نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 30 فروردين 1403 - Thu, 18 Apr 2024

جلسه 177 خارج فقه کتاب الخمس/ بررسی روایت اشعری در نسخ مختلف و نکات کلیدی روایت حول سوال سائل و جواب امام

متن زیر تقریر جلسه 177 درس خارج فقه خمس آیه الله میرباقری است که به تاریخ 3 آبان ماه سال 99 برگزار شده است. ایشان در این جلسه به مرور و بررسی روایت اول که مکاتبه اشعری است پرداخته اند. ابتدا به نسخه های مختلف این روایت در نقل های اشاره می کنند؛ خصوصا در سوال سائل که بحث ضیاع سوال شده است یا صناع. و طبق هرکدام که باشد سوال راوی از چه چیزی بوده است و به تبع موضوعی که برای این خمس از این روایت استظهار می شود چیست. در ضمن ایشان در جلسه به بحث از لغت «استفاده» و نکاتی که ممکن است از آن استفاده می شود پرداخته اند.

بررسی روایت اول و نسخ آن

روایت اولی که بحث می کردیم مکاتبه اشعری است. فرمود: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْأَشْعَرِيِّ قَالَ كَتَبَ‌ بَعْضُ أَصْحَابِنَا إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع: أَخْبِرْنِي عَنِ الْخُمُسِ أَ عَلَى جَمِيعِ مَا يَسْتَفِيدُ الرَّجُلُ، مِنْ قَلِيلٍ وَ كَثِيرٍ مِنْ جَمِيعِ الضُّرُوبِ وَ عَلَى الصُّنَّاعِ وَ كَيْفَ ذَلِكَ. فَكَتَبَ بِخَطِّهِ الْخُمُسُ بَعْدَ الْمَئُونَةِ»

همانطور که گفته شد یکی از اشکالاتی که به سند روایت وارد شده است ارسال است و لکن ظاهر روایت این است که سعد این کتابت را ملاحظه کرده است لذا این اشکال در این روایت وارد نیست.

1- بررسی نسخ روایت

چندین اختلاف نسخه در این روایت وجود دارد که بررسی همه آنها لزوم و ثمره ای ندارد مگر یکی از اختلافات در نسخ این روایت شریفه که اختلاف در «صناع» و «ضیاع» است که مرحوم شیخ حر «علی الصناع» نقل کرده اند که در تهذیب نیز همین گونه است و لکن در بعض کتب حدیثی و فقهی همانند روضة المتقین، مصباح الفقیه و صاحب مدارک «علی الضیاع» آمده است. مرحوم فیض نیز هر دو احتمال را ذکر کرده اند.

این اشکال ظاهرا به دلیل نقطه گذاری نکردن در کتابت به وجود آمده است چراکه «صناع» و «ضیاع» اگر بدون نقطه باشند شبیه همدیگر هستند.

مرحوم خویی در بین این دو نسخه فرموده اند «علی الضیاع» صحیح است و لکن دلیلی برای آن ذکر نکرده اند که دو دلیل برای آن میتوان اقامه کرد یکی اینکه سیاق روایت در متعلقات خمس است درحالی که اگر «صناع» باشد اشخاصی که خمس به ایشان تعلق میگیرد مورد سوال واقع شده لذا سیاق سوال دلالت دارد که «ضیاع» باشد که متعلق خمس است و دوم اینکه در روایات دیگر خمس فوائد بحث از خمس ضیاع است نه خمس صنعتگر.

لکن هیچ یک از این دو استدلال تمام نیست اما استدلال اول به این دلیل که سیاق روایت با «صناع» هم موافق است به این بیان که با توجه به درآمد پایین صنعتگری در دوران گذشته، راوی سوال کرده است که آیا همه باید خمس بپردازند و این خمس شامل امثال صنعتگر که درآمد کمی دارند نیز میشود؟ و استدلال دوم هم ناتمام است چراکه در بعض روایات خمس ارباح مکاسب، همانند روایت سوم همین باب از صنایع هم سوال شده است فلذا قرینه ای بر ترجیح نسخه «ضیاع» وجود ندارد.

2- بررسی فرازهای روایت شریفه / «مایستفید الرجل»

اولین نکته در این روایت معنی استفاده است که گرچه در سوال راوی آمده است اما اگر پاسخ حضرت را تقریر برای سوال راوی بدانیم اهمیت پیدا خواهد کرد.

اِستَفادَ در لغت به معنای مَلِک، اقتناه، حصله و اکتسبه آمده است که هریک از این معانی دارای خصوصیت هایی هستند.

مثلا اگر استفاده به معنی ملک است شامل تملکات بدون قصد هم میشود و مثل اینکه بعضی فرموده اند که اگر به معنی اقتناه باشد تنها شامل مواردی میشود که کسی مالی را برای خودش تحصیل کند نه برای تجارت.

نکته ای که در بررسی قول لغوی باید توجه داشت این است که لغویین ناظر به این خصوصیات نیستند یعنی وقتی ترجمه و توضیحی برای کلمه ذکر میکند این خصوصیات را درنظر ندارند فلذا نمیتوان این خصوصیات را معتبر دانست. بله اگر خصوصیتی متسالم بین اهل لغت باشد اطمینان آور است ولی در غیر این صورت نمیتوان به این خصوصیت ها تکیه کرد.

نکته دیگری هم که در این اختلافات باید توجه داشت این است که در بعض موارد واضح است که این قیودی که ذکر شده است دخالت در موضوع ندارد ولی در بعض موارد شبهه مفهومیه است که باید بررسی شود، اما مواردی نیز وجود دارند که شبهات مصداقیه هستند و بحث چندانی ندارند.

درباره احتمال اول اختلافاتی وجود دارد که در مثل نمائات غیر مقصوده و ارتفاع سوقیه اثر آن آشکار میشود، و محل بحث از آن ذیل فروع است که مجموع ادله در آنجا لحاظ میشود، چراکه ابتدا باید روشن شود که موضوع خمس افاده است یا استفاده تا جهت بحث در موضوع شناسی معلوم شود.

اما احتمال دوم قطعا مردود است و روشن است که متفاهم عرفی در استفاده این نیست که شخص مالی را برای خودش تحصیل کند و اگر برای تجارت تحصیل کند دیگر استفاده بر آن صادق نباشد.

خصوصیت دیگری که بعضی فرموده اند که در موضوع استفاده دخالت دارد زحمت کشیدن در تحصیل مال است؛ لکن این قول نیز به نظر نمیرسد صحیح باشد.

استدلال این قول هیئت استفعال است که به معنی طلب است و لکن هیئت استفعال همیشه به معنی طلب نیست بلکه گاهی در مواردی استعمال میشود که طلب در آنها اخذ نشده است مثل استطاعت.

مرحوم حائری اینطور استدلال را پاسخ داده اند که هیئت استفعال یا در حصول مبدأ استعمال میشود که طلب در آن نیست (مثل استطاعت که ممکن است طلبی برای آن صورت نگرفته بلکه بدون طلب شخصی مستطیع شده باشد) و یا در طلب استعمال میشود که در این صورت حصول مبدأ در آن نیست (مثل استغفار که ممکن است حصول مبدأ در آن نباشد) و در مقام، حتما حصول مبدا هست لذا طلب در آن شرط نشده است.

ولی این استدلال تمام نیست چراکه در مواردی هردو وجود دارد مثل استخراج که هم طلب در آن دخالت دارد و هم حصول مبدأ و حتی در مفهوم استطاعت هم ممکن است گفته شود طلب دخالت دارد گرچه استطاعت شرعی قطعا منوط به طلب نیست بلکه اگر با هدیه مستطیع شود باید حج بگذارد.

چهارمین اختلافی که در استفاده میتوان برشمرد اخذ قید حرفه و مهنه در استفاده است که بعضی فرموده اند استفاده در صورتی صادق است که مالی از طریق حرفه و مهنه به دست آمده باشد.

مباحث بسیار دیگری نیز ذیل استفاده وجود دارد که در جای خود باید بررسی شود اما دو نکته در آن روشن است یکی اینکه صرف تعویض مال، استفاده نیست بلکه در صورتی استفاده صادق است که از این معاوضه سودی برده باشد و دوم اینکه اگر برای مالی هزینه هایی کرده است که قیمت آن با هزینه ها برابر شده است که در این صورت نیز استفاده صادق نیست بلکه در صورتی استفاده صادق است

به همین دلیل در مهر زوجه اختلاف است که در مقابل بضع است -که دادوستدی شده باشد- تا استفاده در آن صادق نباشد یا استفاده بر آن صادق است؛ البته این اختلاف در این مورد مفهومیه نیست بلکه شبهه مصداقیه است که روشن نیست که استفاده بر این مورد هم صادق است یا خیر

موارد بسیار دیگری در موضوع شناسی استفاده محل بحث و اختلاف است که در ذیل مباحث عروة بررسی خواهد شد مثلا در ربحی که هنوز مستقر نشده است -مثل معامله ای که طرفین خیار دارند- نیز بحث شده است که آیا استفاده صادق است یا خیر

عبارت «جمیع الضروب»

در این فراز دو احتمال وجود دارد یکی اینکه مراد همه آنچه استفاده شده است باشد که در این صورت «من» بیانیه است و دوم اینکه همه طرق استفاده مراد باشد که در این صورت «من» نشویه است.

البته این بحث اثری ندارد مگر اینکه اگر «من» نشویه باشد قرینه داخلیه ای که مرحوم خویی برای برگزیدن نسخه ضیاع مطرح کرده بودند را از بین میبرد و لکن به این دلیل که بین این دو احتمال نمیتوان هیچ یک را پذیرفت این قرینیت را به صرف نشویه بودن «من» نمیتوان از بین برد.

عبارت «علی الصناع»

اگر صناع باشد که جمع صانع است و به معنی شخصی است که چیزی میسازد. اما اینکه مرحوم مصطفوی حذاقت و علم را در آن شرط کرده اند خلاف متفاهم عرفی است. بخصوص تناسبات حکم و موضوع دلالت بر این دارد که حذاقت اخذ نشده است و شامل کسی که بدون مهارت هم چیزی را بسازد نیز میشود.

اما اگر ضیاع باشد قطعا ضَیاع به فتح ضاد نیست که بعضی احتمال آن را مطرح کرده اند بلکه ضیاع به کسر ضاد است که هم ممکن است جمع ضایع باشد و هم جمع ضیعه.

ضایع معانی مختلفی دارد که فقط فقیر متناسب با این روایت است و ضیعه نیز هم به عقار و دارایی های غیر منقول گفته میشود و هم به زمین کشاورزی و هردو با این روایت مناسبت دارد و معانی دیگری هم که گفته شده بازگشت به همین معنی دارد.

بررسی سوال راوی

روشن است که در این سه مطرح سوال شده است یکی سوال از کم یا زیاد بودن و دوم من جمیع الضروب -بنابر اختلافی که مراد مااستفید باشد یا طرق استفاده- و سوم کیفیت تعلق خمس که در جلسات آینده باید بررسی شود که حضرت پاسخ هرسه سوال را بیان کرده اند یا خیر؟ والحمدلله...