نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

شب اول هيات منزل ناصر/ ایمان مستقر و ایمان عاریه/شرط نجات و بهره مندی از ایمان مستقر

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 6 آذر ماه 95 است که به مناسبت ماه صفر در هیئتی از شهر قم ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ انسان ممكن است در دین داری دنبال امام عادلی كه از طرف خداست باشد و یا ممكن است دنبال كسی باشد كه از طرف خدای متعال نیست. كسی كه دنبال امام عادل می رود و از طریق او دین داری می كند، به مقصد می رسد ولو اینكه لغزش هم داشته باشد، خدای متعال لغزش هایش را جبران می كند؛ ولی اگر دنبال امام عادل كه از طرف خداست، نباشد اعمال خیرش هم نتیجه نمی دهد. انسانها دو نوع ایمان دارند: مستقر و مستودع. مستقر آن ایمانی است که از سرشت انسان نشأت گرفته و همواره همراه انسان است اما مستودع ایمان عاریه ای است و ممکن است در لحظه آخر عمر از انسان گرفته شود. زمانی ایمان مستودع به ایمان مستقر تبدیل می شود که انسان با اعمال خود این ایمان را حفظ کند. شیطان فقط با ایمان انسان کار دارد و از همه راه ها استفاده می کند تا این ایمان را از انسان بگیرد.

نجات در پرتو دین الهی و امام عادل

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعنۀ علی اعدائهم اجمعین. یكی از فراز هایی كه در زیارت جامعه كبیره وارد شده دعاهایی است كه در ضمن این زیارت است و درخواست هایی كه ما از خدای متعال می كنیم، بعد از اقرار به مقامات اهل بیت علیهم السلام چند جمله دعا است. بعضی از این جملات را ترجمه می كنم.

«فَثَبَّتَنِي اللَّهُ أَبَداً مَا حَيِيتُ عَلَى مُوَالاتِكُمْ وَ مَحَبَّتِكُمْ وَ دِينِكُمْ وَ وَفَّقَنِي لِطَاعَتِكُمْ وَ رَزَقَنِي شَفَاعَتَكُمْ وَ جَعَلَنِي مِنْ خِيَارِ مَوَالِيكُمُ التَّابِعِينَ لِمَا دَعَوْتُمْ إِلَيْه‏» نعمت بزرگی كه خدای متعال به مومن عطا كرده مقام معرفت ائمه علیهم السلام است و اینکه انسان موفق شود به زیارت امام برود كه از افضل عبادات است و بعد هم در آنجا اقرار به مقامات اهل بیت كرده كه مضمون زیارت است. بعد از سلام ها و اقرارها از خدای متعال درخواست می كند كه ما را بر موالات ائمه و محبت شان و در همان مسیری كه آنها ترسیم كردند و دینی كه آنها آوردند ثابت قدم بدارد.

انسان ممكن است در دین داری دنبال امام عادلی كه از طرف خداست باشد و یا ممكن است دنبال كسی باشد كه از طرف خدای متعال نیست. در روایات اهل بیت علیهم السلام یك باب مفصلی است برای این امر كه ممكن است انسان دین دارد اما در دین داری خودش دنبال امام عادل نیست و مسیری را كه امام عادل تصویر كرده را دنبال نمی كند و دنبال امامی است كه از طرف خدا نیست؛ یا به عكس ممكن است انسان در دین داری خودش دنبال امامی باشد كه در پرتو دین آنها حركت كند.

در روایات فرمودند «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَة آخِذٌ بِحُجْزَةِ اللَّه‏ تَعَالَى وَ نَحْنُ آخِذُونَ بِحُجْزَةِ نَبِيِّنَا وَ شِيعَتُنَا آخِذُونَ بِحُجْزَتِنَا»(1) در روز قیامت نبی اكرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اخذ به حجزه الهی می كند؛ «حجزه» اگر در مورد غیر خدای متعال بود ممكن بود آدم ترجمه كند به دامن او چنگ می زند؛ ولی در باب خدای متعال اینطور نمی شود معنا كرد؛ و ما هم چنگ به دامن رسول خدا می زنیم و شیعیان و مومنین هم دامن ما را می گیرند. در روایات این حجزه معنا شده به نور؛ یعنی نبی اكرم سیرش با نور الهی است و ما در پرتو نور نبی اكرم و اهل بیت به سمت خدا حركت می كنیم. در یك روایت دیگری حجزه را به «دین الله» معنا كردند.

بنابراین وجود مقدس نبی اكرم متمسك به دین خداست و ما متمسك به دین نبی اكرم هستیم و شیعیان ما متمسك به دین ما هستند كأنه ما از طریق آن بندگی ای كه وجود مقدس معصومین نسبت به خدای متعال می كنند، به خدا نزدیك می شویم. علی ای حال ممكن است انسان در حركت به سمت خدای متعال و در دین داری خودش دنبال امام عادل باشد و با دین امام معصوم به سمت خدا حركت كند.

در روایات خیلی از این انسان مدح شده و فرمودند: كسی كه دنبال امام عادل می رود و از طریق او دین داری می كند، به مقصد می رسد ولو اینكه لغزش هم داشته باشد، خدای متعال لغزش هایش را جبران می كند؛ ولی اگر دنبال امام عادل كه از طرف خداست، نباشد اعمال خیرش هم نتیجه نمی دهد. امامی كه از طرف خدا نیست به تعبیر روایات «إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اللَّه‏»(2)؛ یعنی امام جائر است و امام عادل در روایات تفسیر شده به امامی كه من الله است.

انسان ممكن است دین داری بكند؛ كفار هم دین دارند چنانچه خدای متعال در قرآن می فرماید «لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دين‏»(کافرون/6). آنها هم دین دارند اگر انسان در دین خودش دنبال امام بود و همان دینی كه از طریق امام الهی به او می رسد؛ این عامل نجات است ولو خطا هم از او سر بزند این خطا قابل تدارك است؛ چون غیر معصوم خطا می كند؛ اما تعمد در گناه نیست. مومن متعمد نیست كه معصیت می كند ولی خطا می كند این خطا قابل تدارك است؛ ولی اگر در دین داری خودش دنبال امام عادل نبود این اعمال صالحش هم مفید نیست و به كار او نمی آید.

از ائمه علیهم السلام روایات زیادی وارد شده اما در این فراز جامعه کبیره از خدای متعال تقاضا می كنیم که ما كه هدایت شدیم و دنبال امام عادل هستیم و به موالات و رحمت رسیدیم و از طریق اینها به سمت خدای متعال حركت می كنیم، درخواست می كنیم كه خدای متعال به ما ثبات قدم در دین داری عطا كند.

ایمان مستودع و ایمان مستقر و نشانه های آن

از روایت استفاده می شود كه ممکن است به یک انسان ایمان هم عطا بشود و حقیقت نور ایمان را به كسی عطا بكنند اما در عین حال این آدم در معرض خطر باشد. ممکن است خدای متعال كسی را هدایت هم بكند در عین حال این آدمی كه هدایت شده در معرض انحراف از مسیر مستقیم باشد. اینطور نیست كه اگر كسی هدایت شد و به او ایمان داده شد، این تضمین شده باشد.

روایات مفصلی در باب قلب و احوال قلب است در بعضی از آنها فرمودند که انسان ها چند دسته هستند: یك دسته آنهایی كه ایمان قطعی و مستقر دارند؛ یك عده ای ایمان به آنها داده شده اما ممكن است خدای متعال این ایمان را برایش تمام كند و ممكن است تمام نكند که ایمان مستودع است. چند آیه در قرآن است یكی این آیه شریفه در سوره مباركه انعام است كه خدای متعال می فرماید «وَ هُوَ الَّذي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَع‏»(انعام/98) ما شما را از یك انسان آفریدیم ولی شما دو دسته می شوید: مستقر و مستودع. مفسرین گفته اند مقصود این است كه ذریه حضرت آدم همه به ایشان بر می گردند و آغاز خلقت این نسل از نظر قرآن از وجود مقدس حضرت آدم سلام الله علیه است. خدای متعال از یك نفس انشاء كرده ولی دو دسته می شوید؛ یك عده مستقر هستند و گروه دوم مستودع هستند.

مفسرین معنای ظاهری كه برایش كردند این است كه آدم ها همینطور كه از نسل حضرت آدم به دنیا می آیند یك عده ای استقرار در زمین پیدا كردند؛ و در زمین زندگی می كنند؛ و یك عده هم ودیعه در اصلاب و ارحام هستند و هنوز به دنیا نیامدند؛ یا در ارحام مادران یا در اصلاب پدران هستند؛ این معنای ظاهری آیه است. بعضی مفسرین مثل مرحوم علامه طباطبایی ظاهر آیه را همینطور معنا می كنند كه همه شما را از یك انسان آفریدیم و انشا كردیم، خلق هم نیست بلکه فرموده «أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ» ولی شما در حال رفت و آمد هستید یك عده ای مستقر در زمین هستید یك عده ای هم هنوز به ودیعه در اصلاب و ارحكام هستید و به تدریج در زمین فرود خواهید آمد.

در روایات ما این معنا انكار نشده در بعضی هم تایید شده كه مستودع و مستقر یعنی آنهایی كه به دنیا آمدند و آنهایی كه ارحام و اصلاب هستند اما معنای دیگری كه در روایات تاكید بر آن شده این است که فرمودند مستقر و مستودع یعنی آدمها دو دسته هستند؛ همه شما از یك سرچشمه آمدید؛ یك عده ای ایمانشان مستقر است و یك عده ای ایمانشان مستودع است.

روایتی از علی ابن ابراهیم است «وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ قال من آدم‏ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ‏ قال المستقر الإيمان الذي يثبت في قلب الرجل إلى أن يموت و المستودع هو المسلوب منه الإيمان»(3)‏ مستقر، ایمانی است كه تا هنگامی كه بمیرد ثابت است و مستودع آن كسی است كه ممكن است ایمانش از او سلب شود.

در روایت دیگری از وجود مقدس موسی بن جعفر علیهما السلام نقل شده است «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ النَّبِيِّينَ عَلَى النُّبُوَّةِ فَلَا يَكُونُونَ إِلَّا أَنْبِيَاءَ وَ خَلَقَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْإِيمَانِ فَلَا يَكُونُونَ إِلَّا مُؤْمِنِينَ وَ أَعَارَ قَوْماً إِيمَاناً فَإِنْ شَاءَ تَمَّمَهُ لَهُمْ وَ إِنْ شَاءَ سَلَبَهُم قَالَ وَ فِيهِمْ جَرَتْ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ وَ قَالَ لِي إِنَّ فُلَاناً كَانَ مُسْتَوْدَعاً إِيمَانُهُ فَلَمَّا كَذَبَ عَلَيْنَا سُلِبَ إِيمَانُهُ ذَلِك‏»(4) خدای متعال انبیاء را كه آفرید بر سرشت نبوت آفریده همیشه آن صفت نبوت را داردند و از آنها سلب نمی شود و مومنین را هم بر سرشت ایمان آفریده و ایمانشان مستقر است و همیشه مومن هستند یك دسته ای هم هستند كه خدای متعال ایمان را در آنها عاریه و امانت گذاشته و سرشت شان از ایمان نیست و خلقت شان آغشته با ایمان نیست بلکه عاریه در وجود آنها است که اگر بخواهد ایمان را در آنها تمام می كند و اگر هم بخواهد این ایمان را از آنها سلب می كند و درباره اینهاست كه خدای متعال می فرماید «فمستقرٌ و مستودع» شاید مقصود از مستودع آنهایی است كه ایمانشان ودیعه است.

ظاهراً در مورد ابوالخطاب است که از اصحاب امام صادق علیه السلام بود و حضرت هم تعریفش كردند و اطرافیانی هم داشت و بعد هم انحراف عقیدتی پیدا كرد و امام صادق علیه السلام او را طرد كردند و فرمودند: این از كسانی بود كه ایمانش مستودع بود. از اصحاب حضرت بود و حضرت تمجیدش می كردند ولی برگشت. پس عده ای ایمانشان عاریه ای است. خدای متعال ممكن است ایمان اینهایی كه عاریه ای است را تثبیت كند و ممكن است ایمان را از آنها سلب كند؛ ایمان در اصل وجودی شان نیست.

حدیث دیگری در كافی شریف است كه محمد بن مسلم از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام نقل می كند «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ خَلْقاً لِلْإِيمَانِ لَا زَوَالَ لَهُ وَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْكُفْرِ لَا زَوَالَ لَهُ وَ خَلَقَ خَلْقاً بَيْنَ ذَلِكَ وَ اسْتَوْدَعَ بَعْضَهُمُ الْإِيمَانَ فَإِنْ يَشَأْ أَنْ يُتِمَّهُ لَهُمْ أَتَمَّهُ وَ إِنْ يَشَأْ أَنْ يَسْلُبَهُمْ إِيَّاهُ سَلَبَهُمْ وَ كَانَ فُلَانٌ مِنْهُمْ مُعَارا»(5) خدای متعال یك عده ای را برای ایمان خلق كرده مومن هستند و ایمانشان هم زوال ندارد؛ یك عده ای هم كافر هستند و از كفر بیرون نمی آیند البته چرا این اتفاق می افتد مرتب بر اختیار انسان و متاخر از اختیار انسان است. گروهی هم ایمانشان ودیعه ای است ایمانشان ودیعه است اگر مشیت الهی تعلق بگیرد ایمان را در آنها بگیرد ایمان را در آنها تمام بكند یعنی ایمان به آنها عطا شده و جزو وجودشان می شود و مومن حقیقی می شوند و اگر هم اراده الهی تعلق بگیرد از آنها سلب می كند.

در روایات ما مكرر آمده كه ممكن است ایمانی كه به كسی می دهند برای وجودش نباشد. خیلی چیزها قیمتی است ولی عاریه است بستگی دارد به اینكه چطوری عمل كند اگر خوب عمل كند خدای متعال ایمان را در آن مستقر می كند ولی اگر خوب عمل نكرد همین آدمی كه مومن بود دور و بر ائمه علیهم السلام بود خدایی نكرده ایمان از او سلب می شود.

این یكی از مخاطراتی است كه انسان را تهدید می كند. در روایات هم گاهی برایش علامت ذكر شده و فرمودند آن كسی كه عمل و قولش یكی است ایمانش مستقر است ولی اگر عمل و قولش دو تا شد ایمان او مستودع است؛ یعنی كأنه ایمان اگر حقیقی بود اثرش این است كه در اعضا و جوارح و اعمال انسان هم ظاهر می شود ولی اگر ایمان مستقر نبود بلکه مستودع بود این انسان در قلبش چیزی است به زبانش هم جاری می شود ولی در اعضا و جوارح و عملش جریان پیدا نمی كند.

برای تثبیت این ایمان گاهی دعاهایی ذكر شده از جمله مرحوم شیخ در تهذیب این را نقل كردند که شبیه ذكر معروفی است كه با كمی اختلاف بعد نماز خوانده می شود. محمد بن سلیمان دیلمی از امام صادق علیه السلام سوال كرد که شیعیان شما می گویند که ما دو جور ایمان داریم: ایمان مستودع و مستقر؛ یك ذكری دعایی چیزی به من یاد بدهید كه اگر من مداومت كنم ایمان من به كمال برسد و كامل بشود. حضرت فرمودند به دنبال همه نمازهای فریضه این ذكر را بگو: «رضیت بالله ربا» که شبیه همین دعایی است كه مرحوم محدث قمی هم نقل كردند.

این از اموری است كه تعبیر به عدیله ثانیه هم می شود چون شیطان یكی از اوقاتی كه حمله می كند برای اینكه ایمان را از انسان سلب كند لحظه مرگ است. بعضی ایمانشان مستودع است و در آن لحظه از آنها سلب می شود؛ بعضی ها هم زودتر شیطان ایمانشان را می برد. شیطان با ایمان كار دارد و با بقیه امور كار ندارد؛ گرد متقین و مومنین می گردد و می خواهد این سرمایه را سلب بكند. از راههای مختلف هم می آید. در آن آیه شریفه است كه «ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرين‏»(اعراف/17) از چهار طرف می آید و آن چیزی را هم كه می خواهد سلب كند ایمان انسان است. اگر هم از ناحیه عمل به انسان نزدیك می شود مقصود اصلی اش ایمان انسان است و می خواهد قلب انسان را تسخیر بكند و از همه جانب هم می آید.

یكی از مواقفی كه خیلی خطر دارد موقف رفتن از دنیاست كه همه تعلقات به همراه شیطان هجوم می آورند. شیطان در آن لحظه می خواهد که ایمان را سلب كند. دعای عدیله برای این است كه ایمان انسان در آن لحظه تثبیت شود. از این دعا تعبیر به عدیله ثانیه یا صغیره هم شده است. کانه مانع عدول انسان در لحظه موت می شود.

این آیه شریفه «يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاء»(ابراهیم/27) ناظر به همین است که آنهایی كه ایمان آوردند و هدایت الهی را پذیرفتند خدای متعال آنها را به وسیله قول ثابت تثبیت می كند. روایات ذیل این آیه، این آیه را به حین موت و لحظه ای كه انسان وارد عالم برزخ و قبر می شود تفسیر کرده است كه آنهایی كه مومن هستند از هر طرف شیطان هجوم می آورد و خدای متعال هم در لحظه مرگ و در قبر آنها را تثبیت می كند.

بنابراین آنهایی كه ایمانشان ایمان مستقر نبوده در آن لحظه ممكن است ایمان را از دست بدهند. یك عده ای ایمانشان ثابت و تثبیت شده و جزء وجودشان است؛ مثل بوی عطر که از خودش است ولی آدمی كه عطر می زند بو از خودش نیست و ممكن است این بو سلب شود چون خودش معطر نیست؛ اما عطر معطر است. در واقع یك كسی خودش مومن است و یك كسی ایمان در اصل وجودش نیست و به او امانت دادند تا با این امانت چگونه سلوك كند؛ اگر خوب عمل كند این ایمان برای او تثبیت می شود و اگر هم بد عمل كند این ایمان ممكن است از او سلب شود و شیطان هم دنبال این ایمان است كه این ایمان را بگیرد. ممكن است این ایمان مستودع تا لحظه مرگ هم برای انسان ثابت نماند و آن لحظه از انسان گرفته شود.

یكی دیگر از آیاتی كه فی الجمله دال بر همین مطلب است این آیه مباركه سوره آل عمران است «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَة»(آل عمران/8) که در اواخر زیارت جامعه كبیره آمده «رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ(آل عمران/53)‏ در پایان زیارت جامعه كبیره از خدا می خواهیم كه بعد از اینكه ما را هدایت كرد ما به آنچه كه نازل كرده ایمان آوریم. شاید مقصود از «ما انزلت»، آیاتی است که در باب ولایت است كه منافقین قبول نكردند اما محبین اهل بیت به این آیات هم ایمان آوردند. ما تبعیت از پیغمبر تو كردیم ولی در این امر منافقین تبعیت نكردند. وقتی به آنها گفته شد: نماز بخوانید روزه بگیرید تبعیت كردند اما در این امر مهم نتوانستند تبعیت حضرت را بكنند.

«فاكتبنا مع الشاهدین» یعنی خدایا ما را در مقام شهادت و جزء آنهایی كه شاهد هستند و به مقام شهود رسیدند ثبت كن و ضیق قلب در ما قرار نده و بعد از اینكه ما را هدایت كردی ما را مبتلای به ضیق قلب نكن و از ناحیه خودت به ما ببخش و رحمتی را كه ظاهراً این رحمت همان حقیقت ایمان و كمال ایمان در انسان است به ما هبه كن.

ذیل این آیه شریفه كه آیه سوره مباركه آل عمران است روایاتی است که فرمودند زیاد این آیه را بخوانید و زیاد دعا كنید چون تضمین شده نیست. در روایتی كه هشام نقل كرده حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام فرمودند که خدای متعال از زبان قوم صالحین و یک جمعیت صالحی نقل می كند و این حرف آنها است؛ به خاطر اینكه می دانند ممكن است قلب برگردد و منحرف شود و به دور كج فهمی ها برود؛ یعنی بعد از اینكه خدای متعال قلب را هدایت كرده ایمان به قلب عنایت كرده ممكن است قلب دچار انحراف شود لذا حضرت در روایت دیگری كه عیاشی نقل كرده فرمودند مداومت كنید زیاد این دعای «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا» را بخوانید؛ یعنی خدایا بعد از اینكه ما را هدایت كردی ما را به انحراف از مسیر حق مبتلا نكن چون در معرض خطر هستید این خطری است كه مومن را تهدید می كند و ممكن است از مسیر ایمان منحرف شود.

این كار شیطان است او كمر بسته انسان را از مسیر ایمان منحرف بكند و ما هم باید نگران این امر باشیم كه مبادا شیطان سرمایه ایمان را ببرد. دائماً باید این را در نظر داشته باشیم و از خدای متعال بخواهیم. لذا یكی از فراز های زیارت جامعه كبیره همین است که خدایا تو به ما موالات و محبت ائمه علیهم السلام و دین آنها را عنایت كردی و ما از طریق دین آنها به سمت خدای متعال حركت می كنیم و متمسك به دین  آنها هستیم. شعاع وجودی و ولایت آنها و دینی كه آنها برای ما آوردند ما با این دین به سمت خدای متعال حركت می كنیم. از خدای متعال می خواهیم که لحظه آخر ما را ثابت قدم بدارد. این یكی از فراز هایی است كه در زیارت جامعه كبیره آمده است. فرازهای دیگری هم هست كه اگر خدای متعال توفیق داد خدمتتان تقدیم می كنم.

پی نوشت ها:

(1) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص: 126

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 375

(3) تفسير القمي، ج‏1، ص: 211

(4) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 418

(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 417