نسخه آزمایشی
شنبه, 01 ارديبهشت 1403 - Sat, 20 Apr 2024

جلسه 195 خارج فقه کتاب الخمس/ بررسی مسئله طیب مولد و دلالت تحلیل در ورایت عبدالله بن سنان

متن زیر تقریر جلسه 195 درس خارج فقه خمس آیه الله میرباقری است که به تاریخ 3 آذرماه ماه سال 99 برگزار شده است. ایشان در این جلسه در ادامه بحث روایت عبدالله بن سنان و مسئله دلالی که در روایت بود به بحث طیب مولد و دلالتی که روایت در بحث تحلیل ایجاد می کند گفتگو کرده اند. ایشان فرمودند اگر از این روایت بخواهیم مطلق تحلیل را استفاده کنیم مشکل دارد زیرا ظاهرش این است که به تعلیل طیب مولد است و بیش از اینکه در مورد تصرفاتی که مشکل در نکاح ایجاد کند دلالت ندارد. در ادامه ایشان قدری در مورد احکام مستفاده از روایت و شمول این روایت نسبت به جمیع فوائد بحث کرده اند...

ادامه بررسی فرازهای روایت شریفه

بحث در روایت عبدالله بن سنان بود و در مورد تعبیر «لِتَطِيبَ لَهُمْ بِهِ الْوِلَادَةُ...» گفتگو می کردیم. حضرت در این فراز فرموده اند که خمس به این جهت تحلیل شده است که شیعیان طیب مولد داشته باشند که بحث شده است که چه ارتباطی بین تحلیل خمس و طیب مولد است که دو وجه برای آن ممکن است بیان شود یکی اینکه وقتی مهریه از مال حلال نباشد فرزندی که به دنیا میآید نیز دارای طیب مولد نیست که این توجیه تمام نیست چراکه بر فرض که مهریه از مال حلال نباشد باعث بطلان نکاح نمی شود.

ولی نکته دیگری در روایات است که این توجیه بهتر است و آن روایتی است که در باب چهارم از ابواب انفال آمده است که: «عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنَّهُ قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص قَدْ عَلِمْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَّهُ سَيَكُونُ بَعْدَكَ مُلْكٌ عَضُوضٌ وَ جَبْرٌ فَيُسْتَوْلَى عَلَى خُمُسِي مِنَ السَّبْيِ وَ الْغَنَائِمِ وَ يَبِيعُونَهُ فَلَا يَحِلُ‏ لِمُشْتَرِيهِ لِأَنَّ نَصِيبِي فِيهِ فَقَدْ وَهَبْتُ نَصِيبِي مِنْهُ لِكُلِّ مَنْ مَلَكَ شَيْئاً مِنْ ذَلِكَ مِنْ شِيعَتِي لِتَحِلَّ لَهُمْ مَنَافِعُهُمْ مِنْ مَأْكَلٍ وَ مَشْرَبٍ وَ لِتَطِيبَ مَوَالِيدُهُمْ وَ لَا يَكُونَ أَوْلَادُهُمْ أَوْلَادَ حَرَامٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا تَصَدَّقَ أَحَدٌ أَفْضَلَ مِنْ صَدَقَتِكَ وَ قَدْ تَبِعْتَ رَسُولَ اللَّهِ فِي فِعْلِكَ أَحَلَّ الشِّيعَةَ كُلَّ مَا كَانَ فِيهِ مِنْ غَنِيمَةٍ وَ بَيْعٍ مِنْ نَصِيبِهِ عَلَى وَاحِدٍ مِنْ شِيعَتِي وَ لَا أُحِلُّهَا أَنَا وَ لَا أَنْتَ لِغَيْرِهِمْ»

بنابراین طیب مولد از این جهت است که کنیزانی که در غنائم وجود داشته است یا خمس آن ملک امام علیه السلام است (اگر جنگ به اذن امام باشد) و یا کل آن ملک امام علیه السلام است (اگر جنگ به اذن امام نباشد) لذا اگر خمس تحلیل نشود فی الجمله منتهی به حرام میشود و حضرت برای طیب مولد شیعیان خمس را تحلیل کرده اند.

نکته ای در اینجاست و آن اینکه مرحوم حائری فرموده اند اگر تحلیل مختص به خیاط باشد مشکلی در روایت وجود دارد و آن اینکه در درآمد خیاط اگر تحلیل هم نشود منجر به سفاح نمیشود لذا این تحلیل ارتباطی به سفاح ندارد مگر اینکه کسی با پولی که متعلق خمس است کنیزی خریداری کند که در این صورت هم چون معمولا بیع با عین مال واقع نمیشود بلکه کلی فی الذمه است و با عین پرداخت میشود لذا فرد نادری میشود که خیاطی با عین مالی که متعلق خمس است کنیزی بخرد.

لکن ظاهر روایت شریفه این است که اگر «ل» در «لتطیب» تعلیل باشد، مربوط به اصل حکم خمس است نه اینکه اگر خیاط هم در یک دانق خمس ندهد منتهی به سفاح شود. یعنی روایت شریفه میفرماید که تحلیل به اصل حکم خمس بازمیگردد و در خصوص امر مناکح، خمس تحلیل شده است.

بعضی نیز فرموده اند «ل» در «لتطیب» غایت است نه علت؛ یعنی تصرف در خمس منتهی به گسترش زنا در جامعه میشود لذا روایاتی که میفرماید یک درهم ربا از زنا بدتر است را حمل به همین معنی کرده اند که ربا منتهی به گسترش زنا در جامعه می شود.

به همین دلیل یکی از دوستان ما که از منزل وی دزدی شده بود تا فهمید که دزدی شده است آن اموال را برای سارق تحلیل کرده بود تا نسلش ناپاک نشود و بعضی نیز فرموده اند روایت شریفه دلالت بر این دارد که اگر مال متعلق خمس وارد زندگی شخصی شود و درست هزینه نکند، منتهی به ناپاکی میشود که این احتمال را نفی نمیکنیم ولی ظاهر روایت شریفه تعلیل است.

اما ذیل روایت که این تعبیر آمده که: «إِنَّهُ لَيَقُومُ صَاحِبُ الْخُمُسِ فَيَقُولُ يَا رَبِّ سَلْ هَؤُلَاءِ بِمَا أُبِيحُوا» درباره این فراز نیز دو نکته باید بیان شود اول اینکه در نسخه ای از تهذیب، بجای «ابیحوا»، «نکحوا» آمده است. نکته دوم هم این است که مراد از «هؤلاء» هم ممکن است کسانی باشد که تصرف در عبید و اماء و سایر متعلقات خمس کرده و متمع از آن شده اند و ممکن هم هست مراد همان عبید و اماء باشد یعنی صاحب خمس سوال میکند که چرا اینها مباح شده اند.

احکام مستفاد از روایت شریفه

یکی از احکامی که از این روایت شریفه استفاده میشود این است که انواع مختلف اکتساب متعلق خمس هستند و حتی اکتساباتی که درآمد کمی دارند نیز متعلق خمس هستند لذا در این روایت شریفه به خیاطی مثال زده شده است که پنج دانق درآمد داشته است.

نکته دوم این است که اگر «غنم» به معنی مطلق فایده باشد این روایت شریفه شامل همه فوائد میشود ولو مجانی باشند و حتی اگر غیرمترقبه هم نباشند اما اگر به معنی فایده ای باشد که بلامشقت و غیر مترقبه باشد شامل فوائدی خواهد شد که غیر مترقبه باشند که مثال هایی که در صحیحه علی بن مهزیار نیز به همین صورت بود.

البته به نظر می رسد که ارث مطلقا درآمد غیرمترقبه است لذا این روایت شامل مطلق ارث میشود و از این جهت باید نسبت این روایت با صحیحه علی بن مهزیار روشن شود.

حکم سوم در این روایت شریفه تحلیل در مناکح است. یعنی این روایت شریفه دلالت بر این دارد که اگر کسی مالی که متعلق خمس است را تبدیل به چیزی کرد که منتهی به سفاح شود، تحلیل شده است.

نکته چهارم این است که در این روایت شریفه استثناء مؤونه نشده است لذا روایات استثناء مؤونه مقید اطلاق روایت شریفه هستند.

بعضی می خواهند بفرمایند که این روایت شریفه تصریح بر این دارد که خمس قبل از مؤونه است لذا حضرت خیاطی را مثال زده اند که پنج دانق درآمد دارد که معمولا همچین درآمد صرف در مؤونه میشود لذا معارض با روایات استثناء مؤونه است.

لکن حضرت میفرمایند حتی اگر مال به مقدار کمی هم باشد باید خمس آن پرداخت شود و این بیان تصریح در این نیست که مقدار مؤونه هم متعلق خمس است بلکه باطلاقه شامل مؤونه میشود که روایات استثناء مؤونه مقید این اطلاق میشوند. البته احکام دیگری نیز از این روایت شریفه میتوان استفاده کرد که ذیل فروع بررسی خواهند شد. والحمدلله...