نسخه آزمایشی
شنبه, 29 ارديبهشت 1403 - Sat, 18 May 2024

جلسه 211 / غناء (24)

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه 211 درس خارج فقه مبحث مکاسب محرمه؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ سه شنبه 1 دی 94 برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است.

استدلال دیگر بر حرمت مطلق لهو

دلیل دیگر حرمت مطلق لهو روایاتی هستند که ظهور در حرمت مطلق لهو دارند.

20660- 31- وَ فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ بِأَسَانِيدِهِ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع فِي كِتَابِهِ إِلَى الْمَأْمُونِ قَالَ: الْإِيمَانُ هُوَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ وَ اجْتِنَابُ‏ جَمِيعِ‏ الْكَبَائِرِ وَ هُوَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ اجْتِنَابُ الْكَبَائِرِ وَ هِيَ قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ تَعَالَى وَ الزِّنَا وَ السَّرِقَةُ ... وَ الِاشْتِغَالُ بِالْمَلَاهِي وَ الْإِصْرَارُ عَلَى الذُّنُوبِ.

وَ رَوَاهُ ابْنُ شُعْبَةَ فِي تُحَفِ الْعُقُولِ مُرْسَلًا نَحْوَهُ‏

اما این روایت به تنهایی دلالتی بر مدعا ندارد زیرا اشتغال به ملاهی به معنی اشتغال به آلات لهو است.

20663- 34- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فِي حَدِيثِ شَرَائِعِ الدِّينِ قَالَ: وَ الْكَبَائِرُ مُحَرَّمَةٌ وَ هِيَ الشِّرْكُ بِاللَّهِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ ... وَ الْمَلَاهِي‏ الَّتِي‏ تَصُدُّ عَنْ‏ ذِكْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَكْرُوهَةٌ كَالْغِنَاءِ وَ ضَرْبِ الْأَوْتَارِ وَ الْإِصْرَارُ عَلَى صَغَائِرِ الذُّنُوبِ.

اگر عبارت مکروهه، به معنای کراهت اصطلاحی و خبر الملاهی باشد با صدر روایت که شمارش کبائر است سازگار نیست لذا مراد از این کراهت در خبر، کراهت اصطلاحی نیست و یا اینکه خبر نیست بلکه حال است.

این حدیث هم به تنهایی مفید مدعا نیست زیرا باز ملاهی ذکر شده است. اما مرحوم شیخ در این حدیث میفرمایند ملاهی در اینجا جمع مصدر میمی یعنی ملهی است به معنی لهوها. شاهد این امر هم مثالهایی است که برایش ذکر شده مثل غناء و ضرب اوتار و الا مناسب بود به اوتار مثال زده میشد.

مرحوم خویی میفرمایند در این حدیث یا باید مثل مرحوم شیخ در ملاهی تصرف کنیم و یا در غناء تصرف کرده بگوییم مراد غناء همراه با استعمال آلات لهو است. لذا رجحانی برای حمل مرحوم شیخ نداریم و حدیث از این حیث مجمل میشود. در نهایت این روایت هم مانند قبلی حرمت مطلق لهو را ثابت نمیکند.

به نظر میرسد که حمل مرحوم شیخ اظهر از حمل دیگر است ولی با این حال نمیتواند مثبت حرمت مطلق اللهو باشد، چون در روایت ملاهی مقید است به التی تصد عن ذکر الله. حمل این قید به قید توضیحی نیز محذور دارد، چون نمیتوان قبول کرد مطلق لهو (حتی افرادی مثل لعب به لحیه) صاد عن ذکر الله باشد و حرام.

لذا این قید توضیحی و لهو مطلقا حرام است اما مفهوم لهو مقید به صد عن ذکر الله است. یعنی لهو واقعا منع از ذکر میکند و حجاب ایجاد میکند (لذا افرادی که ذاتا این مانعیت را ایجاد نمیکنند از مفهوم لهو خارج و داخل در لعب و مانند آن هستند مثل لعب به لحیه و ...)