نسخه آزمایشی
جمعه, 14 ارديبهشت 1403 - Fri, 3 May 2024

ایام میلاد امام حسین در حسینیه حق شناس/ کشتی نجات اهل بیت و مقیاس عاشورا برای نجات امت

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 15 اسفندماه سال 1400 است، که در حسینیه مرحوم آیت الله حق شناس ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ مسئله ای که باید به آن توجه کافی داشته باشیم این است که هنگامی که تعبیر کشتی نجات و مصباح هدایت برای امام حسین علیه السلام بکار برده می شود، باید به کارکرد خود کشتی دقت شود. طبیعتاً لفظ کشتی نجات و چراغ هدایت برای عبور از طوفان های سهمگین و راه هایی بس ظلمانی است. این کوره راه ها و گرداب های عظیم همان متاع الدنیایی است که خداوند در قرآن ذکر فرموده است. بنابراین اهل بیت علیهم السلام و بطور خاص حضرت اباعبدلله الحسین آن پلی هستند که انسان را از روی مصائب و فتنه های دنیا عبور داده و به ساحل رستگاری و خوشبختی می رساند.

کشتی نوح نبی

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . «اِنَّ الحُسَینُ مِصْبَاحُ الهُدًى وَ سَفِينَةُ النَجَاة» این بیان نورانی مکرر از وجود مقدس نبی خاتم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است. فریقین هم نقل کرده اند که حضرت فرمودند «مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِق »(1). نکته اول این که همانگونه که از قرآن استفاده می شود، دوران دعوت و پیامبری حضرت نوح نهصد و پنجاه سال بوده است و گرایش به ایشان کم بود؛ یعنی با این که ایشان قرن ها دعوت می کرد، دعوت او اجابت نشد. طبیعتاً مخالفت های شدیدی هم با ایشان می شد و طرفداران این حضرت در اقلیّت و تحت فشار بودند. خدای متعال به ایشان وعده پیروزی داد.

داستان معروفی که در روایت هست که ظاهراً جناب جبرائیل هسته های خرمایی را آوردند و فرمودند که باید بکارید و صبر کنید تا به ثمر بنشیند و این کار تا ده بار تکرار شد. عده ای پراکنده شدند، ولی آن عده ای که دور حضرت ماندند، آنهایی بودند که کاملا مؤمن به حضرت بودند و به حضرت عرض کردند که چه عذاب نازل بشود و چه نشود، ما شما را قبول داریم و شما پیامبر ما هستید و اگر این کار باز هم تکرار بشود، ما شک نمی کنیم. وقتی امتحان ها را پس دادند و آنهایی که باید می رفتند رفتند، خالص ها ماندند. خدای متعال به حضرت فرمودند، الآن کشتی بسازید. این کشتی را در منطقه ای که شاید همین مسجد کوفه فعلی بوده است، دور از آب ساختند. «وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ»(هود/38) هرگاه که از کنار حضرت نوح رد می شدند شروع می کردند به مسخره کردن و با خود می گفتند این پیرمردی که کشتی می سازد چه کار می خواهد بکند؟

وقتی موعد آن رسید؛ یعنی کار به جایی رسید که دیگر امید به این نبود که کسی از اینها هدایت بشود و دیگر یک نسل پاکی هم در بین آن ها نبود، آن وقت حضرت نوح دعا کردند «رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّارا»(نوح/26-27) خدایا دیگر کسی از اینها را روی زمین باقی نگذار، چون اینها نه فقط خودشان هدایت نمی شوند، بلکه مانع دیگران هم می شوند و اگر به آنها مهلت بدهی راه بندگانت را سد می کنند و دیگر مؤمنی هم از اینها متولد نمی شود و هیچ امید خیری به آنها نیست.

این یکی از سنت های الهی است که خدای متعال عذاب کفار را به تزیل مشروط فرموده است، «لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيما»(فتح/25) تأویل این آیه به ظهور امام زمان علیه السلام است که باید صفها جدا بشود تا اگر مؤمنی در کنار کفار هست و یا در صلب اینها هست، خدای متعال آن عذاب را نازل نمی کند. وقتی این اتفاق افتاد، خدای متعال به حضرت نوح دستور دادند که کشتی را بسازید و هنگامی که موعد آن سر رسید، دستور داده شد که خودتان و مؤمنین را سوار کنید و حتی از حیوانات هم سوار کشتی کنید. دیگر بنا شد عذاب نازل بشود و از زمین آب می جوشید و از آسمان باران می بارید. حضرت فرمود سوار بشوید. ظاهراً پیداست در آن لحظات آخر هم حضرت از این که کسی ایمان بیاورد ابایی نداشت، ولی نیامدند.

قرآن می فرماید وقتی کشتی در حال حرکت بود، حضرت به فرزندش فرمود: «يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِين »(هود/42) عزیزم بیا سوار شو و همراه ما بیا. او جواب داد که «سَآوِي إِلى  جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْماءِ قال  قالَ لا عاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ وَ حالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكانَ مِنَ الْمُغْرَقين »(هود/43) می روم به قله کوهی که از سیل و امثال آن محفوظ باشم؛ آنجا سیل نمی آید. سیل از قلّه کوه به سمت دامنه می آید، پس به کوهی پناه می برم تا من را حفظ کند. فرمود امروز هیچ پناهگاهی جز همین یک کشتی نیست، اما سوار نشد. وقتی این سیل آمد، دیگر قله ها هم در امان نبودند. هیچکس در امان نبود و تنها مأمن همین کشتی بود. خدای متعال می فرماید: «فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ»(یونس/73) در این بلاهای سنگین ما پیامبرمان را نجات می دهیم و کسی که با او ایمان آورده باشد هم نجات پیدا می کند. «فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ» اگر کسی با او بود نجات پیدا می کند.

در داستان حضرت لوط ملائکه در صورت بشر محضر حضرت ابراهیم آمدند و مأموریتشان را گفتند که ما خدمت جناب لوط می رویم و بناست که کار قوم لوط را تمام کنیم و امشب عذاب نازل می شود. حضرت فرمودند می دانید حضرت لوط در بین آن امت است؟ گفتند «نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيها لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِين »(عنکبوت/33) ما بهتر می دانیم چه کسانی آنجا هستند. آنهایی که با حضرت لوط همراه هستند نجات پیدا می کنند. لذا وقتی بنا شد عذاب نازل بشود، خدای متعال به جناب لوط می فرماید که بروید و از این منطقه خارج بشوید و به پشت سرتان توجه هم نکنید. قرآن کریم می فرماید: «أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِين » ما همه را یعنی حضرت لوط و همراهانش را نجات دادیم، اما همسرش نجات پیدا نکرد و او جزو همان جمعیتی بود که باید هلاک می شدند. دستگاه محاسبه خداوند دقیق است.

آنچه در قرآن راجع به اقوام سابق نازل شده است، ظاهراً در امت نبی اکرم هم واقع می شود. در باب بنی اسرائیل مکرر در روایات آمده است که آنچه در بنی اسرائیل بوده بدون هیچ کم و کاستی در این امت واقع می شود، «لَتَرْكَبُنَّ سُنَّةَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّة»(2) شاید یکی از عللی که این قدر داستان حضرت موسی گسترده در قرآن بیان شده است، همین است که آن وقایع توجه به اتفاقاتی دارد که در این امت می افتد. قریب به هزار آیه از قرآن راجع به قوم بنی اسرائیل است.

این اتفاقی که برای قوم حضرت نوح افتاد، در باطن برای امت نبی اکرم هم اتفاق افتاده است و یک فتنه سنگین و یک دریای طوفانی و عمیق در پیش روی این امت است. این دریای موّاج و عمیق علاوه بر طوفانی بودنش، ظلمانی و تاریک هم هست و چشم در آنجا کار نمی کند و همه قوای انسان از کار می افتد. این دریای موّاج و طوفانی برای این امت یک حقیقت است. در واقع طوفان حضرت نوح یک مثال برای آن طوفان و بحرانی است که برای امت حضرت نبی اکرم پیش می آید و این طوفان خیلی از او سنگین تر است. در روایت آمده است وقتی وجود مقدس نبی اکرم از حجۀ الوداع برگشتند و هنگامی که به مدینه و بلندی های مدینه مشرف شدند، فرمودند می بینم که تاریکی های فتنه این شهر را فرا می گیرد.

وقتی قرآن بعد از بیان جریان هدایت نبی اکرم در آیه نور که توضیح می دهد، این نور الهی چطور در وجود مقدس نبی اکرم تنزل پیدا می کند و کائنات و عالم ارض را روشن می کند و بیوت و خانه هایی در عالم ارض برپا می شود که خانه های ذکر است، از این ظلمات صحبت می کند. پیداست این ظلمات هم ظلماتی است که مربوط به این امت است و خیلی هم سنگین است. «أَوْ كَظُلُماتٍ في  بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور»(نور/40) ظلمات در یک دریای موّاج عمیق که موج های آن بر روی هم می غلطند و یک ابر تاریکی هم بر فراز آن هست. چنین ظلماتی امت را فرا می گیرد و وقتی اینچنین شد، امت در انتهای این دریای عمیق قرار می گیرند. این واقعیت است و اصلاً مجاز و تشبیه نیست.

چراغ هدایت

یک دریای طوفانی ظلمانی مؤمنین را در بر می گیرد به طوری که مؤمن در ظلمت این فتنه ها دست خودش را هم نمی تواند ببیند، «إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ  الْمُؤْمِنُ فِي ظُلْمَةِ فِتْنَتِهِمْ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً إِمَاماً مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ فَما لَهُ مِنْ نُورٍ إِمَامٍ يَوْمَ الْقِيَامَة»(3). مؤمنین باید از این ظلماتی که این امت را فرا می گیرد و این دریای موّاج طوفانی که در سر راه این امت قرار می گیرد عبور کنند تا به آن ساحل نجات و آن جامعه ای که حضرت وعده داده بود؛ یعنی به محیط لقاء و معرفت الله برسند. این امت باید از این مسیر عبور کنند و در این ظلمات هم گرفتار می شوند و اگر خدای متعال برای کسی چراغی روشن نکند، هیچ چراغ دیگری نیست، یعنی عقل و شهود و ریاضیات همگی آنجا از کار می افتند «وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً».

عبور از دریاهای طوفانی و اوقیانوس های بزرگ و این گردابها اصلاً ممکن نیست و نمی توان کاری در مقابل آن موج های بیست متری و سی متری و گرداب های وسط اوقیانوس کرد «وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً إِمَاماً مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ فَما لَهُ مِنْ نُور إِمَامٍ يَوْمَ الْقِيَامَة». اگر دست انسان به ائمه ای از نسل حضرت زهرا نرسد که چراغ های هدایت هستند، دیگر چراغ دیگری وجود نخواهد داشت. حضرت فرمودند: «فَما لَهُ مِنْ نُور إِمَامٍ يَوْمَ الْقِيَامَة» یعنی این فتنه ظلمانی تا قیامت هم آنهایی که به امام نرسند را در بر می گیرد و در قیامت و بعد از قیامت هم با همین تاریکی ها هستند. یک چنین دریای موّاج عمیق ظلمانی و تاریکی بر سر راه است. این فتنه ها همان دریای عمیق هستند، لذا حضرت اینطور بیان کردند «إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ  الْمُؤْمِنُ فِي ظُلْمَةِ فِتْنَتِهِمْ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً إِمَاماً مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ فَما لَهُ مِنْ نُورٍ إِمَامٍ يَوْمَ الْقِيَامَة» این فضای ظلمانی همان فتنه هاست و این فتنه ها واقعاً یک دریای موّاج عمیق است که اگر کسی اهل مشاهده باطن عالم باشد این ظلمات را می بیند.

«إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيرا»(احزاب/45) این پیامبری که این آیات را بر ما می خواند، می بیند. این دریا و این فتنه های عمیقی که مثل یک دریاست، تاریک و پر از امواج است. اگر خدای متعال برای کسی امامی قرار ندهد و دستش به ائمه ای از نسل حضرت زهرا سلام الله علیها نرسد، تا قیامت هم این ظلمات وجود دارد و این جاست که انسان باید خود را به نور و به امام برساند و با امام همراه بشود. اگر همراه نشد در قیامت هم در این تاریکی است و دیگر راه نجاتی هم وجود ندارد. لذا حضرت برای توضیح همین آیه آیات مبارکه سوره حدید را خواندند که مقدماتی دارد تا می رسد به اینجا که خدای متعال می فرماید: «يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى  نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم »(حدید/12) ای پیامبر ما، مؤمنین در روز قیامت وقتی می آیند، می بینی نورشان پیش رویشان و جانب راستشان است.

ای کسانی که با این چراغ حرکت می کنید، بشارت باد بر شما که این چراغ و این نور شما را تا جنات میبرد. با نور امام می روند و به درجات بهشت می رسند. در آیه بعد می فرماید «يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذاب »(حدید/13) منافقینی که در این دنیا حتی نماز و روزه و شب بیداری و ریاضات شب هم داشتند، ولی با امام همراه نشدند، به مؤمنین و مؤمنات می گویند: اجازه بدهید تا ما از نور شما استفاده کنیم چرا که ما نوری نداریم. این همانی است که در مورد آن گفته اند کسی که به امام نرسید در قیامت هم گرفتار این ظلمت است. در این فتنه و تاریکی و این دریای عمیق اگر انسان با امام حرکت نکند، در قیامت هم در تاریکی همین فتنه است.

«أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوت  يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات »(بقره/257) صاحبان این فتنه می گویند اجازه بدهید از نور شما استفاده کنیم، یک پرتو و یک شعله ای بگیریم. به آنها خطاب می آید: «قيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً» این چراغ را از این دنیا با خودشان آورده بودند. اگر کسی از دنیا با امام همراه نشود در آخرت هم باید در تاریکی باشد. این نمی شود که شما در دنیا با دیگران باشید و اینجا بخواهید از نور امام استفاده کنید. اگر کسی بخواهد از این چراغ استفاده کند، باید از دنیا استفاده کند. «فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ» یک عالمی می آید و از این نور هم محروم می شوند و در تاریکی محض فرو می روند.

این همان دریای موّاج طوفانی عمیق است که در روایات ما از آن تعبیر به دنیا شده است. در روایات توضیح  داده شده که عالم ارض و این عالمی که ما در آن هبوط کردیم و نازل شدیم و باید هم یک مدتی در این عالم بمانیم. به حضرت آدم خطاب شد: «وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى  حِين »(اعراف/24) قرارگاهتان تا یک مدتی این عالم ارض است و برای شما امکاناتی هم در این دنیا فراهم کردیم.

ما باید اینجا بمانیم و این عالم ارض حیات الدنیا نیست، بلکه این عالم ارض هم بستر حیات الدنیا و هم بستر حیات الاخره است؛ هم بستر جهنم و هم بستر بهشت است؛ هم بستر وادی نور و هم بستر وادی ظلمات است. دو باب به سوی عالم ارض گشوده می شود. یکی «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ» است و یکی حیات الدنیاست. یکی حیاتی که در دسترس نیست و دور از دسترس است و باید تلاش کنیم به آن برسیم، اما از همین دنیاست. این را برای چه کسی قرار می دهند؟ «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَسادا»(قصص/83) آنهایی که در عالم ارض بدنبال اثبات خود و برتری جویی و به هم ریختن برنامه خدا نیستند؛ فساد یعنی همین. خدای متعال عالم را اصلاح کرده، اما این فرد می خواهد برنامه خودش را پیاده کند و سرش را زیر انداخته و فساد می کند. آنهایی که بندگی می کنند، خاشع و خاضع هستند و برتری جویی و سر و صدایی ندارند و سبک بال راه می روند، «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنا»(فرقان/63). از همین دنیا درها باز می شود و اینها به عالم آخرت راه پیدا می کنند.

میدان عمل شیطان

آنهایی که دنبال اثبات خود و تکبر در مقابل خدا و برتری جویی هستند و سرشان را بلند می کنند و پر سر و صدا و پر هیمنه و متکبرانه در این عالم راه می روند، طبیعتاً می خواهند برنامه خدا را به هم بزنند و فساد می کنند و بر خلاف آن رضایت الهی در عالم راه می روند. برای اینها هم باب حیات الدنیا گشوده می شود و باید در حیات الدنیا زندگی کنند.

حیات الدنیا و دارالاخره در روایت معنا شده اند. حیات الدنیا همان محیط فتنه شیاطین و محیط ولایت آنهاست. حیات الاخره محیط ولایت ائمه علیهم السلام است. البته حیات الدنیا که باطنش جهنم و ظلمات و همین «أَوْ كَظُلُماتٍ في  بَحْرٍ لُجِّيٍّ» است، ظاهرش هم پر از زر و زیور است. این آیه را مکرر ملاحظه فرمودید «وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى  ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى »(طه/131) ای پیامبر ما، شکوفه های متنوع دنیا را در دست اینها می بینی، اما برای امت خودت از اینها نخواه که اینها فتنه است. این همان «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» است که ظاهرش هم شکوفه های دنیاست.

خدای متعال وقتی دنیا و این دار را با آن خصوصیاتش آفرید، ملائکه گفتند پیداست که احدی این دار را انتخاب نمی کند. خدای متعال در پوشش آن لذات و شهوات قرار داد، سپس ملائکه گفتند الآن دیگر خیلی مشتری دارد. هنگامی که خداوند بهشت را آفرید ملائکه گفتند، چه کسی این بهشت را ترک می کند؟ خداوند در پوشش آن سختی ها قرار داد، سپس گفتند خدایا مشتری آن خیلی کم است. انسان باید از دل این سختی ها عبور کند. این حیات الدنیا عالم ارض نیست، بلکه محیط ظلمانی و فتنه ای است که شیاطین درست می کنند و ظاهرش هم پر زرق و برق است.

اگر کسی بخواهد از این وادی عبور کند، باید در دنیا سر به زیر و بنده باشد و توجه به خدا داشته باشد و دنبال خودش نباشد و نخواهد بر خلاف میل خدا در عالم راه برود و فساد نکند. اینچنین محیط ظلمانی و فتنه ای در پیش روی ماست. این تعبیر اصلاً مجاز نیست، بلکه یک بیان بسیار حقیقی است. اصلاً طوفان حضرت نوح یک مثل است برای این دریای موّاج عمیق. از این فتنه تعبیر شده به حیات الدنیا و به دارالدنیا. دار الدنیا یعنی همین محیط فتنه شیطان که در آن واقعاً امواج و گرداب هایی درست می کند و ما را با خود تا عمق این ظلمت می برد، «يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات». این فتنه ها فتنه های سنگینی است که الان هزار و چهار صد سال است که متلاطم است.

بعد از غدیر و نصب حضرت امیر وقتی حضرت نبی اکرم به مدینه مشرف شدند فرمودند دارم این امواج فتنه را می بینم. در این امواج فتنه که از آن تعبیر به دار الدنیا می شود، خیلی ها غرق می شوند و چه بسا آنهایی که مدعی بودند غرق شدند. در روایت آمده است «يَا بُنَيَّ إِنَّ الدُّنْيَا بَحْرٌ عَمِيقٌ قَدْ غَرِقَ فِيهَا عَالَمٌ كَثِير»(4) اقوامی در آن غرق شدند که مدعی بودند می دانند راه نجات چیست. کشتی نجاتی که ما را عبور می دهد فقط وجود مقدس اهل بیت علیهم السلام هستند. این را نبی اکرم مکرر فرمودند: «مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِق ». نجات مال اهل بیت است و کسی که با آنها باشد اهل نجات است و اگر با اهل بیت نبود حتما غرق می شود. فتنه خیلی عمیق است و پناهگاه دیگری نیست، «لا عاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ». به قله کوه ها هم که بروی پناهگاهی نیست و تنها پناهگاه همین است.

شرط سوار شدن بر کشتی نجات

«اِنَّ الحُسَینُ مِصْبَاحُ الهُدًى وَ سَفِينَةُ النَجَاة» این تعبیر ظاهراً در نقل روایات است که وجود مقدس سیدالشهداء چراغ هدایت و سفینه نجات است. آن کشتی ای که باید با آن عبور کنی، این کشتی است. اگر کسی با امام حسین همراه شد، اگر در کشتی امام حسین هم بخوابد با آرامش تا ساحل می رسد و اگر از امام حسین جدا شد، نجات غریق هم باشد و تمام لحظاتش را هم تلاش کند غرق می شود. آدم باید یک جوری خودش را به این وجود مقدس برساند. آن وقت مصباح هدی و چراغی هم هست که خدا روشن کرده و اگر با او حرکت کنی به مقصد می رسی. این چراغ، چراغ هدایتی است که خدای متعال در این فتنه ظلمانی برافروخته است، «وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور». این چراغ را خدا روشن فرموده و این کشتی ای است که خدا در این دریای طوفانی به حرکت در آورده است و مأموریت الهی آن هم این است که خوبان امت را به مقصد برساند و البته که می رساند.

حضرت امام حسین علیه السلام با عاشورا همه خوبان عالم را از دست شیطان گرفتند و از این فتنه عبور دادند به طوری که وقتی حضرت در روز قیامت شفاعت می کنند، شیطان دست خود را می گزد که امام حسین یک آدم به درد بخور برای من باقی نگذاشته است و هرکسی که امید خیری در او بوده را حضرت جمع کرده و با خودش برده و بارشان را برداشته و به دوش کشیده و آنها را به مقصد رسانده است. حضرت کشتی نجات و چراغی هستند که خداوند پیش روی آنها روشن کرده است.

در دعای امروز این تعبیر بود «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فِي هَذَا الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ بِشَهَادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلَالِهِ وَ وِلَادَتِهِ بَكَتْهُ السَّمَاءُ وَ مَنْ فِيهَا وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَيْهَا وَ لَمَّا يَطَأْ لَابَتَيْهَا»(5) قبل از این که طلوع کند استهلال را دید. به حضرت زهرا سلام الله علیها قبل از این که حضرت سیدالشهداء را عطا کنند، گفته شد که می خواهیم فرزندی به شما بدهیم؛ این برکاتش است ولی این هم بلاهایش است. آنقدر بلاها سنگین بود که حضرت زهرا قبول نکردند و به تعبیر غیر دقیق من با خدا چانه زدند تا خدای متعال امامت را و امام زمان را در نسل ایشان قرار داد و حضرت قبول کردند. همه منتظر بودند تا این ماه را ببینند. «بَكَتْهُ السَّمَاءُ وَ مَنْ فِيهَا وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَيْهَا وَ لَمَّا يَطَأْ لَابَتَيْهَا» هنوز پا روی زمین نگذاشته بود و گام روی این زمین نزده بود که آسمانی ها و زمینی ها همه بر او گریستند. اینگونه و با یک چنین بلای عظیمی کشتی نجات شده است.

همراهی حضرت هم این مقدمات را می خواهد. «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ قيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ إِذا فَريقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى  أَجَلٍ قَريبٍ قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى  وَ لا تُظْلَمُونَ فَتيلاً»(نساء/77) قرآن داستان سیدالشهداء را بیان می کند. بر اساس روایات می فرماید به آنها گفتیم دست بردارید و خودتان را آماده کنید، چرا که یک میدان درگیری ای در پیش است و باید آماده بشوید؛ «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ قيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ» فعلاً دست نگه دارید و نماز بخوانید و زکات بدهید. در روایت آمده است که معنایش اطاعت امام است یعنی با امامتان همراه بشوید و هرچه گفت فعلاً دارد شما و عالم را آماده می کند. سیدالشهداء یارانش را انتخاب می کرد و آنها را می ساخت. قرآن می فرماید آماده بشوید که حضرت دارند یک کار مهمی را زمینه چینی می کند. با امام همراه بشوید و حواستان به امام باشد.

در روایت آمده است «نَحْنُ الصَّلَاةُ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَحْنُ الزَّكَاة»(6). حواستان به امامتان باشد که امام حسین علیه السلام می خواهد یک کاری کند و مواظب باشید تا از غافله اش دور نمانید. زمانی دنبال سر و صدا و شلوغ بازی بودید. در بعضی روایات دارد که به آنها گفتیم فعلاً صبر کنید و با امام حسن علیه السلام متوقف بشوید، چرا که ایشان دارد برای یک کار بزرگ زمینه چینی می کند. آن روز به امام حسن علیه السلام می گفتند یا مذل المؤمنین! وقتی حضرت امام حسین پا به رکاب کرد و دعوت کرد «إِذا فَريقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ»، خودشان را آماده نکردند تا با امام حسین حرکت کنند. این که امام حسین فرمود من بهتر از اصحاب خودم نمی شناسم، یعنی امتحان عظیم و خیلی سختی بوده که همه جا ماندند.

در روایات دارد اصحاب خاص ائمه انگشت شمارند. شاید بیشتر از همه اصحاب امام حسین هستند که هفتاد و دو نفر اند و یا شاید امام زمان باشند که سیصد و سیزده نفر اصحاب دارند که آن هم دوازده تایشان فوق العاده هستند. برای امام حسین هفتاد و اندی مانده اند که خواص ایشان هستند. به اینها گفتیم حواستان به امام باشد و در بعضی روایات دارد «أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ» یعنی توجه به امام داشته باشید و حواستان را جمع کنید و مراقب نقشه امام حسین باشید. حبیب اینگونه بوده است.

در روایتی دارد که زمان امام مجتبی به آنها گفتیم، وقتی امام نشستند شما هم بنشینید، چرا که یک کار بزرگی درحال انجام شدن است و وقتی به آنها گفتیم که بیایید و کنار سیدالشهداء بجنگید، «إِذا فَريقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ» از مردم مثل خدا می ترسند. کسی که از دشمن مثل خدا می ترسد، نمی تواند پا در میدان بگذارد و همراه بشود. کسی که با امام راه نرفته و خودش را آماده نکرده است، یک دفعه نمی تواند با امام حسین در عاشورا بیاید. آنهایی که در صفین [همراه با طرح امیرالمومنین] نبودند در عاشورا زمین گیر شدند.

بعد می گویند: «قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى  أَجَلٍ قَريبٍ» چرا جنگ برای ما تکلیف کردی و به ما مهلت نمی دهی؟ بنا بر روایت می گفتند یعنی اینجا در کنار سیدالشهداء پیروزی نیست و حضرت می خواهد برود تا شهید بشود و بگذارید ما جایی بجنگیم که در آن پیروزی است، یعنی برویم و کنار امام زمان بجنگیم. این توجیه شان بود که ما آماده ایم در راه خدا بجنگیم، ولی یک جنگی که پیروزی در آن باشد. فرق اصحاب سیدالشهداء با بقیه همین است که حضرت شب عاشورا گفت به حسب ظاهر پیروزی نیست، گرچه باطنش همه پیروزی است، ولی فردا هرکسی بماند شهید است و اصحاب ماندند. اینها می گفتند اگر می خواهیم برویم و بجنگیم و کشته بشویم، وقتی بجنگیم که اسلام پیروز بشود. هم بجنگیم و هم کشته بشویم و هم پیروز نشویم؟! به امام حسین هم همین را عرض می کردند و می گفتند شما چرا می روید؟ شما کشته بشوید اسلام شکست می خورد. شهادت شما در این راه قطعی است.

این هایی که کنار امام حسین ماندند نگفتند ما یک روزی شمشیر می زنیم که پیروزی کنارش باشد. قرآن می فرماید وقتی کنار امام نباشی و با امام حرکت نکنی و پخته نشوی، آن روزی که می گویند بیا عاشورا می گویید: «قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى  أَجَلٍ قَريبٍ» چرا ما را برای عصر ظهور نگه نمی داری؟ بگذارد تا کنار امام زمان بجنگیم در حالی که همان هایی که با امام حسین جنگیدند می توانند بیایند و در کنار امام زمان بایستند و هر کسی را راه نمی دهند. قرآن می فرماید: «قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى» این کالا کالای اندکی است و خودتان را اسیر این دنیای اندک نکنید. این دنیایی که شما انتخاب کردید و با امام حسین نمی آیید، چیزی گیرتان نمی آید. آن آخرت یعنی با امام حسین حرکت کردن و آنهایی که با امام حسین حرکت کردند به آخرت می رسند.

البته به آخرت رسیدن و با امام حسین حرکت کردن تقوا می خواهد و باید دامنت را از این دنیایی که بنی امیه پهن کردند جمع کنی. اگر دنیای آنها خار شد و دامنت را گرفت، نمی توانی با امام حسین همراه شوی. این خارها همان خارهایی است که فرعون ها و بنی امیه و بنی عباس می ریزند تا دامنت را بگیرد و با امیرالمؤمنین و امام حسین و امام زمان راه نروی.

مستکبرین عالم الان یک میدانی درست کردند که همه اش سیم خاردار است و دامنت را می گیرد و نمی شود به امام برسی. کسی می تواند با امام زمان راه برود که دامنش را جمع کند، تا این سیم خاردارها دامنش را نگیرد، وگرنه در متاع الدنیا می افتد. متاع الدنیا این سیم خاردارهایی است که سر راه حرکت با امام قرار می دهند. خدای متعال می فرماید: «قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى وَ لا تُظْلَمُونَ فَتيلاً» شما با امام حسین نمی روید و دنیایی که به آن می رسید دنیای اندکی است، اما آن متاعی که با امام حسین است بهتر است و البته این برای کسانی است که دامنشان را جمع می کنند و خارهای راه دامن آنها را نمی گیرد. اگر هستی تان را کنار امام حسین آوردید، ذره ای به شما ظلم نمی شود و هرچه آوردید پس می گیرید. در این دستگاه و در کنار امام حسین هیچ چیز گم نمی شود. این وجود مقدس وجودی است که ان شاء الله ما باید با او راه برویم.

یک جمله از زیارت نیمه شعبان حضرت بخوانیم که خیلی بیان عجیبی است و احتیاج به گفتگو دارد. عهد ما با امام این است «أُوَدِّعُكَ شَهَادَةً مِنِّي لَكَ تُقَرِّبُنِي إِلَيْكَ فِي يَوْمِ شَفَاعَتِكَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ بَلْ بِرَجَاءِ حَيَاتِكَ حَيِيَتْ قُلُوبُ شِيعَتِكَ وَ بِضِيَاءِ نُورِكَ اهْتَدَى الطَّالِبُونَ إِلَيْكَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ نُورُ اللَّهِ الَّذِي لَمْ يُطْفَأ وَ لَا يُطْفَأُ أَبَداً وَ أَنَّكَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِي لَمْ يَهْلِكْ وَ لَا يَهْلِكُ أَبَداً وَ أَشْهَدُ أَنَّ هَذِهِ التُّرْبَةَ تُرْبَتُكَ وَ هَذَا الْحَرَمَ حَرَمُكَ وَ هَذَا الْمَصْرَعُ مَصْرَعُ بَدَنِكَ لَا ذَلِيلٌ وَ اللَّهِ مُعِزُّكَ وَ لَا مَغْلُوبٌ وَ اللَّهِ نَاصِرُكَ هَذِهِ شَهَادَةٌ لِي عِنْدَكَ إِلَى يَوْمَ قُبِضَ رُوحِي بِحَضْرَتِك » شهادتی را می خواهم پیش شما امانت بگذارم که این شهادت را شما امانت بگیر و برای من حفظ کن که اگر شما حفظ کنید، روز قیامت من را به شما نزدیک می کند و روز شفاعت تان این شهادت، من را به شما نزدیک می کند و من در وادی شفاعت می آیم. این شفاعت و شهادت چیست؟ «أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ» شهادت می دهم شما کشته شدید و به شهادت رسیدید. ظاهر معنایش روشن است و آن این است «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون »(آل عمران/169). من شهادت می دهم شما زنده اید و از همه زنده تر هستید. باطن آن هم شاید این است که هر مؤمنی قتلی و شهادتی دارد. عاشورا شهادت شما بوده و شما یک موتی هم خواهید داشت که موت حضرت در رجعت است.

در روایت دارد هر مؤمنی قتلی دارد و موتی. اگر شهید بشود برمیگردد و به مرگ عادی از دنیا می رود و هر دو وادی را باید طی کند. «أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ» این شهادت شما بود و در دورانی شما می آیید که یک امر خیلی عظیمی است که بعد از رجعت است. شاید این اشاره به رجعت باشد. «أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ بَلْ بِرَجَاءِ حَيَاتِكَ حَيِيَتْ قُلُوبُ شِيعَتِكَ وَ بِضِيَاءِ نُورِكَ اهْتَدَى الطَّالِبُونَ إِلَيْكَ» بلکه به امید حیات شما همه قلوب شیعیان زنده است. شاید این حیات همان رجعت است. همه ما زنده ایم به امید این که این عاشورا یک رجعتی دارد. اگر آنهایی که طالب هستند و در آن ها طلب پیدا شده و دارند فوج فوج به سوی تو می آیند، با پرتو نور خودت بود که به سوی خودت هدایت شدند. آنهایی که طالب هستند یک جاذبه و یک پرتویی از امام حسین می آید و اینها را با خودش می برد.

«وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ نُورُ اللَّهِ الَّذِي لَمْ يُطْفَأ وَ لَا يُطْفَأُ أَبَداً» شما آن چراغی هستید که خدا روشن کرده است و آن نوراللهی که نه خاموش شده و نه خاموش خواهد شد و الی الابد این چراغ روشن است. «وَ أَنَّكَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِي لَمْ يَهْلِكْ وَ لَا يَهْلِكُ أَبَداً» شما همان وجه اللهی هستید که نه هلاک شدید و نه هلاکت به سوی شما خواهد آمد و این وجه الله باقی است.

یک شهادت های دیگری هم هست که ما باید محضر امام بدهیم، که اگر این شهادت در نزد امام ودیعت داده بشود ما را به شفاعت حضرت نزدیک می کند و در یوم الشفاعه مقرب می شویم. «أَشْهَدُ أَنَّ هَذِهِ التُّرْبَةَ تُرْبَتُكَ وَ هَذَا الْحَرَمَ حَرَمُكَ وَ هَذَا الْمَصْرَعُ مَصْرَعُ بَدَنِكَ» وقتی آدم روز نیمه شعبان می رود و وقتی که پرده ها کنار برود، می بیند این خاک معمولی نیست و این تربت توست و بوی تو را می دهد و با تو این ارض زنده شده است. این حرم حرم تو است. عادی نیست و همه جای آن جلوه امام حسین است. اینجا آنجایی است که پیکر مبارک شما روی زمین افتاده و مصرع بدن شماست.

«لَا ذَلِيلٌ وَ اللَّهِ مُعِزُّكَ وَ لَا مَغْلُوبٌ وَ اللَّهِ نَاصِرُكَ هَذِهِ شَهَادَةٌ لِي عِنْدَكَ إِلَى يَوْمَ قُبِضَ رُوحِي بِحَضْرَتِك» کسی که تو را در دنیا کمک کرده ذلیل نمی شود و اگر کسی ناصر تو و کمک کار تو باشد، به هیچ وجه در عالم مغلوب نمی شود. نه تنها خودت مغلوب نمی شوی، بلکه آنهایی که خودشان را به تو گره زدند و توانشان را کنار تو آوردند هم دیگر مغلوب نمی شوند و شیطان با تمام قوا نمی تواند مغلوشان کند. جامعه ای که خودش را به تو پیوند می دهد و امکاناتش را کنار تو می آورد، ذلیل نمی شود. در این راهی که شما رفتید، هر کسی به شما گره خورد، عزیز می شود و هر کسی امکاناتش را آورد غالب می شود. «لَا ذَلِيلٌ وَ اللَّهِ مُعِزُّكَ وَ لَا مَغْلُوبٌ وَ اللَّهِ نَاصِرُكَ هَذِهِ شَهَادَةٌ لِي عِنْدَكَ إِلَى يَوْمَ قُبِضَ رُوحِي بِحَضْرَتِك» این شهادت در محضر شما باشد، تا آن روزی که من را در محضر خودتان قبض روح می کنید.

پی نوشت ها:

(1) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج 1، ص: 297

(2) تفسير القمي، ج 2، ص: 413

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 195

(4) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 16

(5) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص: 826

(6) تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص: 801