمدن مادي كه شامل قدرت علمي و تكنولوژيك آن مي باشد ارزيابي نمودند. ايشان با بيان اين كه انقلاب اسلامي توانسته چاچوبه هاي دانش جديد را درهم بشكند تأكيد كردند تحقق مطالبات مقام معظم رهبري در عرصه توليد علم ديني، الگوي اسلامي ايراني پيشرفت، سبك زندگي اسلامي، الگوي اقتصاد مقاومتي و ... لازمه اين مسير برشمردند. ايشان در سخنان پاياني افزودند در صورتي كه نرم افزار لازم براي تحقق الگوي اقتصاد مقاومتي توليد شود؛ مي تواند در برابر الگوهاي اقتصاد سرمايه داري به يك الگوي جهاني تبديل شود.

حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري در نگاهي گذرا به وضعيت كنوني انقلاب و شرايط جهاني آن، عمق استراژيك درگیری با نظام سلطه را ایدئولوژیک و درگيري بين حق و باطل دانستند و افزودند: این یک درگیری تاریخی بین استکبار و جبهه ایمان و همان درگیری فراعنه و انبیاء است كه در حال حاضر وسعت و پيچيدگي بيشتري يافته و به يك درگیری تمدنی بين جبهه حق و باطل تبديل شده است. بنابراين نبايد با يك تفسير صرفا مادي، از عمق این درگیری غفلت شود. ايشان در ادامه اقدام حضرت امام را در همين راستا تحليل نمودند و گفتند: حضرت امام درگیری با دنياي كفر را وارد عرصه جدیدی نموده و در اين سطح تصوير مي كردند و از همين رو مي فرمودند تا کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست؛ ما نيز هستیم.

حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري مأموریت اصلي انقلاب را حركت در مسير ظهور و فراتر از آزادی از استکبار و استعمار برشمردند و تأكيد كردند اگر مأموریت انقلاب، محدود تصور شود، توقع ها و حرکت ها نيز محدود می شود. ايشان در ادامه افزودند: انقلاب اسلامي، تحقق نظريه امام در مسير ظهور است و این امر بدون تحقق حکومت دینی ، بیداری اسلامی و عدالت خواهی معنوی در دنیا، محقق نمی شود و این سه مطلب، مقدمات کار تا عصر ظهور است.

ايشان آرمان ظهور را افق روشن و با عظمت انقلاب اسلامي خواندند و آن را اين گونه توصيف كردند كه حقیقت ولایت، توحید و دین خدا در زمان ظهور، ظاهر مي شود. حقیقت کلمه عدل که امام است در آن زمان محقق مي شود و عدالت نيز با وجود حضرت تحقق مي يابد. نفوس به نقطه عدل و كمال مي رسند و همه انسان ها در ذیل كلمه عدل، عدل را در خود پیاده می کنند. روابط اجتماعي نورانی و موحدانه شده و رنگ الهی می گیرد. جهان، جهان دیگری می شود و ظرفیت عالم تغییر می کند. حجاب از نور رسول اکرم برداشته شده و اين نور متجلی می شود. حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري، بازسازي فردي را براي دست يابي به اين هدف كافي ندانسته و نگاه اجتماعی را ضروري اين امر برشمرده و افزودند: همین نوع نگاه، امام را از دیگران متفاوت می کرد. ايشان دوران غلبه مادي را تمام شده و ظهور را غایت حركت انقلاب مي دانستند و تأكيد داشتند هر چند دولت باید برای امور مردم تلاش کند ولی مأموریت اصلی او جهت گیری به سمت ظهور است كه نبايد از اين مأموريت غافل شد.

رئيس فرهنگستان علوم اسلامي، عصر حاضر را از نظر امام، عصر انفجار فطرت ها و عصر پيروزي اسلام بر تاریکی و جور برشمرد و افزود: البته این جور و ظلمت كه سابقه تاریخی دارد، توسعه پیدا کرده و داراي شرح صدر شده و برای همه شؤون زندگی بشر و در مقياس جامعه جهاني، مدعي برنامه و مديريت است. ايشان در ادامه با اشاره به سير تاريخي پيدايش تمدن مدرن و نسبت انقلاب اسلامي با اين تمدن مادي گفتند: غرب بعد از رنسانس و انقلاب فلسفي، علمي و صنعتي، نرم افزار و سخت افزار متناسب را درست كرد و توانست از مرزهاي خودش بگذرد و فرهنگ های دیگر را تحت تاثیر قرار داده و مدعي تمدن شود. انقلاب اسلامي آمد تا این تمدن را محدود کرده و جامعه جهانی را به جای دیگری رهبری کند. حال این افق بزرگ را نبايد در بحث بازسازی و نجات اقتصاد ملی خلاصه كرد. البته در این مسیر باید ظرفیت ها، افقها، آسیب ها و نقطه ضعف هاي اين تمدن مادي را دید و مأیوس نشد.

ايشان در ادامه به تشريح درگيري هاي انقلاب اسلامي با جريان هاي مختلف اجتماعي و پيروزي هاي به دست آمده در اين راه پرداختند و در اين زمينه گفتند: انقلاب اسلامي در دوره ای متولد شد که تمدن مادی غلبه مطلق داشت. سلطه فرهنگي غرب بر جهان حاكم بود و دین و خداپرستی تحقير مي شد. ایران هرچند کانون تشیع و توحيد بود ولی عدالت خواهی و مبارزه به دست مارکسیست ها بود و دین را در مقابل آن می دیدند. جنبش هاي انقلابي يا زير چتر ماركسيسم قرار داشتند و يا از آن متأثر بودند، ولي انقلاب از همه آنها عبور کرد و موفق شد به پیروزی برسد و امروز علي رغم پیچیده و دشوارتر شدن درگيري ها، توفیقات بسیاري نيز به دست آمده است. چنان كه امروز شاهد بیداری اسلامی و عدالت خواهي معنوي در جهان هستیم به طوري كه از آغاز رنسانس تا كنون، تمدن مادی با چنین چالشی روبه رو نبوده است.

حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري در ادامه با تبيين سيطره فرهنگي غرب و تأثير انقلاب اسلامي در فروپاشي اين حاكميت فرهنگي ابراز داشتند: غرب، نرم افزار و سخت افزاري ساخته بود كه ايدئولوژي خود را با آن به ملت ها صادر مي كرد. آنها فرهنگ های مذهبی و ملل را تحقیر مي كردند و با فريفتگي ملت ها، هويت فرهنگي آن ها را در خود هضم مي كردند و ملت هایی می ساختند که از هويت تاريخي خود روي گردان بوده و چشم به غرب داشتند و خود را در آنها تعریف می کردند. دانشگاه های بزرگ غرب اين کار را تئوریزه می کردند تا نسل هایی را تربیت کنند که ملت هاشان را به سمت آن ها سوق دهند. در ایران هم روشنفکرانی داشتیم که ترقی را در غرب می دیدند و تعالی را غیر از غربی شدن نمي دانستند. انقلاب در برگرداندن این موج و پيدايش خود باوری در مسلمان ها کاملا موفق بوده است. انقلاب اسلامي منجر به بیداری معنوی در جهان شد و مسير يك طرفه اي كه پيشرفت در عبور از مذهب مي جست تغيير داد.

 ايشان با اشاره به دين ستيزي دنياي غرب و قدرت انقلاب اسلامي در مقابله با آن گفتند: غرب دین را مربوط به قبل از فلسفه می دانست و معتقد بود دوران خداپرستی به سرآمده است؛ ولی هم اكنون این تفکر شکست خورده است. دوره ای بود که مذهبی ها در جهان احساس حقارت می کردند و از آن جا كه ضعف های تمدن مادي دیده نمی شد، رفاه و توسعه غرب باعث انفعال متدينين بود و قدرت مقابله نيز وجود نداشت تا آن جا كه حتی روشنفکران انقلابي و مسلمان هم برای زنده نگه داشتن اسلام، شاخصه های تمدن مادی را به اسلام نسبت مي دادند. امروزه اين بن بست شكسته است. موج عظيم فرهنگي عليه غرب به راه افتاده است و تحصیل کردگان خود غرب نيز عليه غرب سخن مي گويند. البته نقطه کانونی این مقابله، ایران است و شاهد آن نيز مقابله شدید دنياي غرب با انقلاب اسلامي است. بلكه جاي ترديد نيست كه  اسلام و انقلاب اسلامي امروز به يك ابر قدرت تبديل شده است.

ايشان انقلاب اسلامي را علت اصلي فروپاشي قدرت شرق و عامل شكست دنياي غرب دانسته و افزودند: اثر گذاری ما بیش از داخل كشور، بر روی جامعه جهانی بوده است. قطعا فروپاشی مارکسیسم از آثار انقلاب اسلامی است. اگر کسی قدرت شوروی و جایگاه آنها را می دید و جنگ هایی که در دنیا به راه انداخته بودند را مشاهده می کرد، باور نمی کرد که عمر اين قدرت تمام شده باشد ولی حضرت امام، اين مطلب را گوشزد فرمودند. غرب نيز گمان مي كرد حرف او غالب است و رقیبی ندارد. در همین دوران برخي از متفکرین غربي، از ضعف تمدن مادی و حركت رو به اضمحلال آن سخن گفتند و علت آن را نيز حيات مجدد اسلام دانستند. حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري اين مسأله را موضوع درگیری بزرگ عالم برشمرد و افزود: شکست دنياي غرب از اسلام قطعی است و علائم آن در حال آشكار شدن است. ايشان در تأييد اين مطلب ابراز داشتند: تمایلات جهانی با تمايلات نيم قرن گذشته متفاوت شده و اين مقدمه شكست كامل ايدئولوژي غرب است. اگر ايدئولوژي غرب فرو ريزد، ساير كشورها ديگر حاضر نيستند به عنوان اقمار غرب عمل كنند. چنان كه بحران اقتصادی غرب نيز به خاطر شکست ایدئولوژیک آن ها است.

ايشان با مناسب ارزيابي كردن وضعيت انقلاب در درگيري هاي كنوني، بر دشوارتر و پیچیده تر شدن درگيري ها تأكيد كردند و افزودند: همه اردو کشی هاي مهم جهاني علیه ایران است و اين نشان از اهميت انقلاب اسلامي و جايگاه آن است، چنان كه در مسأله فعلي سوریه، همه غرب در مقابل ايران قرار گرفت و جمهوري اسلامي به خوبي اين موضوع را مهار كرد. این، همان معناي قدرت جهانی بودن است كه مسئولین ما باید آن را باور داشته باشند. جمهوري اسلامي بيش از يك دهه است كشورهاي مدعي جهان را بر سر ميز مذاكرات هسته اي كه موضوع اصلي درگيري ما با غرب هم نيست نشانده، ولي آن ها  نتوانسته اند کاری از پيش ببرند؛ این معنی قدرت است. حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري با اشاره به موج 99 درصدي در دنياي غرب، اين موج را برخاسته از انقلاب اسلامي دانستند و آن را نشانه موفقيت انقلاب در پيش برد اهداف فرهنگي خود دانستند.

رئيس فرهنگستان علوم اسلامي با تبيين تلاش هاي فرهنگي غرب در  ايجاد و بسط قرائت هاي نادرست از اسلام، مجموع اتفاقات رخ داده را، در بلند مدت به نفع دنياي اسلام و اسلام اصيل دانست و در تبيين اين نكته گفت: پيدايش جريان هاي اسلام آمريكايي و سلفي هرچند براي انقلاب اسلامي هزینه داشته است ولی واقعیت کار به نفع اسلام ناب است و دهه آینده، زمان توجه دنیای اسلام به قرائت اهل بیت خواهد بود. آن ها علي رغم همه دشمني ها نتوانسته اند رشد گرایش به اسلام و معنویت را کنترل کنند. در گذشته اگر از اسلام سراغ می گرفتند؛ شیعه شناخته شده نبود ولي امروز اين گونه نيست. جريان هاي سلفي باعث شده اند تا بیداری اسلامی به سمت اسلام ناب سوق پيدا كند، اسلامی که دنیا و آخرت را بر محور توحید، ولایت و بندگی حداکثری تبیین می کند.

ايشان در ادامه اصلي ترين چالش اسلام ناب با تمدن مادي را لايه هاي رويين اين تمدن دانستند و در توضيح اين مطلب گفتند: انقلاب اسلامي با غرب چالش های جدی اي در پیش دارد. رسانه، تکنولوژی، علم  غربی و ...، پايگاه قدرت و مشروعيت غرب است. کنار زدن انبیاء و دین، دیگر مورد استقبال نیست و جاذبه خود را از دست داده است. ولی لایه هاي رویین تمدن غرب، هنوز جدی است. باید علم، تکنولوژی و نحوه مديريت جهاني آنها و ... را به چالش كشيد. عده ای هنوز تنها راه رو به پيش را تکنولوژی و علم غربی می دانند و معتقد به اعتدال و توسعه غربی اند. هر چند شکستن مرزهای دانش غربي و دايره هاي انحصاري آن و دست یافتن به دانش های استراتژیک، بسيار ضروري و مهم است ولی مهمتر از آن، اندیشيدن در چارچوبه های جدید به وجود آمده مي باشد. حرکتِ تولید علم اسلامی آغاز شده و این مهمتر از شکستن انحصار دانش های مدرن، مثل دانش هسته ای و ... است.

حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري با اشاره به اهميت علوم انساني و چارچوبه هاي فرهنگي حاكم بر علم افزودند: بیشترین تلاش ها در حوزه علوم انسانی در انگستان و امریکا صورت مي گيرد. آن ها در صددند تا علاوه بر انتقال الگوهاي عيني، فرهنگ آن را نيز منتقل کنند. بنابراين حركت به سمت علوم انسانی اسلامی، حرکت به سمت شکستن چارچوبه ها و محقق کردن اسلام در عینیت جامعه است و انقلاب، علي رغم مشکلات داخلی و بحران اقتصادی، اين مرزها را شکسته است.

ايشان با بيان اين كه نبايد با مشاهده دشمني ها و دشواري ها نا اميد شد؛ به ذكر برخي از ناكامي ها و نشانه هاي ضعف دنياي غرب پرداختند و گفتند: نگرانی هاي دشمنان کمتر از نگراني ما نیست. «إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُه»(آل عمران/140) آنها دوره معنویت را پایان یافته و دین را برای قبل از فلسفه می دانستند ولی در حال حاضر معنويت و دين کاملا زنده و درگیر با آنهاست و چالش های عظیمی را در منطقه و دنيا ایجاد کرده است. در آن زمان كه اسلام گراها در انتخابات الجزایر پیروز شدند و با دخالت غرب، انتخابات باطل شد؛ استاد عزيزي می گفت این نشانه شکست فلسفه ریاضیات غرب است. آن ها نتوانسته اند اراده های مردم را کنترل کنند و با این نحوه مواجهه با دموکراسی، به ضعف خود اذعان دارند. رقبای ما حرفِ نزده و متاع جدیدی ندارند. ولی حرف هاي انقلاب، تازه آغاز شده است که «لو علم الناس محاسن کلامنا لاتبعونا» و موازنه قدرت و بیداری اسلامی، در فرآیند رو به نفع اسلام ناب است.

ايشان جريان هاي سكولاريزم و سلفي گري در دنياي اسلام و در داخل كشور را شكست خورده و فاقد ايده هاي نو و تجربه نشده دانستند و گفتند: اسلام گراهای سلفي امثال طالبان، بیش از 60 سال تلاش کردند، ولی بیش از یک سال نتوانستند کشورشان را نگه دارند. ايشان در ادامه به جريان سكولاريزم در ايران و جهان اشاره كردند و افزودند: سکولاریزم اسلامی هم نمي تواند موجب نگراني باشد. امثال اردوغان و يا مدیریت سکولار در داخل كشور، ايده جدیدی ندارند. ايده های آنها، همان حرفهای زمان گذشته کشور است. تزلزل سرمایه داری که پشتوانه این مدل ها است نيز دفاع از این ایدئولوژی را در اين زمان برای آن ها دشوار كرده است. این مدل ها امتحان خود را در جهان پس داده اند. البته قصد ما تحقیر نیست، بلکه آسیب شناسی وضعیت فعلي است. طرفداران این تفکر نمي توانند مشکلات را حل کنند؛ اگر راهی باشد، همان اقتصاد مقاومتی است. با تفكرات دهه هاي گذشته، هیچ اتفاقی جدیدی نخواهد افتاد. حتي اگر محاصره اقتصادي هم برداشته شود، مشکلات حل نمی شود.

حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري با تأكيد بر اقتصاد مقاومتي به عنوان تنها راه حل موفق اقتصادي افزودند: اگر تلاش ها منجر به شکستن مرزهای علم و ساختن الگوي اقتصاد مقاومتی شود، الگوهاي اقتصادي غرب را هم خواهد شكست.

ايشان اصلي ترين چالش با غرب را چالش بر سر فرهنگ تکنولوژی دانستند و ابراز داشتند باید با شكستن مرزهای دانش، فریفتگی نسبت به غرب را از بین برد و نشان داد این جریان به سعادت ختم نمی شود. ايشان در ادامه، تحقق مطالبات مقام معظم رهبري در موضوعاتی نظير علوم انسانی اسلامی، الگوی پیشرفت اسلامی، سبک زندگی اسلامی و ... و گفتمان سازی در اين حوزه ها را براي ادامه حركت انقلاب لازم برشمردند.

ايشان در موضوع زنان و خانواده نيز دو موضوع فمنيسم و توليد نسل را از موضوعات مهمي دانستند كه نيازمند تلاش هاي علمي و گفتمان سازي است.