نسخه آزمایشی
یکشنبه, 09 ارديبهشت 1403 - Sun, 28 Apr 2024

آداب بهره مندی از قرآن کریم در برنامه سمت خدا/ سیر در درجات قرب با حقیقت وحی و قرآن

متن زیر گفتگوی آیت الله میرباقری در برنامه سمت خداست که در تاریخ 12 فروردین ماه ۹5 در ایام میلاد حضرت زهرا برگزار شده است. ایشان در این جلسه که در مورد اهمیت قرآن و انس و بهره مندی انسان از قرآن بوده است اشاره می کنند که این قرآن رزقی الهی است که خدا برای ما توسط نبی اکرم ارسال کرده است. در روایات مکرری بیان شده که تا می­توانید به هر طریق از این سفره بهره­مند شوید. درجات بهشت و درجات تقرب به خدا همان درجات قرآن است. هر چه در قیامت انسان از صحیفه قلبش قرآن بخواند بر درجه او افزوده می­شود. برای بهره­مندی از قرآن آدابی را در روایات ذکر فرمودند که رعایت آنها بهره انسان از کلام الهی را بالا می­برد...

سوال: خدا را شکر می کنیم که بار دیگر در خدمت استاد بزرگوار جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری هستیم. ما امروز بطور ویژه در خدمت ایشان هستیم و نکاتی را در مورد بهره مندی از قرآن امروز استفاده می کنیم.

جواب: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدالله رب العالمین، اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم و اَهلک اَعداءهم. حدیث کوتاهی را از کتاب شریف جامعه الاخبار که از وجود مقدس نبی اکرم نقل شده خدمتتون تقدیم می کنم. حضرت در این بیان نورانی که نقل شده فرمودند «الْقُرْآنُ مَأْدُبَةُ اللَّهِ فَتَعَلَّمُوا مَأْدُبَةَ الْقُرْآنِ مَا اسْتَطَعْتُمْ إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ حَبْلُ اللَّه وَ هُوَ النُّورُ الْمُبِينُ وَ الشِّفَاءُ النَّافِعُ فَاقْرَءُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْجُرُكُمْ عَلَى تِلَاوَتِهِ بِكُلِّ حَرْفٍ عَشْرَ حَسَنَات»(1) قرآن سفره ای است که خدای متعال پهن کرده و در واقع مهماندار این سفره وجود مقدس نبی اکرم(ص) هستند و همه موحدین و بلکه همه انسان ها بر سر این سفره دعوت شده اند. پس هرقدر می توانید به معارف این سفره و خوان گسترده الهی راه پیدا کنید و از معرفت او غافل نشوید.

روزی های که ما داریم دو گونه هستند بعضی ها رزق های ظاهری و بعضی ها رزق های باطنی است. ارزاقی که هست با معرفت به قرآن به دست می­آید و به اندازه درجات معرفت به قرآن به آن سفره خدای متعال و رزق هایی که قرار داده می رسیم؛ معارف قرآن ارزاق الهی است. سپس حضرت فرمود که این قرآن رشته ای است که خدا بین خودش و ما قرار داده و ما می توانیم از طریق این رشته به قرب خدا نزدیک شویم.

درجات بهشت درجات تقرب به خداست و نعمت های بهشتی در مقامات قرآن است که هر چه به مقامات بالاتر سیر می کنیم لطیف تر و معنوی­ تر و نورانی تر می ­شود؛ قرآن نور الهی است که همه حقایق را برای ما آشکار می کند و اگر کسی با این نور سیر کند سیر در مقامات معرفت و هدایت است. قرآن شفایی است که هیچ ضرری درونش نیست و تمام داروهای قرآن داروهای نافع و شفایی برای بیماری های ظاهری و باطنی ما هستند. در احادیث ذکر شده که بعضی ها مبتلا به درد سینه هستند و حضرت فرمود به قرآن تشفی کن زیرا قرآن «شفاء لما فی صدور» است.

در خصوص سوره حمد بیان شده که اگر بیماری را سوره حمد شفا ندهد بعد از آن به چیز دیگری امید نیست. قرآن هم شفای بیماری های ظاهری و هم شفا درد های باطنی مانند شرک، غفلت و صفات رذیله است که با قرآن شفا پیدا می کنند. بعد فرمودند که قرآن را زیاد بخوانید، زیرا خدای متعال غیر از تعلم حتی در مقابل تلاوتش هم به شما پاداش می­ دهد و در مقابل هر حرفی از حروف قرآن ده حسنه به شما می دهد.

سپس فرمودند: «أَمَا إِنِّي لَا أَقُولُ الم حَرْفٌ وَاحِدٌ وَ لَكِنْ أَلِفٌ وَ لَامٌ وَ مِيمٌ ثَلَاثُونَ حَسَنَة»(1) یعنی سخن من این نیست که الف لام میم یک حرف است و در مقابل الف لام میم خدای متعال ده حسنه می­ دهد؛ بلکه الف لام میم هر حرفش سی حسنه است. در روایتی در کافی شریف حضرت فرمودند: اگر کسی قرآن را گوش کند در مقابل هر حرفی که می شنود یک حسنه به او می دهند و یک گناه از او پاک می کنند و یک درجه به درجاتش اضافه می کنند. اگر نظر به قرآن کند، در مقابل نظری که می اندازد در مقابل هر حرفی یک حسنه، یک درجه و یک گناه از او پاک می شود و اگر تلاوت کند در مقابل هر حرف ده حسنه به او می دهند و ده درجه به درجاتش اضافه می کنند و ده سیئه و بدی از او محو می کنند و بعد حضرت فرمودند اگر همین را در نماز و در حال نشسته بخواند در مقابل هر حرف پنجاه حسنه می دهند و پنجاه سیئه پاک می کنند و پنجاه درجه اضافه می کنند و اگر نماز در حالت ایستاده باشد در مقابل هر حرف صد حسنه و صد درجه و صد سیئه پاک می کنند؛ و مقصود یک آیه نیست بلکه هر حرفی از حرف قرآن مقصود است؛ زیرا هر حرفی از حروف قرآن از عالم بالا نازل شده و غیر از معانی که دارد حقایقی در آن پنهان است. لذا بعضی گفتند که همه حروف قرآن شبیه حروف مقطعه است؛ گرچه حروف مقطعه که اوایل سور واقع می­ شوند، یک ویژگی دارند؛ ولی همه حروف قرآن مثل حروف مقطعه هستند. معصومین علیهم السلام گاهی وقتی می خواستند آیات را معنا کنند برای هر حرفی از حروف آیه معنا ذکر می کردند. مانند «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ فَقَالَ الْبَاءُ بَهَاءُ اللَّهِ وَ السِّينُ سَنَاءُ اللَّهِ وَ الْمِيمُ مَجْدُ اللَّه»(2) و تا آخر سوره قل هو الله را حضرت توضیح دادند. گاهی اوقات در یک الف و لام رموز زیادی است چنانچه در توحید صدوق از امام باقر در الف و لام الصمد بیان کردند. بنابراین قرآن سفره ایاست که خدا گسترده، همه اولیاء و انبیاء بر سر آن سفره در هر مقامی که باشند دعوت هستند.

سوال: لذا نکته اش همان عظمت حقیقت قرآن کریم است.

جواب: بله، متکلم وقتی صحبت می کند آنچه که دارد در کلامش قرار می­ دهد. قرآن کلام الله و کتاب خداست، مولف وقتی می نویسد هرچه دارد در کتاب قرار می­دهد، لذا حضرت فرمودند: «فَتَجَلَّى‏ لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِه‏»(3) یعنی خدای متعال در این کلام تجلی کرده و این کلام تجلیات الهی است و این تجلیات هم مقاماتی دارد. به تعبیری که در دعای ورودی قرآن امام صادق علیه السلام فرمودند: یکی از آداب تلاوت قرآن این است که آدم با دعا شروع کند و با دعا ختم کند و این دعا به منزله اذن ورود و نیز اجازه خداحافظی و خروج از قرآن هست.

در اقبال در این اذن ورود دعاهای مختلفی از امام صادق علیه السلام نقل شده و البته شیخ مفید هم همین را با کمی اختلاف در اختصاص شون نقل کردند: «بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا كِتَابُكَ الْمُنْزَلُ مِنْ عِنْدِكَ عَلَى رَسُولِكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ كَلَامُكَ النَّاطِقُ عَلَى لِسَانِ رَسُولِكَ فِيهِ حُكْمُكَ وَ شَرَائِعُ دِينِك»(4) ببینید در همین یک جمله چند مطلب هست: خدایا آنچه که پیش روی من هست کتاب توست؛ و به تعبیر دیگر و با مسامحه و به زبان عرف تو مولف این کتاب هستی و علم تو در این کتاب تجلی کرده و صورت یافته است. قرآن کتاب خداست و کتاب هر کسی بیان اسرار و حقایق اوست، البته به اندازه امکان ظهور و تجلی علم الهی در قرآن علم هست و حد ممکن تجلی در این کتاب واقع شده است هر سری در عالم غیب که می خواست و امکانش بوده که افشا شود در این کتاب هست.

این کتاب نازل شده است. نزول به معنی سقوط نیست، جسم وقتی سقوط می کند دیگر در عالم بالا نیست و فقط در عالم پایین است، اما نزول معنایش این است که این حقیقت با کمالاتی که دارد در مراتب بالا هست و در عالم پایین هم متناسب با آن تجلی می کند و خلق می ­شود. بنابراین قرآن وقتی از محضر خدا تنزل پیدا کرده تا به دست ما رسیده در همه عوالم واسطه حضور دارد و در هر عالمی متناسب با آن عالم خلق و نازل شده است؛ بلاتشبیه مثل خورشید که نورش ساطع شده و به ما می رسد؛ قرص خورشید در خانه های ما نمی­آید بلکه در جای خودش است و با ظرفیتی که دارد، حرارت و نور آن نازل شده و همه فضای واسط را هم پر می کند تا به ما برسد. بنابراین قرآن کتاب خداست که در مقاماتش نزول پیدا کرده و اگر در معنای آن خوب دقت کنید همینطور که قرآن نازل شده، شما هم می توانید با قرآن در مراتب مختلف صعود کرده تا به همان مقام عند الله و آن سرچشمه برسید، تا آدم چقدر ظرفیت داشته باشد و چقدر با قرآن سیر بکند.

محل نزولش هم از محضر خداست که بر قلب مقدس حضرت اشرف انبیاء و رسوال الهی نازل شده و قلب حضرت ظرف نزول این حقیقت بوده است. بنابراین این سفره ای است که خدا برای همه موحدین در همه درجات گسترده است. هر کسی به این قرآن ورود کند از این قرآن بهره مند می شود و مقامات قرب پیدا می کند. ما باید مستطعم رفتن به این سفره باشیم همینطور که در حرم حضرت امیر و در زیارت امین الله می­گوییم «وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِينَ مُعَدَّة» آنهایی که می فهمند محیط حرم حضرت امیر و محیط ولایت حضرت چه محیطی است، مائده های آسمانی طلب می کنند و برای آنها سفره گسترده است.

قرآن هم اینگونه است و آن کسی که مستطعم باشد و بفهمد چه مائده های آسمانی را خدای متعال در این کتاب گذاشته و طالب آن مائده ها باشد، برای او سفره گسترده و آماده است. لذا حضرت فرمودند: «فَتَعَلَّمُوا مِنْ مَأْدُبَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا اسْتَطَعْتُم» این کتاب خدا را هرچه می توانید تعلم کنید و به یک مرتبه قانع نشوید؛ وقتی ظاهر آن را فهمیدید و خواندن آن را یاد گرفتید به دنبال معانی آن باشید؛ هر چه می توانید و مقدور شما است وقتی معانی ظاهری را فهمیدید دنبال معانی باطنی باشید و قانع نشوید. بعد حضرت اشاره کردند که از تلاوت شروع می شود و تلاوتش هم آنقدر لطیف است که در مقابل هر حرف درجه ای به شما می دهد و یک مانع از شما برمی دارد. در مقابل هر حرف یک ثواب و مزد به شما می دهد؛ تا حتی صد حسنه در هر حرف در نمازی که ایستاده خونده شود، ذکر شده است.

بنابراین باید خودمان را محیا کنیم تا از این سفره الهی بهره مند شویم؛ و لذا بزرگان فرمودند و تعبیر بعضی از علماست که خدای متعال به ما دو دهان داده است، یکمی همان دهانی که باید رزق های مادی را بخورید و یک دهان دوم که باید با او طعام معنوی روح تامین شود و آن گوش انسان است؛ البته ما یک سامعه ظاهری و یک سامعه قلب داریم؛ یعنی قلب انسان هم باید بشنود و اگر گوش قلب انسان کلمه الهی را استماع کرد، از طریق آن طعام و ارزاق و معارف الهی به قلب انسان می رسد و انسان از این سفره الهی بهره مند می­ شود.

ورودی ما به قرآن از انس و کثرت تلاوت است، این تلاوت ثواب های زیادی دارد که بعضی از روایاتش را خواندم. مواردی که ما روایات فراوان در فضیلت و ثواب یک عمل داریم نسبت به کل قرآن و در بعضی روایات هم نسبت به آیات خاص قرآن است؛ ولی فضائل بی حد و حصر و شاید صدها روایت در تلاوت قرآن ذکر شده و این شروع کار ما با قرآن است.

ثواب هایی که در عبادات ذکر می شود مثل زیارات، تلاوت قرآن و نماز که گاهی مختلف بیان شده به این معنا است که ظرفیت این رشد در این عبادت هست، حالا ما چقدر می توانیم استفاده کنیم این سخن بعدی است و الا در زیارت امام حسین از یک حج تا هفتاد هزار حج، تا لقاء الله فی عرشه ذکر شده است. در تلاوت قرآن هم همینطور است؛ و این ثواب های متفاوتی که ذکر می شود معناش این است که از کمترین ثواب تا بالاترین درجه ثواب در تلاوت قرآن به دست می­آید؛ تا آدم چقدر با قرآن مانوس شود و چگونه آن را بخواند. لذا برای تلاوت قرآن یک آداب ظاهری و یک آداب باطنی ذکر شده است. آداب ظاهری فراوان ذکر شده و فرمودند که حتماً انسان وقتی قرآن را می­خواند با طهارت باشد.

سوال: مقصود از طهارت وضو است؟

جواب: بله با طهارت و غسل و وضو باشد و با طهارت به کتاب خدا رو بیاورد. این یکی از آداب ظاهری هست، رو به قبله بنشیند، در ابتدای دعای ورودی قرآن را بخواند و در آخر هم به دعای ختم قرآن ختم بکند، همینطوری وارد قرآن نشود و به تعبیر دیگر با اذن ورود وارد شود و با اجازه با قرآن خداحافظی کند و در مقابل قرآن مودب باشد. این کتاب رشته متصل بین ما و خداست و از همین جا اتصال ما شروع می­ شود. بنابراین در مقابل همین کتاب باید ادب حضور داشته باشیم.

سوال: یعنی خاضع باشیم و خاشع باشیم؟

جواب: یعنی عظمت این کتاب را درک بکنیم. این اذن ورود که یک جمله اش را خواندم برای همین است که انسان اگر این توجهات در او پیدا نشود نمی تواند از کتاب بهره مند شود؛ مثل اذن دخول حرم امام که اگر انسان توجه به این مقامات نداشته باشد نمی تواند از حرم بهره ­مند شود. در مورد قرآن هم باید توجه کند که این کتاب خداست و همین کتاب که از عالم بالا نازل شده، شفیع و یک موجود حی است که برای دستگیری و شفاعت ما آمده و در قیامت تطورات مختلفی پیدا می کند؛ و به صور مختلفی از صورت مومنین تا انبیاء ظهور پیدا کرده و شفاعت می کند و کتاب معمولی نیست. به تعبیری در روایت های ما عدل امام است؛ چنانچه رسول خدا فرمودند «انی تارک فیکم ثقلین کتاب الله و عترتی»

پس همانطور که وقتی در محضر امام قرار گرفتیم ادب ظاهری و باطنی دارد، قرآن هم همین طور است؛ البته امام هم جسم نیست؛ بلکه گوهری است که از عالم بالا آمده و لباس جسم به خودش پوشیده است. سیر ما در مقامات توحید با امام سیر در درجات وجودی و ولایت امام است. قرآن هم لباس مکتوبی که به خودش پوشیده شده کتاب کتبی و لفظی نیست؛ مثل امام علیه السلام که جسم نیست. این امامی که ما می بینیم صاحب مقاماتی است که جامعه کبیره بخشی از آن مقامات است.

سوال: یعنی با این نگاه هم امام و قرآن هر دونازل شده اند؟

جواب: بله هر دو نازل شدند و صاحب مقامات و حی و شفیع هستند. در خصوص بعضی از آیات مثل سوره حمد و آیه «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» و آیت الکرسی فرمودند که وقتی خداوند به آنها فرمان داد که نازل شوید و بروید در عالم انسانی تا دست بشر و انسانها به شما برسد، به عرش الهی متمسک شدند که خدایا ما را به سمت انسان های عاصی نفرست؛ ما نمی توانیم با آنهایی که معصیت می کنند همنشین شویم. خدای متعال وعده داده که مومنین خاصی از دوستان نبی اکرم و اهل بیت شان هستند که بعد از نمازها شما را تلاوت می کنند هر بار تلاوت کنند من هفتاد بار با عین مکنونه خودم (که شاید امام باشد) به آنها نظر می کنم و در هر نظری چقدر به آنها لطف می کنم؛ یعنی این آیات اینقدر مقرب هستند.(5)

قرآن موجود زنده حی و شفیع است الان که در محضرش هستیم همین کتابت قرآن هم آثار و درجات دارد اگر انسان قدر کتابت را ندانست آثارش هم ظاهر نخواهد شد. روایت هست که حضرت آثار تربت را گفتند؛ یک نفر تقاضا کرد که از تربت مخصوص به او بدهند، حضرت فرمود که این تربت را چه کار می کنی؟! گفت: محفوظ می کنم؛ فرمودند؛ این طور همه آثارش می رود. شخصی به حضرت عرض کرد: این تربت سید الشهداء علیه السلام را که می گویید: شفاء است، ما استفاده می کنیم ولی اثر ندارد، حضرت فرمود: بله در خورجین اسب تان می گذارید که فایده ندارد. اگر در این شفاء است، در واقع حقیقت و سری در آن هست و سر محترم است و اگر شما احترام آن سرّ را را نگه نداشتید، رابطه شما با آن سر قطع می شود.

قرآن هم همینطور است. همین قرآن ملفوظ با عوالم بالا متصل است و آنهایی که اهل رعایت حرمت قرآن بودند انوار قرآن را در همین قرآن ظاهری هم می دیدند و وقتی کتاب را مقابل آنها می گذاشتند، آیات قرآن که نورانی بودند را تشخیص می دادند. تلاوت قرآن آداب ظاهری و باطنی فراوان دارد؛ مثلاً در روایت هست که از آداب تلاوت قرآن این است که از روی مصحف باشد؛ چنانچه در کافی شریف هست که به امام صادق عرض شد: آقا جان من قرآن را حفظ هستم، از روی قلبم بخوانم یا از روی مصحف بخوانم؟! حضرت فرمودند: از روی مصحف بخوان؛ آیا نمی دانید نظر کردن به مصحف ثواب دارد. قرآن را از رو بخوانید، که این از آداب ظاهری قرآن است. از دیگر آداب ظاهری قرآن ترتیل است؛ یعنی قرآن را طوری بخوانید که حروفش اظهار شود پشت سر هم به سرعت مثل شعر پشت هم اندازی نکنیم؛ که هم حق الفاظ ادا شود هم همراه با نوعی تأمل و توجه باشد.

در روایت است که شخصی که از مدینه تا مرو همراه امام رضا علیه السلام بوده است، می گوید که یکی از آدابی که حضرت در شبانه روز داشتند وقتی در بسترشان می رفتند قرآن را زیاد تلاوت می کردند. همچنین تلاوت قرآن حضرت را که نقل می کند می گوید: به هر آیه ای می رسید که در آن از بهشت سخن بود، حضرت توقف می کردند؛ یا اگر صحبت از آتش بود حضرت اشک می ریختند و از آتش به خدای متعال پناه می بردند و درخواست بهشت می کردند. اینطوری انسان خودش را در معرض قرار دهد و در آیات، تأمّل و تدبر و تفکر کند. در روایتی است که امام رضا فرمودند من در هر سه روز یک قرآن تلاوت می کنم؛ بعد فرمودند که بیشتر هم می شود تلاوت کنم ولی من در هر آیه ای که می خوانم تفکر و تدبر می کنم. از دیگر آداب ظاهری قرآن استعاذه است که در قرآن هم فرمود «فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّـهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ * إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»(نحل/98-99).

سوال: همین اعوذ بالله من الشیطان الرجیم؟

جواب: بله. استعاذه و پناه بردن ظاهری گفتن «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» است و یک استعاذه باطنی است که معنایش این است که انسان خودش را از حضور شیطان در پناه خدا قرار می دهد؛ چون آن لحظه هایی که انسان می خواهد به خیرات برسد شیطان هجوم می آورد تا از هر طرف قلب و فکر انسان را غافل کند و مشغولیاتی برای انسان ایجاد کند؛ مثلاً در وقت نماز لشکر شیطان هجوم می آورند که مومن وارد صلاة نشود و اگر وارد صلاة شد به درجات باطنی صلاة راه پیدا نکند.

قرآن هم همینطور است در هر بندی از قرآن که می خواهیم وارد شویم شیاطین هجوم می آورند که پشت همین در بمانیم. باید استعاذه کنید. کتابهای مرحوم فیض کتب فوق العاده ای است و ایشان یک تعبیر لطیفی در مقدمات تفسیر صافی در باب آداب تلاوت قرآن گفتند یک داستان معروفی را ملا علی معصومی همدانی از شاگردان میرزا جواد ملکی تبریزی که شاگرد ملا حسین قلی همدانی و صاحب مقامات معنوی بودند نقل کردند که یک دستورالعملی دادند و فرمودند: اگر می خواهید معصومی را در خواب ببینید این دستور را عمل کنید: روز را روزه بگیرید شب قبل از خواب صد مرتبه قل هو الله یا انا انزلنا بخوانید و نیت کنید امامی را که می خواهید در خواب می­بینید؛ ایشان فرمودند که خود من هم تجربه کردم؛ البته این اختلاف در انا انزلناه یا قل هو الله به این دلیل است که این داستان را من مستقیم ندیدم و حضرت آیت الله زنجانی نقل فرمودند و ایشان تردید دارند که ملا علی معصومی فرمودند: صد مرتبه انا انزلنا یا قل هو الله است؛ حالا احتیاطش بر هر دو می ارزد که روز را روزه بگیرید و شب آن عمل را انجام بدهید به نیت بخوابید.

حاج آقای ملکی تبریزی فرموده بود من یک کتابی نوشته بودم بعد دیدم که مرحوم فیض هم در همین موضوع کتابی نوشتند و چاپ هم شده من می خواستم بفهمم کتاب من بهتر است یا کتاب مرحوم فیض؛ این دستورالعمل را انجام دادم و در رویای صادقه محضر امام صادق رسیدم و عرض کردم: کتاب من بهتر است یا کتاب ایشان؟ ایشان ابا کردند که جواب بدهند و من خواهش کردم که کسی مثل شما سائل را محروم نمی­کند؛ ایشان جواب دادند: کتاب مرحوم فیض بهتر است؛ من هم بیدار شدم و کتاب خودم را شستم و محو کردم.

کتاب های مرحوم فیض فوق العاده است. در مقدمه تفسیر صافی مقدماتی دارند که در هر مقدمه اسراری هست. در مقدمه نهایی این استعاذه را پناه بردن به خدای متعال معنا می کنند که موجب می شود زبان انسان پاک شود. انسان وقتی می خواهد قرآن بخواند این موانع نمی گذارد نور قرآن در زبان انسان جاری شود. زبان باید پاک شود تا انوار قرآن بر لسان ظاهری و باطنی انسان جاری شود. قلب دچار وسوسه های شیطان است و استعاذه موجب می شود این وسوسه های شیطان از بین برود و برای تنزل نور قرآن آماده شود. تطهیر لسان تطهیر قلب می آورد و مسیر دریافت نور را هموار می کند.

در روایت حضرت فرمودند که مجرای تلاوت قرآن را تطهیر کنید، عرض شد: چگونه تطهیر کنیم؟ فرمود: مسواک کنید؛ همین مسواک ظاهری، خیلی عجیب هم هست. بعضی ها ادبشان این بوده که با گلاب دهنشان را می شستند و قرآن می خواندند. یک روایت خیلی عجیب در مورد مسواک بود که حضرت می فرمودند: قبل از نماز حتماً مسواک بزنید زیرا این کلماتی که از دهان شما بیرون می آید طعام ملائکه است که آنها را می بلعند؛ لذا دهانتان معطر و مطهر باشد. این طهارت ظاهری است. ملائکه نجاست های باطنی را هم می فهمند. حضرت فرمودند که وقتی شما نیت ثواب می کنید ملکی که موکل است می نویسد؛ اگر موفق هم نشدی پاک نمی کند؛ اما نیت گناه که می کنید به ملکی که می­خواهد بنویسد می گوید که صبر کنید شاید گناه نکرد؛ تا هفت ساعت بعد از گناه هم صحیفه انسان را پاک نگه می دارند و آلوده نمی کنند، بعد هفت ساعت اگر توبه نکردی می نویسند. به حضرت عرض شد که مگر ملک می فهمد ما نیت کردیم؟ حضرت یک تشبیه کردند و فرمودند وقتی در کنیف باز می شود مگر شما نمی فهمید؟ وقتی نیت گناه می کنید بوی آن گناه آنها را متاذی می کند و از نیت گناه متاذی می شوند. آنها می فهمند که شما نیت عبادت می کنید؛ زیرا معطر می شوید؛ نیت خودش عطر و طیب خلقت در انسان ایجاد می کند.

بنابراین مسواک یکی از آداب ظاهری استعاذه است؛ اثر استعاذه این است دهان انسان و نه فقط لسان ظاهری بلکه لسان باطنی که می خواهد با آن لسان قرآن را تلاوت کند، مطهر می شود و قلبش از وسوسه ها نجات پیدا می کند و برای دریافت اسرار و حقایق قرآن آماده می شود و هم می تواند تلاوت کند و هم می تواند در تلاوت تجلیات درونی [داشته باشد] این آداب ظاهری است.

آداب باطنی فراوانی را هم در روایات قرآن گفتند که اولش تواضع و خشوع است و بعد کم کم استماع به قرآن است تا جایی که انسان قرآن را از بیان معصوم بشنود. امام صادق فرمود: آنقدر من این آیه را خواندم که قرآن را از متکلمش شنیدم، یعنی کلام خدا را از خود خدای متعال شنیدم. در ما این حرف ها معلوم نیست باشد بلکه از ورای حجاب معصوم و نبی اکرم صلی الله علیه و آله می­شنویم؛ و به نظر میاد همین هم برای کلیم الله شدن کافی باشد چون خدای متعال وقتی می خواهد تکلم کند به فرموده قرآن به سه صورت است: «وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِه»(شوری/51) وقتی کسی لباس بشر پوشید در یکی از این سه حالت با او صحبت می کند: یا وحی است، یا از ورای حجاب است مثل حضرت موسی برای اولین بار که در کوه طور رفتند که البته ممکن بعد کلیم اللهی ایشان رفعت پیدا کرده باشد و یا اینکه فرشته ای واسطه وحی می شود. وحی بدون واسطه برای نبی اکرم است، چنانچه قرآن می­فرماید «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْري مَا الْكِتابُ وَ لاَ الْإيمان وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا»(شوری/52) یعنی تکلم خدای متعال با نبی اکرم، تکلم بدون حجاب بود؛ یعنی نه فرشته ای بود و نه حجابی بود. خدای متعال می­فرماید که در این کلامی که به شما القا کردیم کلمه روح را به شما عطا کردیم و همه حقایق کتاب و ایمان در روح به شما عطا شد، این کتاب در قالب نور خلق شد. ما خیلی که رشد کنیم، وقتی می خواهیم قرآن را بشنویم باید از لسان مبارک نبی اکرم بشنویم؛ در همان دعای ورودی قرآن هست «اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا كِتَابُكَ الْمُنْزَلُ مِنْ عِنْدِكَ عَلَى رَسُولِكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ كَلَامُكَ النَّاطِقُ عَلَى لِسَانِ رَسُولِكَ» قرآن کلام توست و خداوند با تو تکلم کرده است. هر کس در کلامش همه اسرار وجود را می­آورد. لسان پیغمبر لسان الله هست کما اینکه ید پیامبر ید الله است «وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى»(انفال/17). وقتی هم می خواند در واقع خدا صحبت می­کند؛ البته نه به این معنا که خدای متعال در پیامبر حلول کرده باشد. اگر کسی بتواند این کلام را از نبی اکرم بشنود کلیم الله می شود و خدای متعال با او صحبت می­کند.

کلماتی که خدای متعال به موسی کلیم القا می کرد از قرآن بالاتر نبود؛ که بعضی از آنها را قرآن حکایت کرده است: «انى أَنا رَبكَ فاخلَع نعلَيكَ إنك بالوادِ المقدسِ طوى»(طه/12)، منتها مطلب مهم این است که کلام را از خدای متعال بشنویم، چنانچه حضرت موسی از خدا می شنید؛ منتها من وراءِ شجرِ بود. حالا اگر انسان از شجرِ نبی اکرم بشنود در واقع کلام خدا را می شنود و خدای متعال با او صحبت می کند و کلیم الله می شود اما به شرط اینکه از پیغمبر بشنود؛ زیرا به فرموده قرآن «مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَة»(ابراهیم/24) که اهل بیت و نبی اکرم هستند. از آداب باطنی قرآن این است که با خضوع و خشوع بخواند تا به سرچشمه آن که نبی اکرم است برسد. حضرت لسان الله است و وقتی قرآن را می خواند در واقع برای همه کائنات می­خواند؛ اما هر کس متناسب با خودش و در عالم خودش آن را می­شنود. چنانچه امیرالمومنین هم در یک مجلسی که صد نفر باشند، وقتی آیه­ای را می­خوانند، به هر کس متناسب و به اندازه خودش می شنوانند و می­فهمانند. از آداب باطنی قرآن خضوع و خشوع و تواضع و خلوت دل و طراوت جسم است. انسان باید تلاش کند که قرآن را از متکلم آن یعنی خدای متعال بشنود اما از لسان معصوم علیه السلام است. آنها بدون حجاب از خدای متعال می­شنوند؛ چنانچه در روایات است که فرمودند: آنقدر آیه را تکرار کردم تا آن را از صاحبش شنیدم.

سوال: برای ما رسیدن به آن مرتبه آن رتبه طهارت را می خواهد؟

جواب: با رعایت کردن این آداب انسان می­تواند به آن مقام برسد که از نبی اکرم کلام را بشنود. و از مقامات سوره بهره مند شود و با قرآن سالک شود. قرآن کتاب سلوکی ما است و همه موحدان با این سفره و کلام الهی همراه شدند. قرآن عناوین مختلفی دارد و هر عنوان ناظر به وجهی از وجوه آن است. قرآن کلام الله و مادبة الله و نور و روح است و به همه اینها هم می­شود رسید؛ و البته نبی اکرم بدون حجاب آن نور و روح را تلقی می­کرد و ما هم از وراء معصوم می­توانیم درک کنیم. این نور مقاماتی دارد. این نور از دنیا هست و اینطور نیست که سیر ما با قرآن به آخر برسد؛ بلکه سیر ما با قرآن تا برزخ اول سیر ما است و بعد از آن سیر برزخی ما با مقامات بالاتر قرآن است و بعد سیر در معاد و سیر در بهشت است. در قیامت به انسان گفته می­شود «اقْرَأ وارْق»(6) در روایات آمده که اگر مومن قرآن را یاد نگیرد در عالم برزخ به او یاد می­دهند، زیرا درجات بهشت به اندازه درجات قرآن است و اگر قرآن را نداند او را در بهشت راه نمی دهند. این خواندن فقط خواندن از حافظه نیست چون خواندن از حفظ، تا مرگ هم با انسان نمی­ماند چنانچه به فرموده قرآن «لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئا»(نحل/70). بلکه منظور خواندن از روی صحیفه قلب است. به اندازه­ای که قرآن وارد قلب انسان می­شود در عالم آخرت درجه داریم.

در روایات وقتی ترتیل را معنا می کند، یکی از آداب معنوی تلاوت قرآن این است که «حَرِّكُوا بِهِ الْقُلُوب‏»(7) یعنی کاری بکنید و قرآن را به گونه­ای بخوانید که قلب شما از سکون بیرون و به حرکت در بیاد. در روایت دیگری حضرت فرمودند که «أَقْرِعْ بِهِ الْقُلُوبَ الْقَاسِيَة»(8) قلب وقتی به قساوت می رسد باید با یک کوبنده ای آن را کوبید تا نرم شود و حرکت به سمت خدا آغاز شود. یکی از قوارع، قرآن است و در روایت تعبیر «قَوَارِعِ من الْقُرْآن» را داریم حتی در مورد بیماریهای ظاهری هم فرمودند با قوارع القرآن بکوبید.

و در روایتی امام صادق علیه السلام به یکی از دوستانشان گفتند که سوره یونس را تا آیه بیست و شش بخواند؛ بعد حضرت فرمود کافی است؛ و سپس فرمودند که نبی اکرم فرمودند من تعجب می کنم وقتی که قرآن را می خوانم چرا پیر نمی­شوم، یعنی قرآن اینگونه است که انسان وقتی یک آیه آن را می­خواند باید انسان را زیر و رو کند.

مرحوم فیض در مقدمات صافی برخی آداب تلاوت قرآن را نقل کردند. در کتاب شریف مصباح الشریعه هم آداب لطیفی است از جمله خشیت دل، فراق بدن و خلوت؛ تا انسان انس با قرآن پیدا کند و اگر این سه چیز نباشد انس پیدا نمی کند.

سوال: فراق بدن یعنی چه؟

جواب: خیلی اوقات آدم روحش آزاد است، اشتغالاتی برای جسم او درست می کند، که این اشتغالات تعلقات جسمی است. اینکه چقدر باید قرآن را تلاوت کرد هم فرمودند که حداقل مومن روزی پنجاه آیه باید بخواند. البته در روایات هزار آیه در شب هم آمده است. همچنین فرمودند که قرآن عهد خدا با شما است. قرآن می­فرماید «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين * وَأَنِ اعْبُدُوني هذا صِراطٌ مُسْتَقيم»(یس/60-61). قرآن بیان این عهدنامه ما است که عبادت خدا و عبادت شیطان چیست و پرداختن به عبادت خدا و پرهیز از عبادت شیطان چیست. در روایت فرمودند «الْقُرْآنُ نَزَلَ أَثْلَاثاً ثُلُثٌ فِينَا وَ فِي أَحِبَّائِنَا وَ ثُلُثٌ فِي أَعْدَائِنَا وَ عَدُوِّ مَنْ كَانَ قِبَلَنَا وَ ثُلُثٌ سُنَّةٌ وَ مَثَل»(9) بخشی از قرآن در خصوص اهل بیت و بخشی هم در مورد دشمنان ایشان است.

مومن وقتی به منزل می­آید خوب است که اقلاً این عهد را باز کند و پنجاه آیه از عهد خدا با خودش را بخواند و ببیند چه قرارهایی بین او و خدای متعال است. در بعضی روایات میزان تلاوت را سی قرآن در یک ماه بیان کردند و در ماه رمضان به خصوص، هر سه روز یک قرآن بیان شده، زیرا ماه رمضان ماه نزول قرآن است و ظرف دریافت قرآن آماده است و میوه­های قرآن نزدیک بوده و راحت می­توان چید؛ یک آیه ثواب یک ختم را دارد؛ قرآن نازل شده و مادبۀ الله پایین آمده و ارزاق معنوی در دسترس است و لذا کثرت تلاوت راحت است.

در غیر ماه رمضان هم ماهی یک بار ختم کنید. امام رضا فرمود: من هر سه روز یک بار ختم می کنم. تا چهل بار هم وارد شده است. شخصی به حضرت موسی بن جعفر عرض کرد که پدر من در ماه رمضان سی قرآن می­خواند و در آخر ماه هر کدام را به یک معصوم هدیه می­کرد؛ من هم متناسب با حالم گاهی سی و گاهی چهل قرآن می­خوانم، ثواب آن چیست؟ حضرت فرمودند که شما با ما هستید؛ آن شخص تعجب کرد که مزد چنین هدیه ­ای همراهی با ائمه علیهم السلام است.

«فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن»(مزمل/20) باید انسان آداب تلاوت را رعایت کند و دنبال رسیدن به آخر سوره نباشد و با ادب حضور و ادب باطنی و صحیح و هر چه مقدور است بخواند. این سفره خداست هر چه می خواهید بخورید. «فَتَعَلَّمُوا مَا اسْتَطَعْتُمْ» یعنی قرآن مادبه الله است پس هرچه می توانید به معارفش راه پیدا کنید که آغاز ورود ما به قرآن تلاوت همراه با استماع است.

آنهایی که نمی توانند بخوانند قرآن را گوش کنند. نگاه کردن و گوش کردن به قرآن هم ثواب دارد. چنانچه خواندن و حفظ کردن قرآن ثواب دارد. اگر کسی دل به قرآن داد ممکن هیچ سوادی هم نداشته باشد ولی همه قرآن را به اندازه ظرف خودش به او بفمانند. البته بر اساس روایات فهم قرآن مراتب دارد گاهی چهار قسم و گاهی سه قسم است. بعضی از آن برای عالم و جاهل است برخی برای آنهایی است که به شرح صدر می­رسند و برخی هم برای خدا و امنای الهی و معصومین علیهم السلام است.

در کثرت تلاوت قرآن هرچه میسور است و البته ممکن است خدای متعال به یک عده ای بعد از زحمات برکت عمر بدهد؛ چنانچه برخی به راحتی یک ختم قرآن می­کردند. مرحوم مجلسی در باب کثرت تلاوت قرآن روایتی را نقل کردند که عده ای هستند که همین که به قرآن ورود می­کند تا آخر قرآن را می­خواند و رها نمی­کند. بعضیها آنقدر دلداده قرآن هستند که تا قرآن را تمام نکنند آن را نمی­بندند. اگر انسان حال مرتحل شد تا آن را تمام نکند نمی­ بندد و لذا فرمودند چنین کسی وقتی قرآن را ختم کرد یک دعای مستجاب دارد؛ ولو دیر به شما بدهند ولی هر ختم قرآن یک دعای مستجاب دارد.(10)

خلاصه اینکه کثرت تلاوت تابع حال انسان است که هر چه خوب و هرچه بیشتر بخواند بهتر است. و البته بعضی ها هم به برکت عمر می رسند. معیار این است که انسان هر چه می تواند بخواند ولی آداب ظاهری و باطنی را رعایت کند. ان شاء الله که همه ما موفق با کثرت تلاوت همراه با رعایت آداب باشیم...

پی­ نوشت ها:

(1) جامع الأخبار(للشعيري)، ص: 40

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 114

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 387

(4) إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 110

(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 620

(6) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 606

(7) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏89، ص: 215

(8) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏89، ص: 210

(9) تفسير العياشي، ج‏1، ص: 10

(10) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص: 102