نسخه آزمایشی
یکشنبه, 30 ارديبهشت 1403 - Sun, 19 May 2024

جلسه اول دفتر آیت الله وحید/ مراحل سیر انسان با قرآن؛ حضرت زهرا لیلۀ القدر نبی اکرم در هدایت امت

متن زیر جلسه اول سخنرانی آیت الله میرباقری به تاریخ 16 بهمن ماه سال 97 است، که به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در دفتر آیت الله العظمی وحید خراسانی مد ظله العالی ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان می دارند؛ شب قدر در هر سال یکی بیشتر نیست اما هربار در عالم تکرار می شود، پس این تنزل به طور مستمر در شب های قدر هر سال اتفاق می افتد. چهار مرحله سیر انسان با قرآن بیان شده است که گام اول بیداری، گام دوم پاک کردن وجود از بیماری های روح، گام سوم چراغ راه قرار دادن قرآن و در آخرین مرحله رحمت رحیمیه پروردگار است. بنابراین کسی که به شب قدر رسیده باشد، هدایت و نور قرآن هم نصیبش است. از جهت دیگر لیله القدر برای پیامبراکرم و به جهت عبور دادن امت از فتنه هاست چون حضرت در رویای صادقه ای دیدند که برخی از دشمنان، امت را به قهقرا می برند و مسیر هدایت را عوض می کنند و جلوه های دنیاپرستی را دوباره به پا می کنند. از سوی خدا متعال به ایشان خطاب شد که این شب قدری که ما نازل کردیم امت را از همه فتنه هایی که به پا می کنند نجات می دهد. هم چنین لیله القدر ظرف نزول انوار ائمه از وجود حضرت زهرا سلام الله علیها هم هست. حضرت به این جهت زهرا نامیده شدند که وقتی نور وجودی شان در عالم ملائکه تجلی کرد، همه مبهوت این عظمت ماندند و به سجده افتادند. بنابراین ادامه نبوت حضرت پیامبر با فاطمه زهرا ممکن شده است. اوست که وقتی انوار ائمه به خطر می افتد، با تمام وجود در میدان حاضر شده و سپر بلای امیرالمومنین است، هم چنین آتشی که سقیفه به پا کرده بود را خاموش کردند و مومنین را به سلامت از این وادی عبور می دهند.

تکرار شب قدر در هر سال

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين‏ وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم‏ أَجْمَعِين‏. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ* إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ* وَ مَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ* لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ* تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ* سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»(قدر/١-5). در احادیثی که از ائمه نقل شده، لیله القدر یک لیل واحدی در عالم است و البته در هر ماه و هر سال و هر شب بیست و سوم ماه رمضان تکرار شده و تجلی آن شب در عالم ما واقع می گردد. مثل تکرار طلوع خورشید که با وجود این که خورشید یکی است ولی طلوع آن مکرر است. شب قدر هر سال در عالم ما تکرار شده و شاهدش هم خود سوره قدر هست «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» این تنزل یک بار نیست و مستمرا در شب های قدر رخ می دهد، لذا در روایات از ائمه نقل شده که برای امامت ما به این سوره احتجاج کنید.

اگر ملائکه و روح که اعظم از آن ها و مسجود ملائکه است در هر شب جمعه و هر شب قدر نازل می شوند، قاعدتا این شب قدر مکرر در هر سال هست و باید امامی باشد که این تنزل ملائکه و روح بر او واقع بشود. آن شخصیت با عظمتی که ظرف نزول این حقایق است وجود مقدس امام معصوم است. شب قدر اینطوری است ولی حقیقت او یک شب بیشتر نیست و آن هم شبی است که در آن حقیقت قرآن نازل شده و تمام حقایق در آن مقدر شده است. حتی در روایتی مرحوم فیض در صافی این حدیث را نقل کردند که این شب باعظمتی که تمام حقایق و حتی حقیقت قرآن و ولایت در آن تقدیر و تنزیل شده، این شب قدر در عالم یکی بیشتر نیست.

البته هر سال در ماه رمضان و براساس روایات در شب بیست و سوم، یک تجلی آن شب قدر در عالم ما دارد و از بعضی روایات استفاده می شود که آن بخش از قرآن که در آن سال بناست به دست وجود مقدس امام در عالم محقق بشود، مجددا بر امام عطا می شود و در واقع قرآن که برنامه عمل امام است و امام در تدبیر جامعه مومنین و در تدبیر عالم براساس این کتاب عمل می کنند، در هر شب قدر یک تجلی خاصی بر ایشان دارد که این مسئله هم هر سال تکرار می شود ولی یک شب بیشتر نیست.

آن شب قدری که یکی بیشتر نیست و ظرف نزول حقیقت قرآن است، هم برای ما شب قدر هست و هم مهم تر از آن برای وجود مقدس معصومین و وجود مقدس نبی خاتم شب قدر است. در روایت است که حضرت به خدای متعال عرضه داشتند، خدایا! در مقابل عمرهای طولانی امم گذشته، به امت من عمر طولانی ندادی! پس چه چیزی به آن ها عطا می کنی؟ یعنی این عمری که باید سیر انسان و عبادت او در عالم دنیا و در همین فرصت انجام بشود، کوتاه شده و قاعدتا امکان رشد کم می شود. ندا آمد، سوره قدر نازل شده و ما به شما شب قدر را دادیم، به برکت شما راه امت کوتاه شده و لازم نیست هزار ماه پشت سر بگذارند. اگر خودشان را به شب قدری برسانند که به شما عطا کردیم، تمام آن بهره هایی که در عمر طولانی می خواستند حاصل بشود در این شب قدر به دست خواهند آورد.

«إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» این شبی است که در آن قرآن نازل شده و تمام مائده های آسمانی در این شب به روی کسانی که اهل آن باشند، نازل شده و می توانند از آن استفاده کنند. همینطور که تفاوت ماه رمضان که ماه نزول قرآن هست و این سفره الهی در اختیار ماست با ماه ها دیگر این است که ما باید زحمت بکشیم و خودمان را به آن ساحت نزدیک کنیم و استفاده از آن هم آسان است، در شب قدر هم اینطوری است. لذا در ماه رمضان یک آیه از قرآن ثواب یک ختم قرآن را دارد. این که صرفا یک قرارداد نیست بلکه معنایش این است که سفره الهی در ماه رمضان گسترده است و آن بهره ای را که انسان در یک ختم قرآن و در بیرون ماه رمضان می تواند ببرد، در تلاوت یک آیه از قرآن در ماه رمضان می شود برد.

چرا؟ چون «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ»(بقره/١٨۵) در این ظرف آن حقیقت تنزل پیدا کرده و مائده های آسمانی قرآن، ثمرات و برکات و رزق نورانی آن در ماه رمضان در اختیار و دسترس انسان قرار گرفته است. اگر کسی اهل ماه رمضان شد، بهره اش از قرآن آسان می شود. لیله القدر هم اینطوری است، این کتابی که هُدًى لِلنَّاسِ و هُدًی لِلمُتَقین هست «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ»(یونس/۵٧) و تمام برکات را دارد.

گام هایی برای سیر با قرآن

به تعبیر بعضی چهار مرحله سیر انسان با قرآن در این آیات است «قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ» انسان اگر بخواهد در مسیر خداوند حرکت بکند، قدم اول یقظه و بیداری است. آدم تا در عالم غفلت هست، اصلا حرکتی به سمت خدای متعال نخواهد داشت اما وقتی بیدار و هوشیار شد و خودش و عوالم را دید و آن هدفی که خدای متعال برای انسان در نظر گرفته را درک کرد، امکان حرکت انسان به سمت خدای متعال فراهم می شود. حالا در دومین گام «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ» این انسانی که با مواعظ قرآن بیدار شده و می خواهد به سمت خداوند قدم بردارد، باید آفات از او دور بشود.

گاهی انسان با تمام قوا حرکت می کند اما یک عیب دارد و این عیب مانع رسیدن به مقصد می شود. یک بیماری، تکبر، حسد یا بخل مانع رسیدن به مقصد می شود. خدا رحمت کند یک عزیزی را، ایشان مثالی می زد و می گفت اگر یک اتومبیلی می خواهد حرکت کند، باید تمام او سالم باشد ولی برای راه نرفتنش کافیست یک چرخش پنچر باشد. یک بال هواپیما اگر اشکال داشته باشد، بهش اجازه پرواز نمی دهند. بنابراین لازم نیست انسان معیوب کامل باشد حتی یک عیب کوچک مانع حرکت انسان است. مواعظ قرآن دل انسان را بیدار می کند و این نور موعظه وقتی به انسان رسید، هوشیار و بیدار شده و طالب حرکت به سمت خدای متعال می شود. ولی حالا که می خواهد حرکت کند، موانعی وجود دارد. یک عیب در قلب انسان کافی است برای این که مانع راهش بشود.

«وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ» در مرحله بعد، نور قرآن شفاء برای صدور است که امیرالمومنین فرمودند، متقین در شب ها این حالت را دارند «أَمَّا اللَّیْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِینَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهَا تَرْتِیلاً یُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَیَسْتَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ»(1) اگر کسی این سیر را داشت و شب ها خبردار ایستاد و تلاوت کرد آن هم به نحو ترتیل و به مرحله حزن قلب رسید، مرحله بعدش این است که دوای درد خودشان را از قرآن بیرون می آورند و تحصیل می کنند. لذا قرآن شفای دل هاست و در این مرحله وقتی او با مواعظ قرآن نورانی شد و به مرحله بیداری دل رسید، نور قرآن بیماری های دل او را شفاء داده و این انسان بیدار و هوشیار شده ای که بی قرار حرکت به سمت خدای متعال هست، با انوار قرآن آفاتش مرتفع می گردد.

در مرحله بعد قرآن چراغ هدایتی است که این انسان مهیا را در جاذبه خودش سیر می دهد و در مرحله پایانی «رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ» این رحمت اضافه به مومنین شده که رحمت رحیمیه است. مثل انوار یقین و توکل، حقایق قرآنی به قلب انسان می رسد. این کتاب مجید با تمام مقاماتش در لیله القدر نازل شده، لذا اگر کسی به لیله القدر راه پیدا کرد، راهش به سوی مقامات این کتاب باز می شود و هدایت و نور قرآن به انسانی می رسد که اهل لیله القدر است.

عبور امت نبی اکرم صلی الله علیه و آله از فتنه ها

این لیله القدر برای ماست و اگر امت حضرت در پرتو لیله القدر حرکت بکنند، آن راه طولانی ای که باید امم دیگر حرکت می کردند تا به مقصد برسند، کوتاه می شود. حالا به تعبیری اگر سایه شفاعت لیله القدر بر ما بیافتد، با دستگیری این لیله القدر و برکات آن حرکت ما آسان و هموار می گردد و دیگر نیازی به آن ریاضت های طولانی نیست. این یک جهت قرآن است که گفته شد اما جهت دیگر لیله القدر این است که برای وجود مقدس نبی خاتم و بخاطر عبور دادن امت از فتنه هاست که این عطا به حضرت شده است.

در روایت آمده که حضرت خواب رویای صادقه ای دیدند؛ به این شکل که بنی تیم و بنی عدی و دیگران بر منبر حضرت بالا رفتند و از موضع خلافت حضرت امت را به قهقرا برمی گردانند. حضرت آمدند روی امت را از دنیا به طرف خدا کردند اما آنها دوباره به قهقرا برمی گردانند و مجددا بساط دنیا پرستی و شیطنت را به پا کرده و باب توحید و عبادت سد می شود. حضرت محزون شدند چون رویای صادقه است. جبرئیل آمد و عرض کرد یا رسول الله! چرا غصه دارید؟ فرمودند: چنین رویایی دیدم.

عرض کرد: من از اسرار این رویا مطلع نیستم و رفت و به عنوان وحی آیاتی از جمله سوره قدر را برای حضرت آورد. پیغمبر ما! «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ * وَ مَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ * لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» این شب  قدری که به شما دادیم، جبران همه آن دوران طولانی است که این دشمنان شما تسلط پیدا می کنند و مسیر را برمی گردانند. اگر این شب قدر نبود، ممکن بود این راه سد بشود و مسیر نبوتی که به شما اعطا شده و «كَافَّةً لِلنَّاسِ»(سباء/٢٨) و در واقع نور برای همه امم هست را بتوانند سد بکنند.

ولی ما به شما شب قدر را دادیم که این شب قدر، تدارک همه آن آفات و خسارات است. شب قدر حضرت، شبی است که ایشان امت خود را به وسیله آن از فتنه ها عبور می دهند. در حقیقت فتنه سقیفه و ادامه سقیفه به واسطه شب قدر رفع می شود، لذا شب قدر شبی است که برای امت سلام است تا مطلع الفجر.

درست است که این ها ظلماتی به پا می کنند ولی اگر امت شما در پرتو این شب قدر که نورانی ترین فضای عالم هست قرار بگیرند، انوار الهی در فضای لیله القدر نازل شده و نور قرآن و ائمه در فضای لیله القدر حاصل می شود. در این شرایط امت به سلامت عبور می کنند اما به شرط این که متمسک به لیله القدر باشند. بنابراین لیله القدری که به حضرت عطا شده عطایی است برای این که در پرتو شفاعت او، امت از این فتنه سنگینی که پیش می آید و راه مفری هم برایش نیست به سلامت عبور کنند.

این لیله القدری که خدای متعال به حضرت عطا کرده، هم لیل نزول قرآن است که تمام حقایق آن از این مسیر نازل می شود و هم لیل نزول انوار ائمه که در حدیث نورانی کتاب علل الشرایع، مرحوم صدوق آن را نقل کردند. وقتی از حضرت سوال شد که چرا مادر شما زهرا نامیده شدند؟ این چه تجلی و درخششی است که در حضرت است که ایشان را زهرا نامیده اند؟ روایات در این باره متعدد است اما یکی از آن ها که واقعا شگفت انگیز است، این است که حضرت وقتی در محراب عبادت می ایستاد، جوری انوار الهی در وجود حضرت زهرا تجلی می کرد که چشم امیرالمومنین مبهوت تجلی وجودی ایشان می شد. این خیلی روایت عجیبی است.

وقتی به حضرت عرض کردند چرا مادر شما را زهرا نامیدند؟ حضرت فرمودند ظلماتی، حجاب عالم ملائکه شد. به خدای متعال التجاء کردند و حضرت حق نور حضرت زهرا را تجلی داد، سپس این ظلمت از عالم ملائکه مرتفع شد. آنقدر این نور عظمت داشت که وقتی برای عالم ملائکه که خودشان از نور هستند، تجلی کرد که همه ملائکه به عنوان تواضع در مقابل خدای متعال و این نور الهی که آنها را از فضای ظلمت عبور می داد، به سجده افتادند.

از خداوند سوال کردند این نور چیست؟ خدای متعال فرمود «هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِي» هیچ حجابی بین من و او نیست «خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِي» از عظمت خودم او را آفریدم «أَسْكَنْتُهُ فِي سَمَائِي أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِي أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ»(2) وقتی این نور می خواهد در عالم تجلی کند، از صلب اشرف انبیاء تجلی می کند، آن هم با آن مناسکی که برای نزول این حقیقت در نظر گرفته شده است.

تنزل نور حضرت زهرا سلام الله علیها در وجود عالم

در بعضی روایات است که حضرت وقتی از سماوات و بحار عبور کردند، به آن نقطه ای رسیدند که جناب جبرئیل هم عرض کرد: «لَو دَنَوتُ أَنمُلَةً لَاحتَرَقتُ»(3) این وادی محل خلوت شما و خدای متعال است و احدی در آن قدم نگذاشته و من هم نمی توانم بیایم. آنجا خدای متعال تحفه ای که به پیامبر هدیه کردند، نور حضرت زهرا بود و در تکمیل تنزل این نور هم روایت داریم که حضرت چهل شب مأمور به کناره گیری شدند و در طول این چهل شب دوبار مائده آسمانی برای حضرت آمد که یکی از آن ها شب چهلم بود و هر شب حضرت دیگران را به سفره دعوت می کردند اما در آخرین شب ایشان مأمور شدند به این که تنها بر سر سفره بنشینند و مائده های آسمانی را میل بفرمایند.

مابقی طعام را هم ملائکه به عالم بالا برگرداندند، پس تنزل این نور بدین شکل اتفاق افتاد «أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیَائِی أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ أَئِمَّةً یَقُومُونَ بِأَمْرِی یَهْدُونَ إِلَى حَقِّی» انوار ائمه هم در وجود مقدس فاطمه زهرا تنزل پیدا کرده و وجود مقدس نبی خاتم به طور مکرر و در همان روزهای آخر عمر شریفشان هم تا ده بار نقل شده که در صحنه های مختلف فرمودند: «اِنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَقَلَین کِتابَ الله وَ عِترَتی» من از بین شما رخت بر می بندم ولی دو حقیقتی که با خودم آوردم و بسیار باعظمت هستند را بین شما ترک می کنم و با خودم نمی برم. «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ» ادامه وجودی نبی اکرم و تمام برکات وجود مقدس پیامبر برای امتشان در همین دو حقیقتی است که برای امت باقی گذاشتند. «اِن تَمَسّکتُم بِهِما لَن تَضِلُّوا اَبَداً» ابدا و هرگز گم نمی شوید و تمام مکائد شیطان نمی تواند شما را در عالم گم کند، اگر دستتان به دامن این دو حقیقت باشد.

این دو حقیقت که حقیقت کتاب و حقیقت انوار ائمه هست و به عبارت دیگر ادامه برکات وجود مقدس نبی اکرم برای امت شان تا آخر عالم است، از مصدر جلال حضرت زهرا تنزل پیدا می کند «تارِکٌ فیکُمُ الثَقَلَین» حضرت این دو حقیقت را باقی گذاشتند برای این که امت بتواند از این فتنه ها عبور کند و از هدایت ایشان برخوردار بشوند. این دو حقیقتی که امت را از فتنه سقیفه و ظلماتی که آنها در عالم به پا کردند، عبور می دهد، از برکات لیله القدر است که وجود مقدس فاطمه زهرا هستند. حضرت در تعبیری فرمودند: «اللَّیلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ»(4) لیله القدر یعنی فاطمه. این وجود مقدس «هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِی وَ أَسْکَنْتُهُ فِی سَمَائِی خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِی» وجودش تجلی تمام حقایق و اسراری است که به نبی اکرم عطا شده است.

لذا ادامه نبوت حضرت و هدایت ایشان با فاطمه زهرا ممکن می شود. حضرت هستند که هم «کَمِشْکاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ» یعنی انوار ائمه در وجود مقدس ایشان تجلی کرده و هم «الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ»(نور/٣۵) آن محافظی که خدای متعال برای انوار ائمه قرار داده، وجود مقدس فاطمه زهراست.

لذا وقتی این انوار به خطر می افتد، حقیقت وجود مقدس فاطمه زهرا با ورود در میدان، سپر می شوند و کار را هم تمام می کنند و این حقیقتا یک حادثه عادی نبود. زمانی که ابراهیم خلیل در آتش می رود، صرفا برای این نیست که آتش خاموش بشود و همه ببینند معجزه ای اتفاق افتاده است. بلکه باید وجود مقدس ابراهیم خلیل برود در آتش نمرود تا بساط او جمع بشود و این یک اتفاق ساده نیست. وجود مقدس فاطمه زهرا رفتند وسط شعله های فتنه ای که این ها ایجاد کرده بودند و قرآن در مواضع متعدد از آن تعبیر به جهنم می کند.

در سوره مبارکه ابراهیم آمده است، تبدیل نعمت شد «بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ»(ابراهیم/٢٨) و در سوره تحریم وقتی فتنه عظیمی را که آن دو نفر در خانه حضرت به پا کردند، خدای متعال با یک لطایفی بیان می کند، و هشداری هم به مومنین می دهد «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ»(تحریم/6) هیچ کجا به این اندازه غلظت به خرج داده نشده است.

فرمود: ای مومنین! شما دست اهلتان را بگیرید و از این آتش فرار کنید. یک جهنمی دارد به پا می شود جهنمی که «وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ» بنزین و آتش گیرانه اش آدم ها هستند. مثل آدمی که نفسش دعوت به گناه می کند و این نفس همان بنزین جهنم است. کسانی که بعد از حضرت اقامه کفر کردند، خودشان اصل این جهنم و آتش اند و در حقیقت جهنم از اینها شعله ور می شود. حضرت فرمود: «وَلَايَةِ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ وَلَايَةُ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ هِيَ النَّار»(5).

این دو آیه خیلی به هم نزدیک اند «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا» نعمت را تبدیل به کلمه کفر کرده و جهنم به پا کردند. با این آیه شریفه که می فرماید: «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ». بعد می فرماید کفار روز قیامت وقتی اشکال می کنند، بهشان می گویند: «إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(تحریم/۷) این کفری که شما به پا کردید همین است دیگر. محیط کفر همین جهنم است و برای مهار این آتشی که به پا شده، باید وجود مقدس فاطمه زهرا وارد آن بشود.

فرمود: «إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها»(مریم/٧١) از امام سوال شد که آیا شما هم وارد جهنم می شوید؟ فرمود ما که وارد می شویم، شعله های جهنم خاموش می شود. وجود مقدس فاطمه زهرا وقتی پا گذاشتند در این وادی شعله های جهنم را برای مومنین آرام می کنند و آن ها را به سلامت عبور می دهند. «سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» که ظهور حقیقت نبوت حضرت و ولایت امیرالمومنین در پرتو نور امام زمان تجلی می کند و آن صبح روشن عالم فرا می رسد.

تمام این ها از برکات وجود مقدس فاطمه زهراست که خدای متعال به عنوان لیله القدر به نبی خاتم عطا فرمودند. میان شعله آتش و آن را خاموش کرد ولی خیلی کار برای امیرالمومنین سخت شد چون بعد از آن همه اقدامات سنگین، آخرین مرحله اقدام حضرت زهرا این بود «اَلّلهُمَّ عَجِّلْ وَفاتِی سَریِعاً» اگر لازم بود تا آخر کنار امیرالمومنین بماند، می ماند. چون شهادت ایشان در جوانی کار امیرالمومنین را به نتیجه می رساند بنابراین تقاضا کرد که خدایا! «عَجِّلْ وَفاتِی سَریِعاً». مسئله غصه های دنیایی نیست بلکه همراهی با امام اقتضاء می کرد که در سنین جوانی امیرالمومنین را تنها بگذارد. بعد از آخرین دفاعی که از امیرالمومنین کردند و ایشان را سالم از مسجد به خانه برگرداند، دیگر بسترنشین شدند. گفتند: حضرت تُشَک نشین شده بود و این روزها دیگر نمی توانست از این پهلو به آن پهلو بچرخد. نمی توانست نفس بکشد و درد سینه امان به حضرت نمی داد و جلوی چشم امیرالمومنین هر روز آب می شد «وَ نَحَلَ جِسْمُها وَ ذابَ لَحْمُها وَ صارَتْ کَالْخَیالِ»(6) گویا یک سایه ای از حضرت باقی مانده بود.

پی نوشت ها:

(1) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 304

(2) علل الشرائع، ج‏1، ص: 180

(3) مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏1، ص: 179

(4) تفسير فرات الكوفي، ص: 581

(5) تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص: 573

(6) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏78، ص: 282