نسخه آزمایشی
شنبه, 15 ارديبهشت 1403 - Sat, 4 May 2024

به مناسبت ایام بعثت نبی اکرم/ طرح انبیاء و دشواری ها برای مومنین؛ وضعیت خوب مومنین در سختی ها

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 10 اسفند ماه 1400 است، که به مناسبت بعثت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله طرحی داده و ایشان باید امتی بسازند و بر طبق این طرح حرکت کنند. این طرح محدود به زمان حیات پیامبر نیست و تا روز قیامت ادامه دارد؛ یعنی پیامبر وظیفه دارد از مومنینی که در دنیا با او همراه شده اند، در روز قیامت دستگیری کند. در مسیر این طرح دشواری های فراوانی وجود دارد. سختی ها انقدر زیادند که که فریاد مومنان بلند می شود؛ اما پیامبر وظیفه دارند تا امت را از دل این سختی ها عبور دهند و آنها را تصفیه کنند. ابتدا صف منافق و مومن قابل تفکیک نیست، اما هرچه سختی ها بیشتر می شود، منافق های بیشتری از حضرت جدا می شوند و در آخر به جایی می رسد که فقط مومنین کنار ایشان باقی می مانند. این طرح علاوه بر دشوار بودن، بسیار طولانی نیز هست. مردم نباید گمان کنند که این طرح به زودی به نتیجه می رسد و به فتح بزرگ دست می یابند. برای دستیابی به ثمره این طرح باید تا روز قیامت صبر کرد. پیامبر و امتش باید در مسیر طرح الهی استقامت کنند و عجله نکنند تا در روز قیامت خداوند آنقدر به آنها عطا کند تا از او راضی شوند. وقتی به انتهای طرح رسیدند، آنها که کفر ورزیدند وارد جهنم می شوند و مومنان به پاداش خود می رسند. پاداش اصلی در قیامت است اما در دنیا هم با وجود سختی های فراوان وضعیت امت پیامبر بسیار خوب است. دشمن با جنگ های روانی تلاش می کند که وضعیت را بد جلوه دهد در حالی که اینطور نیست؛ مومنان دارند در مسیر فتح حرکت می کنند و در این راه هم موفقند.

وظیفه امت سازی

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . «يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنْذِرْ * وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ * وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ * وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ * وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ * وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ * فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ * فَذلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسيرٌ * عَلَى الْكافِرينَ غَيْرُ يَسيرٍ * ذَرْني  وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحيداً»(مدثر/1-11) خدای متعال این پیامبر گرامی را تربیت فرمود، «أَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلَى مَحَبَّتِه »(1) و بهترین پشتوانه برای تدبیر، سرپرستی و سیاست یک امت از طرف خدا به این پیامبر عنایت شده است. «وَ إِنَّكَ لَعَلى  خُلُقٍ عَظيمٍ»(قلم/4) خداوند به او فرمود شما صاحب خلق عظیم هستید، بعد ایشان را برای سیاست، تدبیر و سرپرستی یک امت مأمور کرد.

این روایت در بابی از کتاب کافی آمده که شامل روایاتی است که بر تفویض به نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم دلالت می کند که حتی به ایشان اجازه تشریع و قانون گذاری داده شده و قانونی که ایشان وضع می کردند، به منزله قانون شرع و قانون الهی بوده است. خدای متعال این پیامبر را تأدیب کرد و سپس سیاست بندگانش را به او سپرد و او را دائماً مورد حمایت و تأیید روح قرار داد. بعد به او اجازه تشریع و قانون گذاری داد تا برای هدایت امت شریعت جعل کند. بعد آن سنن النبی را که حضرت تشریع کردند، توضیح می دهد. در آن روایت بیان می کنند که مثلا نماز دو رکعت بود اما حضرت دو رکعت به نماز اضافه کردند و نمازهای چهار رکعتی ایجاد شد. خدای متعال هم آن را به عنوان حکم خودش پذیرفت. حضرت هر مسکری را حرام کردند و خدای متعال این را به عنوان حکم الهی قرار داد. خداوند این پیامبر را پرورش داد، تأدیب کرد، آماده کرد، بعد او را دائما تأیید کرد و اداره یک امت را به او سپرد.

حضرت بناست یک امت بزرگ به وسعت همه جامعه بشریت و به دامنه کل تاریخ بسازند. دامنه رسالت و مأموریت حضرت به این دنیا و مراحل این دنیا ختم نمی شود و در برزخ و قیامت هم ادامه دارد؛ حضرت همینطور که در اینجا دستگیری می کنند و هدایت می کنند، در قیامت هم هدایت آن کسانی را که در دنیا هدایت و دعوت حضرت را پذیرفته بودند، بر عهده دارند. این داستان شفاعت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است، داستان مقام محمود حضرت است «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى  أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً»(اسراء/79)، پاره ای از عبادات و ریاضت ها و شب زنده داری های حضرت برای این بوده که باب شفاعت در آن عالم گشوده بشود.

در تفسیر صافی ذیل همین آیه شریفه نقل شده که حضرت فرمودند در روز قیامت وقتی کار سخت می شود، صحنه محشر خیلی در هم می پیچد و دشوار می شود، اهل محشر به محضر حضرت آدم می آیند که شما یک کاری برای ما انجام بدهید. ایشان به حضرت نوح ارجاع می دهند، حضرت نوح به حضرت ابراهیم ارجاع می دهد، حضرت موسای کلیم به حضرت حضرت عیسی ارجاع می دهد تا اینکه در آخر همه امم را به وجود مقدس نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم ارجاع می دهند. حضرت باید کاری انجام بدهند تا گره باز بشود و سختی های این صحنه مرتفع بشود. تعبیر این است که حضرت امت را به مقابل باب الرحمن که واسع ترین باب بهشت است، می آورند و آنجا حضرت به سجده می افتند. کار به یک نقطه ای می رسد که خدای متعال می فرماید: سربردارید و هر کسی را که می خواهید دستگیری و شفاعت کنید.

دستورات سوره مدثر به نبی اکرم صلی الله علیه و آله

خدای متعال بار یک امت را روی دوش این پیامبر گذاشتند و این بار تا قیامت هم باقی مانده است. این جزء عهدهای نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم است که باید امت خودشان را از صحنه های سخت قیامت عبور بدهند و به مقصد برسانند. این طرح، چنین طرح بزرگ و پردامنه ای است و طبیعتا سختی های هم که در این راه وجود دارد، سختی هایی است که متناسب با این کار بزرگ است. حضرت باید در مقابل سختی های این راه که مقابله با ابلیس و شیاطینی است که در مقابل حضرت صف آرایی می کنند، استقامت و پایداری کنند. یک قسمت از صبوری و پایداری این است که در تحقق این طرح بزرگ به هیچ وجه نباید عجله کرد.

درباره سوره مدثر بعضی معتقدند که دومین سوره ای است که بر پیامبر نازل شد؛ وقتی حضرت از غار حرا برگشتند و بر حضرت خدیجه سلام الله علیها وارد شدند، گویا در حال استراحت بودند که این آیه نازل شد «يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنْذِرْ» باید به پا خیزید و انذار کنید، «وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ» شما باید عظمت پروردگارتان را در دل یک امت بنشانید و این کار سخت و بزرگی است.

«وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ» بعضی این بخش را اینطور معنا کردند که وقتی آدم می خواهد کسی را از باتلاق نجات بدهد و دست او را می گیرد، دامن خودش هم گلی می شود. شما باید یک امت را نجات بدهید و وقتی دست اینها را می گیرید، دامن شما هم ممکن است آغشته بشود، «وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ» امت خودت را پاک کن. «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ» در مسیر شما رجز گسترده ای است، آلودگی گسترده ای است. در روایات ما دارد که «عَدُوُّنَا أَصْلُ كُلِّ شَر»(2) یک دستگاه شیطانی و یک دستگاه پیچیده فراعنه ای هست که در هیچ امتی نبوده؛ بنی امیه، بنی عباس، پیشینیان و بعدی هایشان مقابل شما صف آرایی می کنند. یک دستگاه پلیدی در عالم ایجاد می کنند و شما باید امت خودت را حفظ کنید تا به آنها آلوده نشوند. در قرآن از این به جهاد کبیر تعبیر شده «فَلا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبيراً»(فرقان/52) این جهاد کبیری که پیامبر شروع کرد، این است که نگذاری امت به طرح منافقین و کفار آلوده بشوند. الان بیش از هزار و چهارصد سال است که کفار و منافقین دارند طرح خودشان را در امت پیاده می کنند. در این جامعه جهانی پیامبر باید امت خودش را حفظ کند، تا مبادا به اطاعت از آنها کشیده بشوند، مبادا در این وادی رجز و آلودگی بیافتند.

«وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ» باید برای تحقق طرح پروردگارتان پایداری کنید. «فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ» باید تا صحنه قیامت صبر کنید؛ خیلی از اتفاقات و فتوحاتی که برای شما رخ می دهد در صحنه قیامت است. «فَذلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسيرٌ عَلَى الْكافِرينَ غَيْرُ يَسيرٍ» آن روزی است که کسانی که کفر ورزیدند و دعوت شما را اجابت نکردند، در سختی خواهند بود ولی تا به آنجا نرسیدید، باید صبر کنید. البته در بعضی روایات این آیه شریفه اینطور تأویل شده که ناقور قلب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.(3) موعد ظهور که می رسد و حضرت باید قیام کنند و کار عالم را یکسره کنند، در قلب حضرت «نُقِرَ فِي النَّاقُورِ» القاء می شود؛ بنابراین به حضرت می گویند تا عصر ظهور صبر کنید، تا قیامت صبر کنید.

طرح پیامبر چنین طرح با عظمت و بزرگی است و به حضرت هم تأکید می شود که نباید عجله کنید. این صبر کردن دو معنا دارد: یک اینکه در مقابل سختی ها بایستید و دو این که در مقابل طول کشیدن تحقق وعده خدا صبوری و پایداری کنید. در سوره مبارکه احقاف خدای متعال خطاب به نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ»(احقاف/35) همانطور که انبیاء اولوالعزم پایداری کردند، باید شما هم صبر کنید و عجله نکنید. «كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ» درست است مهلتی که ما به اینها می دهیم طولانی می شود، ولی این مهلت در تاریخ طرح و برنامه الهی چیزی به حساب نمی آید. آن روزی که اینها وعده الهی را می بینند، گویا یک ساعت بیشتر نگذشته است.

این شاید ناظر به ظهور باشد؛ یعنی در آن روزی که جبهه شما پیروز می شود و وعده های الهی محقق می شود، وقتی اینها به پشت سر نگاه می کنند، می بینند تمام این فرصتی که در مقابل این طرح بزرگ الهی داشتند، به اندازه ساعتی بیشتر نبوده است. اینطور نیست که اینها دارند کاری می کنند و دستگاه الهی را به هم می زنند، این هم جزو طرح خود ماست.

 خدای متعال در سوره مبارکه عنکبوت به پیامبر می فرماید، امت شما در مسیر یک فتنه بزرگ تاریخی هستند و همه باید وارد این فتنه بشوند. وقتی از دل این فتنه بیرون می آیند، آن وقت است که مومن و منافق از هم جدا می شوند «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبينَ»(عنکبوت/2-3). این فتنه سنت ماست. امت شما حتما باید این کوره را پشت سر بگذارند تا صادق و کاذب، مومن و منافق از هم جدا بشوند. بعد می فرماید: «أَمْ حَسِبَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ»(عکبوت/4) آنهایی که در این فتنه بد عمل کردند، دست امیرالمومنین علیه السلام را بستند، کربلا به پا کردند، سر مطهر سیدالشهداء علیه السلام را به نیزه زدند، خیال نکنند که پیروز شدند و بر طرح ما سبقت گرفتند.

«ساءَ ما يَحْكُمُونَ» این بد داوری ای است. این هم جزئی از آن برنامه بزرگ ماست. ما به شما مهلت می دهیم، ما به دستگاه ابلیس مهلت می دهیم؛ لذا به پیامبر خطاب می شود «فَاصْبِرْ» باید صبر کنید و یکی از مصادیق این صبر این است که عجله نکنید؛ «فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ». مهلتی که به آنها داده می شود، یک مهلت بسیار کوتاهی است، ولو این مهلت انقدر طولانی باشد که به قیامت ختم شود. خدای متعال می فرماید: «وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ» صبر کنید تا روزی که در صور دمیده شود و وعده الهی محقق شود. آن روز، روز سختی برای اینهایی است که با شما مخالفت کردند. آن روز، روز به نتیجه رسیدن کار شماست. حالا این «نُقِرَ فِي النَّاقُورِ» را یا می توانیم دمیدن در صور قیامت در نظر بگیریم، یا بر اساس روایات به ظهور تاویل کنیم. بنابراین بر سر راه حضرت دشواری های عظیمی است. این طرح، طرح ساده ای نیست. طرح طولانی و دراز مدتی است، لذا می فرماید: «فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ».

امت سازی حضرت ابراهیم علیه السلام

یکی از پیامبران اولوالعزم حضرت ابراهیم است. ایشان مأمور می شود تا یک امت بسازد. ظاهرا این امتی هم که می سازد، پیشینه امت نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم است. حضرت دو جبهه را سرپرستی کردند: یکی جریان بنی اسرائیل در شام و یکی جریان امت نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم در جزیره العرب. حالا وقتی داستان امت سازی حضرت و مأموریت های حضرت را توضیح می دهد، می فرماید: «وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى  إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ» (بقره/125) پیامبر ما ما عهدی از حضرت ابراهیم گرفتیم و آن این بود که «أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ» شما باید این بیت الهی را تطهیر کنید و از آلودگی های ظاهری و باطنی، فرهنگ دنیاپرستی، شرک و بت پرستی پاک کنید. آن موقع که به ظاهر کعبه خراب شده بود و کسی آنجا نبود، حضرت مأمورند اینجا را بسازند و تطهیر کنند، چون یک امتی در راهند.

وقتی کعبه را می سازند، دستور داده می شود «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى  كُلِّ ضامِرٍ يَأْتينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ»(حج/27) شما دعوت کن تا پیاده و سواره بیایند. حضرت رفتند و روی همین مقام ابراهیم کنونی ایستادند و همه امت های تاریخی را دعوت کردند. روایت دارد که وقتی صدای حضرت رسید، هرکس به اندازه ای که آنجا لبیک گفته موفق به حج می شود. امت سازی یعنی همین، این بیت را بسازید و تطهیر بکنید.

در آیه بعد می فرماید: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِنا»(بقره/126) این امت یک بلد امن می خواهد. خدایا این بلد را بلد امن قرار بده؛ یک جوری بشود که یک محیط امن برای پرستش خدای متعال ایجاد بشود و از شرک و کفر و نفاق پاک بشود. یک بار حضرت ابراهیم تطهیر کردند و یک بار وجود مقدس نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم تطهیر کردند. بت ها را در فتح مکه شکستند، بعد امیرالمومنین علیه السلام به بالای کعبه رفتند و بت ها را به پایین ریختند. بار سوم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می آیند و این فرهنگ نفاقی را که آن محیط فرا گرفته، پاک می کنند. حضرت به خدای متعال عرضه می دارد «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ * رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ»(بقره/128-129).

در سوره مبارکه ابراهیم وقتی داستان امت سازی را توضیح می دهد، می فرماید که حضرت ابراهیم ذریه خودش یعنی حضرت اسماعیل را در دوران طفولیت همراه با مادرشان به کنار کعبه فعلی که آن موقع ویران بوده، بردند. «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي  بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ»(ابراهیم/37) من بخشی از ذریه خودم را بردم و در این بیابان ساکن کردم. چرا؟ «رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ» بناست یک امتی درست بشود و اینها باید صلات و ذکر و یاد خدا را اقامه کنند، بناست عالم ساخته بشود و بنابراین باید بروند و در این بیابان بمانند. بعد می فرماید: پروردگارا در این بیابان چیزی نمی روید پس قلوب یک عده ای را متمایل به اینها کن و ثمره کار دیگران را سر سفره آنها بگذار؛ «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ» این ظاهر آیه است. در مورد باطنش حضرت فرمود که اینجا برای ما اهل بیت دعا می کرد. وقتی می خواهد امتی ساخته بشود و امامی می آید، قلوب مومنین باید به این امت متمایل بشود.

عرضم این است؛ ساختن یک امت چنین کار سخت و بزرگی است. چند هزار سال قبل باید بروی و فرزند خردسال خودت را کنار کعبه و در یک بیابان بگذاری تا آرام آرام یک امت ساخته بشود. به این پیامبر خطاب می شود که باید یک امت بسازید. «فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ» همه مهلت آنها بیش از این نیست، بخاطر همین باید صبر کنیم. لذا عنایت کنید، این طرح، طرح بزرگی است و دشواری های فراوانی دارد. هم حضرت باید صبر کنند و هم امتشان باید صبر کنند.

تفاوت مومنین و منافقین در هنگام سختی

خدای متعال می فرماید: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى  نَصْرُ اللَّهِ» (بقره/214) خیال کردید درهای بهشت به این راحتی گشوده می شود؟! پیامبر می خواهد شما را از وادی ارض به وادی بهشت ببرد. شما در عالم ارض آمده اید «وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى  حينٍ» (بقره/36) حضرت می خواهد از همین عالم ارض راه باز کند، لذا در این راه سختی های زیادی پیش می آید. خیال کردید درهای بهشت به این راحتی به سوی عالم ارض گشوده می شود؟! امت های قبل را ندیدید که چقدر دچار سختی ها می شدند؟! این سختی ها انقدر زیاد بود که فریادشان بلند می شد که نصرت الهی چه زمانی نازل می شود.

نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم یک طرح الهی دارد که بزرگترین طرح خداست، برنامه اش هم کتاب الهی و قرآن است. این پیامبر براساس این کتاب باید یک امت بسازند. این راه بسیار پردامنه است، فراز و نشیب دارد، درگیری با دستگاه شیطان دارد، جریان امتحان و فتنه دارد و پیش آمدن این امتحان های سخت برای جدا شدن صف ها و تفکیک صفوف است. یک عده ای بودند که تا سختی ها پیش می آمد، از پیامبر جدا می شدند. در سوره مبارکه احزاب می فرماید وقتی جنگ احزاب پیش آمد و تمام قریش و هم پیمانان شان؛ حتی با یهودی هایی که دور و بر مدینه بودند هم پیمان شدند. پیامبر بر اساس مشورت و نظر مبارک خودشان دستور دادند که دور مدینه خندق بکنند و جلوی نفوذ دشمن را بگیرند.

در روایت هست که وقتی خندق را می کندند به یک سنگی برخورد کردند که برداشتنش خیلی دشوار بود. خود حضرت وارد خندق شدند و با سه ضربه این سنگ را خرد کردند. در هر ضربه برقی جهید و حضرت تکبیر گفتند. گفتند: آقا چرا تکبیر گفتید؟ فرمود: در ضربه اول دیدم که روم را فتح می کنیم، در ضربه دوم دیدم ایران را فتح کردیم و در برق سومی دیدم تا یمن پیش رفتیم. این آیه که می فرماید: «وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في  قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً»(احزاب/12) برای همین صحنه است. منافقین گفتند که خدا و رسولش جز دروغ به ما نمی گویند، همه وعده هایشان فریب است؛ در محاصره دشمن است و دارد دور خودش خندق می کند، بعد می گوید ایران را گرفتیم، روم را گرفتیم و تا یمن پیش رفتیم. در همین صحنه مومنین می گفتند: «هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً»(احزاب/22) این همان وعده خدا و رسول است. پیامبر خدا به ما فرموده بود که این درگیری به قله های سختی می رسد، هرچه بیشتر بایستید، دشمن هم پا به جفت تر می شود. این همان وعده خداست.

این مسیر سخت نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم به یک نقطه ای رسید که خدای متعال در قرآن می فرماید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ وَ الضُّحى  * وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى *  ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى  * وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى  * وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى»(ضحی/1-5) پیامبر ما قسم به آن لحظه ای که خورشید بالا می آید و کاملا روز روشن می شود. ضحی به آن لحظه می گویند که خورشید بالا می آید و تقریبا به نیمه روز می رسد و کاملا روشن می شود. «وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى» به آن ساعتی می گویند که کاملا تاریکی فراگیر می شود. به حسب ظاهر خدای متعال این دو قسم را به این دو آیه الهی خورده که ما شبی داریم و روزی داریم، این سنت ماست. یک بار شب به قله تاریکی خودش می رسد، یک بار هم روز به اوج روشنایی خودش می رسد.

در تأویل این دو آیه هم فرمودند: «وَ الضُّحى» آن موقعی است که دین نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم کاملاً ظاهر می شود. «وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى» آن موقعی است که این دین در پرده و حجاب قرار می گیرد، کما این که الان هزار و اندی است که یک حجاب بر آن حقیقت افتاده و نگذاشتند که آن حقیقت آشکار بشود. در یک روایتی حضرت درباره آیه «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها»(شمس/1) فرمودند شمس امیرالمومنین علیه السلام هستند و ضحی آن موقعی است که ولایت حضرت در عالم ظاهر می شود. بعد حضرت این آیه را شاهد آوردند «وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى»(طه/59).

این آیه در ظاهر راجع به قوم فرعون است، ولی به امیرالمومنین علیه السلام تأویل شده است. گویا یک حشری در عالم اتفاق می افتد و عالم به دین نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم روشن می شود. پرتو دین نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم عالم را روشن می کند. لذا در روایت دیگر ملاحظه کردید فرمود شمس وجود مقدس نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم اند و پرتو این خورشید که عالم را روشن می کند، دین نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم است. «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»(توبه/33) این دین غالب می شود، آشکار می شود و ظاهر می شود. این دو تا قسم در سوره ضحی را اینطوری معنا کردند که حکایت شما یک دورانی دارد تا به نقطه ظهور خودش برسد و این یک دورانی است که شما در پس پرده تاریک امت تان را هدایت می کنید. معنایش این نیست که خدای متعال دست از دینش برداشته یا دست از حمایت رسولش برداشته است.

بعد می فرماید: «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى» پروردگار تو نه بر تو غضب کرده، نه تو را رها کرده است. پیامبر سیزده سال سختی های مکه را تحمل کردند، شعب ابی طالب و سختی های آن را پشت سر گذاشتند، حالا که به مدینه آمدند و به حسب ظاهر قدرتی شکل گرفته، متوقع اند که دیگر همه سختی ها برداشته بشود، اما این تازه اول راه است. تازه اصحاب صفه و گرسنگی و سختی و جنگ های سخت مثل تبوک و حنین و بدر و خیبر در راهند. در بعضی از این جنگ ها در یک روز سهمیه یک سرباز یک دانه خرما هم نبود و یک خرما را دو نفر و گاهی سه نفر با هم می خوردند. اینها گفتند خدای متعال پیامبر را رها کرده است! طرح الهی دیگر ادامه پیدا نمی کند و خدا دست از طرحش برداشته! شاید هم بر این پیامبر غضب کرده؛ پیامبر یک خطایی کرده و خدا بر او غضب کرده!

در جنگ احد وقتی کار سخت شد، مسلمان ها به حسب ظاهر ضربه خوردند. یک عده ای می گفتند: «لَوْ كانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَيْ ءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا»(آل عمران/154) اگر حق با ما بود که نباید شکست می خوردیم، نباید مجروح می شدیم، نباید هفتاد شهید می دادیم. خدای متعال می فرماید این محاسبه غلط است. خدا به پیامبر می فرماید: صبر کنید و عجله نکنید؛ «فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ» بالاخره یک روز در صور دمیده می شود و اوضاع عالم عوض می شود. چقدر باید صبر کنند؟ می فرمایند: عجله نکنید. مهلت اینها در مقابل طرح بزرگ خدای متعال یک ساعت است. امتی که این چیزها را نمی داند، این سختی ها موجب شد که کم کم بگوید خدای متعال این پیامبر را رها کرده. خدای متعال می فرماید: «ما وَدَّعَكَ» ما تو را رها نکردیم و همراه تو هستیم، این طرح ماست. «وَ ما قَلى» ما بر شما غضب نکردیم. پیامبر خطا نکردند که مغضوب خدا واقع شوند.

بعد می فرماید: «وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى» آن انتهایی که ما برای شما قرار دادیم، آن آخرتی که قرار دادیم، از این اولی بهتر است. خدای متعال می فرماید وضعیت امتت الان خیلی وضع خوبی است. اگر توجه کنند الان هم وضع خوب است. در حنین و بدر و خیبر و گرسنگی ها وضع خوب است. هیچ عیبی در این وضعیت نیست، ولی آن آخرتی که برای آنها قرار دادیم، خیلی بهتر از این است. الان امت تو در وضع خوبی اند؛ شما قبل از پیامبر را با بعد از پیامبر مقایسه کنید؛ گرچه این سیری که با پیامبر دارد اتفاق می افتد در دل سختی هاست، ولی یک پیامبری آمده، بت ها را شکسته، فرهنگ بت پرستی را از بین برده و فرهنگ توحید را در عالم اقامه کرده است. این اصلا با دوران قبل از پیامبر قابل مقایسه نیست، ولی دشمن در جنگ روانی اش کاری می کند که تمام پیروزی ها در نظر مردم شکست تلقی شود. القا می کنند الان که مردم گرسنه ترند، الان دائم در سختی و درگیری هستید، الان گاهی در یک روز یک خرما هم به یک سرباز نمی رسد. این همان جنگ روانی دشمن است و کار را به جایی می رساند که همه خیال می کنند، یا طرح شکست خورده و رها شده است، یا خدای متعال بر این پیامبر غضب کرده است.

این نکته را اینجا عرض بکنم که الان هم مسئله همین است؛ نتیجه یکی از مطالعاتی که شده بود، این بود که الان خیلی از متدینین و حزب اللهی های انقلاب اسلامی احساس شرمندگی می کنند و خیال می کنند نباید انقلاب می کردیم، این همان جنگ روانی دشمن است. این که آقا روی جهاد تبیین تأکید می کنند، برای همین است. همه احساس می کنند که خیلی بد شد! کجایش بد شد؟ یک جایی نشستم، گفتند این همه خرابی! گفتم: نخیر! این همه خوبی. شما چرا یک روی سکه را می بینید؟ این احساس شرمندگی نتیجه جنگ روانی دشمن است، نتیجه کار شیطان است. پیامبر چه کار می خواست بکند که می گویید به مقصدش نرسید؟ مگر طرح پیامبر طرح یک روزه و دو روزه و ده ساله بود؟!

طولانی بودن طرح پیامبر

اول خطاب به پیامبر می فرماید: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَقَ»(علق/1) پیامبر ما شما مبعوث شدید، ولی «كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى  * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»(علق/6-7)  یک عده ای خودشان را مستغنی می بینند و طغیان می کنند؛ شما می خواهید اقامه صلات کنید، نمی گذارند «أَ رَأَيْتَ الَّذي يَنْهى *  عَبْداً إِذا صَلَّى»(علق/9-10) شما می خواهید همه عالم بشود مسجد، آنها می خواهند همه عالم بشود میکده. دعوا می شود، ولی پیامبر ما شما صبر کنید و اصلا نگران نباشید. کار خودتان را انجام بدهید. تا چه زمانی؟ وقتش که شد من با دست قدرت پیشانی اینها را می گیرم. آنها هم هرکسی را دلشان می خواهد، صدا بزنند. پیامبر ما باید تا آنجا صبر کند.

امت برای این که با پیامبر همراه بشوند، باید بزرگ بشوند و فاصله ها را کوتاه ببینند «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً * وَ نَراهُ قَريباً»(معارج/6-7). خدای متعال می فرماید مثل بنی اسرائیل نباشید که فرصت به نظرشان طولانی آمد و رفتند و گوساله پرست شدند. می فرماید خیال نکنید که یک روزه و دو روزه کار انجام می شود. «وَ لا يَكُونُوا كَالَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ»(حدید/16) مدت ها در نگاهشان طولانی آمد و کم کم به قساوت قلب رسیدند، راه انبیائشان را رها کردند و به دنبال دنیاپرستی رفتند.

بلافاصله بعدش می فرماید: «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»(حدید/17) بدانید که یک دورانی پیش می آید و زمین به دست کفار می افتد، ولی خدای متعال عالم ارض را احیا می کند. در روایت دارد «بَعْدَ مَوْتِهَا يَعْنِي بِمَوْتِهَا كُفْرَ أَهْلِهَا وَ الْكَافِرُ مَيِّت»(4) . خدای متعال دوباره عالم را از دست اینها بیرون می آورد و این طرح الهی است.

در سوره مبارکه فتح که خدای متعال از فتح نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم صحبت می کند، می فرماید: «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى  وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى  بِاللَّهِ شَهيداً»(فتح/28) ما می خواهیم این راه ادامه پیدا کند، این فتوحات ادامه پیدا می کند و این دین غالب شود. در این سوره هم از مسیر فتح و سختی های فتح گفته شده، هم از قوایی که پیامبر را تأیید می کنند؛ در آیات اولیه همین سوره است «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»(فتح/4) خدای متعال لشکر آسمان و زمین را در خدمت این پیامبر قرار داده، در خدمت فتح پیامبر قرار داده، «لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ»(فتح/5) این طرح تا بهشت ادامه پیدا می کند. «وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ»(فتح/6) منافقین و آنهایی که به خدا سوء ظن دارند را هم در جهنم می بریم. این امکاناتی که پیامبر را همراهی می کند، امکانات تمام «جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» است.

این فتح قطعی است و ثمرات آن هم مغفرت و ثبات قدم و صراط مستقیم است. اینهایی که در طول سوره گفته شده، قطعی است ولی مسیر پیامبر مسیر پردامنه ای است. امت باید با وسعت این طرح و با عظمت کار پیامبر آشنا بشوند. باید خودشان را در اندازه پیامبر ببینند تا نخواهند طرح پیامبر را کوچک کنند، خودشان باید به اندازه پیامبر گرامی اسلام بزرگ بشوند.

خدای متعال به پیامبرش می فرماید: پیامبر ما الان هم وضعشان خوب است، ولی یک آخرت بهتری برای آنها در نظر گرفتیم. فرمود: آخرت به معنای رجعت است؛ یعنی طرح پیامبر انقدر بزرگ است که اگر با پیامبر راه بیایید، به رجعت می رسید. شما که منتظر بودید با این پیامبر درهای توحید گشوده شود و عالم، عالم ملاقات با خدا بشود، نگران نباشید. در سوره مبارکه عنکبوت می فرماید: «مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ»(عنکبوت/5) شما منتظر بودید که عالم بشود عالم نورانی محیط بندگی محیط لقاء الهی و سر و کار ما با خدا باشد، این دوران خواهد رسید. یک رجعتی داریم و هر مومنی که با شما همراه بشود و امیدوار بوده که به شما برسد را دوباره صدا می زنیم.

بعد می فرماید: «وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى » طرح شما خیلی بزرگ است و یک مرحله اش اینجاست، یک مرحله اش رجعت است. اگر با شما همراه باشند، به وادی فتح می رسند. پیامبر شما را در وادی شکست نمی برد. شما دارید یک امت می سازید. امت شما با این که طرح شما را نمی بینند، در کنار شما سختی می کشند، با سختی های همراهی شما کنار می آیند، استقامت می کنند، صبر می کنند. حضرت فرمود: «إِنَّا صُبَّرٌ وَ شِيعَتُنَا أَصْبَرُ مِنَّا»(5) ما صبر می کنیم اما شیعیان ما صبورترند؛ چون ما طرح را می بینیم ولی آنها نمی بینند. دستشان را به ما دادند و در راه رسیدن به طرح ما استقامت می کنند. آنها که پایداری می کنند «وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى » انقدر در قیامت به شما اجازه می دهیم درها را به روی اینها باز بکنید، تا راضی بشوید، کانه پیامبر به یک تعبیر شرمنده این امت اند؛ دارند این امت را در سنگلاخ می برند، ولی اینها دلیلش را نمی فهمند.

در یک روایتی نقل شده که حضرت ابراهیم وقتی فرزند و همسرش را برد و در این بیابان گذاشت، حضرت می فهمد چه کار می کند ولی این مادر نمی فهمد؛ حضرت ابراهیم هزاران سال بعد را می بیند که از دل این هجرت بعثت نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم بیرون می آید. حضرت به خدا عرضه داشت، خدایا من می فهمم و می دانم طرح چیست، گویا شرمنده این زن و بچه است. آنها که نمی فهمند حضرت ابراهیم برای چه این مادر را آورده و در این بیابان گذاشته، فقط به حضرت اعتماد کردند. حضرت اینها را آورده و در دل کویر گذاشته، حالا دارد یک مادر و فرزند را تنها می گذارد. آن هم در جایی که نه آب هست، نه غذا هست، نه کسی هست، فقط گرمای کویر است.

گویا نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم هم یک شرمندگی ای دارند، لذا به پیامبر می گویند: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى  ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا»(طه/131) مگر پیامبر دنبال متاع دنیا بود؟! همه کلید گنج ها را محضر حضرت آوردند، فرمود: «الدُّنْيَا دَارُ مَنْ لَا دَارَ لَه »(6). پس چرا به پیامبر این را می گویند؟ چون پیامبر نگران این امت است.

در روایت ذیل یکی از آیات سوره مبارکه ممتحنه دارد که وقتی کار به جاهای سخت رسید، حضرت ابراهیم تقاضا کرد که خدایا یک گشایشی برای این امت ایجاد کنید. با دعای حضرت یک خرده گشایشی برای مومنین ایجاد شده است. «وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى»  پروردگار برای همراهان تو و امت تو رزق بهتری قرار داده، ولی کسی جز پیامبر نمی فهمد، وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بقیه راه را می بینند، دیگران که نمی بینند. لذا صبر کردن کنار این پیامبر کار دشواری است. به ما هم همین را گفتند؛ گفتند باید صبر کنید. باید کنار این پیامبر بایستید. پیامبر ما نگران نباش، الان هم وضعشان خوب است؛ الان هم امت تو دارند راه هدایت را می روند، مسیرشان دارد از جاهلیت به سمت ایمان حرکت می کند، دارند از وادی جهالت و جاهلیت عبور می کنند. این مسیر باید بگذرد تا برسد به یک جایی که «وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى  وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى». سر سفره این پیامبر یک امت نشسته، اگر با تو بمانند وضعشان بهتر می شود. انقدر به شما می دهیم که شما راضی بشوید و از شرمندگی امتت بیرون بیایید.

«لَمْ يَكُنِ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ»(بینه/1) می فرماید: کفار دست بردار نمی شوند و بینه باید این صف ها را جدا کند. بینه چیست؟ «رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ»(بینه/2) این پیامبر می آید و در طرح بزرگ و تاریخی اش که الان 1400 سال از آن می گذرد، صف ها را جدا می کند. آن وقت دو دسته می شوند: «شر البریه» و «خیر البریه»؛ بدی ها یک جا جمع می شود و خوبی ها یک جا. آنها جهنمی می شوند و مومنین بهشتی می شوند. خیر البریه چه کسانی هستند؟ می فرماید: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ * جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ»(بینه/7-8) این قله آن چیزی است که خدا به همراهان نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم می دهد. وقتی از این مسیر عبور می کنند، خدای متعال از آنها راضی می شود و اینها هم از خدا راضی می شوند.

در روایت دارد که مومنین در جاهایی در این مسیر سخت که پیامبر داشته، صف حق را از باطل جدا می کرده، از خدا گلایه مند بودند و ته دلشان راضی نبودند، اما وقتی قیامت آن مزدها را می بینند و می بینند که آن صبوری ها به کجا ختم شده، از خدا راضی می شوند. «وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى»  پیامبر ما انقدر به تو می دهیم که تو راضی بشوی. باید این سختی ها را بگذرانی. مسیر حرکت جبهه انبیاء همینطوری است؛ این مسیر همراه با سختی است، همراه با دشواری است، ولی پایانش هم ظهور است، رجعت است، قیامت و جنت است. خود این دوران هم باطنش بهشت است؛ «إِنَّ الْأَبْرارَ لَفي  نَعيمٍ * وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفي  جَحيمٍ»(انفطار/13-14) همراهان نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم الان در وسط بهشت اند، مخالفان حضرت هم الان وسط جهنم اند.

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 265

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 8، ص: 243

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 343

(4) كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص: 668

(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 93

(6) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 129