نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 20 ارديبهشت 1403 - Thu, 9 May 2024

جلسه نود و ششم شرح کتاب الحجه کافی/ معتبره ذریح محاربی و آثار انکار ولایت امام - ارتباط مقام شهادت با ایمان بالله

متن زیر تقریر جلسه نود و ششم درس حدیث کتاب الحجه کافی است که توسط آیه الله میرباقری به تاریخ 16 اسفندماه سال 1400 برگزار شده است. ایشان در این جلسه در ادامه بحث معرفت الامام به معتبره ذریح محاربی پرداخته اند که در این روایت بحث انکار امام را به انکار خدا نسبت داده است. این تعبیر را استاد توضیح می دهند که همانطور که معرفت امام در نسبت معرفت خداست انکار هم همینطور است. انکار مقابل معرفت است. در ادامه در این روایت بحث از سیر در معرفت امام است و اینکه انسان به مقام شهادت در این مسیر برسد. ایشان به تناسب این بحث به روایات مسئله مقام شهادت شیعیان اشاره می کنند...

معتبره ذریح محاربی؛ معرفت امام و انکار معرفت الله

بحث در روایات باب معرفت الامام بود و روایاتی را در باب ارتباط معرفت و ایمان بالله با معرفت امام اشاره کردیم. روایت دیگر معتبره ذریح محاربی است؛ فرموده: «الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ ذَرِيحٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْأَئِمَّةِ بَعْدَ النَّبِيِّ فَقَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِمَاماً ثُمَّ كَانَ الْحَسَنُ إِمَاماً ثُمَّ كَانَ الْحُسَيْنُ إِمَاماً ثُمَّ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ إِمَاماً ثُمَّ كَانَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ إِمَاماً مَنْ أَنْكَرَ ذَلِكَ كَانَ كَمَنْ أَنْكَرَ مَعْرِفَةَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ مَعْرِفَةَ رَسُولِهِ ثُمَّ قَالَ قُلْتُ ثُمَّ أَنْتَ  جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأَعَدْتُهَا عَلَيْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقَالَ لِي إِنِّي إِنَّمَا حَدَّثْتُكَ لِتَكُونَ مِنْ شُهَدَاءِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي أَرْضِهِ»(1) در این روایت از ائمه سوال می کند و حضرت تا امام باقر را می شمرند. این مهم است که امامت را باید اینطور قبول داشته باشد. مومن باید امام خود را اینگونه بشناسد و شناخت اجمالی که یکی از فرزندان اهل بیت امام باشد این کافی نیست. این بحثی بود که در روایات معرفت امام زمان در جلسات قبل اشاره کردیم.

در ادامه روایت نکته اصلی که به بحث ما مربوط است این که حضرت فرمودند اگر کسی این سلسله امامت یا یکی از این ائمه را انکار کند، مثل کسی است که معرفت خدا و رسول را انکار کرده است. در این عبارت چند نکته باید توجه شود. نکته اول اینکه در این روایت معرفت در مقابل انکار مطرح شده است. عده ای در مقابل ائمه، معرفت پیدا می کنند و عده ای انکار می کنند. از مثل این تعابیر روشن می شود که معرفت امری اختیاری و نزدیک به معنای ایمان است. در روایتی که در همین باب خواهد آمد فرموده: «الْحَسَنَةُ مَعْرِفَةُ الْوَلَايَةِ وَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ السَّيِّئَةُ إِنْكَارُ الْوَلَايَةِ وَ بُغْضُنَا أَهْلَ الْبَيْت »(2) یعنی معرفت را در مقابل انکار قرار داده است.

نکته دوم در روایت اینکه حضرت فرمودند انکار امام مثل انکار معرفت به خدا و رسول است. چطور عده ای خدا و رسول را اصلاً قبول نکرده و معرفت پیدا نمی کنند؛ عده ای هم با انکار امام، در واقع به انکار خدا و رسول می رسند. باطن انکار امام در واقع انکار خدا و رسول است و قبول نکردن و مومن نبودن است. قبلاً این بحث را اشاره کردیم که کسی که تسلیم نبی اکرم نیست این مومن به خدا نیست و معرفت الله ندارد. لذا معنای روایت این می شود که با انکار در مقابل امام انسان معرفتی که داشته است را از دست می دهد. ایمانی که به خدا و رسول داشته است منکر می شود. کسانیکه با رسول خدا حرکت کردند و ایمان به خدا و رسول آوردند، با امتحان ولایت امیرالمومنین مبتلی شدند و کسانیکه انکار کردند، معرفت و ایمان شان از بین رفته و حبط می شود.

نکته سوم اینکه معرفت در انسان حتماً بعد از مراحل تسلیم و تصدیق است -کما مر فی مباحث السابقه- و وقتی کسی انکار می کند به او معرفت داده نمی شود. ولی قبل از این مرحله اختیار انسان نسبت به هدایت الهی حتماً یک اتمام حجتی وجود دارد و الا انسان بدون اتمام حجت که تسلیم نمی تواند بشود. ولی این مرحله تعبیر به معرفت نشده است. هرچند اینکه اختیار انسان در مراحل احتجاج هم دخالت دارد حرف دیگری است.

بررسی ذیل روایت و معرفی ائمه

در انتهای روایت بعد از اینکه سه بار راوی از امامت حضرت سوال می کند -یا اقرار می کند- حضرت سکوت می کنند. شاید این سکوت معنای تقریر حرف اوست یا اینکه امام به دلیل تقیه یا نکته ای سکوت کرده اند. بعد حضرت فرمودند اگر این مطلب را به شما گفتم و اینطور از اهمیت معرفت امام پرده برداری کردم، بخاطر این بود که شما از شهداء درگاه الهی شوید. یعنی کسی که به این معرفت و ایمان برسد، به مقام شهداء الهی رسیده است.

بعض محشین فرمودند بعید نیست این ذیل اشاره به آیه شریفه باشد که فرموده: «وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ»(حدید/19) یعنی کسیکه به ایمان حقیقی به خدا و رسول برسد، به مقام صدیقین و شهداء رسیده است. این دقت خوبی است و بعید هم نیست این حرف درست باشد که بحث ایمان و مقام شهادت به هم گره خورده است.

البته اینکه انسان با داشتن معرفت و ایمان به امام به مقام شهادت می رسد باید معنا شود یعنی چه؟ یک احتمال این است که این فرد شاهد باشد که روز قیامت امام معصوم تکلیف خود را انجام داده و ابلاغ معرفت کرده است. این معنا بنظر ما معنای صحیحی نیست و اینکه ما در مقام شهادت نسبت به امام معصوم باشیم خلاف آیات و روایاتی است که حضرات را شاهد کل عالم معرفی کرده است. فرمود: «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيدا»(بقره/143) یعنی حضرت شاهد عالم و اهل بیت شهداء بر مومنین و آنها شهداء بر ناس خواهند بود.

اما معنای دوم این است که فرد با این معرفت می شود شاهد برای دیگران که در دنیا و آخرت با رویت او اتمام حجت می شود. یا ممکن است معنایش این باشد که ما با شهادت هایی که می دهیم و شهودی که داریم راه خود را در دنیا و آخرت می رویم. در واقع این باید بحث شود که مقام شهادت برای مومن چه مقامی است که در آیات و روایات مکرری اشاره شده است و چه آثاری در دنیا و آخرت دارد. البته بحث در مقام شهادت کار جدی می خواهد که در آیات و روایات باید دنبال شود.

البته ما در بعض روایات شبیه این تعبیر را داریم که روز قیامت ما شهادت می دهیم که ائمه چه مقاماتی دارند. مثلاً در ادعیه ماه رمضان آمده است: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْهَدُ يَوْمَ  الْقِيَامَةِ وَ يَوْمَ حُلُولِ الطَّامَّةِ أَنَّهُمْ لَمْ يُذْنِبُوا لَكَ ذَنْباً وَ لَمْ يَرْتَكِبُوا لَكَ مَعْصِيَةً وَ لَمْ يُضِيعُوا لَكَ طَاعَة»(3) ولی این تعابیر به معنای این نیست که حضرات در روز قیامت برای کار خود ما را شاهد خواهند آورد، بلکه این شهادتی برای سیر خود ما یا برای دیگران است. ما در روز قیامت شهادت به توحید هم داریم. اینها برای سیر خود ماست.

نکته: باید توجه کرد که مقام شهادتی که در این آیه -و نیز روایاتی بعدی- که می خوانیم برای مومنین ذکر شده است مقام شهادت عمومی است و الا مقام شهادتی برای نبی اکرم و اهل بیت و مقربون هست که این آیه  نمی خواهد همان را به همه شیعیان و مومنین نسبت دهد.

بررسی روایات ذیل آیه شریفه در مقام شهادت

حال که بحث به اینجا رسید  به چند روایت ذیل همین آیه شریفه اشاره می کنیم. در مرسله تهذیب فرموده: «عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مَرْوَانَ عَنْ أَبِي خُضَيْرَةَ عَمَّنْ سَمِعَ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يَقُولُ  وَ ذَكَرَ الشُّهَدَاءَ قَالَ فَقَالَ بَعْضُنَا فِي الْمَبْطُونِ وَ قَالَ بَعْضُنَا فِي الَّذِي يَأْكُلُهُ السَّبُعُ وَ قَالَ بَعْضُنَا غَيْرَ ذَلِكَ مِمَّا يُذْكَرُ فِي الشَّهَادَةِ فَقَالَ إِنْسَانٌ مَا كُنْتُ أَرَى أَنَّ الشَّهِيدَ إِلَّا مَنْ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ إِنَّ الشُّهَدَاءَ إِذَنْ لَقَلِيلٌ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ  ثُمَّ قَالَ هَذِهِ لَنَا وَ لِشِيعَتِنَا»(4) در این روایت عده ای در محضر امام سجاد در مورد شهداء بحث کردند؛ حضرت فرمودند شهداء فقط اینهایی که می گویید نیستند و الا که شهداء خیلی قلیل می شوند. بعد فرمودند شهید ما و شیعیان ما هستیم. کسی که معرفت الامام دارد، به مقام شهادت رسیده است.

در روایت دیگری که از زید بن ارقم در محاسن نقل شده است فرموده: «عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَصِيرَةَ عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ: مَا مِنْ شِيعَتِنَا إِلَّا صِدِّيقٌ شَهِيدٌ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَنَّى يَكُونُ ذَلِكَ وَ عَامَّتُهُمْ يَمُوتُونَ عَلَى فِرَاشِهِمْ فَقَالَ أَ مَا تَتْلُو كِتَابَ اللَّهِ فِي الْحَدِيدِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ  قَالَ فَقُلْتُ كَأَنِّي لَمْ أَقْرَأْ هَذِهِ الْآيَةَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَطُّ قَالَ لَوْ كَانَ الشُّهَدَاءُ لَيْسَ إِلَّا كَمَا تَقُولُ لَكَانَ الشُّهَدَاءُ قَلِيلا»(5) در این روایت هم همان مفاد روایت قبل آمده است؛ کسیکه معرفت و ولایت امام را دارد، اینها شهداء و صدیقون هستند. شهید فقط کسی نیست که در راه خدا کشته شده است. کسی که به امام نرسیده است واقعاً ایمان به خدا و رسول ندارد.

در روایت دیگری در محاسن مرحوم برقی فرموده: «عَنْهُ عَنْ أَبِي يُوسُفَ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عَاصِمٍ عَنْ مِنْهَالٍ الْقَصَّابِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع ادْعُ اللَّهَ لِي بِالشَّهَادَةِ فَقَالَ الْمُؤْمِنُ لَشَهِيدٌ حَيْثُ مَاتَ أَ وَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ فِي كِتَابِهِ  وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِم»(6) در این روایت هم حضرت فرمودند کسی که مومن باشد هرجا که باشد از شهداء است ولو در بستر از دنیا برود.

در روایت دیگری در مجمع البیان نقل شده: «عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ فَقَالَ الْعَارِفُ مِنْكُمْ هَذَا الْأَمْرَ الْمُنْتَظِرُ لَهُ الْمُحْتَسِبُ فِيهِ الْخَيْرَ كَمَنْ جَاهَدَ وَ اللَّهِ مَعَ قَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ بِسَيْفِهِ ثُمَّ قَالَ بَلْ وَ اللَّهِ كَمَنْ جَاهَدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ بِسَيْفِهِ ثُمَّ قَالَ الثَّالِثَةَ بَلْ وَ اللَّهِ كَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ فِي فُسْطَاطِهِ وَ فِيكُمْ آيَةٌ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ قُلْتُ أَيُّ آيَةٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ  وَ الَّذِينَ  آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ  ثُمَّ قَالَ صِرْتُمْ وَ اللَّهِ صَادِقِينَ شُهَدَاءَ عِنْدَ رَبِّكُم »(7) در این روایت که مضمون آن در روایات مکرری بیان شده، فرموده کسی که معرفت امام زمان دارد و منتظر ظهور امر ولایت است مانند کسی که با رسول خدا به شهادت رسیده است. بعد حضرت به همین آیه اشاره فرمودند؛ یعنی چنین ایمانی سبب رسیدن به مقام شهادت است.

در روایت دیگری نیز که در تاویل الایات نقل شده فرموده: «عن الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ كَبِرَ سِنِّي وَ دَقَّ عَظْمِي وَ اقْتَرَبَ أَجَلِي وَ قَدْ خِفْتُ أَنْ يُدْرِكَنِي قَبْلَ هَذَا الْأَمْرِ الْمَوْتُ قَالَ فَقَالَ لِي يَا أَبَا حَمْزَةَ أَ وَ مَا تَرَى الشَّهِيدَ إِلَّا أَنْ قُتِلَ قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ لِي يَا أَبَا حَمْزَةَ مَنْ آمَنَ بِنَا وَ صَدَّقَ حَدِيثَنَا وَ انْتَظَرَ أَمْرَنَا كَانَ كَمَنْ قُتِلَ تَحْتَ رَايَةِ الْقَائِمِ بَلْ وَ اللَّهِ تَحْتَ رَايَةِ رَسُولِ اللَّه »(8) در این روایت حضرت فرمودند ایمان به امام زمان و تصدیق امر امام و منتظر ظهور ولایت امام بودن، سبب رسیدن به مقام صدق و شهادت است.

در صحیحه ابوبصیر در کافی شریف نیز فرمودند: «يَحْيَى الْحَلَبِيُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ رَأَيْتَ الرَّادَّ عَلَيَّ هَذَا الْأَمْرَ فَهُوَ كَالرَّادِّ عَلَيْكُمْ فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَنْ رَدَّ عَلَيْكَ هَذَا الْأَمْرَ فَهُوَ كَالرَّادِّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ الْمَيِّتَ مِنْكُمْ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ شَهِيدٌ قَالَ قُلْتُ وَ إِنْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ قَالَ إِي وَ اللَّهِ وَ إِنْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ حَيٌّ عِنْدَ رَبِّهِ يُرْزَقُ»(9) حضرت ابتدا بیان می کنند که اگر کسی دعوت به ولایتی که شما انجام می دهید را رد کند، مثل کسی است که رسول خدا بلکه دعوت خدا را رد کرده است. بعد فرمودند کسیکه ولایت امام را دارد و بر همین امر از دنیا برود، شهید خواهد بود ولو در فراش بمیرد و در نزد خدا رزقی خواهند داشت. اشاره به آیه شریفه است که «عند ربهم یرزقون» هستند. این روایت اهمیت ولایت را نشان می دهد که انکار آن انسان را مانند منکر خدا و رسول می کند و پذیرش آن انسان را به مقام شهادت می رساند.

در حدیث اربعه ماه معروف در کتاب خصال مرحوم صدوق آمده است: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اطَّلَعَ إِلَى الْأَرْضِ فَاخْتَارَنَا وَ اخْتَارَ لَنَا شِيعَةً يَنْصُرُونَنَا وَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ يَبْذُلُونَ أَمْوَالَهُمْ وَ أَنْفُسَهُمْ فِينَا أُولَئِكَ مِنَّا وَ إِلَيْنَا مَا مِنَ الشِّيعَةِ عَبْدٌ يُقَارِفُ أَمْراً نَهَيْنَاهُ عَنْهُ  فَيَمُوتَ حَتَّى يُبْتَلَى بِبَلِيَّةٍ تُمَحَّصُ بِهَا ذُنُوبُهُ  إِمَّا فِي مَالٍ وَ إِمَّا فِي وَلَدٍ وَ إِمَّا فِي نَفْسِهِ حَتَّى يَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَا لَهُ ذَنْبٌ وَ إِنَّهُ لَيَبْقَى عَلَيْهِ الشَّيْ ءُ مِنْ ذُنُوبِهِ فَيُشَدَّدُ بِهِ عَلَيْهِ عِنْدَ مَوْتِهِ الْمَيِّتُ مِنْ شِيعَتِنَا صِدِّيقٌ شَهِيدٌ صَدَّقَ بِأَمْرِنَا وَ أَحَبَّ فِينَا وَ أَبْغَضَ فِينَا يُرِيدُ بِذَلِكَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُؤْمِنٌ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ  قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ  وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُم »(10) در این روایت حضرت فرمودند کسیکه اهل ولایت است متعلق به اهل بیت است و اگر خطایی هم مرتکب شوند در دنیا با ابتلائات تطهیر می شوند و اگر هم چیزی بماند با شدت موت، پاک شده و دیگر آلودگی در عوالم بعد نخواهد داشت. شیعیان کسانی هستند که در مقام صدق هستند و مقام شهداء دارند. در انتها هم حضرت به همین آیه شریفه استشهاد کرده اند. والحمدلله...

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 181

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 185

(3) إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج 1، ص: 165

(4) تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج 6، ص: 167

(5) المحاسن، ج 1، ص: 163

(6) المحاسن، ج 1، ص: 164

(7) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 24، ص: 38 نقلاً عن المجمع. مرحوم مجلسی بابی در مورد همین مسئله دارند. فراجع.

(8) تأويل الآيات، ص: 640

(9) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 8، ص: 145

(10) الخصال، ج 2، ص: 636