نسخه آزمایشی
چهارشنبه, 19 ارديبهشت 1403 - Wed, 8 May 2024

جلسه پنجم حسینیه حضرت زهرا / مخاطب دستور به امرمعروف و نهی از منکر

در آیات شریفه آل عمران خدای متعال از یک خطر بزرگ که امت را تهدید می کند هشدار می دهد و می فرماید این فتنه سابقه دارد و قبلا در اهل کتاب واقع شده است و ممکن است تبعیت از آن سنت در این امت هم واقع بشود. اگر تبعیت از آن سنت واقع شد، همان اتفاقات که کفر بعد الایمان است، در این امت هم می افتد و دین به ابزار دنیاپرستی تبدیل می شود و راه خدا بسته می شود. این راه را خدای متعال با رسول گشوده بود و عده ای می خواهند این راه بسته شود. چاره اش اعتصام بحبل الله است. در این مسیر یک امتی باید از بین شما باشند که امر به معروف و نهی از منکر کنند، تا جلوی این منکر را بگیرند و نگذارند صد عن السبیل بشود و مردم از حول این حبل الله متفرق نشوند.

فتنه اهل کتاب و راه نجات از آن

در آیات سوره مبارکه آل عمران خدای متعال از طرح پیچیده دشمن صحبت به میان آورده که طرح صد عن السبیل و اعوجاج در این سبیل است. آنها این راه را که خدای متعال به واسطه انبیاء گشوده، مسدود می کنند و مانع می شوند که مؤمنین از این راه بروند و بعد هم این مسیر را به سمت دنیا منحرف می کنند و این انحراف هم به دست اهل کتاب انجام می شود. اهل کتاب کسانی هستند که عالم به این کتاب هستند. البته عالم به معنای اینکه حامل هستند و به حسب ظاهر علمای امت حضرت موسی هستند.

قرآن کریم به اینها می فرماید: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون »(آل عمران/۹۹). این انحرافی که ایجاد شده اگر در امت اسلامی نفوذ کند و این اتفاق در امت بیافتد، همین امت بعد از ایمان کافر می شوند، «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تُطيعُوا فَريقاً مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ كافِرين »(آل عمران/۱۰۰)، اگر از اهل کتاب که این انحراف را ایجاد کردند تبعیت کنید، این خطر در دنیای اسلام است، که شما هم بعد از ایمان کافر بشوید. پس فتنه صد عن السبیل و فتنه کفر بعد الإیمان، چنین فتنه سنگینی است، که بر سر راه امت قرار دارد.

قرآن کریم به مؤمنین می فرماید که خدای متعال به شما یک عنایتی کرده و امکاناتی داده که با وجود آنها دلیلی ندارد دنبال کفار و اهل کتاب حرکت کنید و کافر بشوید، «وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى  عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُهُ»(آل عمران/۱۰۱) آن امکانی که خدا به این امت داده، یکی وجود مقدس نبی اکرم است و بعد هم کتاب و طرح الهی است. طرح الهی و کتاب الهی در دست پیامبر است و این کتاب و آیات الهی را تلاوت می کند. با بودن این رسول و آیات، توجیهی ندارد که شما دنبال کفار و اهل کتاب بروید و سرمایه شما در مقابل این نقشه و طرح پیچیده دشمن وجود مقدس رسول و کتاب الهی است؛ «وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى  صِراطٍ مُسْتَقيم »، اگر کسی اعتصام بالله پیدا کند، دیگر به این صراط هدایت شده است.

پس راه نجات امت از این توطئه اعتصام بالله است. این اعتصام هم از طریق اعتصام به رسول الهی و کتاب واقع می شود. اگر به وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و کتابی که بر شما تلاوت می کند، مؤمن و متمسک و معتصم شدید، به یک عصمت و پاکی و طهارتی می رسید، که دیگر طرح دشمن در شما نفوذ نمی کند. آب قلیل وقتی به آب کر وصل می شود، دیگر به آن آب معتصم می گویند، چون به آب کر متصل شده و در صورت ملاقات با نجس یا متنجس نجس نمی شود. اگر شما به رسول و کتاب معتصم شدید، دیگر این طرح و نقشه و قضارت دشمن در شما نفوذ نمی کند. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون »(آل عمران/۱۰۲) بعد خطاب به مؤمنین می کند و می فرماید شما در اینجا تمام تقوا را خرج کنید و مواظب باشید که از این پیامبر و این کتاب جدا نشوید. جای تقوا اینجاست و تمرکز بر تقوا اینجا لازم است.

شیطان می خواهد انسان را جدا کند. وقتی از طرح حضرت جدا شدی، دیگر ریاضت کشیدن و تمسک به فروع هیچ خاصیتی ندارد. شما باید از حضرت و از کتاب جدا نشوید. جای تقوا به خرج دادن اینجاست. خدا این تکلیف را از شما می خواهد، «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» این تقوایی که خدای متعال از شما طلب می کند و شما باید مراقبه کنید، که این تقوا را داشته باشید اینجاست. متمرکز بشوید که از امیرالمؤمنین جدا نشوید. این تقوای حقیقی است. دشمن اگر شما را جدا کرد، دیگر بقیه اش تقوا نیست. «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون » یک جوری در عالم راه بروید که وقتی می خواهید از این دنیا بروید، مسلم و تسلیم خدا و رسول باشید و با همه وجود از حضرت تبعیت کنید. این تقوایی است که از ما در این صحنه می خواهند. در این صحنه کتاب و رسول است و دشمن هم طرح پیچیده ای دارد، که طرح بستن و انحراف راه خداست.

بعد از وجود مقدس نبی اکرم چه کار باید بکنیم؟ «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»(آل عمران/۱۰۳) چاره مقابله با این طرح دشمن اعتصام جمعی است. باید تماماً و مجتمعاً دور حضرت جمع بشویم و به حضرت معتصم بشویم. آن اعتصامی که با وجود مقدس نبی اکرم و قرآن حاصل می شد، حالا با حبل الله حاصل می شود. چاره آن توطئه دشمن این است که حول امام تجمع داشته باشیم و متفرق نشویم. این تجمع طرح دشمن را خنثی می کند و الا اگر از دور حضرت پراکنده شدید، دیگر با نماز و روزه کار جلو نمی رود و مشکل حل نمی شود.

بعد هم خدای متعال هشدار می دهد، که اگر اعتصام جمعی نداشتید، اتفاقی که می افتد این است، «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوانا» بیاد بیاورید شما یک موقعی روابطتان عداوت بود، «وَ كُنْتُمْ عَلى  شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها» بر روی لبه های جهنم بودید و خدای متعال به واسطه یک نعمتی که از عالم بالا بر شما نازل کرد، از آن نجات پیدا کردید. «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً» آن موقع که دشمن بودید، دشمنی تان را به الفت و اخوت تبدیل کرد، «فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى  شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّار» روی پرتگاه جهنم بودید و خدای متعال شما را از این پرتگاه گرفت. این نعمت بی تردید در اینجا وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هستند. یک کلمه نعمتی از عالم بالا نازل شده که وقتی این نعمت نازل شد، به واسطه او شما به اخوت و نجات از جهنم رسیدید و روابطتان، روابط بهشت شد. قبلا در لبه های جهنم بودید. این هشداری است که خدای متعال می دهد.

بعد می فرماید: «كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُون » ما این چنین به وضوح آیات را برایتان توضیح می دهیم، که شاید شما هم راه را پیدا کنید و بپذیرید و مهتدی بشوید و هدایتی که آمده را قبول کنید. این هدایت وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام و اهل بیت هستند. اگر بفهمند قاعدتاً باید مهتدی بشوند و تمسک و اعتصام پیدا کنند. اگر کسی اعتصام پیدا کند، مهتدی و راه یافته است. «لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُون » یعنی همین. بعد از حضرت باید اعتصام به حبل الله داشته باشید. اگر اعتصام داشتید مهتدی می شوید.

ما داریم برایتان توضیح می دهیم و می گوییم این نعمتی که نازل شده، نتیجه اش ائتلاف و اخوت و نجات از آتش بوده و این نعمت هم در این حبل الله خلاصه می شود، که وجود مقدس امیرالمؤمنین است. ایشان با قرآن یکی است، «عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ  مَعَ  عَلِي »(1) اگر این کار را نکردید و به این نعمت که ادامه آن نعمتی است، که بر شما نازل شده بود، تمسک نجستید، آن اخوت و ائتلاف از بین می رود و دوباره به مناسبات جهنم برمی گردید و جهنم به پا می شود. این هشدار خدای متعال است.

پس کأنه شما در معرض چند چیز هستید؛ یک اینکه راه بسته و منحرف بشود و بعد هم به کفر بعد الإیمان دچار شوید. چاره اش هم اعتصام بحبل الله است. اگر اعتصام پیدا نکردید، این کلمه نعمت و اخوت به عداوت تبدیل می شود و دوباره بهشت تبدیل به جهنم می شود. ما هشدار دادیم و خیلی واضح حرفمان را زدیم، «كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُون ». اهتدا همین «وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ» است، که ادامه اش هم اعتصام بحبل الله می شود. اگر اعتصام پیدا کردید، مهتدی می شوید و اگر اعتصام پیدا نکردید، مهتدی نمی شوید. خدای متعال خیلی واضح دارد حرف می زند.

نیاز به امر به معروف و نهی از منکر

در آیه بعد خدای متعال یک نکته دیگری را می فرماید: «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون »(آل عمران/۱۰۴) کأنه خدای متعال به ما هشدار می دهد، که یک چنین اتفاقی ممکن است بیافتد و باید یک امتی از بین شما باشند، که این امت دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر می کنند. منکری که دارد اتفاق می افتد، تفرق از حول امیرالمؤمنین و حبل الله است. منکر رفتن دنبال کسانی است، که صد عن السبیل می کنند و دین را منحرف می کنند، است. منکر کفر بعد الإیمان است. یک چنین خطری مسلمین را تهدید می کند. یک معروفی هم هست «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً»، معروف اعتصام به امیرالمؤمنین است.

در مقابل این فتنه که طبیعتا اگر پیش آمد، روابط عداوت دوباره برمیگردد، یک امر به معروف و نهی از منکری لازم است. این امر به معروف در تراز این انحرافی است، که دارد پیدا می شود. معروف همان حبل الله است. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً» چاره ای وجود ندارد، اگر می خواهید آن مسیری که حضرت باز کردند، ادامه پیدا کند و هدایتی که حضرت آوردند، باقی بماند، باید اعتصام جمعی داشته باشید. خدای متعال دارد هشدار می دهد، «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» در مقابل آن منکری که واقع می شود، یک امتی باید باشند که دعوت به خیر کنند و مردم را به سمت کلمه خیر فراخوان بدهند و امر به معروف و نهی از منکر کنند. «وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون » این جمعیت مفلح هستند. با این امر به معروف و نهی از منکر است، که جلوی اعوجاج در دین و کفر بعد الإیمان گرفته می شود.

از بعضی از روایاتی که ذیل این آیه است، استفاده می شود که این امر به معروف و نهی از منکر یک تکلیف عمومی نیست. اصلا کار همین نیست. یک عده و جمعیتی هستند که این جمعیت یک امت هستند، ولو اینکه یک نفر باشند. در روایات دارد این تکلیف همه نیست، «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ» در این فتنه یک امتی باید باشند که در این تراز و مقیاس امر به معروف و نهی از منکر می کنند؛ یعنی جلوی تفرق امت از حول امیرالمؤمنین را می گیرند. چه کسانی می توانند این امر به معروف و نهی از منکر را بکنند؟ پیداست که همه نیستند، «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ» اینها یک امتی هستند که آن امر الهی در دست آنهاست. لذا امر به معروف می کنند. چه کسی حق دارد امر کند؟ امر کار خداست. آن کسی که امر الهی در دست اوست، می تواند امر به معروف کند. پس معروف اینجا در تراز همان اعتصام به حبل الله است.

ابوحنیفه از امام صادق علیه السلام سوال کرد، که آقا معروف چیست؟ حضرت فرمودند: «الْمَعْرُوفُ فِي أَهْلِ السَّمَاءِ الْمَعْرُوفُ فِي أَهْلِ الْأَرْضِ  وَ ذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ »(2) معروف امیرالمؤمنین است. امر به معروف یعنی دعوت به حضرت. بعد پرسید منکر چیست؟ حضرت پاسخ دادند: «اللَّذَانِ ظَلَمَاهُ حَقَّهُ وَ ابْتَزَّاهُ أَمْرَهُ وَ حَمَلَا النَّاسَ عَلَى كَتِفِه » منکری که در امت اتفاق افتاده این است. نهی از منکر در این مقیاس است. کأنه یک معروفی دارد فراموش می شود و یک منکری دارد جایگزین می شود. باید به این معروف دعوت بشود و جلوی آن منکر گرفته بشود. این امر به معروف و نهی از منکر در وزان هرکسی نیست. اصلاً از هرکسی این کار ساخته نیست.

مکلفان امر به معروف و نهی از منکر

مکرر داریم که این امت در مواضع مختلف قرآن تفسیر به ائمه علیهم السلام می شود. همینجا هم همینطور است. در کافی شریف روایتی آمده که علی بن ابراهیم از امام صادق نقل کردند. ابی عمرو زبیری به حضرت عرض کرد: «أَخْبِرْنِي عَنِ الدُّعَاءِ إِلَى اللَّهِ وَ الْجِهَادِ فِي  سَبِيلِهِ »(3) از دعوت به سوی خدا و جهاد در راه خدا سوال کردم که، «أَ هُوَ لِقَوْمٍ لَا يَحِلُّ إِلَّا لَهُمْ»، آیا این دعوت و این جهاد حق یک قومی است، که فقط برای آنها حلال شده؟ «وَ لَا يَقُومُ بِهِ إِلَّا مَنْ كَانَ مِنْهُمْ» کسی باید از آنها باشد، تا قیام به این امر کند؟ «أَمْ هُوَ مُبَاحٌ لِكُلِّ مَنْ وَحَّدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ آمَنَ بِرَسُولِهِ » یا این سطح از جهاد و دعوت یک سطح عمومی است و هرکسی که شهادتین می گوید، باید این کار را بکند؟ «وَ مَنْ كَانَ كَذَا فَلَهُ أَنْ يَدْعُوَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَى طَاعَتِهِ وَ أَنْ يُجَاهِدَ فِي سَبِيلِه » برود جنگ راه بیاندازد و درگیر بشود، یا نه اینکه کار همه نیست؟ «فَقَالَ ذَلِكَ لِقَوْمٍ لَا يَحِلُّ إِلَّا لَهُمْ وَ لَا يَقُومُ بِذَلِكَ إِلَّا مَنْ كَانَ مِنْهُمْ» حضرت فرمود این کار همه نیست. کسی که از آن قوم است، حق دارد این سطح از دعوت را بکند.

وقتی فتنه ای مثل بنی امیه سر برمی دارد، هر کسی حق ندارد، شمشیر دست بگیرد و از یک طرفی حمله کند. همین کار را زمان ائمه می کردند و ائمه هم به شدت نهی می کردند. این کار یک محوری دارد. او باید این پرچم را به دست بگیرد و بقیه هم باید دور او جمع بشوند. فتنه وقتی در این تراز است، دیگر نمی شود همه در میدان بیایند. وقتی یزید مقابل سیدالشهداء می ایستد، که هر کسی نمی تواند شمشیر بردارد. اینجا خود حضرت باید بیایند و بقیه باید خودشان را با حضرت تراز کنند و دور حضرت جمع بشوند. کار مهمی است. در اینجا هم که باز تفرق بی معناست.

از حضرت سوال کرد، چه کسی این کار را می تواند انجام بدهد؟ فرمود: «مَنْ قَامَ بِشَرَائِطِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْقِتَالِ وَ الْجِهَادِ عَلَى الْمُجَاهِدِين » کسی که به شرایطی که خدای متعال در جهاد قرار داده و قیام به آن شرایط می کند، عالم باشد. کسی که آن شرایط دستش نیست، اگر در میدان بیاید کار را خراب می کند و طرح خدا را به هم می زند. وقتی فتنه سقیفه و فتنه بنی امیه در این تراز به پا می شود، دیگر هرکسی نمی تواند بیاید جلوی این فتنه را بگیرد. در این صحنه باید حضرت زهرا و سیدالشهداء تشریف بیاورند. البته بقیه خودشان را باید با حضرت تراز کنند. این معنایش این نیست که بقیه حق دارند بخوابند و راحت باشند. مابقی باید با او همراه بشوند. کسی حق ندارد خودش پرچم بلند کند.

بعد حضرت می فرمایند که خدای متعال توضیح داده چه کسی می تواند دعوت به خدا بکند و داعی الله باشد، «فَأَخْبَرَ أَنَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَوَّلُ مَنْ دَعَا إِلَى نَفْسِهِ وَ دَعَا إِلَى طَاعَتِهِ وَ اتِّبَاعِ أَمْرِهِ فَبَدَأَ بِنَفْسِه » اول کسی که دعوت به توحید می کند، خود خداست. فرمود: «وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلى  دارِ السَّلامِ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى  صِراطٍ مُسْتَقِيم »(یونس/۲۵) هر کسی که نمی تواند داعی الی الله باشد. سر و صدا و شلوغ کاری که دعوت الی الله نیست. اینکه هرکسی مدعی بشود که مصلح است و یک پرچم دست بگیرد که نمی شود. از طرف خدا یک مأموریتی باید باشد و یک چیزی در دست آدم باشد، تا دعوت کند. پس اول کسی که دعوت می کند، خود خدای متعال است.

«ثُمَّ ثَنَّى بِرَسُولِه » دومین نفر هم خدای متعال فرموده که پیامبر ماست، «ادْعُ إِلى  سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَن »(نحل/۱۲۵) این مردم را به سوی پروردگارت دعوت کن و با حکمت و موعظه های حسنه به راه خدا بخوان و با آنها به بهترین وجه مجادله کن. حضرت فرمودند آن چیزی که بهترین مجادله است، «يَعْنِي بِالْقُرْآنِ» با قرآن آنها را دعوت کن و مجادله کن. «وَ لَمْ يَكُنْ دَاعِياً إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ خَالَفَ أَمْرَ اللَّهِ وَ يَدْعُو إِلَيْهِ بِغَيْرِ مَا أُمِرَ بِهِ فِي كِتَابِه » همه طرفداران بنی امیه مدعی امر به معروف بودند. این چه امر به معروفی است؟ باید کتاب دستش باشد و بر اساس کتاب بتواند، به معروف دعوت کند. کسی که چیزی از کتاب دستش نیست، به چه چیزی دعوت می کند؟ خدای متعال فرموده با این کتاب باید دعوت کنی و به این پیامبر فرموده، وقتی می خواهی دعوت کنی، با این کتاب دعوت کن. در باب پیامبر گرامی فرموده: «وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي  إِلى  صِراطٍ مُسْتَقِيم »(شوری/۵۲).

پس خدای متعال و پیامبر داعی الی الله هستند. سومین نفر چه کسی است؟ «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَم »(اسراء/۹)، این کتاب است که دعوت می کند «أَيْ يَدْعُو وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِين » بعد خدای متعال یک جمعیتی را نام می برد، «ثُمَّ ذَكَرَ مَنْ أَذِنَ لَهُ فِي الدُّعَاء إِلَيْهِ بَعْدَهُ وَ بَعْدَ رَسُولِهِ فِي كِتَابِه » بعد از خدا و رسول و قرآن چه کسی می تواند داعی الی الله باشد؟ «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْر» یک امتی باید باشند که پرچم بردارند و دعوت به خیر کنند، «وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون » بعد هم خدای متعال اینها را معرفی کرده و فرموده اینها چه کسانی هستند. فرموده یک امت، اینطور نیست هر کسی یک پرچم بردارد و بگوید من همان امت هستم. این دعوت باید بر محور امام علیه السلام باشد. ائمه هستند که می توانند، پرچم را بعد از رسول خدا بردارند. آنها باید راه را نشان بدهند.

خدای متعال مسیر را معین کرده و داعی الی الله خود اوست و بعد هم رسول و بعد هم امام است. این مسیر دعوت است و دیگران باید از این مسیر بیایند. حضرت مفصل در آیات قرآن توضیح می دهند، که خدا اینها را معرفی کرده و فرموده «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى  بَصِيرَة»(یوسف/۱۰۸)، پیامبر گرامی می فرماید: «أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي» من دعوت به خدا می کنم و کسی که «مَنِ اتَّبَعَنِي» است؛ او داعی الی الله است. اینطور نیست که پرچم دست ابوهریره و دیگری بیفتد. او که نمی تواند داعی الی الله باشد و بعد از حضرت امت را راه ببرد. یک شرایطی باید داشته باشد. باید کتاب در دستش باشد. به خود این رسول هم می گویند، با کتاب دعوت کن. به تعبیر ناقص من باید طرح خدا دستش باشد و براساس این طرح مردم را راهبری کند. اینطور نیست که کسی سرش را پایین بیاندازد و بگوید مردم دنبال من بیایند. خودت کجا می روی، که مردم دنبالت بیایند؟!

امتی که بعد از رسول باید دعوت به خیر کنند، معین هستند، «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْر» این را خدای متعال در قرآن معرفی کرده است. حضرت توضیح لطیفی دارند، که اینها چه کسانی هستند، «اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي قَوْلِهِ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى  بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي » من و آن کسی که از من تبعیت کرده و جا پای من گذاشته و در همه مراتب با من است، دعوت الی الله می کند. «أَوَّلَ مَنِ اتَّبَعَهُ عَلَى الْإِيمَانِ بِهِ وَ التَّصْدِيقِ لَهُ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْأُمَّة»، اول کسی که دعوت رسول را در ایمان بالله و تصدیق اجابت کرده، «مَنِ اتَّبَعَنِي» می شود. خدای متعال یک کتاب و طرحی به رسول داده و کسی که مؤمن بالله می شود، این کتاب و طرح رسول خدا را قبول می کند و حالا می تواند دعوت به خیر کند.

از بین امتی که حضرت در او مبعوث شده، اول کسی که ایمان می آورد، «قَبْلَ الْخَلْق » و قبل از همه خلق او ایمان می آورد، «مِمَّنْ لَمْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ قَطُّ وَ لَمْ يَلْبِسْ إِيمَانَهُ بِظُلْمٍ وَ هُوَ الشِّرْك » و لحظه ای در وادی شرک نبوده می تواند داعی الله باشد. دیگرانی که مشرک بودند و بعد از آمدن این پیامبر ایمان آوردند، که نمی توانند داعی الی الله باشند. در داستان امامت هم به حضرت ابراهیم وقتی به خدا عرضه می دارد، این امامت برای ذریه من هم هست؟ خدا می فرماید: «لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمين »(بقره/۱۲۴) این عهد به ظالم نمی رسد، «إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيم »(لقمان/۱۳)، آنهایی که مشرک بودند، که نمی توانند داعی الی الله باشند. اینها که امام نمی شوند. حضرت فرمودند، باید قبل از همه خلق ایمان بیاورد و مطلقا شرک نداشته باشد «مِمَّنْ لَمْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ قَطُّ وَ لَمْ يَلْبِسْ إِيمَانَهُ بِظُلْمٍ وَ هُوَ الشِّرْك »، این ناظر به آن آیه است. باید ایمانش را با ظلم قاطی نکرده باشد. ظلم هم شرک است.

بنابراین این امتی که مأموریت دارند در این تراز در میدان بیایند، چنین خصوصیتی دارند. وجود مقدس نبی اکرم آمده و یک راهی به سوی عالم بالا باز کرده و کتابی با خودش آورده و راه اعتصام بالله را گشوده است. یک انحراف بزرگی در امت می خواهد بیفتد، که سابقه اش هم در امم گذشته بوده، که اهل کتاب بودند، یعنی اهل همان امت و آنهایی بودند، که کتاب آن رسول در دستشان بوده و اینها صد عن السبیل و اعوجاج در دین ایجاد کردند. همین توطئه اینجا هم هست.

در مقابل این توطئه راه این است، «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعا» باید یک اعتصام جمعی اتفاق بیافتد و همه دور امام جمع شوند و الا اگر همه دور امام جمع نشوند، فتنه کفر بعد الإیمان و صد عن السبیل اتفاق می افتد. اگر اتفاق افتاد آن نعمت گرفته می شود و وقتی گرفته شد، دوباره روابط برمی گردد و به روابط عداوت و جهنم تبدیل می شود، که همین اتفاق هم افتاد، «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوار»(ابراهیم/۲۸).

این اتفاق افتاده و دیگر یک امتی باید از بین شما باشند که امر الهی و کتاب در دستشان باشد، تا بتوانند دعوت بالخیر کنند و راه را ادامه بدهند، تا جلوی انحرافات امت با اینها گرفته شود. در تراز اصحاب سقیفه، حضرت زهرا سلام الله علیها به میدان تشریف می آورند. تعبیر من است، شما چرا آمدید؟ فرمود: «طُغْيَانُكَ يَا فلان». سلمان و ابوذر که حریف تو نیستند. اینجا پرچم دست حضرت زهراست. شخص دیگری نمی تواند. اگر هم بیاید کاری از او ساخته نیست. آنها همه سرها را تراشیدند و کنار امیرالمؤمنین آمدند و حضرت فرمودند، من هم اینجا مأمور به صبر هستم و شما هم باید صبر کنید. شخص دیگری است که باید مردم را به مدار امیرالمؤمنین برگرداند. اگر ما هم دنبال امام حرکت کردیم، به اندازه ای که معتصم به امام می شویم، امر دستمان است.

این امر و نهی الهی در دست رسول است، «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»(حشر/۷)، ابتدائا کسی حق امر به معروف و نهی از منکر ندارد. مگر ما منکر و معروف را می شناسیم؟ مگر امری در دست ماست؟ امر کار خداست و بعد رسول او و بعد امتی که کتاب دستشان است. به اندازه ای که ما معتصم به امام می شویم، این امر دستمان می آید. به تعبیری این امر یک نظامی پیدا می کند. امر الهی به دست رسول و امام می رسد، معنی «أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم »(نساء/۵۹) همین است. در کافی شریف روایت شده «وصل طاعتنا بطاعته »(4) خدای متعال طاعت ما را به طاعت خودش وصل کرده است. فرمود: «أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم » چون یک امر است و آن امر الهی باید اطاعت شود. این امر در وجود مقدس رسول و امام می آید و اولوالأمر می شود و باید از آن تبعیت کرد.

پس اینطور نیست که هر کسی وسط بیاید و بگوید من می خواهم امت را بسازم و دست بگیرد و ببرد. به اندازه ای که اعتصام به امام پیدا می شود این امر الهی در دسترس است، «الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»(توبه/71) امر به معروف و نهی از منکر ترازهای مختلفی دارد. آنجایی که شما می خواهید جلوی اصل بدعت را بگیرید، یک امامی مثل امیرالمؤمنین و سیدالشهداء می خواهد و اینجا از بقیه کاری ساخته نیست. حضرت فرمود چه چیزی در دستشان است که در میدان بیاورند؟ البته وقتی سیدالشهداء در میدان می آیند، هیچکس حق سکوت ندارد و همه باید دور حضرت جمع شوند.

در باب ما که در عصر غیبت هستیم، داستان همین است. این طرح را خدای متعال به دست امام زمان داده و یک مسیری برایش درست کرد، که باید از آن مسیر تا ظهور برود. مسیرش هم در روایت ما واضح است؛ «مَنْ  كَانَ  مِنَ  الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاه »(5) این کسی است که پرچم باید دستش باشد.

پس باید امتی در این مقیاس بیایند و مردم را حول حبل الله جمع کنند و نگذارند مردم متفرق شوند. نهی از منکر هم در این تراز باید انجام شود. لذا در روایات متعددی ائمه فرمودند آن امت ما هستیم و از هر کسی این کار بر نمی آید. البته مباحث فقهی در جای خودش محفوظ است. منظور این نیست که در مقابل منکرات دیگران وظیفه ای ندارند، بلکه بحث درباره این بدعتی است که در امت گذاشته می شود و امام با آن مقابله دارد. این دعوت در این تراز امام دارد و مردم باید با امام خودشان را همراه بکنند و در آن مسیری که امام گشوده حرکت کنند. البته بعد این امری که در دست امام است، نظمی پیدا می کند و مؤمنین به اندازه ای که امر الهی در دستشان می آید، حق پیدا می کنند که امر به معروف و نهی از منکر کنند.

اینکه سیدالشهداء علیه السلام می فرماید: «إِنَّمَا خَرَجْتُ  لِطَلَبِ  الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ» یعنی نهی از منکر این امت باید به وسیله سیدالشهداء انجام شود. لذا در یک روایتی حضرت فرمودند ممکن است این امت یک نفر باشد. اینطور نیست که این امت همیشه جمعیت کثیری باشد. این روایت در کافی است که حضرت فرمودند: خدای متعال در قرآن فرموده: «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر» این تراز از امر به معروف خاص و غیر عام است، که در مقابل آن انحراف بزرگ یک کسی باید پرچم بردارد و دعوت به پیامبر کند. وقتی مردم را از امیرالمؤمنین متفرق می کنند، یک کسی باید پرچم بردارد و در میدان بیاید. اوست که اذن مجاهده دارد.

بعد فرمودند: «كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنْ  قَوْمِ  مُوسى  أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ »(6) این هم پیداست در مقابل همان انحراف قوم حضرت موسی است. در قوم حضرت موسی این انحراف افتاد و یک عده ای آمدند و کار را دست گرفتند و راه خدا را بستند. آن وقت یک امتی از حضرت موسی باید باشند که «يَهْدُونَ بِالْحَقِّ» به حق هدایت کنند و مردم را به مدار حقی برگردانند، که اینها منحرفش کردند، «وَ لَمْ يَقُلْ عَلَى أُمَّةِ مُوسَى وَ لَا عَلَى كُلِّ قَوْمِهِ» این کار بر همه قوم حضرت موسی واجب نبوده، «وَ هُمْ يَوْمَئِذٍ أُمَمٌ مُخْتَلِفَةٌ» حضرت موسی امم مختلفی شد. نفرمودند همه شان این کار را انجام دادند، می فرماید: «وَ الْأُمَّةُ وَاحِدَة» این امت ممکن است یک نفر مثل سیدالشهداء باشد و ممکن است بیشتر باشد. کما این که خدای متعال فرموده: «إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّه »(نحل/۱۲۰). قانط هم یعنی «مُطِيعاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَل ».

بنابراین این تراز یک انحرافی است، که خدای متعال هشدارش را می دهد و در اهل کتاب هم سابقه داشته است و این امت را در تهدید می کند. مقابل این انحراف که انحراف تفرق از حول امام و بازگشتن به دوران عداوت و دوران روابط جهنمی است، این است که حضرت فرمود: «أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِما» ما که دنبال بازی های دیگران نیستیم، «إِنَّمَا خَرَجْتُ  لِطَلَبِ  الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي» در امت یک فساد رخ داده و من می خواهم آن فساد را جمع کنم. یک منکری اتفاق افتاده و می خواهم نهی از منکر کنم، یک معروفی ترک شده و می خواهم به آن معروف دعوت کنم. معروفی که ترک شده چیست؟ «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» تفرق ایجاد شده است. آن منکری که به پا شده چیست؟ عده ای آمدند و صد عن السبیل کردند و مردم هم دنبال سرشان حرکت کردند. مأموریت سیدالشهداء علیه السلام در این تراز است.

لذا در آیه بعد هم یک هشداری می دهد. البته این منافات ندارد و امر به معروف سطوحی دارد. یک سطح امر به معروف کار امام است، لذا ائمه در دوران خودشان به شدت نهی می کردند که کسی در این تراز بیاید و دخالت کند. دخالت در آن تراز کار امام علیه السلام است و این به داستان عصر غیبت و اینکه یک فقیه جامع الشرایطی بر اساس ضوابطی که از کتاب و سنت به دست می آورد، پا در میدان بگذارد ربطی ندارد. آن یک داستان دیگری است. بعضی ها همین روایات را می آورند و به آن استناد می کنند، اما اصلا ربطی به بحث ندارد. آن یک بحث پردامنه دیگری است. در این آیات از یک امر به معروف خاصی صحبت شده، «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون » که مفلحون اینها هستند و طریق فلاح با اینها گشوده می شود.

بعد می فرماید: «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ»(آل عمران/۱۰۵)، شما امت اسلام مثل آنهایی نباشید که حرف های روشن به آنها زده شد، ولی باز متفرق شدند. «كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُون » حرف روشن است و مبهم نیست. می فرماید شما مثل اقوام گذشته نباشید، که دور پیامبرشان جمع شدند و همین که حضرت موسی از دنیا رفتند، تفرق کردند. این تفرق را چه کسی ایجاد می کرد؟ عده ای که «لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ» نگذاشتند دور وصی حضرت موسی جمع شوند، «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا» اختلاف کردند، «مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ» حرفهای روشن با آنها زده شد و راه مبهم نبود. شما مثل امت های قبل نشوید «وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيم » اینها گرفتار رنج عظیم می شوند.

این عذاب های قرآن برای این جریان هاست. جریان هایی است که یک پیامبری آمده و راهی را به سوی خدا باز کرده. ادامه این راه را هم روشن کرده است «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» وجود مقدس امیرالمؤمنین یک رشته ای بین ما و خدا هستند و یک راهی را خدای متعال به وسیله ایشان باز کرده و آنهایی که این راه را می بندند، یک مسیر انحرافی دیگری ایجاد می کنند. اینها هستند که «وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيم ». کسانی هم که دنبال سر آنها می روند در همان وادی عذاب و رنج می روند

«يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ»(آل عمران/۱۰۶) خدای متعال می فرماید، یک روزی می آید که چهره ها آشکار می شود. امروز اما معلوم نیست. همه کنار هم نشستند و منافق و مؤمن ظاهرشان یکی است. یک روزی می آید که صحنه آشکار می شود، «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ». معنی ظاهری آیه این است که آدم های مؤمن و کافر در آن روز با چهره شان شناخته می شوند. ممکن هم هست این آیه ناظر به چهره دو تا صحنه باشد و معلوم می شود این صحنه تاریکی است و آن صحنه نور است. این امت چهره شان آشکار می شود. اینهایی که سر و صدا می کنند و خودشان را داعی الی الخیر می دانند، چهره شان آشکار می شود.

مثل این کفار امروز که مدعی همه خیرات عالم هستند. پرده ها که کنار برود چهره این امت آشکار می شود و معلوم می شود اینها چه کاره هستند. البته گاهی در جامعه کافرین هم مؤمن پیدا می شود، بحث ما راجع به اینجور آدم ها نیست. پس دو تا جریان شکل می گیرد؛ جریانی که واقعا جریان روشن و نورانی است و یک جریان ظلمانی. این دو کنار هم هستند و وقتی پرده کنار می رود، این دو چهره آشکار می شوند. این ظاهرش قیامت است، ولی به عصر ظهور تأویل شده است. یک روزی چهره ها آشکار می شود و عده ای دچار عذاب می شوند.

«فَأَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِكُم »، این داستان کفر بعد از ایمان است که امت را تهدید می کند. یک عده ای دنبال آن خطر می روند و دچار کفر بعد از ایمان می شوند. اینها هستند که چهره تیره شان یک روزی آشکار می شود. ظاهرش این است که مؤمن و مسلمان هستند و با بقیه راه می روند. بنی امیه و بنی عباس هم نماز می خواندند، روز عاشورا عمر سعد بعد از اینکه نماز صبح را خواندند به لشکرش گفت: «يَا خَيْلَ اللَّهِ ارْكَبِي » اینطوری حرف می زد. وجود مقدس نبی اکرم هم وقتی لشکر را تجهیز می کردند، می فرمودند: «يَا خَيْلَ اللَّهِ ارْكَبِي » ظاهرش همین است. می گوید ما مسلمانیم و نماز می خوانیم. پس برای چه وقتی حضرت نماز می خواند تیرباران می کنند؟ برای چه نماز می خوانند؟ شما که خروج کردید.

اما یک روزی چهره ها آشکار می شود، «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ» آن سیاه چهره ها کسانی هستند که، «فَأَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِكُم » ادعای ایمان می کردند، ولی بعد از ایمانشان کافر شدند. به ظاهر هم مسلمان بودند، «أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُون » این عذاب عظیم برای این کفر بعد از ایمان است. بی خودی یک مؤمنی را که خدایی نکرده می لغزد و گناه می کند را مورد تهدید عذاب عظیم قرار ندهیم، اینها برای آنها نیست. اینها برای فتنه کفر بعد الایمان و فتنه صد عن السبیل است.

«وَ أَمَّا الَّذينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفي  رَحْمَتِ اللَّهِ هُمْ فيها خالِدُون »(آل عمران/۱۰۷) آن کسانی هم که چهره شان نورانی است، در وادی نور حرکت کردند و دچار این تفرق نشدند و از حول امام پراکنده نشدند. خدای متعال می خواسته حول این پیامبر همه بهشتی بشوند. به همین علت هشدار داده که یک فتنه تفرق و صد عن السبیل است و شما مواظب باشید، دچارش نشوید. یک عده ای از امت مراعات نکردند و گرفتار شدند. آنهایی که گرفتار شدند روز قیامت با این صحنه ها روبرو می شوند.  

پی نوشت ها:

(۱) الجمل و النصرة لسيد العترة في حرب البصرة، ص: 418

(2) تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص: 817

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 5، ص: 13

(4) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 182 (فی المصدر: «وَصَلَ اللَّهُ طَاعَةَ وَلِيِّ أَمْرِهِ بِطَاعَةِ رَسُولِهِ وَ طَاعَةَ رَسُولِهِ بِطَاعَتِهِ»)

(5) الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج 2، ص: 458

(6) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 5، ص: 60