نسخه آزمایشی
دوشنبه, 17 ارديبهشت 1403 - Mon, 6 May 2024

جلسه 319 خارج فقه کتاب الخمس/ بررسی خطبه امام رضا و شرافت قرینیت سهم ذوی القربی به خدا و رسول

متن زیر تقریر جلسه 319 درس خارج فقه خمس آیت الله میرباقری است که در تاریخ 12 دی ماه 1400 برگزار شده است. در این جلسه ایشان در ادامه بررسی روایات مصرف خمس به جمع بندی دلالی بحث خطبه امام رضا می پردازند و بیان می کنند که آیا این روایت دلالت بر ملکیت امام دارد یا خیر. و آیا شرطیت فقر برای یتیم در روایت نفی می شود یا خیر. اما روایت بعدی روایت عمران بن موسی است که بیان کرده است سهم خدا برای رسول و سهم رسول به امام می رسد. بعد هم نکته ای در باب تیسیر خمس حضرت بیان می کنند...

ادامه بررسی خطبه امام رضا

روایت دهمی که مرحوم شیخ حر آورده اند، تقطیع شده از یک روایت مفصلی است که در تحف العقول و عیون اخبار الرضا علیه السلام آمده است. در ابتدای این روایت آمده است که در مجلس مامون از اصطفاء بحث شد و حضرت فرمودند که در ظاهر قرآن در دوازده مورد اصطفاء بیان شده است؛ هشتمین موردی که حضرت برای اصطفاء بیان فرموده اند همین فرازی است که مرحوم شیخ حر نقل فرموده اند؛ البته مرحوم شیخ حر همین فراز را هم تقطیع کرده اند که در روایت اینچنین است:

«وَ أَمَّا الثَّامِنَةُ فَقَوْلُ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ فَقَرَنَ سَهْمَ ذِي الْقُرْبَى مَعَ سَهْمِهِ وَ سَهْمِ رَسُولِهِ ص فَهَذَا فَصْلُ بَيْنِ الْآلِ وَ الْأُمَّةِ لِأَنَّ اللَّهَ جَعَلَهُمْ فِي حَيِّزٍ وَ جَعَلَ النَّاسَ كُلَّهُمْ فِي حَيِّزٍ دُون‏ ذَلِكَ وَ رَضِيَ لَهُمْ مَا رَضِيَ لِنَفْسِهِ وَ اصْطَفَاهُمْ فِيهِ وَ ابْتَدَأَ بِنَفْسِهِ ثُمَّ ثَنَّى بِرَسُولِهِ ثُمَّ بِذِي الْقُرْبَى فِي كُلِّ مَا كَانَ مِنَ الْفَيْ‏ءِ وَ الْغَنِيمَةِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ مِمَّا رَضِيَهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَفْسِهِ وَ رَضِيَهُ لَهُمْ فَقَالَ وَ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ فَهَذَا تَوْكِيدٌ مُؤَكَّدٌ وَ أَمْرٌ دَائِمٌ لَهُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فِي كِتَابِ اللَّهِ النَّاطِقِ الَّذِي لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ وَ أَمَّا قَوْلُهُ‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ‏ فَإِنَّ الْيَتِيمَ إِذَا انْقَطَعَ يُتْمُهُ‏ خَرَجَ مِنَ الْمَغَانِمِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ وَ كَذَلِكَ الْمِسْكِينُ إِذَا انْقَطَعَتْ مَسْكَنَتُهُ لَمْ يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ‏ فِي الْمَغْنَمِ وَ لَا يَحِلُّ لَهُ أَخْذُهُ وَ سَهْمُ ذِي الْقُرْبَى إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ قَائِمٌ فِيهِمْ لِلْغَنِيِّ وَ الْفَقِيرِ لِأَنَّهُ لَا أَحَدَ أَغْنَى مِنَ اللَّهِ وَ لَا مِنْ رَسُولِهِ فَجَعَلَ لِنَفْسِهِ مِنْهَا سَهْماً وَ لِرَسُولِهِ سَهْماً فَمَا رَضِيَ لِنَفْسِهِ وَ لِرَسُولِهِ رَضِيَهُ لَهُمْ وَ كَذَلِكَ الْفَيْ‏ءُ مَا رَضِيَهُ لِنَفْسِهِ وَ لِنَبِيِّهِ رَضِيَهُ لِذِي الْقُرْبَى كَمَا جَازَ لَهُمْ فِي الْغَنِيمَةِ فَبَدَأَ بِنَفْسِهِ ثُمَّ بِرَسُولِهِ ص ثُمَّ بِهِمْ وَ قَرَنَ سَهْمَهُمْ بِسَهْمِ اللَّهِ وَ سَهْمِ رَسُولِهِ وَ كَذَلِكَ فِي الطَّاعَةِ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ‏ فَبَدَأَ بِنَفْسِهِ ثُمَّ بِرَسُولِهِ ثُمَّ بِأَهْلِ بَيْتِهِ وَ كَذَلِكَ آيَةُ الْوَلَايَةِ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَجَعَلَ وَلَايَتَهُمْ مَعَ طَاعَةِ الرَّسُولِ مَقْرُونَةً بِطَاعَتِهِ كَمَا جَعَلَ سَهْمَهُ مَعَ سَهْمِ الرَّسُولِ مَقْرُوناً بِأَسْهُمِهِمْ فِي الْغَنِيمَةِ وَ الْفَيْ‏ءِ فَتَبَارَكَ اللَّهُ مَا أَعْظَمَ نِعْمَتَهُ عَلَى أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ فَلَمَّا جَاءَتْ قِصَّةُ الصَّدَقَةِ نَزَّهَ نَفْسَهُ عَزَّ ذِكْرُهُ وَ نَزَّهَ رَسُولَهُ وَ نَزَّهَ أَهْلَ بَيْتِهِ عَنْهَا فَقَالَ‏ إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ‏ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ‏ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ‏ فَهَلْ تَجِدُ فِي شَيْ‏ءٍ مِنْ ذَلِكَ أَنَّهُ جَعَلَ لِنَفْسِهِ سَهْماً أَوْ لِرَسُولِهِ أَوْ لِذِي الْقُرْبَى لِأَنَّهُ لَمَّا نَزَّهَهُمْ عَنِ الصَّدَقَةِ نَزَّهَ نَفْسَهُ وَ نَزَّهَ رَسُولَهُ وَ نَزَّهَ أَهْلَ بَيْتِهِ لَا بَلْ حَرَّمَ عَلَيْهِمْ لِأَنَّ الصَّدَقَةَ مُحَرَّمَةٌ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ هِيَ أَوْسَاخُ النَّاسِ لَا تَحِلُّ لَهُمْ لِأَنَّهُمْ طُهِّرُوا مِنْ كُلِّ دَنَسٍ وَ وَسَخٍ فَلَمَّا طَهَّرَهُمْ وَ اصْطَفَاهُمْ رَضِيَ لَهُمْ مَا رَضِيَ لِنَفْسِهِ وَ كَرِهَ لَهُمْ مَا كَرِهَ لِنَفْسِهِ‏.»

اولین نکته ای که در این روایت شریفه باید بدان توجه داشت این است که حضرت امام رضا علیه السلام در این روایت شریفه درصدد بیان احکام خمس نیستند، بلکه درصدد بیان «اصطفاء» هستند فلذا بیاناتی که حضرت درباره خمس بیان فرموده اند اطلاق ندارد. اما نکاتی که دراین روایت درباره خمس بیان شده است از این قرار است:

یکی از مطالبی که حضرت درباره خمس بیان فرموده اند این است که ذی القربی به «آل» معنی شده و حضرت در این باره میفرمایند که خدای متعال «آل» را از باقی امت جدا کرد و آنها را در کنار حضرت رسول صلی الله علیه و آله و خودش قرار داده است، و هرچه خدای متعال برای خود پسندیده است برای آنها نیز پسندیده است. اصطفائی که حضرت در صدد بیان آن بوده اند همین است که خدای متعال اهل بیت علیهم السلام را از دیگران جدا کرده و در کنار خود قرار داده است.

نکته دیگر این است که صدر این روایت شریفه که حضرت می فرمایند: «فَقَرَنَ سَهْمَ ذِي الْقُرْبَى مَعَ سَهْمِهِ وَ سَهْمِ رَسُولِهِ» دلالت بر این دارد که امام علیه السلام سهمی دارد که از سهم رسول و ذی القربی جداست؛ زیرا تعبیر به مقارنه شده است. یعنی حضرت فرموده اند: «فَقَرَنَ...»؛ البته این کلام حضرت با طولیت هم می شود به تاویل برد به این بیان که وقتی ائمه علیهم السلام در طول خدا و رسول صلی الله علیه و آله هستند پس یعنی سهمی برای ایشان قرار داده شده است؛ ولی ظاهر اولیه همان تقسیم به سه سهم است، زیرا ابتداءاً مفهوم سهم در جایی است که در مقابل آن سهم های دیگری وجود داشته باشد.

مطلب سوم این است که بعضی خواسته اند از اینکه حضرت فرموده اند: «فَإِنَّ الْيَتِيمَ إِذَا انْقَطَعَ يُتْمُهُ‏ خَرَجَ مِنَ الْمَغَانِمِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ وَ كَذَلِكَ الْمِسْكِينُ إِذَا انْقَطَعَتْ مَسْكَنَتُهُ لَمْ يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ‏ فِي الْمَغْنَمِ» استفاده کنند که فقر در یتیم شرط نیست؛ زیرا این بیان حضرت نشانگر این است که معیار یتیم، یتم اوست نه فقر او؛ این احتمال ابتداءاً بعید نیست که از این روایت شریفه استظهار شود لکن روایات دیگر صراحت دارد که در یتیم نیز فقر شرط شده است. یعنی در این روایت شریفه یک نکته در یتیم بیان شده که یتم آن است و در روایات دیگر شرط اضافه ای هم بیان شده که فقر آنهاست. مگر اینکه گفته شود که این روایت شریفه دلالت دارد که تمام الموضوع یتم است که در این صورت با روایات دیگر معارض خواهد شد، لکن این استظهار که یتم تمام الموضوع باشد، قابل دفاع نیست.

برخی پارا فراتر گذاشته و فرموده اند این روایت هم دلالت دارد که فقر در یتیم هم شرط است به این دلیل که مسکین در کنار ایشان ذکر شده و قیدی که حضرت در مسکین بیان کرده اند -که اگر از مسکنت خارج شد دیگر سهمی ندارد- مربوط به هردو صنف است لکن این استظهار خلاف ظاهر است و صرف اینکه در کنار هم ذکر شده دلیل بر این نیست که یک حکم داشته باشند لذا در ذی القربی هم با اینکه در کنار یتیم ذکر شده اما کسی فقر را شرط نمی داند.

بنابراین این روایت شریفه نه دلالت بر عدم اشتراط فقر در یتیم دارد و نه دلالت بر اشتراط آن دارد، لذا روایات دیگری که فقر را در یتیم شرط دانسته اند منافاتی با این روایت شریفه ندارد و مقید آن خواهد بود.

نکته دیگر این است که در این روایت آیات دیگری که مربوط به اولی الامر هستند نیز بیان شده است و مرحوم شاهرودی از همین آیات قرینه ای اقامه کرده و می فرمایند آیاتی که مربوط به اولی الامر است معمولا یک نحوه طولیتی دارند لذا در آیه غنیمت هم همینطور است لکن این قرینه تمام نیست، زیرا در همین روایت که آیات دیگری که طولیت دارند را بیان فرموده است، سهم ذی القربی را قرین سهم الرسول صلی الله علیه و آله قرار داده است نه در طول آن.

نکته پایانی در این روایت شریفه که ممکن است از این روایت شریفه استفاده شود این است که اینکه یکی از مصارف زکات فی سبیل الله است ولی حضرت فرموده اند که خدای متعال برای خود سهمی در زکات قرار نداده است که این نکته می تواند قرینه بر این باشد که مراد از «خمسه لله» در آیه غنیمت سبیل الله نیست.

روایت یازدهم: عمران بن موسی

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ فِي بَصَائِرِ الدَّرَجَاتِ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُوسَى عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَرَأْتُ عَلَيْهِ آيَةَ الْخُمُسِ فَقَالَ مَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِرَسُولِهِ وَ مَا كَانَ لِرَسُولِهِ فَهُوَ لَنَا الْحَدِيثَ.

این روایت در بصائر ذیلی دارد که مربوط به احکام خمس نیست ولی نکته لطیفی را حضرت بیان فرموده اند؛ در این روایت آمده است: «حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُوسَى عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَرَأْتُ عَلَيْهِ آيَةَ الْخُمُسِ فَقَالَ مَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِرَسُولِهِ وَ مَا كَانَ‏ لِرَسُولِهِ‏ فَهُوَ لَنَا ثُمَّ قَالَ لَقَدْ يَسَّرَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَنَّهُ رَزَقَهُمْ خَمْسَةَ دَرَاهِمَ وَ جَعَلُوا لِرَبِّهِمْ وَاحِداً وَ أَكَلُوا أَرْبَعَةً حَلَالًا ثُمَّ قَالَ هَذَا مِنْ حَدِيثِنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَعْمَلُ بِهِ وَ لَا يَصْبِرُ عَلَيْهِ إِلَّا مُمْتَحَنٌ قَلْبُهُ لِلْإِيمَانِ»

حضرت در ذیل روایت فرموده اند، حدیث خمس صعب مستصعب است که بعضی فرموده اند جهت صعب بودن آن این است که حضرت در این روایت شریفه خمسی که واجب بوده است را تعمیم داده اند و بلکه ممکن است از این روایت شریفه استفاده شود که حضرت غنیمت در آیه شریفه را تعمیم داده و می فرمایند مراد از غنیمت در آیه شریفه مطلق فوائد است.

سه احتمال در این صعب بودن وجود دارد یکی اینکه از ناحیه عمل به خمس باشد و دوم اینکه عمل به آن صعب نباشد بلکه التزام و اعتقاد به آن صعب باشد؛ یعنی التزام به اینکه همه جامعه زحمت بکشند ولی خمس آن ملک امام علیه السلام شود، صعب است؛ و سوم اینکه فهم احکام خمس صعب است.

در بین این سه احتمال ممکن است گفته شود که هرسه احتمال صواب است لکن اگر یکی را بخواهیم بپذیریم می توان گفت که احتمال سوم از همه بعید تر است زیرا ظاهر روایت این است که صعب بودن از ناحیه عمل و التزام است نه اینکه فهم خمس مشکل باشد.

اما از بین احتمال اول و دوم هم می توان گفت که صرف عمل به خمس مشکل نیست، لذا حضرت در صدر روایت شریفه فرموده اند: «لَقَدْ يَسَّرَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ...» بنابراین صعب بودن مربوط به التزام است یعنی التزام به اینکه هر کس هردرآمدی دارد، خمس ملک امام علیه السلام است صعب باشد؛ در واقع همین مردمی که مالیات های دنیوی را میپردازند وقتی به خمس و ملک امام علیه السلام می رسند برای آنها سنگین است.

این نکته در روایت شریفه که حضرت از طرفی می فرمایند «یسر الله» و از طرفی می فرمایند صعب است در جلسه آینده دنبال خواهد شد.